فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_عالی
حواسمون باشه
🔥گناه علنی مثل اختلاس از بیت المال❗️
الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ لوَلــیِّڪَ اَلْفــَرَجْ
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 یک نگاه متفاوت به زندگی!
🔻بیایید از این زاویه زندگی را ببینیم!
👈 کیفیت بهتر + متن
#تصویری
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸
🌸
✨﷽✨
#ࢪَنْجِ_عشـــق♥
بہ قلم ✍ : #میم_فࢪاهانے
#قسمت597
- برو بیرون خوشم نمیاد هر وقت حالم به هم میخوره میای و میبینیم
- مهم منم که بدم نمیاد
- آهان ببخشید ، حواسم نبود که من اصلا مهم نیستم
کلافه از تو آیینه نگام کردو گفت :
مریم ...جون هر کیو که دوست داری ، بزار حالت روبراه بشه بعد تا هر موقع بخوای دعوا رو از سر میگیریم باشه ؟ فقط الان دست از لج بازی بردار
- لج بازیه میگم برو بیرون ؟؟؟
متوجه نیستی که چقدر زشته جلوی این همه آدم اومدی با من تو دستشویی ؟
- این همه آدم کور نبودن ، دیدن حالت بد شده
- ای خداااا....
حالم خوب شد ، دیگه برو بیرون
از جاش تکون نخورد و بدون اینکه ذره ای گوشه ی لبش بالا بره که دلم خوش باشه داره شوخی میکنه گفت : اگه حالت خوب شده که تنها نباید برم تو هم با من میای
- کار واجب دارم ، حتما باید ازت اجازه بگیرم ؟
جدی به چشمام خیره مونده بود که اشاره کردم به درو گفتم : بیرون
بالاخره رفت ، به خودم تو آیینه نگاه کردم ، رنگ به صورتم نمونده بودو اینا هم گیر داده بودن که باید بمونیم و تازه میخواستند این وسط سوپرایزم راه بندازن
چند بار آب به صورتم زدمو درو که باز کردم دیدم ایستاده پشت در
کلافه دستمو به پیشونیم گرفتمو چشمامو بستم که به دنبالش کشیده شدم به سمت اتاق و بعدم درو بست
نشستم رو تخت یک نفره ی گوشه اتاق و همین که کنارم نشست ، ضربه ای به در زده شد و بعد زن دایی با یه شربت اومد تو
- بهتری مریم جان ؟
- بله ... شرمندم زن دایی دست خودم نبود
- مریم دیگه این حرفو به منی که یه عمر با خانمای حامله سرو کار داشتم نگو ، من حال تو رو بهتر از هر کسی درک میکنم ؛ بیا عزیزم این شربت نعناست خودم درستش کردم معجزه میکنه ، بخور حتماً بهتر میشی
- امیرحسین : ممنون زن دایی ، امروز حسابی تو زحمت انداختیمتون
- خواهش میکنم این چه حرفیه ، مریم جان اینو بخور تا بعدش بتونی غذاتم بخوری ، دیگه ازین بعد خیلی بیشتر از بیشتر باید مواظب خودتو کوچولوهات باشی
- ابروهام پرید بالا و با دهن باز به زن دایی خیره شدم
انگار تازه متوجه شد داره لو میده برای همین سریع گفت : امممم ... منظورم به بچههاست ، طفلیا خیلی از ظهر تا حالا عذاب کشیدنو غصه خوردند
- امیرحسین : مریم که غذاشو بخوره میبرمشون بیرون
- زن دایی : آره آره حتماً ، گناه دارن طفلکیا
و رو کرد بهم و با چشمکی ادامه داد من برم ببینم این جمیله خانوم بالاخره غذاها رو آماده کرد یا نه
با رفتنش شربتو خوردم و انصافاً چه چیز محشری بود !
کم کم همون حالت تهوع خفیفم هم از بین رفت ، یادم باشه دستورشو ازش بپرسم
🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌸
┄•●❥ @salambaraleyasin1401
🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴
ارتباط با ما
https://eitaa.com/hoseiny110
.
زندایی لو داد اون چیزی رو که نباید میداد ولی امیر حسین اونقدر فکرش مشغول بود که نفهمید🤪😁
عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱
https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 معجزه حدیث کساء‼️
🖤روایتی عجیب از بانویی که اعتقاد به اهل بیت نداشت ولی......
دوستان گوش ندین ازدستتان رفته.
معجزه حدیث کساء 😭😭😭
اگر دیدید گوش دادی دلتان شکست التماس دعای فرج
اللهم عجل لولیک الفرج
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرهنگ فاطمیه چیه؟؟؟
💎حضرت فاطمهیهزن۱۸ سالهمگهچقدربرای
نمازوامیستادهکهپاهاشونتاولمیزده
😳🤔
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🔴 روزنامه گاردین: جوانان آمریکایی برای درک علت پایداری مسلمانان فلسطینی شروع به یادگیری قرآن کردهاند!
🔹 جوانان آمریکایی فهمیدند، ولی یه سری احمق برانداز ایرانی تازه زدن تو فاز نفهمی!
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸
🌸
✨﷽✨
#ࢪَنْجِ_عشـــق♥
بہ قلم ✍ : #میم_فࢪاهانے
#قسمت598
یک ربعی گذشت و امیرحسین همونطور نشسته بود و سرش تو گوشیش بود
- میگم ... تو نمیخوای بری بیرون ؟
بالاخره سرشو بلند کرد و نگام کرد ؛ از این حجم جدیتش متنفر بودم دلم نمیخواست این روشو که هیچ وقت برای من نبود رو ببینم
- بهتری ؟
- آره ... ممنون از لطفت ، حالا دیگه لطفاً برو
- اوه ... با حرفم عصبانی شد ؟؟؟!!!
سینی غذا رو گذاشت رو پام و شاکی گفت : اینو بخور مطمئن باش میرم که اشتباهاتتو بیشتر بهت یادآوری نکنم
چشمام گرد شد با این حرفش
من برای این گفته بودم که زشت بود جلوی این همه آدم ، اول تو دستشویی بودیم حالا هم تو یک اتاق ؛ خب خجالت میکشیدم دیگه ، زشت نبود ؟؟؟
چرا درک نمیکرد ؟
- من منظورم ...
- امیرحسین : بله ، امروز منظورتو کاملاً بهم تفهیم کردی ، این قاشقو بگیری رفتم
با حرص قاشقو از دستش کشیدم و بلند شد و رفت
و با رفتنش قاشق و کوبوندم تو سینی
میترسیدم دوباره برم بیرون و حالم از بوی غذا دوباره بد شه برای همین هرکی اومد دنبالم عذرخواهی کردم و نرفتم اونا هم چون دیده بودن حالم بد میشه درکم کردند
بعد متوجه شدم امیرحسین و آقاحامد همه ی بچهها رو برده بودند بیرون و برای شام هم برنگشتند ، بعد از شام همه ی خانوما جمع شدن تو اتاقی که من بودم و داشتیم حرف میزدیم که بچهها بالاخره ساعت ۱۱ برگشتند ، اما امیرحسین تو نیومد
- رضوان : ببینم بچه ها خوش گذشت؟؟؟
- حسنا (دختر رضوان) : خیلی خیلی خوب بود ، هرچی دلمون خواست خوردیم شهربازی هم رفتیم
- زن دایی : واییییییی ؛ پس خیلی خوش به حالتون شده
زینب دستاشو با ذوق به هم کوبید و گفت زن دایی بابام خیلی خفنه مگه نه ؟؟؟
- زندایی بلند زد زیر خنده و گفت : بله عزیزم شک نکن
بالاخره به بچهها لباس دادم برای خواب و رضوان براشون جا پهن کرد و بعد از کلی تعریف از اینکه چی بهشون گذشته پیش خودم خوابیدند ، خدا روشکر کاری کرده بود که تلافی اون همه غصه ای که امروز خوردند در بیاد ولی خودش معلوم نبود کجا رفته
دلم بدجور شور میزد ، مدام تو اتاق راه میرفتم و فکر خیال میکردم
نکنه طوریش شده ؟
تصادف نکرده باشه ؟
اینا چرا اینقدر خونسرد بودند چرا براشون مهم نبود که برنگشته ؟!!!
دیگه نتونستم طاقت بیارم و رفتم بیرون . آقا میثم و آقا حامد و پیام فیلم میدیدند ، وقتی رفتم جلو برگشتند به سمتمو و نگام کردن
- میثم : چیزی شده زن داداش ؟ چرا نخوابیدید هنوز ؟
- آقا میثم ، امیرحسین نیومده هنوز
- حامد : نگران نباشید گفتم که دیر میاد
- ساعت دو و نیمه دیگه چقدر دیر آقا حامد ؟
🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌸
┄•●❥ @salambaraleyasin1401
🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴
ارتباط با ما
https://eitaa.com/hoseiny110
.
امیرحسین دیگه کجا رفته ؟؟؟!!!
عجب سفری شده ها
مریم اگه کلاهشم تو اصفهان بیفته حتم دارم که دیگه نمیاد برش داره
😕😕
عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱
https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
19.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
....
دو راه توسل به حضرت زهرا (س)
الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ لوَلــیِّڪَ اَلْفــَرَجْ
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
مقام عرشی حضرت زهرا_4.mp3
13.27M
#مقام_عرشی_حضرت_زهرا "س" ۴
✨ حضرت زهرا سلاماللهعلیها ؛
محبت به ما و دوستان ما،
و دشمنی با دشمنان ما، شما را در زمرهی شیعیان ما قرار نمیدهد!
بلکه شیعیان ما کسانیاند که؛
در #بایدها و #نبایدها ی زندگی، دنبالهرو ما هستند!
✦ چگونه میتوان در عصر امروز
سبک زندگی مان را، و بایدها و نبایدهایش را با سبک زندگی حضرت زهرا "س" در چهارده قرن گذشته تطبیق دهیم ؟
#استاد_شجاعی 🎤
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸
🌸
✨﷽✨
#ࢪَنْجِ_عشـــق♥
بہ قلم ✍ : #میم_فࢪاهانے
#قسمت599
- حامد : مریم خانم امیرحسین وقتایی که خیلی تو خودشه میره بیرون و با خودش خلوت میکنه ، برمیگرده دلواپس نباشید
نمیشد ؛ نمیتونستم دلواپسش نباشم
به غیر از یک شب ، اونم اوایل ازدواجمون که ساعت ده و نیم شب برگشته بود خونه ، دیگه سابقه نداشت اینطوری نیاد
چرا اونقدر عصبانی شدم و اون حرفا رو بهش زدم ؟
رفتم تو حیاط و نشستم تو تاریکیِ کنار باغچه و به در حیاط خیره موندم
اون میخواست تموم لحظه هایی که حالم بده همراهم باشه اما من فقط به دیگران فکر کردم و خجالتم ؛ نفهمیدم چطور شکستمش ، خدایا برگرده فقط
نمیدونم چقدر راه رفتم و نشستم و چند بار طول حیاتو رفتم و برگشتم و به خودم بد و بیراه گفتم
دیگه از زور استرس و دلواپسی دستامو مشت کرده بودم که جلوی لرزششو بگیرم که بالاخره کلید انداخت و از در حیاط اومد تو
کلیدو از کجا آورده بود !!!
به ساعتم نگاه کردم ۴ صبح بود!
با تعجب بهم نگاه کرد و گفت : تو چرا نخوابیدی هنوز
نفس عمیقی گرفتمو با عصبانیت رفتم به سمتش
- تو ... تو خجالت نمیکشی ؟
این ساعته اومدنه ؟ میدونی چقدر نگرانت بودم ؟ میدونی فکرم به کجاها که نرفت ؟ اصلا میفهمی دلواپسی ینی چی ؟ تا تو قبرم گذاشتمت امیر
حتی یک لحظهام خواب به چشمم نیومد
ناخواسته صدام رفت بالاتر
- کجا بودی تا الان ؟
- هیسسسسس ، صداتو بیار پایین
بلندتر گفتم : میگم کجا بودی تا الان؟؟؟
- بیا بریم بیرون با هم صحبت میکنیم
- خیلی بی فکری ، خیلی بی خیالی ، خیلی بیمسئولیتی ، خیلی بی ... بی ...
- بی شعورم ؟
نفسمو با فشار دادم بیرون و رفتم جلوتر و مشتی به سینه ش زدم
دیگه هیچ وقت حق نداری همچین کاری بکنی ... مردم و زنده شدم ...هیچ وقت این کارو نمیکنی هیچ وقت ...
- باشه عزیزم باشه صداتو بیار پایین
دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم و گریه م گرفت و خودمو انداختم تو بغلش
- روی سرمو بوسید و گفت : گریه نکن ... بیا بریم بیرون ، موقع اذانه حتماً همه با سرو صدات بیدار شدن
- دیگه حق نداری ...
- باشه بیا بریم بیرون صحبت میکنیم
از در زدیم بیرونو همینطور تو ماشین گریه میکردم که بالاخره ایستاد و از ماشین پیاده شد و درو برام باز کرد
- بیا بریم ببین کجا بودم ، سرمو بلند کردمو نگاش کردم
- بیا دیگه مگه نمیخواستی بدونی کجا بودم
کنار زاینده رود !!!
دستمو گرفت و رفتیم جلو و روی یکی از نیمکتهای کنار رود نشستیم
- من اون همه نگران بودم تو اومدی برای خودت اینجا خوش خوشان ؟
- داغون بودم مریم ، نمیتونستم بمونم خونه
با عصبانیت داد زدم این چه منطقیه که بهت اجازه میده هر وقت احساس کردی داغونی بزاری بری ؟
🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌸
┄•●❥ @salambaraleyasin1401
🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴
ارتباط با ما
https://eitaa.com/hoseiny110
.
این غرور لعنتی
همیشه چوب لای چرخ زندگیهایمان انداخته...
گوش ندادیم به حرف کسی که دلسوزمان بود،
انجام ندادیم کاری را که میدانستیم باید،
پیام ندادیم به کسی که
دلتنگمان بود،
وقت برای عاشقی کردن خیلی کمه تا چشم روی هم بگذاریم عمریه که رفته و حسرتش بر جای مونده ...💔🍃
عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱
https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 شیعه شدن بانوى اهل سنت از کشور انگلیس با فهمیدن نحوه شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها !!
👈 او بعد از شیعه شدن گفت: در مورد نحوه شهادت، به من دروغ گفته بودند !!
#ایام_فاطمیه
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️🍃🌹🍃▪️
اونیکه برات سخته، همونیه که باعث رشدت میشه...
این کلیپو حتما ببین...
برای هرکس که دوستش داری ارسال کن 🌱🤍🥹
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
#تلنگرانه
حسین یڪٺا:
بچہ ها دۅ دۅٺـا چہارٺاۍ خدا با دۅ دۅٺـا چہارٺاۍ ما
فرق داره
یہ گنـاه ٺرڪ میشہ
همہ چے بہ پآٺ ریخٺہ میشہ
یہ جا حۅاسٺ پرٺ میشہ،صـد ساݪ راهٺ دۅر میشہ
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸•°•🌸
🌸•°•🌸
🌸
✨﷽✨
#ࢪَنْجِ_عشـــق♥
بہ قلم ✍ : #میم_فࢪاهانے
#قسمت600
دستاشو دو طرف خودش روی نیمکت ستون کردو خودشو یکم به سمت جلو متمایل کرد و خیره شد به سطح آب
چند دقیقهای بینمون سکوت بود تا بالاخره گفت : ی زمانی فکر میکردم محاله روزی برسه که مال من بشی میترسیدم پا پیش بزارم که جواب رد بشنوم ، وقتی تو بیمارستان جلوی خودم ازت خواستگاری کردن تازه فهمیدم دیگه نمیتونم بدون تو زندگی کنم به خودم جنبیدمو دلمو زدم به دریا و خدا هم خواست و مهرم به دلت افتاد و با اون همه سختی بالاخره پا گذاشتی به زندگیم
تو اون جنجال دم عروسیمون پای همه چیزم وایستادی ، همون موقع به خودم قول دادم همه چیزمو به پات بریزم
همه تلاشم رو هم کردم تا اونی باشم که میخوای ، ولی انگار جز رنج برات چیزی ندارم ؛ هرچی دست و پا میزنم انگار دستم برات خالیتر از خالیه
آوردمت خونه ی خودم که برات بهترین زندگی رو بسازم اما برعکس شده
برادرتو گرفتم ، آسایشتو گرفتم ، آرامشتو گرفتم اونقدر که تصورت این شد که اشتباهی پاتو به این زندگی گذاشتی که حتی اشتباهی داری مادر میشی ؛ نمیدونم چرا نتونستم
- شک کردم مریم ، شک کردم که اصلاً عشقی بینمون وجود داره یا نه
- مسئله اینجاست که اتفاقا منم شک کردم ؛ اگه کسی عاشق باشه هر اتفاقی که بیفته بازم عشقشو فراموش نمیکنه ، تو اون لحظه همه ی هم و غمت بچهت بود اصلاً منو ندیدی
- مریم چرا متوجه نمیشی من عصبی بودم
- آره آره ... کاملا متوجه ام عصبی بودی ؛ چون فرزانه جلوی اون همه آدم لو داد براش چیکار میکردی ؛ و من نباید میفهمیدم و فهمیدم
که تو اون بیپولی صبح تا شب کار میکردی تا براش اون چیزی رو بخری که خانم به چشمشون بیاد ، بیشتر از ۱۰ دفعه بهش زنگ میزدی و قربون صدقهاش میرفتی
- چرت گفته عزیزِ من
- بزار حرفمو بزنم ؛ وقتت که آزاد میشد صبح تا شب با هم بیرون بودید ، و آره میدونم نمیخواد بگی ؛ اون موقع منی وجود نداشته که بخوام حسادت زنونه داشته باشم نسبت بهش
اما ازین میترسم که در کنار تموم اینا چیزای دیگه هم بوده باشه
- مریمممممم
با حرص گفتم : اینقدر مریم مریم نکن ، این حرفای قشنگی که به من میزنی به اونم حتماً زدی
میدونی چی کشیدم وقتی اینا رو میشنیدم ؟
نگاه ترحم آمیز دیگران دیگه داره حالمو به هم میزنه
اشکی که از گوشه ی چشمم چکید رو پاک کردم و ادامه دادم : ولی بدبختیم اینجاست که با همه ی این حرفا من بازم دوستت دارم
اما تو خیلی راحت نیومدی خونه و برات مهم نبود من چی میکشم با نیومدنت ؛ هر لحظهای که میگذشت انگار راه نفسم بستهتر میشد ؛ لحظه به لحظش برام حکم مرگو داشت ، اون وقت نشستی برای من میگی شک کردی ؟؟؟؟
از دیروز تا به حال همش دارم از خودم میپرسم اگر جای من بودی عکس العملت چی بود ، میتونستی ازین به بعدو با آرامش زندگی کنی با وجود دیوونه ای مثل اون ؟
اصلا خاک تو سر تفلونش کنند که مثل آویزونا مدام میخواد خودشو بچسبونه به زندگی ما ، که بعد تو بشینی اینجا اینو بگی
با جمله ی آخرم چشماش گرد شدو ابروهاش پرید بالا و خندش گرفت
🌸اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌸
┄•●❥ @salambaraleyasin1401
🔴هرگونہ کپے حࢪام و پیگࢪد الهی و قانونی داردونویسنده به هیچ وجه راضی نیست🔴
ارتباط با ما
https://eitaa.com/hoseiny110
.
همسر است دیگر
گاهی آنقدر دلش میگیرد که میخواهد به خاطر بعضی کم محبتیهایت
بهانه گیری کند به هوای
آغوش تو ...
شانههای تو...
که بعد تو آرام ... خیلی آرام
در گوشش زمزمه کنی
- ببین ... من هنوزم عاشقتم❤️🍃
پارت امشبو تقدیم میکنم به اون دو دوست عزیزِ دیارِ نصف جهان
خوبی هاو محبتاتون ثابت شده ست عزیزای من از پارتای اخیر به دل نگیرید 😉🙏❤️
عزیزان در این لینک منتظر نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما در مورد رنج عشق هستیم .🌱
https://harfeto.timefriend.net/16754453658294
۱- دوست خوبم اداره کردن گروه گپ خیلی سخته باید مدام تو گروه حاضر باشیم که صحبتی خارج از عرف و یا بعضا بحث و غیره اتفاق نیفته واقعا وقتشو ندارم 🙏🌸
۲- نه دیگه وقتش بود ی حال اساسی بگیره که دیگه ازین کارا نکنه چه معنی داره مرد متاهل تا صبح بیرون باشه هاااااااان😡
3-اینجوری. ⚔ 🪓 🔪😁
۴- نه دیگه پسرمون عاقله ازین کارا نمیکنه 😉
۵- ممنون از لطفتون 😍❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاطمه الزهرا (سلام الله):
مصیبت هایی بر من وارد آمد
که اگر بر روز وارد می آمد
به شب تبدیل میشد.
📚بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۱۰۶
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
ماجرای عشق کارگر مسجد به گوهرشاد،
و معجزهای که نماز در این ماجرا ایجاد کرد!
#فاطمیه
#امام_زمان🥀
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
011.mp3
15.37M
🟣خانواده موفق
#دکتر_سعید_عزیزی
💠قسمت دهم
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | #به_وقت_طلوع
دعای ۲۴۷ صحیفه جامعه سجادیه: دعا در روز جمعه
انگار جمعهها، تهِ فرصت یک هفتهاند،
تا بنشینیم و خرابکاریها و طغیانهایمان را بشمریم!
تا باز هفتهای نو را دوباره در آغوش همان خدایی شروع کنیم که در شلوغیها بارها گمش کردیم.
جمعهها شاید هم نقطهی پایانند و هم شروع،
پایانِ خطا رفتنهای گذشته و شروع نقطه سرِ خط!
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمانم
تو را ندیده ام اما...✨
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹#دکتر_سعید_عزیزی
🔰 رفتارهای عجیب خانواده سر سفره!
✍اگر می خواهید بچههایتان به جایی برسند، حتماً یک وعده غذایی را کنار هم بخورید.
❇️🔺اینها را باید به بچه ها یاد داد و فرهنگ سفره انداختن را جا انداخت./دکتر عزیزی
🎥#دکتر_عزیزی
#فرهنگ_سفره
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠عشقمون به امام زمان علیهالسلام
رو چجوری اثبات کنیم...!؟
🎙استاد راجی
اللهمعجللولیڪالفرج
#امام_زمان
«🍃یا صاحب الزمان ادرکنی 🍃»
. ࿐჻❥⸙💚⸙❥჻࿐
↝𝐉𝐨𝐢𝐧 @salambaraleyasin1401