eitaa logo
سلام بر آل یاسین
22.9هزار دنبال‌کننده
838 عکس
1.3هزار ویدیو
5 فایل
🌾﴿خدایا مرا خرج کارۍ کن که بخاطرش مرا آفریدۍ﴾🌾 رمان آنلاین💫«رنج عشق»💫 هر رۅز دو پاࢪت تقدیم نگاھ مھربونتون میکنیم جمعه ها و روزهاۍ تعطیل پارت نداریم🤗 کانال دوم : @hanakhanum
مشاهده در ایتا
دانلود
. چه خوش اشتها !!! هفت هشت ده تا 😳😳 مریم از الان دیگه کارتو تعطیل کن 🙃 عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
- جوانی‌که‌وقتی‌به‌ محرمات‌الهی‌می‌رسد چشم‌می‌پوشد،امام‌زمان به‌اوافتخارمی‌کند.. ✨ ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کی میخواد به برسه خوب گوش بده... 🎙استاد_پناهیان❤️ =صَــــدَقِہ جاریِہ الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🌸‌•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸‌•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸 🌸 ✨﷽✨ ♥ بہ قلم ✍ : چشمام گرد شد و مشتی به بازوش زدم و گفتم : خیلی مسخره‌ای وبلند شدم و رفتم سمت کمد اون لحظه خدا میدونه چقدر از ته دلم خدا رو شکر کردم و خوشحال بودم که اون چیزی که فکر می‌کردم و به زبون نیاورد - دست شما درد نکنه ، مسخره‌ام شدیم ؟! - ناراحت نشو دیگه ، در واقع منظورم به حرفات بود ؛ آخه کی دیگه تو این دوره زمونه اینقدر بچه میاره ؟ - ما عزیزم ، ما میاریم - منو قاطیِ نقشه های شومت نکن چون محاله همچین کاریو بکنم خنده ی شیطونی روی لباش نشست از همونا که فقط به من اجازه ی دیدنشو میداد و اومد حرفی بزنه که دیگه صبر نکردم ببینم چی میگه و رفتم حموم ؛ وقتی برگشتم صداشو شنیدم که با کسی حرف می‌زد - نه پوریا جان بیایم اونجا برامون داستان میسازن - .... نه اصلاً نمی‌خوام ببینمش ، نمیخوام مریم دوباره اذیت بشه ، به اندازه کافی عروسیمونو زهر کردند - .... خودت میدونی چقدر برام عزیزی اما باور کن با بساطی که سر ما آوردند میترسم بیام اونوری ... نه دیگه نیاییم بهتره ... منم خیلی دلم میخواست تو لباس دامادی ببینمت ، انشالله بعد از عروسیتون با مریم و بچه ها میایم دیدنتون ... خوشبخت باشید داداش مواظب خودت باش ، یا علی داخل اتاق شدم و دیدم پشت میزش نشسته و چند تا ورق گلاسه جلوشه و قلم برداشته تا بنویسه نشستم روبروش ، روی میز و دستامو تکیه دادم به میزو ستون بدنم کردم - ببخشید آقای دکتر شما خواب ندارید ؟ - امشبو فکر نکنم - چرا اونوقت ؟ - چون زیادی ذوق زده شدم خوابم پریده یکی از برگه ها رو که روش با قلم خیلی زیبا خطاطی کرده بود رو برداشتمو خوندم "باید از عشق نگاه تو شهرو به هم بریزم یه تنه باید به آسمونا بگم چشمای تو فقط مال منه " نگاهش کردم دست به سینه تکیه داده بود به صندلیو بهم چشم دوخته بود میشه توجیه بفرمایید که این《 تو 》 کیه ؟ - ی سِرتِق خانومیه که خودشو زده به اون راه تا ازم اعتراف بگیره خندم گرفت - خب ... پیش این سرتق خانوم اعتراف کن - بیشتر ازین که خوابو از چشمام گرفتی - اون که به من ربط نداره به خاطر فندوقته - همین دیگه نمیدونی این چشمای عسلی چه بلایی سر این دل به فنا رفته ی من درآورده ، اگه میدونستی این حرفو نمیزدی این شعرو تو کانالی که عضو بودم دیدم و سیوش کردم ، امشب دیدم تموم حرف دلم تو این شعر خلاصه میشه ، فکر کردم حالا که متوجه شدم این چشم عسلی من قشنگ ترین هدیه ی عمرمو تو وجودش داره پرورش میده ، احساسمو بنویسم و قاب کنم به دیوار تا همیشه یادم باشه این شب قشنگ برام چقدر رنگی بوده .... 🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸 ┄•●❥ @salambaraleyasin1401 🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴 ارتباط با ما https://eitaa.com/hoseiny110
. "باید از عشق نگاه تو شهرو به هم بریزم یه تنه 🙈🙈 خدایا امشبو بخیر بگذرون 🤣🤣🤣 عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣روش نماز خون شدن بچه ها ❌قابل توجه مادران😐😆 . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
👤 توییت استاد #رائفی_پور ✍🏻 مدت‌ها قبل عرض کردم؛ پس از عصر «لامساس» که همان کرونا بود، عصر «فَاقْتُلُوا اَنْفُسَکُمْ» و کشت‌وکشتار خواهد بود. 🔹و آنچه سال گذشته در ایران رخ داد در مقابل آنچه در آینده در جهان به چشم خواهید دید، شوخی و فانتزی‌ای بیش نیست. 🔸ایران جزیره ثبات و آغازگر عصر جدیدی در جهان خواهد بود. 🔹کمربندها را محکم ببندید، شما در ایستگاه آخرالزمان هستید ‌و رسالتی تاریخی و الهی بر دوش دارید. #رسالت_الهی_ایرانیان #اللهم_عجل_لوليک_الفرج 🆔 @Masaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 شهیدمحمدرضادهقان‌امیری :شاید سخت تر از مدافع حرم بودن مدافع قلب شدن باشد ♻️👇🏻 . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| یه فرمول مهم برای تحمل راحت‎تر مشکلات و مصائب!... 🕊 . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲» بزرگ‌مرد کوچک احمد در پاسخ به اینکه اسرائیل می‌خواهد وارد شهرک بشود... ♻️👇🏻 . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🌸‌•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸‌•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸 🌸 ✨﷽✨ ♥ بہ قلم ✍ : - البته بازم ادامه داره که اونو می‌خوام ی شب دیگه که مثل امشب حالم عالیه بنویسم دیوار روبروی تختو میزاریم برای این خطاطی هام که صبح به صبح باهاش انرژی بگیریم لبخندی گوشه لبم نشست - می‌دونی امیر تو همه چیزت برای من خاصه حرفات ، کارات ، خنده‌هات ، حتی وقتی جدی و ترسناک میشی اون خط اخمت برای من همه چیزه تو خیلی قشنگ بلدی عاشقی کنی ولی من مثل تو بلد نیستم راستش من یه جور دیگه بلدم ، ی جور خیلی ساده‌تر دستشو زیر چونش گذاشت و با لبخند گفت : داریم به جاهای خوب خوبش می‌رسیم ... این سادگی چه طوریه خانوم خانوما برام تعریفش کن - خب ... راستش من برای عاشقی کردن بهانه‌های ریز و درشت لازم ندارم فقط همین برام کافیه که تو مثل امشب با همین برق عجیبی که تو چشمای سیاه قشنگت موج می‌زنه نگام کنی و منم ... -امیرحسین : منم ؟؟؟ - منم ... لبخند بزنم ، همین خندید و از رو صندلی بلند شد و دستاشو دورم حلقه کرد و سرمو روی سینش گرفت - تو با همین سادگیات دل امیرحسینو بردی با همین حیای ذاتیت که حتی تو خلوت دو نفرمونم هنوز نتونستی کنار بزاری ، همین سادگی‌ها این حجب و حیا و متانت ، مریمِ منو ساخته همیشه برام خودت باش همین قدر ساده ، همین قدر دوست داشتنی ... *** صبح با صدای در بیدار شدیم - زینب : مامان ، بابا زنده‌اید ؟ مامان مریم ؟؟؟ چشمامو که باز کردم امیرحسین گفت: زینب جان برو پایین الان ما میایم - باشه زود بیایید ما گشنمه مونه نشستم روی تخت - بخواب مریم جان من میرم صبحونشونو میدم - نه منم میام ، خیلی گشنمه لبخندی زد و گفت : آهان ی لحظه یادم رفت ، باشه عزیزم پاشو بریم که از این به بعد باید حسابی به خودت برسی - امروز نرفتیم پارک - نرفتیم نداریم ، نرفتم ! چون شما نمیای - چی چیو نمیای منم میام - مریم جان شما دیگه نمیتونی اینطور سنگین بدویی - هیچی دیگه شروع شد - چی ؟ - اوامر جناب عالی - اینقدر با من چونه نزن ؛ موهاتو برق گرفته ...بیا بشین شونه شون کنم گل سر بزنم ، خوشگلت کنم . - خودم دست دارم برای شونه کردن ، بعدشم اگه شما راه نیفتی پشت سرم و مدام بافت موهامو باز نکنی دیگه برق نمیگیرتشون - مدام سر موهات غر بزن خب ؟ نشست تا موهامو شونه کنه که برسو گرفتم و گفتم : کی دیشب بهت زنگ زده بود ؟ - پوریا ، پسر دایی مرتضی - عه عروسی اوناست؟ - مریم خانوم گوش وایستادن کار خوبی نیستا - من اهل این کارا نیستم آقای دکتر ، از حموم اومدم بیرون داشتم موهامو خشک میکردم که شنیدم - آهان پس ببخشید زود قضاوت کردم - دفعه ی آخرتون باشه بعدشم چرا نمیریم ؟ - چراشو مگه نشنیدی ؟ - دایی مرتضی خیلی برای ازدواجمون زحمت کشید ، با پسر داییتم که خیلی جوری ، بده اگه نریم 🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸 ┄•●❥ @salambaraleyasin1401 🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴 ارتباط با ما https://eitaa.com/hoseiny110
. یا خدا ... 😨😨 مریم میخواد امیرحسینو راضی کنه برن اصفهان عروسی ، قاطیه قوم شوهر با فرزانهععه و خاله سوریییی 😵‍💫😬 عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻فرزند نوجوان و جوان من، از من حرف‌شنوی ندارد! 📌پیشنهاد میشه والدین حتما ببینند 👌 . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
عالم‌منتظرِامام‌زمانه‌ وامام‌زمان‌منتظر‌آدمایی‌هست که‌بلندبشن‌و‌خودشوم‌روبسازن! بلندشورفیق‌من،بلندشو🚶🏿‍♂
🌸‌•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸‌•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸 🌸 ✨﷽✨ ♥ بہ قلم ✍ : - همه ی اینا رو می‌دونم ، ولی فکر نکن که راضی میشم بریم - چراااااا ؟! - چراشو خودت می‌دونی ، احتیاج نیست بگم ، بده من برسو ببینم - نه ... خودم موهامو شونه می‌کنم - پس من میرم پایین زود بیا - امیرحسین ... - مریم ، لطف کن و دیگه ادامه نده اینو گفت و دیگه صبر نکرد و رفت پایین - یعنی تا آخر عمر باید بترسیم از روبرو شدن با فرزانه و مامانش ؟؟؟ نچ اینجوری نمی‌شه آقا امیرحسین ما به این عروسی میریم ؛ و بنده هم یک حال اساسی ازش میگیرم که نفهمه از در خورده یا دیوار یعنی نمی‌دونم که می‌تونم بگیرم یا نه ... ولی باید بتونم دیگه مریم اون موقع نیستم که عقده‌هاشو خالی کنه و وایسم فقط نگاش کنم به خاطر امیرحسین و بچه‌ها و دستمو گذاشتم رو شکممو گفتم و تو فسقل مامان هر چند که موقعیت بدی شد اومدنت اما فکر نکنی نمی‌خوامتا ، عاشقتم گردوی مامان فعلاً بیا با هم بریم اصفهون ، دُمِ این دختره رو قیچی کنیم و برگردیم میخوام بهت نشون بدم چه مامان خفنی داری عشق من موهامو شونه کردم و رفتم پایین - سلام بر اهالی خونه - بچه‌ها : سلاممممم همین که نشستم پشت میز سوال‌هاشون شروع شد ، و خدا را شکر امیرحسین بهشون چیزی از آزمایش نگفته بود ؛ بچه‌ها اگه می فهمیدن دیگه همه خبردار می‌شدند همینطور که شیرین زبونی میکردنو حرف می‌زدن ، امیرحسینم گاهی مواقع باهاشون همراهی میکرد و گهگاهی به حرفاشون میخندید چاییمو که خوردم گفتم : بچه‌ها میدونید فردا ، ی عروسیه خیلی باحال دعوت شدیم ؟ - امیر محمد : آخ جون عروسی کیه؟ - عروسی پسر دایی مرتضی - زینب : هوراااااا ... میریم اصفهان بابایی ؟؟؟ خیلی خشک و جدی جواب داد : مریم خانم ، مگه بالا صحبت نکردیم - صحبت کردیم اما نصفه گذاشتی و اومدی پایین - بهت گفتم که قرار نیست ما بریم - اگه به خاطر فر ... لا اله الا الله - بریم دیگه .... - مثل اینکه شما یادت رفته نه ؟؟؟ - نه ... اتفاقاً کاملاً یادمه با ضرب از پشت میز بلند شد و دست منو محکم گرفت تا به دنبالش راه بیفتم صورتم جمع شد از فشار دستش - امیر دستم درد گرفت دستمو ول و گفت : ببخشید پاشو بیا کارت دارم - گشنمه آخه ، بزار صبحونمو بخورم بعد مات بهم نگاه کرد - هنوزم ؟؟؟ - با اجازتون -با خنده ای جواب داد : ببخش عزیزم ، بخور - چشمکی به بچه ها زدمو ، راند دوم صبحونه رو شروع کردم - بچه ها که صبحونشونو خوردنو رفتند بیرون - با رفتنشون رو کرد بهمو گفت : خانومم من ساعت سه قرار گذاشتم بریم سونوگرافی - خب بعدش میریم - مریم بچگانه فکر نکن لطفا ، اونجا حتما بحثمون میشه باهاشون تو مونده تا بشناسیشون‌... 🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸 ┄•●❥ @salambaraleyasin1401 🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴 ارتباط با ما https://eitaa.com/hoseiny110
. فعلاً بیا با هم بریم اصفهون ، دُمِ این دختره رو قیچی کنیم و برگردیم میخوام بهت نشون بدم چه مامان خفنی داری عشق من - مریم شیطوننننن😁😍 عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پوشیدن لباس یزید در لشکر امام حسین علیه‌السلام ❗️یک اصل مهم که والدین باید بدانند ⁉️ حد و مرز پذیرش فرهنگ بیگانه تا کجاست؟ ♨️ تقلید از ؛ تعامل یا تقابل؟ ‼️ عاملی که سبب انحطاط و عقب‌ماندگی مسلمانان شد! برشی از سخنرانی الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهش گفتم حجابت رعایت کن...... بهم گفت شما نگاه نکن..... . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🌸‌•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸‌•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸 🌸 ✨﷽✨ ♥ بہ قلم ✍ : من نمیخوام به خاطر من از کسایی که دوستشون داری فاصله بگیری چون این تو بلند مدت باعث میشه از زندگی خسته بشی - کی گفته ازشون فاصله گرفتم ، کاملا برعکسه عزیز من ، وقتی تو نبودی من از همه فاصله گرفته بودم ، چون بعد مامان حوصله ی کل کل و شوخیای کسی رو نداشتم از وقتی پاتو گذاشتی تو زندگیم به خودم اومدم دیدم بهشون نزدیکتر شدم ، این خیالاتو بریز دور بزار بعد از عروسی میریم دیدنشون - میخوای همیشه مثل ترسوها ازش فرار کنیم ؟ - من به ی دید دیگه بهش نگاه میکنم ، میخوام آرامش داشته باشیم مخصوصا حالا که حامله ای - ینی نمیریم ؟ - مریم مثل اینکه هنوز متوجه ی شرایطت نشدی - چرا شدم و چون میخوام همون آرامشی رو داشته باشم که ازش حرف می‌زنی به نظرم بهتره بریم - الان آرامش نداری ؟ - اگر بخوام واقعا بگم نه ، تا تنها میشم ، تا دیر میای خونه تا میبینم گرفته هستیو تو خودتی ، دست خودم نیست نا خودآگاه ذهنم به اون میره ، انگار ته ته ذهنم همیشه موندگار شده امیر تو اخلاقت اینه که منو در جریان کارات قرار نمیدی ، فقط اونایی رو تعریف میکنی که دلت میخواد همه چیزو نمیگی ، وقتی رفتی اصفهان که مثلا همه چی رو درست کنی بازم نگفتی برام اونجا چی گذشت میدونم به خاطر خودم این کارو میکنی که اذیت نشم ببین به نظر من ، آدما اگر از چیزایی که براشون خیلی مهمه بی خبری بمونند ، ذهنشون مدام تصویر سازی میکنه و متاسفانه اغلب این تصویر ها بدترین حالت ممکنه و بدیشم اینجاست که مدام این بدترینه تو ذهنشون تکرار میشه دقیقا من مدام تو تنهایی هام اینطورم امیرحسین دستشو قلاب کرد پشت سرشو تکیه داد به صندلی و نفسشو پر فشار بیرون داد - اونوقت بریم اونجا تو دیگه این خیالاتو نمیکنی ؟! - نمیدونم ، فقط میدونم که اگر هنوزم امید داشته باشه به برگشتنت ، شاید بتونیم امیدشو قطع کنیم ، ولی اینکه مدام بترسیم از روبرو شدن باهاش این منم که آسیب میبینم نه اون - اگه حالت بد بشه و بچه طوریش بشه ... - دیگه زیادی منو چُلمَنگ فرض کردیا ، این دفعه حالشو میگیرم ابرویی بالا انداختو خنده ی وری تحویلم داد - اصلا خوشم نمیاد اینجوری بهم می‌خندیا که بدتر صدای خندش بلند شد ی لقمه تو دهنم گذاشتم و بعدشم ی قلپ چایی خوردم و خندش که بند اومد گفتم : نظرت چیه دست گرمی همینجا حالتو بگیرم دیگه اینجوری بهم نخندی - میتونی بگیر عزیزم من حرفی ندارم بلند امیرعلیو صدا کردم - بله مامان - بدو برو بالا لباسای بیرون من آویزونه بردار بیار - چشم - کجا به سلامتی ؟ - امروز نرفتم پارک همچین بگی نگی بدنم خشک شده ، میخوام برم بدوئم لبخند روی لبش خشک شد و اخمی بین ابروش نشست - بیخود ، لازم نکرده دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم و زدم زیر خنده - وایییی خیلی خوب بود ... دیدی چه تپل حالتو گرفتم ... بیست ثانیه هم ازم وقت نگرفت 🤪🤣 🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸 ┄•●❥ @salambaraleyasin1401 🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴 ارتباط با ما https://eitaa.com/hoseiny110
. ینی مریم ... نمیدونم بهت چی بگم 😁😁 ولی شما هر چی دلتون خواست بگید که به گوشش برسونم 😉😄 عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
⭕️هر موقع حس کردی بی مصرفی، یادت بیاد که سازمان ملل هنوز وجود داره! . ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐ ↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| یک « ذکر اعظم » که فهم و مداومت بر آن ما را به نهایت قدرت و آرامش می‌رساند! @ostad_shojae |montazer.ir
🌸‌•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸‌•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸•°•🌸 🌸•°•🌸 🌸 ✨﷽✨ ♥ بہ قلم ✍ : تکیه داد و به صندلی و فقط نگام کرد از اون وقتا بود که اصلاً از چهره‌ ش هیچ برداشتی نمی‌تونستم داشته باشم - امیرعلی : بیا مامان آوردم ، ما رو هم می‌بری با خودت ؟ - بله حتماً پسرم ، اصلاً همه با هم میریم مگه نه بابایی ؟ - نه - آره - گفتم که نه مریم ، بی خود چونه نزن - امیرعلی جان دستت درد نکنه ، برو پیش بچه‌ها ما هم الان میایم - امیرعلی : دارید دعوا می‌کنید ؟ - نه عزیزم دعوا چیه ، حرف می‌زنیم - پس چرا همش نه آره نه آره می‌گید ؟ - امیرحسین : شما برو با بچه‌ها بازی کن پسرم - نگاهی بهم کرد و وقتی که بهش لبخند زدم انگار خیالش راحت شد و رفت - پس همه ی حرفام لالایی بود برات؟ - چرا نمی‌خوای شرایطتو درک کنی ؟ مریم اوایل بارداریته این حجم استرس برات اصلاً خوب نیست در مورد چیزایی هم که گفتی ، درسته حق داری یکم صبر کن قول میدم ی راهی براش پیدا کنم نمی‌ذارم اینطور اذیت بشی اومدم جوابشو بدم که گوشیش زنگ خورد - جانم میثم جان ، سلام داداش شما هم نرفتید هنوز ... یه دفعه به ذهنم رسید که آخرین تلاشمم بکنم شاید گرفت برای همین گفتم : گوشیو بده من کار واجب دارم - چی ؟ - میگم کار واجب دارم - داداش گوشی ، مثل اینکه مریم جان می‌خواد باهات حرف بزنه گوشیو گرفتمو بعد از سلام و احوالپرسی پرسیدم شما عروسی میرید آقا میثم ؟ - راستش زن داداش دیشب خیلی دیر از مهمونی برگشتیم خسته بودیم گفتیم دیرتر راه بیفتیم بهتره ، البته داداش گفته بود نمیاد ولی زنگ زدم بازم بپرسم که اگه یه وقت نظرتون عوض شده بود با هم بریم - چه خوب که پرسیدید ، ما هم میاییم امیرحسین عصبی چشماشو ریز کرد و بهم خیره شد - چه عالی زن داداش خب پس دیگه تنها نیستیم خدا رو شکر ، به داداش بگید تا یکی دو ساعت دیگه خوبه راه بیفتیم ؟؟؟ - ام ... فکر کنم موافق باشند - باشه پس هماهنگ میشیم ، فعلا با اجازه گوشی رو که قطع کردم تازه متوجه ی اخم غلیظش شدم - کار واجبت این بود ؟! - با اجازه ی بزرگترا بللللللهههههه و بعد با لبخند ملیحی سرمو کج کردمو مژه هامو باد بزنی تکون دادم دستی به ته ریش مرتبش کشیدو خندش گرفت - میگم ... علی خواهرشو خوب شناخته که بهش لقب برازنده ی ولوله خانومو داده نه ؟ - مخلص جناب دکتر ... آماده شیم ؟ - به شرطی که بعد از عروسی تو هر شرایطی کنار خودم باشی گونشو بوسیدمو گفتم : تو دنیا برای مریم فقط ی دونه ای 🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌸 ┄•●❥ @salambaraleyasin1401 🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴 ارتباط با ما https://eitaa.com/hoseiny110
. ما خانوما همچین موجودات قدرتمندی هستیم که وقتی بخوایم کاریو انجام بدیم .... میدیممممم💪💪 😁😁 عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱 https://harfeto.timefriend.net/16754453658294