#الگو_برداری_از_شهدا
♦️ همیشه روی لبش لبخند بود نه از این بابت که مشکلی ندارد من خبر داشتم که او با کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می کرد...
♦️اما هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که می فرماید:
مومن شادی هایش در چهرهاش
وحزن و اندوهش در درونش می باشد.
♦️اولین چیزی که از هادی در ذهن دوستان نقش بسته، چهرهای بود کـه با لبخند آراسته شده بود و رفاقت با او هیچ کس را خسته نمی کرد
#شهید #محمدهادی_ذوالفقاری
#شهید_مدافع_حرم
1.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سه سال قبل در پیادهروی #اربعین بهش گفتن: یه جمله ناب بگو
گفت: خدا ما رو با اونایی که سالهای قبل توی این مسیر قدم گذاشتن و شهید شدن محشور کنه
حالا او #شهید_مدافع_حرم سعید بیاضی زاده است...
یادشون با #صلوات
🔻 شهیدی که جان رهبر انقلاب را نجات داد👇
💢حاج حمید روی مبل نشسته بود و مشغول خواندن #کتاب بود. من هم #تلویزیون رو روشن کردم، کنار حاج حمید نشستم.
💢تلویزیون داشت خاطرات جبهه #حضرت_آقا رو پخش میکرد.
💢آقای خامنه ای فرمودند ما توی یه #مهلکه ایی گیر افتاده بودیم، که یه #بنده_خدایی اومد و با ماشین ما رو از مهلکه نجات داد.
💢حاج حمید، همین طور که سرش توی کتاب بود و با همان #مظلومیت همیشگی گفت: اون بنده خدا #من بودم.
پ ن: این شهید بزرگوار به علت فرماندهی و خدماتی که در تامین امنیت #سامرا، کربلا و امنیت پیاده روی #اربعین انجام دادند در عراق مشهورتر و محبوب تر هستند.
راوی: پروین مرادی(همسر شهید)
#شهید_سیدحمید_تقوی_فر🌷
#شهید_مدافع_حرم
شادی روحش #صلوات
#عاشقانه_های_شهدا
💞در مورد #مهریه نظر خانوادهها را ملاک قرار دادیم، من از آقا وحید خواسته بودم در کنار هر مهریهای که خانوادهها صحبت کنند 12 شاخه گل نرگس به نیت حضور حضرت مهدی ذکر کنند.
💞بعد از صحبتها آقا وحید یک دسته گل آورده بودند وقتی با دقت نگاه کردم دیدم چند شاخه گل نرگس بینشان است و این برای من نشانه خوبی بود، مهریه من 114 سکه بهار آزادی به همراه سفر حج بود که من مهریهام را بخشیدم،
💞من به او میگفتم: از خدا خواستهام اگر قرار بر جدایی بین ماست این جدایی با شهادت باشد ولی اگر مرگ بین ما جدایی میاندازد مرگ اول برای من باشد، چرا که من طاقت جدایی و تنها ماندن را ندارم و امیدوارم شهادتت در رکاب آقا امام زمان (عج) باشد، میگفتم: وحیدم لایق شهادت هستی و او میگفت: شهادت لیاقت میخواهد.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_وحید_فرهنگی_والا
کانال کمیل 🇮🇷
#شرکت_کننده_شماره 1⃣4⃣ 🍃شهادت بارانی است که بر هر کس نمیبارد شهادت یک سبک زندگی است نه مردن و فانی
#شرکت_کننده_شماره 2⃣4⃣
🍃با دلی بی قرارِ عشق
رفته بودی پی یار تا به دمشق...
ره صدساله را گذر کردی
خویش را بر حرم سپر کردی❤️
😔سید ابراهیم..!
💔نامت آمد دلم دگرگون شد
🥀واژه هایم گلوله و خون شد
🍃قلمم عضو فاطمیون شد
🌸خاکم از اشک بوی گل دارد
😔گله از مردم کسل دارد
اما..
چه با اراده بودی تو!
مصطفی صدرزاده بودی تو🌷
✨راستی من شنیده ام سیری..
❗️زیر آتش چه قدر میگیری؟
👥این طرف ناگوار می سنجند
😓مرده را با مزار می سنجند
😔عشق را با دلار می سنجند
💔کاش می شد به ما نشان بدهی
😭چه قدر داده اند... جان بدهی
🤔نرخ رفتن به سوریه چند است؟
قدر دل کندن از دو فرزند است!
🍃پاسخت که همیشه لبخند است
دخترت همنشین درد شده😔
پسر کوچک تو مرد شده🍃
😓باز فتنه رسید و نامردی
کاش می شد دوباره برگردی😔
حق به جانب ببین طلبکارند😏
از من و تو چه قدر بیزارند...
🍃حق ما چیست؟ بی صدا مردن!
🕊در غریبی گلوله ها خوردن
حق آن هاست دائما بردن
ملک در زعفرانیه ، جردن😏
حق آن هاست رانت و صرافی
حق آن هاست حرف مفت و حرافی😒
🍃حق ما چیست؟ شوکران به سبو
خار در چشم و استخوان به گلو!
💔سینه ای پر ز حرف های مگو
حق ما چیست مصطفی؟ تو بگو😔
تو کجایی رفیق؟ دل تنگم💔
🥀هله ای تیرها مرا بزنید
بزنیدم به تیغ تهمت و انگ😔
🍂بزنیدم به شیوه نیرنگ
بزنیدم به وقت تنهایی🍁
💔مثل سیدرضای بطحایی
🌷 #رفیق_شهیدم_مصطفی_صدر_زاده
#شهید_مدافع_حرم
🕊از طرف کنیز حضرت زهرا(س)
👤کاربرمحترم ؛ هلاکویی
🌷روزی مشغول فوتبال بودیم که ناگهان یکی از اعضای تیم حریف ناخواسته #سنگی روی پای احمد انداخت. با اینکه عمدی نبود معذرت خواهی نکرد و چهره ی حق به جانب گرفت و #طلبکار شد.
🌷احمد نزدیک آن جوان شد و گفت:(اگر از من اشتباهی سرزده مرا ببخش) من که حسابی از کار احمد #متعجب شده بودم به او اعتراض کردم.
🌷احمد به من نگاهی کرد و گفت:( این برادر من است و یک روزی میرسد که همه ی ما زیر #یک_پرچم قرار میگیریم و آن روز به خاطر این #اختلاف_بیهوده چه جوابی به #امام_زمان(عج) بدهم؟
🌷بعد حدیث امام علی را گفت که می فرماید: بدترین توشه برای آخرت، #ستم بر بندگان خداست.
🔺به نقل علی مرعی(دوست شهید) ازکتاب ملاقات در ملکوت
#شهید_احمد_مشلب🌷
#شهید_مدافع_حرم
شغلش باعث شد تا خاطرهی جالبی در مراسم عروسی ما اتفاق بیفته...
خب عبدالله محافظ بود و عادت کرده بود به دلیل حفاظت از شخصیتها که همراهش هستند در عقب رو باز کنه طرف که نشست خودش بره و جلو بشینه...
روز عروسی وقتی خواست منو از آرایشگاه به سالن ببره در عقب رو باز کرد من سوار شدم بعد خودش تا رفت جلو بشینه فیلمبردار گفت: «داری چیکار می کنی؟!»
خندید و گفت: «ببخشید حواسم نبود» 😅
#شهید_مدافع_حرم
#عبدالله_باقری
هدایت شده از یادگاه ••مسافرتاسوعا••شهيد(سجادطاهرنيا)
گرد و غباری ڪہ بر چھره های نورانے شما نشستہ بود ڪجا...
و گرد و غباری ڪہ اکنون از گناه بر دل ما نشستہ ڪجا...
#شرمنده_ایم_که_فقط_شرمنده_ایم
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_آقا_سجاد_طاهرنیا
@shahid_tahernia94
#مهدی
همیشه روی لبش لبخند بود نه از این بابت که مشکلی ندارد من خبر داشتم که او با کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می کرد...
اما #هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که می فرماید:
مومن شادی هایش در #چهره_اش
وحزن و اندوهش در درونش می باشد.
اولین چیزی که از هادی در ذهن دوستان نقش بسته، چهره ای بود که با #لبخند آراسته شده بود و رفاقت با او هیچ کس را خسته نمی کرد
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#شهید_مدافع_حرم
یه تیکه کلام داشت؛
وقتی کسی میخواست غیبت کنه، با خنده میگفت : «کمتر بگو»
طرف میفهمید که دیگه نباید ادامه بده ...
#شهید_مدافع_حرم
#مهدی_قاضی_خانی🌷