🏴🏴 عصر عاشورا
در روز عاشورا بعد از اینکه تمام اصحاب و بنیهاشم به شهادت رسیدند، نوبت به امام حسین(ع) رسید تا عازم میدان شود.
وقتی امام اوضاع را چنین دید، شلواری یمنی (غیر از لباسی که به تن داشت) که چشم را خیره میکرد، طلب کرد و جای جایش را شکافت تا بعد از شهادتش آن را از تنش غارت نکنند، و سپس پوشید. (ابن شهرآشوب در مناقب چنین آورده است:..
سپس امام فرمود:
"لباسی غیر از لباس خودم بیاورید که به آن رغبتی نباشد و من آن را بپوشم تا بعد از کشته شدنم عریان نمانم؛ زیرا من کشتهای هستم که لباسهایش را نیز به غارت میبرند؛"
یاران برای ایشان شلوارکی آوردند،
امام آن را نپوشید و فرمود:
"این لباس اهل ذمه است."
یاران برای ایشان، لباس دیگری آوردند که از شلوار کوتاهتر و از شلوارک بلندتر بود،
امام آن را پوشید.
🏴🏴 دو وداع امام
مرحوم علامه مجلسی، دو وداع برای امام (علیهالسلام) نوشته است:
▪️وداع اول:
پس از شهادت طفل شیرخوار؛
زنان را طلبید و دختران و خواهران را دربرکشید و هر یک را به ثوابهای حقتعالی تسلی بخشید و صدای شیون از خیمههای حرم بلند گردید...
▪️وداع دوم؛
پس از نقل خبر رفتن امام (علیهالسلام) با اسب، کنار شریعه فرات برای نوشیدن آب و اینکه به حضرت گفتند که لشکر به خیمهگاه حمله کرده است؛ پس بار دیگر با اهل بیت رسالت و زنان عصمت و طهارت را وداع کرد...
🏴🏴 امام در میدان نبرد
آنگاه (بعد از وداع) (در برابر لشکر دشمن) قرار گرفت و خطبهای خواند که آغاز آن چنین بود:
"یا اهل الکوفه، قبحاً لکم و ترحاً و بؤساً لکم و تعساً استصرختمونا والهین فاتیناکم موجبین فشحذتم علینا سیفاً کان فی ایماننا....
▪️سپس بر مرکبش استوار نشست و فرمود:
انا ابن علی الخیر من آلهاشم...
و به سمت راست دشمن حمله کرد و چنین رجز خواند:
الموت خیر (اولی)من رکوب العار والعار اولی من دخول النار
(ابن شهرآشوب در جای دیگر، این جمله را نیز افزوده است. والله ما هذا و هذا جاری)
در توضیح و تفسیر معنای: "و العار اولی من دخول النار" (ننگ بهتر از ورود به دوزخ است)، باید گفت که جملهای مشهور و رایج در عرب است که براثر کاربرد فراوان آن، به یک مثل تبدیل شده است و آن تعبیر «النار و لا العار» است که مردم عوام، آن را بر زبان جاری میکنند و به این معناست که ادخلو النار و لاتلتزموا العار؛ «آتش را پذیرا باشید، ولی زیر بار ننگ و عار نروید».
اما امام حسین (علیهالسّلام) عکس آن را معتقد است؛
لذا در روز عاشورا فرمود:
"الموت خیر (اولی)من رکوب العارـ والعار اولی من دخول النار؛"
یعنی مرگ بهتر از زیر بار ننگ و عار رفتن است، و پذیرفتن عار و ننگ، بهتر از دخول در آتش است؛
لذا اگر بیعت با یزید، ننگ و عاری بود که آتش جهنم را به دنبال نداشت، من آن را میپذیرفتم و با او بیعت میکردم؛ ولی چون بیعت با یزید، ننگی است که آتش جهنم را نیز به دنبال دارد، هرگز با او بیعت نمیکنم.
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نیز در جریان جنگ جمل، به زبیر اندرز داد و از او خواست که برگردد، اما زبیر ابتدا مقاومت کرد و بازگشت را ننگی دانست که هرگز پاک نخواهد شد.
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) که به او گفت:
"پیش از آنکه ننگ و آتش (جهنم) همراه هم شوند، با ننگ برگرد."
▪️سپس به جناح چپ یورش برد و فرمود:
انا الحسین بن علی احمی عیالات ابی
آلیت ان لا انثنی امضی علی دین النّبی
«منم حسین بن علی، از خاندان پدرم حمایت میکنم.
سوگند خوردهام که تسلیمنشوم و برای دین پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، جان میدهم».
منم حسین بن علی پشت ناسازم به دنی
حامی اولاد علی مجـری دستور نبی
🏴🏴 مبارزه امام
امام، دشمن را به مبارزه طلبید؛ پیوسته هرکس از جنگاوران نامدار و شناخته شده دشمن را که به او نزدیک میشد، از تیغ میگذراند، و گروه بسیاری از آنان را به هلاکت رساند.
(تا اینکه) مالک بن نسیر بدی کندی مقابلش آمد و شمشیرش را بر سر او فرود آورد، به طوری که شمشیر، جبّه کلاهدار امام را پاره کرد و به سر وی رسید و سر امام را زخمی کرد، به گونهای که کلاه پر از خون شد.
حسین (علیهالسّلام) به او گفت:
"(امیدوارم) با این دست هرگز نخوری و نیاشامی و خدا تو را با ستمکاران محشور کند."
(خوارزمی میافزاید: وقتی امام آن کلاه را کنار انداخت و عمامه بر سر بست، آن مرد کندی آمد و کلاه را برداشت. بعد از اتمام جنگ، وقتی کلاه را به خانه برد و به همسرش داد تا خونهای آن را بشوید، همسرش به او گفت:
"آیا کلاه پسر دختر پیامبر را گرفته و به خانه من آوردی؟ از نزد من خارج شو، خداوند قبر تو را پر از آتش کند."
دوستان او نقل میکنند. دستان او خشک شد و پیوسته در فقر و بدحالی به سر میبرد تا مرد.)
▪️سپس حسین (علیهالسّلام)، جبه کلاهدار را (که از خز بود) کناری انداخت و کلاهی پوشید و عمامهای روی آن بست؛ این در حالی بود که خسته و ناتوان شده بود.
🏴🏴 تشر امام به لشکر سعد
حسین (علیهالسّلام) پس از بستن عمامه، نگاهی به سمت راست و چپ خود کرد و کسی را ندید؛ سپس سرش را به آسمان بلند کرد و گفت:
"خدایا، تو میبینی که نسبت به فرزند پیامبرت چه میکنند."
▪️شمر بن ذی الجوشن با گروهی جلو آمد و امام با آنها جنگید و آنها بین حضرت و خیمهگاه حایل شدند، و به سوی خیمههای امام رفتند و تصمیم داشتند که به خیمهها حمله کنند؛
حسین بر سر آنان فریاد کشید: ویحکم یا شیعة آل ابی سفیان، ان لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون المعاد، فکونوا احراراً فی دنیاکم هذه وارجعوا الی احسابکم ان کنتم عرباً کما تزعمون؛
(طبری، سخنان امام را به این صورت نقل کرده است. ویلکم؛ ان لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون یوم المعاد فکونوا فی امر دنیا کم احراراً ذوی احساب، امنعوا رحلی واهلی من طغاکم وجهالکم: «وای برشما، اگر دین ندارید و از رستاخیز نمیترسید، پس (حداقل) در کار دنیانان آزاده و باشرف باشید و افراد سرکشی و نادان خود را از حمله به خیام و اهل بیت من بازدارید».)
وای بر شما ای پیروان خاندان ابوسفیان، اگر دین ندارید و از رستاخیز نمیترسید، پس (حداقل) در کار دنیاتان آزاده باشید، و به شرف عربی (و ارزشهای) خود برگردید، چنانچه بنابر گمان خود، از عرب هستید. گر شما را به جهان مکتب و آیینی نیست لااقل مردمی آزاده به دنیا باشید.
▪️شمر صدا کرد:
"ای حسین، چه میگویی؟"
امام فرمود:
"این من هستم که با شما میجنگم و شما با من میجنگید؛ زنان را گناهی نیست. تا من زندهام، سرکشان و طغیانگران و جاهلان خود را از تعرض به خانوادهام بازدارید."
شمر گفت:
«ای پسر فاطمه، این سخن تو راست است و پذیرفتم»
سپس خطاب به یارانش فریاد زد:
"از حریم خانواده این مرد دور شوید و سراغ خودش بروید. به جانم سوگند که او هماورد بزرگواری است."
🏴🏴 محاصره امام
کوفیان از هر سو به او حمله کردند؛
از جمله این افراد، ابوالجنوب، که نامش عبدالرحمن جعفی بود؛ قشعم بن عمرو بن یزید جعفی؛ (بلاذری نام او را (قاسم بن عمرو بن نذیر جُعفی) ضبط کرده و او را از جمله کناره گیران از امیرالمؤمنین دانسته است.) صالح بن وهب یزنی؛ سنان بن انس نخعی؛ و خولی بن یزید اصبحی بودند.
▪️شمر آنان را تشویق کرد که به حسین (علیهالسّلام) حمله کنند.
ابوالجنوب، غرق در سلاح بود.
چون شمر بر او گذشت، به او گفت:
"حمله کن."
گفت:"چرا خودت حمله نمیکنی؟"
شمر گفت:
"به من این حرف را میزنی؟"
گفت:
"تو چرا به من میگویی؟"
و یکدیگر را به باد دشنام گرفتند.
ابوالجنوب که مردی شجاع بود، به شمر گفت:
«به خدا سوگند، میخواهم این نیزه را در چشم تو فرو کنم و آن را از کاسه در آورم».
شمر از او دور شد و گفت:
"اگر میتوانستم به تو زیانی برسانم، قطعا چنین میکردم."
سپس شمر با پیاده نظامش به سوی امام حسین (علیهالسّلام) حمله کرد و امام مقاومت کرد و دو طرف درگیر شدند.
امام به سوی آنها حمله میبرد و آنان از اطراف او پراکنده میشدند، تا آنکه آنان، امام حسین (علیهالسّلام) را محاصره کردند.
🏴🏴 شهادت عبدالله بن الحسن
در این هنگام عبدالله بن حسن بن علی (علیهالسّلام)، که نوجوانی نابالغ و (در زیبایی) همانند ماه شب چهارده بود، از پیش زنان بیرون آمد تا کنار عمویش حسین (علیهالسّلام) ایستاد.
زینب (سلاماللهعلیها)، دختر علی (علیهالسّلام) خود را به او رساند تا او را نگه دارد.
حسین (علیهالسّلام) به خواهرش فرمود:
"خواهرم او را نگه دار"
عبدالله نپذیرفت و به شدت مقاومت کرد و گفت:
"به خدا، از عمویم جدا نمیشوم."
ابجر بن کعب (طبری، بحر بن کعب، نوشته است.) با شمشیر به طرف حسین (علیهالسّلام) حمله کرد.
آن نوجوان گفت:"یا ابن الخبیثة ا تقتل عمّی؟ «ای ناپاکزاده، عمویم را میکشی؟».
ابجر شمشیری (به سوی حسین (علیهالسّلام)) حواله کرد و عبدالله دستش را مقابل گرفت و دستش جدا گردید و از پوست آویزان شد.
عبدالله صدا زد: ای مادر،
امام حسین (علیهالسّلام) او را در آغوش کشید و فرمود: "ای برادرزاده، بر آنچه پیش آمد، صبر کن و امید خیر از سوی خدا داشته باش. خداوند تو را به پدران شایستهات، به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، علی بن ابی طالب (علیهالسّلام)، حمزه، جعفر و حسن بن علی ملحق میکند."
▪️در این هنگام حرمله، تیری رها کرد و آن کودک را به شهادت رساند.
طبری نیز قاتل او را حرمله میداند.
سپس حسین (علیهالسّلام) دستش را به آسمان بلند کرد و گفت:
«خدایا، باران آسمانت را از آنان بازدار و آنان را از برکات زمین محروم کن. خداوندا، اگر آنان را تا مدتی (از نعمتهایت) برخوردار کردی، در میانشان تفرقه و جدایی بینداز و آنها را فرقهها و گروههای پراکنده قرار بده و همیشه حاکمان را از آنان ناخشنود ساز؛ چرا که آنان ما را دعوت کردند تا یاریمان کنند، اما بر ما ستم روا داشته، ما را کشتند».
🏴🏴 شهادت امام
امام حسین (علیهالسّلام) آنقدر جنگید تا آنکه پیکر پاکش دهها زخم برداشت و در حالی که از نبرد، ناتوان شده بود، ایستاد تا اندکی بیاساید.
در همان حال که ایستاده بود، سنگی آمد و بر پیشانی او خورد و خون از پیشانیاش جاری گشت.
گوشه جامه را برگرفت تا با آن، خون از پیشانیاش پاک کند که تیر سه شعبه زهرآگینی آمد و در قلب حضرت جای گرفت.
امام حسین (علیهالسّلام) فرمود:
"بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله.
آنگاه سر به آسمان بلند کرد و گفت:
"خداوندا! تو میدانی که اینان کسی را میکشند که در روی زمین، جز او پسر پیغمبری نیست.
سپس تیر را گرفت و از پشت بیرون کشید.
خون، همچون ناودان جاری شد.
دست خود را روی زخم گذاشت، چون پر از خون شد، به طرف آسمان پاشید؛ حتی یک قطره هم برنگشت.
سپس بار دیگر دست روی زخم گذاشت.
چون پر از خون شد، آن را به سر و صورت و محاسنش کشید و فرمود:
"به خدا سوگند، اینگونه خون آلود خواهم بود تا جدم محمد را دیدار کنم و بگویم: ای رسول خدا، فلانی و فلانی مرا کشتند.
منابع
لهوف/ سید بن طاووس
تاریخ الامم ج ٥/ طبری
ارشاد ج ٢/ شیخ مفید
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✡️ یهود؛ آمر جنایت کربلا
#تبارشناسی دشمنان اهلبیت (ع) در زیارت عاشورا که با کلیدواژهی #لعن مشخص شدهاند، دارای طبقهبندی و گروهبندیهای مختلفی هستند.
در این گروهبندی #قاتلان_مباشر امام حسین (ع) در ردههای آخر قرار گرفتهاند و گروههایی که در «پشت صحنه» فعال بودند، در اولویت قرار دارند.
همان گروههایی که در نظام سیاسی پس از پیامبر (ص) #انحراف ایجاد کردند تا جایی که مسلمانان فرزند پیامبرشان را کُشتند و به آن مباهات کردند.
این گروهها مقدمهچینی رویداد #عاشورا را انجام دادند و امثال شمر و عمر سعد و… پیادهنظام و آلتدست این سیستم انحرافگر شیطانی بودند. بر همین اساس در #زیارت_عاشورا چهار گروه لعن میشوند:
🔸۱. «فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ»
🔸۲. «وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ و َاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتی رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها»
🔸۳. «وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ»
🔸۴. «وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ»
#امت بهمعنای سازمانی است که امام و رهبر دارد؛ یعنی یک گروه سازماندهیشده در صدد ایجاد این ظلم بودند که #بنیامیه عامل اجرای آن بود.
🔥✡ برای اطلاع تکمیلی؛ لطفا به مقاله:
#اثبات_نقش_یهود_در_شهادت_امام_حسین
در همین کانال مراجعه کنید:
https://eitaa.com/salonemotalee/2459
میثم مطیعی1 (6).mp3
زمان:
حجم:
11.23M
🏴🏴🏴 #مقتلخوانی
#شهادت_حضرت_سیدالشهدا علیهالسلام
#میثم_مطیعی
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
میثممطیعی زیارت ناحیه - مطیعی (1).mp3
زمان:
حجم:
49.49M
#محرم
#زیارت_ناحیه_مقدسه
#میثم_مطیعی
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نامههای_ماریه | قسمت هفتم
🔹ماریه این بار نوشته آدمبدها آب فرات رو روی اونها بستند، بابای ماریه بهش گفته اونها میخوان آقای امام حسین رو اذیت کنند،برای همین هم پیش رقیه کوچولو رفته تا دلداریش بده و بهش بگه کنارشه!
https://eitaa.com/salonemotalee
#محرم
#زینب_کبری
🔹زینب سلام الله علیها کیست؟؟
☑️حضرت سيدالشهداء(ع) در هنگام وداع به خواهر فرمودند: «خواهرم زینب! مرا در نماز شبت دعا كن».
☑️حضرت سجاد علیه السلام فرمودند: «عمتی زینَب ما تَرکت تَهجدَها طولَ دَهرها حتّی لیلة حادی عشر من المُحَّرم» «عمه جانم زینب در طول زندگی اش نماز شبش را ترک نکرد؛ حتی شب یازدهم مُحرّم»؛ یعنی حتی در وضعیت غم بار یازدهم محرم، که شب شام غریبان است.
🏴 عمه جان با نماز شبت عجب غوغایی کردی.
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee