eitaa logo
صحیفه و ادعیه
21.3هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
34 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/uB8b.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃حضرت آسمان باز هم به آسمان رفتم و از آن بالا زمین را دیدم. چقدر کوچک بود و دلم گرفت از این که به زمین کوچک دل بسته ام و از آسمان غافل شده‌ام وای که چقدر خسته ام از این همه کوچک بودن من برای آسمان آفریده شده ام ولی دل بسته ام به زمین چه کار کنم با این همه کوچکی یعنی می‌رسد روزی که از آن خلاص شوم؟! مرا بزرگ کن بگذار طعم آسمانی بودن را بچشم شبت بخیر حضرت آسمان. 📒@sahifeh_Et
🍃حضرت کریم حرف‌های دلم را گاهی باید در قفس دلم زندانی کنم. وقتی بلد نیستم، حرف دلم را بزنم، چرا زبان باز کنم؟ تو که حرف دلم را بهتر از من می‌دانی، پس چرا زحمت بیهوده؟ ولی نه، من اگر با تو حرف نزنم می‌میرم. تو حرف‌های من درست و اشتباه من را بشنو و به حرف‌های اشتباه من خرده مگیر. حرف درست دلم همان است که تو می‌خوانی و همه حرف‌های دلم در همین یک جمله خلاصه می‌شوند: من دوست دارم عاشق تو باشم. مرا ببخش برای این همه عاشق نبودن. شبت بخیر حضرت کریم! 📒@sahifeh_Et
🍃رحمت خدا دل را وقتی به نام تو می‌زنم، گناه است آن را به کسی دیگر بدهم. گناه، دلدادگی به شیطان است. چه قدر بدم که دلم را به جای تو به شیطان می‌دهم! آقا! با این گناهِ اندر گناه چگونه می‌توانم نام تو را بر زبان جاری کنم و باز هم محبت تو را فریاد بزنم؟! باران نگاه خویش را ببار روی دلم. شوق گناه را پاک کن از روی آن. کویر خشکیدۀ دلم را تر کن با نگاه مهربانت. شبت بخیر باران رحمت خدا! 📒@sahifeh_Et
🍃چشم مهربان خدا وقتی که ضعف بر تنم غالب می‌شود، این و آن می‌گویند باید طعام قوّت‌دار بخوری تا جان بگیری. پیدا کردن طعام‌های مقوّی کار سختی نیست. می‌خری و می‌خوری و جان می‌گیری؛ امّا وقتی جانم ضعیف می‌شود و قوّت روحم رو به زوال می‌رود، جز ناز و نوازش تو، جز نگاه مهربانت، جز لحن پر از عطوفت تو، چیزی هست که قوّتم بخشد؟ من یقین دارم که بارش مهر تو، هم به تن قوّت می‌بخشد و هم روح را قوی می‌کند. آقا! هم تنم ضعیف شده و هم روحم نایی ندارد. عجیب محتاج نگاه مهربانت هستم. به دادم برس مهربان! شبت بخیر چشم مهربان خدا! 📒@sahifeh_Et
🍃بزرگ ترین نعمت خدا از همین حالا تا وقتی که زنده‌ام اگر هیچ نعمتی از سوی تو به من نرسد، باز هم از شکر عاجزم حتی اگر فرزندانم نیز پس از من نسل به نسل سر به سجدهٔ شکر بگذارند. حالا به من بگو با این همه نعمت پیاپی که شب و روز بر سرم می‌باری، چه کار کنم؟ آخرش زیر بار شکر این همه نعمت می‌شکنم. راه نعمت را که به سویم باز می‌کنی، طریق شکر را هم یادم بده. شبت بخیر بزرگ‌ترین نعمت خدا 📒@sahifeh_Et
🍃فرمانده فردا شاید بیایی. شاید فردا صدای تو مرا از خواب بیدار کند. شاید دنیا با ندای تو تولدی دوباره را تجربه کند. همین فردا شاید شمشیر به دست راهی جبهۀ نبردی شویم که تو فرماندهش هستی. فردا شاید بیایی. شاید روزهای بی‌تو نفس کشیدن تمام شود. شاید هوای تازه‌ای را استشمام کنیم که بوی تو را می‌دهد. همین فردا شاید سایۀ حکومت تو بالای سرمان باشد و ما رعیت تو شویم. فردا شاید بیایی. شاید به جای دعای ندبه، شعر استقبال از تو را زمزمه کنیم و به جای گلایه از نبودنت، شکر آمدنت را فریاد بزنیم. همین فردا شاید زمین و زمان شاعر شوند و در وصف دنیایی که حاکمش تو هستی، شعر عاشقانه بسراید. کاش ره صد سالۀ انتظار را در همین یک شب طی کنم و وقتی که آمدی، آماده‌ترین باشم و سرباز پا در رکاب تو. شبت بخیر فرمانده! 📒@sahifeh_Et
🍃حضرت کریم کارهای هر کسی به اندازه عشقی که به تو دارد، ارزش پیدا می‌کند. وقتی که شبانه روز کار می‌کنم و تنم خسته می‌شود، آه می‌کشم و حسرت می‌خورم که چرا عاشق نیستم. ولی دلم به تو خوش است که کارهای بی‌ارزشم را به لطف و کرم خویش می‌پذیری. خدا کند شرمنده مهربانی‌ات نشوم و یک روز تمام شود این همه عاشق نبودن ‌ها. شبت بخیر حضرت کریم 📒@sahifeh_Et
🍃خورشید پشت ابر ممنون که آمدی و جهان را محروم از حضور خویش نکردی! اگر ما بودیم و لیاقتمان، شایستۀ یک روز حضور تو در این عالم نبودیم. مهربانی خدا با آوردن تو به این عالم و نگه داشتنت به اوج خودش رسید. خدا اگر کمی از مهربانی‌اش می‌کاست، تو را پیش خودش نگه می‌داشت. اگر هیچ نعمتی جز تو از سوی خدا به ما نمی‌رسید، کافی بود برای این که دنیا را مسجد کنیم و دائم سر بر سجدۀ شکر بگذاریم. حالا خدا می‌خواهد با ما چه کار کند وقتی که دائم از تو غافلیم و یادت فراموشمان می‌شود؟ این هم از مهربانی بیکران خداست که با این همه غفلت، امید آمدنت را از ما نمی‌گیرد. کاش یک روز قدردان نعمت حضور تو در این عالم شویم تا ظهور تو امضا شود و نور تو از پشت ابر بیرون بیاید و عالم را روشن کند. شبت بخیر خورشید پشت ابر! 📒@sahifeh_Et
🍃حضرت مشکل گشا با این که حرف زیاد است برای گفتن و دل پر است از ناگفته‌ها؛ ولی گاهی می‌مانم که دربارۀ کدام یک از دردهای پیدا و پنهانم با تو سخن بگویم. دست روی هر کدام که می‌گذارم، باقی دردها صدایشان بالا می‌رود. دردهایم که یکی دو تا نیستند. هنوز یکی درمان نشده، درد روی درد می‌آید. آقا!‌کاش مرا به درد عشق مبتلا می‌کردی تا دیگر دردهای روی هم انباشته، توان مشغول کردن من را پیدا نمی‌کردند! عاشق نیستم که این قدر دردها گرفتارم می‌کنند و این همان درد اعظم است. از این درد هم به قدری با تو سخن گفته‌ام که دیگر شرم دارم از آن حرفی بزنم. تو باید چه می‌کردی که من عاشق بشوم و نکردی؟ و من باید چه می‌کردم برای اثبات عاشق نبودنم که نکردم؟ این، از درد عاشق نبودنم بزرگ‌تر است. به این جا که می‌رسم زبانم بند می‌آید. شبت بخیر حضرت مشکل‌گشا! 📒@sahifeh_Et
🍃زائر خدا این روزها دلم زیارت می‌خواهد. گاهی می‌رود کربلا و گاهی نجف. گاهی بر می‌گردد مشهد و بعد می‌رود تا مدینه. گاهی در حال و هوای سامرا و کاظمین نفس می‌کشد و گاهی می‌ماند در قم. من زیارت همیشه در رفتن خویش جستجو کرده‌ام. نمی‌دانم چرا کمتر به این فکر کرده‌ام که می‌شود زیارت با آمدن امام پیش من حاصل شود. من اگر بشوم همانی که تو می‌خواهی، تو پیشم می‌آیی. درست می‌گویم؟ چه قدر می‌چسبد این زیارت! در قبولی این زیارت تردیدی نیست. هست؟ این زیارت در هر کجای دنیا می‌شود اتفاق بیفتد. در بلندترین قله‌ها و در پهناورترین کویرها و در عمیق‌ترین غارها. اشتباه که نمی‌کنم؟ یک روز می‌شوم همانی که می‌خواهی! بگو که آن روز، دور نیست. هست؟ شبت بخیر زائر خدا! 📒@sahifeh_Et
🍃 منتهای آرزوی زائران راهی زیارتم چند فرسخی مانده تا مزار. ولی نمی دانم مرا زائر می نامند یا نه؟ به زیارت رفتن مساوی زائر شدن نیست اگر دلم بند جای دیگری باشد می توانم خودم را زائر بنامم؟! در خیالم گاهی خودم را در راه زیارت تو تصور می کنم؛ نشسته ای در خیمه و من به سوی تو راهیم و در همان عالم خیال باز هم شک می کنم که آیا زائر تو می شوم یا نه؟! من همیشه می ترسم از اینکه تو را ببینم و زائرت نشوم. چقدر آدم روی این زمین امام زمانشان را دیدند و در کنارش نشستند و با او همسفره شدند و بهره ای نبردند از دیدار و نشست و برخاست ناکام کسی است که طعم زیارت تو را نچشیده باشد. بچشان به کامم طعم زیارتت را. شبت بخیر منتهای آرزوی زائران! 📒@sahifeh_Et
🍃امام مهربانم تعریف‌های مردم اگر روزگاری شعفی خلق می‌کرد در وجودم، این روزها دیگر حس و حالی نمی‌دهند به من. جز تو دیگر به تعریف و تمجید هیچ کسی دلم خوش نیست. در انتظار روزی هستم که در برابر تو بایستم و تو به خاطر بودنم بلند بلند خدا را شکر کنی. اقا! می‌رسد روزی که تو از من تعریف کنی، می دانم و پای تعریف تو از خودم، جان می دهم، می‌دانم. چه مرگ شیرینی! شبت بخیر امام مهربانم 📒@sahifeh_Et
🍃جان عالمی به فدایت میان عاشق ها اختلاف است؛ برخی میگویند اگر وصال رخ دهد، حتی به اندازه چشم بر هم زدنی غنیمت است و باید به آن دل خوش کرد، همین اندازه هم مایه آرامش است و قرار؛ اما برخی میگویند وصالی اگر دست داد ولی امتداد نیافت، می شود مایه عذاب و بی قراری؛ این ها ترجیح می دهند از خیر وصال های بی دوام بگذرند. من هم حرف اولی ها را قبول دارم و هم دومی ها را. مگر میشود عاشق بود و از خیر وصال گذشت حتی اگر به اندازه چشم بر هم زدنی باشد و مگر میشود عاشق بود و بعد از وصال لحظه ای فراق را تاب آورد. برای جمع میان این دو عقیده روزی اگر به وصال تو رسیدم و بنا گذاشتی که وصالم دوام نیابد، لحظه‌ای که وصال تمام شد جانم را بگیر آقا اینطور لحظه وصال من تا آخر عمر دوام می یابد حتی اگر به اندازه چشم بر هم زدنی باشد. شبت بخیر جان عالمی به فدایت. 📒@sahifeh_Et
🍃بزرگ ترین عاشق روی زمین برای تحمل وصال به اندازۀ بزرگی معشوق باید بزرگ شد. با این حساب لطف خداست این که من به وصال تو نمی‌رسم. عاشق‌های کوچک به معشوق‌های بزرگ اگر برسند، می‌میرند. خدا دوست ندارد بمیرم که دیدنت را نصیبم نمی‌کند. نخند به من! بگذار با خیال عاشق بودن خوش باشم. دعا کن یک روز عاشق بودنم به حقیقت بپیوندد و عاشقی بزرگ شوم، به اندازه‌ای که خدا برای حفظ جانم دیدنت را برایم منع نکند. یک روز عاشق می‌شوم، عاشقی بزرگ. شبت بخیر بزرگ‌ترین عاشق روی زمین! 📒@sahifeh_Et
🍃ارباب برای آمدنت چه قدر کار باید انجام داد. کارهای بر زمین مانده زیاد است. هر چه قدر هم که کار کنی، باز هم کار هست. کسی که مشتاق آمدن توست، بیکار نمی‌نشیند. آنهایی که عمرشان را بیهوده تلف می‌کنند، نباید ادعای منتظر بودن داشته باشند. من دوست دارم همیشه مشغول کارهای آمدنت باشم و بیشتر این که تو خودت از من کاری بخواهی و من انجام بدهم. چه خوش است خیال دستور گرفتن از تو و نوکری کردن برای تو! یک بار هم که شده کاری بخواه از من آقا! شبت بخیر ارباب! 📒@sahifeh_Et
🍃فریاد رس بیچاره ها فراموش کردن تو، بزرگ‌ترین مشکل زندگی ماست. چه کار باید کرد با آدم‌هایی که خیال می‌کنند تو ما را فراموش کرده‌ای؟ تو منتظر مهیا شدن مایی و ما خیال می‌کنیم که ما آمادۀ آمدنت هستیم و مشکل از امضایی است که خدا پای آمدنت نمی‌اندازد. تو را برای برچیدن بساط ظلم فرا می‌خوانیم، غافل از آن که ما خودمان در زمرۀ ظالمان هستیم و اگر بیایی، بساطمان را جمع می‌کنی. میان ما تو فاصله بسیار است؛ اما نمی‌دانم ما را چه شده که این قدر خودمان را به تو نزدیک می‌بینیم. زیر تیغ این توهم‌ها داریم جان می‌دهیم؛ اما احساس زنده بودن داریم. تا دیر نشده، به فریادمان برس آقا! شبت بخیر فریادرس بیچاره‌ها. 📒@sahifeh_Et
🍃همه دنیای عاشقان خدا کند که هیچ گاه فراموش نکنم واقعیت خودمان را. وقتی فراموش می‌کنم، دلم حال و هوای گلایه می‌گیرد؛ گلایه از این که چرا نمی‌آیی؟ دیگر باید چطور التماس کنیم که بیایی؟ این همه عاشق، این همه منتظر و این همه جان به لب رسیده! یعنی هنوز هم وقتش نرسیده که بیایی؟! اما خدا لطف می‌کند و در میان این گلایه‌ها واقعیت خودمان را به یادم می‌آورد. ما نه عاشقیم و نه منتظر. باز هم به یاد می‌آورم که ما تو را به خاطر خودمان می‌خواهیم. کسی این جا تو را برای خودت نمی‌خواهد. اصلاً خدا بنا ندارد که کربلا تکرار شود. کوفیان حسین را برای خودش نمی‌خواستند. وقتی که به سویشان رفت و دنیایشان را در با حسین بودن ندیدند، برایشان فرقی نداشت که سر حسین را بالای نی بگذارند یا در دل تنور. کاش برسد روزی که تو را برای خودت بخواهیم و تو بشوی همۀ دنیای ما! آن روز می‌شود روز آمدنت. شبت بخیر همۀ دنیای عاشقان! 📒@sahifeh_Et
🍃 همه آرزوی من باز هم از مردم روزگار دلم گرفت و بیشتر یاد تو افتادم و این سؤال قدیمی به سراغم آمد: این که وقت دل‌گرفتگی‌ها بیشتر یاد تو می‌کنم، خوب است یا بد؟ من می‌گویم بد است. یاد تو مثل نفس کشیدن است. وقت و بی‌وقت ندارد نفس کشیدن. از تو خجالت می‌کشم که وقت دل گرفتگی‌ها به سراغت می‌آیم. چه قدر تو مهربانی که مرا پس نمی‌زنی و چه قدر من خودخواهم که تنها در دل گرفتگی‌ها به سراغ تو می‌آیم. آرزو شده برایم که یاد تو حتی برای لحظه‌ای از خاطرم پاک نشود. یک روز پیوند این آرزو را با حقیقت جشن خواهم گرفت. شبت بخیر همهٔ آرزوی من! 📒@sahifeh_Et
🍃امام غریب کسی دلم را شکست. اشکم بی اختیار جاری شد. منتظر بودم به سراغم بیاید و دلجویی کند، اما به دلم اعتنایی نکرد. می‌خواستم در دلم دادگاهی به پا کنم و او را محاکمه کنم که ناگهان یاد تو افتادم. دیگر او متهم نبود و تیر اتهام به سوی خودم روانه شد. چند بار دلت را شکستم و اشکت جاری شد؟ و چند بار در این دل‌شکستن‌ها به سراغت آمدم و دلت را به دست آوردم؟ اندوه تو چه قدر هوای دلم را ابری کرد؟ دیگر او را محاکمه نکردم و ممنون شدم از او که مرا به یاد بی‌وفایی‌های خودم و غربت تو انداخت. شبت بخیر امام غریب! 📒@sahifeh_Et
🍃مرتفع ترین قله بندگی فاصلهٔ میان ما و دوستان تو، کارشان بیچاره کردن ماست. سنگ هم اگر باشیم با دیدن این فاصله‌ها می‌شکنیم. خدا زیاد کند دوستانت را و خدا کند ما هم روزی در حلقهٔ دوستانت وارد شویم. تو هم اگر به فاصلهٔ میان ما و دوستانت نگاه کردی، دلت را مشغول قله‌ای کن که دوستانت فتح کرده‌اند. به ما گرفتاران دره، نگاه نکن که دلت بگیرد. خدا را چه دیدی، شاید یک روز ما هم به آن قله‌ها رسیدیم. شبت بخیر مرتفع‌ترین قله بندگی! 📒@sahifeh_Et
🍃ماه مهربانم کی کم می‌شود این فاصله؟! حتی به اندازه کمی هم اگر کم شود، فرصتی برای نفس کشیدن پیدا می‌کنم. آخرش مرا می‌کشند نفس‌تنگی‌های دوری از تو. کی کم می‌شود این فاصله؟! می‌دانم اگر هنوز امیدی به رسیدن هست، برای قدم‌هایی است که تو به سویم برداشته‌ای، ولی می‌شود التماس کنم که قدم‌های بیشتری به سویم برداری؟ دارم از بین می‌روم زیر بار این فاصله. کی کم می‌شود این فاصله؟! به اندازه دور بودن از تو نزدیک شده‌ام به هر چه که تو دوست نداری. این نزدیکی‌ها بلای جانم شده آقا! قدم بردار به سویم تا نمیرم در مرداب این فاصله شبت بخیر ماه مهربانم! 📒@sahifeh_Et
🍃همه زندگی بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی باغ ارم سقر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من مونس و غمگسار من بی‌تو به سر نمی‌شود بی‌همگان به سر نشد و بی‌تو به سر شد و چیزی در زندگی ما جا به جا نشد. هر چه گشتیم در دل خویش، جایی را پیدا نکردیم که نشانی از داغ فراق تو را داشته باشد. بی‌تو به سر شد و زیر جهان هم زِبَر نشد. باغ ارم هم سقر نشد و آتش نگرفت. سر سبزتر از همیشه برایمان خودنمایی کرد و ما هم سرحال‌تر از همیشه زیردرخت‌های سربه فلک کشیده‌اش قدم زدیم. تو نبودی و کارمان خراب نشد. اصلاً کارمان را لنگ تو ندیدیم که بخواهد خراب شود. کارهایمان را مثل ساعت سر وقت انجام می‌دهیم و زندگی می‌گذرانیم. شاید اگر دردی به سراغمان بیاید، به سراغ تو بیاییم؛ آن هم اگر کسی جز تو را نیابیم. آقا! دنبال کردیم و در جایی از زندگی خویش، تو را نیافتیم. وای بر ما که بی‌تو زندگی را سر می‌کنیم! شبت بخیر همۀ زندگی! 📒@sahifeh_Et
🍃هدف آفرینشم دل و دین و عقل و هوشم همه را کاش به آب داده بودی و از هر باده‌ای که دلت می‌خواست به من خراب داده بودی. بدون تو، چه دلی، چه دینی، چه عقلی و چه هوشی! دل بدون تو سنگ است، سنگی که به هیچ کاری نمی‌آید جز مثال زدن برای قساوت. دین بدون تو، ابتدا تا انتهایش شرک جلی است که نه در دنیا و نه در عقبی به کار کسی نمی‌آید و مایۀ نجات نیست. از عقل و هوش هم بدون تو جز فریب و نیرنگ بیرون نمی‌آید. فقط باید با تو بود و تو را داشت و برای تو زندگی کرد و به خاطر تو مرد. فلسفۀ خلقت ما جز این نیست. آقا! ما را به فلسفۀ خلقتمان برسان! شبت بخیر هدف آفرینشم! 📒@sahifeh_Et
🍃زائر امام رضا امشب با پای دلم می‌روم مشهد. از باب الجواد وارد می‌شوم به این امید که دل امام رئوف، با من مهربان‌تر از همیشه باشد. وارد صحن جامع می‌شوم، باشد که جامع همۀ خوبی‌هایی بشوم که تو دوست داری. از دالان صحن قدس رد می‌شوم و در میانۀ صحن می‌ایستم، شاید از حالات شیطانی‌ام فاصله بگیرم و قدسی شوم. صحن قدس را پشت سر می‌گذارم قدم قدم نزدیک می‌شوم به صحن گوهر شاد. در آن جا به دنبال گوهرِ شادی می‌گردم، همان گوهری که عالمی به دنبال آن است. می‌ایستم پشت پنجره‌ای که رو به ضریح، دل‌ها را گره می‌زند به امام. می‌مانم که وارد شوم یا همان جا بمانم. در حیرت ایستادن پشت خلوت پنجره یا رفتن در متن ازدحام ضریح، با تو حرف می‌زنم. خوشحالم که وقتی به ضریح نگاه می‌کنم و می‌خواهم با صاحب آن نجوا کنم، تو در نظرم می‌آیی و بی آن که بخواهم، میان تو و امام رضا خلط می‌کنم. من این اشتباه را دوست دارم؛ اصلا سفر به مشهدی که مرا بیشتر یاد تو نیندازد، هدر دادن عمر و تلف کردن مال است. مرا هیچ گاه به مشهدِ بی‌خودت دعوت نکن. شبت بخیر زائر امام رضا! 📒@sahifeh_Et
🍃معشوق نازنین می‌شود به آنهایی که طاقت فراق ندارند، بگوییم که فکر عاشق شدن را از سر بیرون کنند؟ می‌شود به عشق اندیشید و به فراق فکر نکرد؟ اصلاً عشقی که نشانی که از فراق نداشته باشد، وجود دارد؟ ببین یک جمعۀ دیگر رفت و تو نیامدی و یک هفته به هفته‌های فراق‌آلود ما اضافه شد! ما از فراق، گِله نمی‌کنیم، ولی عیبی که ندارد از سختی فراق با تو سخن بگوییم؟ عیبی دارد؟ فراق برای عاشق، وقتی که تقدیر معشوق برای او باشد، زهر هلاهل نیست، عسل مصفّاست. مشکل من آن جاست که نمی‌دانم فراق، نتیجۀ لنگیدن پای عشق است یا تقدیر تو برای من! هر چه هست، با فراق باید ساخت. سوختن در آتش فراق، راه رسیدن به توست! هر چه قدر دوست داری، مرا بسوزان در آتش فراقت! شبت بخیر معشوق نازنین! 📒@sahifeh_Et