eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 1 🔴 ‏ 1- نام وجود مقدّس حضرت اوست كه جامع تمام صفات كماليه است، و مالك و مربّى تمام موجودات هستى. نام جناب اوست كه جز او، وجود حقيقى وجود ندارد و هر موجودى در وجودش فقير و گداى وجود اوست، و موجوديتش را از وجود او كه واجب الوجود است كسب مى‏كند. اللّه اخصّ و اعظم اسماى اوست و نشان دهنده تمام صفات آن محبوب واقعى و آن معشوق حقيقى. حظّى كه بايد عبد از حقيقت اين اسم ببرد اين است كه قلب و همّت و اراده‏اش را متوجه آن وجود حقيقى كند، و غير او را نبيند، و به ما سواى او التفات ننمايد، و جز به او اميد نبندد، و از غير او نترسد. حقيقت و مفهوم اين اسم نشان دهنده اين است كه وجود حق و حقيقى فقط و فقط اوست، و ما سوا به تمام موجوديّتش در برابر وجود او هالك و فانى است و به اوست كه موجودات نمايش هستى و وجود دارد. عبد بايد موجوديّت خود را در برابر حضرت او باطل و هالك بداند، و از زدن كوس وجود و اين كه هستم بپرهيزد، و مواظبت كند كه خيال غنا و استغنا وى را محاصره نكند، كه در صورت دچار شدن به اين خيال گرفتار روحيه استكبارى‏ خواهد شد و به جاى عبدِ «اللّه» شدن سر از فرعونيّت و حالت طاغوتى در خواهد آورد. اگر به وضع رسول اكرم صلى الله عليه و آله و حالات و روحيّات آن موجود بى‏نمونه دقّت كنيد، مى‏بينيد آن حضرت در طول شصت و سه سال عمرش براى يك لحظه در برابر جناب او خود را نديد، و كراراً مى‏فرمود: بهترين و صادق‏ترين و زيباترين شعرى كه شاعر سروده قول لُبَيْد است: ألا كُلُّ شَىْ‏ءٍ ما خَلا اللّهَ باطِلٌ. هان، كه همه چيز جز خدا باطل و غير حقيقى است. 🔴 2 و 3- ، و وجود مقدّسش در ذات يگانه است، ابعاض و اجزا و اعضا ندارد، براى عدد و اختلاف در پيشگاه حضرتش راهى نيست، يكى است كه دو ندارد، واحدى است كه برايش نظير نيست، احدى است كه شبيه و مثل و كفو و مانند در برابرش وجود ندارد، كه هر چيزى را شبه و نظير و كفو باشد واحد حقيقى نيست او واحد و أحد است نه واحد و أحد عددى ازلًا و ابداً واحد و أحد، بى‏شبه و نظير و منهاى أحد و واحدِ عددى است. شيئ قبل از او نيست و هر چه بعد از اوست مخلوق و مصنوع حضرت اوست و در برابر عظمت و جلال و ربوبيّتش شيئيّتى نيست، فَهُوَ الْمُتَوَحِّدُ بِالْأزَلِ وَالْأبَدِ، وَمُتَفَرِّدٌ بِالْوَحْدَةِ وَالْأحَدِيَّةِ. أحد و واحد و هر لفظى كه چنين هيئتى دارد، همه و همه مشتقّ از وحدت است، كه آن وجود مقدّس را وحدت حقّه حقيقيّه است، و در دار وجود غير از او وجودى نيست و كلّ موجودات پرتو وجود او بلكه هالك و فانى در وجود او هستند: كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ همه آنان كه روى اين زمين هستند، فانى مى‏شوند. كُلُّ شَىْ‏ءٍ هالِكٌ إلّاوَجْهَهُ هر چيزى مگر ذات او هلاك شدنى است، فرمانروايى [بر همه جهان هستى‏] ويژه اوست، و فقط به سوى او بازگردانده مى‏شويد. عبد در صورتى كه بين امثال و اقرانش، در خصلت‏هاى پاك و عقايد حقّه و اعمال صالحه تك و منفرد افتد و در آدميّت و انسانيّت و مروّت و فتوّت و صفا و وفا و درستى و فضيلت بى‏نمونه شود و انگشت نما گردد و آشنايان و دوستان و اقوام در حقّش بگويند: الحق كه در خوبى نظير ندارد، از اسم احد و صفت واحد حظ برده و در اين مرحله به رنگ حضرت محبوب در آمده: صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً رنگ خدا را [كه اسلام است، انتخاب كنيد] و چه كسى رنگش نيكوتر از رنگ خداست؟ توحيد و حقيقت و ايمان و فضيلت و كرامت، رنگ خداست، و چه رنگى احسن از رنگ اوست. اميرالمؤمنين عليه السلام در دعاى شريف كميل همين حقيقت، يعنى منفرد افتادن در خوبى‏ها را در بين مردم از خداوند مهربان مى‏خواهد: وَاجْعَلْنى مِنْ أحْسَنِ عَبيدِكَ نَصيباً عِنْدَكَ، وَأقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ وَأخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ. و مرا از بهترين بندگانت در نصيب در نزد خود، و نزديكترين آنان به‏ خود، مخصوص‏ترين آنان در نزديكى به خود قرار ده. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 8 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 2 🔴 4- يعنى وجود مبارك و مقدّس كه آقا و سرور است و تمام موجودات عرصه هستى در حوايج و نيازهاى خود آهنگ او مى‏كنند و به جانب وى براى رفع حوايج خود روى مى‏آورند، در حالى كه يقين دارند از پيشگاه با عظمتش دست خالى بر نمى‏گردند. آرى، انسانى كه مردم در مهمّات دين و دنيا، و امروز و فردا، و حوايج مادّى و معنوى و نيازهاى ظاهرى و باطنى به او رو مى‏آورند و مى‏دانند كه وى در حدّ قدرت و طاقتش به نيازهاى آنان جواب مثبت مى‏دهد از اسم صمديّت حق بهره دارد و خداوند عزيز وى را از باب لطف و عنايتش بدين صفت عالى آراسته است. عَنْ أبى عَبدِ اللّهِ عليه السلام قالَ: سُئِلَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: مَنْ أحَبُّ النّاسِ إلَى اللّهِ تَعالى‏؟ قال: أنْفَعُ النّاسِ لِلنّاسِ. از امام صادق عليه السلام است كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله از محبوب‏ترين مردم در نزد حق سؤال شد، حضرت فرمودند: سودمندترين مردم براى مردم. قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: خَيْرُ النّاسِ مَنِ انْتَفَعَ بِهِ النّاسُ. بهترين مردم كسى است كه مردم از او بهره‏مند شوند. 5 و 6- ، و وجود مقدّس او اوّل بدون ابتدا و آخر منهاى انتهاست، يا نسبت به تمام موجودات اوّل وجود است، كه تمام موجودات، وجود خود و هستى خويش را از وى گدايى مى‏كنند. و باز نسبت به همه آخر است به اين معنا كه كلّ موجودات برگشت و رجوعشان به حضرت اوست. و نسبت به منازل سلوك او اوّل است به اين معنا كه اوّل مايه اوّل منزل سالك عارف، معرفت و بصيرت نسبت به وجود مقدّس اوست و غير توحيد و توجه به آن محبوب هيچ چيز ديگر قادر به حركت دادن انسان به سوى واقعيت‏ها و منازل سلوك نيست. و او آخر است به اين معنا كه رسيدن به وصال او و قرب حضرتش آخر درجه‏اى است كه عارف به آن مى‏رسد. مقصد و مقصود نهايى و آخرين آرزوى عارف و عاشق و مرجع و مصيرِ مجذوبِ واله، حضرت اوست كه در همه شؤون و همه امور و همه حالات اوّل و آخر اوست. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 12 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 3 🔴 7- صدايى بر حضرتش پنهان نيست، سرّ و نجوا، آشكار و پنهان را مى‏شنود، دقيق‏تر از سرّ و نجوا هم براو پوشيده و مخفى نمى‏باشد، صداى پاى مورچه سياه بر سنگ سخت، در شب تاريك برايش آشكار است، او شنونده حمد حامدان، دعاى نيازمندان، ناله عاشقان است، او با همه و در كنار همه است، او به فرموده خودش در قرآن از رگ گردن به انسان نزديك‏تر است، او شنواى صداى نيّت و اراده قلب موجودات زنده است. آنى تو كه حال دل نالان دانى احوال دل شكسته بالان دانى‏ گر خوانمت از سينه سوزان شنوى ور دم نزنم زبان لالان دانى‏ (بابا افضل كاشانى) انسان اگر صدا و نداى حق را از قرآن بشنود، اگر صداى دعوت انبيا و ائمّه را كه صداى دعوت به سوى رشد و كمال و آبادى دنيا و آخرت است شنوا باشد، اگر به حرف حق و صدا و نداى هدايت گوش فرا دهد، و از اين طريق در سلامت قلب و نفس و اخلاق و عمل بكوشد، از اسم سميع حظ برده و بهره‏مند شده است. شكر و سپاس نعمت گوش به اين است كه به سخن حق و قول صواب و گفتار آموزنده گوش دهى، چنانكه اولياى حق اينچنين بودند، و اميرالمؤمنين عليه السلام در خطبه متّقين در حق آنان فرموده است: وَقَفُوا أسْماعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النّافِعِ لَهُمْ. گوش‏هاى خود را وقف شنيدن علومى كردند كه براى آنان در جهت سعادت دنيا و آخرتشان سودمند است. عبد بايد توجه داشته باشد كه حضرت محبوب سميع است، بنابراين لازم است در تمام مدّت عمر و در كلّيه آنات و لحظات از سخن لغو و حرف باطل و هر كلامى كه مولايش رضايت ندارد، بپرهيزد كه او سميع است و سرّ و نجواى عبد بر آن جناب معلوم و روشن. اى آن كه با وجود تو ديگر وجود نيست ذاتى به جز تو در خور حمد و سجود نيست‏ تحصيل حاصل است تمنّاى جود تو بر ما هر آنچه از تو رسد غير جود نيست‏ تو در درون جانى و آنجا كه وصل توست صحبت ز قرب و بُعد و نزول و صعود نيست‏ () 🔴 8- ، او تمام واقعيّت‏ها و حقايق غيب و شهود را مى‏بيند، و ريز و درشتى از وى پنهان نيست، پنهان و آشكار براى او فرق نمى‏كند، خلوت و جلوت براى حضرتش‏ يكسان است، خانه هستى با تمام موجودات مُلكى و ملكوتيش در محضر مقدّس او حاضر است. عبد اگر از چشم خود براى ديدن آيات آفاقى و عجايب سما و ارض، براى راه يافتن به منطقه توحيد استفاده كند و از ديده قلب براى تماشاى ملكوت و آيات شرعيه حق بهره ببرد، از اسم بصير حظ برده و به رنگ اين حقيقت در آمده است. عبد اگر به مفهوم بصير توجه كند، از ارتكاب هر گناهى در هر كجا كه باشد چشم مى‏پوشد، چرا كه گناه را در محضر مولاى بصير مى‏بيند، و عبد باحيا حاضر نمى‏شود در برابر ديد مولايش مرتكب كارى شود كه محصول آن كار غضب و خشم محبوب او و جدايى از رحمت و عنايت و لطف و مرحمت و كرم آقاى اوست، كه آقاى او به ظاهر و باطن عالم و به خلوت و جلوت هستى بصير و بيناست. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 15 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 4 🔴 9 و 10- القدير، القاهر آن ذات مستجمع جميع صفات كمال، قدرت و غلبه‏اش بى‏نهايت در بى‏نهايت است، او قادر و قاهر بر كلّ شى‏ء است. قدرت به ايجاد و بر حفظ و بر هدايت موجودات و غلبه و قهر بر آنها در هر حيثيّت و شرايطى كه باشند وقف وجود مقدّس اوست. به وجود مى‏آورد، سر پا مى‏كند، نظام مى‏دهد، منظّم مى‏نمايد، زمان عنايت مى‏فرمايد محصول فعلش جهان مى‏شود، آنگاه بر جهان و جهانيان از هر حيث غلبه دارد، سپس به هم مى‏زند، در هم مى‏ريزد، خاموش مى‏نمايد و دوباره به صورت ديگر سر پا مى‏كند، نظام مى‏دهد، منظّم مى‏نمايد، تمام اوّلين و آخرين را حاضر مى‏كند محصول فعلش قيامت مى‏شود، قيامتى كه بر هر چيز آن غالب و قاهر است و احدى را از جنّ و انس و مَلَك از ظلّ حكومتش راه فرار نيست كه او قادر و غالب و قدير و قاهر است. وَبِقُوَّتِكَ الَّتى قَهَرْتَ بِها كُلَّ شَىْ‏ءٍ. و به نيرويت كه با آن بر همه چيره گشتى. چون بخواهد بيافريند مى‏آفريند و موجود را از موجود شدن راهِ امتناع نيست، و چون بخواهد بگيرد مى‏گيرد كه موجود را برابر قهر و غلبه‏اش جز محكوميّت و ذلّت چيزى نيست، او بر همه و همه چيز قادر و بر همه و همه چيز غالب است و احدى از موجودات در برابر قدرت و قهرش هيچ قدرت و قهرى ندارند. عبد اگر قدرتش را در عبادت و خدمت به خلق به كار بگيرد و از نيروى خود جز در راه خير و سلامت استفاده نكند و بر شهوات و غرايز و اميال غلط و هواى نفس غالب باشد و خواسته‏هاى شيطانى از هر كس و هر چه باشد مقهور قهرش گردد، از معنا و مفهوم دو اسم و بهره برده و استفاده كرده است. 🔴 11 و 12- ، و ، اوست آن وجود مقدسى كه رتبه‏اى فوق رتبه او نيست. او مسبّب اسباب، معلِّل علل و مكمِّل كاملين و فاعل هر قابل است. علىّ و اعلاى مطلق اوست، صاحب قدرت و قهر و اقتدار است، علىّ و اعلا بر كلّ شى‏ء است، بزرگتر و برتر از اين است كه او را شبه و نِدّ و كفو و مِثل باشد. چون عبد در علم و عمل و اخلاق و معرفت و فضيلت از همجنسان خود برتر شد، از مفهوم اين دو حقيقت بهره جسته و از معناى اين دو اسم استفاده كرده است. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 15 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
بار الها درود فرست از امروز تا روز قيامت از جانب خودت بر و ایشان درودى كه به سبب چنان كنى كه آنها فقط عبد و بنده ی تو باشند ... 🔴عبد براى رسيدن به مقام عبوديّت و به دست آوردن رشد و كمال و تأمين سعادت دنيا و آخرت و از همه مهم‏تر جلب رضا و خشنودى حق ، راهى جز دريافت مفاهيم حقيقى اسماء خداوند ندارد. ✍️ استاد حسین در ذیل شرح (شرحی بر ) آورده اند که ما آن را در این صفحه روزانه می آوریم (به توفیق الهی انشاالله) ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 5 🔴 13- وجود مباركى است كه موجوديّتش از خود اوست، و واجب بالذّات است. حادث نشده تا فانى شود كه فنا نتيجه حدوث است. اين وصف را چون در ذهن اضافه به گذشته كنند موصوفش را قديم، چون اضافه به زمان آينده كنند، موصوفش را باقى نامند. او باقى مطلق است به اين معنا كه وجودش ابدى است و براى حضرتش نهايت نيست، و قديم مطلق است به اين معنا كه اول ندارد. اين كه مى‏گوييم واجب الوجود، يعنى ازلى و ابدى. عبد با تسليم شدن به حضرت او و آراسته شدن به واقعيّت‏هاى الهيّه، بقاى همراه با نعيم مقيم پيدا مى‏كند و به ابديت، پيوند مثبت مى‏خورد. 🔴 14- او مُبدعِ بدايع و به وجود آورنده اشيا بدون نسخه بردارى از مثل و مانند است. هر موجودى را ابداعاً به وجود مى‏آورد. در به وجود آوردن موجودى، مماثل لازم ندارد، در پديد آوردن اشيا نياز به ماكت ندارد، اراده مى‏كند و به وجود مى‏آورد و هر صورت و شكلى كه بخواهد بدون توجه به مثل، به موجود مى‏دهد. او را قبل از خودش مثلى نيست، و هر چه بعد از اوست به قدرت حضرتش ايجاد شده، پس او بديع مطلق است و او را اين حقيقت ازلى و ابدى است. اگر براى عبد در عبوديّت و ايمان و اخلاق مثلى معهود نباشد از اين صفت بهره‏ گرفته و از اين حقيقت سود برده است، چنانكه براى نبوّت محمّد صلى الله عليه و آله به خاطر حقايقى كه در وجود خود او بود و براى ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام به خاطر واقعيّت‏هايى كه در او تجلّى داشت در گذشته از زمان مثلى معهود نبود و در آينده هم نخواهد بود، كه نبوّت آن جناب و ولايت آن حضرت دو امر بديع از بدايع حضرت حقّ است. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 18 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 6 🔴 15- ، او خالق خلايق، و بارى بَرايا، و مُكوِّن اكوان، و به وجود آورنده سماوات و ارضين و موجودات مُلكى و ملكوتى و غيبى و شهودى است. اگر عبد با تصفيه خود و تخليه و تجليه و تحليه و آراسته شدن به حقايق معنويّه و اعمال صالحه به مقام قرب حضرت او برسد به اذن او مى‏تواند در امر خلق و در مسائل تكوينيّه دخالت كند، چنانكه در سوره آل عمران به اين معنا اشاره فرموده است. وَرَسُولًا إِلَى‏ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِن رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِى الْمَوْتَى‏ بِإِذْنِ اللّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ و به رسالت و پيامبرى به سوى بنى‏اسرائيل مى‏فرستد كه [به آنان گويد:] من از سوى پروردگارتان براى شما نشانه‏اى [بر صدق رسالتم‏] آورده‏ام؛ من از گِل براى شما چيزى به شكل پرنده مى‏سازم و در آن مى‏دَمم كه به اراده و مشيّت خدا پرنده‏اى [زنده و قادر به پرواز] مى‏شود؛ و كور مادرزاد و مبتلاى به پيسى را بهبود مى‏بخشم؛ و مردگان را به اذن خدا زنده مى‏كنم؛ و شما را از آنچه مى‏خوريد و آنچه در خانه‏هايتان ذخيره مى‏كنيد خبر مى‏دهم؛ مسلماً اگر مؤمن باشيد اين [معجزات‏] براى شما نشانه‏اى [بر صدق رسالت من‏] است. 🔴 16- ، وجود مقدّس او بخشنده‏تر، بزرگوارتر و بلندنظرتر از آن است كه كسى بتواند به حساب بياورد. در اين زمينه تمام عقول عاجزند، و حسابگران جهان از به حساب كشيدن اين حقيقت ناتوانند. كرم و كريمى و اكرميّت او را نهايت و حدّى نيست. او اكرم الأكرمين است. جهان هستى با تمام موجودات مُلكى و ملكوتيش در كنار سفره كرامت و بزرگوارى و بخشايشگرى او نشسته‏اند و هر كس به اندازه طاقتش از سفره مادّى و معنوى او بدون اين كه منعى به دنبالش باشد استفاده مى‏كند. عبد كريم، عبد بخشايشگر، عبد بزرگوار و بلندنظر، بنده سفره دار، بنده چشم پوش، انسان آقا و باكرامت، و آن كه در جمع خصال ستوده و مايه‏هاى بزرگوارى كوشيده است از كرم حق و اكرميّت حضرت رب نشانه گرفته و رنگ حضرت محبوب را به خود زده است. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 19 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 7 🔴 17 و 18- ، و به آيات آفاق و انفس كه از شواهد قدرت حضرت اوست و به آثار حكمت و بيّنات و حججش كه تمام ملائكه و جنّ و انس از آوردن مانند آنها چه كوچك و چه بزرگ، چه آسان و چه سخت، چه ظاهر و چه باطن عاجزند، براى همه ظاهر است. وجود مقدّس حضرت سيِّد الشهداء عليه السلام در دعاى بى‏نظير عرفه به پيشگاه حضرتش عرضه مى‏دارد: أيَكُونَ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ ما لَيْسَ لَكَ حَتّى‏ يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ؟ مَتى‏ غِبْتَ حَتّى‏ تَحْتاجَ إلى‏ دَليلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ؟ وَمَتى‏ بَعُدْتَ حَتّى‏ تَكُونَ الْآثارُ هِىَ الَّتى تُوصِلُ إلَيْكَ. آيا براى غير تو ظهورى هست كه براى تو نيست، تا آن غير وسيله ظهور تو باشد؟!! كى پنهان بوده‏اى، تا نيازمند به دليلى باشى كه بر تو دلالت كند و كى دور بوده‏اى، تا آثار واصل كننده به تو باشد؟ «بار پروردگارا! در آن هنگام كه حالت زودگذر روانيم را كنار مى‏گذارم و به خود آمده و با دقّت مى‏نگرم مى‏بينم روشنائى جمال و جلالت در جهان هستى آشكارتر از هر چيز است، و براى آن وجود خفا و پوشيدگى نيست كه تا چراغى سر راهم بگيرم و بارگاه ربوبى تو را جستجو نمايم؛ زيرا هر آن گاه كه حقيقتى را دليل راهم فرض مى‏كنم با كمى تأمّل درك مى‏كنم كه سازنده همين دليل و فروزنده همين چراغ راه تويى. اگر به طور مستقيم و ناخودآگاه اعضاى مادّى كالبدم را مورد توجه قرار دهم، غير از مشتى گوشت و استخوان و رگ و پى و خون نخواهم ديد، ولى همين كه اعضاى بدن را با خودآگاهى درك برمى‏نهم در اين موقع مى‏بينم اول خود را درك نموده‏ام‏ سپس اعضاى كالبدم را كه چراغ راه به سوى درك «من» مى‏باشند. خدايا! چگونه مى‏توان تصوّر نمود كه نقطه‏اى از نقاط جهان طبيعت بى‏اشراق فيض تو بتواند به وجود خود ادامه بدهد؟ مگر جهان طبيعت مى‏تواند از ذات خود حركتى و قانونى و سيستمى بسازد؟! از بامدادان تا شبگير ظلمانى، ديدگانم بر اين صحنه بيكران طبيعت باز است، اشكال و الوان را مى‏بينم، كوچك و بزرگ و حركات و سكنات و زشت و زيباها را نظاره مى‏كنم، همه چيز را مى‏بينم و اين نظاره را با تمام جرأت بينايى مى‏نامم. خداوندا، آيا در حقيقت ديدگان من باز است و مى‏بينم؟ اگر ديدگان من باز است چرا نظارت تو را از همين بود و نمودها كه بر ديدگانم مى‏تابد مشاهده نمى‏كنم؟ پس چرا آن گاه كه احاطه وجودى تو را بر تمام موجودات به ياد مى‏آورم پلك‏هاى چشمان درونى و برونيم روى هم مى‏افتند و شب‏پره‏وار خورشيد فروزان را ناديده مى‏گيرم؟ اى روشنايى بخش ديده‏ها، دست عنايتى فرود آر و با مهر خداونديت نورى فرا راه اين چشمان خيره بيفشان تا نظارت تو را بر تمام اين كاينات و اشراق نور تو را بر ديدگانم درك كنم. عَمِيَتْ عَيْنٌ لا تَراك عَلَيْها رَقيباً. كور است آن ديده‏اى كه نظارت تو را بر خود درك نمى‏كند. باطن، به اين معناست كه وجود مقدّسش پنهان از اوهام است، كه دست عقول جزئيه و اوهام و خيالات و افكار و انديشه‏ها به ساحت مقدّس او نمى‏رسد. كنه ذات حضرتش بر احدى معلوم نيست، ديدگان دل نسبت به آن جناب در حيرت‏ است و آن ذات يگانه را درك نمى‏كند. او باطن كلّ باطن و محتجب كلّ محتجب است، بالذاتْ باطن است و ظهور حضرتش به آيات و نشانه‏هاى اوست. به افعال و آثار و عجايب و حكمت‏هايش او را مى‏بينند و ظهورش را با قدرت قلب و عقل حس مى‏كنند، ولى از علم و آگاهى و بصيرت به باطن ذاتش عاجزند. عبد چون آثار اخلاقى و ايمانى و عملى را در ميان مردم از خود ظهور داد، و براى همنوعانش در تمام زمينه‏هاى كرامت و فضيلت اسوه شد، و براى انجام مناجات و عبادات و استغفار به خلوت شب پناه برد، و به دور از ديده بينندگان به بساط دعا و توبه و حال و ندبه و گريه و نماز شب نشست از دو حقيقت اسم ظاهر و باطن نيرو گرفته و بهره برده است. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 20 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🔴 عبد براى رسيدن به مقام عبوديّت و به دست آوردن رشد و كمال و تأمين سعادت دنيا و آخرت و از همه مهم‏تر جلب رضا و خشنودى حق ، راهى جز دريافت مفاهيم حقيقى اسماء خداوند ندارد. ✍️ استاد حسین در ذیل شرح (شرحی بر ) آورده اند که ما آن را از امروز در این صفحه می آوریم (به توفیق الهی انشاالله) ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 8 🔴 19- وجود مباركش فعّال و مدبّر است و بالذات حىّ است. موت و فنا به پيشگاه مقدّس او راه ندارد و هيچ نيازى به علل و عوامل حيات براى او نمى‏باشد. جميع مدرَكات در سايه ادراك حضرت اوست و جميع موجودات در ظلّ فعل او هستند. عبد چون به وسيله علوم و معارف، عقل خود را زنده كند و حيات علمى ببخشد، و قلب و باطن خويش را به حالات الهى و احساسات ملكوتى از مردگى نجات بخشد، و بر اثر ايمان و عمل صالح به حيات طيّبه برسد، از اسم حىّ و نور مفهوم آن بهره‏ور شده و ظاهر و باطنش منوَّر گشته است. 🔴 20- الحكيم‏ او به ظاهر و باطن هستى آگاه است و افعال و فعل آن حضرت در كمال اتقان و محكمى است و فساد در عمل و فعل او به هيچ وجه راه ندارد. عبدى كه اعمالش بر اساس معرفت و نيّت خالص باشد، و معلوم عقل و قلب او افضل علوم و اجلّ آن كه حضرت «اللّه» است مى‏باشد، و خداترسى او در آن حدّ است كه وى را به اجراى دستورهاى حكيم على الاطلاق وادار مى‏كند و از محرّمات و منهيّاتش باز مى‏دارد حكيم است و در حقيقت از نور حكمت حضرت مولا برخوردار مى‏باشد. 🔴 21- العليم‏ ، حضرتش عليم بنفسه است، عالم به سراير، مطّلع بر ضماير و علم و آگاهى جنابش محيط به كلّ شى‏ء است. مثقال ذرّه‏اى از وجود مقدّسش مخفى نيست، به تمام اشيا قبل از به وجود آمدنش و بعد از حدوثش آگاه است. سرّ و آشكار، ظاهر و باطن، اوّل و آخر، انجام و عاقبت، دقيق و جليل، ريز و درشت، حاضر محضر اوست. وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَايَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي‏ كِتَابٍ مُبِينٍ و كليدهاى غيب فقط نزد اوست، و كسى آنها را جز او نمى‏داند. و به آنچه در خشكى و درياست، آگاه است، و هيچ برگى نمى‏افتد مگر آن كه آن را مى‏داند، و هيچ دانه‏اى در تاريكى‏هاى زمين، و هيچ تر و خشكى نيست مگر آن كه در كتابى روشن [ثبت‏] است. عبد چون به جنگ جهل رود، و به عرصه گاه دانش و معرفت راه يابد، و از مبدأ و معاد مطّلع گردد و انبيا و ائمّه و قرآن و حلال و حرام و طريق زندگى صحيح را بشناسد از رنگ عليمى حق رنگ گرفته و متخلّق به اخلاق حضرت محبوب شده است. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 25 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 9 🔴 22- اوست آن وجود مهربانى كه معصيت عباد را مى‏بيند و مخالفت آنان را با انبيا و ائمّه و قرآن مشاهده مى‏كند، ولى بر آنان غضب نمى‏نمايد و در عقوبت بدكاران عجله نمى‏كند بلكه به آنان مهلت توبه و بازگشت مى‏دهد. عبد بايد در برابر آزار و اذيّت و اشتباه زن و فرزند و اقوام و خويشان و برادران و خواهران مسلمان و ساير مردم داراى حلم و بردبارى و حوصله باشد و به آنان مهلت دهد تا به اشتباه خود پى برند و به عرصه گاه حيا و خجالت درآيند. عبد چون نسبت به مردم حلم ورزيد و در برابر پيشامدها و ناگوارى‏ها حوصله و بردبارى به خرج داد، آراسته به مفهوم اسم حليم شده و به مقام قرب دوست‏ نزديك شده است. 🔴 23- ، او حافظ خانه هستى و ظاهر و باطن جهان و غيب و شهود و مُلك و ملكوت است. حافظِ تعادل نيروهاى متضاد چون حرارت و برودت و ترى و خشكى در وجود موجودات زنده است. حافظ تمام اشيا و عناصر و حيوان و انسان از انواع بلاها و مصايب و علل مرگ و فناست. حافظ تداوم و بقاى موجودات بر صفحات كتاب هستى است. حافظ دانه‏هاى نباتى در زير خاك از فساد، و روئيده‏ها و گل‏ها و درختان و ميوه‏ها و حيوانات برّى و بحرى و جوّى از انواع خطرهاست. حافظ سماوات و ارض و ميلياردها ستاره در فضاى بيكران و حافظ هواى زمين و آب درياها و تمام موجودات ريز و درشت و ذرّه‏بينى و غير ذرّه‏بينى است، و قدرت حفظ جناب او محيط بر نهان و آشكار عالم و تمام موجودات خانه خلقت و آفرينش است. عبد اگر ظاهر و باطن و افعال و اخلاق و عقايد خود را از هجوم خطرات با كمك و عنايت حضرت او حفظ كند، متحقّق به اين حقيقت شده و قابليّت سعادت دنيا و آخرت را پيدا كرده است. 🔴 24- حق به معناى مُحق، ثابت، يقين، قطع، عدل، موجود ثابت، مصدر، سلطنت، حزم، تدبير، واقع شدن حتمى، واقع بودن قطعى و مقابل باطل آمده است. آرى، حضرت او بر تمام ظاهر و باطن هستى ذى حق است، وجودش ثابت و قطعى و يقينى است. عدل محض است، مصدر هستى است، سلطان آفرينش است، حزم و تدبيرش بر تمام خلقت حاكم است و وجودش واجب بالذّات مى‏باشد. ممتنع بالذّات مطلقاً باطل است، واجب بالذّات مطلقاً حق است، و ممكن بالذّات كه واجب بغير است مثل تمام موجودات از جهتى حق و از جهتى باطل است. از حيث ذات كه وجودى براى او نيست باطل، و از جهت استفاده وجود از واجب الوجودْ حق است. او ازلًا و ابداً حق مى‏باشد و غيرش بالذّات باطل و با تكيه‏اش به آن جناب حق است. هر حقيقتى منشأش اوست و احقّ حقايق جناب حق است. عبد بايد ذات خود را هالك و باطل ببيند و غير وجود مقدّس حضرت ربّ العزّه را حق نبيند. چون خود را از جهت ذات باطل ديد و هر چه را در خويش مشاهده كرد از آن جناب دانست، به راه خير و كمال افتاده ودست از دامن رحمت محبوب نخواهد كشيد. آنان كه به خوديّت و منيّت گرفتارند در حقيقت دچار مايه تمام امراضند و براى آنان از خطرات و وساوس و حيله‏هاى شيطانى و هواى نفس و غرور و تكبّر مصونيّتى نيست. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 26 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 10 🔴 25- اين اسم مبارك به اين معناست كه حضرت او كفايت كننده هستى و به خصوص بندگان خود از همه چيز است. عبد چون به اين حقيقت واقف شود از قيد تمام بت‏هاى جاندار و بى جان آزاد گردد و به حريّت واقعى رسد، چرا كه غير حضرت او كفايت كننده نيست. معناى ديگرش اين است كه آن جناب احصا كننده كلّ شى‏ء است و حساب همه مخلوقات به دست باكفايت اوست. معناى ديگرش اين است كه در قيامت به حساب تمام اعمال بندگان مى‏رسد و به تمام آنها جزا مى‏دهد. عبد با توجّه به اين معانى، در تمام امور به او تكيه مى‏كند و حساب وجود و رزق و روزى و امور خود را از او مى‏داند و به اعمال و اخلاق و عقايد خود كه در فرداى قيامت به حساب خواهد آمد توجه مى‏كند كه درست و صحيح انجام گيرد و از خطرات شياطين ظاهرى و باطنى محفوظ و مصون ماند. عبد با نظر به اين اسم بايد توجه و همّت و اراده‏اش را فقط و فقط متوجه حضرت رب كند و غير او را اراده ننمايد، حتّى همّت و توجّهش را از بهشت و جهنّم برگيرد و يكپارچه غرق در حضرت او شود و فانى آن ذاتِ باقى گردد. 🔴 26- وجود مباركش ستوده صفات، ستوده اسما و ستوده افعال است، كه حميد به‏ معناى محمود آمده است. حامِد ذات خود است ازلًا و ابداً و عبادش او را بر نعمت و غير نعمت ستايش مى‏كنند. عبد حميد آن عبدى است كه عقايد و اخلاق و اعمالش كلّا قابل ستايش باشد، چنين عبدى محمّد صلى الله عليه و آله و ساير انبيا و ائمّه و اوليا و عباد صالح حقّند. 🔴 27- اين حقيقت صفت كسى است كه اشيا را آن طور كه شايسته است مى‏شناسد و نوازش كننده و ارائه دهنده نيكى و برّ و احسان است. آن وجود مقدّس كه ازلًا و ابداً چنين است حضرت ربّ العزّه است و بر عبد است كه اين امور را از جناب او درس گرفته و نسبت به خلق خداوند، اعمال نمايد تا به اخلاق جناب حق آراسته شده باشد. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 28 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2