#قرآن_نور_است.
💠هر صبح در چشمه سار نور الهی، نورانی شویم.
صفحه ۵۲_ هدیه به شهید والامقام
#شهید_حسینعلی_اکبرزاده🌷
⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان
@yavarane_velayat_damghan
🕊
#صبحانه☕️
پیراهـنے از ستارہ بر تن ڪرد
دل را بہ امید ڪوچ روشن ڪرد
آنجا ڪہ شب از رود خروشان تر بود
محدودہ ی صبح را معیّن ڪرد
#شهید_حسینعلی_اکبرزاده🌷
#صبحتون_شهدایی🌤
⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان
@yavarane_velayat_damghan
🕊
#شهیدانه🌹
🌝 قصه نفس های گرم تابستان بود و جوشش سخاوتمندانه زمین و درختان و خورشید که بی مهابا می تابید. در اولین ثانیه های سال ۳۲ غلامعلی تاب گریه های نوزادش را نیاورد و به جرئت گریه های بی صدای سرباز شش ماهه کربلا نامش را حسینعلی نهاد. تا از آغاز تا لحظه انجامش نوکری و سربازی مولایش در دفتر زندگیش ثبت شود.
🌾کودکی اش را در شهر و زادگاهش دامغان گذراند. مهر پر فروغ مادری چون گرمای خورشید همیشه نصیبش میشد و دست پر توان پدر همیشه پشت و پناهش. تحصیلاتش را تا ششم ابتدایی گذراند. از آن پس به کارگری در شرکت زغال سنگ پرداخت. حسینعلی مثل رود در مسیر آبشار می دوید و مثل برگ در مسیر باد.🌿
💐 او تمام واژه های سرخ و سبز را در مسیر عبور، در میان سطرهای بلندی از دعا، در سکوت و سجود نوشته بود و بارها و بارها در سجاده ای به وسعت آسمان زمزمه کرده بود. سال ۵۶ ازدواج کرد حاصل این شور عاشقی دو فرزند بود.
🌾حسینعلی، پدر بیست و چهار ساله ای که با شنیدن غریو دوستان مبارزش راهی جنگ شد. این بار بهترین کتاب عاشقی برایش گشوده بود. با یاران جهاد، جهادی سرخ بر پا نمود. آذر ماه شصت در جنوب او طریق عاشقی را خوب یافته بود. در عملیات طریق القدس و حماسه سوسنگرد، آخرین سطرهای کتابش را با حماسی ترین واژه ها با خون سرخ خود نوشت:
“هرگز نمیرد دلی که زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما”🌻
پیکر پاکش در روستای مومن آباد هر روز غروب جمعه آرام جان دختران است.🥀💔
#شهید_حسینعلی_اکبرزاده 🌷
⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان
@yavarane_velayat_damghan
#شهید ...
رود سرخی است
که تا ابد جاریسـت
#شهید_حسینعلی_اکبرزاده🌷
#دفاع_مقدس
#شبتون_شهدایی🌙
⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان
@yavarane_velayat_damghan