#تشیع_انگلیسی ۷
شیعه انگلیسی حتی اجازه دارد که در قلب لندن، دار و دسته شبه نظامی راه بیاندازد!
به واسطهی همین حمایتهای آشکار و نهان دولت خبیث بریتانیاست که هم یاسرالحبیب و هم دیگر نوچهی رسانهای او در لندن، مهنّد الشویلی، در شبکه فدک در چند نوبت مدعی شدند که الیزابت، ملکه انگلیس، از سادات و از اعقاب هل بیت(ع) است!
@salmanraoofi
#تشیع_انگلیسی ۸
👆جفری هالورسن
در اکتبر ۲۰۱۰، یک کارشناس امنیتی، جفری هالورسون (Jeffry Halverson) استادیار گروه فلسفه و مطالعات مذهبی در دانشگاه کارولاینای جنوبی، مقالهای با عنوان "یک ضد روایت برای حکومت ایران" منتشر کرد که حائز نکات مهمی درباره ذهنیت سناریونویسان نظام سلطه برای نفوذ فرهنگی به درون حوزهها بود.
هالورسون در این مقاله عنوان میکند که" برای موفقیت در برابر حکومت ایران باید روایت کربلا را برای نظام ایران به یک ضد روایت تبدیل کنیم. بدین صورت که "تمامی امکانات خویش را برای یزید معرفی کردن حکومت ایران مورد استفاده قرار دهیم. "
هالورسون معتقد است "جریان شیرازی" به عنوان بهترین کاراکتر برای ایفا نمودن نقش طرفداران امام حسین و مقابله با یزید ساختگی وی یعنی نظام جمهوری اسلامی میتواند ایفا کند. این اندیشمند امنیتی برای اثبات مناسب بودن این نقش برای جریان شیرازی، دلایل متعددی را عنوان میکند از جمله:
سید بودن رهبر این جریان
اهل کربلا بودن اکثر طرفداران این طیف
منتقد بودن نسبت به حاکمیت ایران
وی در نهایت دوره زمانی ایده آل برای انتشار چنین پیامهایی را ماه محرم و روزهای منتهی به روز عاشورا دانسته و مینویسد:
"این زمانی است که مسلمانان شیعه بیشتر به لحاظ عاطفی، معنوی و جسمی از روایت کربلا آگاه هستند و هر گونه تلاش برای از بین بردن انتشار این پیام یا سرکوب حامیان شیرازی، تنها روایت کربلا را از اذیت و آزارهای سیاسی رژیم ایران و بازیگری آنها در نقش یزید ستمگر، تغذیه و تقویت میکند. "
@salmanraoofi
#تشیع_انگلیسی ۹
👆اسکات مودل
در همین راستا، اسکات مودل، مدیر عامل گروه راپیدان (تحت نظارت کمیته امورخارجه مجلس نمایندگان)، و مشاور ارشد فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده در امور مالی مربوط به مبارزه با تهدیدات مربوط به گروههای تروریستی خاورمیانه و حامیان تروریسم، در گزارش خود که در تاریخ ۱۶ فوریه ۲۰۱۷ تحت عنوان آینده سیاست آمریکا در قبال ایران (The Future of U.S. Policy Toward Iran ) منتشر شد، به برنامهای برای مبارزه با ایران پرداخت.
اسکات مودل
او در این گزارش که در ۵ صفحه و در قالب ۷ پیشنهاد تنظیم شده، در پیشنهاد ششم، مستقیماً و صراحتاً مقامات آمریکایی را به تلاش برای ایجاد انشقاق و تقابل در حوزههای علمیه شیعه دعوت میکند. در بخشی از این بند از توصیههای او آمده است:
" این موضوع باید شامل تبلیغ چهرههای برجسته و محترم چون آیتالله شیرازی و امثال او باشد (که ضد آیت الله خامنهای هستند) و در عراق هم باید قرائتهایی از اسلام شیعه که بیشتر اهل مدارا و کمتر اهل سیاست و نظامیگری هستند، تبلیغ شوند. "
@salmanraoofi
#تشیع_انگلیسی ۱۰
با دیدن صحنههای عربدهکشی و هرجمرج طلبی کسانی که نقاب «شیعه تنوری» بر صورت می زنند و لیکن در همه بزنگاههایی که خون مسلمین و خون شیعیان به زمین می ریخت و می ریزد، سکوت و خفقان پیشه کردهاند و می کنند؛ با صهیونیست جماعت مشکلی ندارند و حتی از آنان تاییدیه می گیرند؛ در لندن شهروندان نمونه و قانونمند و دعاگوی «سیده الیزابت» هستند و در ذیل حکومت اسلامی، آنارشیست و عصیانگر؛ با اقدامات افراطی خود چون لعن شخصیتهای مورد احترام اهل سنت، مکمل عمل سنیهای تکفیری هستند و در نهایت هر دو از یک آبشخور(ام آی 6) خط می گیرند و...یاد بصیرت رهبر معظم انقلاب می افتیم که دستکم ۵ سال پیش فرمودند:
" ما تشیعی را که مرکز و پایگاه تبلیغاتش لندن است قبول نداریم؛ این تشیعی نیست که ائمه(ع) آن را ترویج کردند و آن را خواستند. تشیعی که بر پایه ایجاد اختلاف، بر پایه تمهید و صافکردن جاده برای حضور دشمنان اسلام است، این تشیع، تشیع نیست؛ این انحراف است. " (بیانات رهبر انقلاب/۲۶ مرداد ۹۴)
یا سال 95، ایشان «اسلام آمریکایی» و «تشیع انگلیسی» را دو تیغهی یک قیچی خواندند:
" امروز دو اراده در این منطقه با یکدیگر در تعارضند: یک اراده، ارادهی وحدت است؛ یک اراده، ارادهی تفرقه است. ارادهی وحدت، متعلّق به مؤمنین است؛ فریاد اتّحاد و اجتماع مسلمین از حنجرههای بااخلاص بلند است و مسلمانها را دعوت میکنند به اینکه به مشترکاتشان توجّه بکنند؛ اگر این [طور] بشود و اگر این وحدت اتّفاق بیفتد، وضعی که امروز مسلمانها دارند دیگر به این شکل نخواهد بود و مسلمان عزّت پیدا خواهد کرد. امروز شما ملاحظه کنید از منتهاالیه شرق آسیا در میانمار مسلمانکشی هست، تا غرب آفریقا در نیجریه و امثال اینها؛ همهجا مسلمانها [کشته میشوند]؛ حالا یکجا به دست بودایی کشته میشوند، یکجا به دست بوکوحرام و داعش و امثال اینها کشته میشوند. یک عدّهای هم در این آتشها میدمند؛ شیعهی انگلیسی و سنّی آمریکایی مثل هم هستند؛ همه، دولبهی یک قیچی هستند؛ سعیشان این است که مسلمانها را به جان هم بیندازند؛ این پیام ارادهی تفرقه است که ارادهی شیطانی است؛ امّا پیام وحدت این است که اینها از این اختلافات عبور بکنند، در کنار هم قرار بگیرند، با هم کار کنند. "(بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، 7 آذر 95)
با لحاظ این هشدارهای رهبر معظم انقلاب، آیا اتفاقی است که همزمان با انتشار ویدیوی تند و سرشار از اتهامزنی به نظام به سبک پیامهای روسای گروههای تکفیری از سوی یکی از سران اهل تسنن(که به رابطهی عمیق با ریاض شهره است)، عوامل میدانی فرقهی شیعه لندنی در دو شهر مقدس قم و مشهد هم فعال شدهاند و به سبک تکفیریها، درب حرم شریف را می شکنند و تهدید به آتش زدن می کنند و برای «تهران» (مرکز حاکمیت) خط و نشان می کشند؟ آیا قرار است باز هم این دو نحلهی افراطی تکفیری سنی و تکفیری شیعه، با دستور کار مشترک از اتاق فکر لندنی، عملیات یکدیگر را تکمیل کنند؟
@salmanraoofi
هدایت شده از KHAMENEI.IR
KHAMENEI.IR990103_ سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب.mp3
زمان:
حجم:
11.9M
🎙 بشنوید | صوت کامل سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب.
۱۳۹۹/۱/۳
💻 @Khamenei_ir
حاج مهدی رسولی7860673_529.mp3
زمان:
حجم:
1.43M
🎙مهدی رسولی
#مداحی
عید مبعث نبوی مبارک🌹
@salmanraoofi
باسمه تعالی
ان شاء الله اگر توفیق باشد متن احادیث اخلاقی که رهبر معظم انقلاب در ابتدای درس خارج خود شرح کرده اند را در کانال به اشتراک خواهم گذاشت
والسلام
@salmanraoofi
#درس_اخلاق_رهبرانقلاب ۱
حديث : فی الکافی، عن امیرالمؤمنین(علیهالسلام): لا عليك أن تصحب ذا العقل و ان لميحمد كرمه، و احترس من سیّئ اخلاقه، و لاتدعنّ صحبة الکریم فان لمتنتفع بعقله ولکن انتفع بکرمه و افرر کلّ الفرار من اللئیم الاحمق.
🔆در این روایت، امیرالمؤمنین (علیهالصلاةوالسلام) سه دسته از افراد را مطرح میکنند:
🔆یک عدّه، کسانی که عقل دارند، مردمان خردمند و عاقلی هستند امّا مردمان شریفی نیستند. کریم در اینجا به معنای شریف است. این دسته را میفرماید: عیبی ندارد با اینها مصاحبت بکنی؛ چون اگرچه از اخلاق او، کرائم او استفاده نمیکنی، از عقلش میتوانی منتفع بشوی.
🔆دستۀ دوّم، آن کسانی که مردمان شریفی هستند، دارای فضائل اخلاقی هستند. اگرچه مردمان خیلی خردمندی نیستند، دارای فضائل اخلاقی و سجایای اخلاقی هستند. میفرمایند: با اینها حتماً مصاحبت بکن. اگرچه از عقل آنها منتفع نمیشوی. امّا از شرافت آنها، از سجایای آنها منتفع میشوی.
🔆دستۀ سوّم، کسانی که نه این را دارند، نه آن را. میفرماید: از اینها فرار کن! امّا آن کسی که دارای کرم است؛ یعنی دارای سجایای اخلاقی است، شریف است، صحبت با او و رفاقت با او را رها نکن! این خیلی باارزش است. امّا از آن کسی که نه سجایای خوبی دارد، نه عقل درست و حسابی دارد، از چنین شخصی هر چه میتوانی دوری گزین! یعنی هر چیز دیگر هم داشته باشد، فایدهای ندارد؛ پول، ثروت، قدرت، شهرت، اینها ارزشی ندارد. کسی که لئیم است، لُؤم یعنی پستی، بیشرافتی. شرف اخلاقی ندارد، عقل هم که ندارد. هر چه میتوانی، از او دوری بگزین!
@salmanraoofi
باسمه تعالی
مشغول مطالعه متن دروس رهبرانقلاب برای بحث #مکتب_شناسی_فقهی_آیتاللهالعظمی_خامنهای هستم الان این نکته را در درس ایشان دیدم؛
«بنای ما بر این بود فردا و پس فردا هم بیاییم، لکن هفتۀ آخر سال برای ما معمولاً هفتۀ پرکاری است، کارهای متراکم ما را احاطه میکند! من واقعاً هیچ مجال نمیکنم. اگر دوستان بدانند ما از لابه لای چقدر کار خارج میشویم تا مینشینیم درس را مطالعه میکنیم، برای اینکه با شما دوستان در میان بگذاریم، قطعاً تعجّب میکنید. لذا با معذرت از آقایان، درس را تعطیل میکنیم.» جلسه ۴۰۹ مکاسب محرمه، بحث کذب ۸۹/۱۲/۲۲
واقعا عذر طلابی که درس نمی خوانند و مشغول هیچ کار مفید دیگری هم برای تبلیغ دین نیستند و خدای نکرده به جای هجرت به نقاط محتاجِ عالم دین و توکل به خدا برای روزی به کارهای دون شان طلاب رو آورده اند چیست؟!
رهبر یک مملکت که در هر سال چند سونامی سیاسی و مشکلات دیگر دارد مشغول تدریس و مطالعه، برای تدریس خارج فقه است، برای اینکه چند طلبه مجتهد بشوند، آن هم با این کیفیت اعجاب برانگیز که ان شاء الله به زودی گزارشی از کیفیت و محتوای عالی و راقی درس ایشان ارائه خواهم داد.
آن وقت امثال بنده مشغول استراحت و کارهایی هستیم که نه به درد دنیای ما می خورد نه به درد آخرت.
بین خودتان و خدای خودتان، اگر می خواهید عاقبت به شر نشوید در این حوزه ها برای دین و اسلام کار کنید، اگر اهل کار برای دین نیستید به قول استاد مجتهدی رحمت الله علیه: کاسب بشوید بهتر است
چرا که به حدس بنده ان شاء الله عاقبت به خیر می شوید
به زودی با آماده کردن متن تمام دروس خارج فقه رهبر انقلاب حفظه الله جلسه هفتم بحث #مکتب_شناسی_فقهی_آیتاللهالعظمی_خامنهای را با رعایت مسائل بهداشتی برقرار خواهد شد ان شاء الله
والسلام
@salmanraoofi
#نکته_های_نو_در_علوم_مقدماتی_اجتهاد 48
👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید.
⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد
🔅🔅🔅
✅ فقيهان در برابر قانون اجماع در سه گروه قراردارند:
⏪ 1. كسانى كه به هيچ وجه آن را نشانه و قرينه مورد اعتماد بودن روايت ندانستهاند، از جمله شهيد ثانى.
⏪ 2. اصحاب اجماع، بر اساس گفته، كشى، ثقهاند و قانون اجماع تنها بر مورد وثوق بودن هيجده نفره اصحاب اجماع، دلالت دارد.
🔹 علامه حلى، در مختلف الشيعه و سيد محمد عاملى در مدارک الاحكام از اين دستهاند. علامه حلى و صاحب مدارک، به روايت موثقه عمل نمىكنند. درباره ابانبن عثمان و عبداللهبن بكير گفتهاند: اين دو ناووسى و يا فطحىاند، ولى در زمره اصحاب اجماع قرار دارند و كشى درباره آنان گفته: اصحاب اجماع، اينان را توثيق كردهاند. بنابراين به اجماع منقول مورد وثوق بودن آنان ثابت مىشود و اجماع منقول حجت است.
⏪ 3. فقيهانى كه قاعده اجماع را به معناى گستردهاى تفسير كرده و آن را دليل درستى روايات و توثيق راويان دانستهاند.
🔹 اين دسته بر این عقیده اند که : مراد كشى این است كه اصحاب، روايات اصحاب اجماع را صحيحه مىدانند، اگر چه مرسله باشند، اگر چه در سلسله سند پس از آنان راوى ضعيف، مجهول و مهمل وجود داشته باشد و نقل آنان از راوى، دليل بر مورد اعتماد بودن راوى خواهد بود.
🔹 شيخ طوسى در عدةالاصول، مضمون مطلب را آورده، ولى از قاعده اجماع سخنى به ميان نياورده و آن را به اين معنى در فقه به كار نبرده است. نخستين كسى كه قاعده اجماع را به اين معنى در فقه به كار برده، شهيد اول در غايةالمراد، در بحث بيع است كه بر مورد اعتماد بودن خالد بن جرير استشهاد مىكند به دليل نقل حسنبن محبوب از وى.
پس از وى، محقق كركى در جامعالمقاصد و از عصر شيخ بهاءالدين عاملى، اين معنى رواج يافت و فقيهان، گروه گروه، به اين معنى دلبسته و براساس آن، هزاران حديث را صحيحه دانستند72 .
⬅ 8. راوى روايت از مشايخ اجازه: ا گر راوى از مشايخ اجازه باشد، شمار بسيارى از علماى فن و فقيهان بر اين نظرند كه شيخوخه اجازه دليل بر توثيق راوى و نقل روايت از سوى مشايخ اجازه دليل اعتبار راوى است.
فقيهان بزرگى همچون: محدث بحرانى 73، شيخ بهائى 74، محقق سبزوارى75 ، محقق گرانقدر حاج آقا رضا همدانى76 ، استاد کل وحيد بهبهانى77 ، امام خمينی78 و... اين ديدگاه را پذيرفته اند.
⬅ 9. نقل روايت توسط شيخ صدوق در من لايحضره الفقيه:
بسيارى از علما، نقل روايت را در من لايحضرهالفقيه، دليل و نشانه و قرينه اعتبار روايت دانستهاند. زيرا شيخ صدوق در مقدمه من لايحضرهالفقيه مىنويسد: رواياتى را در اين مجموعه گردآورده كه بين او و خدايش حجتباشند.
🔹 فقیه گرانمایه حاجآقا رضا همدانى در ذيل حديثى مىنويسد:
« اين روايت، گرچه درسند آن ضعف وجود دارد، ولى آوردن اين روايت را ابنبابويه در من لايحضرهالفقه، با توجه به صيانت او و درستى آنچه را كه در اين اثر گرد آورده، قرينه و نشانه است بر درستى روايت و مورد اعتماد بودن آن .79»
🔹 پيش از اين يادآور شديم، علما مراسيل شيخ صدوق را معتبر دانستهاند. محدث قمى در الكنى والالقاب بر اين نظر است كه مراسيل شيخ صدوق، كمتر از مراسيل ابنابىعمير نيست 80.
امام خمينى نيز، اين نكته را در ذيل مرسله صدوق، در بحث ولايت فقيه، يادآور مىشود 81.
⏪ ادامه دارد....
📝 پانویس:
72 .رسائل ج 1 ص159
73. حدائق الناضره، محدث بحرانى، ج13/221; ج6/48، انتشارات جامعه مدرسين.
74.مشرق الشمسين، شيخ بهائى، تحقيق: سيد مهدى رجائى،/ 79، آستان قدس رضوى.
75.ذخيرةالمعاد، محقق سبزوارى/185.
76. مصباح الفقيه، حاج آقا رضا همدانى، ج2/13، المؤسسة الجعفرية لاحياء التراث، قم.
77. حاشيه وحيد بهبهانى/622.
78. کتاب الطهاره، امام خمينى، ج1/114.
79. مصباح الفقيه»، حاج آقاى رضا همدانى، ج2/158.
80 . الكنى والالقاب»، شيخ عباسى قمى.
81 . امام خمينى، ج2/464، اسماعيليان; «كتاب الطهارة»، امام خمينى، ج3/258.
@salmanraoofi
#ضد_براندازی 20
#قرآن
#حدیث
#فقه_الحکومه
🔅🔅🔅
حدیث:
📚 33/ فی المغازی فی باب غزوة مر یسیع ؛ « قالوا: إنّ بلمصطلق من خزاعة كانوا ينزلون ناحية الفرع، و هم حلفاء فى بنى مدلج، و كان رأسهم و سيّدهم الحارث بن أبى ضرار، و كان قد سار فى قومه و من قدر عليه من العرب، فدعاهم إلى حرب رسول الله صلّى الله عليه و سلّم ، فابتاعوا خيلا و سلاحا و تهيئوا للمسير إلى رسول الله صلّى الله عليه و سلّم. و جعلت الركبان تقدم من ناحيتهم فيخبرون بمسيرهم، فبلغ ذلك رسول الله صلّى الله عليه و سلّم فبعث بريدة بن الحصيب الأسلمىّ يعلم علم ذلك، و استأذن النبىّ صلّى الله عليه و سلّم أن يقول فأذن له، فخرج حتى ورد عليهم ماءهم، فوجد قوما مغرورين قد تألّبوا و جمعوا الجموع، فقالوا: من الرجل؟ قال: رجل منكم، قدمت لما بلغني عن جمعكم لهذا الرجل، فأسير فى قومي و من أطاعنى فتكون يدنا واحدة حتى نستأصله . قال الحارث بن أبى ضرار: فنحن على ذلك، فعجّل علينا. قال بريدة: أركب الآن فآتيكم بجمع كثيف من قومي و من أطاعنى. فسرّوا بذلك منه ، و رجع إلى رسول الله صلّى الله عليه و سلّم فأخبره خبر القوم ، فندب رسول الله صلّى الله عليه و سلّم الناس، و أخبرهم خبر عدوّهم فأسرع الناس للخروج، و قادوا الخيول و هي ثلاثون فرسا، فى المهاجرين منها عشرة و فى الأنصار عشرون، و لرسول الله صلّى الله عليه و سلّم فرسان، و كان علىّ عليه السلام فارسا، و أبو بكر، و عمر، و عثمان، و الزّبير، و عبد الرحمن بن عوف، و طلحة بن عبيد الله، و المقداد بن عمرو. و فى الأنصار سعد بن معاذ، و أسيد بن حضير، و أبو عبس بن جبر، و قتادة بن النّعمان، و عويم بن ساعدة، و معن بن عدىّ، و سعد بن زيد الأشهلىّ، و الحارث بن حزمة ، و معاذ بن جبل ، و أبو قتادة ، و أبىّ بن كعب ، و الحباب بن المنذر ، و زياد بن لبيد ، و فروة بن عمرو ، و معاذ بن رفاعة بن رافع. قالوا: و خرج مع رسول الله صلّى الله عليه و سلّم بشر كثير من المنافقين لم يخرجوا فى غزاة قطّ مثلها، ليس بهم رغبة فى الجهاد إلّا أن يصيبوا من عرض الدنيا، و قرب عليهم السفر. فخرج رسول الله صلّى الله عليه و سلّم حتى سلك على الحلائق فنزل بها. فأتى يومئذ برجل من عبد القيس، فسلّم على رسول الله صلّى الله عليه و سلّم فقال له رسول الله صلّى الله عليه و سلّم أين أهلك؟ قال: بالرّوحاء. قال: أين تريد؟ قال: إيّاك جئت لأومن بك و أشهد أن ما جئت به الحقّ، و أقاتل معك عدوّك قال له رسول الله صلّى الله عليه و سلّم : الحمد للّه الذي هداك للإسلام. قال: يا رسول الله، أى الأعمال أحبّ إلى الله؟ قال: الصلاة فى أوّل وقتها. قال: فكان الرجل بعد ذلك يصلّى حين تزيغ الشمس، و حين يدخل وقت العصر، و حين تغرب الشمس، لا يؤخر الصلاة إلى الوقت الآخر.
قال: فلمّا نزل ببقعاء أصاب عينا للمشركين فقالوا له: ما وراءك؟ أين الناس؟ قال: لا علم لى بهم. فحدّثنى هشام بن سعد، عن يعقوب، عن زيد بن طلحة، قال: قال عمر بن الخطّاب رضى الله عنه: لتصدقنّ أو لأضربنّ عنقك. قال: فأنا رجل من بلمصطلق، تركت الحارث بن أبى ضرار قد جمع لكم الجموع، و تجلّب إليه ناس كثير، و بعثني إليكم لآتيه بخبركم و هل تحرّكتم من المدينة. فأتى عمر بذلك رسول الله صلّى الله عليه و سلّم فأخبره الخبر، فدعاه رسول الله صلّى الله عليه و سلّم إلى الإسلام و عرضه عليه، فأبى و قال: لست بمتّبع دينكم حتى أنظر ما يصنع قومي، إن دخلوا فى دينكم كنت كأحدهم، و إن ثبتوا على دينهم فأنا رجل منهم. فقال عمر: يا رسول الله، أضرب عنقه! فقدّمه رسول الله صلّى الله عليه و سلّم فضرب عنقه، فذهب الخبر إلى بلمصطلق . فكانت جويرية بنت الحارث تقول بعد أن أسلمت : جاءنا خبره و مقتله و مسير رسول الله صلّى الله عليه و سلّم قبل أن يقدم علينا النبىّ صلّى الله عليه و سلّم فسئ أبى و من معه و خافوا خوفا شديدا ، و تفرّق عنهم من كان قد اجتمع إليهم من أفناء العرب، فما بقي منهم أحد سواهم .»
⏪ ادامه دارد....
📝 پانویس:
37.المغازى ، ج 1، ص 405 و ص : 406
@salmanraoofi
سلمان رئوفی
#ضد_براندازی 20 #قرآن #حدیث #فقه_الحکومه 🔅🔅🔅 حدیث: 📚 33/ فی المغازی فی باب غزوة مر یسیع ؛ « قالوا
ترجمه حدیث 33
▫ در مغازی در باب غزوه مر یسیع آمده « گفتند: بلمصطلق، كه گروهى از قبيله خزاعه هستند و با بنى مدلج همپيماناند، در ناحيه فرع فرود آمده بودند. رئيس و سالار ايشان مردى به نام حارث بن ابى ضرار بود، او اقوام خود و گروههاى ديگرى از اعراب را كه توانسته بود، گرد آورده و براى جنگ با پيامبر (ص) آماده شده بود. آنها تعدادى اسب و اسلحه خريده و قصد حركت به سوى مدينه داشتند. مسافرانى كه از آنجا مىآمدند خبر آمادگى آنها را مىآوردند. چون اين اخبار به پيامبر (ص) رسيد، بريدة بن حصيب اسلمى را براى كسب خبر روانه فرمود. بريده از پيامبر (ص) اجازه گرفت كه هر چه لازم باشد بگويد و به او اجازه داده شد. بريده از مدينه بيرون آمد تا اينكه به كنار آبى كه ايشان در آنجا جمع بودند رسيد. او مردمى مغرور را ديد كه گروههايى را جمع كردهاند، آنها از او پرسيدند: تو كيستى؟ گفت: مردى از شمايم، چون به من خبر رسيد كه براى جنگ با اين مرد جمع شدهايد، ميان قوم خود و كسانى كه از من اطاعت مىكنند راه افتادهام تا همه دست بدست هم دهيم و او را درمانده سازيم. حارث بن ابى ضرار گفت: من هم به همين عقيدهام، پس، عجله كن. بريده گفت: هم اكنون سوار مىشوم و با گروه زيادى از قوم خود پيش شما بر مىگردم. و آنها از اين موضوع سخت خوشحال شدند. بريده، پيش رسول خدا آمد و اخبار آنها را گزارش داد. پيامبر (ص) مسلمانان را فرا خواند و خبر دشمنشان را به ايشان داد و مردم با شتاب آماده خروج شدند. در اين جنگ سى اسب داشتند كه ده رأس آن در اختيار مهاجران و بيست رأس ديگر در اختيار انصار بود. دو اسب در اختيار پيامبر (ص) بود و على (ع) هم اسب داشت، ديگر مهاجرانى كه اسب داشتند، ابو بكر، عمر، عثمان، زبير، عبد الرحمن بن عوف، طلحة بن عبيد الله و مقداد بن عمرو بودند. از انصار، سعد بن معاذ، اسيد بن حضير، ابو عبس بن جبر، قتادة بن نعمان، عويم بن ساعده، معن بن عدى، سعد بن زيد اشهلى، حارث بن حزمه، معاذ بن جبل، ابو قتاده، ابىّ بن كعب، حباب بن منذر، زياد بن لبيد، فروة بن عمرو، و معاذ بن رفاعة بن رافع را نام بردهاند كه اسب داشتند.
گويند: در اين جنگ گروه زيادى از منافقان، كه هرگز در جنگهاى ديگر همراهى نكرده بودند و رغبتى به جهاد نداشتند فقط به دليل نزديكى محل جنگ و براى رسيدن به مال دنيا با آن حضرت بيرون آمدند. پيامبر (ص) از مدينه كه بيرون آمدند، چون به منطقه حلائق رسيدند ، فرود آمدند.
در آنجا مردى از قبيله عبد القيس را به حضور پيامبر (ص) آوردند، او به رسول خدا سلام كرد، پيامبر (ص) از او پرسيدند: اهل كجايى؟ گفت: روحاء. فرمود: كجا مىروى؟ گفت: پيش شما آمدم كه ايمان آورم و گواهى مىدهم كه آنچه را آوردهاى بر حق است و مىخواهم همراه شما با دشمنتان جنگ كنم. پيامبر (ص) گفت: سپاس خدايى را كه تو را به اسلام هدايت فرمود. آن مرد گفت: اى رسول خدا، كداميك از اعمال نزد خداوند محبوبتر است؟ فرمود: نمازگزاردن در اوّل وقت. گويد: پس از آن، همينكه ظهر مىشد و به محضى كه وقت نماز عصر مىرسيد و هنگام غروب خورشيد، آن مرد نمازش را مىگزارد و هيچگاه نماز را به تأخير نمىانداخت.
گويد: چون به محل بقعاءرسيدند، به جاسوسى از دشمن برخوردند و از او پرسيدند: پشت سرت چه خبر بود؟ و مردم كجايند؟ گفت: من از آنها اطلاعى ندارم.
هشام بن سعد از زيد بن طلحه روايت مىكند: عمر بن خطاب به او گفت: راست مىگويى يا گردنت را بزنم. گفت: من مردى از بلمصطلق هستم و از نزد حارث بن ابى ضرار، كه جمعيت زيادى براى جنگ با شما جمع كرده است، آمدهام، مردم بسيارى گرد او جمع شدهاند و مرا فرستاده است تا خبر شما را برايش ببرم كه آيا از مدينه حركت كردهايد يا نه. عمر او را پيش رسول خدا آورد و خبر مربوط به او را گزارش داد، پيامبر (ص) او را به اسلام فرا خواند و آن را بر او عرضه داشت كه نپذيرفت و گفت: من به دين شما در نمىآيم تا ببينم قومم چه مىكنند، اگر ايشان به آيين شما در آمدند، من هم يكى از ايشان خواهم بود و اگر به دين خود ثابت ماندند، من هم مردى از ايشانم. عمر گفت: اى رسول خدا، گردن او را بزن! و پيامبر (ص) دستور داد كه گردنش را بزنند. اين خبر به بلمصطلق رسيد، جويريه دختر حارث بن ابى ضرار، پس از آنكه مسلمان شد، مىگفت: چون خبر كشته شدن او و حركت پيامبر (ص) به ما رسيد، و اين پيش از ورود پيامبر (ص) به سرزمين ما بود، پدرم و همراهانش افسرده شده و سخت ترسيدند، افرادى هم كه از قبايل ديگر عرب بر او گرد آمده بودند، پراكنده شدند و كسى جز خودشان باقى نماند.
⏪ ادامه دارد....
@salmanraoofi