eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
3.1هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
Ali Abdollahi - Taheri.mp3
6.17M
🍃شب جمعه و یادشهدا با ذکر
🍃یه استادی داشتیم خیلی آروم بود ، سخت ترین مشکلات رو تو خودش حل میکرد ، قدرت توکل و توسل بالایی داشت واسم سوال شد! ازش پرسیدم راز این چیه!؟ از کجا باید شروع کنم! لبخندی زد و گفت اگه میخوای دلت از دنیا و آدماش نگیره ، باید به خدا نزدیکش کنی من این نزدیکی رو تو و برکاتش دیدم... و ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفیق... فردا عیده غدیره ها ! حواست هست دیگه؟ برنامه‌ ریزی کردی که چه کنی؟ مقدمات کاراتو انجام دادی؟! می‌دونی‌ که باید سنگ تموم بذاری برای غدیر دیگه؟! اگر هیچ کاری هم نمی‌تونی بکنی برو علی (علیه السلام) رو بشناس! نهج‌ البلاغه رو بگیر...و بخون! خلاصه بیکار نشین... یه حرکتی هم شما بزن!
💔گاهی وقت ها این ما هستیم که حسین دلمون رو به فراموشی میسپاریم و... ... از گناه و زشتی ها به سمت فرار کن❤️ اونوقته که حضورشو درک میکنی🌷
کانال کمیل
💠جاوید اثر احمد متوسلیان عصبانی گفت: نگه دار ببینم این کیه. پیاده شد و رفت طرف مرد کُرد. هیکلش دو
هر وقت دیدید دارید مسخره بازی درمیارید و وقتتونو هدر میدید میرید سمت گناه برید به حاج احمد بگید بیاد یکی بزنه درگوشتون بگه جمع کن خودتو! ♥️
بهشت ! بهشت ! حرکت ... بدو جا نمونی ، بوفه هم سوار می کنیم... بیچاره اونایی که هشت سال این فریادو شنیدن و جا موندن.
💠 دفترچه ی «محاسبه ی نفس» داشت هر روز کارهایی که کرده بود محاسبه میکرد و توی دفترچه می‌نوشت . محاسبات نفسش هر روز دو قسمت داشت یک قسمت محاسبه نفس بود، یک قسمت هم نتیجه و توصیه. قسمت نتیجه حرفهای حاج‌ آقا حق‌ شناس بود. او جز مریدان حاج آقا بود و به دستورات اخلاقی ایشان همیشه عمل میکرد . وقتی دروغ میگفتی واقعا رنگ علی می‌پرید غیبت که می‌کردی ناراحت می‌شد. هر وقت که می‌خواست نماز بخواند تمام متعلقات دنیا را از خودش جدا میکرد. علی واقعا توی جبهه ساخته شده بود و این را همیشه خودش می گفت ....
یه روز یه ایرانیه تو عملیات آزادسازی سوسنگرد تنها مونده بود با لشکری از تکاوران و تانک‌های بعثی! در میان نبرد پاهاش مجروح شد! با پای مجروح خودش شروع به راز و نیاز کرد: ای پای عزيزم، ای آنكه همه عُمر وزن مرا تحمل کرده‏‌ای، و مرا از كوه‌‏ها و بيابان‌‏ها و راه‏‌ های دور گذرانده‏‌ای، ای پای چابک و توانا، که در همه مسابقات مرا پيروز كرده‌‏ای، اكنون که ساعت آخر حيات من است، از تو می‌خواهم كه با جراحت و درد مدارا كنی، مثل هميشه چابک و توانا باشی، و مرا در صحنه نبرد ذليل و خوار نكنی." و به خون خود نهيب زد: "آرام باش، اين چنين به خارج جاری مشو، من اكنون با تو كار دارم و می خواهم که به وظيفه ات درست عمل كنی!"به نبرد ادامه داد و حماسه‌ای خلق کرد که زبانزد خاص و عام شد! تک و تنها یک لشکر از تانک‌ها، زره‌ پوش‌ها و تکاوران بعثی را مجبور به عقب نشینی کرد! اون شخص کسی نبود جز "شهید دکتر مصطفی چمران" 📚ریشوهای با ریشه
لذتِ‌گناه‌، رابطه‌ی‌مستقیم‌داره با‌شکستنِ‌دلِ‌مهدیِ‌فاطمه...✋🏻🔥 ‌