🔆بیانیه آیت الله جاودان شاگرد مبرز و برجسته آیت الله حق شناس و علامه عسکری پیرامون اظهارات اخیر آقای امجد
👇👇👇
"وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا"
من از دوستان شما شنیده بودم که بارها با حالت تضرع، از عاقبت بخیری و ترس از عاقبت بهشری سخن گفته بودید.
شما کتاب لب اللباب، درسهای اخلاق مرحوم علامه طباطبائی، را قاعدتا به یاد میآورید، این عبارت از ایشان در آنجا آمدهاست:
«حاج امامقلی نخجوانی که استاد معارف مرحوم آقا سید حسن آقا قاضی، والد مرحوم آقای حاج میرزا علی آقا قاضی-رضوان الله تعالی علیهم-بود و نزد مرحوم آقا سیدحسین قزوینی در اخلاقیات و معارف الهیه مراتب استکمال را طی مینمود، گوید: پس از آنکه به سن پیری و کهولت رسیدم شیطان را دیدم که هر دو ما در بالای کوهی ایستادهایم، من دست خود را بر محاسن خود گذاردم و به او گفتم: مرا سن پیری و کهولت فراگرفته اگر ممکن است از من درگذر.
شیطان گفت: این طرف را نگاه کن.
وقتی نگاه کردم درّهای را بسیار عمیق دیدم که از شدت خوف و هراس، عقل انسان مبهوت میماند. شیطان گفت: در دل من رحم و مروت و مهر قرار نگرفته، اگر چنگال من بر تو بند گردد، جای تو تهِ این دره خواهد بود که تماشا میکنی.»
آیا همچنین خطری دامنگیر شما شده است؟!
از یکی از دوستان مطمئن شنیده بودم، یک صبح جمعهای در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه -سلام الله علیها- شما با جمع دوستانتان و در واقع شاگردان و مریدانتان، به مرحوم آقای پهلوانی-رضوان الله علیه- برخورد کردید، در حالی که دائما شعار صلوات با عددهای بزرگ میدادید و دوستان شما صلوات میفرستادند -بنده نیز این جریان را در اعتکاف رجبیه ی مسجد دانشگاه تهران، دیده بودم.- مرحوم آقای پهلوانی وقتی شما و این جمع و جریانات را مشاهده کردند، به شدت با شما برخورد کردند و این عمل را داستان مرید و مراد بازی دانسته بودند.
بنده میدانستم که شما خدمت مرحوم آقای بهجت و مرحوم آقای بهاءالدینی، به شکلی شاگردی میکردید یا حداقل به صورت شاگرد و مرید به آن دو بزرگوار مراجعه داشتید، و همه میدانند که این دو بزرگوار و علیالخصوص مرحوم آقای بهاءالدینی نسبت به رهبر کبیر انقلاب و رهبر کنونی، چقدر علاقه و ارادت داشتند و تأیید و تقویت میکردند.
من میدانم شما پسر خودتان را مجتهد و عادل دانسته(درحالی که شاهدان معتبر میگویند، حتی دروس سطح را هم درست نخواندهباشد!)
شما و آقازاده، ظلم و جور، ضرب و جرح و کور کردن چشمان مردم فرانسه را شاهد نبودید، ولی نه آهی و نه فریادی از شما شنیده نشد. آن دولت، دولتِ کفر است و علناً به ساحت مقدس و نورانی رسول اکرم -صلوات الله علیه و آله- اهانت کرده است، اصلا این مسئله اوقات شما را تلخ نکرده است؟!
یک ملیون الجزائری در جنگ های استقلال الجزائر، به دست فرانسویان نابود شدند، و آن دولت با نهایت قساوت به وسیلۀ لژیونرهای خارجی خود، این مسلمانان مظلوم را به خاک وخون کشید.
این دولت و دولتهای اروپائی دیگر، همچون انگلیس و آلمان در چنبرهی صهیونیسم گرفتار و اسیرند. آیا ترجیح دادن این دولت به کشور مسلمان ایران، شرعا جایز است!؟
شما حتی کشتن نصیری، هویدا و افسرانی که دستور شلیک و قتل عام مردم تهران و سایر نقاط کشور را داده بودند، همه را مظلوم خواندید و شهید!
ده سال از دولت اسلامی ایران در ولایت امر حضرت امام-رضوان الله علیه-گذشت، شخصیتی که بزرگان او را ولیّ از اولیای خدا میدانستند، در حالی که شما همه آنچه آن روزگار اتفاق افتاده را ظلم و کشتارِ بیگناهان دانسته و بدتر اینکه آنها را بر عهدهی رهبر بزرگوار کنونی دانستهاید!؟ آیا این یک افترای بزرگ نبود؟! آیا میتوان در روز جواب این سخنان را جواب داد؟!
۱۷۰۰۰ شهید ترور در کوچه ها و خیابان های ایران را اصلا به یاد نیاوردید و اعدام اینگونه منافقان را -در حدود ۷۰۰ نفر- شهادت فرض کردهاید؟!
ناگزیر در حمله عراق به ایران هم، باید کشته ها، جانبازان و اسیرانی که بیش از یک ملیون نفر بودند را مستحق جهنم بدانید و ثمرهی دفاع از اسلام و میهن را یک ظلم مضاعف بشمارید!
شما معتقد نیستید که ما يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ !؟
من میدانم که قضاوت هرکس بر اساس اطلاعات اوست. درست یا نادرست.
آیا امکان ندارد در منابع اطلاعاتی بیست سال اخیر عمر خودتان بازنگری کنید؟
تَاللَّهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنتُمْ تَفْتَرُونَ
محمد علی جاودان
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
🔸 #گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای
(63)
مراد از «حَرّم شیئاً» چیست؟ اینجا هم همان حرفی که در باب آن روایت عرض کردیم، میآید؛ یا مراد این است که: حَرّم شیئاً فی الجمله، یعنی یکی از جهاتی را که در این شیء است، حرام کرده باشد. مثلاً اکل آن را، یا شرب آن را، یا لبس آن را، یا تصرّف دیگر در آن را، این را حرام کرده باشد. اینجا معاملۀ آن باطل است؛ که اگر مراد این باشد، ظاهرش این است که اگر معاملۀ آن برای این منفعت واقع بشود حرام است، یعنی باطل است.
مثل آنچه که در روایت قبلی عرض کردیم؛ یعنی اگر شربِ مايعی حرام شد، اکل شيئي حرام شد، معاملۀ آن شیء لِأکلِه یا لِشربِه باطل خواهد بود، امّا اگر چنانچه برای منفعت محلّلۀ دیگری معامله کند، باطل نخواهد بود.
یا مراد این است که «إذا حَرّم شیئاً» یعنی حرّم بالکلیّة، که بکلّ، همۀ تصرّفات در این حرام باشد! آن وقت «حرّم ثمنَه» معنایش این است که برای هر تصرّفی از تصرّفات هم که معامله کند، معامله باطل خواهد بود. این، حاصلِ مضمون این روایت است.
حال ببینیم این روایت از لحاظ ریشه و اصل وابستۀ به کجاست؟ معتبر است یا نیست؟ شیخ(علیهالرحمه) میفرماید: «النّبویُّ المشهور». شاید نظر شیخ(علیهالرحمه) از تعبیر «مشهور» به این است که شهرتِ فتوایی بر طبق آن است؛ که اگر نظر ایشان بر این باشد که «شهرتِ فتوایی بر طبق این است»، مرادشان این خواهد بود: اگرچه این روایت از لحاظ سند ضعیف است، ولی چون مشهور فتوا دادهاند، پس ضعفِ آن منجَبَر است به عملِ مشهور.
امّا اگر مراد ایشان از «مشهور»، مشهورٌ نقلُه باشد؛ یعنی شهرتِ نقل دارد، آن شهرت فتوایی را هم بعد عرض میکنیم که چقدر میتوانیم ما به اینطور شهرتِ فتواییای اعتماد بکنیم.
بنابراین، اگر ما گفتیم شهرت فتوایی بر این روایت هست کما یُستَشعَر مِن تعبیر شیخ(علیهالرحمه)، آن وقت خواهیم گفت که این شهرت، ضعفِ اين نبوي را جبران کرده است. بنابراین، این میشود یک قاعدۀ کلّی. هر چیزی که خدای متعال آن را از هر جهتي از جهات حرام کرده است، معاملۀ آن هم به سبب آن جهت، حرام خواهد بود.
لکن حقیقتِ امر این است که در مجامیعِ ما چنین روایتی وجود ندارد! در مجامیعِ اهل سنّت هم این روایت با این الفاظ وجود ندارد، جز در یک مورد که عرض میکنیم. عبارت: «إنّ الله إذا حرّم شیئاً حرّم ثمنَه»، اينچنین روایتی در هیچ کتابی از کتب حدیث ما، قدیماً و حدیثاً، وجود ندارد. در کتابِ «خلاف»، شیخ(رضواناللهعليه) در دو مسأله این عبارت را ذکر کردند. لکن در کتاب استبصار مطلقاً از این روایت خبری نیست. ابن ادریس(رحمهالله) در سرائر هم - علی ما حُکی عنه - در همان مسأله، این روایت را با همین عبارت ذكر كرده است. مرحوم علامه در کتاب مختلَف، کلام ابن ادریس را نقل کرده است که ذکر این روایت هم در آن کلام هست و رد نکرده است؛ چون علامه در مختلف غالباً اختلاف بین شیخ(علیهالرحمه) و بعضی دیگر از علماء را ذکر میکنند، غالباً اینطوری است، و انتصار میکنند برای شیخ. به خصوص آنجایی که ابن ادریس با شیخ اختلاف نظر دارد! چون میدانید ابن ادریس در كتاب سرائر، در بسیاری از مسائل فتاوای شیخ را عیناً نقل میکنند و در موارد متعدّدي که اختلاف بین فتوای ایشان و فتوای شیخ است، فتواي شيخ را ردّ میکنند.
علامه در مختلف غالباً طرف شیخ را گرفته است و دلیل ابن ادریس را ابطال کرده. اینجا کلام ابن ادریس را نقل میکنند و ردّ نمیکنند. پس پیداست که قبول دارند. ایشان هم استناد به این روایت را قبول دارند. ما این سه نفر از بزرگان از علماء را- علی ما حُکی عنهم، که خود ما مراجعه نکردیم به کلام این بزرگان- میشناسیم که این افراد، این روایت را به همین صورتی که ذکر شد، نقل کردهاند و به آن استناد کردهاند. از این، شهرت در نمیآید! یعنی سه نفر از فقهای بزرگ ما، هر چند قدماء، فتوا دادند، به خصوص که شیخ در مبسوط این را فتوا نداده است، یا در کتب دیگر خودش، در خلاف این را ذکر کرده است. خلاف، برای مواجهۀ و مقابلۀ با عامّه است. هیچ بعید نیست که ایشان استناد کرده باشد به دلیلی که از نظر خود آنها حجّت است، ايشان خواسته است مثلاً آن را ذکر بکند. بنابراین، این روایت، با این الفاظ، در هیچ جا نیست جز همین که عرض کردیم که این هم «لایُسمِن و لایغنی مِن جوع».
•┈••✾••┈•
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
🔶 مکتب فقهی صاحب جواهر (6)
🔅 اگر مطلب خاصى در رجال یا حجیت خبر واحد به نظرتان مى رسد و بیان کنید.
🔅 ایشان اصحاب اجماع را در رجال قبول دارند یعنى اگر در یک سندى اصحاب اجماع قرار داشتند، لازم نیست بعد از این فرد بررسى شود، اگرچه از آن به بعدِ سند ضعیف هم باشد، باز حجت است
و آن »اجمعت الاصابة على تصحیح ما یصح عن جماعة« را ایشان این طور معنا مىکند.
این یک مکتبى است که در استنباط خیلى اثر دارد و بسیارى از روایات اینطور تصحیح می شوند.
در حجیت خبر واحد، خبر واحدى را که مورد عمل مشهور و فتواى مشهور قرار گرفته باشد، معتبر ميداند و این خودش خیلى مؤثر است.
اما ضابطه ایشان در اینکه بفهمیم مشهور به این خبر عمل کرده، این است که اگر شهید در دروس و در لمعه چیزى گفته، این همان نظر مشهور است.
استخراج این نکات و نکات دیگر با شواهد و به نحو دقیق، خودش کارى است که کسى باید انجام بدهد، البته اصول صاحب جواهر به دست ما نرسیده است.
در احوالات ایشان دیدهام که تألیفاتى در این زمینه داشته است، ولى الآن در دسترس نیست.
#مکاتب_فقهی
#صاحب_جواهر
🔆 @salmanraoofi
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
🔴 #اطلاعیه
بسمه تعالی
در خلال روند درمانی آیت الله مصباح یزدی، حال ایشان رو به وخامت گذاشته است؛
لذا از تمامی مؤمنین خواستاریم با تضرع به درگاه خداوند متعال و توسل به اهل بیت (ع)، خصوصا حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) برای شفای عاجل و کامل ایشان دعا بفرمایید.
۹۹/۱۰/۱۱
💻 @mesbahyazdi_ir
سلمان رئوفی
📔کتاب " سیر و سلوک ، طرحی نو در عرفان عملی شیعه " اثر آیت الله شیخ علی رضائی تهرانی كتاب بسیار موفّقی است.
ایشان از تلامذه ی اولیه ی عارف بزرگ مرحوم آیت الله علامه حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی (ره) هستند و مورد وثوق می باشند .
🔶 اگر کسی از ما دغدغه سیر و سلوک دارد و هوای کمال ، بهتر است که قبل از هر قدمی مقصدی را که جویای آنیم بشناسیم ، خودمان و توانمندی هایمان را در نظر بگیریم، از رفتگان این راه آدرس هایی بپرسیم و سپس راهی شویم.
🔆 این كتاب در یک پیش گفتار و چهار بخش كه شامل بیست و دو فصل می باشد تدوین شده است كه بدین ترتیب می باشند :
پیش گفتار:
خاستگاه عرفان – بیدارسازی فطرت آدمی – حكمت تفاوت ادیان – خاستگاه عرفان اسلامی – توضیح معانی واژه عرفان – عرفان نظری، عرفان عملی - تفاوتهای عرفان نظری بافلسفه-تفاوتهای دوشیوه ی تربیتی عرفان عملی واخلاق - وحدت شخصی وجود واثبات آن-بررسی اجمالی كتب الطریق الی الله،بحرالمعارف،تذكرة المتقین،رساله زاد السالک،رساله لقاءالله – ویژگی های كتابی جامع در عرفان عملی
فصل اول : آگاهی های مقدماتی
1. چشم انداز سفر
2. ماهیت سفر
3.ضرورت سفر
4.موانع شروع سفر
5.سفارشهای پیش ازسفر
6 .تعداد سفر
7.مدت سفر
فصل دوم : لوازم سفر
8. مسافر سفر
9.همراهان سفر
10.مركب سفر
11.راهنمای سفر
12.زادوتوشه سفر
فصل سوم : مقاطع سفر
13.مبدأ سفر
14.منازل سفر
15.مقصدسفر
16.كریوه ها وگردنه های سفر
17.راه میان بر سفر
فصل چهارم : آگاهی های تكمیلی
18.راه های انحرافی ومشابه سفر
19.رهزنان سفر
20.آفات سفر
21.سبك بالی درسفر
22.زبان سفر
بنده به همه ی دوستان توصیه می كنم كه این كتاب را در اسرع وقت تهیه و مطالعه نمایند.
#عرفان_شیعی
#معرفی_کتاب
🔆 @salmanraoofi
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
🏴انا لله و انا الیه راجعون
لحظاتی پیش روح بلند و ملکوتی فقیه انقلابی فیلسوف مجاهد عمار رهبر حضرت آیت الله علامه محمدتقی مصباح یزدی به ملکوت اعلی پیوست.
رحلت این عالم ربانی را به حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب بر حق ایشان مقام معظم رهبری و عموم ارادتمندان به ایشان تسلیت عرض میکنیم
💻 @meabahyazdi_ir
1388Mesbah.mp3
زمان:
حجم:
1.45M
🔆بیانات منتشر نشده رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای حفظه الله در منزل آیت الله مصباح یزدی حفظه الله که در جریان سفر ایشان به قم در سال ۱۳۸۹ انجام گرفت
🏷تاریخ: اواخر مهر یا اوایل آبان ماه ۱۳۸۹
🔆بنده هم به سهم خودم قدر جناب آقای مصباح را میدانم. واقعا میدانم که ایشان چه وزنهای هستند در کشور و در اسلام
🔆و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را -حالا به این تعبیر بگوییم- خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است که وجود داشته باشد
🔆با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و با این صفا
🔆این سه جهت در ایشان جمع شده است؛ هم علم هست، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه هست و هم صفا هست، این سه تا با هم دیگر در ایشان خیلی ارزشمند است
🔆و خدای متعال وجود ایشان را برای ما، برای انقلاب نگه دارد انشاءالله وجود ایشان را سالم بدارد که همه بتوانند از برکات ایشان استفاده کنند
🔅آیتالله مصباح: ما که زبانمان الکن است که از قدر شکرگزاری این نعمت عظیم الهی
🔅همین اندازه عرض می کنم که الله اعلم حیث یجعل رسالته
🔅ما شبانه روز در عمق دل دعا میکنیم که خدا برکات وجود حضرتعالی را روز افزون بکند و به همه امت اسلامی توفیق شکرگزاری نعمت مرحمت کند در سایه عنایت ولی عصر ارواحنا فداه
🔆رهبر انقلاب: بله! دعا بفرمایید خدا هدایت کند ما را
🔅آیتالله مصباح: ان شاءالله که خدا وجود حضرت عالی را از همه بلیات حفظ بفرماید
🔅به ما هم توفیق معرفت بیشتر به اولیای خودش و به شخص جنابعالی محبت و ولایت ما را روز افزون بفرماید
🔅حضرتعالی هم دعا بفرمایید که خدا عاقبت ما را ختم به خیر کند
@salmanraoofi
🔆متن بیانات منتشرنشدهی امام خامنهای طی حضور در منزل آیتالله مصباح یزدی -که در جریان سفر ایشان به قم در سال ۱۳۸۹ انجام گرفت
مخاطب: آیتالله مصباح یزدی و خانوادهی ایشان
تاریخ: اواخر مهر یا اوایل آبان ماه ۱۳۸۹
شرح:
... جلسه به شدت عاطفی است. عواطف نقش مهمی در ادامهی راه و اقامهی حدود الهی و حاکمیت الهی دارند. در انقلاب ما هم، فکر به تنهایی نمیتوانست این حرکت عظیم را انجام دهد، عواطف هم مورد لطف الهی است. دوستی و دشمنی یکی از معیارها و ملاکها است.(۱) این لطفی که ابراز میشود [و] این محبتی که ابراز میشود، اولا این نکته وجود دارد که این، برمیگردد به لطف حضرتعالی؛ و سرچشمهی جوشان محبت و التفات شما نسبت به ما سرریز میشود در همه خانواده و در مجموعهی فرزندان و اهل و همه.
این یک جهت، جهت دوم این که این هم مربوط به شخص من، قطعا نیست؛ این مربوط به معیارها، مربوط به اسلام، مربوط به انقلاب [و] مربوط به این راه است. -این را ما- الحمدلله من این را میدانم و خدای متعال نگذاشته که من اشتباه کنم در این مورد، و تصور کنم که اینها مربوط به شخص من است. میدانم که مربوط به خداست و مربوط به این راه است؛ کمااینکه نسبت به شخص امام با همهی عظمتی که امام داشت [و] با همهی جذابیتی که امام داشت همین بود؛ یعنی مردم برای -خاطر- خدا امام را دوست میداشتند و دنبال او حرکت میکردند؛ خود ایشان هم این را کاملا میدانست.
و بنابراین توقع ما از این مجموعهی محترم و عزیز این است که دعا کنند که منشأ این محبتها که توجه به خدا و پیمودن راه خداست در ما استمرار پیدا کند و باقی بماند [و] ما بفهمیم [و] بدانیم که باید چه کار کنیم، باید به کدام طرف حرکت کنیم و خداوند متعال ما را هدایت کند [و] دستگیری کند. واقعا احتیاج داریم به دستگیری لحظه به لحظهی پروردگار که [اگر] این نباشد مطمئنا کار مشکل خواهد شد.
بنده هم به سهم خودم قدر جناب آقای مصباح را میدانم. واقعا میدانم که ایشان چه وزنهای هستند در کشور و در اسلام؛ و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را -حالا به این تعبیر بگوییم- خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است که وجود داشته باشد با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و با این صفا.
این سه جهت در ایشان جمع شده است؛ هم علم هست، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه هست و هم صفا هست. این سه تا با هم دیگر در... (۲) [وجود ایشان] خیلی ارزشمند است. و خدای متعال وجود ایشان را برای ما [و] برای انقلاب نگه دارد انشاءالله و وجود ایشان را سالم بدارد که همه بتوانند از برکات ایشان استفاده کنند. و خداوند کسان ایشان، آقازادههای محترمشان، دامادهای محترمشان، همسر محترمشان و اولاد ایشان را -عروسها و دامادها، همه را- انشاءالله خدای متعال مشمول رحمت و لطف و هدایت خودش قرار بدهد.
آیتالله مصباح یزدی: ...در شبانه روز از عمق دل دعا میکنیم که خدا برکات وجود حضرتعالی را روز افزون کند...
بله! دعا بفرمایید [که] خدا هدایت کند ما را. یادتان هست [که] من، یک وقت به شما عرض کردم -در زمان ریاست جمهوری- که من، الان، احتیاجم به کمک معنوی خیلی بیشتر از سابق است و خدمت آقای بهجت -به وسیلهی جنابعالی- پیغام رساندم که کمکی کنند... (۳) چیزی. و بعد، دو تا نامه، ایشان فرستادند -دارم آن نامهها را [که] به خط جناب آقای مصباح هست- و الحمدلله این کمکها وجود داشته [است و] اینها را ما قدر میدانیم. الان هم همینجور است. الان هم من خیلی احتیاج دارم به کمک معنوی و انشاءالله خدای متعال این دعاهای شما را به هدف اجابت برساند و ما را مشمول رحمت خودش و کمک خودش و هدایت خودش بکند انشاءالله.
آیتالله مصباح: البته هر کس ظرفیتش بیشتر است نیازش هم بیشتر است. حتی نیاز پیامبر و اولیای خدا هم بیش از ماهاست.
بله، همینجور است.
آیتالله مصباح: ... حضرتعالی هم دعا کنید که خداوند عاقبت ما را ختم به خیر کند.
انشاءالله؛ انشاءالله؛ خدا عاقبت شما را [و] ما را انشاءالله به خیر کند.
(۴)[درس هفتگی جناب آقای مصباح در دفتر را] هر چه از آن پخش شده و من گوش کردم، واقعا انسان استفاده میکند. در ماه مبارک رمضان که سخنرانی ایشان عصرها پخش میشد من غالبا گوش میکردم و بهره میبردم.
آیتالله مصباح یزدی: ... از این که بزرگواری فرمودید و گوشهی چشمی به این خانه انداختید، تشکر میکنم. ...
امیدواریم که باز هم از این فرصتها داشته باشیم. ...
🔅پی نوشت:
۱- از ابتدای متن، تا اینجا، در فایل صوتی موجود نیست و از منبع شمارهی ۲ نقل شده است.۲- نامفهوم
۳- نامفهوم
۴- از اینجا تا انتهای متن، در فایل صوتی موجود نمیباشد و از منبع شمارهی ۲ نقل شده است.
•┈••✾••┈•
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت آیتالله محمدتقی مصباح یزدی
🔰 بسم الله الرّحمن الرّحیم
با تأسف و تأثر فراوان خبر درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیةالله آقای حاج شیخ محمدتقی مصباح یزدی را دریافت کردم. این، خسارتی برای حوزهی علمیه و حوزهی معارف اسلامی است. ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویائی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند. خدمات ایشان در تولید اندیشهی دینی و نگارش کتب راهگشا، و در تربيت شاگردان ممتاز اثرگذار، و در حضور انقلابي در همهی میدانهائی که احساس نیاز به حضور ایشان میشد، حقاً و انصافاً کمنظیر است. پارسائی و پرهیزگاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود و توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی، پاداش بزرگ الهی به این مجاهد بلند مدت است.
اینجانب که خود سوگوار این برادر قدیمی و عزیز میباشم، به خاندان گرامی و فرزندان صالح و دیگر بازماندگان ایشان و نیز به شاگردان و ارادتمندان این معلّم بزرگ و به حوزهی علمیه تسلیت عرض میکنم و علّو درجات ایشان و مغفرت و رحمت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم.
سیّدعلی خامنهای
۱۳ دی ماه ۱۳۹۹
💻 @Khamenei_ir
هدایت شده از موسسه فلسفه و عرفان نفحات
🔰 شهید متعالی و سهگانه دنیا، آخرت و توحید
▪️به مناسبت سالگرد شهید مقاومت حاج قاسم سلیمانی رضواناللهعلیه مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات سلسله نشستهایی را در تبیین ابعاد شخصیتی این شهید عزیز برگزار میکند.
▪️دومین نشست با موضوع شهید متعالی و سهگانه دنیا، آخرت و توحید توسط حضرت استاد یزدانپناه ارائه خواهد شد.
⏱زمان: شنبه، ۱۳ دیماه ۱۳۹۹
ساعت ۱۹:۳۰
🏷 این نشست به صورت مجازی از طریق صفحه مؤسسه در پیامرسان روبیکا و پلتفورم اینستاگرام پخش خواهد شد؛
▫️Instagram.com/nafahat_eri
▫️Rubika.com/nafahat_eri
#نشست_تخصصی
#شهید_سلیمانی
#استاد_یزدان_پناه
💢 مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات
https://eitaa.com/nafahat_eri
🔸 #گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای
(64)
امّا در کتب عامّه هم این روایت نیست جز در مُسندِ احمد در یکجا، که آنجا هم با همین عبارت است «إنّ الله إذا حرّم شیئاً حرّم ثمنَه»، و اين قاعدۀ کلّی فقط در یکجا آمده است : در مسند احمد.
بنابراین، این روایت با این الفاظ معتبر نیست! بله، با لفظِ دیگری، با زیادیِ یک کلمه که مضمون را به کلّی متفاوت میکند، یعنی محدود میکند، در بعضی جاهای دیگر از کتب عامّه آمده است، به اين صورت که: «إنّ الله إذا حرّم أکلَ شیءٍ حرّم ثمنَه».
این، خیلی فرق دارد با آن قبلی؛ یعنی ملاکِ برای فساد معامله و بطلان معامله این است که اكل شیء حرام باشد. اگر اکل آن حرام نبود، مثلاً لُبس آن حرام بود، یا سایر تصرّفاتِ آن حرام بود به هر دلیلی، معاملۀ آن اشکالی ندارد.
ظاهرش این است که برای اکل اگر باشد، اشکال دارد. اگرچه در آن روایاتی که اشاره میکنیم، که دو روایت است، حرمتِ ثمن مخصوص آنجایی نیست که معامله للأکل واقع شده باشد. این روایت دوّم هم که يك کلمۀ «أکل» در آن اضافه دارد، اين هم در مجامیعِ ما نیست! در هیچ یک از کتب حدیثی ما وجود ندارد! لکن در «مُسنَد» احمد در دو جا آمده؛ که در مورد لفظ قبلی هم گفتیم فقط در مسند احمد است.
این لفظ هم در دو جای دیگر مسندِ احمد آمده است، و از دو طریق نقل شده است: یکی از جابر بن عبدالله انصاری از پیغمبر؛ در صحیحِ بخاری و در صحیحِ مسلم و در سنن ابن داود هست. و ديگر، از طریقِ ابن عبّاس؛ یعنی به سندی از ابن عبّاس هم نقل شده است، که اين نقل هم در چند كتاب آمده: در سنن کبرای بیهقی، سنن أبی داود، و نِیل الاوطار شوکانی. بنابراین، دو روایت از دو صحابۀ اهل سنّت در کتب معتبرۀ خودشان نقل شده است. البته خودشان میگویند: این طرق، صحیح است.
لكن ما اعتمادی به آن طرق نداریم؛ چون رجال آن طرق، با معیارهای وثاقتِ از نظر موازین ما تطبیق نميکنند. بنابراین، این روایت از نظر ما معتبر نیست. بنابراین، سندِ این روایت دوّم هم (از نظر ما) سندِ معتبری نیست. حال ببینیم آیا این روایت، معمولٌبها هست یا نه؟ ابتداء، یک نکته را عرض بکنیم: احتمال نزدیک به یقین، این دو روایت، یک روایت است؛ یعنی همان لفظ قبلی هم که «إنّ الله إذا حرّم شیئاً حرّم ثمنَه»، که شیخ(علیهالرحمه) در خلاف فرموده است و شیخ اعظم در مکاسب اشاره به آن فرمودند، این، همان روایتی است که از ابن عبّاس و جابر بن عبدالله نقل شده است.
بسيار محتمل به نظر ميرسد كه کلمۀ «أکل» افتاده است. البته یک احتمال این است که کلمۀ «أکل» در این روایت افتاده باشد! احتمال دیگر این است که کلمۀ «أکل» در آن دو روایت اضافه شده باشد! احتمالِ زیاده نسبت به احتمال نقيصه، بعید است. اینکه ما احتمال بدهیم که زیاد کرده باشد آن ناسخ و نویسنده، این، دور از ذهن به نظر ميرسد، تا اینکه احتمال بدهیم که فراموش کرده، نقص پیدا کرده يعني میخواسته این کلمۀ «أکل» را بنویسد، امّا از قلمش افتاده.
کما اینکه شما نامهای که مینویسید، نسخهای که مینویسید، خیلی اوقات کلمهای را میخواهید بنویسید، نمینویسید! یعنی از قلمتان سَقط میشود. امّا اینکه یک چیزی اضافه بنویسید، این، خیلی بعید است! چیزی که نمیخواهید بنویسید و به قلم شما جاری بشود! بنابراین، در دَوَران امر بین احتمال زیاده و نقیصه، احتمال نقیصه اقواست. احتمال اینکه حذف شده باشد و ناقص مانده باشد اقواست.
بنابراین، این دو روایت، این دو متن، در واقع یک متن است، یک روایت است، و همانی است که از ابن عبّاس و جابر بن عبدالله نقل شده است. پس روایتی که در آن اکل است، محور کلام ما خواهد بود. آیا به این روایت عمل کردند یا نه؟ ربما یُقال كه: اصحاب ما به این روایت عمل کردند؛ برای خاطر اینکه آن چیزی که همۀ تصرّفاتِ آن ممنوع است و حرام است، معاملۀ آن را باطل دانستند.
لذا این شد عملِ به این روایت. وقتی عملِ به این روایت شد، روایتْ معتبر میشود. البته آنها از این روایت، اینطور استفاده کردند که «إذا حرّم أکلَ شیءٍ حرّم ثمنَه»، یعنی اگر چنانچه اکلِ آن حرام بود، ثمنِ آن هم حرام است برای هر مقصود دیگری که باشد. ممکن است شما استفادۀ دیگری بکنید. پس «إنّ الله إذا حرّم أکلَ شیءٍ حرّم ثمنَه»، این مقدار مورد قبول و توافق است، فلذا بر طبقِ آن عمل شده است.
•┈••✾••┈•
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi