#آتش_نمرود...
🌷عملیات فتح المبین در پیش بود. برای آخرین شناسایی قبل از عملیات با نعمت به خط دشمن زده بودیم. در حین شناسایی به میدان مینی رسیدیم که قبلاً شناسایی نشده بود و حالا مثل علف هرز و خار جلو ما مین روئیده بود. تا چند ساعت دیگه عملیات شروع می شد و فرصتی برای خنثی کردن مین ها و باز کردن معبر نداشتیم!!
🌷....هر آن ممکن بود نیروهای پیاده برسند و پشت این میدان بمانند. کاسه چه کنم، چه کنم دست گرفته بودیم که دیدیم، نعمت یک سیم تلفن به مچ پایش بست. حیران نگاهش می کردیم. گفت: «من به آن سوی میدان می دوم، اگر به سلامت رسیدم که سیم تلفن را به یکجا می بندم از روی همین سیم عبور کنید و بیایید. اگر هم پایم روی مین رفت با این سیم مرا عقب بکشید تا میدان در این مسیر کامل پاک شود!»
🌷فرصت نداد فکر کنیم یا منصرفش کنیم شروع کرد به دویدن در میدان مین! اگر ابراهیم را نمرودیان به آتش انداختند و آتش برای او گلستان شد، نعمت خود به میان آتش دوید و خداوند آتش را برایش بی اثر کرد!
🌹خاطره اى از شهید نعمت اله رعيت پيشه معاون تعاون لشکر ١٩ فجر، شهادت: ٢٠/١/٦٦، کربلای ٨
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات