eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكَسَلِ عَنْ عِبَادَتِكَ ‏ 3 ✳️ امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: الْعُبَّادُ ثَلاثَةٌ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبيدِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى‏ طَلَباً لِلثَّوابِ فَتِلْكَ عِبادَةُ الْأُجَراءِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ حُبًّا لَهُ فَتِلْكَ عَبادَةُ الْأَحْرارِ وَ هِىَ افْضَلُ الْعِبادَةِ. عبادت كنندگان بر سه گروه تقسيم مى‏شوند گروهى با انگيزه خوف از عقاب، خدا را عبادت مى‏كنند كه اين عبادت و اطاعت بردگان است، گروهى ديگر از جهت رسيدن به ثواب خدا، را عبادت مى‏كنند و اين عبادت اجيرهاو مزد بگيرها است، و گروه سوم كسانى هستند كه از روى عشق و محبت به معبود خويش، او را عبادت مى‏كنند كه اين عبادت آزاد مردان است و اين برترين نوع عبادت است. از تعبير امام عليه السلام كه فرمود: «وَ هِىَ افْضَلُ الْعِبادَةِ» معلوم مى‏شود كه قسم اول و دوم هم صحيح و داراى فضيلت و ارزش است. اگر چه به پايه قسم سوم نمى‏رسد، پس هر چه بر نشاط و طراوت عبادت افزوده شده و شناخت ما نسبت به حضرت رب الارباب بيشتر شود، فضيلت و ارزش عبادت هم بيشتر مى‏شود تا جايى كه امام على عليه السلام مى‏فرمايد: الهى ما عَبَدْتُكَ شَوْقاً إِلى جَنَّتِكَ وَ لاخَوْفاً مِنْ نارِكَ بَلْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبادَةِ فَعَبَدْتُكَ. خدايا! تو را عبادت نكرده‏ام براى اشتياق به سوى بهشت و نه ترس از آتشت، بلكه براى اين تو را عبادت مى‏كنم چون تو را شايسته عبادت مى‏بينم. آرى، اولياى خدا اين گونه با خدا سخن مى‏گويند و با اين انگيزه پروردگار را عبادت مى‏كنند. و در جاى ديگر در پاسخ به سؤال صحابى خود ذعلب كه مى‏پرسد: يا اميرَالْمُؤمِنينَ هَلْ رَأَيْتَ رَبَّكَ، فَقالَ عليه السلام لَهُ: أَفَأَعبُدُ ما لا ارى‏، فَقالَ: وَ كَيْفَ تَراهُ فَقالَ: لاتُدْرِكُهُ الْعُيُونُ بِمُشاهَدَةِ العِيانِ وَلكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقايِقِ الْايْمانِ. « » اى اميرمؤمنان! آيا پروردگارت را ديده‏اى؟ حضرت فرمود: آيا چيزى را كه نمى‏بينم عبادت مى‏كنم! سپس ذعلب عرض كرد: چطور مى‏بينى؟ فرمود: چشم‏ها با نگاه كردن او را نمى‏بيند، ولى دلها با حقيقت ايمان او را مى‏بينند. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 15 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكَسَلِ عَنْ عِبَادَتِكَ ‏ 4 ✳️ پس هر چه شناخت ما نسبت به حضرت حق بيشتر شود روح نشاط و طراوت و انگيزه عبادت در دل ما پررنگ‏تر شده، و ديگر جايى براى كسالت و تنبلى باقى نمى‏ماند. عبادت وسيله قرب حق به عبد است، عبادت رشته اتصال بين حق و بنده است، عبادت رمز موفقيت، و بهار دل، و نسيم الهى، و ضامن خير دنيا و آخرت است. ارزش انسان به عبادت و طاعت است، و عبادت است كه آدمى را از ملك به ملكوت مى‏برد، و از فرش به عرش مى‏رساند. امتياز بين انسان و حيوان عبادت است، عبادت كليد هشت در بهشت و قفل هفت در جهنم است. عبادت انسان را تبديل به كلمه طيّبه مى‏كند و موجب جلب رحمت و سبب عنايت ابدى حضرت رب العزّه است. عبادت عامل شكوفائى حالات عالى درونى، و بازدارنده انسان از فحشا و منكرات، و نظام دهنده زندگى، و ظهور دهنده مقام خلافت الهى است. بستان زندگى و حيات انسان بدون عبادت بى گل و لاله و شاخ و برگ، وجود بى‏ثمر و ميدان هستى آدمى، آلوده به انواع رذايل و سيئات است. هجوم سستى و تنبلى را بايد با واداشتن خويش به عبادت و قيام به مسائل الهى دفع كرد. كسالت و سستى، آفتى خطر ناك و ميكربى مهلك، و زهرى قتّال، و آتشى‏ بر خرمن سعادت و سلامت است. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 15 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكَسَلِ عَنْ عِبَادَتِكَ ‏ 5 ✳️ حضرت صادق عليه السلام فرمود: مَنْ كَسِلَ عَنْ طَهُورِهِ وَ صَلاتِهِ فَلَيْسَ فيهِ خَيْرٌ لِامْرِ آخِرَتِهِ، وَمَنْ كَسِلَ عَمَّا يَصْلُحُ بِهِ امْرُمَعيشَتِهِ فَلَيْسَ فيهِ خَيْرٌلِامْرِ دُنْياهُ. آن كه از برنامه طهارت و نمازش سست شود، خيرى در مسئله آخرت برايش نيست، و هر كه از آنچه زندگى روزمره‏اش را به ميدان اصلاح مى‏آورد به كسالت بنشيند براى دنيايش خيرى نيست. و نيز آن حضرت مى‏فرمايد: انْ كانَ الثَّوابُ مِنَ اللّهِ فَالْكَسَلُ لِماذا؟ در حالى كه ثواب و مزد هر عبادت و عمل خيرى از جانب حضرت حق ضمانت شده، پس كسالت براى چه؟! و نيز فرمود: عَدُوُّ الْعَمَلِ الْكَسَلُ. دشمن عبادات و امور خير كسالت است. امام على عليه السلام مى‏فرمايد: الْكَسَلُ يُفْسِدُ الْآخِرَةَ. كسالت آخرت انسان را فاسد مى‏كند. حضرت صادق عليه السلام مى‏فرمايد: ايّاكَ وَ خَصْلَتَيْنِ: الضَّجَرَ وَ الْكَسَلَ، فَانَّكَ انْ ضَجِرْتَ لَمْ تَصْبِرْ عَلى حَقٍّ، وَ انْ كَسِلْتَ لَمْ تُؤَدَّ حَقّاً. از دو خصلت بپرهيز: دلتنگى وملولى، و سستى و كسالت؛ اگر ملول و دلتنگ شوى پايدارى و ثبات بر حق نخواهى داشت، و اگر كسل شوى به اداى حق قيام نخواهى كرد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 15 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
https://eitaa.com/sahife2/59802 وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكَسَلِ عَنْ عِبَادَتِكَ وَ لَا الْعَمَى عَنْ سَبِيلِكَ ‏ 1 ✳️ انسان زمانى كه عمر گرانمايه را فقط و فقط با امور مادى محض معاوضه كند، و از انديشه در جهان و در نفس خويش و گذشته و آينده هستى، باز بماند، و توجهى به فرهنگ الهى و نبوت انبيا و قرآن مجيد، و امامان معصوم و حيات اولياى عاشق و عاقبت ستمكاران ننمايد بدون شك نسبت به راه خدا و صراط مستقيم دچار كوردلى مى‏گردد، و از اين طريق به خسارت سنگين و ضرر غير قابل جبرانى دچار مى‏شود. وَ مَنْ اعْرَضَ عَنْ ذِكْرى فَانَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ القِيامَةِ اعْمى* قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنى اعْمى و قَدْ كُنْتُ بَصيراً* قالَ كَذلِكَ اتَتْكَ آياتُنا فَنَسيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى «طه 124 - 126» و هر كس از هدايت من [كه سبب ياد نمودن از من در همه امور است‏] روى‏ بگرداند، براى او زندگى تنگ [و سختى‏] خواهد بود، و روز قيامت او را نابينا محشور مى‏كنيم.* مى‏گويد: پروردگارا! براى چه مرا نابينا محشور كردى، در حالى كه [در دنيا] بينا بودم؟* [خدا] مى‏گويد: همين گونه كه آيات ما براى تو آمد و آنها را فراموش كردى اين چنين امروز فراموش مى‏شوى. آن كه در اين دنيا از ديدن حق و حقيقت، و درك واقعيت، و بصيرت نسبت به توحيد و نبوت و امامت، و الگو بردارى از اولياى الهى، به خاطر غرق بودن در ماديات، خود را محروم كرد، در آخرت هم از ديدن رحمت حق و تماشاى مناظر بهشتى و فيض بردن از عنايات دائمى و سرمدى حضرت مولا محروم وممنوع خواهد بود. حضرت امام حسن عسگرى عليه السلام مى‏فرمايد: منظور از اين كورى و عمى، كورى چشم نيست بلكه كورى قلب و دل است. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 22 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكَسَلِ عَنْ عِبَادَتِكَ وَ لَا الْعَمَى عَنْ سَبِيلِكَ ‏ 2 ✳️ العمى در لغت: از دست دادن چشم و بصيرت را گويند يعنى هم چشم ظاهرى و هم چشم باطنى يا همان چشم دل را گويند كه نابينايى ظاهرى با كلمه اعمى ذكر مى‏شود و نابينايى باطنى با كلمه اعمى يا عمىً يا عمٍ مى‏آيد. لذا در قرآن در سوله عبس مى‏فرمايد: ان جَآءَهُ الْأَعْمَى‏» «عبس 2» از اين كه آن مرد نابينا نزد او آمد! و در معنى دوم نه تنها در خدمت عدم بصيرت يا عمى‏ در قرآن آمده است مثل آيات ذيل: صُمُّ بُكْمٌ عُمْىٌ» «بقره 18» كر و لال و كورند. يا آيه: فَعَمُواْ وَصَمُّواْ» «مائده 71» بنابراين [از ديدن واقعيت‏ها] كور و [از شنيدن حقايق و معارف‏] كر شدند. بلكه درجنب عدم بصيرت، نابينايى ظاهرى را اصلًا كورى به حساب نياورده است تا آن جا كه مى‏فرمايد: فَإِنَّهَا لَاتَعْمَى الْأَبْصرُ وَ لكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِى فِى الصُّدُورِ» « حج 46» در حقيقت اين است كه ديده‏ها كور نيست بلكه دل‏هايى كه در سينه‏هاست، كور است! وَ مَن كَانَ فِى هذِهِ أَعْمَى‏ فَهُوَ فِى الْأَخِرَةِ أَعْمَى‏ وَ أَضَلُّ سَبِيلًا» «اسرا 72» و كسى كه در اين دنيا كوردل باشد، در آخرت هم كوردل و گمراه‏تر است. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 22 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكَسَلِ عَنْ عِبَادَتِكَ وَ لَا الْعَمَى عَنْ سَبِيلِكَ ‏ 3 ✳️ روشن است كه شناخت واقعى مسير الهى و دسترسى پيدا كردن به هدايت حقيقى پروردگار براى احدى ميسر نخواهد شد مگر به تدبير و انديشه كردن، چون با تدبير و تفكّر است كه چشم دل و خرد انسان شكوفا مى‏شود و با شكوفا شدن چشم دل، انسان داراى بصيرت و درك عقلى گرديده و اين جاست كه مى‏تواند طريق حق را به تمام و كمال بشناسد و با بصيرت، طى طريق نمايد و سفارش اسلام هم همين مى‏باشد چون اسلام دين بصيرت و آگاهى است. خداوند مى‏فرمايد: اى پيامبر! به مردم بگو: قُلْ هذِهِ سَبِيلِى أَدْعُواْ إِلَى اللَّهِ عَلَى‏ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى» «یوسف 108» بگو: اين طريقه و راه من است كه من و هر كس پيرو من است بر پايه بصيرت و بينايى به سوى خدا دعوت مى‏كنيم. امّا به چه كسى بصير گفته مى‏شود و اگر كسى بصير شد و چشم دلش باز شد چه كند كه ديگر كوردلى برنگردد و بصيرت و بيناييش از بين نرود. بايد به عبارت نهج البلاغه مراجعه كرد كه حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد: فَانَّما البَصيرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَكَّرَ وَ نَظَرَ فَابْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ ثُمَّ سَلَكَ جَدَدَاً واضِحاً يَتَجَنَّبُ فيهِ الصَّرْعَةَ فِى الْمَهاوى‏ وَ الضَّلالَ فِى الْمَغاوى‏ وَ لايُعينُ عَلى‏ نَفْسِهِ الغُواةَ بِتَعَسُّفٍ فى‏ حَقٍّ اوْ تَحْريفٍ فى‏ نُطْقٍ اوْ تَخَوُّفٍ مِنْ صِدْقٍ. « » بينا كسى است كه شنيد و انديشه كرد، و نظر كرد و بصير شد، و از عبرتها پند گرفت، سپس در راه روشن حركت كرد، او در آن راه از افتادن در مواضع تباهى، و قرار گرفتن در مراحل گمراهى اجتناب كرد و گمراهان را به زيان‏ خود با بيراهه رفتن نسبت به حق، و تحريف در گفتار، يا ترس از راستگويى يارى نمى‏نمايد. و در جاى ديگر به اين مضمون بيان مى‏فرمايد: انَّما الدُّنْيا مُنْتَهى‏ بَصَرِ الْأَعْمى‏ لايُبْصِرُها مِمَّا وَراءَها شَيْئاً وَ الْبَصيرُ يَنْفُذُها بَصَرُهُ وَ يَعْلَمُ انَّ الدَّارَ وَراءَها فَالْبَصيرُ مِنْها شاخِصٌ وَ الْأَعْمى‏ الَيْها شاخِصٌ وَ الْبَصيرُ مِنْها مُتَزَوَّدٌ وَ الْأَعْمى‏ لَها مُتَزَوَّدٌ. دنيا آخرين مرز ديد كوردل است كه هيچ چيزى را در وراى آن نمى‏بيند و بينا ديده‏اش را از دنيا نفوذ نمى‏دهد، و مى‏داند كه از پى آن خانه آخرت است. پس بينا از دنيا به آخرت سفر مى‏كند، و كوردل به سوى دنيا سفر مى‏نمايد. بينا از دنيا توشه برمى‏گيرد، و كوردل براى آن تهيه توشه مى‏بيند. حال هر كس بايد خود بينديشد كه تا چه اندازه در اين راه كه همان به دست آوردن بصيرت مى‏باشد موفّق بوده است، البته به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه بصير شدن تنها مهم نيست، با بصيرت ماندن تا آخر عمر اهميت دارد و اگر كسى بخواهد بصير باقى بماند بايد عواملى را كه موجب از بين رفتن بصيرت و آگاهى مى‏شود مرتكب نشود، به عبارت ديگر: بايد ببيند ضد بينش و آگاهى چيست و از آنها دورى كند. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 22 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكَسَلِ عَنْ عِبَادَتِكَ وَ لَا الْعَمَى عَنْ سَبِيلِكَ ‏ 4 ‏ 1 ✳️ يكى از عوامل تضعيف بصيرت يا از بين رفتن بينش، كوتاهى و نخواستن خود انسان است كه خداوند مى‏فرمايد: إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لّلْعلَمِينَ* لِمَن شَآءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ» «تکویر 271» قرآن فقط وسيله يادآورى و پند براى جهانيان است؛* براى هركس از شما كه بخواهد [در همه شؤون زندگى مادى و معنوى‏] راه مستقيم بپيمايد. يعنى كسى مى‏تواند در مسير مستقيم خط الهى حركت كند كه خودش بخواهد مستقيم گام بردارد، يعنى اگر خودش دنبال هدايت نباشد، اگر خودش انحراف‏ها و كجى‏ها را از خودش دور نكند، نمى‏تواند مستقيم شود. در جاى ديگر اشاره دارد به اين كه اگر قوم ثمود با اين كه راهنما و پيامبر داشتند ولى با اين وجود دنبال كجى و انحراف از صراط مستقيم رفتند، چون خودشان نمى‏خواستند بينا شوند و بر كوردلى خود اصرار داشتند. وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنهُمْ فَاسْتَحَبُّواْ الْعَمَى‏ عَلَى الْهُدَى‏ فَأَخَذَتْهُمْ صعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ» «فصلت 17» و اما ثموديان، پس آنان را هدايت كرديم، ولى آنان كوردلى را بر هدايت ترجيح دادند، پس به كيفر اعمالى كه همواره مرتكب مى‏شدند، بانگ عذاب خواركننده آنان را فراگرفت. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 22 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكَسَلِ عَنْ عِبَادَتِكَ وَ لَا الْعَمَى عَنْ سَبِيلِكَ ‏ 4 ‏ 2 ✳️ تا انسان خودش دنبال هدايت و راه مستقيم نباشد به زور نمى‏شود او را آدم كرد او خود بايد دنبال كمال و تعقل و تفكر باشد و تعصب بى‏جا مانع درك و فهم و بيدار شدن قلبش مى‏شود. وَ مَآ أَنتَ بِهدِى الْعُمْىِ عَن ضَللَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بَايتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ» «نمل 81» و تو هدايت‏كننده كوردلان از گمراهى‏شان نيستى، و نمى‏توانى [دعوتت را] جز به آنان كه به آيات ما ايمان مى‏آورند و تسليم [فرمان‏ها و احكام‏] خدا هستند، بشنوانى. آرى، اين امتناع از بصيرت و آگاهى تا جايى در دل نادان رخنه مى‏كند كه در تاريخ مى‏خوانيم وقتى اميرالمؤمنين عليه السلام براى مردم خطبه مى‏خواند و مى‏فرمود: سَلُونى‏ قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونى‏. از من هر چه مى‏خواهيد بپرسيد پيش از آن كه مرا نيابيد. اى مردم! از من سؤال كنيد هر چه مى‏خواهيد و لازم داريد تا روز قيامت، تا پاسخ آن را براى شما بگويم كه از راه راست گمراه نشويد، آن صحابى نادان و بى‏فكر از جا برمى‏خيزد به جاى اين كه از مسائل دينى و دستورهاى الهى سؤال كند، مى‏پرسد: يا اميرالمؤمنين! اخْبِرْنى‏ كَمْ فى‏ رَأْسى‏ وَ لِحْيَتى‏ مِنْ طاقَةِ شَعْرٍ. خبر بده مرا كه بر سر و صورتم چند دسته مو وجود دارد. حال مولا جواب اين شخص نادان را چه بدهد؟ امام عليه السلام از چه مى‏پرسد، او چه مى‏خواهد، يك چنين شخصى قابل هدايت نيست هر چند امام عليه السلام و راهنمايان دين براى او درس بگذارند و راه‏هاى بصيرت و بينش را به او نشان دهند، چون خود او مى‏خواهد كوردل بماند، مگر مى‏شود او را بينا كرد. يكى ديگر از عوامل تضعيف بصيرت تمنيات و آرزوهاى واهى بشر است كه آدمى را از مشاهده واقعيت باز مى‏دارد. امام على عليه السلام مى‏فرمايد: الْأَمانِىُّ تُعْمى‏ اعْيُنَ الْبَصائِرِ. « » آرزوهاى دور از دسترس، ديده بصيرت را كور مى‏كند. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 22 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
«12» اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَصُولُ بِكَ عِنْدَ الضَّرُورَةِ وَ أَسْئَلُكَ عِنْدَ الْحَاجَةِ وَ أَتَضَرَّعُ إِلَيْكَ عِنْدَ الْمَسْكَنَةِ وَ لَا تَفْتِنِّي بِالاسْتِعَانَةِ بِغَيْرِكَ إِذَا اضْطُرِرْتُ وَ لَا بِالْخُضُوعِ لِسُؤَالِ غَيْرِكَ إِذَا افْتَقَرْتُ وَ لَا بِالتَّضَرُّعِ إِلَى مَنْ دُونَكَ إِذَا رَهِبْتُ فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِكَ خِذْلَانَكَ وَ مَنْعَكَ وَ إِعْرَاضَكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‏ خدايا! چنانم قرار ده كه : 1. هنگام ضرورت با كمك حضرتت به دشمنان حمله كنم، 2. و به هنگام نياز از تو بخواهم، 3. و زمان درماندگى و مسكنت، به درگاه تو بنالم. خدايا! مرا به اين امور مكن: 1. كمك خواستن از غير خودت، هنگامى كه مضطر شوم. 2. به خاكسارى و فروتنى در برابر ما سواى وجودت، زمانى كه به تهى دستى گرفتار آيم. 3. به زارى كردن به درگاه غير حضرتت، وقتى كه دچار ترس شوم، تا به خاطر اين امور : 1. مستحق خوارى 2. و منع نعمت 3. و روى گردانى و بى‏اعتنايى از جانب تو گردم. اى مهربان‏ترين مهربانان!. ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
«13» اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِي رُوعِي مِنَ التَّمَنِّي وَ التَّظَنِّي وَ الْحَسَدِ ذِكْراً لِعَظَمَتِكَ وَ تَفَكُّراً فِي قُدْرَتِكَ وَ تَدْبِيراً عَلَى عَدُوِّكَ وَ مَا أَجْرَى عَلَى لِسَانِي مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هُجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ أَوْ شَهَادَةِ بَاطِلٍ أَوِ اغْتِيَابِ مُؤْمِنٍ غَائِبٍ أَوْ سَبِّ حَاضِرٍ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ نُطْقاً بِالْحَمْدِ لَكَ وَ إِغْرَاقاً فِي الثَّنَاءِ عَلَيْكَ وَ ذَهَاباً فِي تَمْجِيدِكَ وَ شُكْراً لِنِعْمَتِكَ وَ اعْتِرَافاً بِإِحْسَانِكَ وَ إِحْصَاءً لِمِنَنِكَ خداوندا آنچه شيطان : 1. از آرزوى باطل 2. و بدگمانى 3. و حسد در دل من مى‏اندازد، همه را 1. ياد بزرگيت 2. و انديشه در قدرتت، 3. و تصميم و طرح عليه دشمنت قرار ده، *و آنچه شیطان بر زبانم جارى مى‏كند، از 1. فحش 2. و بدگويى 3. يا ناسزا به ناموس مردم، 4. يا شهادت باطل، 5. يا غيبت مؤمن غايبى، 6. يا دشنام به حاضرى و آنچه شبيه اينهاست، همه را سخن به : 1. حمد و سپاست 2. و مبالغه در ثنايت، 3. و فرو رفتن در تعظيمت 4. و شكر نعمتت 5. و اقرار به احسانت 6. و شمردن نعمت‏هايت قرار ده. ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
https://eitaa.com/sahife2/59802 ‏ 1 ✳️ طغيان و سركشى، يا نفسى است يا غيرى، يعنى كسى ظرفيت وجود خود را نداند و پا فراتر از خود بگذارد، به درجه‏اى از خودبينى برسد كه خويشتن را برتر و كامل‏تر از هر چيز بداند. فلسفه هويتِ سركشى اين است كه انسان، اندازه وجودش را نمى‏شناسد و در اثر رهايى نفس، وجود را مستقل و بى‏نياز مى‏پندارد و براى رسيدن به خواسته‏هاى شيطانى نفس، به هر پستى و جنايتى دست مى‏زند. شناخت نفس كه مقدمه شناخت ربّ است در برابر سركشىِ نامحدود نفس مى‏باشد، به اين مفهوم كه هر كسى درظرف نورى و ظهورى خود، حق را بشناسد و خويش را تنها نبيند و خويش را نيازمند حقيقى به حق مشاهده نمايد، خداوند را شناخته است. هر كس به حقيقت ظهورى خويش پى ببرد كه از كجاست و در كجا و به سوى كجا روانه مى‏شود. خداوند او را مورد رحمت و فيضِ بى‏حد و لطف ويژه خويش قرار مى‏دهد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 33 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 ✳️ حضرت على عليه السلام در باب و نشانه ‏هاى آن مى‏فرمايد: أَفْضَلُ الْحِكْمَةِ مَعْرِفَةُ الْإِنْسانِ نَفْسَهُ وَ وُقُوفُهُ عِنْدَ قَدْرِهِ. برترين حكمت، اين است كه انسان خود را بشناسد و اندازه خويش نگه دارد. يعنى حكمت، در عمل انسان خردمند دو چيز است: اوّل: دانش و انديشه درست او در شناخت نفس است. دوّم: اخلاق و منش نيك او در ايستادگى بر نفس است. زيرا هرگونه دانايى و تفكّر زيركانه در احوال نفس و مراتب آن سبب شناخت مسائل مبدأ و معاد مى‏شود و سلوك رفتارى صحيح با مردم و رعايت حقوق و احترام ديگران و حفظ بزرگوارى خود در جامعه سبب اجتناب از گناهان و شبهه‏ها مى‏گردد و خود به خود نفس كنترل مى‏گردد. و نيز مى‏فرمايد: نالَ الْفَوْزَ الْأَكْبَرَ مَنْ ظَفَرَ بِمَعْرِفَةِ النَّفْسِ. كسى كه موفق به خودشناسى شود به بزرگترين پيروزى دست يافته است. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 33 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 3 ✳️ از آن جا كه انسان چهره ظهور كامل حق است؛ پس اگر كسى حق را در اين چهره شناخت، به راستى حق را در آينه تماميت ظهور شناخته است. پس معرفت او فيض اكبر و برترين معارف است. انسان هنگامى سركشى مى‏كند كه خود را مستقل از حق ببيند. در قرآن كريم، حق تعالى از اين راز مهم پرده برداشته و فرموده است: عَلَّمَ الْإِنسنَ مَا لَمْ يَعْلَمْ* كَلَّآ إِنَّ الْإِنسنَ لَيَطْغَى‏* أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنَى‏» «علق 5 - 7» [و] به انسان آنچه را نمى‏دانست تعليم داد.* اين چنين نيست [كه انسان سپاس گزار باشد] مسلماً انسان سركشى مى‏كند.* براى اين كه خود را بى‏نياز مى‏پندارد. رمز موفقيّت انسان، اين است كه خود را از سركشى نجات دهد، چنانكه نبايد خمود و خاموش باشد؛ زيرا هر دو انحراف مى‏آورد. جهل انسان از حيث ظهورى خود، سركشى يا سرافكندگى دارد و آگاهى از آن بندگى و وابستگى به ربوبيت و استغناى نفس به همراه دارد و عبوديت درعين ربوبيت تجلّى مى‏كند. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 33 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 4 ✳️ خداوند انسان را به گونه‏ اى آفريده كه تلقين‏ پذير است و القائات خوب يا بدى كه در ضميرش نفوذ مى‏كند، مى‏تواند در كوتاه مدت يا دراز مدت در وى اثر بگذارد و آگاهانه يا ناآگاه او را به همان مسير سوق دهد. تلقين ‏پذيرى ازجمله عطاياى خداوند است كه به مشيت حكيمانه او در ضمير بشر مستقر گرديده است. اين عطيه گرانقدر از سرمايه‏هاى تكامل انسان‏هاست به شرط آن كه در مسير صحيح قرار گيرد و غذاى عقلى و عملى در آن راه يابد. اولياى معصوم ما براى اين كه پيروان خود را از خطر تمنيّات نفس يا وسوسه‏هاى شيطان تا حد ممكن حفظ كنند، در پاره‏اى از معاشرت‏هاى اجتماعى كه مى‏تواند زمينه‏ساز تلقين‏هاى نادرست باشد، نكته‏هايى را آموخته‏اند؛ زيرا تمنيات انسانى كه همان اميال و اشتها به چيزهاى مورد علاقه و رغبت نفس است كه در خاطر و دل پرورانده مى‏شود چه شدنى باشد يا نباشد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 33 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 5 ✳️ آرزوهاى آدمى از جمله عطاياى پروردگار است كه به انسان‏ها ارزانى داشته است كه مايه آبادى دنيا و ريشه تحرك و فعاليت است. آرزوى نيل به كمال؛ اهل علم را به حوزه‏هاى علمى مى‏كشاند و آرزوى سوديابى؛ مردم را به تجارت و كشاورزى وادار مى‏كند، همه اينها رحمت و لطفى براى امت اسلام است تا پويايى و كوشش داشته باشند و از بركت آن كافران و گمراهان همه بهره ببرند. آرزوهايى كه رنگ حقيقت و واقعيت‏بينى دارد؛ سرچشمه سعادت مادى و معنوى است. تمنّيات باطل و آرزوهاى خيالى كه مايه تضييع عمر و سد راه تكامل است، نه تنها رحمت نيست، بلكه از القائات شيطانى و ابزار گمراه سازى اوست. حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد: الْامَلُ سُلْطانُ الشَّياطينِ عَلى‏ قُلُوبِ الْغافِلينَ. آرزو، غلبه شيطان‏ها بر دلهاى بى‏خبران است. البته مقصود، اميدها و آرزوهاى باطل است كه بر انسان‏ها مسلّط مى‏شود و چشم دل را كور كرده و اسباب فريب دادن انسان‏ها را فراهم مى‏كند. و همچنين صفات رذيله ديگر مانند حسدورزى و بدگمانى كه از كليدهاى شرارت و سركشى‏ است و انسان را از ياد حق غافل مى‏سازد. امام صادق عليه السلام درباره گفته خداوند متعال كه فرمود: وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبّهِ‏جَنَّتَانِ» «الرحمن 46» مى‏فرمايد: كسى كه بداند خداوند او را مى‏بيند و گفته‏هايش را مى‏شنود و از كارهاى خوب و بدى كه انجام مى‏دهد، آگاه است؛ اين عقيده جلوگير كارهاى ناپسند او مى‏شود. پس چنين كسى؛ از مقام خداوند واهمه دارد و نفس خويش را از هوس‏ها و تمنيات ناروا باز مى‏دارد. بنابراين مؤمن بايد دل را از آرزوها و بدگمانى و حسادت، پاك نگه دارد تا نعمت‏هاى خداوند آلوده به شيطنت و وسوسه‏ها نگردد. اگر چنين حالتى در كسى پديد آمد و دلش به انديشه زوال نعمت گرايش يافت، آن تمنا را متوجه دشمنان خداوند كند و تدبيرى بينديشد تا در عرصه جنگ‏هاى نفسانى غلبه يابد و شكست و نااميدى به جبهه باطل و كفر و نفاق وارد گردد و او حق را يارى نمايد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 33 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
«14» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لَا أُظْلَمَنَّ وَ أَنْتَ مُطِيقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّي وَ لَا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى الْقَبْضِ مِنِّي وَ لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْكَنَتْكَ هِدَايَتِي وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُسْعِي وَ لَا أَطْغَيَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُجْدِي «15» اللَّهُمَّ إِلَى مَغْفِرَتِكَ وَفَدْتُ وَ إِلَى عَفْوِكَ قَصَدْتُ وَ إِلَى تَجَاوُزِكَ اشْتَقْتُ وَ بِفَضْلِكَ وَثِقْتُ وَ لَيْسَ عِنْدِي مَا يُوجِبُ لِي مَغْفِرَتَكَ وَ لَا فِي عَمَلِي مَا أَسْتَحِقُّ بِهِ عَفْوَكَ وَ مَا لِي بَعْدَ أَنْ حَكَمْتُ عَلَى نَفْسِي إِلَّا فَضْلُكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَفَضَّلْ عَلَيَّ «16» اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي بِالْهُدَى وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى وَ وَفِّقْنِي لِلَّتِي هِيَ أَزْكَى وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا هُوَ أَرْضَى «17» اللَّهُمَّ اسْلُكْ بِيَ الطَّرِيقَةَ الْمُثْلَى وَ اجْعَلْنِي عَلَى مِلَّتِكَ أَمُوتُ وَ أَحْيَى‏ «18» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ مَتِّعْنِي بِالاقْتِصَادِ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ وَ مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ وَ ارْزُقْنِي فَوْزَ الْمَعَادِ وَ سلَامَةَ الْمِرْصَادِ «19» اللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِكَ مِنْ نَفْسِي مَا يُخَلِّصُهَا وَ أَبْقِ لِنَفْسِي مِنْ نَفْسِي مَا يُصْلِحُهَا فَإِنَّ نَفْسِي هَالِكَةٌ أَوْ تَعْصِمَهَا خدايا! بر محمد و آلش درود فرست، و بر من ستم نشود، در حالى كه به دفعش از من توانايى، و بر ديگرى ستم نكنم، در حالى كه بر نگاه داشتنش از من قادرى، و گمراه نشوم در حالى كه بر هدايت من نيرومندى، و تهى دست نشوم ، در حالى كه فراخى روزى من نزد توست، و طغيان نكنم، در حالى كه توانگرى من از جانب توست. خدايا! به سوى آمرزشت آمدم، و به جانب بخششت روى كردم، و به گذشتت مشتاقم، و به احسانت اعتماد كردم. چيزى نزد من نيست كه به خاطر آن سزاوار بخششت شوم، و پس از اين كه عليه خود داورى كردم، به اين نتيجه رسيدم كه چيزى جز احسانت برايم نيست؛ پس بر محمد و آلش درود فرست و به من احسان كن. خدايا! به هدايت، گويايم كن و تقوا را به من الهام فرما، و به پاكيزه‏ترين روش توفيقم ده، و به امورى كه پسنديده‏تر است به كارم گير. خديا! مرا به بهترين راه بر، و مرا بر آيينت قرار ده كه بر اساس آن بميرم و بر مبناى آن زنده باشم. خدايا! بر محمد و آلش درود فرست، و مرا در تمام امور زندگى از ميانه‏روى بهره ‏مند كن، و اهل صواب و درستى، و از زمره راهنمايان به خير، و از بندگان شايسته‏ات قرار ده، و رستگارى روز قيامت و سلامت از كمينگاه عذاب را روزيم فرما. خدايا! از نَفْس من آنچه كه او را رهايى و نجات مى‏دهد، براى خود دريافت كن و براى نفس من از نفس من آنچه كه او را اصلاح مى‏كند باقى گذار. همانا نفس من در معرض هلاكت است؛ مگر اين كه تو حفظش كنى. ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
«20» اللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِي إِنْ حَزِنْتُ وَ أَنْتَ مُنْتَجَعِي إِنْ حُرِمْتُ وَ بِكَ اسْتِغَاثَتِي إِنْ كَرِثْتُ وَ عِنْدَكَ مِمَّا فَاتَ خَلَفٌ وَ لِمَا فَسَدَ صَلَاحٌ وَ فِيمَا أَنْكَرْتَ تَغْيِيرٌ فَامْنُنْ عَلَيَّ قَبْلَ الْبَلاءِ بِالْعَافِيَةِ وَ قَبْلَ الْطَّلَبِ بِالْجِدَةِ وَ قَبْلَ الضَّلَالِ بِالرَّشَادِ وَ اكْفِنِي مَؤونَةَ مَعَرَّةِ الْعِبَادِ وَ هَبْ لِي أَمْنَ يَوْمِ الْمَعَادِ وَ امْنِحْنِي حُسْنَ الْإِرْشَادِ خدايا! اگر اندوهگين شوم، تو ذخيره و مايه دل خوشى منى، و اگر از هر درى محرومم كنند، تو محلّ رفت و آمد منى، و اگر در فشار و سختى قرار گيرم، كمك خواهيم از وجود توست، و آنچه از دستم رود، عوض و بدلش نزد توست، و براى هر چه فاسد شود، مايه اصلاح پيش توست، و هر آنچه را ناپسند دارى، تغييرش به دست توست. خدايا! پيش از بلا به عافيت، و قبل از درخواست، به توانگرى، و پيش از گمراهى، به هدايت بر من منّت گذار، و مرا از سختى و دشوارى، آزار بندگان‏ كفايت فرما، و ايمنى روز قيامت را نصيبم كن، و ارشاد كردن نيكو و خوب را به من عطا فرما. ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏‏ 1 ✳️ دراين فرازها حضرت سجّاد عليه السلام با استفاده از كلماتى همچو «انْتَ» ، «بِكَ» و «عِنْدَكَ» تنها پناه و دستگيره نجات انسان را، خداوند متعال معرفى كرده است؛ زيرا مفهوم درخواست عافيت در برابر بلاها و عطاى نعمت بدون منت و دورى از عيب‏جويى و آزار مردم اين است كه خداوند مراقب ما باشد تا زندگى به ناهموارى نيفتد. چرا كه سرزنش مردم به هنگام درخواست از آنان به خوبى نمايان مى‏شود، پس انسان عاقبتِ اعتمادِ به خدا را درمى‏يابد. گشايش امور در اثر اعتماد به حضرت حق است. اگر كسى بخواهد كرامت‏ها و الطاف بزرگوارانه پروردگار را كه به خاطر توكّل و تقوا نصيب بندگان صالح خدا مى‏شود، گردآورى كند، بسيار حيرت‏انگيز و شگفتى آفرينش رب را مى‏رساند. بنابراين به فرمايش حق، خدا را در همه جا مى‏يابى كه فرمود: وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَعْملُهُمْ كَسَرَابِ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمَانُ مَآءً حَتَّى‏ إِذَا جَآءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيًا وَ وَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّيهُ حِسَابَهُ وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ» «نور 39» و كافران اعمالشان مانند سرابى در بيابانى مسطّح و صاف است كه تشنه، آن را [از دور] آب مى‏پندارد، تا وقتى كه به آن رسد آن را چيزى نيابد، و خدا را نزد اعمالش مى‏يابد كه حسابش را كامل و تمام مى‏دهد، و خدا حسابرسى سريع است. دنياى مردم براثر بدزبانى و آزار روحى به تلخى و رنجش خاطر مى‏گذرد و در روز قيامت به خاطر گناه زبان، مورد كيفر قرار مى‏گيرند. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 41 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏‏ 2 ✳️ براى آن كه تاحد ممكن وزر و وبال گناه زبان كاهش يابد، بايد موجبات هدايت و ارشاد مردم فراهم شود. مردى به حضور نبى معظّم اسلام صلى الله عليه و آله شرفياب شد. عرض كرد: اى رسول خدا! به من سفارشى بنما. حضرت فرمود: زبانت رانگه دار. او دوباره درخواست سفارش كرد. فرمود: زبانت را نگه‏دار. مرتبه سوم در خواست نمود، حضرت فرمود: زبانت را نگه دار، سپس با تندى فرمود: واى بر تو! مگر چيزى جز محصول زبان موجب عذاب مردم مى‏گردد و آنان را به رو در آتش دوزخ مى‏افكند. معرّة در لغت رسوايى و عمل زشت است و در مواردى به كار مى‏رود كه كسى نسبت به ديگرى مرتكب بدى شود و عيبى را به او نسبت دهد و بدگويى و نسبت عيب دادن از آفات زبان است. واين زبان مهمترين ابزارى است كه اسباب آزار و اذيت مردم را پديد مى‏آورد، پس او را به هلاكت مى‏اندازد. رسول الله صلى الله عليه و آله مى‏فرمايد: نَجاةُ الْمُؤْمِنِ فِى حِفْظِ لِسانِهِ. رهايى مؤمن از كيفر خداوند در نگه‏دارى زبان اوست. بشر به طور طبيعى و غريزى به حبّ ذات علاقمند است؛ دوست دارد هميشه و همه جا مردم از او به خير و خوبى ياد كنند و هرگز نامش را به بدى و زشتى نبرند، امّا چه بايد كرد كه زبان آدمى كنترل و افسار ندارد. علقمه مى‏گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم؛ اى فرزند رسول خدا! مردم به ما كارهاى زشتى نسبت مى‏دهند به گونه‏اى كه سينه ما تنگ شده است؛ حضرت فرمود: اى علقمه! إِنَّ رِضَا النَّاسِ لايُمْلَكُ وَ أَلْسِنَتَهُمْ لاتُضْبَطُ. خشنودى مردم به دست نمى‏آيد و زبان آنان نظم و مقررات برنمى‏دارد. يعنى چيزى جلوى زبان گزنده آنان را نمى‏گيرد. پيامبران خداوند از گزند آزار زبانى و روحى و نسبت‏هاى دروغ و درگيرى‏هاى جسمى قوم خود مصونيّت نداشتند و همواره اهانت‏ها تا پايان عمرشان ادامه مى‏يافت. ازجمله پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله كه به فرمايش ايشان سخت‏ترين هجمه‏ها را تحمل كرده است مى‏فرمايد: ما أُوذِىَ نَبىٌّ مِثْلَ ما أُوذيتُ. هيچ نبىّ به مانند من آزار و سختى نديده است. بسيار خطرات و نقشه‏ها براى حضرت پديد آمد كه اگر عنايت و دست غيبى پروردگار نبود، اسلام از صفحه گيتى پاك مى‏شد وانسان‏هاى شرور و فاسد بر دنيا حكومت مى‏كردند. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 41 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2