#رجال_فهرستی
محمدباقر ملکیان
🔻🔻🔻🔻🔻
#شيوه_فهرستي، شيوه اي فراموش شده
در اعتبار سنجي روايات و سپس عمل به آنها ـ خصوصا در مباحث فقهي ـ مباحث سندي جايگاه ويژه اي ـ چه در بين شيعه و چه در بين أهل سنت ـ دارد.
بحث هاي سندي و رجالي از امتيازات انحصاري علماي مسلمين است كه در بين علماي اديان ديگر بي سابقه است.
با اين حال علماي شيعه به سبب شرايط حاكم بر مجامع علمي آنها تنها به بحث هاي رجالي كفايت ننموده و شيوه اي نوين بنيان نهادند كه از آن به شيوه فهرستي تعبير مي نماييم.
با ذكر اين مقدّمه به بيان شيوه فهرستي و جايگاه فهارس در اين باره مي پردازيم.
شيخ طوسي درباره شيوه عملي اصحاب اماميه در فرايند استنباط احكام فقهي مي نويسد:
إنّ واحداً منهم إذا أفتى بشيء لا يعرفونه سألوه من أين قلت هذا ؟ فإذا أحالهم على كتاب معروف ، أو أصل مشهور ، وكان راويه ثقة لا ينكر حديثه سكتوا وسلموا الأمر في ذلك وقبلوا قوله ، وهذه عادتهم وسجيتهم من عهد النبيّ ـ صلّی الله عليه وآله ـ ومن بعده من الأئمة ـ عليهم السلام ـ ومن زمن الصادق جعفر بن محمّد ـ عليه السلام ـ الذي انتشر العلم عنه وكثرت الرواية من جهته.
يعني: هنگامي كه يكي از علماي شيعه فتوايي نا آشنا بدهد، از او مستند اين فتوا را مي پرسند. پس اگر او به كتاب معروف و يا اصل مشهوري ارجاع دهد، و در عين حال راوي كتاب و اصل ثقة باشد، از پاسخ او ساكت مي شند و سخن او را مي پذيرند.
اين عادت و شيوه علماي شيعه بوده است از روزگار پيامبر ـ صلّی الله عليه وآله ـ و ائمه ـ عليهم السلام ـ خصوصاً از روزگار امام صادق ـ عليه السلام ـ كه علم از سوي ايشان منتشر شد و روايت از طرف ايشان زياد نقل شد.
و درجاي ديگري مي نويسد:
وإذا كان أحد الراويين يروي الخبر سماعاً وقراءة، والآخر يرويه إجازة ، فينبغي أن يقدّم رواية السامع على رواية المستجيز .
اللّهم إلا أن يروي المستجيز بإجازته أصلاً معروفاً، أو مصنّفاً مشهوراً فيسقط حينئذ الترجيح.
يعني: [در ترجيح دو خبر] هر گاه يكي از دو راوي خبر را به صورت سماع و قرائت، و ديگري آن را به صورت اجازه نقل كند، بايست كه شيوه سماع بر شيوه اجازه مقدم شود. مگر اين كه اجازه گيرنده اصل معروفي و يا تصنيف مشهوري را نقل كند، كه در اين هنگام سماع بر اجازه ترجيحي ندارد.
آنچه از مجموع كلمات شيخ مي توان استظهار كرد اين است كه شيعه در فرايند استنباط احكام فقهي به هر روايتي عمل نمي كردند، بلكه عمل آنها به روايات دائر مدار نقل آنها در كتب معروفه وأصول مشهوره است، آن هم به پيوست شرطي ديگر و آن اين كه مؤلّف كتاب و مصنّف اصل ثقه باشد.
براي تأييد و تأكيد ديدگاه شيخ، كلمات ديگر محدثان و رجاليين شيعه را پي مي گيريم.
طَبْرسي مؤلّف احتجاج در مقدّمه كتابش مي نويسد:
لا نأتي في أكثر ما نورده من الأخبار بإسناده .... إلا ما أوردته عن أبي محمّد الحسن العسكري(، فإنّه ليس في الاشتهار على حدّ ما سواه ...، فلأجل ذلك ذكرت إسناده في أوّل جزء من ذلك.
يعني: رواياتي را كه ما در اين كتاب نقل مي كنيم بدون ذكر سند است مگر آنچه را از [تفسير] امام عسكري ـ ـ نقل كردم، چرا كه اين منقولات شهرت چنداني ندارد، بنابراين سندش را در ابتداي نقل از آن ذكر كردم.
ابن غضائري ـ رحمه الله ـ در شرح حال حسن بن محمّد بن يحيى معروف به ابن أخي طاهر مي نويسد:
كان كذّاباً يضع الحديث مجاهرة و يدعي رجالاً غرباً لا يعرفون. و يعتمد مجاهيلاً لا يذكرون. و ما تطيب الأنفس من روايته إلا فيما يرويه من كتب جدّه الذي رواها عنه غيره و عن من كتبه المصنّفة المشهورة.
يعني: او دروغ گويي بود كه آشكارا به جعل روايت مي پرداخت و راويان غريبي را ذكر مي كرد كه كسي آنها را نمي شناخت و بر روايات راوياني مجهول اعتماد مي نمود كه هيچ كس نامي از آنها نمي برد. [بنابراين] به روايات او نمي توان اعتماد كرد مگر آن رواياتي را كه از كتاب هاي جدّش و همچنين هر آنچه را از كتب مشهور ديگر نقل مي كند، چرا كه راويان ديگري غير از او نيز اين كتاب ها را نقل كرده اند.
و كلام او درباره #سهل_بن_أحمد_بن_عبدالله_بن_سهل_ديباجي چنين است:
كان ضعيفاً يضع الأحاديث و يروي عن المجاهيل، و لا بأس بما رواه من الأشعثيات و بما يجري مجراها ممّا روى غيره.
يعني: او [در نقل حديث] ضعيف بود و حديث جعل مي كرد و از راويان مجهول نقل روايت مي كند، با اين حال نقل كتاب اشعثيات و كتاب هايي همانند آن ـ كه كسان ديگري غير از او نيز اين كتاب ها را نقل كرده اند ـ پذيرفته مي شود.
ادامه در پست بعد🔽🔽🔽
@derasatfielmrejal
@salmanraoofi