eitaa logo
صالحه کشاورز معتمدی
6.1هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
9 فایل
کمکتون میکنم تا حال خانواده شما بهتر بشه دبیر خانواده استان البرز در جبهه فرهنگی و قرارگاه تحول ادمین : @Admiin114 ثبت نام دوره: @Sabte_name_doreh واحد مشاوره https://eitaa.com/joinchat/4035444855C167ad52bed
مشاهده در ایتا
دانلود
📣📣📣📣📣📣 🖇 🎓 🔸هر چهارشنبه یک آموزش کاربردی 🔹موضوع این هفته : ۲ ‼️تو کسب و کارت موانعی هست و نمیدونی مشکل از کجاست‼️ برای مرتفع کردن موانع👇👇 به این وبینار عالی دعوت دارید ... برای شرکت در لایو این هفته ⤵️ لطفا ساعت ۱۷ در پیج اینستاگرام‌ آنلاین باشید. 🎙فایل صوتی در کانال ایتا بارگذاری خواهد شد.👌 به کانال توانمندسازی بانوان بپیوندید 👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/3534356591Cdbfc9b3cb8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏖 @salehe_keshavarz ✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 حال عجیبی داشتم ... حال شرمندگی و حق‌به‌جانبی توأمان با من بود. به اندازه هزارم ثانیه چشم در چشم شدیم سریع سرش را پایین انداخت ... مرتضای محجوب من... چند لحظه نگاهش کردم در این یک‌سال خیلی تغییر کرده بود به نظرم ده سال بزرگ‌تر و مردتر می‌آمد. _ کمک نمی‌خواید با این جمله مرتضی به خودم آمدم + نه ممنون خوبه همه‌چیز _ باشه پس من میرم به سمت در حرکت کرد ... من نبودم یک نفر دیگر از وجودم صدایش زد: + مرتضی !!! برگشت گرهی در ابرو داشت : _بله بفرمایید +من ... من ... باید باهات حرف می‌زدم اما خوب نشد ... با همان اخم گفت : _ مهم نیست صحبتی نداریم دیگه... + اما من دارم باید دلیل کارم رو بدونی ... چند قدم به سمتم آمد و خیره نگاهم کرد با کمی خشونت گفت : _علاقه‌ای به شنیدنش ندارم... یک لحظه از هیبتش ترسیدم ... اما شباهت عجیبش در آن لحظه به پدرم مرا مسحور کرد... وای خدای من مرتضی روزبه‌روز بیشتر شبیه پدرم می‌شد ... بی‌اختیار گفتم : چقدر شبیه بابام شدی مرتضی... با این جمله من از عصبانیت سرخ شد شنیدم که زیر لب گفت: _ لااله‌الاالله ... به سمت دررفت و برگشت از ریختن اشک‌هایش ابایی نداشت ، با تکان دادن انگشت اشاره به سمتم آمد... از ترس چند قدم عقب رفتم ... _ببین طیبه منو با اسم دایی تحریک نکن یک‌بار برای همیشه بهت می‌گم نه دیگه برام مهمی ... نه میخوام دلیل خیانتت رو بدونم... و نه می‌خوام که ببینمت ... برو با همون امیر میلیونر خوش باش ... تو ارزشت همون مرد مشروب‌خوار و زن‌باره است که... دیگه هیچچچی نشنیدم... چشم‌هایم سیاهی رفت و ... روی صورتم آب می‌پاشید : طیبه... طیبه... خوبی ؟؟ غلط کردم پاشو... صورتش را از نزدیک می‌دیدم خدایا این مرد همین سال گذشته همسرم بود و حالا یک نامحرم به خودم آمدم چادرم را صاف کردم و روسری‌ام را کشیدم جلو و با صدای آهسته گفتم : +خوبم ... با خجالت گفت : _چیزی می‌خوای بیارم برات... + نه ممنون.. _ ببخشید ... به خدا نمی‌خواستم ... +می‌دونم ... حقمه... این حرف‌ها رو باااید بشنوم با حال استیصال نگاهش کردم : + ولی مرتضی تو از هیچی خبر نداری پس قضاوتم نکن ... سرش پایین بود و فکر می‌کرد . +حالم خوب نیست مرتضی تو دیگه داغ منو بیشتر نکن ... مغبون گفت : _کاری از دستم برات برنمیاد... بلند شد ... _اگه خوبی من برم خوبیت نداره این‌جا باشم +آره خوبم برو ... به سمت در رفت ... ایستاد... برگشت... می‌خواست چیزی بگوید اما پیش دستی کردم با التماس گفتم : +حلالم کن مرتضی ... تورو به خونِ بابای شهیدت تورو به روح بابام حلالم کن ... گیر افتاده بودم ، پای آبروی بابام و آینده بچه ها در میون بود ... حلال کن منو مستقیم نگاهم کرد ... سکوت ... آهی کشید و سری تکان داد و گفت : _حلالت باشه طیبه ... طیبه حال بدت رو با مامان فاطمه تقسیم کن اون یه مادر و معلم خوبه برات زندگیتو درست کن... تو حالا زن اون مرد هستی... صاحب زندگی شدی... پس بسازش ... چقدر این جملات را برادرانه برایم گفت و بعد سریع رفت. تمام شدم... من همان‌جا در همان مسجد تمام شدم. بقیه مراسم مثل همیشه برگزار شد ، یخ مرتضی هیچ‌وقت باز نشد ، هیچ‌وقت جایی‌که من بودم حاضر نمی‌شد اما به توصیه او به عمه فاطمه پناه بردم و زندگی‌ام وارد فاز جدیدی شد ... ✍ صالحه کشاورز معتمدی ... ❀✤✾᪥❀ ⃟⃟ ⃟⛱ ⃟✤ 💌 انتشار بدون لینک کامل کانال جایز است💌 ✤ ⃟⃟ ⃟⛱ ⃟❀✤✾᪥❀ 🏖 @salehe_keshavarz
گاهی شبها مغزم بیداره جسمم خوابش میاد بعد التماس مغز میکنم که بخواب ۸ صبح مشاوره داری ها ... مگه گوش میکنه 😏 الان فیگور گرفته که بیا کل داستان حضرت دلبر رو بنویس تموم بشه ... دیگه نمیدونه که جسم مرکبیست بس خسته 😉 ان شاءالله شما زود و خوب خوابتون ببره به سندرم مغز و فکر بیقرار مثل من مبتلا نشید 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ⚫️ سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... ▪️ @Salehe_keshavarz بياييد و استجابت دعایی باشيد که با نهایت اضطرار کنار گودي قتلگاه خوانده شد... دعای عشق را زینب میان قتلگه خوانده ظهور توست مضمون دعای عمه ات زینب سلام الله علیها ▪️يا رب الحسين بحق الحسين ▪️إشف صدر الحسين
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔊💰🔊💰🔊💰🔊💰🔊 📌ویژه و 🎓استاد دوره👇 ⚜...صالحه کشاورز معتمدی...⚜ 📑برخی از سرفصلها : 🔅ثروت و برکت 🔅پیدا کردن موانع پولدار شدن 🔅ساختار ذهنی ثروت آفرینی 🔅معرفی انواع مشاغل 🔅چگونه درآمد از شغل خود را ده برابر کنیم؟ 🔅راه اندازی کسب و کار اینترنتی 🔅آموزش تولید محتوا به سبک پیجهای مطرح اینستاگرام 🔅چگونه یک پیج پول ساز داشته باشیم 🔅و ... 🖇دارای👇 🔖۱۲ جلسه لایو‌ 🔖به همراه پاورپوینت 📚آموزش در👇 ⏱روز یکشنبه رأس ساعت ۱۷🔻 📍مهلت ثبت نام👇 📂۶ شهریور الی ۱۲ شهریور 🗃 ادمین ثبت نام↙️ 🆔 @Admiin114 کانال توانمندسازی بانوان↙️ 🌐 @Salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤔🤔 شما عضو کدام دسته هستید ؟!! زنان ثروتمند ... 🔺👆...یا...👇🔻 زنان فقیر ...؟!! 🖇نظراتتون رو هم برامون ارسال کنید تا دوستانتون هم استفاده کنند برای ارسال نظر ادمین اینجاست👇👇 @Admiin114 به کانال توانمندسازی بانوان دعوت دارید👇👇 🌐 @Salehe_keshavarz
صالحه کشاورز معتمدی
🔊💰🔊💰🔊💰🔊💰🔊 #ثبت_نام #دوره_زنان_ثروت_ساز_برکت_آفرین #آغاز_شد 📌ویژه #بانوان و #دختران 🎓استاد دوره👇
👆👆 سلام عزیزانم این بنر رو به همه دوستانتون ارسال کنید و همه عزیزانتون رو که دوست دارند در زمینه اقتصادی ، پیشرفت چشمگیری داشته باشند رو دعوت کنید 🌺👏 و این کلیپ کوتاه رو هم استوری کنید و پیج تگ کنید😊👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️‼️سوال پرسیدید👇👇 _چرا ما پول نداریم🙇‍♀ _چرا نمی تونیم کسب درآمد داشته باشیم🙇‍♂ 🌐 @Salehe_keshavarz
‼️‼️‼️‼️ سلام عزیزانم ده دقیقه دیگه بریم لایو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏖 @salehe_keshavarz ✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 امیر انتخاب من بود یا تقدیرم نمی‌دانم. جوان‌تر از آنی بودم که بازی‌های روزگار را درک کنم فقط می‌دانستم دوستش ندارم چون با من متفاوت بود ، اهل نماز نبود و چارچوب مرا نداشت ، مشروب مصرف می‌کرد و سیگار می‌کشید ، هر چند که شب عقد به من قول داده بود که هیچ‌وقت او را مست نخواهم دید . از حلال بودن کامل مالش هم مطمئن نبودم از بخشی که میدانم حلال است دین پدرم را پرداخت و آبروی پدرم را خرید و خانواده‌ام را حفظ کرد. ولی چیزی که مرا عذاب می‌داد عشق خالص امیر به من بود ، کاش دوستم نمی‌داشتی و لااقل این‌همه مرا نمی‌خواست تا تکلیفم با او روشن می‌شد با این محبتهای امیر و حس دینی که به او داشتم فکر طلاق عذابم می داد. اما هیچ کدام از کارهایش نمی‌توانست فکر مرتضی را از ذهنم خارج کند و این سخت ترین قسمت ماجرای زندگیم بود. به توصیه‌ی مرتضی چند روز بعد از برگشتن به کرج با عمه فاطمه قرار گذاشتم و به دفترش رفتم ، به‌تازگی در دانشگاه آزاد تهران کار خود را شروع کرده بود ، برایش گل رز خریدم ، عمه با خوشحالی پذیرای من شد . جلسه اول برایش اشک ریختم و از دل‌تنگی بابایم گفتم ، علت ازدواج با امیر را شرح دادم. هیچکس جز امیر راز صیغه محرمیت من و مرتضی را نمی‌دانست آن روز هم نتوانستم آن راز را فاش کنم ، وسط صحبت‌ها این جمله عمه فاطمه برایم سخت بود : _طیبه چرا فکر می‌کردم تو هم مرتضایی منو می‌خوای ؟ حرفی برای گفتن نداشتم ... سرم را پایین انداختم ... + خواستن مرتضی یک چیز بود و پرداختن بدهی بابا بابت تعاونی که از بین رفته بود یک چیز دیگه ، مبلغ این بدهی طوری نبود که کسی دوروبر ما از پسش بربیاد باور کنید من چاره‌ای جز اینکار نداشتم... _ باشه نازنینم ادامه نده... درکت می‌کنم هرچند که از معصومه ناراحتم که چرا بدون مشورت ما اینکارو کرد فقط چهار ماه از فوت پدرت گذشته بود که به یکباره خبر نامزدی تو و امیر رو به ما داد و باعث به وجود اومدن دلخوری شد ... بگذریم... حالا بگو چه کمکی از دست من برمی‌آید ... +عمه جانم من شرعاً و عرفاً همسر مردی هستم که عاشقانه منو دوست داره اما خیلی باهاش متفاوت هستم ، بنا به دلایلی هم الان نمیتونم و نمیخوام که ازش جدا بشم ، دلم می‌خواد حالا که سرنوشت من این شده حداقل طوری همسرداری کنم که فردای قیامت شرمنده بابا و مامانم و حضرت زهرا نباشم ... خجالت می‌کشم از این زندگی... زندگی‌ای که هیچ چیزش به من نمی‌آید... عمه آن روز برایم بابی را فتح کرد که تا این لحظه مفتوح ماند و با حرف‌هایش در آن جلسه و جلسات بعد سبک همسرداری و نوع نگاه مرا به زندگی تغییر داد مثل زمان کودکی‌ام که خواندن و نوشتن یادم می‌داد آن روز هم الفبای زندگی را برایم معنا کرد به توصیه عمه در فرصت باقیمانده درس‌هایم را جمع‌بندی کرده و در کنکور رشته‌ی روان‌شناسی قبول شدم امیر کل خانواده‌ها را سور داد و برایم ماشین شخصی خرید . طبق فرمول‌هایی که عمه یادم داد رفتارم را با امیر تغییر دادم ... سخت بود ... اما شد. هیچ‌وقت عاشقش نشدم اما با او حس‌هایی را تجربه کردم که کم‌کم راه زندگی مرا نمایان کرد من و امیر سیری را شروع کردیم که تعریف مجدد آن برایم هم سخت است و هم شیرین ... فکر طلاق همان روزها از ذهن من پر کشید تا روزی که ... ✍ صالحه کشاورز معتمدی ... ❀✤✾᪥❀ ⃟⃟ ⃟⛱ ⃟✤ 💌 انتشار بدون لینک کامل کانال جایز است💌 ✤ ⃟⃟ ⃟⛱ ⃟❀✤✾᪥❀ 🏖 @salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ⚫️ سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... ▪️ @Salehe_keshavarz دو سال میگذرد از آغاز دوری ما ! دو سال میگذرد از سلام های روی باممان! دو سال میگذرد از تماشای مجازی حرم! چگونه سر شود این انتظار طولانی ؟ مگر گه صاحب ما کربلا به ما بدهد... ▪️يا رب الحسين بحق الحسين ▪️إشف صدر الحسين
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
record20210901184228.mp3
19.03M
🖥چهارشنبه های وبیناری ۲ 🎓 صالحه کشاورز معتمدی 🎓 مباحث⤵️ 💬 قسمت دوم مبحث ثروت و کسب درآمد 💬 چگونه می توانیم به ثروت دست پیدا کنیم...!!! 💬 بررسی دلایل عدم دسترسی به ثروت ... حتما این لایو رو برای دوستانتون ارسال کنید📤💯 ارسال نظر و تجربه به ادمین⤵️ ↪️ @Admiin114 🌐 @salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔊💰🔊💰🔊💰🔊💰🔊 📌ویژه و 🎓استاد دوره👇 ⚜...صالحه کشاورز معتمدی...⚜ 📑برخی از سرفصلها : 🔅ثروت و برکت 🔅پیدا کردن موانع پولدار شدن 🔅ساختار ذهنی ثروت آفرینی 🔅معرفی انواع مشاغل 🔅چگونه درآمد از شغل خود را ده برابر کنیم؟ 🔅راه اندازی کسب و کار اینترنتی 🔅آموزش تولید محتوا به سبک پیجهای مطرح اینستاگرام 🔅چگونه یک پیج پول ساز داشته باشیم 🔅و ... 🖇دارای👇 🔖۱۲ جلسه لایو‌ 🔖به همراه پاورپوینت 📚آموزش در👇 ⏱روز یکشنبه رأس ساعت ۱۷🔻 📍مهلت ثبت نام👇 📂۶ شهریور الی ۱۲ شهریور 🗃 ادمین ثبت نام↙️ 🆔 @Admiin114 کانال توانمندسازی بانوان↙️ 🌐 @Salehe_keshavarz
صالحه کشاورز معتمدی
🔊💰🔊💰🔊💰🔊💰🔊 #ثبت_نام #دوره_زنان_ثروت_ساز_برکت_آفرین #آغاز_شد 📌ویژه #بانوان و #دختران 🎓استاد دوره👇
‼️‼️‼️‼️ 🔊تمدید شد... سلام عزیزانم ثبت نام تا روز جمعه مورخ ۱۴۰۰/۶/۱۹ تمدید شد✅✅ ان شاءالله اسرع وقت به تمام پیوی ها پاسخ داده خواهد شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ صلي الله عليك يا مولاناالسجاد و شام شد آن زهری که چهل سال جگر سوزاند و اشک جاری ساخت و دل کباب کرد! گرچه شهید سم عدو گشته ای ولی این زهر شام بود که بر جانتان نشست... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ به اميد شفاعت شما به يا وجيهاً عندالله إشفع لنا عندالله @Salehe_keshavarz سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... ▪️ ▪️يا رب الحسين بحق الحسين ▪️إشف صدر الحسين