@salambarebrahimm
#خاطــــرات_شهدا
با اصرار میخواست از طبقهی دومِ آسایشگاه به طبقهی اول منتقل شود
با تعجب گفتم: «به خاطر همین من رو از دزفول کشوندی تهران!»
گفت: «طبقهی دوم مشرف به خوابگاه دخترانه است. دوست ندارم در معرض گناه باشم».
وقتی خواستهاش را با مسئول آسایشگاه در میان گذاشتم
نیش خندی زد و با لحن خاصی گفت: «آسایشگاه بالا کُلی سرقفلی داره، ولی به روی چشم منتقلش میکنم پایین».
#شهیـــد_عبـــــاس_بابایــي…
📗#کتــاب_پرواز_تا_بینهایت_ص۳۵