eitaa logo
صالحین دامغان
346 دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
592 فایل
ارتباط با ادمین @a_mohammadi61
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🍃محمدرضا، فرزند علی جان، در تاریخ ۱۳۴۴/۰۲/۰۷ در کلاته، از توابع دامغان چشم به جهان گشود. او دوران کودکی را در روستا گذراند و در همانجا وارد دبستان شد ولی فقط تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواند. او به دلیل مشکلات اقتصادی و به دلیل اینکه پدرش از راه دامداری قادر به برطرف ساختن نیازهای خانواده نبود، تصمیم گرفت کار کند تا بتواند کمک حال پدر خود باشد. 🍃او به کارگری می پرداخت و از این راه امرار معاش می کرد. در سال هایی که ارتش مزدور عراق، جنگ تحمیلی را بر علیه کشورمان به راه انداخته بود جوانان و مردان بسیاری به دفاع و پاسداری از میهن خود برخاسته بودند واز کشورشان و ملت پاکش در برابر تجاوز دشمنان و بیگانگان محافظت کردند. 🍃محمدرضا نیز در سال ۶۲-۶۱ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دامغان درآمد و از این طریق به سوی جبهه های نبرد حق علیه باطل رفته ،تا او نیز به تکلیف شرعی خود در قبال میهن خود، جامه ی عمل بپوشاند. 🍃او وقتی به جبهه می رفت پسری به نام علی داشت. شهید در منطقه هورالعظیم خدمت می کرد و سرانجام در تاریخ ۱۳۶۴/۱۱/۰۷ در آنجا در اثر بمباران هوایی دشمن و اصابت ترکش به سینه و پشت، به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پیکر پاک او، پس از انتقال به زادگاهش در همانجا به خاک سپرده شد. 🌷 ✨🌙 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🌹 🍏 محمدعلی، فرزند محمد مهدی در تاریخ ۱۳۴۳/۰۳/۰۲  در کلاته ، از توابع دامغان متولد شد. پدرش انسانی شریف و زحمتکش بود و به کار کشاورزی و دامداری اشتغال داشت و از این راه چرخه زندگی را می چرخاند و نیازهای خانواده را برطرف می ساخت. 🍐 محمدعلی دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی را در روستا گذراند ولی موفق به ادامه تحصیل نشد. او در کارهای کشاورزی و دامداری به پدرش کمک می کرد و چون فرزند ارشد خانواده بود، سعی داشت باری از روی دوش پدرش برداشته و کمک حال او باشد. 🍊 او بعد از مدتی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دامغان درآمد و در آنجا مشغول به فعالیت شد. 🍋 در زمان جنگ تحمیلی، وقتی ارتش عراق از هر طرف کشور عزیزمان را هدف بمباران قرارداده بود، محمد علی نیز مانند بسیاری از جوانان هم سن و سال خود راهی جبهه های حق و حقیقت شد،و در راه حفظ آرمان های والای اسلامی و انقلابی جنگید. او از طرف سپاه به منطقه غرب کشور اعزام شد و در تاریخ ۱۳۶۴/۰۵/۰۹ در اشنویه هنگام انجام ماموریت پر پرواز گشود و آسمانی شد. پیکر پاک او در زادگاهش، کلاته به خاک سپرده شد.🥀💔😔 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🌹 🍃 آقامحمد فرزند رمضانعلی در تاریخ ۱۳۴۷/۰۱/۰۱ در روستای فرات از توابع شهرستان دامغان چشم به جهان گشود. وی قبل از تولد پدرش را از دست داد و از همان ابتدا از این موهبت بزرگ محروم بود. 🍃 آقامحمد از ابتدای تولد تا چند سال تحت سر پرستی مادر و با کمک بستگان بزرگ شد. اما مادرش قبل از این که او دوره ی کودکی را پشت سر بگذارد، مجدداً ازدواج کرد. بنابراین از آن پس مسئولیت سرپرستی وی را پدر خوانده اش بر عهده گرفت. 🍃 آقامحمد در این شرایط تحصیلات خود را آغاز کرد. با اوضاع و احوال سختی که در آن قرار داشت ، از همان ابتدای تحصیل ، بسیار با علاقه و مصمم این امر را پیگیری می نمود. 🍃وی دوران ابتدائی و راهنمایی را با موفقیت کامل پشت سر گذاشت اما دوره دبیرستان در حال و هوای دیگری آغاز شد و آن ایام جنگ و دفاع مقدس بود. بخاطر همین محمد با همان سن کمی که داشت تصمیم گرفت به هموطنانش کمک کند. 🍃او به همین منظور به مجموعه ی بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دامغان پیوست و تا آخر دوره ی دبیرستان و در حال تحصیل چندین و چند بار این توفیق را کسب کرد که در صف حماسه سازان همیشه جاوید ایران اسلامی قرار بگیرد. 🍃 او مدتی که در جبهه های نبرد حق علیه باطل قرار داشت در راه آزادی و استقلال وطن از جان مایه گذاشت و حتی یک مرحله هم دچار مجروحیت شد. اما این حادثه هم نتوانست او را از هدف والایی که داشت باز دارد و سر انجام هم در تاریخ ۱۳۶۵/۰۳/۲۷ در منطقه عملیاتی مهران مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن قرار گرفت و از جام سیراب شد. 🍃پیکر پاک و متلاشی این سردار سرافراز اسلام پس از تشییع در گلزار شهدای روستای فرات آرمید.🥀💔😔 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🕊 🌹 💐حسین آقا فرزند یحیی در تاریخ ۱۳۴۰/۰۶/۱۰ در روستای فخر آباد شهرستان دامغان متولد شد. خانواده اش مؤمن و متدین بودند و نسبت به انقلاب اسلامی تعهد داشتند. پدرش بنا بود و به لطف و یاری خدا زندگی خوبی داشتند. سه خواهر و سه برادر داشت و تا مقطع ششم ابتدایی در روستای فخر آباد بود و بعد به تهران رفت و به جوشکاری مشغول شد. اما بعد از یک سال با توجه به شرایط موجود دوباره به دامغان بازگشت. 💐او قبل از رفتن به خدمت سربازی مدتی در یک مغازه جوشکاری شاگردی می کرد، ولی بعد از مدتی به همراه برادرانش مغازه ای تهیه کرده و به اتفاق هم در آن کار می کردند. بعد از آن به خدمت مقدس سربازی رفت و بعد از پایان این دوره به دلیل علاقه زیاد به دکتر چمران به گروه دکتر پیوست و فعالیتش را در کنار این بزرگ مرد ایران اسلامی آغاز کرد. 💐او از این که در کنار دکتر چمران خدمت می کرد بسیار خوشحال و راضی بود. او یک جوان ۱۹ ساله بود که با اراده ای راسخ در کنار انسانی شریف به دنبال کسب تجربه و گرفتن درس بود و حقیقتاً توانست در کنار دکتر چمران درس های بزرگی بگیرد، درس آزادی و آزادگی ، درس وطن پرستی و جاودانگی و حتماً تاثیر همین درس های ارزشمند بود که اندیشه هایش را به سوی آرزوهای والا سوق داد. 💐 حسبن آقا در تاریخ ۱۳۶۰/۰۹/۰۹  در منطقه بستان بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع نائل آمد و روح بلندش پرکشید تا آرزوهای بزرگش دست یافتنی شود.💔😔🥀 🌷 ✨🌙 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🕊 🌹 🌼 حاج رجب فرزند علی در تاریخ ۱۳۳۱/۰۲/۰۹  در شهرستان دامغان روستای خورزان متولد شد. خانواده او مذهبی و معتقد و متدین بودند و او در چنین محیطی به فردی با ایمان و مذهبی تبدیل شده بود. 🌼 حاج رجب دوران کودکی خود را در روستا سپری کرده و پس از پشت سر گذاشتن دوره ی تحصیل ابتدایی به دامغان آمد و چون پدرش توانایی کار کردن نداشت، تصمیم گرفت درس و تحصیل را رها کرده و حرفه ای بیاموزد و بتواند باری از دوش خانواده بردارد او به بنایی و کارگری می پرداخت و از این راه کسب درآمد می کرد. 🌼 حاج رجب فردی فعال و پرتلاش بود او در دوران پر التهاب انقلاب اسلامی فعالیت های زیادی داشت و بعد از پیروزی انقلاب نیز در کمیته انقلاب اسلامی فعالیت داشت و بعد از آن هم مدتی در فرمانداری و ستادتوزیع کالا مشغول به خدمت بود. 🌼وقتی کشور عراق جنگ را به ایران اسلامی تحمیل کرد و کشورمان درگیر این جنگ نابرابر شد، حاج رجب باز هم ساکت ننشست و در ادامه فعالیت های خود در زمان قبل و بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، او هم مانند بسیاری از مردان غیور و شجاع کشورمان راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا در صحنه ای دیگر به وظیفه اش در قبال میهن خویش جامه عمل بپوشد و از این مرز و بوم مقدس در برابر دشمنان و متجاوزان پاسداری کند.او از طرف بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دامغان به جبهه اعزام شد. 🌼 او در زمان اعزام سه فرزند به نام های فاطمه، زهرا و علی داشت و شهید برای دفاع و حفظ آرامش فرزندان خود و همه فرزندان ایران زمین چندین بار از طرف بسیج به جبهه رفت و در عملیات والفجر ۸ در تاریخ ۱۳۶۴/۱۱/۲۱  از جام شیرین سیراب شد و پیکر پاکش در گلزار شهدای دامغان در جوار دیگر شهدای جنگ تحمیلی آرام گرفت.💔🥀😔 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🕊 🌹 🌾 آقل رضا فرزند علی­ اکبر در تاریخ ۱۳۶۵/۰۵/۲۰  در روستای خورزان از توابع شهرستان دامغان متولد شد. دورۀ کودکی را در کنار پدر و مادر مؤمن و باتقوایی در روستا گذراند.🌿 🌾 در کنار پدر کشاورزی می­کرد. مقطع ابتدایی را در روستا به پایان رساند و برای ادامۀ تحصیل به دامغان آمد. او تحصیلات خود را تا پایان مقطع دبیرستان با موفقیت پشت­ سر گذاشت. فرزند اول خانواده بود و در کنار پدر کسب روزی حلال را مشق می­کرد.🌿 🌾در رشته ادبیات ­فارسی در دانشگاه قبول شد و در سال ۸۴ موفق به اخذ مدرک کارشناسی شد. خود را برای خدمت ­نظام آماده می­کرد. به سپاه مراجعه و ثبت­ نام کرد.🌿 🌾دوره­ های آموزش نظامی را آغاز کرده ­بود. گردان امام حسین در خارج از اردوگاه آموزشی قدس، مشغول آموزش نیروهای خود در زمینه آموزش­ های کمین و ضدکمین بود.🌿 🌾او در یک مرحله از آموزش از نیروهای کمین زننده مورد اصابت تیر قرار گرفت و در تاریخ ۱۳۸۷/۱۲/۲۱  به فیض رسید و فردوس ­رضای دامغان جایگاه ابدی رضا شد.  💔😔🥀 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🌹 🌿 آقا محمد فرزند غلامرضا در تاریخ ۱۳۴۶/۰۵/۰۳ در روستای خورزان از توابع دامغان دیده به جهان گشود. او پس از طی دوران کودکی در هفت سالگی وارد دبستان شد و تا پایان دوره ی ابتدایی به تحصیل ادامه داد و به دلیل وضعیت نامساعد اقتصادی قادر به ادامه تحصیل نشد. او بعد از ترک تحصیل برای کمک به اوضاع اقتصادی خانواده به کارگری مشغول شد و سخت کار می کرد و تبدیل به نوجوانی خود ساخته و مستقل شد.🍁🍂 🌿اما انگار زندگی روی خوش به او نشان نمی دادزیرا در پانزده سالگی از نعمت پدر محروم شد و سایه ی پرمهر او را از دست داد هنوز با فقدان پدر کنار نیامده بود که مادرش را نیز در سال ۱۳۶۴ از دست داد و حتی از نگاه پر مهرو محبت مادر نیز محروم شد.🍁🍂 🌿بعد از آن با برادرش زندگی می کرد و پس از مدتی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد تا در شرایط حساسی که بر کشورش حکم فرما بود در صحنه حضور داشته باشد و در این موقعیت به کشورش خدمت کند.🍁🍂 🌿 زمانیکه عراق به ایران حمله کرد، آقا محمد از سوی سپاه پاسداران درتاریخ ۱۳۶۵/۰۵/۱۱  به منطقه عملیاتی اسلام آباد اعزام گردید تا به کشورش خدمت کند و علیه دشمن کور دل برای دفاع از وطن خویش بجنگد.🍂🍁 🌿 او در تاریخ ۱۳۶۷/۰۵/۰۷ در عملیات براثر اصابت ترکش به ناحیه ی سر از جام گوارای سیراب شد و به جمع شهدای همیشه جاوید اسلام پیوست.💔😔🥀 🌿پیکر پاک او در فردوس رضا گلزار شهدای دامغان به خاک سپرده شد و در جایگاه ابدی اش آرام گرفت.  🥀    🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🌹 🍂 آقا محمدحسن فرزند غلامحسین در تاریخ ۱۳۴۰/۰۲/۲۴  در یکی از خانواده های مذهبی مجید آباد دامغان متولد شد. او تا مقطع ششم ابتدایی را در روستا گذراند. بعد از آن مدرسه را رها کرد و برای تحصیل علوم دینی به حوزه علمیه دامغان وارد شد.🕊 🍃 آقامحمدحسن، یک جوان انقلابی بود و در پخش و تکثیر اعلامیه های انقلابی و …. فعالیت های قابل توجهی را از خود نشان می داد و حتی در جریان همین مبارزات دستگیر و شکنجه هم شده بود.☘ 🍀بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در اوایل سال ۵۸ بود که به قم رفت تا تحصیلات حوزوی خود را در این شهر ادامه دهد.🍁 🌿 او از طریق بسیج سپاه قم به جبهه اعزام شد ودر تاریخ ۱۳۵۹/۱۱/۱۷  هنگامی که مشغول عملیات دیده بانی بود، در آبادان و به دست مزدوران بعثی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از جام سیراب شد.🍂 پیش از آن کاندر جهان جام می و انگور بود از شراب لایزالی جام ما ممهور بود 🍃پیکر پاک شهید پس از تشییع در گلزار شهدای دامغان آرمید😔💔🥀 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🌹 🍃محمد علی فرزند علی اکبر در تاریخ ۱۳۴۲/۰۵/۰۹ در دامغان متولد شد. او در یک خانواده کشاورز زندگی می کرد، اما با همه تلاشی که انجام می دادند باعث نمی شد که زندگی آسوده ای داشته باشند و آن ها همیشه با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کردند. 🍃مشکلات معیشتی آنقدر زیاد بود که بعد از کسب مدرک سیکل، دیگر نتوانست ادامه بدهد و ترجیح داد درس و مدرسه را کنار بگذارد و بعد از آن برای این که بتواند به خانواده کمکی کرده باشد ، به کارهایی از قبیل کارگری و بنایی پرداخت. 🍃این روند تاسال ۱۳۶۰ ادامه داشت و او دراین سال به استخدام شهربانی جمهوری اسلامی ایران درآمد و با اوج گیری حملات نظامی ارتش مزرور عراق در مناطق مختلف کشورمان، اوضاع نابسامانی در این مناطق حکم فرما شده بود و هموطنان ما روزگار بسیار سختی را می گذراندند. 🍃در چنین شرایط بحرانی شهید هم مانند خیلی از غیور مردان ایران اسلامی وظیفه خود دانست که از مرزهای وطن اسلامی دفاع کند و به همین منظور سه بار داوطلبانه و از سوی شهربانی کرج به جبهه اعزام شد. 🍃سرانجام در تاریخ ۱۳۶۳/۰۲/۳۰  در مهاباد با ضد انقلابیون در گیر شد و در اثر تیر مستقیم این عناصر خودباخته به فیض والای مفتخر گردید. پیکر پاک این شهید پس از تشییع در گلزار شهدای دامغان آرام گرفت. 🌷 ✨🌙 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🕊 🌹 🌳 آقامحمد مهدی فرزند علی اصغر در تاریخ ۱۳۴۷/۱۰/۱۵  در روستای مجید آباد از توابع دامغان متولد شد. پدرش انسانی شریف و متعهد بود و به شغل بنایی می پرداخت و از این راه امرار معاش می کرد. محمدمهدی در دوران کودکی از مجید آباد به روستای خورزان و از آنجا به روستای عبدالله آباد رفته و بعد از آن به دامغان آمد و در همانجا به تحصیل مشغول شد. 🌲او درسش را تا کلاس اول راهنمایی ادامه داد ولی بعد از آن درس را رها کرد و به کارگری و بنایی مشغول شد و در سالهایی که کشور عزیزمان درگیر جنگ تحمیلی که عراق بر علیه ایران به راه انداخته بود، شهید نیز مانند بسیاری از هموطنان وظیفه خود دانست در این شرایط سخت به یاری ملت ایران بشتابد . 🌴او به عضویت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دامغان درآمده و از طرف این یگان چندین بار لباس رزم پوشیده و در جبهه های حق و حقیقت بر علیه ظلمت و سیاهی حاضر شد و از کشورش و ملت پاک آن در مقابل حملات وحشیانه دشمنان دفاع کرد. 🌿 به راستی دلاوری ها و شجاعت های این مردان غیور و فداکار ایرانی بود که در طول هشت سال دفاع مقدس کوچکترین گزندی به خاک مقدس ایران نرسید و کشورمان چون همیشه آزاد و سربلند باقی ماند. 🌴 محمدمهدی پس از چندین حضور سبز خود در میدان نبرد در تاریخ ۱۳۶۴/۱۱/۲۱ در عملیات والفجر ۸ بر اثر اصابت ترکش به درجه والای شهادت دست یافت و به لقاءالله پیوست. 🌲 پیکر پاکش در فردوس رضا، در جوار دیگر مردان دلاور ایران اسلامی که از جام نوشیده بودند، به خاک سپرده شد. 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🌹 🍃 آقایوسف فرزندعلی اکبر درتاریخ ۱۳۲۷/۰۶/۰۲ در روستای خورزان دامغان به دنیا آمد.او دوران کودکی را درهمانجا گذراند.به دلیل تنگی معیشت و مشکلاتی که درآن زمان برای اکثر خانواده ها وجودداشت بیش از خواندن و نوشتن ساده فرصت دیگری برای ادامه تحصیل پیدانکرد. 🍃اواز همان سنین پایین برای اینکه بتواند کمکی به خانواده اش کرده باشدبه کارهای کارگری ساختمان و بنایی می پرداخت این روند تا موقعی ادامه داشت که بایدبه خدمت سربازی میرفت. 🍃 آقایوسف بلافاصله بعداز اتمام دوره خدمت سربازی تشکیل زندگی دادو به شهردامغان عزیمت نمود.او برای گذران زندگی به همان حرفه قبلی خود یعنی بنایی روی آورد. 🍃او سخت زحمت میکشید و کارمیکرد تا همسر وفرزندانش زندگی آبرومندانه ای داشته باشند و بعداز چندسال صاحب پنج فرزند شد. 🍃باآغازجنگ تحمیلی وحملات دردمنشانه ارتش مزدور عراق بسیاری از شیر مردان ایران زمین از پیر و جوان و نوجوان کار و زندگی خود را رها کردند و به منظور دفاع از مرزهای وطن به جبهه نبرد حق علیه باطل شتافتند. 🍃 آقا یوسف هم یکی از شیر مردان بود که از طرف بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سه بار توفیق حضور در سنگر عشق و ایثار را پیدا کردند. 🍃 سرانجام در تاریخ ۱۳۶۳/۱۲/۲۴ حین عملیات پیروزمندانه در شرق دجله و در حال پیشروی  مورد اصابت ترکش  قرار گرفت و با به دست گرفتن جام بر بلندترین قله افتخار ایستاد. پیکر پاک شهید پس از تشییع در گلزار شهدای دامغان به خاک سپرده شد.🥀 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🕊 🌹 🕊محمدباقر فرزند نصرت الله در تاریخ ۱۳۴۶/۰۳/۰۱ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش مستخدم اداره بهداری بود و با زحمت زیادی که متحمل می شد توانسته بود زندگی آبرومند و شرافتمندانه ای را برای همسر و فرزندان فراهم آورد. شهید فرزند ارشد این خانواده بود و به غیر از خود سه برادر دیگر داشت . 🕊او در همین دامغان به مدرسه رفت و پس از این که مقطع ابتدایی را با موفقیت کامل پشت سر گذاشت وارد مدرسه راهنمایی شد و این درست زمانی بود که جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان آغاز شده بود و مردم کشورمان در پی این یورش وحشیانه و جنگ نابرابر روزگار بسیار سختی را می گذراندند. 🕊با بروز این شرایط ناگوار و فشار زیادی که بر پیکر مردم شریف ایران وارد می شد ، بسیاری از جوانان و نوجوانان از سراسر ایران درس و مدرسه را رها کردهند و به منظور دفاع از مرزهای وطن به سوی جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافتند. 🕊محمد باقر هم یکی از این نوجوانان غیور بود که با وجود سن پائین تصمیم گرفت برای دفاع از استقلال وطن به جنگ با اهریمن برود. 🕊او در سال سوم راهنمایی مشغول به تحصیل بود که از طریق بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دامغان به جبهه اعزام شد و طی مدتی که در منطقه بود دوش به دوش دیگر مردان ایران زمین مردانه در راه سرافرازی کشورش ایستادگی کرد. 🕊سرانجام در تاریخ ۱۳۶۳/۱۲/۲۵ در منطقه عملیاتی بدر(شرق دجله ) مفقود گردید. پس از چند سال در پی تفحص، پیکر مطهر این شهید عزیز پیدا شد و در زادگاهش آرام گرفت. 🌷   ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🌹 سلام بسیجیان مخلص✋ طاعات و بندگیتون قبول🤲 مهمون نمیخوایین؟؟😅😄 خودمو معرفی کنم👇 🥀 اسمم حبیب الله و فرزند فضل الله هستم. در تاریخ ۱۳۱۲/۴/۱۶ در دامغان به دنیا آمدم. پس از این که به سن مدرسه رسیدم به دلیل موقعیت خاص مذهبی که در خانواده حاکم بود، من هم به این سمت و سو گرایش پیدا کردم و برای تحصیل به حوزه ی علمیه رفتم تا از این طریق بتوانم مطالب و آموزه های مذهبی را به طور کامل تری فرا بگیرم.😍 🥀چند سالی از تحصیلم در حوزه ی علمیه دامغان گذشت، احساس کردم باید یک شغل فنی هم داشته باشم تا از این طریق بتوانم به اقتصاد خانواده کمک کنم. 😊 🥀بخاطر همین رفتم سراغ بنایی و البته بخاطر علاقه و پیشرفتی که در دروس فقهی و حوزوی داشتم آن را نیز رها نکردم و در کنار کار بنایی، به تحصیلات حوزوی خودم ادامه دادم. 🥀 من برای پیروزی انقلاب اسلامی، همراه مردم شهرم شدم و تا پیروزی انقلاب به فعالیت‌های خودم ادامه دادم. 🥀با شروع جنگ تحمیلی، وقتی حضرت امام خمینی (ره) امر به جهاد فرمودند، به جهت ارادتی که به این پیر فرزانه داشتم و نیز غیرت زیادی که نسبت به وطن و هموطنان خودم داشتم، از طریق بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دامغان، وارد جبهه های نبرد کفر و الحاد شده و به همرزمان در جبهه های جنگ ملحق شدم😊 در مناطق مختلف و مدت زیادی به عنوان مبلغ در جبهه حضور داشتم و علاوه بر آن در عملیاتهای مختلف اسلحه به دست گرفته و با دشمنان مبارزه میکردم 😊 🥀 از آنجایی که عاشق شهادت بودم سرانجام در تاریخ ۱۳۶۱/۰۱/۰۲ در منطقه شوش دانیال و در عملیات فتح المبین در محاصره ی دشمنان بعثی قرار گرفته و به آرزوی خودم یعنی شهادت رسیدم.😍 هروقت دلتون خواست منو ببینید آدرسم گلزار شهدای دامغان😊✋ منتظرتون هستم 😍 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🌹 سلام به همگی✋ طاعات و بندگیتون قبول ✨ من سید محمد فرزند سید احمد هستم. در تاریخ ۱۳۴۴/۰۸/۲۰ در شهرستان دامغان به دنیا آمدم. پدرم انسانی شریف و زحمتکش بود و بنایی می کرد و از این راه چرخه ی زندگی ما را می چرخاند.🙂 ✨ پس از گذراندن دوران کودکی وارد دبستان شدم و بعداز پایان دوره ی ابتدایی و راهنمایی وارد دبیرستان شدم و تا سال سوم دبیرستان به تحصیلم ادامه دادم.😊 ✨ سال ۶۲ وقتی کشورمون روزهای سخت جنگ را می گذراند، من به عضویت رسمی سپاه درآمدم تا در شرایط بحرانی جنگ به کشور خدمتی کرده باشم.😊 ✨ارتش عراق در سال ۵۹ با زیر پا گذاشتن قوانین حقوق بشر به چندین شهر ایران حمله کرد و در عین ناجوانمردی بسیاری از هموطنان ما را به خاک و خون کشید و آنها را از خانه و کاشانه ی خویش آواره کرد.😡😔 ✨ من پس از مدتی فعالیت در سپاه، در سال ۶۶ به جبهه اعزام شدم و در منطقه عملیاتی جنوب خدمت کردم و در برابر دشمن غاصب جنگیدم تا به همراه دیگر رزمندگان سپاه حق، از مرزهای کشور و ملت شریف ایران دفاع و پاسداری کنم😊 ✨ در تاریخ ۱۳۶۶/۰۴/۲۹ در حالی که  ۹ روز از حضورم در منطقه می گذشت، بر اثر اصابت ترکش به آرزوی خودم یعنی رسیدم 😇😍 🌹 اگر دوست داشتین به دیدن من بیایین، آدرسم گلزار شهدای دامغان، فردوس رضا 😍😊 منتظرتون هستم ❤️😊✋ 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🕊 🌹 سلام دوستان✋ طاعات قبول وفات بانو خدیجه(سلام الله علیها ) را بهتون تسلیت میگم💔 🍂 من سید محمدعلی فرزند سیدمحمود هستم در تاریخ ۱۳۴۶/۰۴/۱۱ در خانواده ی مذهبی و متدین در دامغان به دنیا اومدم پدرم آقا سید محمود از روحانیون مبارز و متعهد شهر هستن و خانواده ام همانند خانواده های دیگه در راه این انقلاب فعالیتهای زیادی را انجام دادند.😊 🍂پدر بزرگ و عموی پدرم هم از کسانی بودند که از زمان مشروطیت در صف اول مبارزه بودند و در این راه خطرات و رنج های زیادی را به جان خریدند.😊 🍂من هم در چنین خانواده ای و در کنار پدری همچون آقا سید محمود که در حال حاضر نیز در شهرستان دامغان از احترام و اعتبار والایی برخوردار هستن و در دامان مادر مهربان و پاکدامنم تربیت یافته و رشد کردم 😍 🍂 تحصیلاتم را تا سال اول دبیرستان ادامه دادم و در آن سال ها که کشورمان روزهای پر التهاب و سختی را می گذراند، فکرم جای دیگری بود، چون عقیده داشتم که درس و مدرسه تا همین قدر برایم کافی است و آن چیزهایی که نیاز داشتم در قلب و ذهنم جای گرفت و همین عقاید قلبی باعث عاقبت بخیری و سعادتم می شود.😇 🍂 من به انجام کارهای فنی و تعمیر لوازم برقی، علاقه و تبحر خاصی داشتم. در زمان جنگ تحمیلی به عضویت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمدم و داوطلبانه به جبهه های حق علیه باطل رفتم تا به عقاید اسلامی و دینی ام عمل کنم و وظیفه ام را در قبال ایران و ملت شریف آن ادا کنم. در مدتی که در جبهه بودم ، فقط سه بار به دیدن خانواده ام آمدم✋😉 حرفام ادامه داره، پس ادامه اش رو در قسمت بعدی دنبال کنید😊 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🕊 🌹 سلام مجدد✋ 🍂 وقتی که اهواز بودم، پدر و مادرم به سفر پر فیض حج مشرف شدند و من تلفنی با پدر و مادرم خداحافظی کردم و از آن ها حلالیت طلبیدم.💔 بقیه حرفامو از زبان مادرم بشنوید😊 🍃سلام من مادر سید محمدعلی هستم سیدمحمدعلی نتونست برای خداحافظی به دامغان بیاد و تلفنی با ما خداحافظی کرد. من به او گفتم ، سوغاتی برایت چی بیارم؟ او فقط گفت: من یک ساعت می خواهم و دیگر چیزی لازم ندارم. »🙂 🍃 در یکی از شب هایی که ما در مکه بودیم، من خواب عجیبی دیدم و سراسیمه از خواب بیدار شدم و خوابم را برای آقا تعریف کردم. پدر محمدعلی به من گفت: آفرین خواب خوبی دیدی ، نمره ات بیست می شود و وقتی او اینطور گفت ، من آرام گرفتم.🙂 🍃وقتی از سفر حج برگشتیم، من در بین همه دنبال سید محمدعلی می گشتم ولی او را ندیدم، حس کردم اتفاقی افتاده و من از آن بیخبرم. ولی کم کم اطرافیان به ما گفتند که محمد علی شهید شده است.😔💔 🍃این خبر برام خیلی سخت بود. پدرش به من گفت به این دلیل به تو گفتم نمره ات بیست میشود، خوابت تعبیر شد. ولی من آرام وقرار نداشتم، بی تاب بودم.😣 🍃با خودم می گفتم: سیدمحمدعلی هیچ وقت از ما چیزی نخواسته بود، او فقط یک بار در طول زندگی کوتاهش از من چیزی خواسته بود، پس چرا صبر نکرد سوغاتیش را بگیرد.😐🤔 🍃اما در این میان اتفاق جالبی افتاد و سید محمدعلی به خوابم آمد و گفت: « ساعتی که برایم سوغاتی آوردی، به یکی از دوستانم که فردا به دیدنت می آید، بده .آخر او ساعت ندارد و همین طور هم شد، دوستش آمد و من ساعت را به او دادم و کمی آرام گرفتم. »🙂 🍃من بارها او را در خواب دیدم، او همیشه در خواب بهم میگفت : « مادرم نگران من نباش، من علمدار حضرت ابوالفضل هستم. » و من با این خواب ها و دیدارها آرام می گیرم و خوشحالم که فرزندم به آرزویش رسیده است.😊 🍂خب دوستان عزیز! آخر زندگیم را براتون بگم. من در تاریخ ۱۳۶۱/۰۸/۱۱ در شوش منطقه عین خوش بر اثر اصابت ترکش به آرزوی خودم یعنی رسیدم. دوست دارین بیایین دیدنم؟؟😊 👈آدرسم گلزار شهدای دامغان👉 منتظر دیدنتون هستم✋😊😍 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🕊 🌹 سلام به همگی✋ شبتون بخیر و طاعات قبول 😊 🍃 من سیدرضا فرزند سید علی اصغر هستم در تاریخ  ۱۳۴۱/۰۲/۰۲ در دامغان به دنیا اومدم. پدرم انسانی شریف و زحمتکش بود و مغازه کفاشی داشت و از این طریق امرار معاش می کرد و الحمدلله از وضعیت اقتصادی مناسبی برخوردار بود. من هم درسم را تا سوم دبیرستان ادامه دادم و بعد از آن بیشتر به فعالیت های سیاسی در دوران قبل و بعد از انقلاب مشغول شدم.😊 🍃 من در تظاهراتهای ضد رژیم پهلوی حضور فعالی داشتم و نوجوانی پرشور و جدی بودم و به همراه دوستان انقلابی خودم زمانی که از اعلامیه های امام مطلع می شدیم، آنها را به گوش همه می رساندیم🙃😉😊 🍃بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم به فعالیتهای خودم ادامه دادم و به طور داوطلب به جبهه رفتم و در ستاد دکتر چمران مشغول به فعالیت شدم و با این شهید بزرگوار همکاری کردم.☺️ 🍃 سپس به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دامغان درآمدم تا این فعالیت های با ارزش و مستمرم باز هم ادامه داشته باشد و در کنار برادران سرزمین پرافتخارم، ایران، باز هم از این مرز وبوم پاسداری کنم.😊💪✌️ 🍃 مجدداً از طرف بسیج سپاه پاسداران به جبهه اعزام شدم و این بار در تاریخ ۱۳۶۰/۰۹/۱۳ در منطقه بانه به دست امال آمریکا (دموکراتها) در حالی که ۱۴ ماه در جبهه های حق علیه باطل حضور داشتم، به آرزوی دیرینه خودم یعنی رسیدم 😍 🍃 اگر دوست دارین به دیدنم بیایین، آدرسم فردوس رضای دامغان ،گلزار شهدا 😉😍 منتظر دیدار شما هستم ✋😊❤️ 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🕊 🌹 سلام به همگی ✋ شبتون بخیر و طاعاتتون قبول 😊 ✨ اسمم را عبدالله گذاشتند. در تاریخ ۱۳۴۰/۱۲/۰۵ در دامغان در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم. پدرم رحمت الله، خیاط بود و از این راه امورات خانواده پر جمعیت ما را می گذراند و الحمد لله از این شرایط راضی بودیم. 😊 ✨ تا کلاس ششم ابتدایی درس خواندم ولی ترک تحصیل کردم و به تهران رفتم تا بتونم برای خودم کسب و کاری پیدا کنم و در آمدی داشته باشم. پس از مدتی جستجو به مکانیکی مشغول شدم و با این حرفه کسب درآمد و امرار معاش کردم. ولی بعد از مدتی دوباره به زادگاهم برگشتم و در آنجا در جهاد سازندگی مشغول به خدمت شدم و از جمله افرادی بودم که از اوایل جنگ تحمیلی در جبهه های حق علیه باطل با دشمنان بعثی جنگیدم تا این کشور متجاوز نتواند حتی یک وجب از این خاک مقدس را غصب کند.😠😡 ✨ آخه غیرتم اجازه نداد بی تفاوت باشم و تاب این بی حرمتی را به سرزمین مقدس خودم را نداشتم و تا زمان پروازم در حدود ۲ سال در جبهه بودم و در طول این ۲ سال در عملیاتهای مختلف و مناطق گوناگون علیه متجاوزان جنگیدم😊 ✨ با عنایت خدا سر انجام در تاریخ ۱۳۶۱/۸/۱۲ در منطقه عین خوش در یکی از عملیات ها، در حین رانندگی بلدوزر به عنوان خط شکن و جلودار و ایجاد راهی برای عبور دستگاههای سنگین، بر اثر اصابت گلوله به آرزوی خودم یعنی رسیدم 😍❤️ ✨اگر دوست داشتین به دیدنم بیایین آدرسم فردوس رضا، گلزار شهدای دامغان 😍😊   منتظر دیدار شما هستم ✋😉😍 🌷    ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🕊 🌹 سلام به همه دوستان ✋ شب بخیر طاعات قبول 😊 🌿 من غلامرضا فرزند عبدالکریم هستم. در تاریخ ۱۳۴۲/۰۶/۳۱ در شهر بندرگز استان گلستان متولد شدم. دوران کودکی را در همانجا سپری کردم و بعد وارد دبستان شدم و تا پایان دوره ی ابتدایی در بندرگز اقامت داشتم و بعد به همراه خانواده به دامغان نقل مکان کرده و در آنجا ساکن شدم.😊 🌿 تحصیلات خودم را تا دیپلم ادامه دادم و بعد برای رفتن به خدمت مقدس سربازی اقدام نمود ولی به علت مشکلات جسمی معاف شدم. بعد از گرفتن معافیت پزشکی، در رشته شیمی دانشگاه زاهدان قبول شدم😊 🌿 ایام تحصیلم در دانشگاه همزمان شد با حمله عراق به ایران با پشتیبانی بسیاری از کشورهای استکباری و بسیاری از هموطنانمان از خانه و کاشانه شان آواره شده بودند و خیلی از جوانان و مردان غیور ایرانی در این جریان به شهادت رسیده بودند. 🌿 من هم وظیفه خود دانستم تا در کنار امر تحصیل به جبهه برم و در این شرایط بحرانی و سخت در کنار مردمم باشم.😔 🌿عضو بسیج دانشجویی بودم و از طرف همین ارگان به جبهه اعزام شدم و در منطقه شلمچه در کنار دیگر همرزمانم با دشمن جنگیدیم و در مقابل حملات اونا ایستادگی کردیم تا به همه جهانیان ثابت بشه که تا این جوانان غیور و دلاور ایرانی زنده اند هیچ بیگانه ای اجازه تعدی و تجاوز به خاک مقدس ایران را ندارد.🤨 🌿 در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۰ در عملیات کربلای ۵ به علت اصابت ترکش به ناحیه سر ، از جام شیرین شهادت نوشیدم و به وصال خدا رسیدم😇 آدرس خانه ابدیم فردوس رضا،گلزار شهدای دامغان 😊 اگر دوست داشتین، سری به ما بزنید 😊 منتظر دیدارتون هستم✋😍   🌷     ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🌹 سلام دوستان ✋ شب بخیر طاعات قبول😊 🌾 خودمو معرفی کنم. من سیدحسنم در تاریخ ۱۳۳۴/۰۱/۰۳ در روستای حسن آباد دامغان به دنیا آمدم. تا ششم ابتدایی بیشتر درس نخوندم. بخاطر وضعیت اقتصادی و معیشتی ترک تحصیل کردم و در مزارع به کارگری مشغول شدم و از این طریق امرار معاش می کردم.🙂 🌾بعداز مدتی به تهران رفتم و به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمدم تا از این طریق به کشور خدمت کنم.😊 🌾 در ادامه فعالیتهام در سپاه، به کردستان رفتم و در تاریخ ۱۳۵۸/۰۶/۱۱ در همانجا بر اثر اصابت گلوله به رسیدم.😇 🌾 پیکرم مدتها مفقود بود و پس از چند سال در پی تفحص، پیدا شد و در زادگاهم به خاک سپرده شد 🙂😊 اگر دوست داشتین به دیدنم بیایین، آدرسم گلزار شهدای حسن آباد😊🌹 منتظر دیدار شما هستم😊✋ 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
یادمان نرود به قول حاج‌قاسم :) این انقلاب، آن‌قدر تلاطم و سختے دارد ڪه یڪ روزی شهدا آرزو مےڪنند زندہ شوند و براۍ دفاع از انقلاب دوبارہ شهید شوند.... ❤️
حاج قاسم میگفت🍃 حتی‌اگہ‌یـه‌درصداحتمـال‌بِـدی‌ڪہ یـه‌نفر یه‌روزی‌برگـرده‌وتوبہ‌کنـه... حـق‌نداری‌راجبش‌قضاوت‌ڪنۍ!🙃 قضاوت‌فقط‌ڪار‌خداست! فلذا‌حواسمـون‌باشه🚶‍♂ ♥️
🌹🕊آرزوی شهادت 🌹🍃هر کی‌ آرزو داشته‌ باشه خیلی خدمت‌ کنه شهید‌ میشه..! یه‌ گوشه‌ دلت‌ پا بده، شهدا‌ بغلِت‌ می‌کنن.. از این‌ شهدا‌ مدد‌ بگیرید.. مدد‌ گرفتن‌ از شهدا رسمه..!💚 ❤️🍃دست‌ بذار رو خاک‌ِ قبر‌ِ شهید، بگو حسین‌ به‌ حق‌ِ این‌ شهید، یه‌‌نگاه‌ به‌ ما‌ کن..🤲⚘🍃 👤حاج‌آقا پناهیان 🍃🌹
🌹🕊شهیدی که هیچ کس منتظرش نبود جز خدا... ❤️سیف الله شیعه زاده از شهدای بهزیستی استان مازندارن که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچ کس در جبهه نفهمید که خانواده ای ندارد. کمتر سخن میگفت و با سن کمش، سخت ترین کار یعنی بیسیم چی بودن را انتخاب کرده بود! ✅هنگام اسارت برگه ی حاوی کدهای عملیات را خورد تا به دست منافقین نیفتد! اما منافقین کوردل برای بدست اوردن اسم رمز، سینه و شکمش را شکافته بودند... 📎آسایش امروز را مدیون فداکاری شهدا هستیم... 🔮 مرجع گفتمان •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃•✾• صالحین دامغان ••✾ @salehin_damghan ┗╯\╲
🔰خاطرات شهدا 🚫بی نماز ها از شفاعت محرومند 🌟یکی از آشنایان، خواب شهید سید احمد پلارک را دید. وقتی ازش تقاضای شفاعت کرد، شهید پلارک بهش گفت: من نمیتوانم شما را شفاعت کنم... فقط وقتی میتوانم شما را شفاعت کنم که نماز بخوانید و به آن توجه کنید، همچنین زبان تان را نگه دارید در غیر این صورت هیچ کاری از من بر نمی آید... 🇮🇷خاطره ای از شهید سید احمد پلارک 📚منبع: مجموعه خاطرات ۱۳، کتاب پلارک صفحه ۲۶ 🔮 مرجع گفتمان •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃•✾• صالحین دامغان ••✾ @salehin_damghan ┗╯\╲