کانال کمیل
آتـش هـجـرِ تـو با اشڪ روان بنشانیم سوزِ دل را بہ جز این ؛ مایہ ی تسڪینـی نیست . . . #شهـید_حامد_جو
🖇 #سیره_شهید
گاهی ڪه به #خانه می آمد می گفت:
ڪه خیلی #گرسنه است
می گفتم:
پسرم بیرون که #قحطی نیست هروقت
#گرسنه شدی چیزی بخر و بخور
تا گرسنه نمانی،
می گفت: #مامان گرسنه بمونم بهتر
ازینڪه #نمازمو دیر بخونم...
#شهید_حامد_جوانی🌷
@SALAMbarEbrahimm
هر هفته...
#پنج_شنبه_ها بر سر #مزارش
میروم و هنگامی ڪه #قبرش را
می شویم، #ناگهان از دل قبر،سید
مهدی مرا صدا می زند و چندبار
می گوید #مامان!
سه بار این ڪار را انجام می دهد
#سرم را روی قبر می گذارم و با
سید مهدی #دردِ_دل می ڪنم.
#شهید_سیدمهدی_غزالی🌷
#م_مثل_مادر_شهید💔
#پنج_شنبه_های_دلتنگی🍂
@SALAMbarEbrahimm
🖇 #سیره_شهید
گاهی ڪه به #خانه می آمد می گفت:
ڪه خیلی #گرسنه است
می گفتم:
پسرم بیرون که #قحطی نیست هروقت
#گرسنه شدی چیزی بخر و بخور
تا گرسنه نمانی،
می گفت: #مامان گرسنه بمونم بهتر
ازینڪه #نمازمو دیر بخونم...
#شهید_حامد_جوانی🌷
@SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
🔸رفته بود #سوریه جنگیده بود تا نیاز نباشد اینجا در تهران مقابل تروریستها👹 بایستند 💥اما رد خشونت جا
#خاطرات_شهدا 🌷
❤️✨محمدحسین خیلی #حسرت دوران دفاع مقدس را میخورد. با غبطه میگفت: ای کاش من هم در #آن_زمان بودم. خوش به حال شما که بودید. خوش به حال شما که دیدید
❤️✨یکی از برنامههای همیشگیاش زیارت #کهفالشهدا و قطعه شهدای گمنام🌷 بهشت زهرا(س)بود.وقتی پیکر دوستان شهید #مدافع حرمش شهیدان کریمیان و امیر سیاوشی را آوردند و در #چیذر به خاک سپردند ، حال و هوای عجیبی داشت.
❤️✨ارتباط خاصی با #شهدا داشت و همیشه کلام شهدا را نصبالعین خودش قرار میداد محمد #عاشق_شهادت بود. وقتی بحث جبهه مقاومت مطرح شد، همه تلاشش را کرد که به #سوریه برود.
❤️✨یک روز آمد و کنارم نشست و گفت: #مامان اگر من یک زمان بخواهم بروم سوریه، مخالفت میکنید؟ نظرتان چیست⁉️ گفتم: یک عمر است که به #اباعبدالله (ع) میگویم: بابی وامی و نفسی و اهلی و مالی واسرتی، آقا جون همه زندگی من به فدایت، حالا که وقتش شده ، بگویم نه نرو همان #خدایی که در اینجا حافظ توست در سوریه هم است همه عالم محضر خداست.
❤️✨گفت: وقتی #تو راضی هستی یعنی همه راضیاند. عاشقانه تلاش کرد برای رفتن، اعزامها خیلی راحت نبود. یک روز #جمعه-صبح برای خواندن نماز📿 صبح بیدار شدم که دخترم هراسان آمد و گفت: مادر #محمدحسین ساکش را بسته و میخواهد برود
❤️✨رفتم و گفتم: میروی؟ قبل رفتن بیا چندتا عکس با هم بیندازیم. عکسها را که انداختیم، #بوسیدمش و راهیاش کردم. وقتی رفت گفتم با #شهادت برمیگردد اما مصلحت خدا بر این بود که #سالم برگردد.
❤️✨وقتی از #سوریه آمد از اوضاع آنجا برایم گفت، اعتقادش نسبت به حفظ انقلاب و #اسلام بیشتر شده بود میگفت: مامان نمیدانید چه خبر است؟ خدا نکند آن #ناامنی که در سوریه ایجاد شده در ایران پیاده شود. میگفت: تا زندهایم #محال است به این خائنان اجازه بدهیم مملکت ما را مانند سوریه کنند
#شهید_محمدحسین_حدادیان
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
صدا زد: #مامان
مادرش اومد
گفت: این #سِرُم رو از دستم در بیار
میخوام برم دستشویی
#مادرش کمکش کرد
رفت #وضو گرفت، اومد بیرون.
گفت: مامان بغلم می کنی⁉️
مادرش بغلش کرد ...
#تمــوم_شــد
پرواز کرد ...😔
#شهید_علی_خلیلی
💔دلتنگ قطعه 24 بهشت زهرای تهران
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃