eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال کمیل
#در_مسیر_ستاره 🌷شهید ابراهیم هادی🌷 💠حضور ... یادم افتاد روی تابلوئی نوشته بود : « رفاقت و ارتبا
🌷شهید ابراهیم هادی🌷 💠 شهیدان زنده اند 🌹 این حرف ما نیست . قرآن می گوید شهدا زنده اند . شهدا شاهدان این عالمند و بهتر از زمان حیات ظاهری خود ، از پس پرده خبر دارند ! در دوران جمع آوری خاطرات برای این کتاب ، بارها دست عنایت خدا و حمایت های آقا ابراهیم را مشاهده کردیم ! بارها خودش آمد و گفت برای مصاحبه به سراغ چه کسی بروید !! امابیشتر حضور آقا ابراهیم و دیگر شهدا را در حوادث سخت روزگار شاهد بودیم . این حضور ،در حوادث و فتنه هائی که در سال های پس از جنگ پیش آمد به خوبی حس می شد . در تیرماه سال ۱۳۷۸ فتنه ای رخ داد که دشمنان نظام بسیار به آن دل خوش کردند ! اما خدا خواست که سرانجامی شوم ،نصیب فتنه گران شود . در شب اولی که این فتنه به راه افتاد و۸ زمانی که هنوز کسی از شروع درگیری ها خبر نداشت ، در عالم رویا سردار شهید محمد بروجردی را دیدم ! ایشان همه بچه های مسجد را جمع کرده بود و آن ها را سر یکی از چهارراه های تهران برد ! درست مثل زمانی که حضرت امام وارد ایران شد . در روز ۲۲ بهمن هم مسئولیت انتظامات با ایشان بود . من هم با بچه های مسجد در کنار برادر بروجردی حضور داشتم . یکدفعه دیدم که ابراهیم هادی و جواد افراسیابی و رضا و بقیه دوستان شهید ما به کنار برادر بروجردی آمدند ! خیلی خوشحال شدم . می خواستم به سمت آن ها بروم ، اما دیدم که برادر بروجردی ، برگه ای در دست دارد و مثل زمان عملیات ، مشغول تقسیم نیروها در مناطق مختلف تهران است ! او همه نیروهایش از جمله ابراهیم را در مناطق مختلف اطراف دانشگاه تهران پخش کرد ! صبح روز بعد خیلی به این رویا فکر کردم . یعنی چه تعبیری داشت ؟! تا اینکه رفقای ما تماس گرفتند و خبر درگیری در اطراف دانشگاه تهران و حادثه کوی دانشگاه را اعلام کردند ! تا این خبر را شنیدم ، بلافاصله به یاد رویای شب قبل خودم افتادم . فتنه ۷۸ خیلی سریع به پایان رسید . مردم با یک تجمع مردمی در ۲۳ تیرماه ، خط بطلانی بر همه فتنه گرها کشیدند . در آن روز بود که علی نصرا... را دیدم . با آن حال خراب آمده بود در راهپیمائی شرکت کند . گفتم : حاج علی ، تمام این فتنه را شهدا جمع کردند . حاج علی برگشت و گفت : مگه غیر از اینه ؟! مطمئن باش کار خود شهدا بوده . @salambarebrahimm ادامه دارد... 📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم هادی۱ ص ۲۳۱و ۲۳۲
جزء نوزدهم(@Iran_Iran).mp3
4.02M
@salambarebrahimm 💠جزء نوزدهم قرآن کریم به روش تندخوانی (تحدیر) با صدای استاد
@salambarebrahimm #شب_قدر در آسمانی ترین قطعه از بهشت زمین در جوار امامزادگان عشق دعا گوی همه شما عزیزان #ارسالی_اعضاء_کانال
عاشق صورتش بـودم چهـره جذابی داشت ... تو که بود زنگ زدم گفتم صورتت مال منه مراقبش باش وقتی‌پیکرشو دیدم گفتم اینجوری‌مراقب امانتم بودی؟؟!!😔 @Salambarebrahimm
@salambarebrahimm کشورشما چنان سیلی‌ای به صورت قدرت‌های بزرگ و ریشه‌های فساد آنها زده است که آنها از جا نمی‌نشینند مگرآنکه کشور را به #فساد بکشند! امام خمینی؛ ۱۳۵۹/۱۱/۰۲
@salambarebrahimm می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود...
@salambarebrahimm 💠شب قدر یه چیزی از امام زمان( عج )بخواهیم. 🔸اما اگر نظر من رو میپرسید هیـــــچ چیز جز خودش را نخواهید! 🔹همه مریضها شفا پیدا کنند، همه برهنه ها پوشانده شوند، همه اسیرها آزاد شوند، یعنی چی؟! یعنی تو ظهور کنی... 🔸ازش خودش را بخواهید. بگید خدایا تو را به این قرآنت به این اهل بیت پیامبرت( ص)، امام زمانم رو به من بشناسون. 🔹به امام زمان( عج )بگید هر چی که صلاح هست به من بده. دنیا تون رو میده آخرتتون هم میده. 🔺خودتون رو تسلیم خدا و اهل بیت علیهم السلام بکنید.
1528031706759.mp3
4.61M
@salambarebrahimm 📝 تو لیلة‌ُ القدر منی... 👤 استاد ✨اللهم عجـل لولیڪ الفـرج✨
@salambarebrahimm میثاق خمینی را با خامنه ای بستیم تا لحظه جان دادن با خامنه ای هستیم هیهات از این موضع کوتاه نمی آییم با قوم ولی نشناس ما راه نمی آییم
کانال کمیل
#در_مسیر_ستاره 🌷شهید ابراهیم هادی🌷 💠 شهیدان زنده اند 🌹 این حرف ما نیست . قرآن می گوید شهدا زنده ا
🌷شهید ابراهیم هادی🌷 💠 سلام بر ابراهیم وقتی تصمیم گرفتیم کاری در مورد آقا ابراهیم انجام دهیم ٬ تمام تلاش خودمان را انجام دادیم تا با کمک خدا بهترین کار انجام گیرد . هرچند می دانیم این مجموعه قطره ای از دریای کمالات و بزرگواری های آقا ابراهیم را نیز ترسیم نکرده . اما در ابتدا از خدا تشکر کردم . چون مرا با این بنده پاک و خالص خودش آشنا نمود . همچنین خدا را شکر کردم که برای این کار انتخابم نمود . من در این مدت تغییرات عجیبی را در زندگی خودم حس کردم ! نزدیک به دو سال تلاش ، شصت مصاحبه ،چندین سفر کاری و چندین بار تنظیم متن و ... انجام شد . دوست داشتم نام مناسبی که با روحیات ابراهیم هماهنگ باشد برای کتاب پیدا کنم . حاج حسین را دیدم . پرسیدم : چه نامی برای این کتاب پیشنهاد می کنید ؟ ایشان گفتند : اذان . چون بسیاری از بچه های جنگ‌ ، ابراهیم را به اذان هایش می شناختند ، به آن اذان های عجیبش ! یکی دیگر از بچه ها جمله شهید ابراهیم حسامی را گفت : شهید حسامی به ابراهیم می گفت : عارف پهلوان . اما در ذهن خودم نام مجموعه را « معجزه اذان » انتخاب کردم . شب بود که به این موضوعات فکر می کردم . قرآنی کنار میز بود . توجهم به آن جلب شد . قرآن را برداشتم . در دلم گفتم : خدایا ، این کار برای بنده صالح و گمنام تو بوده ، می خواهم در مورد نام این مجموعه نظر قرآن را جویا شوم ! بعد به خدای خود گفتم : تا اینجای کار همه اش لطف شما بوده ،من نه ابراهیم را دیده بودم ، نه سن و سالم می خورد که به جبهه بروم . اما همه گونه محبت خود را شامل ما کردی تا این مجموعه تهیه شد . خدایا من نه استخاره بلد هستم نه می توانم مفهوم آیات را درست برداشت کنم . بعد بسم ا... گفتم . سوره حمد را خواندم و قرآن را باز کردم . آن را روی میز گذاشتم . صفحه ای که باز شده بود را با دقت نگاه کردم . با دیدن آیات بالای صفحه رنگ از چهره ام پرید ! سرم داغ شده بود ،بی اختیار اشک در چشمانم حلقه زد . در بالای صفحه آیات ۱۰۹ به بعد سوره صافات جلوه گری می کرد که می فرماید : ✳️ سلام بر ابراهیم ✳️ اینگونه نیکوکاران را جزا می دهیم به درستی که او از بندگان مومن ما بود @salambarebrahimm ادامه دارد... 📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم ۱ ص ۲۲۹ و ۲۳۰
جزء بیستم(@Iran_Iran).mp3
3.95M
@salambarebrahimm 💠جزء بیستم قرآن کریم به روش تندخوانی (تحدیر) با صدای استاد
@salambarebrahimm 🔶 مگر میشود #15خرداد باشد و از #طیب یاد نکنی.. 💠 طیّب چاقوکش و قداره بند بود... اما... معرفت داشت.. و این است عاقبت بامعرفتها👆
@salambarebrahimm خرداد ١٣٦١ فرودگاه دمشق فرمانده ابدى بسيجى هاى جهان اسلام، شهيد #محمد_ابراهيم_همت در حال پياده شدن از هواپيما. به تيپ حاج همت در مأموريت خارجى او توجه كنيد...
🔺حال ملعون ۲۴ ساعت پس از آزادی خرمشهر... وقتی خرمشهر آزاد شد، ما باور کردیم می‌توانیم از خاکمان دفاع کنیم. آن‌ها اراده کرده بودند را برای همیشه از خاک ایران جدا کنند. روی دیوارهای خرمشهر جمله معروف «جئنا لنبقی» را نوشته بودند؛ یعنی «آمده‌ایم تا بمانیم». در این جمله یک ارادهٔ همراه با کینه است. در 19 ماهی که خرمشهر در اشغال بود در آنجا خط اتوبوسرانی و تاکسیرانی بصره- خرمشهر برقرار کرده بودند. مغازه صرافی باز کرده بودند تا ریال ایرانی را به دینار عراقی تبدیل کنند. آب و هوای خرمشهر در رادیو بغداد به عنوان یکی از شهر‌های عراق گفته می‌شد. در اعلامیه‌های توجیه سیاسی بعثی‌ها هست که می‌گوید: خرمشهر مانند بالشی است که بصره روی آن آرمیده است. صدام در سخنانش خرمشهر را نامید. در میان افسران عراقی مشهور است که می‌گویند، کار‌شناسان نظامی خارجی به خرمشهر می‌آمدند. وقتی استحکامات ما را می‌دیدند، می‌گفتند: خرمشهر برای همیشه از آن شما خواهد بود. ایرانی‌ها برای پس گرفتن آن به یک ارتش کاملاً مدرن و مجهز نیاز دارند. ایرانی‌ها چنین ارتشی ندارند بنابراین شما نگران نباشید. برای همین است وقتی خرمشهر آزاد شد... حسین کامل، داماد صدام گفت: آنقدر فشار روحی روی او بود که در ۲۴ ساعت اول یک پزشک همواره بالای سر صدام بود... @salambarebrahimm 🔺این است قدرت بسیجیان خمینی.. 💪✌️ محقق و نویسنده جنگ
•بِسـم ربِّ الـشُهــدا• آخرین ثانیـه های خداحافظی با حسیـن بود. گفتـم: ان شاءالله صحیح و سالـم بر میگردی! گفـت: " من بر نمی گـردم. شهـید می شـم. شوخے هم نمی کـنم ها.! من از خـدا خواستم حالا که می خوام شهـید بشم، الکے شهیـد نشم! " گفتـم: یعنے چی؟ الکے شهیـد نشم چه صیغه ایه؟" لبخندی زد و گفـت: "دوسـت دارم برم روی مین! پام قطع بشـه، بعدش یک هفته ای هم تو بیمارسـتان زجــر بکشم و با آه و نالہ شهیـد بشم." @salambarebrahimm از تعجـب چشمانم از حدقه بیرون زده بود و دهانم باز بود که پرسیدم: آقا حسین! این دیگه چه نوع آرزوییـه؟ خودت می گفتے روایـت داریم اولین قطره خون شهیـد که به زمین ریختـه بشه، همه ی گناهاش پـاڪ میشه! دیگه این چه درخواستیه که از خـدا داری؟ این که تیکه تیکه بشـی و زجـر بکـشی! گفـت: " من دوسـت دارم سبک تر برَم. خطا کردم! گناه کردم! دوست دارم با اون زجر کشیدن سبک تر بشم و راحت تر برم!" در جواب استدلال ها و آرزوهای عجیب و غریب حسیـن، چاره ای جز سکوت نداشتـم. حسین رفـت و دیگر او را ندیدم تا روی تخـت غسالخانه... با یک پای قطع شـده از انفجار مین و پیکری که پس از یک هفتـه بستری در بیمارسـتان ظرفیـت نگهداری روح بزرگ حسین را نداشـت. خودش بارها گفته بود کـه: " ما کم سن و سالانـے هستیـم با روح هایی بـزرگ" ❤️🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@salambarebrahimm 🎥 شاهکار حاج آقا قرائتی در اثبات ولایت امام علی علیه السلام
1_11421083.mp3
899.4K
@salambarebrahimm 🔷 برای پیمودن راه صدساله در یک شب آماده‌ای ⁉️
4_5908964642322907365.mp3
2.34M
@salambarebrahimm 💠 بدون فهم دو قرون نمی ارزه !! 🎤استاد باطن اعمال _ تهران ۹۵
🕊به هرکجا سر میزدی تا شاید خبری از قبر پنهان مادرت زهرا(س) پیدا کنی گویی شرمت آمد که تو پیدا شوی ولی مادر...نه و عاقبت مهمان مادر شدی🌷 #شهید_اینانلو #دلنوشته_مادر_شهید
@salambarebrahimm هدفها يكي است؛ دفاع از دين و وطن تنها زمان قيام مان فرق مي كند #رئیس_علی_دلواری #محمدجهان_آرا #محسن_حججی
@salambarebrahimm هدفها يكي است؛ دفاع از دين و وطن تنها زمان قيام مان فرق مي كند #رئیس_علی_دلواری #محمدجهان_آرا #محسن_حججی
🕊مجاهد واقعی🕊 🌷سرزمین‌های اسلامی و بخصوص ایران دارای مجاهدانی بود که مقابل سلطه اجنبی و استثمار چون کوه ایستادند و مشمول این آیه مبارکه شدند؛ 🌷 «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً؛[نساء، 95]خداوند مجاهدان را بر نشستگان با اجر عظیمی تفضّل داده است». 🌷متاسفانه این آیه مبارکه توسط منافقین خلق مصادره شده است. در حالی که این آیه مجاهدین واقعی را می‌گوید. که از جمله مجاهدین کشورمان رئیس‌علی دلواری است. ایشان در آغاز جنگ جهانی اول(1914) که انگلستان از جنوب، ایران را در معرض هجوم قرار داد. بدنبال کسب تکلیف از مراجع نجف، همراه دوستش ثقه الاسلام خالو حسین دشتی علیه امپراطوری کبیر بریتانیا قیام کرد. این قیام هفت سال طول کشید. در یک مرحله نیروهای متجاوز انگلیسی قریب به پنج هزار نفر بودند در دام دلیرمردان تنگستانی گرفتار آمدند و عده زیادی از متجاوزان انگلیسی کشته شدند. @salambarebrahimm 🌷رئیسعلی وعده چهل هزار پوند اشغالگران را نپذیرفت و از تهدید آنها هم نترسید. سرانجام او هنگام شبیخون به قوای بریتانیا توسط فردی نفوذی و اجیر شده از پشت سر هدف گلوله قرار گرفت و در سن ۳۳ سالگی کشته شد. بنا بر وصیتش او را در نجف اشرف به خاک سپردند. 🌷اینجاست که باید گفت، ژن برتر را مجاهدین واقعی چون رئیسعلی دلواری و امثالشان دارا هستند نه بعضی آقازادگان عافیت نشین.
به یزید ابن معاویه به یزید ابن معاویه به یزید ابن معاویه (17000 بار!) #فتنه_شاید قرآن به سر باشد! @salambarebrahimm
کانال کمیل
#در_مسیر_ستاره 🌷شهید ابراهیم هادی🌷 💠 سلام بر ابراهیم وقتی تصمیم گرفتیم کاری در مورد آقا ابراهیم
🌷شهید ابراهیم هادی🌷 💠این تذهبون در دوران دفاع مقدس با همسرم راهی جبهه شدیم . شوهرم در گروه شهید اندرزگو و من امدادگر بیمارستان گیلان غرب بودم. ابراهیم هادی را اولین بار در آنجا دیدم. یک بار که پیکر چند شهید را به بیمارستان آوردند برادر هادی آمد و گفت: شما خانم ها جلو نیاید پیکر شهدا متلاشی شده و باید آنها را شناسایی کنم. بعد ها چند بار نوای ملکوتی ایشان را شنیدم .صدای بسیار زیبایی داشت. وقتی مشغول دعا می شد، حال و هوای همه تغییر می‌کرد. من دیده بودم که بسیجی ها عاشق ابراهیم بودند و همیشه در اطراف و پر از نیروهای رزمنده بود . تا اینکه در اواخر سال ۱۳۶۰ آنها به جنوب رفتند و من هم به تهران برگشتم‌. چند سال بعد داشتیم از خیابان ۱۷ شهریور عبور می‌کردیم که یکباره تصویر آقا ابراهیم را روی دیوار دیدم ! من نمی دانستم که ایشان شهید و مفقود شده! از آن زمان ، هر شب جمعه به نیت ایشان و دیگر شهدا دو رکعت نماز می خوانم. تا اینکه در سال ۱۳۸۸ و در ایام ماجرای فتنه ، یک شب اتفاق عجیبی افتاد. در عالم رویا دیدم که آقا ابراهیم با چهره ای بسیار نورانی و زیبا ، روی یک تپه سرسبز ایستاده! پشت سر او هم درختان زیبا قرار داشت. بعد متوجه شدم که دو نفر از دوستان ایشان که آن ها هم می شناختم، در پایین تپه مشغول دست و پا زدن در یک باتلاق هستند ! آن‌ها می‌خواستند به جایی بروند، اما هرچه دست و پا می‌زدند بیشتر در باتلاق فرو می‌رفتند ! ابراهیم رو به آن‌ها کرد و فریاد زد و این آیه را خواند: این تذهبون (به کجا می روید)؟! اما آن ها اعتنایی نکردند! روز بعد خیلی به این ماجرا فکر کردم. این خواب چه تعبیری داشت ؟ پسرم از دانشگاه به خانه آمد. بعد با خوشحالی به سمت من آمد و گفت: مادر یک هدیه برایت گرفتم! بعد هم کتابی را در دست گرفت و گفت: کتاب شهید ابراهیم هادی چاپ شده.. به محض اینکه عکس جلد کتاب را دیدم رنگ از صورتم پرید ! پسرم ترسید و گفت: مادر چی شد ؟من فکر میکردم خوشحال میشی؟! جلو آمدم و گفتم : ببینم این کتاب رو.. من دقیقا همین صحنه روی جلد را دیشب دیده بودم ! ابراهیم را درست در همین حالت دیدم! بعد مشغول مطالعه کتاب شدم. وقتی که فهمیدم خواب من رویای صادقه بوده از طریق همسرم به یکی از بسیجیان آن سالها زنگ زدیم .از او پرسیدیم که از آن دو نفر که من در خواب دیده بودم خبری داری؟ خلاصه بعد از تحقیق فهمیدم که آن دو نفر، با همه سابقه جبهه و مجاهدت ،از حامیان سران فتنه شده و در مقابل رهبر انقلاب موضع گیری دارند ! هرچند خواب دیدن حجت شرعی نیست ، اما وظیفه دانستم که با آنها تماس بگیرم و ماجرای آن خواب را تعریف کنم . خدا را شکر همین رویا اثر بخش بود. ابراهیم، بار دیگر ،هادی دوستانش شدو.. @salambarebrahimm ادامه دارد... 📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم ۱ ص ۲۳۳و ۲۳۴
جزء بیست و یک(@Iran_Iran).mp3
4.04M
@salambarebrahimm 💠جز بیست و یک قرآن کریم به روش تندخوانی (تحدیر) با صدای استاد