انس با صحیفه سجادیه
📱#نرم_افزار 📚 #تفسیر_نور 👤 استاد محسن #قرائتی #تفسیر_قرآن ⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه 🆔 @sahife2
👆این نرم افزار را نصب کنید و از روی آن در این دوره ی تفسیر خوانی با ما همراه باشید
❇️ اعمال روزها و شب های #هفته
🙏 آداب ، اعمال ، ادعیه ، استعاذه ، تسبیح و نماز روز #پنجشنبه
👉🏻 1da.ir/XKHl
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
به صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم
اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم
به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم
امید در شب زلفت به روز عمر نبستم
طمع به دور دهانت ز کام دل ببریدم
به شوق چشمه نوشت چه قطرهها که فشاندم
ز لعل باده فروشت چه عشوهها که خریدم
ز غمزه بر دل ریشم چه تیرها که گشادی
ز غصه بر سر کویت چه بارها که کشیدم
ز کوی یار بیار ای نسیم صبح غباری
که بوی خون دل ریش از آن تراب شنیدم
گناه چشم سیاه تو بود و گردن دلخواه
که من چو آهوی وحشی ز آدمی برمیدم
چو غنچه بر سرم از کوی او گذشت نسیمی
که پرده بر دل خونین به بوی او بدریدم
به خاک پای تو سوگند و نور دیده #حافظ
که بی رخ تو فروغ از چراغ دیده ندیدم
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
#حافظ_غزل_322
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_2 #شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان
✳️ نامها، كُنيهها و القاب شريف محمّد صلى الله عليه و آله
قسمت 10
🔴 نبى توبه، نبى رحمت
«نبى توبه» بود و خود در تذكار مراتب خويش از اين منزلت ياد مىفرمود. از غايت اعتدال كه دين او راست، و از نهايت لطف وافضال كه پروردگارِ معين او راست، به يمن احسان الهى وبه طفيل رحمتش با آن پيك پاكيزه خصال مسعود و مخصوص به عنايات نامتناهى، در آيين مقدّس اسلام اين مهلت موجود است و اين فرصت مقدور كه اگر مسلمانى از راه صلاح فرو افتاد وبه لغزش گرفتار ماند، چون به خود آيد و اوقات گناه آلود گذشته را با توبه و انابه از آنچه رفته تدارك نمايد خداى را توّاب و رحيم يابد وغفّار و كريم؛ و اين همه به ميمنت مرحمت نبوى فراهم است كه رحمت خاصّش حاصل بود و كرامت مخصوصش عايد، چه وى «نبىّ رحمت» بود و از جانب پروردگار مسندنشين سرير عزّت و ويژه تاج كرامت بلكه از غايت رحمت حقّ خود رحمتى بود كامل و عنايتى شامل مرجميع جهانيان را و جمله عالميان را.
خدايش به صراحت تمام او را «رحمة للعالمين» خوانده و بر مقدم لياقتش كه از گنجينه موهبت فراهم آمده هزاران درّ خوشاب و لآلى شاهوار از تكريم و آفرين افشانده واز مقام رفيعْ فرمانِ منيع صادر گشته كه:
وَما أرْسَلْناكَ إلّارَحْمَةً لِلْعالَمينَ
و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم.
او همه را آمد با رحمت بسيار از لوازم سعادت و نعمت بىشمار از مواهب عنايت، امّا از كوردلان كج فهم و بىحاصلان كم حظ بسى بودند و بسيار باشند كه به سوء اختيار خويش از او نصيبى نبردهاند و بهرهاى نيافتهاند.
در حالى كه به تأكيد عقل فرض عين است جان همگان را و به ويژه رنج آلودگان درد هوا و زمين گيران بستر هوس راكه از طبيب جانها و توان بخش ايمانها مدد جويند و به امداد حضرتش از قيد وساوس شيطانى و هواجس نفسانى رها شوند و طريق نجات پويند.
چون تو بيمارى از هوا و هوس
رحمة العالمين طبيب تو بس
هر كه را از كمال مايه بود
خرد مصطفاش دايه بود
گر ندانيد اى هوا كوشان
بشنويد اين سخن ز خاموشان
تا بگويند بر زبان خرد
هر كه دل داد دين او بخرد
(سنايى غزنوى)
👈 ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج2، ص: 135
دعای #دوم #دعا_دوم_1
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_2 #شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان
✳️ نامها، كُنيهها و القاب شريف محمّد صلى الله عليه و آله
قسمت 11
🔴 لقب عبداللّه
«در قرآن آمده است كه او «عبداللَّه» بود، چه تا مرتبه عبوديّت تحصيل نشود معرفت به مقام اقدس ربوبيّت حاصل نگردد، اين به آن بسته است و آن بدين پيوسته.
بايد خودىها پايان گيرد و خودبينىها رنگ بى رنگى محو پذيرد، افق وجود از هر چه به گونه موجود مىنمايد پاك و مصفّى گردد تا آفتاب درخشان وجود حقيقى روى نمايد و چهره تابان شمس هستى طالع آيد.
«حق» بود و «صدق» و «برهان» بود و «ذكر» كه به حقّانيّت حقّ و موهبت مطلق گزين گشته و از جانب حضرت اقدس پروردگار براى هدايت اهل عالم در هر جاى به هر روزگار آمده بود، تا جملگى را تذكّر دهد كه دنيا گذران است و آخرت جاودان؛ لذا خردمندان را وظيفه جان آگاه، آن كه از اين سراى ناپايدار بهرهاى حاصل آورند كه در آشيانه جاودانهشان به كار آيد و در آن عالم بى منتهى نهايت راحت را موجب گردد.
«فضل خدا» بود و «مُرْسَل مِن عِنِداللَّه»، «ولىّ حقّ» بود و «نبىّ كردگار» به مقتضاى عطاى سبق، حمد خدا را «مسبّح» بود و قدر حق تعالى را «مصلّى».
به آفريدگار و شريعت او «مؤمن» بود و به انبياى سلف و آثار راستين ايشان «مصدَّق»، نعمت پروردگار را حق گزار بود و «محدّث» و احكام اسلام و اركان ايمان را «صادع» «1» و «مبلّغ».
«منصور» و «مؤيَّد» بود و به حسن برتر و هدايت والا از جانب حضرت اقدس مولا «مسدَّد».
«نعمت خداوند كريم» بود و نسبت به مؤمنان «رئوف» و «رحيم»، «صبح سعادت» بود و «فجر صادق»، «شمس عنايت» بود و «آفتاب طالع»، هدايت را «سراج منير» بود و دين و ملّت را «مصباح فروزان» بى نظير.
برگزيده حق بود و «مجتبى»، رهنماى خلق بود و «مقتدى»، بر كشيده پروردگار بود و «مرتضى»، صفا يافته از درگاه كردگار بود و «مصطفى».
«عالم» بود به علم لدنّى و «حاكم» به حكم ربّانى، نعمت الهى را «شاكر» بود و در آنچه پيش مىآمد «صابر» و خدا را از دل و جان پيوسته و در همه حال «ذاكر»، به رضاى خدا «راضى» بود و در ميان آفريدگان حقّ به عدل مطلقْ «قاضى»، به اذن اللَّه «داعى» بود و خلق را بدان جناب يكتاى بى همتا «هادى»، آيات بيّنات قرآن را به فرمان خداوند مستعان «قارى» بود.
احكام دين مبين و اركان اخلاق متين را از كلمات مبارك فرقان بر عالميان «تالى»، شبانگاه به عبادت خداى تعالى «متهجّد» بود و به شبان و روزان بر آن مولاى اعلى «متوكّل».
«منادى توحيد» بود و سعادت، «آمر» اهل و خاندان و امّت و آدميان، بدانچه مايه صلاح و فلاح است و سرمايه اعتلا و عظمت.
«مستقيم» بود و در راه راست شرع قويم و «معصوم» بود به احسان خداوند كريم.
«قانع» و «قانت» و «خاشع» بود و «صادق» و «خاضع» و «عابد» و «ساجد» و «شاهد» و «مجاهد».
تا در اين سرا بود دمى از جهاد در راه خدا نياسود و پيوسته همى «رائد» «1» آدميان بود و «شاهد» بر عالميان، بر هدايت اهل ايمان و ارشادِ هدايت پذيران «حريص» بود و بر آن جمله «شهيد».
«بشير مبين» بود و «نذير امين»، جهانيان را به رحمت بى نهايت پروردگار بشارت مىداد و از تجاوز از حقّ و انحراف از حدود باز مىداشت. به احسان الهى مىبخشود و به سخط آن حضرت در صورت آلايش به ناپرهيزكارى و تباهى انذار مىنمود كه «مبشّر» بود و «منذر».
معتدلى كامل بود و پيشوايى عادل، طالب حقّ بود و هادى به جانب آن حقيقت مطلق و چنين بود كه خدايش «طه» خواند.
سيّد اوّلين و آخرين بود و سالار انبيا و مرسلين و همين بود كه خداى جهان با آن برگزيده دلها و جان جهان به عنوان «يس» سخن راند و او را بدين اسم مسعود و لقب مبارك خواند.» فيضى، بزرگترين شاعر سده دهم در سرزمين هند چه نيكو سروده.
اى روى تو آفتاب خاور
وز نور رُخَت جهان منوّر
از چشم تو فتنههاست ظاهر
در لعل تو لطفهاست مضمر
در آتش و آبم از تو، زان رو
دارم لب خشك و ديده تر
بزداى ز شام هجر ظلمت
اى زُهره جبين ماه پيكر
بگذار كه دامنت بگيرم
سر در قدمت نهم بميرم
(فيضى هندى)
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج2، ص: 135
دعای #دوم #دعا_دوم_1
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ حکایت #پادشاهی_که_دو_غلام_ارزان_خرید
🌺 اول فکر آخر آمد در عمل
بنیت عالم چنان دان در ازل
میوهها در فکر دل اول بود
در عمل ظاهر بخر میشود
چون عمل کردی شجر بنشاندی
اندر آخر حرف اول خواندی
گرچه شاخ و برگ و بیخش اولست
آن همه از بهر میوه مرسلست
پس سری که مغز آن افلاک بود
اندر آخر خواجهٔ لولاک بود
برنامه ی #مثنوی_خوانی
#مولوی - #مثنوی_معنوی
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_23
قسمت 7
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ حکایت #پادشاهی_که_دو_غلام_ارزان_خرید 🌺 اول فکر آخر آمد در عمل بنیت عالم چنان دان در ا
حکمت آفرینش وعلت غائی آن(2)
🌺 اول فکر آخر آمد در عمل
بنیت عالم چنان دان در ازل
مولانا درابیات پیشین بدین نکته اشاره داشت که غرض از پدید آمدن عرض جوهر مقصود است. عرضها پى در پى از میان مىرود تا آن جوهر پدید آید و مثال این نکته را آمیزش زن و مرد براى وجود فرزند و کشتن تخم نهال براى به دست آوردن میوه بیان کرد.
مولانا می گوید: هرچیزی در آغاز به صورت فکر واندیشه بود. سپس به مرحله عمل درآمد ودر عالم، بنیان هزچیز در ازل چنین بوده است. با عنایت به همین مطلب ،مولانا به جوهر آفرینش جهان در اراده حضرت حق اشاره مىکند. و آن وجود خلاصه کاینات رسول اکرم (ص) است که در حدیث آمده است «اگر تو نبودى این چرخها را نیافریدمى.» به باور مولانا همه جهان عرض اند و آن که جوهر اصلى است خلیفة اللَّه، پیمبر آخر زمان است. نجم الدین دایه در این باره چنین نویسد: «بدان که مبدأ مخلوقات و موجودات ارواح انسانى بود و مبدأ ارواح انسانى روح پاک محمدى بود علیه الصلاة و السلام. چنان که فرمود «أوَّلُ ما خَلَقَ اللَّهُ تَعالَى رُوحِى» و در روایتى دیگر «نورى». چون خواجه علیه الصلاة و السلام زبده و خلاصه موجودات و ثمره شجره کاینات بود که «لَولاکَ لَما خَلَقتُ الأَفلاکَ»، مبدأ موجودات هم او آمد و جز چنین نباید که باشد زیرا که آفرینش بر مثال شجرهاى است و خواجه علیه الصلاة و السلام ثمره آن شجره، و شجره به حقیقت از تخم ثمره باشد.»
سپس چنین نتیجه می گیردکه وجود انسان کامل علت غائی نظام آفرینش بوده است، او میگوید: مغز و علت اصلی آفرینش افلاک راز وجود محمد(ص)، خواجهْ لولاک است، هرچند که او در هنگام آفرینش افلاک نبوده و در آخرالزمان ظهور کرده است.
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_23
قسمت 7
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2