eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
📝همسر شهید : هنوز حرفهایی که در جلسه خواستگاری مطرح کردم یادم هست صحبت هامون خیلی طول نکشید کوتاه بود و در همون فرصت کوتاه چند باری روی یک نکته تاکید داشت می گفت : من یه می خوام بعد از چند سال بهش گفتم : الان که زمان جنگ نیست؛ پس دلیل اون همه تاکید بر همسنگر بودن چی بود؟ گفت : جنگ ما جنگ نظامی نیست؛ جنگ فرهنگیه دوست دارم همسرم پا به پای من مشغول کار فرهنگی باشه ...
#دمی_با_شهدا خواستن ازش عکس بگیرن گفت بذارید "سربند یازهرا" ببندم بعد از "شهادتم" به درد میخوره.. #شهید_محمد_سلیمانی
یاد یاران هر جا میتوانست کمک می کرد تو #زلزله_آذربایجان تو یکی از بدترین مناطق با گروه جهادیش از مازندران اومد و شبانه روزی کمک کرد. #او_شهیدمحمد_بلباسی_بود
نمازهایت را عاشقانه بخوان. حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری قبلش فکر کن چرا داری #نماز میخوانی و با چه کسی قرار ملاقات داری. آن وقت کم کم لذت میبری از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان میکنی. تکرار هیچ چیـــــز جز نماز در این دنیا قشنگ نیست... #شهید_مصطفی_چمران #درس_اخلاق 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
💢 الاغی که اسیر شد؛ خاطره ای جالب از دوران دفاع مقدس: 💠 در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند. از قضا یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود. 💠 یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت رفت و شد! 💠 چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن و سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم. 💠 اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد شد. 🔺الاغ زرنگ با کلی از دست دشمن کرده بود. ✍ بازم دم الاغه گرم تا فهمید اشتباه رفته برگشت اما بعضی ها هم هستند که اشتباهی یا عمدی رفتن داخل جبهه دشمن و هنوز هم به دشمن میدهند! و قصد هم ندارند!
؟! 🌷سردار بابایی دستور داد، کلیه نیروهای گردان با تجهیزات به خط شده و پس از بازدید و اطمینان از آمادگی بچه ها برای انجام مأموریت، گفت: «کل نیروها! با تجهیزات بنشینند.» شروع کرد به سخنرانی و توجیه نیروها، یک ربعی از سخنرانی اش نگذشته بود که متوجه شد در بین صف یکی از رزمنده ها، کلاه آهنی اش را گذاشت روی زمین و روی آن نشسته و به سخنرانی گوش می دهد. 🌷سردار با دیدن این صحنه، ناگهان داد زد: «برادری که روی کلاه آهنی نشسته ای، می دانی آن بیت المال است؟ می دانی سر چند رزمنده و شهید در آن قرار گرفته؟ چرا روی کلاه آهنی نشستی؟!» 🌷فرماندهان در جبهه با مدیریت قوی اسلامی به کوچک ترین نکات مبنی بر حفظ بیت المال عمل می کردند. ان شاءالله ما هم بتوانیم در رعایت و نگهداری اموال بیت المال کوشا باشیم تا دل شهدا را شاد کنیم. راوی: سردار علیجان میرشکار ❌ آهاى! مسئولى كه روى صندلى رياست چمبره زدى، مى دونى چندتا جوون مثل دسته گل قطعه قطعه شده تا حكم رياست جنابعالى با خونش امضا بشه....؟!
هدایت شده از کانال کمیل
امروز پنج شنبه است ...🌷 یادی کنیم از گذشتگان یاد کنیم شهدا را شهدای مدافع حرم... شهدای هشت سال دفاع مقدس... شهدای انقلاب اسلامي... شهدای عرصه ی هسته ای و شهدای مرزبان و تمامی عزیزانی که در راه خدا و حفظ ارزشهای اسلام و برای دفاع از عقاید ناب اسلامی و کشور اسلامی ایران از جان شیرین خود گذشتند... یادی کنیم از امام راحل و بزرگان و مراجع تقلید... و همه ی درگذشتگان... 📎روح همگی شاد با نثار فاتحه و صلوات اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَات
ای ماندنت به رنگ آسمان و رفتنت به رنگ خون ما مانده ایم و دلتنگی و غم و جنون 🌷شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌷 شهید رسول خلیلی
قبل از آشنایی با محمد جواد به زیارتــ حضرتــ زینب(س) با خانواده ام رفته بودیمـ💚ـ روبروے گنبد حضرت زینبــ (س) بودیم و من با بی بی درد و دلـ😇ـ میکردم از او خواستم که همسری به من بدهد که به انتخابــ خودش باشد😌 البته آن روزها نمیدانستم که هدیه ای ویژهـ😍ـ از طرف بی بی در انتظار من است و آن هم سرباز خود حضرتــ زینب(س)قرار استــ مرد آسمانی و همسفر بهشتی من شود♥️ از سفر که برگشتیم، محمد جواد به خواستگاریـ💐ـ من آمد آن زمانها در یک کارخانه مشغول به کار بود. تنها پسر خانواده بود که روی پای خودش هم ایستاده بود👌 حتی از جوانے و زمانیکه محصل بود، در تابستانهایش کار میکرد. تمام مخارج ازدواجمان از گل مجلس خواستگاری تا خرجـ😎ـ مراسم عروسی همه را خودش داد بعد از آن شروع کرد به ساختن همین منزلی که خانه ی من و فرزندانم هست. سر پناهی که ستونهایش را از دست داد...😔 تک تک مصالح و نقشهء منزل و رنگ دیوارها و طرح کاشی ها همه وهمه به سلیقه ی من بود☺️ آخر محمد جواد همیشه میگفت که "تو قرار است در این خانه بمانی نه من"😔😥 آرے همسر من بی تو در این خانه روزها را شبــ میکنم، تنها به شوق دیدار تو در زمان ظهور امام زمان (عج)😍😭 🌷 🕊 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
#یا_مهدی(عج) دیریست که آواره ی دشتی آقا رفتی و دوباره برنگشتی آقا ... شاید که تو آمدی و دیدی خوابیم از خیر تماممان گذشتی آقا... شرمندتیم مولا 😔😔 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃تعجیل در فرج #گناه_نکنیم
🌷هوا بارانی بود که خطبه های عقدمان خوانده شد. یک هفته بعد از عقد خواست که راهی جبهه شود. وقتی داشتم با آب و قرآن بدرقه اش می کردم، با چفیه اش اشک های مرا پاک کرد و گفت: "قرار نشد گریه و زاری راه بیاندازی." 🌷موقع رفتن در چشم هایم نگاه کرد و گفت: "زهرا جان! می دانم در این شرایط دوری من برایت خیلی سخت است، اما من باید به فکر عروس وطن باشم. تو اینجا، جایت امن است، اما به آن عروس دارد هتک حرمت می شود، صبور باش تا برگردم." 🌹خاطره اى از سردار شهید سید منصور نبوی، فرمانده طرح و عملیات لشکر ویژه ٢٥ کربلا راوى: خانم سیده زهرا حمیدی همسر شهيد
4_196006905636719718.mp3
3.68M
@salambarebrahimm راوی،گمنام روایتی شنیدنی از زندگی طلبه ی شهید نادر هندیجانی #_عمامه_ی_خاکی 🌺زن افغانی با بچه 12 سالش اومد در خونه شوهرش تو جنگ افغانستان کشته شده بود...نادر وقتی دید تو خونه هیچی نداریم فرش خونه رو جمع کرد و هدیه داد بهش ماه آذر بود و موقع پرداخت شهریه...شهریه رو پس داد و گفت:این پول امام زمانه واسه ی طلابی که درس می خونن من این ماه به خاطر مشکلی که داشتم کلاس نرفتم و درسی هم نگرفتم پس حق من نیست....