بعضیا یه یهویی میان
کاملا اتفاقی و غیر منتظره
مهمون همیشگیه دلت میشن
میفتن وسط زندگیت!
رفیق ، همدم ، تکیهگاه ، و یا حتی عشق !
اسمش هرچی میخواد باشه !
از همونایی که محبتشون
تا ته قلب آدمی نفوذ میکنه (:
میخوام بدونی !
لبخند من گیر حال خوب دلته(:
آغوش تو مرهم دردامه جایی دنج برای حرفامه! برای وقتایی که حال خوبی نداشتم!
بمون برام تا همیشه ، که با بودنت دنیا جای قشنگ تری میشه! ♥️.
آجی جونم بابت هدیه قشنگت ممنونم
از راه رسیدم دیدم خواهر کوچولومون برامون هدیه فرستاده
خوشحالم که روز تولدم یادت بود 😍💋❤️
سَجٰآدِھ
___
___
در هیاهویِ شهره بی سروسامانِ شلوغ
در کنارهه ادمک های مترسکیه غریبه..
همچو پرستویِ بی قرار،به دنبال یاره باوفای خود بودم!
شب ها را به ناامیدوارانه تنهاتر از همیشه سپری میکردم و روزها را به امیده شنیدن صدایِ قدم های نیمه ی خودم ك هرلحظه به من نزدیک تر میشد..
افسوس که کَس نمیتوانست مرهمی برتن زخم خورده و بال و پرخونینم باشد...
اندک سویی در چشمان بلوطیِ کهکشانی ام بود و دیگر توانی نبود؛
ظاهرهه زیبایی داشتم
اما
ژولیده و ترک خورده..
سال ها بود که ایام زندگی برایم تنها به تلخیِ قهوه و زهربود و بروفق مراد دل نبود🚶♀
شده بودم پایبندترين به دقایق و ثانیه های ساعت!
دیگر لالایه شبانگاهم صدایِ تیکـ تٱکـه دلخراش ساعت بود..
در فراق میسوختم و در اتشِ عشقِ بی رحمانه اش جلز و ولز میکردم
بی رحم شده بود!
بی رحم تر از غروبه نحصه روزهای جمعه..
انقد بی رحم شده بود که لحظه ای دیدنش را نصیبه خاطرم نکرد💔
سالها انتظار کشیدم و رده پاها را دنبال کردم...
هیچ یک جان من نبودند
ناتوان تر از همیشه کـ شدم!
اریـ زمانی که در حال شمارشِ اخرین ثانیه های عمره بی یاره خود بودم..
گرمای قلبه کسـی جان تازه ای در بدن مملوء از درده من شد
آغوش کوچکه کسی؛
مرهمی بر زخمان عمیق برتنم شد🔗
وجوده کسی
تنها علتهـ تپشِ دوباره ی قلب کوچکم شد>>>
صدای نفس های پیچیده در تارهای صوتی ام دلیل ارامشم شد....
و در اخر،
رقصه دستانِ کسی درمیانه پیچ و خمه ابریشم های بوره برسرم؛تنها رگه خوابم...🙊👀
راستش را بگویم...
دیگر ان پرستوی ژولیده ی ترک برداشته نبودم
خنده برلبانم نقش ابد بسته بود🌬
گویی در من..
روحِ دیگری زندگی میکرد!
ریشه ی سبزه عشقی در وجودم جوانه زده بود🌿💚
گویی اتشِ عشقی درونم شعله ور بود،و با حرارتش ادمک ها را حیران میکرد و به انها مژده میداد
اریـ
من پرستویِ مجنون؛ درکناره مجنون خود بودم
همان مجنونی که سالها به انتظارش نشسته بودم..
و چشم انتظار به درخیره شده بودم و ثانیه شماری میکردم:)♥️
#پناه_نوشت
"...ریحانه🍃
از اون آبنبات عسلیای🍬 بالای کمد مادربزرگاباشید،
که
دست هیچکی بهشون نمیرسید مگر اینکه خود مادربزرگ ذره ای بهشون مرحمت میکرد!
زیبایی هاتون برای خداست صرف هر آدمی نکنیدش، جنبه نداره.... 💔
خود خدا بهتر میدونه کجا، به کی بچشونی این شیرینیو بیشتر به نفعته
- #حوراء
•••🌱@sajadeh_sabr🌱•••
✍ماه رجب مثل کنکور می مونه ؛ اگه قبول نشی دانشگاه ماه شعبان وماهرمضانراهمون نمیدن..
امشب، شب اول ماه رجبه!! پس دقتلطفا
اگر بناست گوشی و زندگیمون رو فورمت وپاکسازی کنیم الان وقتشه😊
التماس دعای فرج
#تلنگر
#ماه_رجب
#شروع_عاشقی
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَ
اَلْفــرَجْ
@sajadeh_sabr✨
#ملودی
- روی زیبای تو قرآن، نِگَهَت سوره حمد ..
- گیسویت سوره والیل، و لبت آیه نور .. 🌿
#امامحسیندلم
[°•. #امام_زمان🌱.•°]
کاشدرصحرایمحشر . . .!
وقتیخدابپرسد:
بندهیمنروزگارتراچگونہگذراندی؟!-
مھدیفاطمہبرخیزدوگوید:
منتظرمنبود.
- #اللهمعجللولیکالفرج🌿
- #حوراء
نذارید کسی که باورتون کرده ،
کسی که دوستون داره ،
حس کنه اضافیه ،
حس کنه هر موقع دلتون خواست و بعد از همه کاراتون واسش وقت دارید ...
نذارین فکر کنه همیشه ذهنتون ، درگیر آدما و چیزای دیگست و آخر از همه دوستش دارین ...
حواستون به کسایی که دوستون دارن باشه!
چون اگه یه روز خسته بشن و برن ،
دیگه ممکنه قلبی مثل قلبِ اونا پیدا نشه
که واقعی و از ته دل شما رو دوست داشته باشه و نگرانتون باشه :)