او در سیره شهدا ذوب شده بود...
مــادر از خصوصیـاتش
اینگونه روایت میکند :
علیرضا لباس نو نمیپوشید ...
میگفت مگر رزمندههای ما لباس نو میپوشیدند. موقع خواب تشک زیرش نمیانداخت و می گفت:
مگر شهدایما روی تشک میخوابیدند
او بسیجی به تمام معنا بود؛
وقتی از او میپرسیدم
در پادگان چه کاره هستی؟
میگفت : جاروکشم ...
شوخ طبع بود و در عین حال با ادب
از هر غذایی نمیخورد و میگفت نمیدانم پول این غذا از چه راهی تهیه شده ، اهل تضرع بود و عبادت خالصانه گاهی شبها که میرفتم رویش پتو بیاندازم که سردش نشود، می دیدم عبا انداخته و دارد قرآن میخواند و گریه میڪند....
#جستجــوگر_نـور
#شهید_تفحص_علیرضا_شهبازی
🍃 @SALAMbarEbrahimm🍃
💠أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوب
استادی می فرمود:
این آیه معنایش این نیست که با ذکر خدا دلها آرام میگیرد
این جمله یعنی خدا می گوید:
جوری ساخته ام تو را که جز با نام من آرام نگیری!!!
تفاوت ظریفی !!!
اگر بی قراری ، اگر دلتنگی، اگر دلگیری، گیرکار آنجاست که هزار یاد ، جز یاد او در دلت جولان می دهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا مرگ جوان ها زیاد شده است ...
♨️چون #گناه زیاد شده
🌷 #تمام جوانانی که مرگ ناگهانی میاد سراغشون گناهکار نیستن❎
❗️#تمام گناهکارا تو جوونی نمیمیرن
❗️#تمام پاکان عمرشون طولانی نیست
اما تو #جامعه ای که #گناه زیادبشه #مرگ ناگهانی زیاد میشه ♨️
وای بحال کسی که باغفلت از دنیا راهی سفر آخرت بشه...
تاحالا از خودت پرسیدی چقدر زمان مونده!
جوابی براش داری!؟
💢تویی که از ثانیه بعدت بی خبری ، چرا برای توبه امروز فردامیکنی!
چرا موقع #گناه سفر آخرت رو فراموش میکنی!
رفیق خیلی زود دیر میشه ها...
#مرگ هرلحظه ممکنه از راه برسه حتی موقع #گناه...
4_333554749414572883.mp3
1.12M
@salambarebrahimm
✨تا کی بسوزیم و بسازیم آخر این سان
✨چون شمع جامانده به گلزار شهیدان
#حاج_میثم_مطیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج آقا عالی، حضور قلب در #نماز
#درس_اخلاق
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
#طنز_جبهه
پشت بیسیم بودم و داشتم با موج ها ور میرفتم.
یهو صدای چند تا عراقی که داشتن صحبت می کردن رو شنیدم. یکم گوش کردم و چیزی نفهمیدم.
شاسی بیسیم رو فشار دادم و به قول خودم خواستم فحششون بدم.
گفتم: الحمار....الحمار....! 😝
یکی از برادرای اطلاعات از اون پشت بر وزن "الحمار" گفت "الزهر مار"، خط رو لو دادی .....!😡
اومدم پیش فرماندمون گفتم اگه یکی خط بیسیمو لوبده چی میشه...!
باترس گفت نکنی اینکارو ها😱!! اعدامت می کنن.
بالاخره نوجوون بودیم و با دستکاری شناسنامه رفته بود جنگ😅 و از این شیطنت ها زیاد داشتیم...!
#سیره_شهید
💐 شهید والا مقام سید رفیع رفیعی
- هیچ نماز شبی از این سید والامقام قضا نشد
میفرمود برای پرواز، پر لازم است و #نمازشب پرِ پرواز است
میفرمود اگر انسان جایگاه و عظمت نماز شب را درک کند و بفهمد چه معجون انسان سازی است چهار دست و پا به دنبال آن ميرود
#حماسه_شگفت!
🌷در عملیات فتح المبین به گروهان ما مأموریت داده شد تا عمق ٢٥ کیلومتری منطقه تحت تصرف دشمن نفوذ کنیم. بیشتر نیروهای گروهان پاسدار بودند، به همین خاطر این مأموریت مهم و سخت به گردان ما سپرده شد، به ما گفتند: «مقصد شما باتلاقی است در ٢٥ کیلومتری اینجا که باید برای رسیدن به این منطقه از میان شیارها و تپه ها رد شوید».
🌷وقتی حرکت کردیم تازه فهمیدیم که یک چیز را به ما نگفته بودند و آن هم «رملی» بودن منطقه بود، زمین کاملاً رملی بود و حرکت به کندی انجام می گرفت، خلاصه با هزار مکافات و سختی های فراوان به منطقه مورد نظر رسیدیم. بعد از استقرار، دشمن سریع پی به حضور ما برد و پاتکی را تدارک دید.
🌷....بچه ها جانانه مقاومت کردند و حدود ٦٠ تا ٧٠ تانک عراقی را ساقط کردند، ترس عجیبی به دشمن وارد شد، غروب همان روز وقتی از اسرا سؤال کردیم که چرا عقب نشینی کردید؟ می گفتند: به گمان ما شما یک لشکر نیرو در این منطقه وارد کردید که توانستید این همه تانک را از کار بیندازید! ما نمی دانستیم تعداد شما ٥٠ ـ ٦٠ نفر هست.
راوی: رزمنده علیاکبر بستانی از علی آباد کتول
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#خاطرات_تفحص
روز ولادت آقا امام رضا (ع) بود و رمز ما یا ابوالفضل (ع). محل کارمان هم طلائیه بود. اولین شهید کشف شد. شهید «ابوالفضل خدایار»، گردان امام محمدباقر (ع)، گروهان حبیب و از بچه های کاشان. گفتیم اگر شهید بعدی هم اسمش ابوالفضل بود، این جا گوشه ای از حرم آقا ابوالفضل (ع) است. رفتم پشت بیل و زمین را کندم که بچه ها پریدند داخل چاله. خیلی عجیب بود. یک دست شهید از مچ قطع شده که داخلی مشتش، جیره های شب عملیات (پسته و ...) مانده بود. آب زلالی هم از حفره خاکریز بیرون می ریخت. گفتیم آب از قمقمه ای است که کنار پیکر شهید است؛ اما قمقمه خشک خشک بود. با پیدا شدن پیکر، آب قطع شد. وقتی پلاک شهید را استعلام کردیم، دیگر دنبال آب نبودیم، جواب را گرفتیم. شهید «ابوالفضل ابوالفضلی» گردان امام محمدباقر (ع)، گروهان حبیب که او هم بچه کاشان بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ دخترم بیحجابه چیکار کنم؟!
💠پاسخ حجت الاسلام پناهیان به یک سوال فراگیر میان مادران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸ورزشکار بود
🔸خیلی فعالیت داشت
🔸مهربان بود و دوست داشتنی
🔸همه افسوسش را میخوردند.
🌷شهید آتش نشان
#حسین_حسین_زاده
فیلمی از ورزش شهید
🌸فقط #برادرا پیشنهادویژه دانلود😉
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
کانال کمیل
🔸ورزشکار بود 🔸خیلی فعالیت داشت 🔸مهربان بود و دوست داشتنی 🔸همه افسوسش را میخوردند. 🌷شهید آتش نشان
نقل ازجناب حسین زاده عموی شهید:
جز نفرات اولیه بوده که روز حادثه در ساختمان پلاسکو بوده صبح هنگامی که شیفت را تحویل میگیرد.همان ابتدا قبل از ریزش ساختمان باهمسرش تماس میگیرد و از او میخواهد که به محل حادثه پلاسکو بیاید. هنگامی که همسرش را میبیندکارتهای اعتباری خود را به او تحویل میدهد و میگوید که قسط های او را پرداخت کند و به او میگوید که ممکن است دیگرمرانبینی.
وچندساعت بعد حسین و دوستاش توساختمون آتش وآوار اومد سرشون
و ما دیگه اون قد و هیکل نازنین حسین وندیدیم😔
#سیره_شهدا 🌷
🍁 وسط شب که مصطفی برای نماز شب بیدار میشد، همسرش طاقت نمی آورد، می گفت:
«بس است دیگر، استراحت کن، خسته شدی.»
🍂 و مصطفی جواب میداد: «تاجر اگر از سرمايهاش خرج کند، بالأخره ورشکست میشود، باید سود دربیاورد که زندگی اش بگذرد. ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم ورشکست میشویم.»
🍁 اما همسرش که خیلی شب ها از گریه های مصطفی بیدار میشد کوتاه نمی آمد، میگفت: «اگر این ها که اینقدر از شما میترسند بفهمند اینطور گریه میکنید... مگر شما چه معصیت دارید؟ چه گناه کردید؟ خدا همه چیز به شما داده، همین که شب بلند شدید یک توفیق است.»
🍂 آن وقت گریه مصطفی هق هق میشد، میگفت: «آیا بخاطر این توفیق که خدا داده او را شکر نکنم
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
YEKNET.IR - mehdi akbari.mp3
3.94M
⏯ #تک احساسی #امام_زمان(عج)
🍃امام زمان تو روضه بخوان
🍃از این غم هجران نمانده توان😔
🎤مهدی #اکبری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
#خاطرات_شهدا
دختر دوممون خیلی سر به هوا بود ،🙄
همیشه کفشاشو گم میکرد😕 یک روز که داشتیم میرفتیم مسجد جامع ، دیدم کفشاش نیست ،😑 برگشت به باباش گفت: " بابا اگه پای من زخم بشه فرشای مسجد نجس میشه چیکار کنم⁉️
ایشان گفت: "بیا بغل من . ☺️" گفتم : " آخه یه حرفی به این بچّه بزن بگو مواظب کفشاش باشه ، هر وقت ما اومدیم بیرون کفشاشو گم کرده ،😒 دعواش کن تا دیگه کفشاشو گم نکنه "
یه نگاه به من کرد و گفت :
" نمیتونم چیزی بهش بگم آخه همنام حضرت فاطمه است "😔💚
#شهید_عبدالمهدے_مغفورے
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
❣جای #شهید_ابراهیم_هادی خالی که
می گفت:
اگر میخواهید الگویتان #حضرت_زهرا(سلام الله علیها) باشد
باید کاری کنید ایشان از شما #راضی باشند.
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃