" در محضــر شهیــــد " ...
🌺هیچ وقت دین خدا رو ،
دستور خدا رو ،
وظایف شرعیتون رو
باهیچ چیزی معامله نکنید.
#سردار_شهید_احمد_کاظمی
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین
با عرض سلام و ادب خدمت تک تک شما عزیزان 🌹
💢دوستان ما تصمیم گرفتیم مسابقه ای ترتیب بدیم که نیاز به همکاری شما بزرگواران داره
#بهترین_دلنوشته
یه عکس شهدایی انتخاب میکنید و یک متن زیبا که از خودتون باشه بهش اضافه میکنید🌹
💢ما راضی نیستیم بخاطر این مسابقه برخی دوستان مزاحم کانال و گروهای دیگه بشن و بازدید جمع کنن ❌
🌹نفر اول رو تیم پشتیبانی کانال کمیل که حدود 6 نفریم مشخص میکنه ، به رسم یادبود هدیه ای ناقابل برای شخص اول در نظر گرفته شده❤️
🌹عزیزان برای ارسال دلنوشته ازالان تا روز یکشنبه ساعت 22 وقت دارید
به خودتون سخت نگیرید و بذارید دلتون تایپ کنه🌹
@shahidgomnam26
👆منتظر دریافت دلنوشته های شما عزیزان هستیم🌹
🔔 #تلنگر
💠پیش خودت فکر کن❗️
⚠️اگر این ماه آخرین ماه زندگیت باشه دوست داری تو پرونده اعمالت چه تغییراتی انجام بشه⁉️
✅مرگ خبر نمی کنه
مراقب اعمالمون باشیم.
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#خاطرات_شهدا
داشتـم تو جـادہ میرفتـم
دیـدم یہ بسیجے ڪنـار جـادہ
دارہ پیـادہ میـرہ
زدم ڪنار سـوار شد.
سلام و علیـڪ ڪردیـم و راہ افتادیـم.
داشتـم با دنـدہ سہ میرفتـم
و سـرعت ۸۰ تـا.
بهم گفت:
اخـوے شنیـدے فرمانـدہ لشڪرت
گفتـہ ماشینـا حق ندارن از ۸۰ تا
بیشتـر بـرن ؟!
یہ نـگاہ بهش ڪردم
و زدم دنـدہ چهــار !
گفتم اینـم بہ عشق فرمانـدہ لشڪـر !
سرعتُ بیشتـر ڪـردم
تو راہ ڪہ میرفتیـم
دیـدم خیلے تحویلش میگیـرن
میخواست پیـادہ بشـہ
بهش گفتـم اخـوے
خیلے بـرات درنوشابـہ باز میڪنـن،
لااقل یہ اسم و آدرس بهم بـدہ
شایـد بدردت خـوردم ؟!
یہ لبخنـدے زد و گفت:
همون ڪہ بہ عشقش زدے دنـدہ چهـار ! 😅😅
#سردارشهید_مهدے_باڪری🌷
فرمانده لشکر عاشورا
@SALAMbarEbrahimm
صدای اذان رو کہ شنید ،
از خوردن دست ڪشید
گفت : مے روم نماز
اصرارکردیم کہ
غدات سرد میشه ،
تمامش کن بعد برو!
گفت: غذای روحم سرد میشہ.
🌷شهید محمود شهبازی🌷
💢دیدی وقتی دچار سرماخوردگی هستی نه عطر گلها رو می فهمی و نه مزه غذاهای خوشمزه...
ویروس گناه هم باعث میشه ما عطر عبادت رو نفهمیم و مزه لذیذ ترین خوراک روح که نمازه رو نچشیم❌
#ترک_گناه ✅
#نمازاول_وقت 🌹
#التماس_دعا...
مستاجر بود...
برای تامین زندگی زیر بار خیلی از شغل ها که موجب گرفته شدن حریتش میشد نرفت!
وقتی هم دستش خالی بود به میدان کارگران شهر میرفت و بعنوان کارگر بنایی سرکار میرفت!
گاهی لباس روحانیت به تن داشت و دستهایش اثر کچ کاری!!
جمله #سردار_ذوالنور در مراسم وداع با پیکر شهید علی تمام زاده تعبیر زیبایی بود:
"گردی از دنیا بر دامن این شهید ننشسته بود"
#شهیدمدافع_حرم_علی_تمام_زاده
#ملقب_به_ابو_هادی
#روزشهادت؛ ۹۴/۸/۱۶سوریه
#اثر_خون....!
🌷 حجله رضا (شهید پورخسروانی) را گذاشته بودیم جلو خانه. حسن رد می شد، تا چشمش به حجله و عکس رضا افتاد، پایش سست شد و کنار حجله نشست. سرش را کنار حجله گذاشته بود، به لبه آن مشت می زد و اشک می ریخت. می گفت: اقا رضا، بهت قول می دم عوض بشم....
🌷یاد اخرین اعزام رضا افتادم. حسن و چند تا جوان دیگه، بیکار سر کوچه ایستاده بودن، رضا دستشونو گرفت و برد مسجد حاج غنی. چی گفت و چی شنید خدا می دونه.... حسن تا صبح پای حجله نشسته بود و اشک می ریخت. صبح گفت: قول مى دم، چهلم رضا را با مراسم من یکی بگیرید!
🌷.....چهلم رضا نشده بود که خبر شهادت حسن در محل پیچید.
🌹 شهیدان حسن نامجو و رضا پور خسروانى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#شهات_در_خانواده_ما_نوبتی_بود
پسر اول گفت: مادر جون برم جبهه؟ گفت: برو عزيزم رفت و والفجر مقدماتی شهيد شد
پسر دوم گفت: مادر! داداش كه رفت، من هم برم؟ گفت: برو عزيزم رفت و عمليات خيبر شهيد شد
همسرش گفت: حاج خانم بچهها رفتند، ما هم بريم تفنگ بچهها روی زمين نمونه، رفت و والفجر ۸ شهيد شد
مادر به خدا گفت: همه دنيام رو قبول كردی، خودم رو هم قبول كن رفت و در حج خونين شهيد شد...
🌹خانواده بهشتی #شهیدان_تلخابی
@SALAMbarEbrahimm