eitaa logo
سالن مطالعه
210 دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
1.2هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 ؛ کتاب خاطرات رهبر انقلاب حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای(مدّظلّه‌العالی) قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14658 ◀️ قسمت هفتادوسوم؛ 📒 فصل یازدهم؛ دادگاه نظامی ۷. 🔶🔸ماقوت همسرم غذا را آماده کرده بود و توانسته بود به زندان برساند همچنین در آن روز از منزل برایم وسایل چای آوردند افطاری خوشمزه و مطبوعی بود که به قدر کفایت از آن برداشتم و باقی را برای زندانیان فرستادم این کار هر روز تکرار شد در شب‌های ماه رمضان برای من فرصت تلاوت دعا و ذکر فراهم شد یادم می‌آید که در شب عید فطر نماز مستحبی "هزار قل هو الله" را خواندم این دومین تجربه رمضانی من در زندان بود در اولین زندانم نیمی از ماه رمضان را داخل زندان گذراندم و در این زندان تمام ماه رمضان را در پنجمین زندان هم باز سراسر ماه رمضان را این‌ها علی‌رغم سختی‌ها و رنج‌هایی که داشت به خصوص در پنجمین زندان که شرح آن را خواهم داد فرصت‌هایی بود که از جهت تربیت نفس و توجه به پروردگار و تدبر در آیات قرآن و مفاهیم بلند آن بسیار برایم سودمند بود بیشتر خاطراتی که در این زندان یادداشت کرده‌ام، مربوط به ایام ماه مبارک رمضان است در این زندان و زندان قبلی آشکارا شاهد فاجعه اخلاقی در میان زندانیان نظامی بودم این فاجعه پیش از آنکه نشانه بی‌توجهی و اهمال بوده باشد حاکی از وجود یک برنامه‌ریزی بود با آنکه ورود هر چیزی به زندان بدون بازرسی و کنترل شدید ممنوع بود اما دیدم که مواد مخدر چگونه میان زندانیان نظامی رواج داشت به من اطلاع داده شد که برخی در زندان درجه‌داران شرابخواری می‌کنند در این زندان و زندان قبلی دیدم که کسانی "بنگ" را به عنوان مواد مخدر استعمال می‌کنند زندانیان می‌چرخند و بنگ می‌کشند و در حالتی شبیه به اغما هذیان می‌گویند یک جوان سالم وقتی وارد این زندان‌ها می‌شد به ناچار فاسد می‌گردید چون بیشتر به یک گنداب متعفن شبیه بود هر کس به جز کسانی که خداوند به آنها رحم کرده باشد در آن می‌افتاد به گند و فساد آن دچار می‌شد تازه اینجا به عنوان زندان نظامی تابع یک انضباط دقیق بود حال قیاس کنید که زندان‌های غیرنظامی در چه وضعی بودند بدین جهت من ضمن تلاش‌هایم در داخل زندان؛ تلاش می‌کردم تا در این جو سراسر آلوده هر کس را بشود نجات داد، نجات دهم کمی مانده به ماه رمضان زندانیان را جمع کردم برایشان وعظ کردم مرگ و آخرت و حساب قیامت را به یادشان آوردم آن‌ها به من قول دادند و قسم خوردند که روزه بگیرند واقعاً هم روز اول روزه گرفتند روز دوم هم تا ظهر تحمل کردند اما در اثر جو فاسد زندان اراده آن‌ها سست شد لذا تاثیر موعظه من در آنها به پایان رسید و روزه خود را خوردند در خاطراتم نوشتم که چه کسی فقط روز نخست را روزه گرفت و چه کسی روزه را تا ظهر روز دوم ادامه داد و سپس خورد 🔶🔸دفاعیه در دادگاه نظامی پرونده من در این زندان در دادگاه نظامی مطرح بود دادگاه نظامی هم در وسط پادگان قرار داشت رابطه من با این دادگاه در طول مدت زندان برقرار بود یا دادگاه مرا برای پاسخگویی به سوالات احضار می‌کرد و یا من در اعتراض به یک رشته مسائل به دادگاه نامه می‌نوشتم و در نتیجه دادگاه مرا برای پاسخ به اعتراضاتم احضار می‌کرد من اعتراض کردم؛ چرا مرا با کفالت آزاد نمی‌کنند در حالی که قانون چنین اجازه‌ای را می‌دهد؟! چرا اجازه نمی‌دهند با خانواده و دوستانم ملاقات داشته باشم؟! به نگاه داشتنم در سلول انفرادی علی‌رغم تکمیل مراحل بازجویی؟! می‌دانستم که دادگاه قادر نیست هیچ‌یک از چیزهایی را که خواسته بودم برایم تامین کند اما قصدم آن بود که در برابر تخلفات غیر قانونی آن‌ها موضعی از طرف خود داشته باشم 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/14790 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔸🌺🔸-------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📖 @salonemotalee
۶۰. 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
11.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 با پای اراده به‌ سوی قله🇮🇷 💬 نظر رهبر انقلاب درمورد سرودی که در دیدار اخیر خوانده شد 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
4.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 اللهم ارزقنا زیارت الحسین علیه‌السلام چقدر زیبا و سازنده 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
7.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما شما هم از این صحنه‌ها در پیاده‌روی زیاد دیده‌اید!!! چرا این‌طوریه؟؟؟! خدایا! دارم دیوونه می‌شم ... مگه این حسین کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست؟! 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 «او را به اسارت بردند، برای پوشاندن چهره، ساتری جز دست و ساعد نداشت آرزو داشت مدفون شود جسمش زیر خاک‌ها. تا نبینند او را، دشمنان عنود شماتت‌گر». این شعر را برای عقیله بنی‌هاشم سروده بود؛ علامه شیخ هادی کاشف‌الغطا ... مدتی گذشت. سراغ کاغذ سروده‌هایش رفت. با حیرت دید؛ بیتی به انتهای شعر اضافه شده: «و آن بانو، در پوشش‌هایی از نور بود. که محجوبش می‌داشت، از چشم‌های نظاره‌گران». چه کسی آن را سروده بود؟! شاید آقایی در غیبت کبری، برای عمه‌اش زینب کبری ... علی‌الاکبر (تالیف مرحوم مقرم)، 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا