#خاطرات_شهدا
🌷تانکِ عباس هدف قرار گرفته بود. گفتیم صد در صد پودر شده است. بعد از یک هفته دیدیم در کمال ناباوری سرو کله اش پیدا شد. هنگام انفجار خودش را روی تپه ای انداخته بود و بعد هفت شبانه روز پیاده روی در خاک عراق بالاخره به نیروهای خودی رسید. می گفت: «روزها را در گوشه ای مخفی می شدم و شب ها راه می آمدم. در این مدت تنها غذایم نی و چولان بود.»
🌷عباس چندین بار مجروح شد. در خیبر مچ دستش به شدت مجروح شد، در عملیات دیگر ترکشی به کنار قلبش نشست. اما هر بار بدون از دست دادن زمان به منطقه بر می گشت. در فاو شیمیایی شد و در بیمارستان بستری. تا به خودش آمده و به هوش آمده بود، با لباس بیمارستان فرار کرد و به عملیات برگشت. آنجا چند خبرنگار گیرش انداختند، اما زیر بار مصاحبه نرفت و از دست آنها هم فرار کرد تا در عملیات باشد....
🌷هر وقت از عباس می پرسیدم: «در جبهه چه کار می کنی؟» می خندید و می گفت: «هیچی، یک تفنگ خالی می دهند دستم، تا عراقی ها به سمتم آمدند از ترس آن را به آنها تحویل می دهم!» بعد از مفقود شدن عباس فهمیدم، عباس فرمانده گردان بوده و یلی از یلان جنگ!
🌷آخرین باری که تماس گرفته بود، گفتم: «عباس، پسر عمویم مفقود شده، اگر می توانی خبری از او برای ما بیاور!» عباس با خوشحالی گفت: «به! چه خوب است که مفقود شده!»
همان شب خودش برای عملیات رفت و مفقود شد!
🌹 شهید عباسعلی میرزایی دولت آبادی، معاون گردان زرهی، لشکر ١٩ فجر، شهادت: ٤/٤/١٣٦٧، جزیره مجنون
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
⭕️ کاش سرباز باشیم نه سربار...
صعصَعِه از ياران فوق العاده امام علی بود. لحظات آخر عمر حضرت، اومد دم در اتاق، بلكه بتونه عيادتی کنه اما شرایط رو مناسب ندید، به همین خاطر به کسی که اونجا در اتاق رفت و آمد میکرد گفت: سلام منو به آقا برسونید… (و پیغامی هم گذاشت)
▫️ پيغامش که به امام رسيد، ایشون فرمودند: از طرف من به صعصعه بگيد:
خدا تو رو رحمت كنه، تو خوب یاری بودی؛ كم توقع، كم خرج، بی منّت...
امـا پُركار، صبور، مجاهد، فداكار...
صعصعه جان! ممنونم؛ سرباز بودی، نه سربار... [بحار الانوار، ج۴۲، ص۲۴۳]
ای منتظران! … آیا امام زمان هم به ما چنین می گوید؟
8.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد رائفی پور
🌺شهید کسیه که خدارو شاهد بر اعمال خودش میبینه...
شهید یه سری غیبیات براش مشهوده
فلذا حضرت زینب سلام الله خودش شهید بود...
شهدا درجاتشون باهم فرق میکنه
روایت داریم شهید بحر شهیدی که توی آب شهید میشه بیشترین اجر رو داره چون دستش به جایی بند نیست
روایت داریم شهید بحر رو خود خدا قبض روح میکنه...👆
@salambarebrahimm
کانال کمیل
شرکت کننده شماره 9⃣ خیلی ها با یادت آرامش میگیرند من هم یکی از همان خیلی ها..... #شهید #مدافع_حرم_س
شرکت کننده شماره 0⃣1⃣
💞
گاهی یک عشق سرنوشت آدم را زیبا تغییر می دهد، آنقدر زیبا که خودت می مانی و حس درونت وقتی اولین قطره خونت میریزد روی زمین سرد ؛ دلت پریده این را مطمئن باش،آنقدر زیبا و آرام پریده که از حس کردن آن عاجز مانده ایی ؛ خوب است، برایت خوشحالم ( عاشقی ات مبارکت) راحت نوشیدی جام عشق را؟ جامی که لبریز بود از شهد عشق ،شهد شهادت و یا شهد ....
خدایی شدی؟مبارکت ، شاید خیلی وقت بود رفته بودی؛دیگر اینجا نبودی،حلقه محاصره تنگ شده بود برایت، آنقدر تنگ بود که معبود حرف دلت را خواند، دوبال پروازت را بامحبت بدون وصف خویش ترمیم کرد و پریدی.شاید ،از آغاز هم فرشته ایی آسمانی بودی و زمین سرد و پرغم جای مخلوق شایسته ایی چون تو نبود .
یک جمله و تمام (مارا یادت نرود ،که دراین گوشه کنار بال هایمان شکسته حالا که میروی سوی پرورد گار رحمت، ازجانب ما بگو نیم نگاهی به ما بیاندازد دستی بر بال و پرمان بکشد ماهم دل تنگ خدایی بودنیم )
وحالا از من به شمای گرامی ( شهادتت مبارکت )
کانال کمیل
شرکت کننده شماره 0⃣1⃣ 💞 گاهی یک عشق سرنوشت آدم را زیبا تغییر می دهد، آنقدر زیبا که خودت می مانی و ح
شرکت کننده شماره 1⃣1⃣
سلام برشهیدگمنام..🕊
سلام براخلاصت..🕊
سلام برعشق تو به خدا🕊
سلام برتو ای اهل آسمان🕊
سلام برهادی 🕊
وسلام بر ابراهیم ❤️
وچه لطفی بالاتر از اینکه تو در مسیر زندگی منی ❤️
رفیق آسمانی من..
ممنونم ازت با تمام وجود🙏🌹
تو این راه دستمو گرفتی کمکم کردی درحالی که میتونستی مچ گیری کنی💔 😔
حالا هم..رهام نکن...
مطمئنم دعوت شده ام از سوی شما چون دعوتم به قدمگاه شهدا ،کانال شهدا ،گروه شهدا ،مزار شهدا و....اتفاقی نیست 😔
فقط ترسم ازآنست که تو آنی که من میخواهم آیا من هم همانی خواهم شد که تو بخواهی ..
شهدا گاهی ،نگاهی..
ای کاش روزی بر روی مزارم بنویسند :
ارادتمند داداش ابراهیم ..
شهید گمنام"
یازهرا(س)🌷
کانال کمیل
🕊 ۲۱ آبان ماه سالروز شهادت شهدای اربعه حلب ❤️ #شهید_سیدمصطفی_موسوی ❤️ #شهید_احمد_عطایی ❤️ #شهید_محم
#الگو_برداری_از_شهدا
وقتی درونت پاک باشد
خداچهره ات راگیرا میکند
این گیرایی از زیبایی وجوانی نیست
این گیرایی از نور ایمانی
است که درظاهرم نمایان میشود
@salambarebrahimm
#شهید_محمدرضا_دهقان
در هیاهوی این شهرِ آلوده هوا !
که نه دستت به #مشهد میرسد
نه به #کربلا
نه به #نجف
و نه حتی به قم !
دنج ترین جا
برای پر کردن خلاء قلبت
همیـن جاست ..
جایی کنار #شهدا ..
آن هم از نوع گمنام !
اینجا بی اختیار خم میشود پاها ..
اشک می ریزد چشم ها 😭...
حاجت می خواند لب ها ...
#شهداگـمنام
#قولى_كه_براى_جنازه_اش_داده_بودم....!
🌷شیرعسکر قد و قامت بسیار بلندی داشت. وقتی پشت لودر می نشست و کار می کرد، قامت رشیدش بیشتر در چشم می آمد. وقتی آتش زیاد می شد؛ می گفتیم: تقصیر شیرعسکر است، آنقدر قدش بلند است که از فاصله دور هم دیده می شه و دیده بان های دشمن می بینندش!
🌷....شب دوم کربلای ٥ بود. پاتک سنگین دشمن شروع شد. ساعت سه نیمه شب بود که دستور آمد سریع عقب بکشیم. ده نفر از بچه های مهندسی پشت تویوتا نشستیم. آتش دشمن سنگین بود و راننده با سرعت از میان گلوله ها به عقب حرکت می کرد. در حین حرکت نور ماشین روی یک مجروح افتاد، که با حالت کمک دستش را به سمت ما دراز کرده بود. امکان ایستادن ماشین نبود. یک لحظه، شیرعسکر پایش را به عقب ماشین گیر کرد و با دست های بلندش، مجروح را گرفت و کشید. حدود ده متری مجروح دنبال ماشین کشیده می شد، اما شیرعسکر کوتاه نیامد. کمکش کردیم و مجروح را کشیدیم بالا.... دقایقی بعد که عراق آن خط را گرفت، دیدم شجاعت و جسارت شیرعسکر جان یک مجروح را نجات داد...
🌷 می گفتم: شیرعسکر، تو نباید شهید بشی، آخه آنقدر بلندی که پاهات از تویوتا و آمبولانس می زنه بیرون، مجبور می شم خمش کنم! می خندید و می گفت: تو دعا کن من شهید بشم، با تریلی و لودر بیا جنازه من را ببر!
🌷....چندین شب بود که در حال خاکریز زدن بودیم. سر و روی همه شده بود پر از خاک. شیرعسکر گفت: می خواهم فردا برم حمام! گفتم: نور بالا می زنی، حتماً غسل شهادت هم بکن! گفت: تو هم برو دنبال تریلی، که جنازه ام روی زمین نمونه!! روز بعد رفت حمام و طرف های ظهر بود که برگشت. آتش سنگین پاتک دشمن روی خط بود. یک لحظه بدنم گرم شد و افتادم. وقتی به هوش آمدم، راننده آمبولانس گفت: رفیقت هم شهید شد! اشک در چشم هایم پیچید، به او قول داده بودم برای جنازه اش تریلی ببرم، اما نتوانستم!
🌹 سنگر ساز بی سنگر شهید شیرعسکر رضا زاده، شهادت: ١٦/١٢/١٣٦٥، شلمچه
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
کانال کمیل
شرکت کننده شماره 1⃣1⃣ سلام برشهیدگمنام..🕊 سلام براخلاصت..🕊 سلام برعشق تو به خدا🕊 سلام برتو ای اهل آ
شرکت کننده شماره 2⃣1⃣
کاش امشب دل ما را به لقایی ببری
کاش یک شب برهانی ام ازاین دربه دری
عشق گویند که دیوانگی عشاق است
حال،مجنون شده ام!حیف زمن بی خبری
ناز داری و عجیب از بر تو نازکشیم
عادلانه ست که اینگونه دل از ما ببری؟!
گرچه جان دادن ما بهر شما ناچیزاست
نظرت دارو ندار است و نداری نظری
حال ما بدتر از آن است که میپنداری
راه دارد که شبی ناز مراهم بخری؟
یک نفر هست که جانانِ من و مال خداست
یک نفر هست وبرادر تو همان یک نفری
سوختم بس که تو را خواندم وتنهاماندم
نظری کن به دلم یک شبی یا یک سحری
ای که جان دادی و گشتی تو فدایی حرم
می شود تا دل ما را به لقایی ببری؟!