eitaa logo
سلام بر آل یاسین
23هزار دنبال‌کننده
795 عکس
1.3هزار ویدیو
4 فایل
🌾﴿خدایا مرا خرج کارۍ کن که بخاطرش مرا آفریدۍ﴾🌾 رمان آنلاین💫«رنج عشق»💫 هر رۅز دو پاࢪت تقدیم نگاھ مھربونتون میکنیم جمعه ها و روزهاۍ تعطیل پارت نداریم کانال دوم : @hanakhanum
مشاهده در ایتا
دانلود
رازآرامش ، رهاڪردن.ذهن ازنگرانیهاست توڪ.ـل ... بزرگترین راه آرامش یافتن است چراغمگین نشسته اے؟ یادت.نره ، قدرتے بالاتر ازتوهست ڪه حـ.ـواسش به همه چیزهست بـه.اوبسپــاروآرام.بـاش.‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌♥️
بعضے وقتا دلت میگیࢪه؟ 💔 دوست دارے با یڪے درد و دل ڪنے ولے میترسے ڪہ بره حرفات رو بہ ڪسے بگہ؟! ☹️ یک شخصے بهت معرفے میڪنم ڪه هر چقد باھاش حࢪف بزنے درد و دل ڪنے به ڪسے نمیگہ😌🌱 تازه مشڪلت رو هم حل میڪنہ↻💌 مهدےفاطمہ‌🙃♥️ اللّھمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج⛅️ 🌹برای ظهور آقا صلوات یادتون نره🌹
🌸‌•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸‌•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸 🌸 ✨﷽✨ بہ قلم ✍ : - تا آخر مهمونی دیگه نزاشتم ازم دور بشه ، حوصلش سر رفته بودو چند بار خواست بچه رو بیاریم تا بزاره رو پاش ، اما نیاوردیم ، فقط بردمش تا بچه رو ببینه بالاخره مهمونی تموم شد و از همه خداحافظی کردیم و برگشتیم خونه طبق معمول بابابزرگ نیومد باهامون و گفت با عمو محمد بر میگرده واقعا درک نمیکردم چرا اینقدر ملاحظه میکنه ، ما که این مسیرو میرفتیم !!! - امیرحسین : بچه ها آبمیوه می‌خورید ؟ - بچه ها : بللللههههه - شما چی مریم بانووو ؟ - نخیر - چرا ؟! - هنوز یک ساعت نشده که شام خوردیم - سخت نگیر ، ی لیوان کوچولو میگیرم براشون - امیرمحمد: بستنی بگیر ، ما بستنی میخوریم و امیرعلیو زینبم تایید کردند نزدیک آبمیوه فروشی پارک کردو گفت : شما چی میخوری مریم بانو ؟ - شیکِ.... - شاتوت ؟؟؟ - بله - میدونستم ، ولی فکر کردم شاید ایندفعه ی چیز دیگه بگی - نه هنوز ازش خسته نشدم ، فقط لیوانش کوچیک باشه لطفا - چشم چند دقیقه بعد با آبمیوه و بستنی ها برگشت ، برای خودش نسکافه گرفته بود بستنی ها رو که دادم به بچه ها خودمونم شروع کردیم به خوردن - زینب : داداش اصلاً نزاشتن نی نی شونو بغل کنم ، نذاشتن رو پام بخوابونمش ، نمیشه شما هم برید بیمارستان یه نی‌نی ، خوشگل‌تر از مال دایی علی اینا بخرید ، آخه من نی نی می‌خوام به زور شیکی که تازه خورده بودمو قورت دادم و رومو کردم سمت پنجره که انگار هیچی نشنیدم - زینب : داداش ؟؟؟ - جانم عزیزم ؟ - نمی‌خری ؟ - میخریم ، قول میدم انشالله خدا بخواد پولامونو جمع کنیم و تا سال دیگه یه نی‌نی بخریم ابروهام پرید بالا و نفسم حبس شد - امیر محمد : خب الان بخرید - الان پولمون نمی‌رسه تا سال دیگه باید پولامونو جمع کنیم - امیرعلی : مگه خیلی گرونه ؟ - امیرحسین : خیییییلی ، مگه نه مریم بانو هیچی نتونستم بگم و فقط به بیرون نگاه کردم - زینب : باشه منم پولای قلکمو جمع می‌کنم که زودتر نی نی بخری - امیر محمد : منم جمع می‌کنم - امیرعلی : منم همینطور بلند خندید و گفت : چه عالیییییی نی نی چقدر طرفدار داره و دیگه تا آخر اینکه برسیم نتونستم حرفی بزنم وقتی دم خونه نگه داشت ، ی خداحافظی سر سری کردم و سریع پیاده شدم و امیرعلی هم دنبالم پیاده شدم رفتیم بالا و جا انداختمو کنارم خوابید ولی مگه من خوابم می‌برد با حرفای امروزش کاملا مشخص بود که خیلی بچه دوست داره ، اما من چی ؟؟؟ من واقعا نمیخواستم اینقدر زود بچه دار شم ۱۸ ماه فقط دوره ی کارآموزیم بود و بعدم آزمون اختبار ( آزمون دوم و نهایی برای گرفتن پروانه ی وکالت ) من داشتم وارد دنیای متاهلی میشدم که سه تا بچه هم متن اصلیه این زندگی بودند ، همزمان کار و درسو ی آزمون دیگه و باید بهش خانه داریو مهمونداری هم اضافه میشد !!! واقعا جایی برای بچه نبود نه واقعا نمیتونستم 🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸 ┄•●❥ @salambaraleyasin1401 🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴 ارتباط با ما https://eitaa.com/hoseiny110
. یواش یواش مریم بانو داره با چالش های زندگیش روبرو میشه وحید الکی این همه حرص نمی‌خورد 😐😐 عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
💔و من.... یقین دارم که آخر روزی.... دوست داشتن تو عاقبت بخیرم میکند یا حسین (علیه السلام) 🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
انسان شناسی ۲۴۱.mp3
10.93M
🔊 | سلسله 📝 ۲۴۱ 👤 استاد   🪴 نترس‌ترین، شجاع‌ترین، و موحدترین انسان‌ها چه کسانی هستند؟ - مسیری که بتوان شبیه آن‌ها شد، کدام مسیر است؟ - آیا همه امکانِ حرکت در این مسیر را دارند؟ @salambaraleyasin1401
'♥️𖥸 ჻ ... میگفت: آقا امام‌زمان صبح به عشق شما چشم باز میکنه... این عشق فهمیدنے نیست..! بعد ما صبح که چشم باز میکنیم به جایِ عرض ارادت به محضر آقا گوشیامونُ چڪ میکنیم☹️ 🌱
🌸‌•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸‌•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸 🌸 ✨﷽✨ بہ قلم ✍ : تو همین افکار بودم که کم کم خوابم برد صبح با صدای اذان بیدار شدم نمازمو که خوندم بعد از سلام به حضرت ، گوشیو روشن کردم و دیدم پیام داده - سلام عزیزم ، صبحت بخیر آماده باش تا یک ربع دیگه دم درم براش تایپ کردم : میشه امروز نیام ۵۰ _ ۶۰ صفحه لایحه رو باید شنبه تحویل دکتر سرمد بدم ، نمی‌رسم یکی دو دقیقه بعدش زنگ زد - سلام - سلام صبح بخیر - وقتی برگشتیم ، بشین بنویس - آخه خیلی زیاده - قبلاً بهت گفته بودم ، که این میشه روتین زندگیمون ، نگفته بودم ؟ - بله - پس آماده شو - امیرحسین ... - مریم جان امروز ، ۱۰ _ ۱۵ نفر کارگر و بنا میان اینجا برای اینکه کارشونو شروع کنن ، سرم خیلی شلوغ میشه ، باید با میثم و مجتبی خیلی از اثاثیه رو رد کنیم بره ، خیلیاشم جمع کنیم تو انباری نمی‌رسم بیام پیشت و ببینمت بعدش می‌نویسی آماده شو عزیزم به ناچار آماده شدمو رفتیم پارک ، و برای گرم شدنمون طبق معمول شروع کردیم به راه رفتن - امیرحسین : مثل همیشه نیستی ؟به خاطر حرف‌های دیشبِ تو ماشین ناراحتی ؟ - در موردش صحبت نکنیم بهتره - ولی قرارمون این بود که در مورد نگرانیامون و دلخوریامون حرف بزنیم دیگه ، نه ؟ - این فرق داره ، اصلاً نمی‌خوام بهش فکر کنم و این در حالی بود که از دیشب تمام فکر و ذکرمو اِشغال کرده بود - این یعنی صد در صد مخالفی ؟ - بله - چرا اونوقت ؟ - برای اینکه زندگیم داره ازین رو به اون رو میشه ، ازدواج ما با همه فرق داره ، از همین اول ما سه تا بچه داریم ، درس و کارو همه ی اینا هم هست من باید ی فرصتی داشته باشم که با این شرایط کنار بیام و عادت کنم ؟ - خب الان داری چکار میکنی ؟ داری عادت میکنی دیگه چشمام از تعجب درشت شد - مگه الان زندگیمون شروع شده ؟ - زندگی ما از دو ماه پیش شروع شده مریم جان - اون دو ماه برای آشنایی بود ، برای اینکه فرصتی باشه که من بسنجم ببینم میتونم با این شرایط کنار بیام ؟ - خب ، خودتم همینو میگی ، بعد که فکراتو کردی جواب مثبت دادیو شدی خانوم خانومای دل من - این فرق داره ، من قبول کردم که وارد این زندگی بشم ولی باید فرصت داشته باشم - چقدر ؟ از سوال صریحش جا خوردم و ایستادم - چرا وایستادی !؟ و دستمو گرفت و دنبال خودش راه انداخت اونقدر حرف نزدم تا خودش بالاخره حرف زد - مریم ... ببین من آدمی نیستم که رو هوا حرفی بزنم ، حتما جوانبشو می‌سنجم بعد میگم از نظر مالی که خدا رو شکر در حد خودمون از پسش بر میایم ، از نظر کاریتم که من راضیم مشکلی نیست براش میگردم ی پرستار خوب و معتقد پیدا میکنم ، خودمم کمکت میکنم و دربست مخلص همتون هستم دیگه چی میخوای ؟ تا کجا فکر کرده بود 😦 - مگه فقط همیناست ؟ - دیگه چی هست بگو منم بدونم - من دلم میخواد تو ی فرصت مناسب .... - فرصت مناسب کی هست ؟ 😐😐 🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸 ┄•●❥ @salambaraleyasin1401 🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴 ارتباط با ما https://eitaa.com/hoseiny110
. ببین مریم جان فرصت مناسب فقط فقط همونیه که امیرحسین میگه 😁 ازین به بعد عادت کن ، کل خانواده رو حرفش حرف نمی‌زنند ، اونوقت تو حرف میزنییییی ؟؟!!😏😏 یک کلام پولامونو جمع میکنیم میدیم بهتون تا نی نی بخرید 😂😂😂😂 عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294