eitaa logo
سلمان رئوفی
5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
338 ویدیو
188 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط https://eitaa.com/srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
MAKTAB39.mp3
زمان: حجم: 9.02M
#مکتب_شناسی_فقهی_شیخ_اعظم_انصاری ره 🔆ادامه بحث موضوع شناسی فقهی شیخ اعظم انصاری ره جلسه ۳۹ @salmanraoofi
سعی کنید در نماز جمعه شرکت کنید به اینکه خطیب کیست و چه میگوید حساس نباشید به ثواب حج فکر کنید و از معنویت سرشار موجود در این فضاها استفاده کنید معمولا در نماز جمعه شرکت میکنم نماز جمعه پردیسان امروز ۱۳۹۸/۲/۶ @salmanraoofi
🔆تیتر انتقادی روزنامه اقتصاد آینده به شهرداری و مراکز فرهنگی قم در سایه کم توجهی نهادهای نظارتی شهرداری قم برگزاری کنسرت را آزاد کرد! @salmanraoofi
سلمان رئوفی
باسمه تعالی اخیرا #رهبر_انقلاب حفظه الله در دیدار با مردم قم در ۱۹ دی درباره تغییر فضای انقلابی قم
باسمه تعالی قبلا درباره هشدار رهبر معظم انقلاب حفظه الله درباره کم رنگ شدن انقلاب در قم مطالبی نوشتم و راه کارها را ارائه کردم این دولت با تعویض استاندار و نصب استانداری که سابقه فتنه دارد دنبال به هم زدن رسمی فضای قم و قرار دادن مردم مقابل روحانیت قم است مراجع معظم تقلید، جامعه مدرسین، شورای عالی حوزه، مدیر حوزه، طلاب انقلابی، بسیج فیضیه و معصومیه همه باید با رایزنی های لازم بدون سروصدا در مقابل این مسائل کوتاه نیایند البته دولت وقتی قصد زد و بند پشت پرده سیاسی دارد معمولا به مشغول کردن انقلابیون با این ترفندها می پردازد نباید این طور امور را رها کرد و نباید از ترفندها غافل شد و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین سلمان رئوفی ۱۳۹۸/۲/۷ @salmanraoofi
4 🔅🔅🔅 6/ فی مثیر الاحزان : «كَانَ شَرِيكٌ مِنْ مُحِبِّي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَع وَ شِيعَتِهِ عَظِيمَ الْمَنْزِلَةِ جَلِيلَ الْقَدْرِ فَمَرِضَ وَ سَأَلَ عُبَيْدُ اللَّهِ عَنْهُ فَأُخْبِرَ أَنَّهُ مَوْعُوكٌ فَأَرْسَلَ ابْنُ زِيَادٍ إِلَيْهِ أَنِّي رَائِحٌ إِلَيْكَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ لِعِيَادَتِكَ فَقَالَ شَرِيكٌ لِمُسْلِمِ بْنِ عَقِيلٍ يَا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ ابْنَ زِيَادٍ يُرِيدُ عِيَادَتِي فَادْخُلْ بَعْضَ الْخَزَائِنِ فَإِذَا جَلَسَ فَاخْرُجْ وَ اضْرِبْ عُنُقَهُ وَ أَنَا أَكْفِيكَ أَمْرَ مَنْ بِالْكُوفَةِ مَعَ الْعَافِيَةِ. وَ كَانَ مُسْلِمٌ رَحِمَهُ اللَّهُ شُجَاعاً مِقْدَاماً جَسُوراً فَفَعَلَ مَا أَشَارَ بِهِ شَرِيكٌ فَجَاءَ عُبَيْدُ اللَّهِ سَأَلَ شَرِيكاً عَنْ حَالِهِ وَ سَبَبِ مَرَضِهِ وَ شَرِيكٌ عَيْنُهُ إِلَى الْخِزَانَةِ وَامِقَةٌ وَ طَالَ ذَلِكَ فَجَعَلَ يَقُول مَا الِانْتِظَارُ بِسَلْمَى لَا تُحَيِّيهَا يُكَرِّرُ ذَلِكَ فَأَنْكَرَ عُبَيْدُ اللَّهِ الْقَوْلَ وَ الْتَفَتَ إِلَى هَانِئِ بْنِ عُرْوَةَ وَ قَالَ ابْنُ عَمِّكَ يَخْلُطُ فِي عِلَّتِهِ وَ هَانِئٌ قَدِ ارْتَعَدَ وَ تَغَيَّرَ وَجْهُهُ فَقَالَ هَانِئٌ إِنَّ شَرِيكاً يَهْجُرُ مُنْذُ وَقَعَ فِي الْمَرَضِ وَ يَتَكَلَّمُ بِمَا لَا يَعْلَمُ. فَثَارَ عُبَيْدُ اللَّهِ خَارِجاً نَحْوَ قَصْرِ الْإِمَارَةِ مَذْعُوراً . فَخَرَجَ مُسْلِمٌ وَ السَّيْفُ فِي كَفِّهِ وَ قَالَ لَهُ شَرِيكٌ يَا هَذَا مَا مَنَعَكَ مِنَ الْأَمْرِ- قَالَ مُسْلِمٌ لَمَّا هَمَمْتُ بِالْخُرُوجِ فَتَعَلَّقَتْ بِي امْرَأَةٌ قَالَتْ نَاشَدْتُكَ اللَّهَ إِنْ قَتَلْتَ ابْنَ زِيَادٍ فِي دَارِنَا وَ بَكَتْ فِي وَجْهِي فَرَمَيْتُ السَّيْفَ وَ جَلَسْتُ قَالَ هَانِئٌ يَا وَيْلَهَا قَتَلَتْنِي وَ قَتَلَتْ نَفْسَهَا وَ الَّذِي فَرَرْتُ مِنْهُ وَقَعْتُ فِيهِ .» در مثیر الاحزان آمده : « همانا شریک از دوستداران و از شیعیان عظیم المنزلة و بزرگ جایگاه امیرالمؤمنین بود پس مریض شد و عبید الله از او پرسید . پس به او خبر دادند که تب شدید دارد پس ابن زیاد قاصدی فرستاد که من امشب به عیادت تو می آیم پس شریک به مسلم بن عقیل گفت: ای پسر عموی رسول خدا همانا ابن زیاد می خواهد از من عیادت کند پس به بعضی پستوها برو و هنگامی که آمد و نشست بیرون بیا و گردنش را بزن و من خودم امر کسانی را که در کوفه¬اند با عافیت کفایت خواهم کرد. مسلم رحمه الله شجاع، جسور ومبارز خوبی بود پس آنچه را شریک گفت انجام داد. عبید الله آمد و از حال شریک وعلت مریضی اش پرسید و شریک نگاه مشتاقش به سوی خزانه بود و این امر طولانی شد پس شروع کرد به گفتن شعر : (چقدر انتظار سلمی ) را نیز تکرار می کرد عبید الله از کلام او بدش آمد و به هانی بن عروة رو کرد و گفت : پسر عموی تو عقلش در مریضی زائل شده و هانی در این حال میلرزید و رنگش تغییر کرده بود . هانی گفت : البته شریک از آن وقتی که مریض شده هذیان می گوید و حرفهای نامربوط می زند پس عبید الله سریع بلند شد و ترسان به سوی قصر رفت . سپس مسلم خارج شد و شمشیر در دستش بود شریک گفت هان تو، چه چیز مانع از آن کار شد مسلم گفت هنگامی که خواستم بیرون آیم زنی به من آویخت و گفت تو را به خدا قسم می دهم از اینکه ابن زیاد را در خانه ما بکشی و در روی من گریه کرد پس شمشیر را انداختم و نشستم هانی گفت مرا وخودش را کشت و از آنچه فرار می کرد در آن افتاد.» @salmanraoofi
📢📢 #ثبت_نام سال تحصیلی 99-98 #دوره_جامع_حکمت_و_عرفان_اسلامی موسسه #فرهنگ_و_تمدن_توحیدی تحت اشراف اساتید: #یزدانپناه #امینی_نژاد #فلاح_شیروانی 1⃣ مقطع تمهیدی - 1 ساله - با محوریت کتاب بدایه الحکمه 2⃣ مقطع عمومی - 2 ساله - با محوریت کتاب نهایه الحکمه 🔴برخوردار از مزایای طرح پایگاه هدایت تحصیلی(yon.ir/FvttHT) 🌐#ثبت_نام : yon.ir/RegFvtt ⛔️مهلت: 31 اردیبهشت 98 🔰دفترچه راهنما: yon.ir/RegHlp 🔍پاسخ به سوالات: 🆔 @Admin_fvtt 📌 موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
دومین جلسه امتداد حکمت در گام دوم ( همزمان با سالروز شهادت شهید مطهری ) سخنران : حضرت آیت الله فرحانی مکان بلوار سمیه خیابان شهیدین مدرسه فقهی امیرالمومنین (ع) @salmanraoofi
🔆اولین نشست از سلسله نشست های فقه الاجتماع ☑️🔆تبیین و بررسی سرفصلهای فقه منزلت اجتماعی (شأن) با حضور آیت الله مبلغی و جامعه شناسان محترم دکتر شرف الدین دکتر گودرزی یک شنبه 8 اردی بهشت 98 ساعت 17 - 19 انجمن فقه و حقوق اسلامی حوزه @salmanraoofi
🔆بخش جدید از تقریرات نماز مسافر مقام معظم رهبری چاپ انتشارات بین المللی هدی همانند جلدهای قبل شابک ندارد و نام معظم‌له روی آن نیست @salmanraoofi
4 🔅🔅🔅 7/ ابن هشام فی السیره النبویه : « قال ابن إسحاق : و حدثني محمد بن مسلم بن شهاب الزهري، عن عبد الله بن كعب بن مالك، قال : و كان مما صنع الله به لرسوله صلى الله عليه و سلم أن هذين الحيين من الأنصار، و الأوس و الخزرج، كانا يتصاولان مع رسول الله صلى الله عليه و سلم تصاول الفحلين، لا تصنع الأوس شيئا عن رسول الله صلى الله عليه و سلم غناء إلا قالت الخزرج : و الله لا تذهبون بهذه فضلا علينا عند رسول الله صلى الله عليه و سلم و في الإسلام . قال : فلا ينتهون حتى يوقعوا مثلها، و إذا فعلت الخزرج شيئا قالت الأوس مثل ذلك. و لما أصابت الأوس كعب بن الأشرف في عداوته لرسول الله صلى الله ليه و سلم قالت الخزرج : و الله لا تذهبون بها فضلا علينا أبدا ، قال: فتذاكروا : من رجل لرسول الله صلى الله عليه و سلم في العداوة كابن الأشرف؟ فذكروا ابن أبى الحقيق، و هو بخيبر، فاستأذنوا رسول الله صلى الله عليه و سلم في قتله، فأذن له . النفر الذين خرجوا لقتل ابن أبى الحقيق و قصتهم : فخرج إليه من الخزرج من بنى سلمة خمسة نفر: عبد الله بن عتيك، و مسعود ابن سنان، و عبد الله بن أنيس، و أبو قتادة الحارث بن ربعي، و خزاعيّ بن أسود، حليف لهم من أسلم . فخرجوا و أمّر عليهم رسول الله صلى الله عليه و سلم عبد الله بن عتيك، و نهاهم عن أن يقتلوا وليدا أو امرأة، فخرجوا حتى إذا قدموا خيبر، أتوا دار ابن أبى الحقيق ليلا ، فلم يدعوا بيتا في الدار إلا أغلقوه على أهله. قال: و كان في عليّة له إليها عجلة قال : فأسندوا فيها ، حتى قاموا على بابه، فاستأذنوا عليه، فخرجت إليهم امرأته، فقالت: من أنتم؟ قالوا: ناس من العرب نلتمس الميرة. قالت: ذاكم صاحبكم، فادخلوا عليه، قال: فلما دخلنا عليه، أغلقنا علينا و عليها الحجرة، تخوّفا أن تكون دونه مجاولة تحول بيننا و بينه، قالت: فصاحت امرأته، فنوّهت بنا و ابتدرناه، و هو على فراشه بأسيافنا، فو الله ما يدلنا عليه في سواد اللّيل إلا بياضه كأنه قبطيّة ملقاة. قال: و لما صاحت بنا امرأته، جعل الرجل منّا يرفع عليها سيفه، ثم يذكر نهى رسول الله صلى الله عليه و سلم فيكفّ يده، و لولا ذلك لفرغنا منها بليل. قال: فلما ضربناه بأسيافنا تحامل عليه عبد الله بن أنيس بسيفه في بطنه حتى أنفذه، و هو يقول: قطنى قطنى: أي حسبي حسبي. قال: و خرجنا، و كان عبد الله بن عتيك رجلا سيء البصر، قال: فوقع من الدّرجة فوثئت يده وثأ شديدا- و يقال: رجله، فيما قال ابن هشام- و حملناه حتى نأتي به منهرا من عيونهم، فندخل فيه. قال: فأوقدوا النيران، و اشتدّوا في كلّ وجه يطلبوننا، قال: حتى إذا يئسوا رجعوا إلى صاحبهم، فاكتنفوه و هو يقضى بينهم. قال: فقلنا: كيف لنا بأن نعلم بأنّ عدوّ الله قد مات؟ قال: فقال رجل منا: أنا أذهب فأنظر لكم، فانطلق حتى دخل في الناس. قال: فوجدت امرأته و رجال يهود حوله و في يدها المصباح تنظر في وجهه، و تحدثهم و تقول: أما و الله لقد سمعت صوت ابن عتيك، ثم أكذبت نفسي و قلت : أنّى ابن عتيك بهذه البلاد؟ ثم أقبلت عليه تنظر في وجهه ثم قالت: مات و إله يهود، فما سمعت من كلمة كانت ألذّ إلى نفسي منها. قال: ثم جاءنا الخبر فاحتملنا صاحبنا فقدمنا على رسول الله صلى الله عليه و سلم فأخبرناه بقتل عدوّ الله، و اختلفنا عنده في قتله، كلّنا يدّعيه. قال: فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم: هاتوا أسيافكم، قال: فجئناه بها، فنظر إليها فقال لسيف عبد الله بن أنيس: هذا قتله، أرى فيه أثر الطعام .» @salmanraoofi
5 🔅🔅🔅 ترجمه 👆👆 📌 در سیره ابن هشام آمده ؛ محمّد بن إسحاق می¬گويد: محمد بن مسلم بن شهاب زهری از عبدالله بن کعب بن مالک روایت کرده که گفت : از آن چیزهایی که خداوند برای پیامبر صلی الله علیه و ( آله) و سلم انجام داده بود این بود که این دو قبیله از انصار ، قوم أوس با قوم خزرج با یکدیگر مثل دو حیوان نر مسابقه و تفاخر داشتند . اوس هیچ کاری را به نفع رسول خدا صلی الله علیه و ( آله ) و سلم انجام نمی داد مگر اینکه خزرج به ایشان می¬گفت : با این کار برتری نسبت به ما نزد رسول خدا صلی الله علیه و (آله) و سلم و در اسلام ندارید . پس کناره نمی¬گرفتند تا اینکه مثل آن کاری انجام دهند و هنگامی که خزرج کاری انجام می¬داد اوس مثل همان را به آنها می¬گفت . پس هنگامی که اوس به قتل کعب بن اشرف به دلیل دشمنی اش با رسول خدا صلی الله علیه و( آله ) سلم رسید خزرجیان گفتند : به خدا تا ابد در فضیلتی بر ما پیش نمی¬افتید . پس با همديگر مذاکره کردند : گفتند چه کسی در دشمنی با رسول خدا صلی الله علیه و ( آله ) و سلم مثل پسر اشرف است ؟ گفتند : ابن ابی الحقیق و او در خیبر است پس از رسول خدا صلی الله علیه و ( آله ) و سلم برای قتلش اجازه گرفتند و حضرت به آنان اجازه داد. جمعی که برای کشتن ابن ابی الحقیق رفتند و داستان آنان بعد از آن پنج نفر از قوم خزرج از بنی سلمه به سوی او رفتند ؛ عبد الله بن عتيك و مسعود بن سنان و عبد الله ابن أنيس، و أبو قتادة حارث بن ربعى و خزاعىّ بن أسود هم قسم ایشان از اسلم بود . پس خارج شدند و پیامبر عبد الله بن عتیک را فرمانده آنان قرار داد و آنها را از این که نوزاد یا زنی را بکشند نهی کرد پس بیرون رفتند تا به خیبر رسیدند و در شب به خانه ابن ابی الحقیق رفتند پس هیچ اتاقی در خانه نبود مگر اینکه در آنرا برای افرادش قفل می¬زدند و اتاق او در بلندی بود که بر در نخلی نردبان مانند بود پس از آن کمک گرفتند تا دم در خانه او ایستادند پس در زدند ، زنش نزد آنها آمد پس : گفت شما کیستید ؟ گفتند : مردمی از عرب که آذوقه می¬خواهیم . گفت : این هم کمک کار شما پس بر او وارد شوید .گفت : هنگامی که داخل شدیم در اتاق را بر ما و او بستیم از ترس این که زد و خوردی بین ما شود . پس زنش برای اینکه ما را لو دهد داد زد ولی ما بر زنش سبقت گرفتیم و به او اجازه کاری ندادیم و مرد را در خوابگاهش با شمشیر انداختیم و به خدا قسم هیچ چیز ما را در سیاهی شب به مرد راهنمایی نکرد مگر سفیدی لباسش چرا که مثل لباس سفید مصری بود که افتاده باشد .گفت : هنگامی که زنش بر سر ما داد زد یکی از ما شمشیرش را بر او کشید اما یاد نهی رسول خدا افتاد و دست نگه داشت و اگر آن نهی نبود همان شب از او راحت شده بودیم .گفت : هنگامی که با شمشیرهایمان او را زدیم عبد الله انیس شمشیرش زد و داخل شکم او کرد و او می¬گفت قطنی قطنی یعنی بَسَم است بَسَم است . گفت : خارج شدیم و عبد الله بن عتیک کم بینا بود پس از پله افتاد و دستش زخم شدیدی برداشت و گفته اند پایش در آنچه ابن هشام نقل کرده و ما او را کول کردیم و بردیم تا به کانال آبی خارج از قصر از چشمه هایشان رسیدیم و داخل آن شدیم گفت : پس آتش افروختند و سخت در هر سمتی به دنبالمان گشتند تا نا امید شدند و به سوی دوستشان رفتند و او را در بر گرفتند و او قاضی آنان بود گفت : با خود گفتیم چگونه مطمئن شویم دشمن خدا حتما مرده است . یکی از ما گفت می¬روم و برای شما نگاه می-کنم پس رفت تا داخل مردم شد تعریف کرد که زنش و مردانی از یهود دورش بودند و در دست زنش چراغی بود که به صورت او نگاه می¬کرد و با آنها صحبت می¬کرد و می¬گفت : باور کنید صدای ابن عتیک را شنیدم سپس به خودم گفتم اشتباه می¬کنی و گفتم : ابن عتیک چگونه در این شهرها باشد . سپس زنش گفت : به خدای یهود که مُرد . پس به خدا قسم کلمه ای خوشایند تر از این برای خودم نشنیدم پس خبر را برای ما آورد و ما دوستمان را دوش گرفتیم و نزد رسول خدا رفتیم و خبر قتل دشمن خدا را به ایشان دادیم و نزد ایشان در اینکه که او را کشته جر و بحث کردیم و هر یک مدعی قتل بودیم . رسول خدا صلی الله علیه و ( آله ) و سلم فرمود : شمشیرهایتان را بیاورید پس آوردیم ایشان به سیف بن عبد الله انیس گفت این کشته است بر شمشیرش اثر غذا می¬بینم . @salmanraoofi
🔅🔅🔅 📌 فقه معطوف به تمدن-1 🔹 چکیده: درباره فقه و نسبت آن با تمدن دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی هیچ نسبتی میان این دو برقرار نمیبینند. گروه دیگری قائل به نسبتی حداقلی فیمابین فقه و تمدن بوده و گروهی نیز فقه را شرط اساسی تمدنسازی قلمداد میکنند. سنجش نسبت فقه و تمدن با دو نگاه قابل بحث و بررسی است. در یک نگاه فقه موجود مورد مطالعه قرارگرفته و نسبت آن با تمدن سنجیده میشود؛ در نگاه دیگر اما، فقه مطلوب مطمح نظر بوده و با نگاه به آن نسبت فقه و تمدن مورد بررسی قرار میگیرد. مقاله حاضر نگاه اول را نصب العین قرار داده و به بررسی نسبت فقه موجود با مقوله تمدن و تمدنسازی پرداخته است. حاصل اینکه با رصد کتب، ابواب، مسائل و موضوعات مختلف فقه موجود، نسبتی وثیق بین آن و مقوله تمدن به دست میآید. گرچه نمیتوان ادعا کرد نظامهای اجتماعی مورد نیاز تمدن مستقمیاً و بتمامه در فقه فعلی موجود است، اما وجود چارچوبهای اصیل و ساختاری تمدن در فقه موجود قابل انکار نیست. دیگر اینکه نظامسازی و بالتبع تمدنسازی از طریق فقه، به گونهای که بتوان مستقیماً نظامهای مورد نیاز تمدن را از فقه استخراج کرد، در گرو تشکیل و تدوین فقه حکومتی است. 🔹 واژگان کلیدی: فقه سنتی، فقه حکومتی، تمدن، نظامهای اجتماعی، نسبتهای فقه و تمدن 🔹 مقدمه: یکی از موضوعاتی که نیازمند بحث و بررسی جدی است، مسأله «فقه و تمدن» یا ارتباط «فقه و تمدنسازی» و «بررسی نسبت بین فقه و تمدن» است. به عبارت دیگر، این پرسش که: «نسبت میان فقه و تمدن چیست؟» یکی از مهمترین پرسشها در حوزه فقه و معارف دینی است. 🔹 در سالهای اخیر، بخاطر طرح شبهات و ابهاماتی درباره قلمرو دخالت دین در زندگی انسان، بویژه در بخش اجتماعی و حکومتی آن و نیز رخ نمودن برخی دیدگاههای سکولاریستی، فقه و معارف اسلامی متهم به ناتوانی در عرضه نظامهای مورد نیاز جامعه انسانی گشته است و ما شاهد تکرار پرسشهایی از سنخ پرسش از نسبت میان فقه و تمدن هستیم، که آیا فقه، توانایی ارائه نظامهای مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی، تربیتی، و در کل توانایی تاسیس و تغذیه یک «تمدن» را دارد یا خیر؟ 🔹 این بحث تاکنون با عناوین مختلف و به صورت پراکنده در پیشینه معارف و منابع دینی وجود داشته و اندیشمندانی به طور جسته و گریخته به بررسی و نقادی در این باره پرداخته اند. اما تا پیش از انقلاب اسلامی ایران، این بحث جدی تلقی نشده و به جایگاه حقیقی خویش بار نیافته بود. پس از انقلاب موضوعاتی همچون حکومت دینی، فقه سیاسی، فقه حکومتی، فقه پویا، نسبت دین و حکومت، نسبت فقه و حکومت، فقه و نظام سازی، فقه و تمدنسازی و مباحثی از این دست در حوزه اندیشه عالمان دینی مطرح شده، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و نظریههای مختلفی درباره آنها بیان شد. تحلیل و ریشهیابی عدم رشد این مباحث، خصوصاً بحث مناسبات فقه و تمدن و نقش فقه در تمدن سازی، در تاریخ معارف دینی، خود بحث گستردهای است و بیش از آنکه به عناصر افراد و عملکرد آنها مربوط باشد، به اوضاع اجتماعی و مراحل تاریخ تکامل بشری مرتبط است. 🔹 پیداست که پاسخ به این پرسش بر اساس هر برداشت و دیدگاهی که باشد، بر شناخت فقه و تمدن و نوع تعریفی که از این دو ارائه می‏شود، استوار است. از پرسش یاد شده، دو پرسش دیگر رخ می‏نماید: فقه چیست؟ تمدن کدام است؟ اگر به این دو پرسش، پاسخ صحیح گفته شود، پاسخ سوال یاد شده نیز بدست خواهد آمد. پیداست که چگونگی پاسخ نیز به نوع پاسخ به این دو سوال برمی‏گردد. 🔹 بدین منظور، پس از تعریف مفاهیم بنیادین و سپس بررسی دیدگاه‏های مختلف در رابطه با نسبت فقه و تمدن، مناسبات فقه سنتی و تمدن را به کاوش نشسته‏ایم. @salmanraoofi ادامه👇👇👇