#داستان_دنباله_دار
⚫️ #داستان_رسول_ترک
#خاطره_5
آقای حاج حسین علیپور می گفت: یکی از مداحان و نوحه خوان های تبریز به نام حاج حمید طاحباز به تهران آمده بود و به همین مناسبت مرحوم حاج کریم دستمالچی در حدود 25 نفر از نوحه خوان ها و نوکران امام حسین علیه السلام را برای ناهار دعوت کرده بود. من و حاج رسول نیز از دعوت شده ها بودیم. آن روز در آن جلسه هر کدام از نوحه خوان ها به نوبت چند سطر شعری می خواندند و مجلس را به دیگری واگذار می کردند تا اینکه نوبت به حاج حمید طهبازنیا رسید و ایشان شروع به خواندن قسمتی از شعرهای شاعر اهل بیت، مرحوم رفوگر تبریزی نمود. آن شعر با این مصرع شروع می شود که:
داد اُو ساعتدن باجی قارداشینی عریان تاپیپ (یعنی ای داد
از آن ساعتی که خواهر، بدن و جنازه عریان برادرش را پیدا کرد).
و بعد آقای طهبازنیا آن شعرها را ادامه داد تا رسید به این یک بیت:
خیمه لردن قتلگاهه گلماخین مقداریجه عمریمین سرمایسی بیر عمری جه نقصان تاپیپ این بیت زبانِ حال #حضرت_زینب علیها السلام است که می فرماید:
«در همین لحظاتی که طول کشید تا من از خیمه ها به قتلگاه رسیدم به اندازه یک عمر از عمرم کم شد».
من در همین لحظاتی که این بیت خوانده می شد متوجه شدم که این یک بیت خیلی زیاد بر روی حاج رسول تأثیر گذاشته است و او را به فکر فرو برده است. گلوی حاج رسول را بغض گرفته بود ولی او نمی خواست حرفی بزند.
بعد از خواندن حاج حمید طهبازنیا ، دیگر ظهر شده بود و جلسه روضه تمام شد و همه حاضران در حال آماده و مهیا شدن برای نماز و ناهار بودند که یک دفعه حاج رسول طاقت نیاورد و بغضش ترکید و با گریه و زاری شروع به صحبت کرد، او تند تند می گفت:
«عجب شعری... عجب شعری گفته است این شاعر، خدا خیرش بدهد امّا این شعر را این شاعر نگفته است بلکه روح القدس در دهان این شاعر گذاشته است، او راست می گوید وقتی حضرت زینب علیها السلام از خیمه گاه بیرون می آمد همه موهای سرش مشکی بود ولی زمانی که به قتلگاه رسید همه موهای سرش سفید شده بود...»
حاج رسول باز هم مثل دیوانه ها شده بود و به شدّت گریه می کرد و خودش را می زد. او دوباره همه میهمانها را به گریه و خواندن آورد به گونه ای که ما آن روز تاساعت 3 بعدازظهر گریه می کردیم و بعد از آن، زمانی هم که پای سفره ناهار نشسته بودیم بازهم حاج رسول داشت گریه می کرد و ما هم به همراه حاج رسول، آن روز ناهار را نیز با گریه و اشک خوردیم!
🙏لطفا با ما خواننده ی این سلسله نوشته ها باشید
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
🙏 سلام ای #پیرغلامان هیاتی
سلام ای قدیمیای هیاتی
پیرشدید در خونه اربابتون
خدا قوت، خوش به حالتون
قربون تمام عمر رفتتون
قربون صداهای گرفتتون
قربون قامتای خمیدتون
قربون حنجرهی بریدتون
قربون چشمای کمسوی شما
قربون سپیدی موی شما
قربون چین و چروک صورتتون
قربون تنهایی تو خونتون
قربون اشک دمادم شما
قربون نوحهها و دم شما
قربون روضههای جوونیتون
قربون اون صورتای خونیتون
قربون دستای لرزون شما
قربون چشای گریون شما
قربون حسین حسین گفتنتون
قربون خمیده، راه رفتنون
قربون اون علی اکبر خونیتون
قربون لحظه های جوونیون
قربون نوحه و سبکهای شما
ما که هیچی، کی میاد جای شما
قربون شور عزاداریها تون
قربون اون زمینه خونی هاتون
قربون لحظه چشم انتظاریتون
قربون تمام بی قراریتون
قربون تنهایی و غربتتون
قربون اون خاکای تربتتون
قربون پرچمای هیاتتون
قربون روضه های هفتگی تون
قربون دستمال اشک روضه تون
قربون روضه های تو خونتون
پیر غلاما از پا افتادید بخاطر حسین
ای حبیبای مظاهر حسین
خیلی هاتون پدر شهید شدید
پیش ارباب همه رو سفید شدید
به خدا مدیونتونه انقلاب
نوحه خونه های زمون انقلاب
جمعیت نیست دیگه دور و برتون
فاطمه میاد پای منبرتون
نفسای خسته تون حال حسین
هر کدوم شدید پر و بار حسین
به خدا خوب جایی عمرتون گذشت
عمرتون کنار ارباب می گذشت
پیر غلامای حسین زنده باشید
با حبیب و اربابش محشور بشید
پیرغلاما، غریبی بد دردیه
غریب و سربریدن نامردیه
غریبی که از راه دور اومده
از هزار منزل ناجور اومده
غریبی که خیلی احترام داره
آقایی از سر و از روش میباره
غریبی که شش ماهه تو راه بوده
برای اهل و عیالش پناه بوده
غریبی که صاحب آب و خاکه
باعث نور تموم افلاکه
این غریب و باید احترام کنن
هر کجا که دیدنش سلام کنن
نه اینکه آب و به روش ببندن و
نه اینکه به تشنگی اش به خنده و
پیر غلاما این آقا که غریبه
به تموم دردای عالم طبیبه
این آقا عزیز جون فاطمه ست
این آقا حسین و جون همه ست
این آقا غریب توی گوداله
زیر سم ده تا مرکب پاماله بریدن
هل هله می کردن و می خندیدن
سرشو زدن به روی نیزه ها
روی نی نگاه می کرد به خیمه ها
روی نی چه صحنهای میدید او
عده ای ریختن سر خواهر او
عده ای چه وحشیانه می زدن
زینب و با تازیانه می زدن
روی نی میدید یه مشت نامحرما
دستشون بلند شد روی زنا
روی نی میدی معجر میبرن
دارن از دخترا زیور می برن
تا که دید یه دختری زمین می خورد
سر روی نی دیگه طاقت نیاورد
روزمین افتاد به زیر دست و پا
همه فریاد بزنید وا ویلتا
✍️ حاج حسین #سازور
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
مجموعه #طوبای_محبت 18
در محضر حاج اسماعیل دولابی
✳️ در ایام سوگواری اهل بیت و خصوصا امام حسین علیه السلام چند شب درون خانه تان پرچم یا پارچه ای سیاهی بزنید و لباس سیاه به تن بچه ها بکنید و دور هم بنشینید و خودتان چند بیت از همان نوحه های ساده ی قدیم بخوانید که به فطرت نزدیک تر است و با هم سینه بزنید. آن وقت ببینید خدا و اهلبیت علیهم السلام از فضل و عنایت ، با شما و خانواده تان چه ها میکند.
روضه #خانگی
👤 حاج اسماعیل #دولابی
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_84
◀️ نسل بازماندگان جنگها
🔴 بقِيَّةُ السَّيْفِ [أَنْمَى] أَبْقَى عَدَداً وَ أَكْثَرُ وَلَداً.
🔴 باقى ماندگان شمشير و جنگ، شماره شان با دوام تر، و فرزندانشان بيشتر است.
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی #نهج_البلاغه_حكمت_84 ◀️ نسل بازماندگان جنگها 🔴 بقِيَّةُ السَّيْفِ [
◀️ نسل پربار
📋 امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميز خود به نكته پيچيده اى اشاره كرده كه شارحان در تفسير آن به زحمت افتاده اند مى فرمايد: «باز ماندگان شمشير دوام و بقايشان زيادتر و فرزندانشان بيشتر است»; (بَقِيَّةُ السَّيْفِ أَبْقَى عَدَداً، وَأَكْثَرُ وَلَداً).
اشاره به طوايفى است كه دشمنان بى رحمانه از آنها قربانى گرفتند; ولى باقى ماندگانشان بقاى بيشتر دارند و فرزندانشان فزون تر خواهند بود. همان گونه كه در ذكر سند اين كلام حكمت آميز گفته شد تجربه هاى تاريخى اين حقيقت را تأييد و مورخان به طوايفى اشاره كرده اند كه عدد كثيرى از آنها كشته شد ولى چندان نگذشت كه فرزندانشان به طور چشمگيرى فزونى يافتند. نمونه بارز آن ـ چنان كه گفتيم ـ فرزندان اميرمومنان على(عليه السلام) بودند كه بنى اميه آنها را هر جا يافتند از دم شمشير گذراندند و بنى عباس نيز بى رحمانه از آنها قربانى گرفتند ولى نسل آنها به قدرى فزونى يافته كه بحمدالله در تمام بلاد عدد كثيرى از آنها ديده مى شود.
درباره اينكه چه رابطه اى ميان آن كشتار بى رحمانه و فزونى باقى ماندگان است بعضى از شارحان مانند «ابن ميثم» معتقدند كه رابطه طبيعى در ميان اين دو نمى توان يافت تنها عنايات الهيه و الطاف خداوندى است كه به چنين مظلومانى چنان بركتى در نسل مى دهد.
بعضى ديگر مانند مرحوم كمره اى در شرح اين عبارت آن را اشاره به مسئله انتخاب اصلح كه نتيجه تنازع بقاست مى دانند وى مى گويد: به هنگام تنازع بقا (درگيرى هايى كه در ميان افراد و قبائل براى ادامه حيات رخ مى دهد) آنها كه قوى ترند باقى مى مانند و آنها كه ضعيف ترند كشته مى شوند و قوى ترها نسل پربارتر و زاد و ولد بيشترى دارند، ازاين رو جمله «أقْوى عَدَداً وَ أكْثَرُ وَلَداً» در مورد آنها صادق است.
ولى تفسير روشن ترى براى كلام امام(عليه السلام) مى توان گفت كه رابطه طبيعى صدر و ذيل آن را روشن مى سازد و آن اين كه اقوامى كه شهيد و قربانى مى دهند بازماندگانشان در نظر توده هاى مردم عزيز و شريف مى شوند و به همين دليل مردم دوست دارند از آنها داماد بگيرند و به آنها عروس بدهند و همين سبب مى شود كه زاد و ولد آنها فزونى يابد. به تعبير ديگر ارتباط سببى با آنها مايه افتخار و اعتبار است و همين امر موجب مى شود كه مردم براى برقرار ساختن چنين رابطه اى تلاش و كوشش كنند. ما در عصر و زمان خود نيز مى بينيم كه يكى از امتيازاتى كه به هنگام خواستگارى براى عروس يا داماد ذكر مى كنند اين است كه مى گويند از خانواده شهداست تا طرف مقابل به ازدواج به اين خانواده ترغيب شود. البته جمع ميان تفسيرهاى بالا امكان پذير است، هر چند تفسير اخير مناسب تر است.
#نهج_البلاغه_حكمت_84
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#منتخب
#دعا_چهل_دو_7
🔹اللّهُمّ صَلّ عَلَي مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، خدايا! بر محمد و آلش درود فرست، وَ اجْعَلْنَا مِمّنْ يَعْتَصِمُ بِحَبْلِهِ، و ما را از كساني قرار ده كه به ريسمان محكم #قران چنگ ميزنند، وَ يَأْوِي مِنَ الْمُتَشَابِهَاتِ إِلَي حِرْزِ مَعْقِلِهِ، و از متشابهات كه محل لغزش عقول است، در پناه آيات محكمش مأوي ميگيرند، وَ يَسْكُنُ فِي ظِلّ جَنَاحِهِ، و در سايه بال رحمتش آرامش مي يابند، وَ يَهْتَدِي بِضَوْءِ صَبَاحِهِ، و به نور صبحگاهش راه مييابند، وَ يَقْتَدِي بِتَبَلّجِ أَسْفَارِهِ، وَ يَسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ، و به درخشندگي سپيده اش كه موجب آشكار شدن حق است اقتدا ميكنند، و از چراغش، چراغ مي افروزند، وَ لَا يَلْتَمِسُ الْهُدَي فِي غَيْرِهِ. و از غير آن هدايت نمي جويند.
👌بخشی از #چهل_دو
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2