eitaa logo
صحیفه و ادعیه
21هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
34 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/uB8b.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃حضرت نور شب‌ها را تاریک قرار داد، شاید برای این که دنبال نور برویم. ما در روزهای روشن، کمتر به نور احساس نیاز می‌کنیم. نور، خود خداست و روی زمین، تویی که نور خدا را به هر جا که او بخواهد می‌رسانی. چند وقتی هست که دلم دیگر روشن نیست. حتی کمی نور هم در آن پیدا نمی‌شود. تاریک تاریک است. شب که می‌شود، احساس تاریکی بیشتر احاطه‌ام می‌کند. محتاج نورم، خسته‌ام از تاریکی. بتاب بر دلم تا نجات پیدا کنم از ظلمت. با این همه تاریکی که در دلم حاکم است، عاقبتم چه می‌شود، خدا می‌داند. یقین دارم اگر یک لحظه مرا در ذهن خویش بیاوری، یک عمر روشن می‌شود دلم. شبت بخیر حضرت نور! 📒@sahifeh_Et
🍃قرآن ناطق خدا خواستم به قرآن نزدیک شوم، کسی در دلم گفت باید به تو نزدیک شوم. حرفش را شنیدم و به دلم نشست. این روزها بدون تو نمی‌توانم به سوی قرآن بروم. قرآن شکل دیگری برایم پیدا کرده است. وقتی با استمداد از تو به قرآن التماس می‌کنم که با من سخن بگوید، احساس می‌کنم قرآن دلش نرم می‌شود برایم. قرآنی که با تو خوانده می‌شود به قدری شیرین است که جدا شدن از آن ریاضتی می‌شود برای خودش. خودت را از من نگیر، بگذار همیشه با تو و قرآن باشم. شبت بخیر قرآن ناطق خدا! 📒@sahifeh_Et
🍃 مولای من می‌ترسم، می‌ترسم از این که به دل‌خوشی کشکولی پر از نیکی، زندگی را طی کنم و وقتی صدای پای مرگ آمد، ببینم کشکولم جز طبل توخالی چیز دیگری نبوده. دستم خالی است آقا! خالی‌تر از آنی که بشود گوشۀ چشمی به نجات داشت. به گمانم توهم خوب بودن، از بد بودن، دهشتناک‌تر است. می‌ترسم از دامی که این توهم در مسیر بندگی پهن کرده است. گرفتاران این دام، نمی‌فهمند چه غل و زنجیری به دست و پایشان بسته شده. آقای من! برای خوب بودن و خوب ماندن، راهی جز اتصال به رشتۀ ولایت تو نیست. رشتۀ ولایت تو همیشه از آسمان آویخته و همۀ اهل زمین را در بر می‌گیرد. دست‌هایی که به سوی رشتۀ ولایت تو رو به آسمان بلند می‌شوند، هیچ گاه در غل و زنجیرهای توهم خوب بودن گرفتار نمی‌شوند. خدا نکند دستی به قدری ضعیف شود که توان بلند شدن به سوی آسمان را نداشته باشد. شبت بخیر مولای من! 📒@sahifeh_Et
🍃 دریادل خدا خواستی اگر روزی مرا از دل خود بیرون کنی، مرا لب پرتگاهی ببر که پایینش دره‌ای عمیق باشد و پر از صخره‌های تیز. من از دل تو که بیرون رفتم، لحظه‌ای زنده بودن را نباید احساس کنم. باید پرت شوم به عمیق‌ترین جای زمین. طوری که دیگر نه نشانی بماند از من و نه نامی. کسی که از دل تو بیرون رفته، ماندنش روی زمین، غصب خاک خداست. زمین فقط برای کسانی است که تو دوستشان داری. هر کسی جز اینها، اشتباهی روی زمین مانده‌اند. من نمی‌خواهم به اشتباه، روی زمین باشم. هر وقت از چشمت افتادم، مرا در مبتلا نشدن به این اشتباه یاری کن. نفرین زمین به کسانی که تو دوستشان نداری را می‌شود شنید. تنها راه رهایی از این نفرین، یا مردن است یا دوباره در دل تو جا گرفتن. کمی دیگر مرا تحمل کن! خدا را چه دیدی شاید در دلت جا باز کردم. شبت بخیر دریادل خدا! 📒@sahifeh_Et
🍃خیر شب و روزم اگر فرصت شب بخیر گفتن را از من بگیری، شب‌ها به دل‌خوشی کدام گفتگو باید سر به بالین بگذارم؟! چند وقت یک بار چه خوب معلوم است که مرا یاد این نعمت بزرگ می‌اندازی. آری، در دل یک نعمت که باشی و عمر نعمت کمی طولانی که بشود، ایمانت باید قوی باشد تا نعمت برایت تکراری نشود. وای به حال کسی که نعمت برایش عادی می‌شود و این یعنی افتادن در درۀ غفلت! من هر شب به تو شب بخیر می‌گویم و می‌خوابم، یعنی به محبوب‌ترین بندۀ خدا روی زمین، رشتۀ اتصال میان ما و خدا، واسطۀ فیض‌هایی که از آسمان به زمین می‌رسد و به مثَل اعلای خدا در میان خلایق. کم نعمتی نیست این شب بخیر گفتن‌ها، و اگر تو عنایت نکرده بودی، مگر من حتی به اندازۀ ذره‌ای لیاقت این نعمت را داشتم؟! هر وقت غافل شدم از این نعمت، بر سرم فریاد بزن. می‌ترسم که آخرش این غفلت، مرا محروم کند از این نعمت. شبت بخیر، خیر شب و روزم! 📒@sahifeh_Et
🍃قشنگ ترین فکر زندگی از تو مهم‌تر چیست که به آن بیندیشیم؟ هر چه غیر تو باشد، یعنی فکرمان را گرفتار پست‌ها کرده‌ایم و از والاها غافل شده‌ایم. اُف بر این دنیا که پست‌ها را والا نشانمان داده و والاها را بی‌ارزش انگاشته. به پست‌ها فکر می‌کنیم و در حسِّ تعالی غوطه می‌خوریم، از والایی چون تو غافل می‌شویم و اثری از حس عقب ماندگی در وجودمان نمی‌بینیم. از تو مهم‌تر چیست که به آن بیندیشیم؟ چرا حتی وقتی چیزی نیست که به آن بیندیشیم، در اندیشۀ تو فرو نمی‌رویم؟! با فکر کردن به پست‌ها چه چیزی به دست آورده‌ایم که این قدر دلمان برایشان می‌رود؟! با اندیشیدن به تو چه از چه خیری محروم می‌مانیم که این قدر از تو غافلیم؟! از عمری که صرف رسیدن به تو نشد، سؤال خواهند کرد. چه قدر سخت است واماندگی در برابر این سؤال! آقا!‌ فکرمان را اسیر خودت کن. این فکر ولگرد آخرش تلف می‌کند ما را. شبت بخیر قشنگ‌ترین فکر زندگی! 📒@sahifeh_Et
🍃یادت یاد خدا باور نکرده‌ایم که بن‌بست‌های هر امّتی به غفلت آنها از تو بر می‌گردد. باور نکرده‌ایم که اگر یاد تو در متن زندگی‌هایمان نباشد، آفت‌های انسان‌کُش تا بطن زندگی‌هایمان نفوذ می‌کند. باور نکرده‌ایم حتّی یاد خدا اگر رنگ تو را نداشته باشد، مایۀ آرامش نیست. این باورنکردن‌هاست که زندگی را برایمان گرداب کرده و ما مبتلا شده‌ایم به دورهای باطلِ پی در پی. هر چه قدر می‌دویم، سرجای اولمان هستیم. کاش فقط همین بود، ما داریم سقوط می‌کنیم. چه قدر زندگی ترسناک است وقتی که از این باورها محرومیم. ما عادت کرده‌ایم به این زندگی ترسناک، که راحت آن را ادامه می‌دهیم. این عادت وحشتناک‌تر از آن زندگی ترسناک است. آقا! چگونه التماس کنم که ما را نجات دهی از چنگال این عادت دهشتناک! شبت بخیر یادت یاد خدا! 📒@sahifeh_Et
🍃دلگرمی عاشق ها باز هم نشسته‌ام و غصه می‌خورم؛ غصّۀ این قصۀ تکراری را: چرا ما دلمان به تو گرم نیست؟ دل‌گرم نبودن به تو زندگی‌هایمان را سرد کرده، هیچ آتشی توان گرم کردن زندگی‌های بی‌تو را ندارد. محبّت‌های ما به یکدیگر هم سرد شده. مگر می‌شود دلی به تو گرم نباشد و به حقیقت محبت دست یابد؟! دلمان را به تو گرم نکردیم که شیطان توانست سرمان را گرم کند به دنیا. سرگرمی‌ها جای دلگرمی را گرفتند و ما بیچاره شدیم. سرگرمی شد همۀ زندگی ما. به جای این که عادت به تو و نبودنت بشود درد بی‌درمانمان، عادت کردیم به سرگرمی‌ها، طوری که زندگی بدون آنها برایم تلخ شد. کی بناست سرمان بخورد به سنگ؟ این سرگرمی‌ها اگر همین طور به حکومتشان ادامه بدهند، بعید است سنگی در عالم توان بیدار کردن ما را داشته باشد. همین الان هم بارها سرمان خورده به سنگ؛ ولی به هوش نیامده‌ایم. تا کار از کار نگذشته به دادمان برس! شبت بخیر دلگرمی‌عاشق‌ها! 📒@sahifeh_Et
🍃مهربان من من تو را به مهربانی می‌شناسم، مهربانیِ بی‌مثالی که در زمین، نمونۀ دوم ندارد. مهربان‌ها دل نازک‌اند. تاب دیدن زجر کشیدن دوستانشان را ندارند. بعد از هر جمعه‌ای که می‌آید و می‌رود و حکم آمدنت امضا نمی‌شود، من می‌مانم و این سؤال: چگونه زجر کشیدن دوستانت را تاب می‌آوری؟! تردید ندارم زجری که تو از غصه‌های بی‌انتهای دوستانت می‌کشی، هزاران برابر زجری است که آنها از نیامدنت می‌کشند. چه قدر خدا به تو توان داده که می‌توانی بار این همه زجر را تاب بیاوری. این جمعه هم آمد و رفت و تو نیامدی. بمیرم برای نازک‌ترین دل که این قدر خراش برمی‌دارد از غصۀ نیامدن‌های مکررش. شبت بخیر مهربان من! 📒@sahifeh_Et
🍃یوسف فاطمه باز هم قصۀ یعقوب و دوری‌اش از یوسف بلای جان من شد! چرا چشم یعقوب سفید شد از شدّت غصه‌ای که در دوری یوسف می‌خورد!؟ و چرا من عادت کرده‌ام به دوری تو. هر چه بیشتر از دوری تو می‌گذرد، تحمّل فراقت آسان‌تر می‌شود برایم. این است رسم عاشقی؟! وای بر من به خاطر این همه عاشق نبودنم. چگونه باز التماس کنم که مرا برای عاشق نبودنم ببخشی و منتظر بایستی تا روزی عاشق شوم؟! شبت بخیر یوسف فاطمه! 📒@sahifeh_Et
🍃مرد غریب خدا چند وقتی خیالم را رها کن تا فارغ از غربتت با تو عشق‌بازی کنم. وقتی به تو فکر می‌کنم و غربتت در مقابل نگاهم می‌آید، به قدری دلم پر از غم می‌شود که لذت عاشقانه‌ها را فراموش می‌کنم. فکر کردن به غربتت تاب از دلم می‌برد و کار شب و روزم را های های گریه می‌کند. اگر بنا نیست از فکر غربت تو بیرون بیایم، کاری کن تا غربت تو در میان دوستانت را فراموش کنم؛ دوستانی که اگر چه صدای ادعایشان گوش فلک را کر کرده؛ اما خبری از تو در زندگی‌شان نیست. کاش چند روزی فارغ می شدم از فکر غربتت. شبت بخیر مرد غریب خدا! 📒@sahifeh_Et
🍃امام همیشه غریب گاهی که میان جنگ و جهاد، کسی کاری بچه‌گانه می‌کند و تحمل این بچه‌بازی‌ها برایم ریاضتی سنگین می‌شود، یاد تو می‌افتم و غربتت و فکر می‌کنم به کارهای بچه‌گانه‌ای که در کوران انتظار تو انجام داده‌ام. چه قدر ریاضت کشیده‌ای به خاطر من! وای بر من که همیشه باید مایۀ غصۀ باشم! کی می‌رسد وقتی که بشویم سرمایۀ شادی تو!؟ شبت بخیر امام همیشه غریب! 📒@sahifeh_Et