#آرشیو
#انتخابات
📌 شرکت در انتخابات؛ وظیفه شرعی و اجتماعی
من تاکید می کنم حتی اگر فرضاً کسانی نظام را قبول نداشته باشند، اما به یقین کشور خود را قبول دارند باید در انتخابات شرکت کنند.
http://mk6.ir/PrBkK
#حضرت_آیت_الله_مکارم_شیرازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🍑 نظر اسلام درباره عبادت بدون سیاست چیست؟ 🍑
#نماز_و_انتخابات #استاد_علی_اکبر_وحیدی
🌺🌺مطالب آموزشی درمورد استخاره
🌹🌹حکم شرعی #استخاره💕☝️
•┈┈••✾❀✿💙✿❀✾••┈┈•
🌹گروه استخاره در پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1398734862Cc5a65ab821
1⃣ #رشید_هجری_رحمه_الله
✅شیخ مفید می نویسد :
زیاد بن ابیه بعد از دستگیری رشید هجری، دستور داد :
📋《اِقطَعُوا يَدَيهِ وَ رِجلَيهِ وَ اَصلَبُوهُ》
♦️دست و پاهای او را قطع کنید و او را به صلیب بکشید.
رشید گفت :
📋《هَيهَاتَ! قَد بَقِيَ لِي عِندَكُم شَئُ أَخبَرَنِي بِهِ أَمِيرُالمُؤمِنِينَ(ع)!
♦️هیهات! در مورد حکم من از سوی شما، موردی باقی ماند که قبلا امیرالمومنین(ع) به آن خبر داده بود.
در این هنگام، ابن زیاد گفت :
📋《اِقطَعُوا لِسَانَهُ!》
♦️زبانش را ببرید!
رشید گفت :
📋《اَلآنَ وَاللهِ جَاءَ تَصدِيقُ خَبرِ أَمِيرِالمُؤمِنِينَ(ع)》
♦️به خدا سوگند که هم اکنون خبر امیرالمومنین(ع) تصدیق شد.(۱)
📚منبع:
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۳۲۶
2⃣ #میثم_بن_یحیی_تمار_رحمه_الله
✅شیخ مفید می نویسد :
بعد از اینکه عبیدالله بن زیاد، میثم تمار را دستگیر کرد؛
📋《اَمَرَ بِمِيثَمَ أَن يَصلُبَ.. فَلَمَّا رُفِعَ عَلَی الْخَشَبَهِ اجْتَمَعَ النَّاسُ حَوْلَهُ عَلَی بَابِ عَمْرِو بْنِ حُرَیْثِِ!..فَجَعَلَ ميثَم يُحَدِّثُ بِفَضائِلِ بَني هاشِم!》
♦️عبیدالله ابن زیاد دستور داد که میثم را به صلیب بکشند.
هنگامی که میثم بر روی چوب ها رفت، مردم در اطراف میثم، کنار در خانه ابن حریث تجمع کردند و میثم شروع کرد به گفتن فضائل بنی هاشم!
به عبیدالله خبر رسید که؛
📋《قَد فَضَحَكُم هذَا العَبدُ!》
♦️این مرد در حال مفتضح کردن شماست.
ابن زیاد دستور داد :
📋《أَلجِمُوهُ!》
♦️بر او لجام بزنید!
📋《فَكانَ أوَّلَ خَلقِ اللّه اُلجِمَ فِي الإِِسلَامِ.. فَلَمّا كانَ يَومُ الثّالِثِ مِن صُلبِهِ طُعِنَ ميثَمُ بِالحَربَةِ، فَكَبَّرَ ثُمَّ انبَعَثَ في آخِرِ النَّهارِ فَمُهُ وأنفُهُ دَمَاً》
♦️میثم اولین کسی بود که در اسلام لجام بر دهان او زدند و هنگامی که سه روز به این حالت گذشت، با نيزه ای، بر او ضربتي فرود آوردند، که در این هنگام میثم تکبیر گفت، سپس در آخر روز، پس از خونريزي شديد از دهان و بينی اش، به شهادت رسيد.(۱)
شیخ طوسی می نویسد :
📋《فَقُطِعَ لِسَانُهُ وَ تَشَحَطَّ سَاعَةً فِی دَمِهِ ثُمَّ مَاتَ》
♦️زبان میثم قطع شد و میثم مدتی را در خون خود غلطید و سپس به شهادت رسید.(۲)
📚منابع:
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۳۲۲
۲)إختيار معرفة الرجال شیخ طوسی، ص۸۷
3⃣ #ابن_سکیت_اهوازی_رحمه_الله
✅ابن سکیّت معلم فرزندان متوکل عباسی بود.
نقل شده است که؛
📋《كَانَ ذَاتَ يَومِِ حَاضَرَا عِندَ المُتَوَكِّلِ إِذ أَقبَلَا، فَقَالَ لَهُ المُتَوَكِّلُ : يَا يَعقُوبَ! أَيُّهُمَا أَحَبُّ إِلَيكَ، وَلَدَايَ هَذَانِ أَوِ الحَسَنَ(ع) وَ الحُسَينَ(ع)؟
فَقَالَ : وَ اللهِ إنَّ قَنبَرَاً غُلَامَ عَلِي بنِ أَبِي طَالِبِِ(ع) خَيرُ مِنهُمَا وَ مِن أَبِيهِمِا!
فَقَالَ المُتَوَكِّلُ : سَلُّوا لِسَانَهُ مِن قَفَاهُ فَسَلُّوهُ فَمَاتَ رَضِی اللهُ عَنهُ》
♦️روزی متوکل در حالی که فرزدانش نزد او بود، از ابن سکیت پرسید :
ای یعقوب! فرزندان من [معتز و مؤید] نزد تو عزیزترند یا حسن(ع) و حسین(ع) فرزندان علی بن ابی طالب(ع)؟!!
او که تقیه میکرد، اختیار از کف داد و در پاسخ گفت : قنبر خادم علی(ع) از تو و فرزندان تو نزد من برتر است!
متوکل از این گفته چنان برآشفت که در دم دستور داد، زبان وی را از قفا بیرون کشیدند.(۱)(۲)
📚منابع:
۱)وفیات ابن خلکان، ج۶، ص۴۰۰
۲)معجم رجال الحدیث خوئی، ج۲۱، ص۱۳۹
هدایت شده از حقیقت ناب
❤️یا اباعبداللـــــه (ع) ❤️
«اول صبح»⛅️
☄✨پس از گفتن یڪ
بسم الله...
از دل و جان💚
تو بگو☄✨
💕 «حسین اباعبدالله»💕
#السلام_علیڪ_یااباعبدالله
به رسم هر روز صبح با سلام
بر ارباب بی کفن روز مون رو شروع کنیم
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
صبحتون حسینی☀️
﷽ 🍋 #مناجات و #دعا برای قنوت و #سجده آخر نماز 🍋
🌸 يا اَللهُ يا اَللهُ ... يا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکرى فَلَمْ يَحْرِمْنى، وَ عَظُمَتْ خَطيئَتى فَلَمْ يَفْضَحْنى، وَ رَانى عَلَى الْمَعاصى فَلَمْ يَشْهَرْنى،
🌼 اى خدا اى خدا ... اى که سپاسگزارى من برايش اندک است ولى محرومم نکند و خطايم بزرگ است ولى رسوايم نکند و مرا بر نافرمانى خويش بيند ولى پرده ام ندرد
🌸 يا مَنْ حَفِظَنى فى صِغَرى، يا مَنْ رَزَقَنى فى کبَرى، يا مَنْ اَياديهِ عِنْدى لا تُحْصى، وَ نِعَمُهُ لا تُجازى،
🌼 اى که مرا در کودکى محافظت کردى اى که در بزرگى روزيم دادى اى که اندازه مرحمت هايى که به من کردى بشماره نيايد و نعمتهايش را تلافى ممکن نباشد
🌸 يا مَنْ عارَضَنى بِالْخَيْرِ وَالْاِحْسانِ، وَ عارَضْتُهُ بِالْاِسائَةِ وَالْعِصْيانِ.
🌼 اى که روبه رو شد با من به نيکى و احسان ولى من با او به بدى و گناه روبه رو شدم.
📚 مفاتیح الجنان ، دعای #عرفه
#نماز_جماعت #حاج_قاسم_سلیمانی
بسم الله الرحمن الرحیم🌺
درود و سپاس به بهترین نقاش دنیا ، که فصلهای متفاوت و رنگارنگ را آفرید، برای من که مخلوق او هستم ، پس من هم به شکرانه اش ، امروز آخرین سه شنبهٔ بهمن ، دست دلم را میگیرم تا به تمام کوچه های شهر ببرم ، تا بهمن را به خوبی بدرقه کنم و مهربان به پیشواز اسفند، میروم.
ای خالق مهر و وفا....امروز دل به دریا ها زده ام،چشم به آسمانت گشوده ام و از ته دل خواندمت که دارو ندارم تویی وتکیه کلامم نام توست جز تو لایق عشق کیست؟
جز تو همراه همیشه حاضر کیست؟ گفتی بخوان مرا ، خواندمت ، حال تو اجابت کن که مهربان مهربانمی.
🍁
🌼🍁
🌹 هو الآخر
🌿صبحتون منور به نور قرآن
🗓 تقویم نجومی
💥 امروز سه شنبه:
🌿 ۲۹بهمن ۱۳۹۸ خورشیدی
🌿 ۲۳جمادی الثانی۱۴۴۱ قمری
🌺میشود با جمع بود واز جمع نبود .......
#تلنگرانسانی
🔹هر لحظه مهم است
🔹هیچ کاری و هیچ لحظهای در زندگیات را نباید کوچک بپنداری
🔹همین لحظه لحظههای کوچک است که تمام زندگی را میسازند.
🔹همین اقدامها و عملهای کوچک در هر لحظه است که در نهایت موفقیتهای شما را میسازند.
#انگیزشی_انسانی
#انسان_موفق
#گامی_به_سوی_موفقیت
📚 غیبت و تفحص درباره عیوب نامزدهای انتخاباتی
💠 سوال: در ایام #انتخابات جهت شناخت #کاندیدای مناسب، میبایست نواقص، عیوب و امتیازهای آنها را در گذشته و حال تفحص کرد تا فرد لایق را پیدا نمود، آیا صحبت کردن پشت سر #کاندیداها برای انتخاب #فرد_اصلح، جایز است؟ ملاک چیست؟
✅ جواب: در امور مربوط به انتخابات در حد مشاوره، اشکال ندارد. اما باید از بیان و نشر دروغ و شایعه که منبع خبری معتبری ندارد یا از نظر مقررات، ممنوع است، اجتناب شود.
#احكام_انتخابات #موارد_جواز_غیبت #مستثنیات_غیبت
مقام معظم رهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهنمودهای امام امت برای انتخاب خوب
🌹 ﷽؛
🌸 خاطرهای تکان دهنده از جشن تکلیف دختر ۹ ساله 🌸
🍃 در سال 1362 قرار شد برای ما، در مدرسه جشن تکلیف بگیرند. مدیر خوب مدرسه ما که خودش علاقه زیادی به بچهها داشت و تنها معلمي بود كه سر وقت در مدرسه با بچهها نماز مي خواند، به کلاس ما آمد و گفت: «بچهها برای دوشنبهي هفتهي آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكليف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید.»
🍃 من همان جا غصهدار شدم چون در خانه ما به اين چيزها بها داده نميشد و خبري از نماز نبود.
🍃 روزهای بعد، بچهها یکییکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه ميآوردند.
مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: «چرا وسایل خود را نیاورده ای؟» من گریهکنان از دفتر بیرون آمدم.
🍃 فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: «دخترم! این چادر نماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده.»
ولی من میدانستم در خانه ما از این کارها خبری نیست.
🍃 بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاج آقای بسیار خوشکلامی برای ما سخنرانی کرد و گفت: «بچهها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خداي خود هر چه بخواهید خداي مهربان به شما میدهد.
آن روز خیلی به ما خوش گذشت.
🍃 به خانه آمدم شب هنگام نماز مغرب، سجادهام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهي به سجاده كرد و با حالتي خاص اصلاً به من توجهی نکرد.
🍃 من كه تازه به سن تكليف رسيده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گيرم كه اينگونه نشد.
اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را ديد، عصبانی شد، سجاده مرا به گوشهای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟!
🍃 بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم. آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد.
🍃 اذان صبح از حسینیهای که نزدیک خانه ما بود به گوش میرسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریهام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد.
🍃 پدر و مادرم هر دو مرا صدا میکردند، درب اتاق را باز کردم دیدم هر دو گریه کردهاند، با نگراني پرسيدم: چه شده؟! كه يكدفعه هر دو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هر دو یک خواب مشترک دیدهایم.!
🍃 خواب ديديم ما را به طرف پرتگاه جهنم میبرند، میگفتند شما در دنیا نماز نخواندهاید و هيچ عمل خيري نداريد و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانيت سؤال ميكردند و ما هم گریه میکردیم، جیغ میزدیم و هر چه تلاش میکردیم فایدهای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم.
🍃 خیلی وحشت كرده بوديم. ناگهان صدایی به گوشمان رسيد كه گفته شد: «دست نگه دارید، دست نگه داريد، دیشب در خانهی اینها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید.»
🍃 آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزههای خود را بجا آوردند و در يك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آنها را مورد عنايت قرار داد.
این روند ادامه داشت، تا در سال 74 هر دو به مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصله چهل روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند.
🍃 اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرس و جو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را میگذراند.
🍃 وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان کیار استان چهار محال و بختیاری پیدا کردم، دیدم پارچهای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفتهاند.
🍃 یک هفتهای میشد که به رحمت خدا رفته بود. خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد.
🍃 حال من ماندهام و سجاده آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد. حالا من به تأسي از آن مدير نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدايي هستم و در جشن تكليف دانش آموزان، ياد مدير متعهد خود را گرامي ميدارم و هر سال که میگذرد برکت را به واسطهی نماز اول وقت در زندگی خود احساس میکنم.
خواهر کوچک شما ـ التماس دعا
📚 کتاب پر پرواز ص 122
#داستان_نماز
❇ این خاطره طولانی ولی زیبا را از دست ندهید ❇