کانال کمیل
❁﷽❁ گمنامے را انتخاب ڪرده ای ڪہ قید زمان و مڪانے در ڪار نباشد ... تا دلهــا را هر ڪجا کہ باشند گِر
شهید ابراهیم هادی دوست امامزمان بود♥️😍
بعد شناسایی ابراهیم دلواپس بود
تا همرزمش را که فکر میکرد شهـید شده
برگرداند. بعد جستجو او را در نقطه ای
امن پیدا میکند.
بعد از برگرداندن همرزمش
و رساندن به آمبولانس میرود
توی فکر که چطور او با آن جراحت
سنگین از آن میدان مین به محل امن
جابجا شده؟
ماشاالله،مجروح آن حادثه بعدها
به من گفت:خون زیادی از من رفته بود
بی حس بودم و فقط زیر لب ذکر "یا
صاحب الزمان ادرکنی" میگفتم.
ناگاه جوانی خوش سیما و نورانی
بالای سرم آمد .خیلی آرام مرا از منطقه
خطر دور کرد و بعد فرمودند کسی می
اید و شما را نجات میدهد.او دوست
ماست!
لحظاتی بعد ابراهیم آمد.با همان صلابت
همیشگی و مرا به دوش کشید و به عقب
برگرداند
#شادی_روح_شهید_صلوات
@SALAMbarEbrahimm
#سیره_شهدابرای_شمارهروان_شهدا😉
#عروسیمان رنگ و بوی خاصی داشت
مسئول #تالار به آقا مرتضی گفت:
#عروسی مذهبی در این تالار زیاد
برگزار شده اما عروسی شما خیلی
#متفاوت بود برگه هایی را ڪه در
آن #احادیث و #جملات بزرگان نوشته
بودیم،بین #مهمان_ها توزیع ڪردیم و جالب
آنڪه عده ای به ما گفتند:
آن جملات راه #زندگی_مان را
عوض ڪرد...
#شهید_مرتضی_زارع🌷
#شادی_روح_شهید_صلوات💐
@SALAMbarEbrahimm
#دوست ❤️
بعد شناسایی ابراهیم دلواپس بود
تا همرزمش را که فکر میکرد شهـید شده
برگرداند. بعد جستجو او را در نقطه ای
امن پیدا میکند.
بعد از برگرداندن همرزمش
و رساندن به آمبولانس میرود
توی فکر که چطور او با آن جراحت
سنگین از آن میدان مین به محل امن
جابجا شده؟
ماشاالله،مجروح آن حادثه بعدها
به من گفت:خون زیادی از من رفته بود
بی حس بودم و فقط زیر لب ذکر "یا
صاحب الزمان ادرکنی" میگفتم.
ناگاه جوانی خوش سیما و نورانی
بالای سرم آمد .خیلی آرام مرا از منطقه
خطر دور کرد و بعد فرمودند کسی می
اید و شما را نجات میدهد.او دوست
ماست!
لحظاتی بعد ابراهیم آمد.با همان صلابت
همیشگی و مرا به دوش کشید و به عقب
برگرداند
#شادی_روح_شهید_صلوات
@SALAMbarEbrahimm