1⃣ #رشید_هجری_رحمه_الله
✅شیخ مفید می نویسد :
زیاد بن ابیه بعد از دستگیری رشید هجری، دستور داد :
📋《اِقطَعُوا يَدَيهِ وَ رِجلَيهِ وَ اَصلَبُوهُ》
♦️دست و پاهای او را قطع کنید و او را به صلیب بکشید.
رشید گفت :
📋《هَيهَاتَ! قَد بَقِيَ لِي عِندَكُم شَئُ أَخبَرَنِي بِهِ أَمِيرُالمُؤمِنِينَ(ع)!
♦️هیهات! در مورد حکم من از سوی شما، موردی باقی ماند که قبلا امیرالمومنین(ع) به آن خبر داده بود.
در این هنگام، ابن زیاد گفت :
📋《اِقطَعُوا لِسَانَهُ!》
♦️زبانش را ببرید!
رشید گفت :
📋《اَلآنَ وَاللهِ جَاءَ تَصدِيقُ خَبرِ أَمِيرِالمُؤمِنِينَ(ع)》
♦️به خدا سوگند که هم اکنون خبر امیرالمومنین(ع) تصدیق شد.(۱)
📚منبع:
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۳۲۶
2⃣ #میثم_بن_یحیی_تمار_رحمه_الله
✅شیخ مفید می نویسد :
بعد از اینکه عبیدالله بن زیاد، میثم تمار را دستگیر کرد؛
📋《اَمَرَ بِمِيثَمَ أَن يَصلُبَ.. فَلَمَّا رُفِعَ عَلَی الْخَشَبَهِ اجْتَمَعَ النَّاسُ حَوْلَهُ عَلَی بَابِ عَمْرِو بْنِ حُرَیْثِِ!..فَجَعَلَ ميثَم يُحَدِّثُ بِفَضائِلِ بَني هاشِم!》
♦️عبیدالله ابن زیاد دستور داد که میثم را به صلیب بکشند.
هنگامی که میثم بر روی چوب ها رفت، مردم در اطراف میثم، کنار در خانه ابن حریث تجمع کردند و میثم شروع کرد به گفتن فضائل بنی هاشم!
به عبیدالله خبر رسید که؛
📋《قَد فَضَحَكُم هذَا العَبدُ!》
♦️این مرد در حال مفتضح کردن شماست.
ابن زیاد دستور داد :
📋《أَلجِمُوهُ!》
♦️بر او لجام بزنید!
📋《فَكانَ أوَّلَ خَلقِ اللّه اُلجِمَ فِي الإِِسلَامِ.. فَلَمّا كانَ يَومُ الثّالِثِ مِن صُلبِهِ طُعِنَ ميثَمُ بِالحَربَةِ، فَكَبَّرَ ثُمَّ انبَعَثَ في آخِرِ النَّهارِ فَمُهُ وأنفُهُ دَمَاً》
♦️میثم اولین کسی بود که در اسلام لجام بر دهان او زدند و هنگامی که سه روز به این حالت گذشت، با نيزه ای، بر او ضربتي فرود آوردند، که در این هنگام میثم تکبیر گفت، سپس در آخر روز، پس از خونريزي شديد از دهان و بينی اش، به شهادت رسيد.(۱)
شیخ طوسی می نویسد :
📋《فَقُطِعَ لِسَانُهُ وَ تَشَحَطَّ سَاعَةً فِی دَمِهِ ثُمَّ مَاتَ》
♦️زبان میثم قطع شد و میثم مدتی را در خون خود غلطید و سپس به شهادت رسید.(۲)
📚منابع:
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۳۲۲
۲)إختيار معرفة الرجال شیخ طوسی، ص۸۷
3⃣ #ابن_سکیت_اهوازی_رحمه_الله
✅ابن سکیّت معلم فرزندان متوکل عباسی بود.
نقل شده است که؛
📋《كَانَ ذَاتَ يَومِِ حَاضَرَا عِندَ المُتَوَكِّلِ إِذ أَقبَلَا، فَقَالَ لَهُ المُتَوَكِّلُ : يَا يَعقُوبَ! أَيُّهُمَا أَحَبُّ إِلَيكَ، وَلَدَايَ هَذَانِ أَوِ الحَسَنَ(ع) وَ الحُسَينَ(ع)؟
فَقَالَ : وَ اللهِ إنَّ قَنبَرَاً غُلَامَ عَلِي بنِ أَبِي طَالِبِِ(ع) خَيرُ مِنهُمَا وَ مِن أَبِيهِمِا!
فَقَالَ المُتَوَكِّلُ : سَلُّوا لِسَانَهُ مِن قَفَاهُ فَسَلُّوهُ فَمَاتَ رَضِی اللهُ عَنهُ》
♦️روزی متوکل در حالی که فرزدانش نزد او بود، از ابن سکیت پرسید :
ای یعقوب! فرزندان من [معتز و مؤید] نزد تو عزیزترند یا حسن(ع) و حسین(ع) فرزندان علی بن ابی طالب(ع)؟!!
او که تقیه میکرد، اختیار از کف داد و در پاسخ گفت : قنبر خادم علی(ع) از تو و فرزندان تو نزد من برتر است!
متوکل از این گفته چنان برآشفت که در دم دستور داد، زبان وی را از قفا بیرون کشیدند.(۱)(۲)
📚منابع:
۱)وفیات ابن خلکان، ج۶، ص۴۰۰
۲)معجم رجال الحدیث خوئی، ج۲۱، ص۱۳۹
هدایت شده از حقیقت ناب
❤️یا اباعبداللـــــه (ع) ❤️
«اول صبح»⛅️
☄✨پس از گفتن یڪ
بسم الله...
از دل و جان💚
تو بگو☄✨
💕 «حسین اباعبدالله»💕
#السلام_علیڪ_یااباعبدالله
به رسم هر روز صبح با سلام
بر ارباب بی کفن روز مون رو شروع کنیم
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
صبحتون حسینی☀️
﷽ 🍋 #مناجات و #دعا برای قنوت و #سجده آخر نماز 🍋
🌸 يا اَللهُ يا اَللهُ ... يا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکرى فَلَمْ يَحْرِمْنى، وَ عَظُمَتْ خَطيئَتى فَلَمْ يَفْضَحْنى، وَ رَانى عَلَى الْمَعاصى فَلَمْ يَشْهَرْنى،
🌼 اى خدا اى خدا ... اى که سپاسگزارى من برايش اندک است ولى محرومم نکند و خطايم بزرگ است ولى رسوايم نکند و مرا بر نافرمانى خويش بيند ولى پرده ام ندرد
🌸 يا مَنْ حَفِظَنى فى صِغَرى، يا مَنْ رَزَقَنى فى کبَرى، يا مَنْ اَياديهِ عِنْدى لا تُحْصى، وَ نِعَمُهُ لا تُجازى،
🌼 اى که مرا در کودکى محافظت کردى اى که در بزرگى روزيم دادى اى که اندازه مرحمت هايى که به من کردى بشماره نيايد و نعمتهايش را تلافى ممکن نباشد
🌸 يا مَنْ عارَضَنى بِالْخَيْرِ وَالْاِحْسانِ، وَ عارَضْتُهُ بِالْاِسائَةِ وَالْعِصْيانِ.
🌼 اى که روبه رو شد با من به نيکى و احسان ولى من با او به بدى و گناه روبه رو شدم.
📚 مفاتیح الجنان ، دعای #عرفه
#نماز_جماعت #حاج_قاسم_سلیمانی
بسم الله الرحمن الرحیم🌺
درود و سپاس به بهترین نقاش دنیا ، که فصلهای متفاوت و رنگارنگ را آفرید، برای من که مخلوق او هستم ، پس من هم به شکرانه اش ، امروز آخرین سه شنبهٔ بهمن ، دست دلم را میگیرم تا به تمام کوچه های شهر ببرم ، تا بهمن را به خوبی بدرقه کنم و مهربان به پیشواز اسفند، میروم.
ای خالق مهر و وفا....امروز دل به دریا ها زده ام،چشم به آسمانت گشوده ام و از ته دل خواندمت که دارو ندارم تویی وتکیه کلامم نام توست جز تو لایق عشق کیست؟
جز تو همراه همیشه حاضر کیست؟ گفتی بخوان مرا ، خواندمت ، حال تو اجابت کن که مهربان مهربانمی.
🍁
🌼🍁
🌹 هو الآخر
🌿صبحتون منور به نور قرآن
🗓 تقویم نجومی
💥 امروز سه شنبه:
🌿 ۲۹بهمن ۱۳۹۸ خورشیدی
🌿 ۲۳جمادی الثانی۱۴۴۱ قمری
🌺میشود با جمع بود واز جمع نبود .......
#تلنگرانسانی
🔹هر لحظه مهم است
🔹هیچ کاری و هیچ لحظهای در زندگیات را نباید کوچک بپنداری
🔹همین لحظه لحظههای کوچک است که تمام زندگی را میسازند.
🔹همین اقدامها و عملهای کوچک در هر لحظه است که در نهایت موفقیتهای شما را میسازند.
#انگیزشی_انسانی
#انسان_موفق
#گامی_به_سوی_موفقیت
📚 غیبت و تفحص درباره عیوب نامزدهای انتخاباتی
💠 سوال: در ایام #انتخابات جهت شناخت #کاندیدای مناسب، میبایست نواقص، عیوب و امتیازهای آنها را در گذشته و حال تفحص کرد تا فرد لایق را پیدا نمود، آیا صحبت کردن پشت سر #کاندیداها برای انتخاب #فرد_اصلح، جایز است؟ ملاک چیست؟
✅ جواب: در امور مربوط به انتخابات در حد مشاوره، اشکال ندارد. اما باید از بیان و نشر دروغ و شایعه که منبع خبری معتبری ندارد یا از نظر مقررات، ممنوع است، اجتناب شود.
#احكام_انتخابات #موارد_جواز_غیبت #مستثنیات_غیبت
مقام معظم رهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهنمودهای امام امت برای انتخاب خوب
🌹 ﷽؛
🌸 خاطرهای تکان دهنده از جشن تکلیف دختر ۹ ساله 🌸
🍃 در سال 1362 قرار شد برای ما، در مدرسه جشن تکلیف بگیرند. مدیر خوب مدرسه ما که خودش علاقه زیادی به بچهها داشت و تنها معلمي بود كه سر وقت در مدرسه با بچهها نماز مي خواند، به کلاس ما آمد و گفت: «بچهها برای دوشنبهي هفتهي آینده جشن تکلیف داریم؛ وسائل جشن تكليف خودتان را آماده کنید و به همراه مادران خود به مدرسه بیاورید.»
🍃 من همان جا غصهدار شدم چون در خانه ما به اين چيزها بها داده نميشد و خبري از نماز نبود.
🍃 روزهای بعد، بچهها یکییکی وسایل خودشان را شاد و خرم با مادرانشان به مدرسه ميآوردند.
مدیر مدرسه مرا خواست و گفت: «چرا وسایل خود را نیاورده ای؟» من گریهکنان از دفتر بیرون آمدم.
🍃 فردا مدیر مرا به دفتر برد و گفت: «دخترم! این چادر نماز و سجاده و عطر را مادرت برای تو آورده.»
ولی من میدانستم در خانه ما از این کارها خبری نیست.
🍃 بالأخره روز جشن تکلیف فرا رسید و حاج آقای بسیار خوشکلامی برای ما سخنرانی کرد و گفت: «بچهها به خانه که رفتید در اولین نمازتان در خانه، از خداي خود هر چه بخواهید خداي مهربان به شما میدهد.
آن روز خیلی به ما خوش گذشت.
🍃 به خانه آمدم شب هنگام نماز مغرب، سجادهام را پهن کردم تا نماز بخوانم، مادرم نگاهي به سجاده كرد و با حالتي خاص اصلاً به من توجهی نکرد.
🍃 من كه تازه به سن تكليف رسيده بودم انتظار داشتم مورد توجه قرار گيرم كه اينگونه نشد.
اما وقتی پدرم به خانه آمد و سجاده و چادر نماز من را ديد، عصبانی شد، سجاده مرا به گوشهای انداخت و گفت: برو سر درسات، این کارها یعنی چه؟!
🍃 بغضم ترکید و از چشمانم اشک جاری شد و با ناراحتی و گریه به اتاقم رفتم. آن شب شام هم نخوردم و در همان حال، خوابم برد.
🍃 اذان صبح از حسینیهای که نزدیک خانه ما بود به گوش میرسید، با شنیدن صدای اذان، دوباره گریهام گرفت، ناگهان صدای درب اتاقم مرا متوجه خود كرد.
🍃 پدر و مادرم هر دو مرا صدا میکردند، درب اتاق را باز کردم دیدم هر دو گریه کردهاند، با نگراني پرسيدم: چه شده؟! كه يكدفعه هر دو مرا در آغوش گرفتند و گفتند دیشب ظاهراً هر دو یک خواب مشترک دیدهایم.!
🍃 خواب ديديم ما را به طرف پرتگاه جهنم میبرند، میگفتند شما در دنیا نماز نخواندهاید و هيچ عمل خيري نداريد و مرتب از نخواندن نماز از ما با عصبانيت سؤال ميكردند و ما هم گریه میکردیم، جیغ میزدیم و هر چه تلاش میکردیم فایدهای نداشت، تا به پرتگاه آتش رسیدیم.
🍃 خیلی وحشت كرده بوديم. ناگهان صدایی به گوشمان رسيد كه گفته شد: «دست نگه دارید، دست نگه داريد، دیشب در خانهی اینها سجاده نماز پهن شده، به حرمت سجاده، دست نگه دارید.»
🍃 آن شب پدر و مادرم توبه کردند و به مدت چند سال قضای نمازها و روزههای خود را بجا آوردند و در يك فضای معنوی خاصی فرو رفتند و خداوند هم آنها را مورد عنايت قرار داد.
این روند ادامه داشت، تا در سال 74 هر دو به مکه رفتند و بعد از برگشت از حج تمتع، در فاصله چهل روز هر دو از دنیا رفتند و عاقبت به خیر شدند.
🍃 اولین سال که معلم شدم و به كلاس درس رفتم، تلاش كردم تا آن مدیرم که آن سجاده را به من داده بود پیدا کنم. خیلی پرس و جو کردم تا فهمیدم در یک مدرسه، سال آخر خدمت را میگذراند.
🍃 وقتی رفتم و مدرسه را در شهرستان کیار استان چهار محال و بختیاری پیدا کردم، دیدم پارچهای مشکی به دیوار مدرسه نصب شده و درگذشت مدیر خوبم را تسلیت گفتهاند.
🍃 یک هفتهای میشد که به رحمت خدا رفته بود. خدا او را که باعث انقلابی زیبا در زندگی ما شد بیامرزد.
🍃 حال من ماندهام و سجاده آن عزیز که زندگی خانوادگی ما را منقلب کرد. حالا من به تأسي از آن مدير نمونه، مؤمن و متعهد، سالهاست معلم كلاس سوم ابتدايي هستم و در جشن تكليف دانش آموزان، ياد مدير متعهد خود را گرامي ميدارم و هر سال که میگذرد برکت را به واسطهی نماز اول وقت در زندگی خود احساس میکنم.
خواهر کوچک شما ـ التماس دعا
📚 کتاب پر پرواز ص 122
#داستان_نماز
❇ این خاطره طولانی ولی زیبا را از دست ندهید ❇
📚 استفاده از بیت المال برای تبلیغات انتخاباتی
💠 سؤال: آیا استفاده از #بیت_المال جهت #تبلیغات_انتخابات اشکال دارد؟
✅ جواب: استفاده از اموال بیت المال بدون #مجوز_شرعی و قانونی جایز نیست و موجب #ضمان می گردد.
#احکام_انتخابات #سوء_استفاده_از_اموال_دولتی
📚 استفاده از بیت المال برای تبلیغات انتخاباتی
#احکام_انتخابات #سوء_استفاده_از_اموال_دولتی
✨💫✨💫✨💫✨
💥 💥 💥
💉 خون نجس است، ولی در چند مورد پاک میباشد:
◀️1- خون داخل بدن تا وقتی خارج نشده پاک است، مثلاً اگر داخل دهان خونی شود، همینقدر که با آب دهان مخلوط شود و از بین رود کافی است و لازم نیست داخل دهان را آب بکشیم به شرط اینکه غذا داخل دهان نباشد.
◀️ 2- خون حیواناتی که خون جهنده ندارند، مثلاً خون ماهی 🐟 پاک است.
◀️ 3- خون حشرات 🐜🐞، پس اگر خون حشرات در بدن و لباس باشد برای نماز اشکال ندارد.
◀️ 4- خون داخل تخممرغ 🍳
⚠️ البته این مورد 👆🏼محل اختلاف فتواست، ولی بهنظر بعضی فقها خون داخل تخممرغ پاک است.
◀️ 5- خونی که پساز ذبح حیوان در داخل بدنش میماند، مثلاً وقتی گوسفند 🐏 را ذبح میکنیم خونی که خارج میشود نجس است، ولی خونهایی که در رگها و غیررگها میماند پاک است.
❕‼️تذکر:
👈🏼 خوردن خون حرام است ⛔️ گرچه پاک باشد.👉🏼
❓سؤال: آیا خون کمتر از بند انگشت پاک است؟
🔰جواب:
به غیر از موارد فوق، خون نجس است و فرقی بین مقدار آن نیست البته خون کمتر از بند انگشت به شرط اینکه از خونهای متعارف باشد، برای نماز اشکال ندارد، ولی نجس است.
#احکام_نجاسات
#احکام_خون
----------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های سردار شهید حاج قاسم سلیمانی راجع به قالیباف
🍃صاحب زمان
همیشه برایم این یک سؤال سخت و پیچیده بوده
که چگونه میشود علاقهها و سلیقهها را عوض کرد؟
اصلاً مگر اینها عوض شدنی هستند؟
من رنگی را دوست دارم و رنگی را دوست ندارم.
به غذایی میل دارم و از غذای دیگری خوشم نمیآید.
به کاری علاقمندم و از کار دیگری متنفّر.
کسی را دوست دارم و از یک نفر دیگر بدم میآید.
چگونه میشود این علاقهها را جا به جا کرد؟
یعنی چیزی را که دوست ندارم
دوست داشته باشم
و از چیزی که دوست دارم، بدم بیاید.
پای حرف عاقلها نشسته بودم
کشکولی از حرفهای گوناگون شنیده بودم
ولی هیچ کدامشان پاسخ سؤالم نبود.
میگفتند به آنچه دوست نداری فکر کن
خوبیهایش را در نظر بیار
به احتیاجی که به آن داری بیندیش
آرام آرام خواهی دید که محبّتش به سراغت خواهد آمد.
فکر کردم، در نظر آوردم و اندیشیدم ولی اتّفاقی نیفتاد.
راستش همیشه پیش خودم میگفتم
مگر این عاقلها معنای دوستی را میفهمند
که میخواهند برای دوست داشتنهای من نسخه بپیچند؟
نسخههای اینها خیلی که به کار بیاید
تحمیل یک کار بر من است
من وقتی مجبور میشوم کاری را خلاف میلم انجام دهم
میترسم که بذر تنفّر از آن کار در دلم کاشته شود.
من دنبال تغییر یافتن مبدأ میلم بودم
میخواستم دوستیهایم را عوض کنم
و نسخۀ آنها به کارم نمیآمد.
تا این که نشستم پای صحبت عاشقی
که وقتی از زندگیاش گفت، پاسخ سؤالم را یافتم.
او از همان لحظهای که عاشق شده بود
میلش عوض شده بود.
هر چه را که معشوق دوست داشت، به آن عشق میورزید
و چه قدر از دوستداشتنیهای امروزش
جزو دوستنداشتنیهای دیروزش بود
و از هر چه معشوق دوست نداشت متنفر شده بود
و چه قدر از دوستنداشتنیهای امروزش
جزو دوستداشتنیهای دیروزش بود
و فاصلۀ میان دوست نداشتنها و دوست داشتنشهایش
همان زمانی بود که دلش را به آن معشوق داده بود.
همۀ آنچه را که در کشکولهای پر از نکتۀ عاقلها نیافتم
در قصّۀ زندگی این عاشق یافتم.
برای عوض شدن دوستداشتنها
راهی به جز عاشق شدن نیست.
باز هم به خودم برمیگردم و نگاه میکنم به دوستداشتنیهایم
میان این دوستداشتنیها تا دوستداشتنیهای تو
فاصله از زمین تا آسمان است.
با نسخۀ عاقلها اگر بخواهم پیش بروم
عمر نوح را هم اگر داشته باشم
باز هم به اوّل راه نمیرسم.
وقت تنگ است.
باید عاشق شوم.
کاری برایم کن آقا!
حال و روزم خراب است.
شبت بخیر صاحب زمان!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی