در روایتی دیگر آمده :
شايسته است كه مومن از اينكه ماجن را به برادرى انتخاب نمايد اجتناب كند.
لغت مىگويد «ماجن» كسى است كه از اينكه چه مىگويد و چه مىكند باك ندارد.
على عليهالسلام فرموده: با احمق مصاحبت منما كه او كار ناسنجيدهى خود را در نظرت زيبا جلوه مىدهد و دوست دارد كه تو نيز همانند او باشى.
امام صادق (ع) فرمود: كسى كه از همنشينى احمق پرهيز ننمايد طولى نمىكشد كه به اخلاق او متخلق مىگردد.
اين روايت به ما مىآموزد كه افراد باايمان اين قبيل اشخاص آلوده را به دوستى نگيرند و با آنان مجالست ننمايند، اگر مسلمان متشرعى غفلت كرد و با شخص فاسق و كذابى دوست شد و مدتى با وى رفت و آمد داشت، اگر بر اثر پيشامدى رنجيدهخاطر گرديد و از وى جدا شد، اين هجران براى مسلمان متشرع پيروزى و سعادت است،
#اصلاح_بين_مردم : رواياتى كه در آشتى كردن تاكيد دارد و خاطرنشان مىكند كه جدايى دو مسلمان بيش از سه روز به طول نينجامد، شامل رفيق فاسق و كذاب نيست. اگر مسلمان متشرعى با شخصى ظاهر الصلاح دوست شد و گمان مىكرد كه او مردى است درستكار و مراقب گفتار و رفتار خويش ولى در خلال ايام دوستى مرتكب گناهى بزرگ شد، به موجب روايتى كه از امام صادق (ع) است، جداشدن از چنين دوست و مصاحبى همانند جداشدن از فاسق و كذاب بلامانع است.
عمرو بن نعمان جعفى مىگويد: امام صادق (ع) دوستى داشت كه هر جا امام مىرفت او نيز با آن حضرت بود. روزى در بازار كفاشها عبور مىكرد و با او غلامى بود از اهل سند كه پشت سر آن دو راه مىرفت. آن مرد سه بار متوجه شد و غلامش را نديد، دفعهى چهارم كه او را ديد به صداى بلند گفت: پسر زن زناكار! كجا بودى؟ تا اين سخن از دهان آن مرد خارج شد، امام صادق (ع) دست خود را بلند كرد و با شدت به پيشانى خود كوبيد. فرمود: مادرش را به زنا نسبت دادى؟ من تصور مىكردم تو ورع دارى و اكنون مىبينم فاقد ورع و تقوايى. عرض كرد: مادر او سنديه است و مشرك. فرمود: آيا نمىدانى كه هر امتى نكاحى دارد، از من دور شو. راوى مىگويد: نديدم ديگر آن دو با هم حركت كنند و راه بروند تا مرگ بين آنان جدايى افكند.
ملاحظه مىكنيد كه امام صادق (ع) با كسى كه از وى اميد ورع مىرفت دوست مىشود و با او رفت و آمد مىنمايد، اما وقتى از وى دشنامى بزرگ مىشنود و زنى را رمى به بىعفتى مىنمايد از او مىبرد و تا پايان زندگى به آن هجران ادامه مىدهد.
يكى از عوامل موثر و نافذ در هجران و جدايى دو دوست صميمى از يكديگر آزردگى و رنجش خاطر است و اين حالت روحى مىتواند علل و دلايل متعددى داشته باشد و در روايات اخلاقى اسلام، بسيارى از آنها ذكر شده است ولى مهمترين عامل تيرگى ضمير،
تحقير شخصيت رفيق و رعايت نكردن وظايف اخلاقى دربارهى اوست.
بعضى به جاى آنكه از صفا و صميميت رفيق قدردانى كنند و مورد تكريم و احترامش قرار دهند دربارهى وى بى اعتنا مىشوند، حتى احترامى كه دربارهى عادي ترين افراد معمول مىدارند دربارهى او رعايت نمىنمايند،
مثلا در مجلس وارد مىشود، به همه با گرمى دست مىدهد، و به رفيق صميمى خود كه شايسته است با گرمى بيشترى دست بدهد با سردى دست مىدهد يا اصلا دست نمىدهد.
در مجلس جشن عقد ازدواج فرزند خود براى همه كارت دعوت مىفرستد، ولى براى رفيق صميمى كارت نمىفرستد و به زبان مىگويد: شما هم در مجلس شركت كن.
اين اعمال تحقيرآميز و نظاير آن كه به عنوان صفا و صميميت دربارهى رفيق انجام مىشود ناروا و برخلاف اخلاق حميده است و اولياى دين پيروان خود را از ارتكاب آن منع نمودهاند.
على (ع) فرموده: بپرهيز از اينكه در رعايت حق برادرت به اتكاى صفا و صميميتى كه بين شما وجود دارد اهمال نمايى، چه آنكه كسى كه حق او را ضايع نمودهاى برادر تو نيست. تضييع حق دوست صميمى و آزرده ساختن او نشانهى عجز و ناتوانى رفيق وظيفه ناشناس است و على (ع) در اين باره فرموده است:
عاجزترين مردم كسى است كه نتواند در جامعه براى خود دوستان و برادرانى را به دست آورد و عاجزتر از او كسى است كه حق برادر به دست آمده را تضييع نمايد، يعنى با اين عمل ناروا پيوند دوستى را قطع كند.
حقير شمردن، مسخره كردن، شرمنده ساختن، اهانت نمودن، و هر عملى از اين قبيل كه به ارزش انسانى و شخصيت اجتماعى يك مسلمان آسيب مىرساند يا موجب جدايى دو رفيق متدين از يكديگر مىشود در اسلام ممنوع شناخته شده و علماى حديث روايات هر يك از اين اعمال را در بابى جداگانه جمعآورى نموده و در كتابهاى خود آوردهاند.
امام سجاد (ع) در دعاى «مكارمالاخلاق» در این فراز از هجران و جدايى نام برده و به پيشگاه خداوند عرض مىكند:
و اجزى من هجرنى بالبر.
بار الها! مرا موفق بدار تا عمل آن كس را كه از من جدا شده و تركم گفته است جزاى او را با خوبى و نيكوكارى بدهم.
كسى كه از امام سجاد (ع) جدا مىشود و آن حضرت را ترك مىگويد قطعا به علت عدم رعايت وظايف اخلاقى از ناحيهى امام نيست، چه آنكه او خود امام معصوم و مربى انسانهاست و هرگز مرتكب كوچكترين عمل خلاف اخلاق نمىشود تا دوست آن حضرت به استناد آن عمل ترك مراوده كند و رشته ى دوستى را قطع نمايد.
هجران كسانى از دوستان ائمه ى معصومين ممكن است براى آن بوده كه امام به منظور رعايت تقيه و انجام وظيفهى شرعى سخنى گفته يا عملى را انجام داده كه به نظر آن دوست ناآگاه درست نيامده و بدون اينكه سوال كند و توضيح بخواهد با امام قطع رابطه نموده است و امام نيز در شرايط تقيه نمىتوانسته نزد آن دوست برود و مطلب را توضيح دهد ، چه ممكن است بر اثر همان رفتن و توضيح دادن مفاسد تازهاى به بار آيد.
در بعضى از روايات آمده كه گاهى چند نفر يك روز در فواصل كوتاهى يك سوال را از امام نمودهاند و به هر يك پاسخى غير از پاسخى كه به آن ديگر داده گفته است. البته اين عمل موجب شگفتى بعضى از دوستان ناآگاه مىشد و ممكن بود نسبت به امام دلسرد شوند و قطع رابطه نمايند. گاهى عمل امام براى بعضى شگفتآور بود و خواستار توضيح مىشدند و امام بيان مىفرمود.
در تقيه ى امام صادق (ع) است كه از خوف ابوالعباس روزه را افطار كرد و به وى گفت اگر روزه بگيرى روزه مىگيريم و اگر افطار كنى افطار مىنماييم. به حضرت عرض شد: يك روز از ماه رمضان را افطار مىكنيد؟ فرمود: آرى به خدا قسم، يك روز از ماه رمضان را افطار نمايم بهتر است از اينكه كشته شوم.
ممكن است هجران و جدايى بعضى از دوستان امام سجاد ع از ترس گزارش مامورين دولت جبار به مراقبه و رفت و آمد او با امام سجاد باشد.
البته در چنين وضعى نه امام مىتواند سر وقت دوست برود و نه دوست مىتواند به ملاقات امام بيايد.
براى اينكه روابط دوستانه بكلى قطع نشود، حضرت سجاد (ع) به پيشگاه خدا عرض مىكند:
بار الها! مرا موفق بدار تا كسى را كه از من جدا شده و تركم گفته است با بر و نيكوكارى پاداش دهم و از اين راه دوستيش را تكريم نمايم.
با علل و عوامل جدايى چگونه برخورد نماييم و چه كنيم كه حتىالمقدور كمتر تحت تاثير عوامل هجران قرار گيريم تا رشتهى دوستيها به آسانى قطع نشود و زود دچار هجران و جدايى نشويم.
براى نيل به اين هدف مقدس لازم است خويشتن را به پاره اى از صفات حميده و خلقيات پسنديده متخلق نماييم و حلم يا قدرت خويشتندارى يكى از آن صفات است،
بايد خود را طورى بسازيم كه بتوانيم با نيروى حلم بر غضب چيره شويم، آن را مهار كنيم، و خويشتن را از انتقام جويى مصون داريم.
امام سجاد (ع) فرمودند: براى من مايه ى شگفتى است كه وقتى مرد خشمگين مىگردد حلمش بتواند او را دريابد و از خطر مصون و محفوظش دارد.
اگر حلم ندارد و نمىتواند بدون تكلف خويشتندار باشد به حلم تظاهر كند و با تصنع خود را حليم و بردبار وانمود نمايد تا اين خلق شريف تدريجا ملكهى نفسانى او گردد و بتواند بدون تصنع حلم نمايد.
على (ع) فرموده: اگر حليم و بردبار نيستى تظاهر به حلم كن و خود را همانند افرادى بساز كه خويشتندارند، چه آنكه كم يافت مىشود كسى كه خود را همانند قومى بسازد جز آنكه خيلى زود همانند آنها مىشود.
يكى ديگر از صفات پسنديده كه مىتواند از تاثير علل هجران بكاهد و نگذارد رشته ى محبت دوستان به آسانى گسسته شود، تغافل است.
تغافل عبارت از اين است كه آدمى چيزى را بداند و از آن آگاه باشد و روى مصلحت، خود را غافل و بىخبر نشان بدهد و با اراده و عمد به گونهاى رفتار كند كه بيننده تصور كند از آن بىخبر است. اتخاذ چنين روشى در حسن معاشرت با مردم و خوب زندگى كردن بسيار مفيد و ثمربخش است.
امام صادق (ع) فرموده: صلاح زندگى و آميزش با مردم پرى پيمانهاى است كه دو سوم آن تفطن و آگاهى و يك سوم آن تغافل و ناديده گرفتن است.
تغافل و خويشتن را ناآگاه جلوه دادن در مواردى كه مصلحت است آنقدر در اخلاق اسلام مهم تلقى شده كه افراد باايمان نمىتوانند آن را ناديده انگارند و از كنار آن بىتوجه بگذرند.
رسول اكرم فرموده: نيمى از رفتار و گفتار مومن مبتنى بر تغافل است.
از جمله مواردى كه به مصلحت است شخص باايمان تغافل كند و خويشتن را ناآگاه بنماياند، در زمينهى پارهاى از اعمال خلاف اخلاق رفيق متشرع و مومن است،
زیرا تغافل در اين قبيل موارد نمىگذارد رشته ى مودت بريده شود و پيوند دوستى دو مسلمان از هم جدا گردد و در نتيجه روابط گرم دو رفيق صميمى به سردى و كدورت گرايش يابد.
جايى كه رفيق عاقل و مصلحت انديش مىتواند با تغافل روابط دوستانه ى برادر دينى خود را حفظ كند و مانع هجران و جدايى وى گردد، اما از انجام اين وظيفه خوددارى نمايد و به جاى تغافل، لغزش اخلاقى رفيق خود را به رخش بكشد و او را مورد توبيخ و مواخذه قرار دهد و سرانجام با قهر و دلتنگى از هم جدا شوند، با اين عمل ناروا مرتكب اشتباهى بزرگ گرديده و براى اينكه بداند چه كرده است بايد به روايتى كه از امام صادق (ع) حديث شده است گوش فرادارد و با عذرخواهى از رفيق جدا شده اين لكه را از صفحه ىاعمال خويش بزدايد.
راوى حديث مىگويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: دو مسلمان با دلتنگى و هجران از هم جدا نمىشوند جز آنكه يكى از آن دو استحقاق دارد كه هم مورد تبرى و بيزارى واقع شود و هم مورد لعنت و چه بسا هر دو شايسته تبرى و لعن هستند.
به حضرت عرض شد: يابن رسول الله! ظالم به علت ظلمش استحقاق تبرى و لعن دارد، مظلوم براى چه؟
حضرت در پاسخ فرمود: براى آنكه مظلوم برادر خود را به آشتى و تجديد پيوند دوستى نخوانده و از گفته هاى او تغافل ننموده است.
انس با صحیفه سجادیه
گفته اند:در راه رسیدن به کمال،تحول و دگرگونی ،باید از درون آغاز شود.بذر معرفت در فطرت انسان،به ودیعه
👆این گفتار دوستمان خیلی به بنده چسبید ... جا دارد از ایشان مجددا تشکر کنم
امام العارفین حضرت سجاد علیه السلام می فرماید:
وَ أَجْزِیَ مَنْ هَجَرَنِی بِالْبِرِّ
خدایا به من توفیق بده تا به آن که از من دوری کرده به نیکی و خوبی پاداش دهم.
مقصود امام علیه السلام این است که آنان که در حق امام بدی کرده اند و اکنون از امام دور هستند از خدا توفیق نیکی در حق آنان را خواستار است.
این دوری گاهی به جسم است یعنی آن که در حق شما بدی کرده الان در شهر و دیار دیگری است،
گاهی به زبان است یعنی ادبیات و زبان با هم فاصله دارند هم زبان نیستند.
و گاهی این دوری به قلب است یعنی ممکن است به ظاهر کنار هم با ادبیات زبانی هماهنگ ولکن از حیث قلب با هم فاصله دارند یعنی همدل نیستند.
از مکارم اخلاق خوبی کردن در حق آنان است که از ما دور شده اند .
امام صادق علیه السلام در حق پسر عمویشان که از لحاظ فکری با امام فاصله داشت و بر علیه امام کار میکرد به نیکی رفتار می نمود.
مرحوم آیت الله بهاالدینی می فرمود:
هنر این است که جواب بدی را به خوبی بدهیم
به قول معروف:
هر چه کنی به خود کنی
گر همه نیک و بد کنی
این یعنی:
«إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ ۖ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا»؛
«اگر نیکی و احسان کردید به خود کردهاید و اگر بدی و ستم کردید باز به خود کردهاید.» (سوره اسراء، آیه 7)
از مصادیق خوبی دعا کردن و صبر است
و یکی از معیارهای خوبی هم منت نگذاشتن است.
وَ أَجْزِیَ مَنْ هَجَرَنِی بِالْبِرِّ...
آیینه ای از لطافتِ باران باش
یک قطره ای از نجابتِ باران باش
هر لحظه ببار و از زمین خسته نشو
همراهِ ستم سخاوتِ باران باش
شهید مطهری :
منبع : مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 473
امام ع به خدای خود عرض می كند: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَدِّدْنی لاَِنْ اُعارِضَ مَنْ غَشَّنی بِالنُّصْحِ پروردگارا درود بفرست بر پیامبر و آل پیامبر و به من توفیق بده كه با آن كسانی كه با من دغلی می كنند (به ظاهر دوستی می كنند ولی در باطن می خواهند
به من بدی كنند) با خیرخواهی معارضه كنم. وَ اَجْزِیَ مَنْ هَجَرَنی بِالْبِرِّ آن كسانی كه مرا ترك و رها كرده اند، دوستانی كه دیگر به سراغ من نمی آیند، جزای آنها را كف دستشان بگذارم؛ چگونه؟ در مقابل اینكه آنها مرا ترك كردند و ترك احسان كردند، من نسبت به آنها برّ و احسان بكنم. وَ اُثیبَ مَنْ حَرَمَنی بِالْبَذْلِ پاداش بدهم آن كه مرا محروم كرده است، به اینكه به او ببخشم. وَ اُكافِیَ مَنْ قَطَعَنی بِالصِّلَةِ و مكافات بدهم هركس با من قطع رابطه می كند (ارحام و دوستانی كه قطع صله رحم یا قطع صله مودّت می كنند) [به اینكه رابطه را برقرار كنم. ] آنها می بُرند، من پیوند كنم. مكافات من این باشد كه آنها این رابطه را می بُرند، من در مقابل وصل كنم؛ آنها فصل می كنند، من وصل كنم. وَ اُخالِفَ مَنِ اغْتابَنی اِلی حُسْنِ الذِّكْرِ مخالفت كنم با آن كسانی كه از من غیبت می كنند، پشت سر من از من بدگویی می كنند، و مخالفتم با غیبت كن های خودم این باشد كه پشت سر آنها همیشه نیكی آنان را بگویم. وَ اَنْ اَشْكُرَ الْحَسَنَةَ وَ اُغْضِیَ عَنِ السَّیِّئَةِ نیكیهای مردم را سپاسگزار باشم و از بدیهای آنها چشم بپوشم. این چه آرزویی است برای انسان؟ حالا اعمّ از اینكه ما خودمان اهل این آرزوها باشیم یا نباشیم، اهل این عملها باشیم یا نباشیم، آیا اینها یك امور قابل ستایش در حد اعلی هست یا نه؟ آیا این امور ارزش دارد یا ارزش ندارد؟ گرانبهاست یا گرانبها نیست؟ ارزشش چه نوع ارزشی است؟ آیا انسانی كه این گونه است، در نظر ما یك قهرمان هست یا نیست؟ #قهرمان است. این قهرمانی یعنی چه؟ راز این قهرمانی در كجاست؟ این است معنی سؤالی كه پی درپی طرح می كنیم تا بعد جوابش را بدهیم:
راز اخلاقی بودن این كارها، این فكرها، این نیتها، این میلها، این اراده ها در كجاست؟
✳️آرزویی ار استاد شهید #مطهری که محقق نشد
✅ «از جمله آرزوهایی که من سالهاست دارم این است که یک وقتی توفیق پیدا بکنم دعای #مکارم_اخلاق امام زین العابدین علیه السلام را به فارسی ترجمه و مخصوصاً شرح بکنم؛ فلسفه ها و نکاتی را که در این دعای شریف هست تشریح کنم و در اختیار فارسی زبانان خودمان قرار بدهم. این جزء آرزوهای من است.
امیدوارم خدای متعال این توفیق را به من عنایت کند و خود وجود مقدس علی بن الحسین سلام اللَّه علیه از خدای متعال بخواهد که این توفیق برای من پیدا بشود... .
✍️ (استاد مطهری، فلسفه اخلاق، ص37).»
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#چله_ی_زیارت_عاشورا_غیرمعروفه 30
▪️ زیارت عاشورای معروفه همان زیارتی معروف و مشهوری است كه برای زیارت امام حسین(ع) در روز عاشورا وارد شده .
زیارت عاشورای غیر معروفه با زیارت معروفه متداوله در اجر و ثواب شریك است بدون مشقت گفتن صد مرتبه لعن و صد مرتبه سلام ( یعنی در این زیارت غیر معروفه دیگر صد مرتبه لعن و صد مرتبه سلام كه در زیارت عاشورای معروفه وارد شده، وجود ندارد) و این برای آنانكه شغل مهمی دارند فوزی است عظیم.
▪️به نیابت از آقا و مولایمان امام زمان علیه السلام با هم #زیارت_عاشورا_غیرمعروفه را چهل روز زمزمه میکنیم :👇
♦️🔊📜 السَّلامُ عَلَیكَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیكَ یا ابْنَ الْبَشِیرِ النَّذِیرِ وَ ابْنَ سَیدِ الْوَصِیینَ .....
👈 نرم افزار زیارت
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_386
جوینده یابنده است
وَ قَالَ (عليه السلام ) :
مَنْ طَلَبَ شَيْئاً، نَالَهُ أَوْ بَعْضَهُ.
حضرت علی که درود خدا بر او، در ضرورت #استقامت فرمود:
جوينده چيزى يا به آن يا به برخى از آن، خواهد رسيد.
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
◀️ هر تلاشى سرانجام به نتيجه مى رسد، كم يا زياد:
⏺ امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى اشاره به تأثير جدّ و جهد بر وصول به مقاصد عالى كرده، مى فرمايد: «هركس براى رسيدن به چيزى تلاش كند يا به همه آن مى رسد يا به قسمتى از آن»; (مَنْ طَلَبَ شَيْئاً نَالَهُ أَوْ بَعْضَهُ).
بدون شك براى رسيدن به مقصود، عوامل زيادى بايد دست به دست هم بدهند ولى در ميان همه آن عوامل، نقش تلاش و كوشش از همه پررنگ تر است و تجربه نيز همين را نشان مى دهد كه بزرگان دنيا كه به مقاصد عالى دست يافته اند براثر كار و كوشش و تلاش فراوان بوده و حتى مخترعان و مكتشفان كه توانسته اند نيروهاى مختلف جهان طبيعت را به تسخير خود درآورَند، بر فراز آسمان پرواز كنند و يا به بعضى از كرات بالا برسند، در اعماق درياها سير كرده و ذخاير آن را كشف نمايند، نيروى اتم را در اختيار بگيرند و از آن براى مقاصد صلح جويانه استفاده كنند، به كشفيات فراوانى در علوم مختلف دست يابند و درهاى گنجينه هاى علوم را بگشايند، همه اين ها در سايه تلاش و كوشش و استقامت و پشتكار است.
شبيه آنچه در گفتار حكيمانه بالا آمد در افواه دانشمندان مشهور است گاه به عنوان حديث از آن ياد مى شود و گاه به عنوان يك ضرب المثل عام و آن اين كه «من طلب شيئاً وَ جَدَّ وَجَد; كسى كه چيزى را طلب كند و جديت درباره آن داشته باشد آن را خواهد يافت» و نيز گفته اند: «مَن قَرَعَ باباً و لَجَّ وَلَج; كسى كه درى را بكوبد و اصرار كند سرانجام وارد مى شود». و شاعر نيز آن را به پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نسبت داده و مى گويد:
گفت پيغمبر كه چون كوبد درى
عاقبت ز آن در برون آيد سرى
شبيه آنچه در بالا آمد با تفاوتى در غررالحكم از على(عليه السلام) نقل شده است كه فرمود: «مَنِ استَدام قَرْعَ البابِ وَ لَجَّ وَلَج; كسى كه كوبيدن در را ادامه دهد و اصرار كند وارد مى شود».
تفاوتى كه گفتار حكيمانه مورد بحث با ساير آنچه در اين زمينه نقل شده، دارد اين است كه امام(عليه السلام) مى فرمايد: اگر به تمام آنچه مى خواهيد، نائل نشويد لااقل به بخشى از آن خواهيد رسيد و اين نكته حائز اهميت است كه معمولا انسان به طور كامل ناكام نمى شود، گاه به تمام آنچه مى خواهد بر اساس سعى و كوشش مى رسد و گاه حداقل به بعضى از آن نائل مى شود.
در حديث مشابهى نيز از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «ومَن يُكْثِر مِنْ قَرْعِ بابِ المَلِك يُفْتَحُ له; كسى كه بسيار درِ خانه پادشاه (خداوند عالم هستى) را بكوبد سرانجام براى او گشوده خواهد شد»
اين نكته نيز حائز اهميت است كه گاه براى رسيدن به مقصود كوشش فردى نتيجه بخش نيست و بايد از ديگران نيز در امور عمومى كمك گرفت، پيدا كردن اعوان و انصار و ياران نيز نتيجه طلب و تلاش و كوشش انسان است، بنابراين آنچه در اين گفتار حكيمانه آمد با آنچه در خطبه 5 نهج البلاغه آمده كه مى فرمايد: «أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجِنَاح; كسى كه با كمك ياران قيام كند رستگار و پيروز مى شود» منافاتى ندارد.
آخرين نكته اى كه لازم مى دانيم در اين جا يادآور شويم اين است كه آنچه در كلام امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه آمده حكم غالبى است چرا كه ممكن است در بعضى از موارد، مطلوب انسان به قدرى پيچيده و مشكل باشد و يا گاهى غير ممكن به نظر برسد كه با تلاش و كوشش فراوان نيز به آن دست نيابد.
#نهج_البلاغه_حكمت_386
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #بقره
#بقره_284
لِلَّهِ مَا فِى الْسَّمَوَ تِ وَمَا فِى الْأَرْضِ وَإِنْ تُبْدُواْ مَا فِى أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَآءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَآءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، تنها از آنِ خداست. (بنابراین) اگر آنچه را در دل دارید آشكار سازید یا پنهان دارید، خداوند شما را طبق آن محاسبه مىكند. پس هر كه را بخواهد (وشایستگى داشته باشد) مىبخشد و هر كه را بخواهد (ومستحقّ باشد) مجازات مىكند و خداوند بر هرچیزى تواناست.
ممكن است مراد آیه از كیفر حالات باطنى انسان، گناهانى باشد كه ذاتاً جنبه درونى دارد و عمل قلب است، مانند كفر و كتمان حقّ، نه مواردى كه مقدّمه گناه بیرونى است. انسان، در برابر روحیّات، حالات و انگیزههایش مسئول است. حضرت على علیه السلام مىفرمایند: مردم بر اساس افكار ونیّات خود مجازات مىشوند.
1- خداوند، هم مالك مطلق است؛ «للّه ما فى السموات و ما فى الارض» و هم عالم مطلق؛ «ان تبدوا...اوتخفوه» و هم قادر مطلق. «واللّه على كلّ شىء قدیر»
2- از كوزه همان برون تراود كه در اوست. اعمال انسانها نشانگر طرز تفكّر و اعتقادات درونى آنهاست. «تبدوا ما فى انفسكم»
3- مربّى باید مردم را میان بیم وامید نگه دارد. «یغفر، یعذّب»
👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🌹 یک غزل دیگر از مرحوم فیض کاشانی :
👈 دلم با گل رخان تا خو گرفتست
ز گلزار حقیقت بو گرفتست
زمهروئی کتابی پیش دارد
بمعنی انس و با خط خو گرفتست
زحسن بیوفا میخواند آیات
رهی از لا بالا هو گرفتست
بهنگام نمازش رو بحق است
ولیکن قبله زان ابرو گرفتست
برای سنت عطرش نسیمی
از آن زلفان عنبر بو گرفتست
گهی زان لب گرفته ساغرمی
گهی زان نرگس جادو گرفتست
سیه چشمی که بهر قتل عشاق
هزاران دشنه از هر سو گرفتست
بمن یکذره از من نیست باقی
سرا پای وجودم او گرفتست
سر قتل من بیمار دارد
بنازم شیوه نیکو گرفتست
کمان و تیر بهر صید دلها
از آن چشم و از آن ابرو گرفتست
خط سبزش خبر آورد ناگه
که ملک روم را هندو گرفتست
بیا تا رخت بر بندیم ای فیض
که دل زین گنبد نه تو گرفتست
#فیض_خوانی #فیض_کاشانی
#فیض_کاشانی_غزل_132
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2