🔴 عبد براى رسيدن به مقام عبوديّت و به دست آوردن رشد و كمال و تأمين سعادت دنيا و آخرت و از همه مهمتر جلب رضا و خشنودى حق ،
راهى جز دريافت مفاهيم حقيقى اسماء خداوند ندارد.
✍️ استاد حسین #انصاریان در ذیل شرح #دعا_چهارم_16 (شرحی بر #نود_نه_اسم_خدا) آورده اند که ما آن را در این صفحه می آوریم (به توفیق الهی انشاالله)
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_4 #اسم_اعظم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_4
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه
معانی #نود_نه_اسم_خدا 11
🔴 28- #الربّ
#رب
اين نام مقدّس در قرآن مجيد و دعاها و روايات، بسيار زياد آمده است و محقّقان از عرفا آن را اسم اعظم دانسته و كليد حلّ هر مشكلى قلمداد كردهاند.
البتّه حقيقت و مصداق اين كلمه كه جان هستى و مالك الملك خلقت و تكيه گاه آفرينش است اسم اعظم مىباشد نه حرف «را» و «با».
ربّ در لغت به معناى مالك و مربّى است. وجود مقدّس حضرت محبوبْ مالك تمام هستى و مربّى جميع موجودات آفرينش است.
عبد اگر توجّه به اين دو معنى كند از قيد بندگى ارباب باطل رها شده و سر به هيچ مكتبى جز مكتب اسلام كه مربّى و معلّم آن خداست فرود نمىآورد.
مالك ذاتى و حقيقى عرصه هستى و مربّى واقعى تمام موجودات ظاهرى و باطنى «اللّه» است، بنابراين معنا ندارد انسان در برابر غير او به عبادت و بندگى برخيزد و از مدرسهاى جز مكتب او درس بگيرد.
انسان وقتى از هوا و هوا پرستان ببرد و از تعاليم غلط و باطل شياطين بگريزد به فرموده قرآن مجيد در سوره آل عمران «ربّانى» مىشود و از فيوضات الهيّه بهرهمند شده به حقيقت جهان و روح هستى متّصل مىگردد.
#اسم_اعظم
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 29
دعای #چهارم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_4
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه
معانی #نود_نه_اسم_خدا 11
🔴 29 و 30- #الرحمن ، #الرحيم
#رحمن #رحیم
اين دو نام مبارك و پرمعنا مشتقّ از رحمت است و معنايش رحمت واسعه بر بندگان است از جهت رزق و انعام برايشان.
رحمت، افاضه خير به محتاجان و عنايت به آنان است و اين صفت از جانب حضرت رب نسبت به بندگان، تامّ و عامّ و كامل است.
تماميّت آن به اين است كه: آن جناب از باب عنايت به عباد، قضاى حاجات آنان را اراده فرموده و نمىخواهد گدائى از پيشگاهش دست خالى برگردد.
عام بودن آن به اين است كه: رحمتش شامل مستحق و غير مستحق و امور دنيايى و آخرتى و ضرورت و غير ضرورت مىشود.
كمالش به اين است كه: رحمتش از باب ترحّمى نيست كه وضع محتاج و نيازمند، آن را در وجودش برانگيخته باشد، كه تغيير و تحوّل در او نيست؛ و نيز از باب دفع الم و غرض شخصى از وجود مقدّسش نمىباشد، بلكه رحمت از باب آقايى و كرامت خود او به بندگان مىرسد.
در روايات اهل بيت عليهم السلام آمده:
إنَّ الرَّحمنَ هُوَ بِجَميعِ الْعالَمِ، وَالرَّحيمَ بِالْمُؤمِنينَ خاصَّةً.
به حقيقت كه رحمانيّتش شامل تمام عالم، و رحيميّتش فقط متوجه مردم مؤمن است.
آراستگى عبد به مفهوم رحمانيّت در اين است كه به بندگان غافل از حق و جاهل به قيامت و مسائل الهى ترحّم كند، آنان را با وعظ و نصيحت آنهم از طريق لطف و مهربانى نه جبر و زور، از راه غفلت به راه حضرت حق آورد.
به عاصيان به چشم رحمت بنگرد، معصيت ديگران را همانند مصيبت بر خودش بداند، به اين معنا كه همچون زحمتى كه براى علاج خود مىكشد براى رهايى آنان از معصيت و سخط خدا روا بدارد.
و آراستگيش به رحيميّت در اين است كه: نيازِ نيازمند را برآورده كند، به همسايگان فقير و محتاج برسد، با مال و آبرو و قدرت و توان و شفاعت و وساطت، دردِ دردمندان را دوا كند و اگر عاجز از همه اين امور باشد با دعاى در پيشگاه حق، به يارى آنان برخيزد.
👈 ادامه دارد ....
#اسم_اعظم
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 30
دعای #چهارم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_4
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه
معانی #نود_نه_اسم_خدا 12
🔴 31- الذارى
#ذاری
ذارى به معناى خالق است.
در «توحيد» شيخ صدوق است:
آراستگى عبد به حقيقت اين اسم به اين است كه: حقيقتاً خود را مخلوق و بنده خالق بداند و در مقام عبوديّت و بندگى نسبت به خالق خود به هيچ عنوان فرو گذارى نكند، كه تنها و تنها حضرت او مستحقّ عبادت است و بس، كه خالق هستى را بر عهده مخلوقْ حقّ ولايت، حقّ اطاعت، حقّ ربوبيّت، حقّ مالكيّت و حقّ عبوديّت است.
🔴 32- الرزّاق
#رازق
رزق و روزى را او آفريده و او آن را به موجودات زنده مىرساند، و آن وجود مقدّس است كه وسايل بهرهگيرى از روزى را براى صاحبان حيات آماده مىكند.
رزقى كه حضرت حق براى بندگان آماده كرده است دو رزق است:
رزق ظاهرى و مادّى براى ابدان، و رزق باطنى و روحى براى قلوب.
رزق مادّى، سبزيجات و ميوهجات و حبوبات و گوشت حيوانات حلال گوشت است.
رزق معنوى و باطنى، علوم و اسرار است كه در قرآن مجيد و سخنان انبيا و ائمّه منعكس است و آن را با رزق مادّى هيچ نسبت نيست؛ زيرا حيات ابد و نامحدود به رزق باطنى است و حيات محدود و معلوم به رزق مادّى مىباشد.
متولّى و بانى هر دو رزق خداست، چيزى كه هست براى هر كس كه قابليّت دارد بسط مىدهد و براى آن كه قابليّت نشان ندهد بسط نمىدهد.
عبد بايد مظهر اسم رزّاق باشد، به اين معنا كه خود را در رساندن رزق حق به عباد و بندگان واسطه نمايد و اين واسطه بودن را در هر دو نوع رزق رعايت كرده و غنيمت بداند.
در حديث آمده:
أيْدِى الْعِبادِ خَزايِنُ المَلِكُ الجَواد.
دستهاى بندگان، خزائن خداى بخشنده است.
و كسى را نمىرسد كه درِ خزاين حق را به روى نيازمندان و محتاجان ببندد. بايد دست را خزينه روزى مادّى و زبان را خزينه روزى معنوى قرار داد.
#اسم_اعظم
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 32
دعای #چهارم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_4
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه
معانی #نود_نه_اسم_خدا 13
🔴 33- الرقيب
#رقیب
حضرت او حفيظ عليم است، از چيزى در جهان هستى چه در نهان و چه در آشكار غفلت ندارد، ملاحظه او ملاحظه ازلى و ابدى است.
عبد بايد به اين معنى توجه داشته باشد كه مولايش در هر حال و در هر لحظه مراقب ظاهر و باطن اوست.
وَكُنْتَ أنْتَ الرَّقيبَ عَلَىَّ مِنْ وَرائِهِمْ.
و خود فراتر از آنها مراقب من بودى.
عبد بايد متوجه باشد كه نفس و شيطان دو دشمن خطرناك او هستند و منتظر فرصت كه وى را به چاه غفلت و مخالفت با حضرت دوست در اندازند. توجه به مراقبت حضرت حق، انسان را از شرّ اين دو دشمن در امان مىبرد. وقتى انسان رقيب بودن مولا را دائماً در لحاظ داشته باشد، از پيروى نفس و شيطان سر باز مىزند و با آن دو به عشق حضرت محبوب مخالفت مىكند و تمام منافذ و مجارى آنان را به سوى خويش با توجه به رقيب بودن حق سدّ مىكند و از اين كه به وسيله اين دو دشمن دچار معصيت و آلودگى شود مىگريزد.
آخوند #ملا_حسينقلى_همدانى ره مىفرمايد:
«آنچه اين ضعيف از عقل و نقل استفاده نمودهام اين است كه اهمّ اشيا از براى طالب قرب، جدّ و سعى تمام در ترك معصيت است. تا اين خدمت را انجام ندهى نه ذكرت، نه فكرت به حال قلبت فايده نخواهد داشت، چرا كه پيشكش و خدمت كردنِ كسى كه با سلطان در عصيان و انكار است بى فايده خواهد بود.
پس اى عزيز! چون اين كريم رحيم، زبان تو را مخزن كوه نور، يعنى ذكر اسم شريف قرار داده، بى حيائى است مخزن سلطان را آلوده به نجاست و قاذورات غيبت و دروغ و فحش و اذيّت و غيرها من المعاصى نمودن، مخزن سلطان بايد محلّش پر عطر و گلاب باشد نه نجس مملوّ از قاذورات. و بى شك چون دقّت در مراقبت نكردهاى نمىدانى كه از جوارح سبعه يعنى گوش و زبان و چشم و دست و پا و بطن و فرج چه معصيتها مىكنى و چه آتشها روشن مىنمايى و چه فسادها در دين خودت بر پا مىكنى و چه زخمهاى منكره به سيف و سنان زبانت به قلبت مىزنى؛ اگر نكشته باشى بسيار خوب است.» « تذكرة المتقين : 112»
#اسم_اعظم
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 33
دعای #چهارم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_4
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه
معانی #نود_نه_اسم_خدا 14
🔴 34- الرؤوف
#رؤوف
به معناى شدّت رحمت است، كه توضيح مفصّل آن در رحمن و رحيم گذشت.
🔴 35- الرائى
#رائی
به معناى عالم است و همچنين به معناى مُبصر (بيننده)، كه شرح آن در عليم و بصير رقم زده شد.
🔴 36- السّلام
#سلام
به اين معناست كه وجود مقدّسش و ذات بىمانندش از عيب، و صفاتش از نقص، و افعالش از شر، سالم است.
سلامت در تمام امور و در همه جهات و براى همه كس از جانب او صادر مىشود او را عيب و نقص و زوال و انتقال و فنا و موت نيست و آثارى كه براى مخلوق است براى حضرت او نمىباشد.
معناى سلامت در لغت، صواب و سداد است. عبد اگر در تمام امور ظاهر و باطن، در طريق صواب و سداد باشد و از غشّ و حقد و حسد و ريا و نفاق و شرك و بد دلى و جبن و حيله و مكر و خدعه و غلّ و ساير اوصاف ناپسند سالم باشد، در حدّ قدرت و توان خودش مشابهت با محبوب پيدا كرده است و در قيامت جايگاهش چنانكه در قرآن مجيد آمده دارالسّلام است:
لَهُمْ دارُ السّلامِ عِنْدَ رَبِّهِم»
براى آنان نزد پروردگارشان خانه سلامت و امن است.
🔴 37- المؤمن
#مومن
وجود مقدّسش مصدر امن و امان در ظاهر و باطن آفرينش است. اوست كه تمام طرق منتهى به امن و امان را به روى موجودات عالم باز كرده و اسباب و علل به چنگ آوردن امنيّت را در اختيار موجودات زنده قرار داده است.
امن و امان در دنيا از آفات و امراض و مهالك، و امن و امان در آخرت از عذاب و نقمات جز از طريق آن حضرت ميسّر نيست.
چنانكه در قرآن مجيد به كرّات اشاره فرموده: علّت امنيّت انسان از عذاب و نقمت آخرت، ايمان به حق و عمل صالح است؛ ايمان و عمل صالحى كه در دنيا هم براى خانوادهها و اجتماع ايجاد امن و امان مىكند.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
الْمُؤمِنُ مَنِ ائْتَمَنَهُ النَّاسُ عَلى أمْوالِهِمْ وَأنْفُسِهِمْ.
مؤمن كسى است كه مردم وى را در اموال و جانشان امين بدانند و از جانب وى احساس امنيّت كنند.
آرى، نصيب عبد از مفهوم اين حقيقت بايد آن چنان باشد كه تمام مؤمنان و مسلمانان و مردم از وى در امان باشند و بلكه در هر خطر و خوفى براى نجات از بلا و ضرر به وى تكيه كنند و در دفع مهالك نفسى و دينى و دنيائى از همّت و اراده و كمك او بهره جويند.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
سُمِّىَ الْبارى عَزَّوَجَلَّ مُؤمِناً لِأنَّهُ يُؤْمِنُ مِنْ عَذابِهِ مَنْ أطاعَهُ، وَ سُمِّىَ الْعَبْدُ مُؤمِناً لِأنَّهُ يُؤمِنُ عَلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فَيُجيزُ اللّهُ أمانَهُ.
خالق دو جهان را مؤمن مىنامند چون مطيع را از عذابش امان مىدهد. و عبد را مؤمن مىنامند چون بر خدا امان مىبندد و خداوندش به خاطر ايمان و عمل صالح او جواز امان از عذاب قيامت مىدهد.
👈 ادامه دارد ....
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 35
دعای #چهارم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_4
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه
معانی #نود_نه_اسم_خدا 15
🔴 38- المُهَيْمِن
#مهیمن
وجود مقدّسش با علم و استيلا و حفظش قائم بر اعمال و ارزاق و آجال عباد است.
وجودى كه بر كُنه تمام امور مُشرِف است و تمام ظاهر و باطن در استيلاى اوست و همه بر قدرت حفظ آن جناب تكيه دارند، او را مهيمن مىخوانند.
عبدى كه بر اسرار و پنهانىهاى دلش توجه دارد و بر احوال و اوصافش مستولى است و به طور دائم قيام به امور انسانيّت و مقتضاى وضع دنيا و آخرتش دارد، بالنسبه به موجوديّت خويش مهيمن است و از اين وصف و اسمى كه در رابطه با مولايش مىباشد بهرهور است.
🔴 39- العزيز
#عزیز
او غالب غير مغلوب است، نسبت به چيزى عجز ندارد، قاهر بر كلّ شىء است.
وجودى است كه مانند ندارد، تمام موجودات با همه وجودشان محتاج اويند و وصول به كُنه ذاتش مشكل و يا محال است.
مؤمن بايد اينچنين باشد، به اين معنا كه در خصوصيّات ايمانى و عملى نظيرش كمتر يافت شود، درگاه لطفش درگاه عرض حاجات نيازمندان باشد و در برابر دشمنان ظاهرى و باطنى شكستى برايش متصوّر نگردد، كه قرآن مجيد مىفرمايد:
وَلِلّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤمِنينَ»
در حالى كه عزت و اقتدار براى خدا و پيامبر او و مؤمنان است.
🔴 40- الجبّار
#جبار
وجود مباركى كه مشيّت و ارادهاش بر سبيل اجبار در ظاهر و باطن هستى نفوذ دارد و مشيّت احدى از موجودات راه به اراده و خواست او ندارد.
قاهرى است كه فوق قهرش چيزى نيست، عظمت و بزرگى و تجبّر و جبروتيّت، فقط و فقط برازنده اوست و بس. احدى از قبضه قدرتش خارج نيست، و چيزى از ميدان جبروتش بيرون نمىباشد، موجودات عرصه هستى بخواهند يا نخواهند تكويناً فرمانبر او هستند.
در ميان عباد و بندگان هستند كسانى كه از دايره تبعيّت از ديگران فراتر رفته و به درجه عالى متبوعيّت رسيدهاند، به نحوى كه ديگران به طور قهر و جبر به هيئت و صورت آنان در مىآيند، چنانكه خواجه انبيا عليهم السلام فرمود:
لَوْ كانَ مُوسى حَيّاً ما وَسِعَهُ إلَّااتِّباعى.
اگر موسى عليه السلام زنده بود، چارهاى جز پيروى از من در همه امور نداشت.
👈 ادامه دارد ....
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 37
دعای #چهارم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_4
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه
معانی #نود_نه_اسم_خدا 16
🔴 41- المتكبّر
#متکبر
وجود مقدّسى كه عظمت و بزرگى شأن اوست و كلّ موجودات در پيشگاه بزرگيش باطل و هيچند.
او در مقابل ذات يگانهاش همه چيز را حقير و كوچك مىبيند، كبريائى و عظمت را جز براى خود نمىداند. نظرش به عباد و موجودات نظر مالك به مملوك، سلطان به رعيّت، زنده به مرده، بزرگ به كوچك است، و اين گونه نظر وقف حريم كبريايى اوست و كسى را نسزد كه به چيزى چون او نظر بيندازد.
كسى كه همه چيز را در باطن و اعتقادش نسبت به حضرت او حقير و كوچك شمارد و حتّى به دنيا و آخرت نظر استقلالى نداشته باشد و از جز او نظر بپوشد از حقيقت اين اسم نصيب و حظ برده است.
🔴 42- السيّد
#سید
آقا و بزرگى كه اطاعتش بر همگان واجب است، چنانكه از اطاعت و بندگيش سرپيچى كنند به راه هلاكت افتاده و به سعادت دنيا و آخرت خود لطمه زدهاند.
در زمينه معناى سيّد روايتى به مضمون زير در كتاب «توحيد» صدوق آمده است:
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
عَلِىٌّ سَيِّدُ الْعَرَبِ، فَقالَتْ عايِشةُ: يا رَسولَ اللّهِ! ألَسْتَ سَيِّدَ الْعَرَبِ؟ فَقالَ:
أنَا سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ و عَلِىٌّ سَيِّدُ الْعَرَبِ، فَقالَتْ: يا رَسُولَ اللّهِ! وما السَّيِّدُ؟
قال: مَنِ افْتُرِضَتْ طاعَتُهُ كَمَا افْتُرِضَتْ طاعَتى.
على سيّد و آقاى عرب است. عايشه گفت: آيا شما سيّد عرب نيستى؟ فرمود:
من سيّد فرزندان آدمم. عرضه داشت: معناى سيّد چيست كه در حقّ على استعمال كردى؟ فرمود: كسى كه اطاعتش واجب است چنانكه اطاعت از من واجب است.
هر كس از ايمان بالايى برخوردار شود و در اداى واجبات الهيّه بكوشد و از تمام محرّمات بپرهيزد و به اخلاق حسنه آراسته گردد، به مقام سيادت به آن معنائى كه رسول عزير اسلام فرمود، رسيده است.
🔴 43- السُّبّوح
#سبوح
وجود مقدّسى كه از آنچه لايق او نيست پاك و منزّه است و از آنچه جاهلان در حقّش مىگويند برتر و بالاتر است، كه وصفش در فهم نگنجد و كُنه ذاتش به دست عقل نيفتد.
باطن و ظاهر تمام موجودات گوياى منزّه بودن وى از هر عيب و نقص است و حقيقت اشيا و عناصر نشان دهنده پاكى آن وجود مبارك.
يُسَبِّحُ لِلّهِ ما فِى السَّماواتِ وَما فِى الْأَرضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزيزِ الْحَكيمِ
آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، خدا را [به پاك بودن از هر عيب و نقصى] مىستايند، خدايى كه فرمانرواى هستى و بىنهايت پاكيزه و تواناى شكستناپذير و حكيم است.
آنچه را خداوند سبّوح در حالات قلب و امور نفس و مسائل اخلاقى و عملى و خانوادگى و اجتماعى عيب دانسته و به وسيله وحى و انبيا و ائمّه عليهم السلام اعلام كرده است، عبد بايد از آن دورى جسته و براساس خواسته حضرت محبوب به حقايق و پاكىها آراسته شود، تا از مقام سبوّحيّت آن جناب بوئى به مشام جان او برسد و باغ وجود انسان از گلها و لالههاى معنوى و واقعيّتهاى ملكوتى پر شود.
👈 ادامه دارد ....
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 39
دعای #چهارم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_4
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه
معانی #نود_نه_اسم_خدا 17
🔴 44- الشهيد
#شهید
او به غيب و نهان و ظاهر و آشكارِ هستى شاهد است و حركت و عملى در باطن و ظاهر موجودات از او پوشيده نيست.
إنِّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ شَهيدٌ
بىترديد خدا بر همه چيز گواه است.
وَاللّهُ شَهيدٌ عَلى ما تَعْمَلُونَ
در حالى كه خدا بر آنچه انجام مىدهيد، گواه است.
عبد چون به حقيقت اين اسم واقف شود و جانش به نور مفهوم اين صفت منوّر گردد، با كمال مواظبت و مراقبت زندگى خواهد كرد و تمام حركات و سكنات و آنات و لحظاتش را كه در مرأى و منظر حضرت محبوب است به مواظبت خواهد كشيد، مبادا كه شيطان و هواى نفس به او حمله كند و وى را از نظر رحمت حضرت حق دور ساخته، به سعادت دنيا و آخرتش لطمه بزند.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
عَلِمْتُ أنَّ اللّهَ مُطَّلِعٌ عَلَىَّ فَاسْتَحْيَيْتُ.
دانستم كه خداوند بزرگ گواه و شاهد من و آگاه بر ظاهر و باطن انسان است، در برخورد به خلاف خواستهاش از او شرم كردم و بر عرصه گاه حيا نشستم.
🔴 45- الصادق
#صادق
در وعده و در گفتارش صادق است و آنچه را از ثواب و اجر و مزد در برابر عبادت و طاعت به بندگانش وعده داده است، بدون اين كه كم بگذارد وفا مىكند.
عبد بايد در تمام حركاتش صداقت و درستى و راستى را از مولايش درس بگيرد، و مصداق حقيقى صدق گردد، تا حظّ و نصيب و بهره و سودش از پيشگاه حضرت محبوب به جايى رسد كه خير دنيا و آخرت وى را تأمين نمايد.
يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَكُونُوا مَعَ الصّادِقينَ
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از خدا پروا كنيد و با صادقان باشيد [صادقانى كه كاملترينشان پيامبران و اهل بيت رسول بزرگوار اسلام هستند.]
قالَ اللّهُ هذا يَوْمُ يَنفَعُ الصّادِقينَ صِدْقُهُمْ
خدا فرمود: اين روزى است كه راستان را راستى و صدقشان سود دهد.
👈 ادامه دارد ....
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 41
دعای #چهارم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🔴 عبد براى رسيدن به مقام عبوديّت و به دست آوردن رشد و كمال و تأمين سعادت دنيا و آخرت و از همه مهمتر جلب رضا و خشنودى حق ،
راهى جز دريافت مفاهيم حقيقى اسماء خداوند ندارد.
✍️ استاد حسین #انصاریان در ذیل شرح #دعا_چهارم_16 (شرحی بر #نود_نه_اسم_خدا) آورده اند که ما آن را در این صفحه می آوریم (به توفیق الهی انشاالله)
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_4 #اسم_اعظم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_4
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه
معانی #نود_نه_اسم_خدا 18
🔴 46- #الصانع
#صانع
او پديده آورنده هر مصنوع و خالق هر مخلوق و مبدع جميع بدايع عرصه هستى است.
آفريدههايش نشان دهنده اين معنايند كه او را در هيچ امرى شبه و مانند نيست و فعلى از افعال خلق به فعل او نمىماند.
صنعت او آسمانها و زمين، ظلمت و نور، حجر و شجر، انسان و حيوان، برّ و بحر، گوشت و استخوان، پوست و خون، عصب و عروق، اعضا و جوارح، باطن و ظاهر، غيب و شهود و ذرّه بينى و غير ذرّه بينى است، كه شرح هر يك در جاى خود، كتاب يا كتابهاست.
اصولًا تمام كتابهايى كه در كتابخانههاى بزرگ و كوچك جهان است، شرح صنعت و صنعتهاى اوست.
عبد در رابطه با اين اسم بايد صانع بهترين عبادت و بندگى و خُلق و خوى و رفتار و كردار براساس نقشهاى حضرت حق باشد.
عبد بايد قدرت صنع خود را در ساختن رشد و كمال خود و آنچه براى بندگان حضرت محبوب مفيد است به كار برد. خنداندن شيطان هنر نيست، هنر تجلّى دادن انواع منافع ظاهرى و باطنى از ساختمان وجود خويش است.
🔴 47- #الطاهر
#طاهر
وجود مقدّس او از اشباه، انداد، اضداد، امثال، حدود، زوال، انتقال، طول، عرض، قطر، سنگينى، سبكى، رقّت، غلظت، دخول، خروج، اتّصال، جدائى، بو، مزه، رنگ، لمس، زبرى، نرمى، گرما، سرما، حركت، سكون، اجتماع، افتراق، تمكّن در مكان و ... پاك و منزّه است، چرا كه جميع اين امور مخلوق و حادث و از اوصاف ممكنات و مخلوقات و از نشانههاى عجز و ناتوانى است. اينها امورى است كه نشان دهنده وجود صانع و محدث حادث است.
آرى، اگر عبد بخواهد از اين صفت در حدّ خودش بهرهمند گردد، راهش پاك شدن از تمام ناپاكىهاى درون و برون است.
🔴 48- #العدل
#عدل
او نسبت به همه چيز و همه كس عادل است و اصولًا فعل او عدل است، ظلم و جور از او نيست و هرگز از او صادر نمىشود.
در تمام عرصه گاه هستى، هر چيزى را به جاى خودش قرار داده، و به هر موجودى مطابق ظرف و شأنش عطا و عنايت فرموده است.
تماشاى حقيقت عدل، منوط به تماشاى ظاهر و باطن تمام آفرينش است و اين از عهده انسان خارج است، مگر اين كه ملكوت سماوات و ارض به اراده خود آن حضرت به انسان ارائه شود تا مشاهده كند كه به حقيقت در تمام هستى هر چيزى به جاى اصلى خود قرار دارد.
آنچه ما از عدل مىبينيم نمونهاى جزئى از حكومت عدل مطلق در پهناى خلقت و هستى است. شرح مسأله عدل به اين آسانى ميسّر نيست، توفيقى عظيم از جانب او لازم دارد و علمى محيط به آسمانها و زمين و موجوداتى كه در اين دو ميدان در كار زندگى هستند.
عبد اگر بخواهد اتّصال به مفهوم عدل پيدا كند بر او لازم است دو قوه غضب و شهوت و توابع آن دو را در سيطره حكومت عقل و دين قرار دهد؛ آنجا كه عقل و جنودش خادم شهوت و غضب است ظلم محض است.
البتّه مقهوريّت غضب و شهوت در دست عقل و دين، عدل فى الجمله است و تفصيل آن به اين است كه در تمام سكنات و حركاتْ قواعد شرع مطهّر رعايت شود.
عدالت در حالات به اين است كه: حالات براساس قواعد الهى نظام گيرد.
عدالت در اعضا و جوارح به اين است كه: هر يك در آنجا كه شرع فرموده به كار رود.
عدالت در خانه و اجتماع و اقوام و مردم به اين است كه: به حقّ هيچ يك تجاوز نشود و بلكه حقّ به خطر افتاده افراد را از خطر برهاند.
عدالت ايمانى هم به اين است كه: بر تدبير و حكمت و فعل جناب حق اعتراض نشود و كار حضرت او را عين مصلحت به حساب آورد، چه اين كه موافق طبعش باشد يا مخالف.
نظام حضرت محبوب را نظام احسن و نظام متقن دانسته و كار او را در منتهاى عدالت و لطف ببيند و با تمام وجود از حضرت حق بخواهد:
اللّهُمَّ أرِنَا الْحَقَّ حقّاً وارْزُقْنا اتَّباعَهُ، وَأرِنَا الْباطِلَ باطِلًا وَارْزُقْنا اجْتِنابَهُ.
الهى حق را آن چنانكه هست به ما بنمايان و متابعت از آن را روزيمان گردان، و باطل را آن چنانكه هست به ما نشان بده و اجتناب از آن را توفيقمان ده.
آرى، صفحه هستى آيينهاى است كه اگر انسان با چشم سر و ديده قلب در آن بنگرد به حقّ حق جز عدل و عدالت چيزى در آن نبيند.
👈 ادامه دارد ....
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 43
دعای #چهارم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_4
در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه
معانی #نود_نه_اسم_خدا 19
🔴 49- #العَفُوّ
#علو
وجود مقدّسش از باب لطف و عنايت و آقايى، محو كننده سيّئات از پرونده تائبان و غرق شدگان در ايمان و عمل صالح است. آيات فراوانى در قرآن مجيد براين حقيقت نشاط آور دلالت دارد.
عبد بايد نسبت به آزار و اشتباه برادران و خواهران مسلمانش و حتّى در مواردى نسبت به ساير مردم، مظهر اين اسم باشد؛ به اين معنا كه از ديگران چشم بپوشد و سيّئات آنان را نسبت به خود ناديده بگيرد و چون محبوبش در مقابل ستم ديگران اقدام به احسان و خوبى كند.
🔴 50- #الغفور
#غفور
اسمى است مشتقّ از مغفرت به معناى پرده پوشى، آن جناب بر گناهان عباد پرده پوشى كند و به آبروى كسى در بين مردم لطمه نزند.
غفور نشان دهنده مبالغه در پردهپوشى است، آنهم پرده پوشى در نهايت درجهاش.
عبد هم بايد مفهوم اين حقيقت را از مولايش ارث داشته باشد، به اين معنا كه از بازگو كردن گناه و عيب مردم خوددارى كند و از پردهدرى بپرهيزد، تا خدايش پرده او ندرد و عيبش در برابر ديدگان مردم نمايان نسازد.
🔴 51- #الغنى
#غنی
آن جناب از تمام موجودات هستى بى نياز است، چرا كه ذات مقدّسش مستجمع جميع صفات كمال مىباشد. آن زمان كه از هستى و موجوداتش خبرى نبود چيزى كم نداشت و اين زمان كه هستى با تمام موجوداتش در تجلّى است چيزى به او اضافه نشده، او بوده و هست و خواهد بود، بدون اين كه به چيزى نياز داشته باشد.
وجود مبارك او در ذات و صفات ذات از غير بىنياز است و از تعلّق به اغيار منزّه و پاك؛ از كمكگيرى از آلات و ادوات و كلّ اشيا مستغنى است. اين موجودات هستند كه به حضرتش محتاجند و براى جبرانِ فقر خود به پيشگاه لطفش نيازمند.
عبد بايد بداند كه هيچ موجودى در كارگردانى حيات او جز ذات حق استقلال ندارد. عبد بايد بر غير حق تكيه نكند و نسبت به كلّ موجودات كوس غنا بزند و با زبان حال بگويد: تمام نياز من متوجه ذات غنىّ اوست و مرا جز به لطف و رحمت و كرم او چشمداشتى نيست و شما اى موجودات هستى عواملى هستيد كه به اجازه محبوبم در طريق حيات من و همه عناصر آفرينش در كاريد، نياز من و احتياج من بالاستقلال به شما نيست بلكه من با تمام هويّت و وجودم گداى حضرت اويم.
🔴 52- #الغياث
#غیاث
حضرتش فريادرس تمام فرياد خواهان و دادرس تمام دردمندان و نجات بخش تمام اميدواران و دستگير همه گرفتاران و شفابخش كلّ بيماران و آزاد كننده همه اسيران و دلگرم كننده نا اميدان است.
عبد در برخورد با ياد شدگان بالا، بايد به همان صورت و سيرت باشد، كه رجوع نيازمند و دردمند و بيچاره و حاجت دار به انسان، عين عنايت و لطف حضرت حق به آدمى است و به داد شكستگان رسيدن از اخلاق خداوندى است.
🔴 53- #الفاطر
#فاطر
او آفريننده هر شىء و ابتدا كننده صنعت تمام اشياى هستى بدون سابقه وجود و نوآور است.
عبد بايد در اعتقادات و يقينش، حضرت او را اينچنين بداند و براى چيزى از موجودات هستى هر چند همراه با قدرت باشد استقلالى فرض نكند، كه خالق و صانع و مُبدِع و مُبدِء و فاطر فقط و فقط حضرت اوست.
👈 ادامه دارد ....
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج4، ص: 46
دعای #چهارم
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2