eitaa logo
کانال کمیل 🇮🇷
6.4هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
123 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه به همه می گفت که یک روزی می رسد من می روم و #شهید خواهم شد🕊 و شما اسم کوچه را به نام من تغییر خواهید داد!👌 ولی همه می خندیدند و حرفش را باور نمیکردند!! ولی همه‌دیدند که آن روز فرا رسید و همانطور شد که میگفت...💔😔 #شهید_مدافع_حرم #حاج‌عبدالرحیم_فیروزآبادی🌹 ▪️ @SALAMbarEbrahimm
#الگو_برداری_از_شهدا ♦️ همیشه روی لبش لبخند بود نه از این بابت که مشکلی ندارد من خبر داشتم که او با کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می کرد... ♦️اما هادی مصداق واقعی همان حدیثی بود که می فرماید: مومن شادی هایش در چهره‌اش وحزن و اندوهش در درونش می باشد. ♦️اولین چیزی که از هادی در ذهن دوستان نقش بسته، چهره‌ای بود کـه با لبخند آراسته شده بود و رفاقت با او هیچ کس را خسته نمی کرد #شهید #محمدهادی_ذوالفقاری #شهید_مدافع_حرم
یه تیکه کلام داشت؛ وقتی کسی می خواست غیبت کنه با خنده می‌گفت:«کمتر بگو» طرف می‌فهمید که دیگه نباید ادامه بده ... #شهید_مدافع_حرم #شهید_مهدی_قاضی_خانی
1.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سه سال قبل در پیاده‌روی #اربعین بهش گفتن: یه جمله ناب بگو گفت: خدا ما رو با اونایی که سالهای قبل توی این مسیر قدم گذاشتن و شهید شدن محشور کنه حالا او #شهید_مدافع_حرم سعید بیاضی زاده است... یادشون با #صلوات
🔻 شهیدی که جان رهبر انقلاب را نجات داد👇 💢حاج حمید روی مبل نشسته بود و مشغول خواندن #کتاب بود. من هم #تلویزیون رو روشن کردم، کنار حاج حمید نشستم.  💢تلویزیون داشت خاطرات جبهه #حضرت_آقا رو پخش میکرد. 💢آقای خامنه ای فرمودند ما توی یه #مهلکه ایی گیر افتاده بودیم، که یه #بنده_خدایی اومد و با ماشین ما رو از مهلکه نجات داد. 💢حاج حمید، همین طور که سرش توی کتاب بود و با همان #مظلومیت همیشگی گفت: اون بنده خدا #من بودم. پ ن: این شهید بزرگوار به علت فرماندهی و خدماتی که در تامین امنیت #سامرا، کربلا و امنیت پیاده روی #اربعین انجام دادند در عراق مشهورتر و محبوب تر هستند. راوی: پروین مرادی(همسر شهید) #شهید_سیدحمید_تقوی_فر🌷 #شهید_مدافع_حرم شادی روحش #صلوات
💞در مورد نظر خانواده‌ها را ملاک قرار دادیم، من از آقا وحید خواسته بودم در کنار هر مهریه‌ای که خانواده‌ها صحبت کنند 12 شاخه گل نرگس به نیت حضور حضرت مهدی ذکر کنند. 💞بعد از صحبت‌ها آقا وحید یک دسته گل آورده بودند وقتی با دقت نگاه کردم دیدم چند شاخه گل نرگس بینشان است و این برای من نشانه  خوبی بود، مهریه من 114 سکه بهار آزادی به همراه سفر حج بود که من مهریه‌ام را بخشیدم، 💞من به او می‌گفتم: از خدا خواسته‌ام اگر قرار بر جدایی بین ماست این جدایی با شهادت باشد ولی اگر مرگ بین ما  جدایی می‌اندازد مرگ اول برای من باشد، چرا که من طاقت جدایی و تنها ماندن را ندارم و امیدوارم شهادتت در رکاب آقا امام زمان (عج) باشد، می‌گفتم: وحیدم لایق شهادت هستی و او می‌گفت: شهادت لیاقت می‌خواهد.
کانال کمیل 🇮🇷
#شرکت_کننده_شماره 1⃣4⃣ 🍃شهادت بارانی است که بر هر کس نمیبارد شهادت یک سبک زندگی است نه مردن و فانی
2⃣4⃣ 🍃با دلی بی قرارِ عشق رفته بودی پی یار تا به دمشق... ره صدساله را گذر کردی خویش را بر حرم سپر کردی❤️ 😔سید ابراهیم..! 💔نامت آمد دلم دگرگون شد 🥀واژه هایم گلوله و خون شد 🍃قلمم عضو فاطمیون شد 🌸خاکم از اشک بوی گل دارد 😔گله از مردم کسل دارد اما.. چه با اراده بودی تو! مصطفی صدرزاده بودی تو🌷 ✨راستی من شنیده ام سیری.. ❗️زیر آتش چه قدر میگیری؟ 👥این طرف ناگوار می سنجند 😓مرده را با مزار می سنجند 😔عشق را با دلار می سنجند 💔کاش می شد به ما نشان بدهی 😭چه قدر داده اند... جان بدهی 🤔نرخ رفتن به سوریه چند است؟ قدر دل کندن از دو فرزند است! 🍃پاسخت که همیشه لبخند است دخترت همنشین درد شده😔 پسر کوچک تو مرد شده🍃 😓باز فتنه رسید و نامردی کاش می شد دوباره برگردی😔 حق به جانب ببین طلبکارند😏 از من و تو چه قدر بیزارند... 🍃حق ما چیست؟ بی صدا مردن! 🕊در غریبی گلوله ها خوردن حق آن هاست دائما بردن ملک در زعفرانیه ، جردن😏 حق آن هاست رانت و صرافی حق آن هاست حرف مفت و حرافی😒 🍃حق ما چیست؟ شوکران به سبو خار در چشم و استخوان به گلو! 💔سینه ای پر ز حرف های مگو حق ما چیست مصطفی؟ تو بگو😔 تو کجایی رفیق؟ دل تنگم💔 🥀هله ای تیرها مرا بزنید بزنیدم به تیغ تهمت و انگ😔 🍂بزنیدم به شیوه نیرنگ بزنیدم به وقت تنهایی🍁 💔مثل سیدرضای بطحایی 🌷 🕊از طرف کنیز حضرت زهرا(س) 👤کاربرمحترم ؛ هلاکویی
🌷روزی مشغول فوتبال بودیم که ناگهان یکی از اعضای تیم حریف ناخواسته روی پای احمد انداخت. با اینکه عمدی نبود معذرت خواهی نکرد و چهره ی حق به جانب گرفت و شد. 🌷احمد نزدیک آن جوان شد و گفت:(اگر از من اشتباهی سرزده مرا ببخش) من که حسابی از کار احمد شده بودم به او اعتراض کردم. 🌷احمد به من نگاهی کرد و گفت:( این برادر من است و یک روزی میرسد که همه ی ما زیر قرار میگیریم و آن روز به خاطر این چه جوابی به (عج) بدهم؟ 🌷بعد حدیث امام علی را گفت که می فرماید: بدترین توشه برای آخرت، بر بندگان خداست. 🔺به نقل علی مرعی(دوست شهید) ازکتاب ملاقات در ملکوت 🌷
شغلش باعث شد تا خاطره‌ی جالبی در مراسم عروسی ما اتفاق بیفته... خب عبدالله محافظ بود و عادت کرده بود به دلیل حفاظت از شخصیت‌ها که همراهش هستند در عقب رو باز کنه طرف که نشست خودش بره و جلو بشینه... روز عروسی وقتی خواست منو از آرایشگاه به سالن ببره در عقب رو باز کرد من سوار شدم بعد خودش تا رفت جلو بشینه فیلمبردار گفت: «داری چیکار می کنی؟!» خندید و گفت: «ببخشید حواسم نبود» 😅
گرد و غباری ڪہ بر چھره های نورانے شما نشستہ بود ڪجا... و گرد و غباری ڪہ اکنون از گناه بر دل ما نشستہ ڪجا... @shahid_tahernia94
همیشه روی لبش لبخند بود نه از این بابت که مشکلی ندارد من خبر داشتم که او با کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می کرد... اما مصداق واقعی همان حدیثی بود که می فرماید: مومن شادی هایش در وحزن و اندوهش در درونش می باشد. اولین چیزی که از هادی در ذهن دوستان نقش بسته، چهره ای بود که با آراسته شده بود و رفاقت با او هیچ کس را خسته نمی کرد
یه تیکه کلام داشت؛ وقتی کسی می‌خواست غیبت کنه، با خنده می‌گفت : «کمتر بگو» طرف می‌فهمید که دیگه نباید ادامه بده ... 🌷