eitaa logo
سلمان رئوفی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
329 ویدیو
187 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
7 🔅🔅🔅 ⏮عرض می‌کنم به این که این که ایشان فرموده است که بنای عقلا معلوم نیست بر این باشد و صغرای بنای عقلاء را محل اشکال قرار داده این هم محل تأمل است برای خاطر این که ظاهر این است که بناء عقلاء بر این هست تا اثبات نشود پیش آن‌ها که یک چیزی مستحیل است ظاهر دلیل را اخذ می‌کنند و الا اگر فقط احتمال این که شاید استحاله داشته باشد، خب اگر یک دلیلی آمد بر این که فلان چیز حرام است، ما احتمال می‌دهیم اصلاً این مفسده نداشته باشد، یا در جعل حکم آن مفسده باشد که اگر مفسده باشد قهراً بر شارع مستحیل است این کار را انجام بدهد، قبیح است. به خاطر این که فقط... صرف این که احتمال می‌دهیم شاید صدور این حکم در اثر مفسده داشتن یا عدم مصلحت داشتن قبیح است، نمی‌‌توانیم به دلیل اخذ بکنیم؟ هیچ راهی هم نداریم برای اثبات این که آیا مفسده دارد، ندارد، ما به مصالح و مفاسد نفس الامری که واقف نیستیم که. آیا در سیره عقلاء، در سیره متشرعه این‌ها توقف می‌کنند در اخذ به دلیل، یا نه بنای بر امکان می‌گذارند یا این که نه، اگر بنای بر امکان نگذارند بگوییم آن چه که در بین سیره عقلاء هست این است همین که احتمال امکان را می‌دهند این کفایت می‌کند برای اخذ به دلیل، همین امکان احتمال... احتمال امکان. اگرچه حکم به امکان هم نکنند، اما نفس الاحتمال، احتمال امکان برای عقلاء کفایت می‌کند. و این که فرمودند اگر ما فرض کنید سیره هست اما این سیره دلیل بر حجیت آن نداریم، خب جواب این است که مگر رادعی از این سیره وجود دارد؟ این سیره در زمان شارع هم بوده، رادعی از این وجود ندارد. خب سیره‌ای که معاصر با معصوم باشد و رادعی از آن نباشد خب حجت است دیگه، معمولاً این آقایان حجت می‌دانند و خود آقای آخوند از کسانی است که حجت می‌داند در این صورت. ◀️حالا علاوه بر این‌ها عرض می‌کنم به این که ببینید تارةً هست که ما هستیم و یک احتمال مجرد ولی أخری برهان اقامه شده بر استحاله، مثل ابن قبه که آمده برهان اقامه کرده بر استحاله، این جا دیگه ما نمی‌توانیم چشم‌مان را ببندیم و بگوییم ان شاء الله این جا دیگه سیره عقلاء حتماً نیست. این جا را قبول داریم که سیره عقلاء نیست، برهان وجود دارد، استدلال وجود دارد، این برهان و استدلال را تأمل می‌کنند اگر دیدند درست است، خیلی خب می‌گویند بله امکان ندارد، اگر بطلان آن ثابت شد آن وقت هست. حالا در مانحن فیه این جا اقامه برهان شده برای استحاله، بنابراین ما این جا چاره‌ای نداریم جز این که این بحث را داشته باشیم که آیا جعل الولایة لعامة الفقهاء به نحو عموم یا به نحو اطلاق و جنس آیا تصویر دارد، امکان دارد این یا امکان ندارد؟ که ان شاء الله این بحث برای فردا که این بحث مهمی است که ببینیم آیا امکان جعل هست یا امکان جعل نیست. و صلی الله علیه محمد و آله. س:‌؟؟ ج: فردای بحثی، فردایی که می‌گوییم همه‌اش یعنی فردای بحثی. پایان. ⏪ ادامه دارد.... @salmanraoofi
01_970405.doc
89.6K
🔅متن درس "بررسی استدلال به مقبوله عمر بن حنظله" برای ولایت فقیه 🔅حضرت استاد شب زنده دار«دام ظله» 🔅«متن اولیه» جلسه : ۱ تاریخ : ۱۳۹۷/۵/۴ @salmanraoofi
8 🔅🔅🔅 📐 برای تمسک به ادله‌ی لفظیه از جمله مقبوله‌ی عمر بن حنظله که مورد بحث است باید امکان مفاد آن را اثبات کنیم. پس باید اثبات شود که امکان دارد، ولایت فقیه به صورت عموم یا اطلاق جعل شود تا اینکه اخذ به مضامین این روایت امکان‌پذیر باشد، چون اگر امری ثبوتا محال باشد نوبت به مرحله‌ی اثبات نمی‌رسد. به همین خاطر اصولیون در اصول ابتدا به امکان جعل امارات می‌پردازند و سپس ادله را مورد بررسی قرار می‌دهند. ⏪ بعضی از فقها قائل هستند که جعل ولایت برای فقیه به صورت عام یا مطلق مستحیل است، بنابراین حتی اگر مقبوله‌ی عمر بن حنظله بر این مسأله دلالت داشته باشد، باید آن را تأویل برد یا اینکه علمش را به اهلش واگذار کرد. با توجه به این مطلب همانگونه که اصولیون شبهات ابن قبه در مورد امکان جعل حجیت امارات را قبل از بررسی ادله‌ی حجیت، مورد بررسی قرار می‌دهند ما هم باید استدلال این دسته از فقها بر استحاله‌ی ولایت فقیه به این نحو را مورد بررسی قرار دهیم. ◀ اصل این اشکال از طرف صاحب دراسات مطرح شده است و در کلام برخی دیگر از بزرگان هم مورد توجه قرار گرفته است. ایشان در این مورد می‌گوید برای جعل و نصب عام فقیه به عنوان ولی جامعه، فقط پنج صورت قابل تصویر است و تمام این پنج صورت مستحیل هستند پس جعل عام فقیه به عنوان ولی جامعه محال است. در واقع استدلال ایشان یک قضیه‌ی استثنایی است: «النصب العام مستلزم للغویة او للفساد و التالی باطل و المقدم مثله» اصل بحث در مورد ملازمه‌ای است که ایشان بین نصب عام و بین فساد و لغویت برقرار کرده‌اند. ◀ ... باطلٌ فالمقدمُ مثلُه» اما بیان ملازمه که چرا نصب عام مستلزم فساد یا لغویت است؟ گفته می‌شود به این که تارةً شارع و جاعل این ولایت می‌آید و می‌فرماید که «کلّ فقیهٍ یا الفقیه جعلتُهُ ولیاً و حاکماً علی الأمّةِ الإسلامیه» و با این کارش دو شیء را جعل می‌کند؛ یکی منصب ولایت، خود ولایت یک منصبی است مثل قضاوت که یک منصبی است. این منصب دارای احکامی است منصب قضاوت جعل می‌شود و قاضی یک احکامی دارد که مثلاً حکم او نافذ است یا سلطه‌ی بر اجرای حدود دارد، تعذیرات دارد و امثال ذلک یا سایر عقوبات دارد. شارع بفرماید «جعلتُ الفقیه ولیاً یا جعلتُ کلّ فقیهٍ با شرایط ولیاً و لهُ أن یولّیَ أمور العباد» هم جعل منصب ولایت برایش بکند هم به او اجازه بدهد یا واجب بکند که این إعمال کند این ولایت را. این صورت اول. و این ولایت هم این‌جا توجه بکنیم که همان‌طور که از عبارت روشن بود به نحو انحلال و استقراء است. یعنی لکلّ فقیهٍ، تک تک فقهاء، هر کدام دارای این دو جهت هستند که هم منصب ولایت را داشته باشند و هم این که لهم این که حکم کنند و پیاده کنند و اعمال ولایت کنند. س: ؟؟؟ دو تا جعل است یعنی؟ ج: بله س: خب اگر جعل ولایت کرد ؟؟؟ ج: مثل موضوع و حکم می‌ماند دیگر. در اعتبارات عقلاء این‌جوری هست می‌گویند این آقا رئیس جمهور است بعد وظایف رئیس جمهور را ذکر می‌کنند. این آقا مثلاً قاضی است بعد وظایف قاضی را ذکر می‌کنند. اما این منصب قضاوت خودش یک منصبی است، منصب ولایت یک منصبی است خب این منصب را دارد حالا برای این منصب، حالا اگر آمدند احکام را کم و زیاد کردند فرض کنید که پارلمانی است دست پارلمان بود مثلاً، یا مجلس خبرگانی بود. بیایند بگویند خب آقای رئیس جمهور الان وظایفش کم می‌شود یا زیاد می‌شود. تصرّفی در آن منصب نمی‌کنند او منصب را دارد وظایف را کم و زیاد می‌کنند. توی اعتبارات عقلائی این‌جوری هست در شرع هم همین‌طور است منصب امامت، منصب نبوت، این‌ها حتی برای احکام ؟؟؟ 📐 خب پس بنابراین این صورت اول است که ممکن است به این شکل بگوییم. این صورت، همان صورتی است که می‌گوییم مستلزم فساد هست و باطل است که بعد توضیح می‌دهیم که چرا مستلزم فساد هست و باطل است. پس به این شکل که اتفاقاً ظاهر ادله‌ هم شاید همین باشد، ظاهر بدوی ادله هم همین است این می‌گویند موجب فساد است موجب هرج و مرج است هم عقلاً و هم عقلائاً هم شرعاً‌ به حسب نصوص متکاثره این صورت موجب مفسده است. ⏪ صورت ثانی این است که از نظر جعل منصب همین‌جور است یعنی به نحو عام استغراقی شارع برای کلّ فقیهٍ می‌آید جعل منصب می‌فرماید اما اعمال ولایت فقط برای یکی است؛ اگر صد تا فقیه داریم در عصر واحد، همه‌ی این‌ها منصب ولایت دارند اما همه نمی‌توانند اعمال کنند بلکه یکی از آن‌ها. خب بنابراین تفرقه‌ی بین دو تا حکم‌ها ایجاد می‌شود در اولی هم همه منصب را داشتند و هم همه می‌توانستند إعمال کنند. در ثانی همه منصب را دارند اما إعمالش فقط برای یکی از آن‌هاست. س: چه فایده‌ای دارد؟ همه داشته باشند؟ ج: حالا داریم صور را ذکر می‌کنیم دیگر، نقل کفر که کفر نیست. حالا می‌آید وجهش، این صور را می‌خواهیم بگوییم صور را ابتداءً بگوییم، پنج صورت این‌جا متصور است کل این صور متصوره قائل می‌گوید باطل است. شاید یکی از دلیل‌های باطل بودن آن هم همین فرمایش شما باشد مثلاً. ⏪ ادامه دارد.... @salmanraoofi
9 🔅🔅🔅 ⏪ صورت سوم: صورت سوم این است که نه، «أن یکون المنصوب وارداً منهم» نگفت به صورت ظاهر کلّ فقیهٍ، یا به صورت ظاهر الفقیهُ ولیُّ الأمّة، و یک اموری دارد در ظاهر امر، اما مثل عام مخصص می‌ماند که هی تخصیص بزنید یک نفر ته آن بماند، «أکرم کلّ عالم»، بعد هی تخصیص می‌زنیم تخصیص می‌زنیم یک نفر ته آن می‌ماند. این‌جا هم ولو این‌جوری در عبارات مولا آمده شارع آمده آن مقصود جدی و واقعی آن یک نفر است که آن یک نفر هم منصب را دارد هم له اعمال الولایة است آن یکی، ولی حالا در صورت ظاهر به این شکل گفتند. س: ؟؟؟ ج: یعنی شبیه آن را دارد می‌گوید مثل یک عام این‌چنینی. چون توی عبارات روایات نداریم أیَّ فقیهٍ، این‌جوری نداریم. که عام بدلی باشد ولی شبیه عام بدلی است. س: یک نفر معیّن؟ ج: حالا این‌جا دیگر قائل تفصیل نداده این‌جا خودش صوری را ممکن است که متصور باشد در ؟؟؟ که این عام مخیّر عند الله باشد مثل حرف‌هایی که بعضی‌ها راجع به ؟؟؟ مثلاً زدند ؟؟؟ این‌جا هم بگوییم یک معیّن عند الله است. عند الشارع، یا بگوییم یکی لا علی التعیین. بنابراین که این که آن قابل ؟؟؟ یک لا علی التعیین. حالا یا یکی معیّن، یا یکی لا علی التعیین خدای متعال،‌ شارع او را ولیّ قرار داده بر امور مردم. خب حالا این هم یک صورت سوم. ⏪ صورت چهارم این است که می‌آید منصب را برای همه قرار می‌دهد به نحو عام استغراقی، منصب برای همه است منتها اعمال این ولایت از هر کدام مشروط است به اتفاق با دیگران. وقتی می‌خواهد یک مطلبی اعمال بشود از باب ولایت، آن وقت همه اتفاق داشته باشند یعنی همه قبول دارند اگر صد تا قبول داریم یک مجلسی درست کنند و بنشینند با هم، اگر اتفاق کردند می‌تواند این اعمال بشود اما اگر اختلاف داشتند نه. خب پس بنابراین آن وقت آن اشکال هرج و مرج دیگر از بین می‌رود که این آقا می‌خواهد یک حرفی بزند او می‌خواهد یک‌جور اعمال کند در مقام عمل، تشاجر و تنازع واقع بشود و اختلاف واقع بشود قهراً نداریم. پس همه منصوب هستند برای ولایت اما اعمالش مشروط است به اتفاق همگان، این هم صورت چهارم. ⏪ صورت پنجم: این است که به نحو عام مجموعی نه عام استغراقی و نه بدلی، به نحو عام مجموعی شارع قرار داده یعنی کأنّ کلّ فقهای این عصر را که واجد شرایط هستند منضماً دیده که هر یک جزو آن من لهُ الولایة است منضماً دیده و یک و منصب ولایت را برای این مجموع من حیث المجموع قرار داده. که قهراً‌ وقتی این‌جور شد تک تک ولایت ندارند فلذا اعمال هم نمی‌توانند بکنند، این‌جا هم مثل صورت قبلی که قهراً اعمال ولایت این‌جاست که همه اتحاد داشته باشند آن موقع هست که هم منصب را دارند و هم می‌توانند اعمال ولایت بکنند. 📐 خب این پنج تا، شما صورت ششمی را نمی‌توانید برای این پیدا بکنید و لکن پس اگر دقت بکنید کأنّ مثل حصر عقلی می‌ماند یا خدا برای همه‌ی منصب‌ قرار داده یا نه برای همه قرار نداده، برای همه که قرار نداد آیا یا برای یکی قرار داده پس بنابراین از جهت.... و آن‌جایی هم که برای همه قرار می‌دهد یا به نحو عام استغراقی قرار می‌دهد یا عام بدلی قرار می‌دهد یا عام مجموعی قرار می‌دهد. از نظر اعمال هم باز همین صوری که گفتیم مازاد بر این صور قابل تصویر نیست. بنابراین همه‌ی صور همین پنج‌تا است. س: ؟؟؟ ج: نه اتفاق. س: ؟؟؟ ج: نه چون که جعل کرده خدای متعال برایش چی؟ بله اگر شما این‌جوری بگویید، بگویید که احد الامرین باشد یا اتفاق باشد یا اگر اتفاق نیست بقیه بگویند ما قبول نداریم ولی مخالفت نمی‌کنیم. س: ؟؟؟ ج: مخالفت نکنند. 📐 خب این صوری است که قائل بیان کرده. اما وجه ابطال و استحاله. اما صورت اول این‌طور گفتند «یرد علی الاحتمال الاول قبح هذا النصب علی الشارع الحکیم» این نصب گفتند نصب قبیحی است، چرا؟ چون مستلزم امر قبیح است؛ خب اختلال نظام، اختلال امور ناس، این امر قبیحی است، این ظلم به مردم است و ظلم قبیح است. حالا چرا پیش می‌آید چنین اختلالی؟ می‌گویند «فإن اختلاف انظار الفقهاء غالباً بالاستنباط الاحکام و فی تشخیص الحوادث یومیه و الموضوعات المبتلی بها و لا سیما الامور المهمّه منها» مختلف هستند. فقها هم در ناحیه‌ی کبریات با هم اختلاف دارند، روشن است دیگر شما رساله‌های عملیه را می‌بینید در کبریات بسیاری از فقها با هم اختلاف دارند، بعد از کبری در صغری‌ها هم بسیاری از فقها اختلاف دارند. خب اگر بنا باشد در مسائل مهمه، حالا جنگی برپاست، یک مسئله‌ی اقتصادی‌ای در کار است یک برنامه‌ی اجتماعی می‌خواهد اجرا بشود و هکذا،‌ اگر بنا باشد که این فقها بگویند باید همه‌شان اعمال ولایت بکنند، همه‌ی ایشان ولایت دارند و همه‌ی ایشان هم باید اعمال ولایت بکنند. ⏪ ادامه دارد.... @salmanraoofi
10 🔅🔅🔅 📐 یادم می‌آید آن اوایل انقلاب که زمانی که شهید بهشتی رضوان الله علیه حضور داشت بر اساس ولایت فقیه می‌خواستند یک کاری راجع به اراضی بکنند، خب محل اختلاف فقها بود مرحوم آیت‌الله بهاءالدین محلاتی در شیراز، ایشان تلگراف زد برعلیه آن‌چه که می‌خواهید انجام بدهید من اعمال ولایت می‌کنم. ◀ خب او نظر شریفش این بود با ادله، با استنباط؛ این‌ها هم نظر شریف‌شان این بود با ادله، با استنباط، اما خب هر دو می‌خواهند، هر دو هم ولایت دارند، شما می‌خواهید این کار را بکنید، مثلاً اراضی را می‌خواهید تقسیم بکنید یا تقسیم‌شده‌ها را تمدید بکنید به هر شکل آن موقع می‌خواستند انجام بدهند، او هم عکسش را می‌گفت. ◀ بنابراین کبری‌ها ممکن است اصلاً‌ متضاد باشد متناقض باشد، اگر هم اتحاد در خود کبری داشته باشند خیلی وقت‌ها در صغری، او می‌گوید الان مصلحت را قبول دارم ولی مصلحت ملزمه‌ای باشد باید این کار را کرد. او می‌گوید الان مصلحت هست این می‌گوید مصلحت نیست. یا در یک ظروف ویژه با یک شرایط خاص، با یک قیود خاص این‌جا مصلحت است او می‌گوید نه حتی در صورت این قیود هم مصلحت هست. ◀ پس بنابراین هر چقدر دامنه‌ی فقها زیادتر باشند این‌جا دیگر نباید گفت کثّر الله امثالهم. هر چه دامنه‌ی فقها بیش‌تر بشود، اسباب کثرت و اختلاف خواهد شد. خب این که روشن است این از نظر عقلی، خب اگر شارع حالا می‌آید برای همه‌ی این‌ها می‌آید می‌گوید که من ابطال منصب کردم و بر همه‌ی این‌ها هم واجب کردم اعمال ولایت بکنند، یا نه حتی جایز کردم. هم جوازش موجب اختلال و هرج و مرج می‌شود فضلاً از وجوبش، موجب اختلال می‌شود، علاوه بر این که عقلاً ما این را درک می‌کنیم ⏪ در بعض روایات مبارکات در باب امامت به همین برهان هم اشاره شده و بیان شده مثلاً این روایتی که در عیون اخبار الرضا سلام الله علیه است «من أدلّة لزوم الحکومة عن الرضا علیه السلام فَإِنْ قَالَ فَلِمَ لَا يَجُوزُ أَنْ يَكُونَ فِي الْأَرْضِ إِمَامَانِ فِي وَقْتٍ وَاحِد» این مسئله مطرح بوده که در یک زمان واحد می‌شود دو تا امام داشته باشیم که این امامی که این‌جا هست یعنی پیشوا و کسی که رهبر مردم است شرعاً، «فِي وَقْتٍ وَاحِدٍ أَوْ أَكْثَرُ مِنْ ذَلِكَ قِيلَ لِعِلَل‏» حضرت فرمود به حسب این نقل، نه نمی‌شود لعللٍ، «مِنْهَا أَنَّ الْوَاحِدَ لَا يَخْتَلِفُ فِعْلُهُ وَ تَدْبِيرُهُ» اگر یک نفر حاکم باشد امام باشد یک نفر فعل و تدبیرش مختلف نمی‌شود، منشأ هرج و مرج و تشاجر نمی‌شود ولی «وَ الِاثْنَيْنِ لَا يَتَّفِقُ فِعْلُهُمَا وَ تَدْبِيرُهُمَا» دو نفر که معمولاً فعل و تدبیرشان متحد نخواهد شد «وَ ذَلِكَ أَنَّا لَمْ نَجِدِ اثْنَيْنِ إِلَّا مُخْتَلِفَيِ الْهِمَمِ وَ الْإِرَادَةِ» ما هیچ دو نفری را ندیدم الا این که این‌ها از نظر اراده و همت و این‌ها مختلفند با هم‌دیگر، تفاوت می‌کنند «فَإِذَا كَانَا اثْنَيْنِ ثُمَّ اخْتَلَفَ هَمُّهُمَا وَ إِرَادَتُهُمَا وَ تَدْبِيرُهُمَا وَ كَانَا كِلَاهُمَا مُفْتَرَضَيِ الطَّاعَةِ لَمْ يَكُنْ أَحَدُهُمَا أَوْلَى بِالطَّاعَةِ مِنْ صَاحِبِهِ» مردم باید بگوییم از این اطاعت کنید، ؟؟؟ «فَكَانَ يَكُونُ اخْتِلَافُ الْخَلْقِ وَ التَّشَاجُرُ وَ الْفَسَادُ» چقدر روشن، حضرت به حسب این نقل این‌جا استدلال فرمودند. تا آخر ادامه دارد همین مطلب را حضرت در این عبارات، در این استدلال می‌پزند و توضیح می‌دهند که خب اگر بخواهند اطاعت هر دو را بکنند این مشکل می‌شود، اگر اطاعت نکنند مردم عاصی خواهند بود، گناه‌کار خواهند بود. ◀ چون امام‌شان دستور داده یکی را گوش کنند دیگری را گوش نکنند معصیت امام کردند و بیانات دیگری که در این زمینه هست و مطلب هم روشن است. علاوه بر این که حالا استدلال عقلی وجود دارد و حتی در قرآن شریف «لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا» (انبیاء، 22) آن یک بیان عقلی و عقلائی بود حتی در مورد خدای متعال می‌گوید اگر دو تا پروردگار وجود داشته باشد دو تا خالق وجود داشته باشد با این که آن‌جا دیگر هوا و هوس دیگر آن‌جا نیست ولی در عین حال می‌فرماید لفسدتا، اما فکیف به این که دو تا انسان که قهراً هم اختلاف در فهم دارند هم بالاخره امور نفسانی وجود دارد و امثال ذلک، این‌ها هم حتماً‌ به هرج و مرج می‌انجامد. حالا علاوه بر این‌ها صرف‌نظر از استدلال عقلی می‌دانیم از نظر شرع به حسب نصوص فراوان، مبنای شرع بر این نیست که دو نفر ولایت داشته باشند نظام امور امت را به عنوان امام به عهده داشته باشند. ⏪ ادامه دارد.... @salmanraoofi
11 🔅🔅🔅 📐 و این روایات فراوانی دارد که «الشِّرْكَةُ فِي الْمُلْكِ تُؤَدِّي إِلَى الِاضْطِرَاب‏» امیرالمؤمنین سلام الله علیه می‌فرمایند. یا فرموده است که در صحیحه‌ی حسین بن ابی العلاء «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع تَكُونُ الْأَرْضُ لَيْسَ فِيهَا إِمَامٌ قَالَ لَا قُلْتُ يَكُونُ إِمَامَانِ قَالَ لَا إِلَّا وَ أَحَدُهُمَا صَامِتٌ» و در سیره‌شان هم که نگاه می‌کنیم مولا امیرالمؤمنین سلام الله علیه با کمال علم و تقوا و عصمت و همه‌ی فضایل انسانی که ؟؟؟ است بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، می‌بینید در زمان رسول خدا هیچ اعمال ولایتی ایشان ندارد یا سید الشهداء سلام الله علیه در زمان ولایت برادر بزرگوارشان امام مجتبی سلام الله علیهما هیچ کاری نمی‌کنند، همه ارجاع به او، خودشان تحت ولایت او قرار داشتند این یک امر مسلمی است عقلی، عقلائی و شرعی، پس بنابراین اگر بخواهیم بگوییم به نحو عام استغراقی این دو جهت برای کلّ فقها که در عصر واحد جعل شده است این موجب فساد هست و لایُمکن المسیر الیه، بله در زمانی که معاذ الله یک فقیه وجود داشته باشد جامع شرایط، البته آن‌جا مشکلی پیش نمی‌آید. این صورت اول. 🔹 س: ؟؟؟ ▪ ج: خب آن که شارع فرض این است که نفرموده لکلّ منطقةٍ،‌ بله هیچ نفرموده این بیان اگر باشد یک فقیه هم توی پاکستان باشد یکی هم مثلاً فرض کنید توی اندونزی باشد این‌ها همه خدا برای همه ولایت قرار داده قیدی که ندارد ما از کجا بیاییم قید ؟؟؟ 🔹 س: ؟؟؟ ▪ ج: نه آن‌ها که وکالت دارند آن‌ها که اشکالی ندارد آن فقیه واحدی که ؟؟؟ وکیل داشته باشد می‌تواند کسانی را نصب کند قیّم نصب کند چه کند مثل رئیس جمهوری که یا نخست‌وزیری که بالاخره استاندار دارد فرماندار دارد بخش‌دار دارد و همین‌طور، آن‌ها اشکالی ندارد ولی همه‌ی این‌ کارها به آن رأس هرم برمی‌گردد آن ولایت اوست که این ولایت‌ او منتشر می‌شود در کارگزارانش، اما صورت ثانی، صورت ثانی این بود که ولایت مال همه باشد اما به اتفاق، این‌طور بود دیگر. 🔹 س: ؟؟؟ ▪ ج: ؟؟؟ ولکن إعمال ولایت فقط برای یکی باشد بله. ⏪ این اشکالی که این‌جا مطرح می‌کنند این هست که خب آیا شارع طریقی برای آن یک نفر قرار داده یا نداده؟ به یک نفر از این‌ها، طریق قرار داده یا نداده؟ اگر طریق قرار نداده باشد خب ؟؟؟ اگر طرق قرار داده است این طریق چه هست؟ گفته مثلاً اگر فرموده باشد هر کسی اعلم است، اعملیت طریق باشد، هر کسی اعلم هست یا افقه هست یا ؟؟؟ هست. خب این یک راهی است راه خوبی هم هست الان من المعاصرین هم بعضی قائل به همین هستند که ولایت مال اعلم فقهاست اما اشکال این است که خب خیلی وقت‌ها ما اعلم نداریم همه در رتبه واحده هستند، در صورتی که اعلمی وجود نداشته باشد، ده تا فقیه داریم همه در درجه‌ی واحدند در مستوای واحدند این‌جا چه می‌شود؟ برای یکی از این‌ها ؟؟؟ پس این اعلمیت نمی‌تواند یک طریق همه‌جایی و همه ... و برای کل ازمنه و امصار و همه‌جا باشد. علاوه بر این که امت و اهل خبره در تعیین اعلم همیشه‌ی زمان‌ها این اختلاف وجود داشته. یکی می‌گوید آن اعلم است یکی می‌گوید آن اعلم است گاهی هم اعلم را کسی می‌دانند که نه اسمی دارد و نه رسمی دارد، نه معروف بین خواص است. این مرحوم امام قدس سره یک آقای حاج شیخ رضی تبریزی بودند آن‌ را اعلم می‌دانستند خانم‌شان را مقلّد او کرده بودند یک آدم متروکه، که کسی نمی‌شناخت ایشان را، حالا این آدم‌های به نام توی حوزه و فلان و این‌ها، ولی نظر شریف ایشان این بود که این آقا اعلم است ... 🔹 س: ؟؟؟ ▪ ج: همان اوایل ... 🔹 س: ؟؟؟ ▪ ج: و الله العالم حالا شاید لازم نیست اعلم نباشد حالا شاید ؟؟؟ ⏪ ادامه دارد.... @salmanraoofi
12 🔅🔅🔅 📐 خب این پس بنابراین این هم مسار کثرت و اختلاف می‌شود یک عده می‌روند سراغ این آقا می‌گویند این اعلم است یک عده می‌‌خواهند بروند سراغ او می‌گویند او اعلم است قول این آقا حجت است اعمال ولایت این حجت نیست چون این منصب را خدای متعال به این نداده مال او نیست. اصلاً باز هم یک هرج و مرجی قهراً در جامعه پیش می‌آید. مثل تقلیدهای شخصی نیست که اشکالی پیش نمی‌آید. آن برای خودش یک چیزی در شک بین ثلاث و اربع مثلاً یک کاری می‌کند سجده‌ی سهو انجام می‌دهد او نمی‌دهد طوری نمی‌َشود که، در طهارت و نجاست و اعمال شخصیه مشکلی پیش نمی‌آید که، در تجارات و این‌ها مشکلی پیش نمی‌آید اما در اداره‌ی یک کشور، اداره‌ی امت، که باید هر کسی ساز خودش را بزند راه خودش را بخواهد برود قهراً اختلال در کشور ایجاد می‌َشود بنابراین این‌جاها یک جاهایی نیست که ما مثل با تقلید بخواهیم محاسبه بکنیم و بگوییم مثل آن‌جاها. ⏪ یک راه دیگری که وجود دارد این است که بگوییم در این موارد بگوییم خب اگر خدای متعال یک نفر را از بین این‌ها آمده قرار داده یک نفر را، در واقع یک نفر را ولیّ قرار داده و آن هم برای آن هم جایز است یا واجب است که اعمال ولایت بکند بگوییم رأی اکثریت مردمی که اکثریت واقعی آن منطقه، آن جامعه، یا اکثریت کسانی که می‌آیند در انتخاب شرکت می‌کنند که الان آن‌چه که در دنیا هست همین دومی هست. اکثریت کسانی که آمدند خدای متعال می‌فرماید آن را من ولیّ قرار بدهید یا این طریق آن کسی که پیش خودم ولی قرار دادم این را طریق قرار بدهید. 🔹 س: مقبولیت بشود محور؟ ▪ ج: نه، مقبولیت نمی‌گوییم چون مقبولیت هم باز ذات مراتب هست، بعد هم تا یک کسی مقبول بشود خب طول می‌کشد آیا این مدتی که تا مقبولیت ... 🔹 س: ؟؟؟ ▪ ج: نه، مقبولیت که حالا بعضی از فقهای ما فرمودند طول می‌کشد تا یک مقبولیت یک کسی پیدا بکند. خب کم‌کم جهات مختلف او برای مردم روشن بشود امتحاناتی پس بدهد کم کم که مردم علاقه‌مند بشوند که خب مقبولیت عمومی مثلاً‌ پیدا بکند مثلاً از روز اول که حضرت امام که این مقبولیت امروز را نداشتند دیگر؟ 🔹 س: حاج آقا وقتی انتخاب که می‌کند یعنی من این را قبول دارم ؟؟؟ ▪ ج: نه، حالا مقبولیت عامه را داریم می‌گوییم. بعضی از فقهای معاصر فرموده‌اند که کسی که مقبولیت عامه دارد خیلی‌ها یعنی از بقیه‌ی فقها بیش‌تر مورد توجه است، مقلدین بیش‌تری دارد، مراجعین بیش‌تری دارد، بیش‌تر مورد ... این مثلاً گفته بشود خب این اشکالش این است که یک فترتی باید بگذرد و این در این فترت چه باید کرد؟ ؟؟؟ تا بگذرد ... 🔹 س: ؟؟؟ ▪ ج: نه آن امر واقعی هست که ما ببینیم که واقعاً این‌جوری در خارج، مثلاً می‌بینیم در خارج حضرت امام این مقبولیت عامه را دارد حالا کسی قبول داشته باشد نداشته باشد امام را، ولی این مقبولیت ؟؟؟ نمی‌شود انکار کرد که بیش‌تر مردم، خیلی از مردم و نصاب بالایی از جمعیت مردم ایشان را قبول کردند امام خودشان هم فرمودند که چون مردم من را قبول دارند این کار را می‌کنم دیگر، در صحبت‌شان فرمودند چون مردم قبول دارند ؟؟؟ ⏪ ادامه دارد.... @salmanraoofi
13 🔅🔅🔅 📐 اما اگر بگوییم نه آقا رأی ؟؟؟ آن‌چه که اکثریت مردم که شرکت در رأی‌گیری کردن با شرایطی که برای رأی دادن وجود دارد مثلاً بالغ باشند و چه باشند این را خدای متعال طریق قرار داده برای این که آن یک نفری که ولیّ قرار داده آشکار می‌شود روشن می‌شود. خب این یک راه معقولی است که اگر شارع بیاید این کار را بکند ولی سؤال این است که خب چرا از اول موضوع حکم را قرار ندهد المنتخب «جعلت منتخب الناس ولیاً» یا منتخب الاکثریة ولیاً، یا بگوید بله من یک نفری را مثل لقمه از پشت سر توی دهان گذاشتن است، من یک نفر را ولیّ قرار دادم شما هم حالا باید پیدایش کنید راه پیدا کردنش این چه هست؟ این که انتخابات؟؟؟ آن یکی را پیدا کنید. ⏪ خب این یک بیان است آقا همین که منتخب شما می‌َشود من آن را، البته برای منتخَب، منتخِب و منتخَب شرایطی را ذکر می‌کند. آدمی که این شرایط را دارد مثل الان هم توی قانون اساسی برای مثلاً ریاست جمهوری شرایطی ذکر شده بگوید کسانی که واجد این شرایط هستند باید کسی که می‌خواهد ولایت داشته باشد این شرایط را داشته باشد حالا شما انتخاب بکن، پس بعد از این که انتخاب کردند مردم او را ولی قرار می‌دهد مثل این که الان در نظام ما همین‌جوری هست مردم یک کسی را انتخاب کردند ولیّ امر تنفیذ می‌کند آن رأی مردم را، بعد از انتخاب تنفیذ می‌کند نه این که بگوییم بله ولی امر یک کسی توی دل خودش تنفیذ کرده آن وقت بعد شما بروید با رأی دادن‌تان او را پیدا بکنید در مورد ولی امر غیر معصوم که این معقول اصلاً نیست ما چه می‌دانیم مردم کی را انتخاب می‌کنند در مورد شارع ممکن است چون علم غیب دارد، عالم غیب است می‌داند بالاخره رأی‌ها به کی منتهی خواهد شد توی دلش مثلاً او را، ‌آن کسی که می‌داند رأی مردم به او منتهی خواهد شد او را، این هم این صورت دوم هم این مشکلات را دارد ... 🔹 س: ؟؟؟ ▪ ج: حالا فعلاً به اثبات کار نداریم. این‌ها صور است. 🔹 س: ؟؟؟ ▪ ج: بله، اشکال ثبوتی آن این بود که این که جعل ولایت بکند برای یک نفر، منصب را برای یک نفر قرار بدهد و جواز یا وجوب اعمال را هم برای همان قرار بدهد، می‌گوییم خب این طریق دارد یا طریق ندارد؟ اگر طریق نداشته باشد که لغو است، اگر بخواهد طریق داشته باشد این طریق چه هست؟ این طریق اگر اعلمیت و اتقی بودن اوست این مثال کثرت است این هم فرقی نمی‌کند با این که هرج و مرج لازم می‌آید مثل صورت اولی می‌شود. 🔹 س: آقا اشکال اثباتی می‌شود دیگر، شما الان می‌فرمایید که ما طریق نداریم اتقی مشکل دارد اورعیت مشکل دارد ؟؟؟ مشکل دارد این‌ها مشکل اثباتی هست. ▪ ج: نه اشکال ثبوتی هست. یعنی وقتی این‌جوری قرار می‌دهد لازمه‌ی چنین قراردادن یک طریق قرار می‌دهد این طریق هم خودش مبتلا به همانی است که در صورت اول بود یعنی یک جعلی است که لَیستلزمُ جعل الطریق. 🔹 س: این اشکال ثبوت جعل هدی نیست بخاطر این که ما هنوز نفهمیدیم راه آن چه هست ممکن است فردا یک کسی بیاید بگوید آقا این راهش، هیچ مشکلی هم ندارد. ▪ ج: دارد محاسبه می‌کند دیگر، خدا عقل به ما داده داریم محاسبه می‌کنیم می‌گوییم خب اگر خدا یک نفر را قرار بدهد منصب را برای یک نفر قرار بدهد و به آن یک نفر هم اجازه بدهد یا واجب بفرماید که اعمال ولایت بکند خب این اگر طریق برایش قرار بدهد که روشن است دعوا، اگر بخواهد طریق قرار بدهد که باید طریق قرار بدهد که باید طریق قرار بدهد این طریق را می‌خواهد چه قرار بدهد؟ باز این‌ها حرف‌های ثبوتی است. در عالم ثبوت دارد حساب می‌کند ... اگر بخواهیم آن عالم ثبوت را داریم حساب می‌کنیم می‌گوییم خب اگر این‌جوری بخواهد جعل بکند باید طریق قرار بدهد حالا اگر قرار نداد که قبیح است، طریق می‌خواهد قرار بدهد طریق را چه بیاید قرار بدهد؟ اگر طریق را این حرفی قرار بدهد که عده‌ای می‌گویند اعلم و اتقی و این حرف‌ها قرار می‌دهد این هم مثل همان قبلی هست بله آن‌جا در خود جعل ولایت هرج و مرج بود، این‌جا در خود جعل ولایت هرج و مرج نیست اما آن جعل ولایت وقتی مصحح دارد که راه داشته باشد، این راهش هم خودش اشکال دارد بنابراین وقتی این راه غلط است خود آن هم غلط می‌َشود چون همان لغویتش برمی‌گردد پس بنابراین این نمی‌شود فقط راهی که دارد که می‌توانیم بگوییم که اگر این راه را قرار بدهد اشکالی نیست این است که بیاید و انتخاب بشود. اگر انتخاب شد اشکال این است کما این که این اشکال در قبلی هم می‌آید و آن این است که خب چرا می‌آید این‌جوری قرار می‌دهد؟ خود این عقلائی نیست خود این عقلی نیست که بیاید یک چیزی را قرار بدهد.... حالا مستشکل دارد می‌گوید، بیاید یک چیزی را قرار بدهد بعد راهش را بیاید چه قرار بدهد؟ ؟؟؟ یعنی یک غیر معیّنی را، یعنی یک معیّن عنده را قرار می‌داده بعد بیاید طریق آن را انتخابات قرار بدهد. خب پس اول المنتخب را قرار داده ⏪ ادامه دارد.... @salmanraoofi
14 🔅🔅🔅 ▫️س: چه اشکال داشت این؟ از اول قرار بدهد ؟؟؟ 🔹ج: اگر از اول المنتخب قرار بدهد پس بنابراین نتیجه این می‌شود که ولی فقیه ولایت ندارد یا فقها ولایت ندارند کی؟ المنتخب من الناس ولایت دارد. الفقیه المنتخب ولابت دارد. ▫️س: ؟؟؟ 🔹ج: ؟؟؟ پس بنابراین این‌جوری نیست که ولایت مال فقیه باشد شرط انتخاب توی آن نباشد فلان نه، چون این‌جوری هست دیگر، آقایان این بحث در حقیقت به این‌جاست که دیگران می‌گویند آن کسی که منتخب ناس است او ولایت دارد دیگری ولایت ندارد. این می‌‌گوید که نه، این می‌گوید ... حرف مشهور فقها این است که نه چه مردم انتخاب بکنند چه نکنند چه اطاعت بکنند چه اطاعت نکنند، وزان فقیه وزان امیرالمؤمنین است. مردم قبول بکنند یا قبول نکنند ائمه‌ی اثنی عشر امام هستند. انتخاب مردم، اطاعت مردم ، ؟؟؟ مردم دخالتی در ولایت آن‌ها و امامت آن‌ها ندارد. آیا این‌جا هم ... ▫️س: ؟؟؟ ببینید اهل سنت توی خلفا می‌گویند اجماع امت کاشف است یعنی خود اجماع می‌آید چکار می‌کند ولایت می‌دهد به خلفا ولایت می‌دهد ؟؟؟ این را دیدند خواستند این تصویب نشود گفتند ما جعل می‌کنیم نه این که مردم در واقع جعل باشد چون اهل سنت ؟؟؟ 🔹ج: ؟؟؟ ▫️س: ؟؟؟ این‌جور می‌گوید ردّاً به قول ؟؟؟ اگر امام می‌آمد می‌گفت انتخاب کنید این می‌شد همان پاسخی که اهل سنت دارند برای اجماع می‌دهند که توی خلفا ... 🔹ج: بالاخره سؤال می‌کنیم که آیا شرط تحقق ولایت انتخاب است و بدون انتخاب شخص اصلاً ولایت ندارد، یا نه صرف‌نظر از انتخاب مردم ولایت دارد انتخاب طریق و کشف آن است، کدام است؟ آن که مشهور فقها قائل هستند این است که نه خدای متعال این را منصوب کرده یا اگر خدا هم منصوب نفرموده ائمه علیهم السلام، امام صادق منصوب فرموده، «جعلت علیکم حاکمٌ» خب حالا چه مردم انتخاب بکنند چه نکنند چه قبول داشته باشند چه نداشته باشند کار به این کارها ندارد او منصوب است و بر او جایز است اعمال ولایت. منتها طریق را این قرار داده پس ... ▫️س: ؟؟؟ 🔹ج: حالا می‌خواهیم بگوییم، محذور اول همین داریم می‌گوییم، می‌گوییم که ... ▫️س: ؟؟؟ 🔹ج: دفع نمی‌شود، ‌نه صحبت سر این است. که اگر آن‌چه که ظواهر ادله دارد می‌گوید این که فقیه منصوب شده است فقیه را منصوب می‌کنی بعد می‌آیی یک طریقی برایش قرار می‌دهی می‌گویی این.... خب چرا از اول نمی‌آیی همان منتخب را قرار بدهی؟ ▫️س: ؟؟؟ خودتان جواب را دادید دیگر، چون اثر دارد. اگر می‌آمد از اول قرار می‌داد منتخب بودن را شرط می‌گرفت خب آن ولایت ؟؟؟ نداشت وقتی که شما خودتان دارید می‌گویید که فرق دارد که ما انتخاب را ملاک قرار بدهیم یا تأیید قرار بدهیم خیلی پس این مقبولیت را یا ؟؟؟ 🔹ج: ببینید شما الان در مقام جواب از این وجوه هستید ▫️س: نه اصلاً استدلال را نفهمیدم. 🔹ج: نه، و الا ما صورت اول را هم که می‌‌گوییم فساد لازم می‌آید را جواب دادیم. و جواب داده می‌شود. ببینید الان فقط بیان این است که حرف ؟؟؟ را می‌خواهیم توضیح بدهیم دیگر، حالا چرا گفته؟ حالا داریم توضیح می‌دهیم حرفش را. در مقام بیان توضیح که نمی‌توانیم جواب بدهیم از حرفش، حالا می‌گوییم این آقایی که عقیده‌اش این است که این مسلک مشهور و جعل ولایت برای عامه‌ی فقها باطل است ببینید این دلیلش چه هست که دارد می‌گوید باطل است؟ علاوه بر این که چیزی که در این‌جا هست که در کلام خود قائل وجود ندارد که این خلف فرض ماست چون که شما می‌گویید برای یک نفر، که ما تصریح کردیم در مقام گفتار که در کلام قائل نیست گفتیم از این باب این هم یکی از شقوق حساب شده که کأنّ ظاهر عبارت چون عام است و الا این که دیگر جعل عام نیست. این شما می‌گویید یک نفر منتها این یک نفر که یا علی التعیین است پیش خودش یا لا علی التعیین باشد پس بنابراین این اصلاً از فرض خارج باید قرار بدهد ؟؟؟ یعنی یک نفر را قرار داده، آن وقت بگویید که اگر آن یک نفر این‌جوری، این اصلاً از فرض خارجش باید بکنیم چون فرض ما این است که نصب عام چطور است؟ خیلی خب این هم ... ▫️س: ؟؟؟ عام ازمانی هست نه عام ازمانی است نه عام ابدالی چون در زمان‌های مختلف ؟؟؟ بعد از آن یک فقیه دیگر باید ؟؟؟ 🔹ج: خب برای هر زمانی است ... ▫️س: ؟؟؟ 🔹ج: نه این که عام نیست این خود قائل می‌گوید این عام ازمانی، خب عام ازمانی برای هر فقیه هم همین‌طور است یعنی در عام استغراقی هم بله این ولیّ است نه برای یک روز، نه برای دو روز، آن عام ازمانی که در تمام فروض هست آن از این جهت فرقی نمی‌کند. خب پس بنابراین این فرضیه و این صورت ثانیه هم صورت باطلی شد. ⏪ ادامه دارد.... @salmanraoofi
15 🔅🔅🔅 ⏪ و اما فرضیه‌ی سوم: فرضیه‌ی سوم این بود که أن یکون ... مثل این که اشتباه کردم، فرضیه دوم را داشتیم می‌گفتیم؟ ▪ س: نه سوم را هم گفتید. 🔹 ج: دوم بود یا سوم بود. ▪ س: ؟؟؟ 🔹 ج: دوم را چی گفتیم؟ س: ؟؟؟ 📐 أن یکون المنصوب الجمیع و لکن لایجوز إعمال الولایة الا لواحد، این بود که پس بنابراین... آن وقت این صورت دوم یک شبهه‌ی دیگری هم دارد. چون من اشکالی را که گفتم مال صورت سوم بود گفتم خروج از فرض است. این مال صورت سوم می‌شد صورت دوم خروج از فرض را ندارد. 📐 صورت دوم این بود که همه دارند ؟؟؟ برای همه جعل شده، منصوبند همه، ولی إعمالش فقط مال یکی است، آن وقت آن یکی را چه جور پیدایش بکنیم که می‌خواهد إعمال بکند؟ پس بنابراین خارج از فرض نیست. بالاخره برای همه منصوب است همه منصوبند. آن وقت اشکال آن این است یک اشکال دیگری که این‌جا وجود دارد این است که خب اگر همه منصوبند یک نفر باید إعمال کند برای بقیه برای چه جعل ولایت شده؟ ⬅ اگر ولایتی است که بناست که به عمل نیانجامد برای چه؟ خدای متعال بیاید بگوید آقا صد تا فقیه هم که دارید من همه را ولی قرار دادم، خیلی خب، اما یکی از آن‌ها حق إعمال دارد آن یکی را هم چه‌جور باید پیدایش کرد؟ حالا به همین طرقی که گفته شد. حالا اشکال این است که خب برای بقیه برای چه جعل ولایت کرده؟ ▪ س: ؟؟؟ 🔹 ج: خب ؟؟؟ شرطش است. ▪ س: ؟؟؟ 🔹 ج: نه ببینید در هر زمانی ... ▪ س: ؟؟؟ 🔹 ج: همان که بناست که واجب بکند خدا برایش، همان که در آن زمان واجب می‌شود بر او یا جایز می‌شود إعمال را، برای همان ؟؟؟ همان را هم نصب بکند. ضمّ بقیه چه فایده‌ای دارد؟ ▪ س: مثل واجبات کفایی هست دیگر؟ 🔹 ج: حرف این است ضمّ بقیه چه فایده‌ای دارد؟ ▪ س: مثل واجبات کفایی است همه را می‌گوید باید از این منکر نهی بکنند اما یک کسی که اقدام کرد حالا یا هر طریقی که شما گفتید بسط ید را گفتید به هر حال هر فقیهی ؟؟؟ 🔹 ج: واجب کفایی اشکال ندارد. ▪ س: این هم همین‌طور است. 🔹 ج: نه این مثل آن نیست. ▪ س: شما می‌گویید لغو است اگر بگویند که همه باید از این منکر نهی کنند اما اگر یکی کرد بگویی پس چرا به بقیه گفته بودی؟ این لغو است که به بقیه هم بگوید؟ 🔹 ج: نه ▪ س: به همه می‌گوید تا یکی اقدام بکند. س: ؟؟؟ 🔹 ج: نه ساقط که نمی‌شود یعنی منصب را دارد. ببینید اشکال این است که الان این جامعه احتیاج دارد به یک ولیّ، و آن ولیّ و یکی هم باید إعمال ولایت بکند شارع می‌آید می‌گوید هر چه فقیه وجود دارد در این عصر، من همه‌ی این‌ها را به ایشان ولایت دادم ولی یکی از آن‌ها حق إعمال دارد. بقیه حق إعمال ندارند. ▪ س: هر کی زودتر، هر کی بسط ید مثلاً پیدا کرد؟ 🔹 ج: ؟؟؟ ▪ س: هر کی بسط ید پیدا کرد توی جامعه و توانست. ▪ ج: اما آن‌هایی هم که بسط ید ندارند ولایت به ایشان دادم ها، خب می‌گوییم لغو است برای چه به آن‌ها دادی؟ ▪ س: نه لغو نیست برای این که همه‌ی آن‌ها تلاش کنند. اگر برای همه‌ی آن‌ها قرار نداده باشد تلاش نمی‌کنند. 🔹 ج: تلاش برای چه بکند؟ ▪ س: تلاش کنند که اقامه‌ی حکومت بکنند. 🔹 ج: همین که تلاش بکنند، ببینید یعنی اگر یک مسابقه می‌گذاشتند می‌گفتند بله فقط تا به آن‌جا که رسیدم همین ولایت را ‌می‌خواهم جعل بکنم ببینید تلاش کنید تلاش کنید برسید به آن نقطه‌ای که بالاخره یک نفر هست که در مسابقات جلو می‌افتد، بله حالا اشکال این است که قائل می‌گوید که ... ⏪ ادامه دارد.... @salmanraoofi
16 🔅🔅🔅 ▫️س: ؟؟؟ 🔹ج: شما خارج از بحث می‌َشوید شأنی باشد، داریم می‌گوییم اگر ولایت فعلیه بخواهد قرار بدهد این اشکالات را دارد قائل حرف قائل را دارد می‌زند «و ثانیاً أنّ جعل الولایة حینئذٍ للباقی لغوٌ قبیح» شما می‌گویید یک نفر حق إعمال دارد خب همان یک نفر را هم به او ولایت بده بقیه را برای چه ولایت می‌دهی؟ مثل این که شارع بگوید آقا تمام قوم و خویش‌های شخص ولایت بر آن هر شخصی دارند اما غیر بابایش نمی‌تواند إعمال ولایت بکند شارع بگوید آقا هم مادرش، هم برادرانش و هم خواهرانش، هم دامادها، هم عمه‌ها، هم خاله‌ها، همه همه ولایت دارند بر شخص، اما هیچ کسی حق ولایت ندارد غیر بابایش. س: خودش انتخاب کرده. ج: غیر بابایش، ؟؟؟ بقیه را برای چه گفتی؟ س: ؟؟؟ ج: فقط برای این است که یک مثلاً شیره سرشان بمالی، یک احترامکی از ... س: ؟؟؟ ج: آن‌جا چه لازم می‌آید؟ آن‌جا هرج و مرج لازم می‌آید؟ س: ؟؟؟ ج: آن‌جا مشکلی پیش نمی‌آید. س: ؟؟؟ ج: لغویت هم لازم نمی‌آید آن‌جا. ولی خیلی، آن‌جا لغویت هم لازم نمی‌آید. س: چرا لازم نمی‌آید؟ ج: می‌دانم هر روز هر کسی یک‌جوری، آخر جامعه گفتند، امور شخصیه را نباید با امور جامعه و یک ملت و یک امت خلط کرد. آن‌جا بله یک بحث داریم که بچه‌ای یک مالی دارد حالا پدر صلاح می‌داند حتی آن‌جا هم بعضی از فقها گفتند جد مقدم بر پدر است چون هم بر پدرش ولایت دارد و هم بر نوه‌اش ولایت دارد بر هر دو. س: ؟؟؟ ج: حالا آن‌جا قاضی دیگر، س: ؟؟؟ ج: حالا این‌ها بله، یک اختلافاتی هم، یک فروعی این‌جاها دارد. ⏹«و یردُ علی الاحتمال الثالث» احتمال ثالث همین بود که نه جعل منصب برای همه نمی‌شود، جعل منصب برای یکی از فقها می‌شود و آن یکی هم که جعل منصب برایش فرموده آن اجازه إعمال یا وجوب إعمال دارد. خب اشکال این یکی این است که خود صاحب مقال فرموده که «أنّهُ کیف یُعیّن من جُعِل له الولایة الفعلیة فإن لم یکن طریقٌ الی التعیین صار الجعل لغواً و هو قبیح و إن قیل بالانتخاب قلنا فیصیر النصب لغواً و الإمامة إنعقد بالانتخاب له لا به» و اگر شما این‌جا هم بگویید که با انتخاب روشن می‌کند خب اشکال همان اشکالی است که توضیح دادیم. که ؟؟؟ پس همان منتخب را ولیّ قرار بده نه این که بیایی یک کسی مجهول الحالی را ؟؟؟ طریق بخواهید قرار بدهید برای آن. علاوه بر این که اشکال روشن‌تر آن این بود که از این دو تایی که ایشان گفته اشکال روشن‌تر آن همان بود که عرض کردیم. و آن این است که این خروج از فرض است. این نصب عام نشد این نصب یک نفر شد که حالا یک طریقی برای پیدا کردن آن یک نفر قرار می‌دهد که به آن نمی‌گویند نصب عام. ⏪ ادامه دارد.... @salmanraoofi
02_970409.doc
99.4K
🔅متن درس "بررسی استدلال به مقبوله عمر بن حنظله" برای ولایت فقیه 🔅حضرت استاد شب زنده دار«دام ظله» 🔅«متن اولیه» جلسه : ۲ تاریخ : ۱۳۹۷/۴/۹ @salmanraoofi
باسمه تعالی به اطلاع می‌رساند با توجه به آنلاین بودن جلسات درس ولایت فقیه، امکان ضبط با موبایل وجود ندارد. از طرفی حجم جلسات ضبط شده بالا بوده و برای بارگذاری در ایتا نیاز به کاهش حجم دارد لذا تا زمان آماده شدن فایل‌های کم‌حجم، جلسات در کانال تلگرام بارگذاری خواهند شد. کانال تلگرام فعال شده است و می‌توانید از طریق لینک زیر به آن بپیوندید: لینک کانال تلگرام: https://t.me/salmanraoufisadr فعالیت در کانال تلگرامی تا حدودی متفاوت خواهد بود با تشکر 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoufi
V 1.MP3
55.39M
☀️تدریس متن کتاب بررسی دلالت مقبوله عمر بن حنظله بر ولایت فقیه آیت الله شب‌زنده‌دار جلسه ۱ ☀️اشاره ای به تاریخ ☀️وسعت ☀️منابع بحث ☀️دو نوع نگاه مهم به بحث ☀️اجتهاد روشمند ☀️ @salmanraoufi
V 2.MP3
53.17M
☀️تدریس متن کتاب بررسی دلالت مقبوله عمر بن حنظله بر ولایت فقیه آیت الله شب‌زنده‌دار جلسه ۲ ☀️اجتهاد روشمند ☀️ @salmanraoufi
V 3.MP3
52.94M
☀️تدریس متن کتاب بررسی دلالت مقبوله عمر بن حنظله بر ولایت فقیه آیت الله شب‌زنده‌دار ☀️معنی ولایت در لغت ☀️تقسیم شیخ انصاری و دقت‌های اضافی استاد در متغیرهای تقسیم ☀️نکته صاحب کفایه جلسه ۳ ☀️اجتهاد روشمند ☀️ @salmanraoufi
V 6.MP3
49.67M
☀️تدریس متن کتاب بررسی دلالت مقبوله عمر بن حنظله بر ولایت فقیه آیت الله شب‌زنده‌دار جلسه ۶ اشکالات بر جعل ولایت به صورت وجوب یا جواز در صور ممکن جعل عام برای ولایت فقیه ☀️اجتهاد روشمند ☀️ @salmanraoufi
V 7.MP3
46.53M
☀️تدریس متن کتاب بررسی دلالت مقبوله عمر بن حنظله بر ولایت فقیه آیت الله شب‌زنده‌دار جلسه ۷ اشکالات بر استدلال به روایت و سیره در بطلان جعل ولایت و حق اعمال برای یکایک فقها به نحو عام استغراقی ☀️اجتهاد روشمند ☀️ @salmanraoufi
AMR 8.MP3
30.78M
☀️تدریس متن کتاب بررسی دلالت مقبوله عمر بن حنظله بر ولایت فقیه آیت الله شب‌زنده‌دار جلسه ۸ جعل ولایت و حق اعمال برای یکایک فقها به نحو عام استغراقی ☀️راه تشخیص اعلمیت ☀️اجتهاد روشمند ☀️ @salmanraoufi
AMR 9.MP3
29.37M
☀️تدریس متن کتاب بررسی دلالت مقبوله عمر بن حنظله بر ولایت فقیه آیت الله شب‌زنده‌دار جلسه ۹ جعل ولایت و حق اعمال برای یکایک فقها به نحو عام استغراقی ☀️راه تشخیص انتخابات اشکالات و پاسخها به نظر استاد ☀️اجتهاد روشمند ☀️ @salmanraoufi
V 10.MP3
44.22M
☀️تدریس متن کتاب بررسی دلالت مقبوله عمر بن حنظله بر ولایت فقیه آیت الله شب‌زنده‌دار جلسه ۱۰ جعل ولایت و حق اعمال برای یکایک فقها به نحو عام استغراقی ☀️راه تشخیص مقبولیت عمومی ☀️بطلان جعل ولایت و جواز با وجوب فقط برای یک نفر ☀️اجتهاد روشمند ☀️ @salmanraoufi
v 11.MP3
54.79M
☀️تدریس متن کتاب بررسی دلالت مقبوله عمر بن حنظله بر ولایت فقیه آیت الله شب‌زنده‌دار جلسه ۱۱ ☀️رد استحاله عقلی جعل عام ولایت برای فقیه ☀️اجتهاد روشمند ☀️ @salmanraoufi
V ۱۲.MP3
48.72M
☀️تدریس متن کتاب بررسی دلالت مقبوله عمر بن حنظله بر ولایت فقیه آیت الله شب‌زنده‌دار جلسه ۱۲ ☀️رد استحاله عقلی جعل عام ولایت برای فقیه ☀️اجتهاد روشمند ☀️ @salmanraoufi
V ۱۳.MP3
48.9M
☀️تدریس متن کتاب بررسی دلالت مقبوله عمر بن حنظله بر ولایت فقیه آیت الله شب‌زنده‌دار جلسه ۱۳ ☀️رد استحاله عقلی جعل عام ولایت برای فقیه ☀️اجتهاد روشمند ☀️ @salmanraoufi
هدایت شده از سلمان رئوفی
بحث ☀️تدریس متن کتاب بررسی دلالت مقبوله عمر بن حنظله بر ولایت فقیه آیت الله شب‌زنده‌دار تا دقایقی دیگر در آپ قرار شروع خواهد شد بحث هر روز ۱۴ تا ۱۴:۴۵ در اپ قرار https://gharar.ir/r/f26ff05f ولايت فقيه/بررسي استدلال به مقبوله عمر بن حنظله/مقدمات بحث - مدرسه فقاهت https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/shabzendehdar/Feqh3/96