او در سیره شهدا ذوب شده بود...
مــادر از خصوصیـاتش
اینگونه روایت میکند :
علیرضا لباس نو نمیپوشید ...
میگفت مگر رزمندههای ما لباس نو میپوشیدند. موقع خواب تشک زیرش نمیانداخت و می گفت:
مگر شهدایما روی تشک میخوابیدند
او بسیجی به تمام معنا بود؛
وقتی از او میپرسیدم
در پادگان چه کاره هستی؟
میگفت : جاروکشم ...
شوخ طبع بود و در عین حال با ادب
از هر غذایی نمیخورد و میگفت نمیدانم پول این غذا از چه راهی تهیه شده ، اهل تضرع بود و عبادت خالصانه گاهی شبها که میرفتم رویش پتو بیاندازم که سردش نشود، می دیدم عبا انداخته و دارد قرآن میخواند و گریه میڪند....
#جستجــوگر_نـور
#شهید_تفحص_علیرضا_شهبازی
🍃 @SALAMbarEbrahimm🍃
آشنا شدنش با علی محمودوند و مجید پازوکی، او را عاشق بچه های گروه #تفحص کرد...
آخرین تفحص اش، شب بعد از شب های قدر بود #محمد قبل از شهادت، به عکاس سفارش کرد تا از او عکس بگیرد که بعدا به دردش می خورد و آخر در جستجوی شهدا، به همراه علیرضا شهبازی، در #فکه پر کشید...
شهید محمد زمانی زمزمه اش این بود:
عشق است در آسمان پریدن
عشق است در خاک و خون غلطیدن
#جستجوگر_نور
#شهید #محمد_زمانی🌷
یا حضرت عباس مددی
گفتم فایده ای ندارد. این #منطقه را بچه ها چند بار گشته بودند اما، مجید ول کن نبود.
زیر لب" یا #حضرت_عباس مددی" گفت و راه افتاد رفت طرف دیگر دشت. اولین بیلی که زد #استخوان_ها پیدا شد.
خاک ها را از روی #کارتش کنار زدیم و فامیلی اش یادم نیست اما #اسمش عبـاس بود. با #قمقمه پر آب.
#پشت_پیراهنش نوشته بود " فدای لب تشنـه ات یا ابـالفضل."
#جستجوگر_نور
#شهید_مجید_پازوکی
می گفت: جان متخصص راتخصصش میگیرد، مثلا شناگر توی دریا خفه میشه، برق کار رو هم برق میگیره ، یکی ازبچه ها پرسید پس شما هم میری روی مین؟
خندید...
#شهادت: 22 بهمن سال 79 در اثر انفجار مین در فکه
#شهید_علی_محمودوند
#شهید_تفحص
#جستجوگر_نور
💠فکه دیگر جای من نیست!
✍یکی از روزها که شهید پیدا نکرده بودیم، به طرف «عباس صابری» هجوم بردیم و بنا بر رسمی که داشتیم، دست و پایش را گرفتیم و روی زمین خواباندیم تا بچه ها با بیل مکانیکی #خاک رویش بریزند.
🍁کلافه شده بودیم. شهیدی پیدا نمی شد. بیل مکانیکی را کار انداختیم. ناخنهای بیل که در زمین فرو رفت تا خاک بر روی عباس بریزد، متوجه #استخوانی شدیم که سر آن پیدا شد. سریع کار را نگه داشتیم.
🍁درست همانجایی که می خواستیم خاکهایش را روی عباس بریزیم تا به شهدا التماس کند که خودشان را نشان بدهند، یک #شهید پیدا کردیم.
بچه ها در حالی که می خندیدند به عباس صابری گفتند:
🍁بیچاره شهیده تا دید می خواهیم تو رو کنارش خاک کنیم، گفت: فکه دیگه جای من نیست، باید برم جایی دیگه برای خودم پیدا کنم و مجبور شد خودشو نشون بده... .
عباس در روز ۷ محرم مصادف با 5/3/1375 همچون مولایش ابوالفضل العباس(ع) با دست و پاهای قطع شده و صورتی در داغ شقایق سوخته بر اثر انفجار مین در منطقه عملیاتی والفجر یک (فكه) در حین تفحص شهدا به شهادت رسید.🕊
#جستجوگر_نور
#شهید_عباس_صابری
یاد شهدای #تفحص بخیر که
وجب به وجب خاک جبهه را می گشتند و هم ناله با قلب محزون زینب(س) میخواندند:
گلی گم کردهام میجویم او را
به هرگل میرسم میبویم او را
#جستجوگر_نور🌷