eitaa logo
سالن مطالعه
210 دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
1.2هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥تنها میان داعش🔥 ◀️ قسمت سی و دوم 💠 خبر کوتاه بود خاطره خمپاره دقایقی قبل را دوباره در سرم کوبید. صورت امّ جعفر و کودک شیرخوارش هر لحظه مقابل چشمانم جان می‌گرفت و یادم نمی‌رفت عباس تنها چند دقیقه پیش از شهادتش شیرخشک یوسف را برایش ایثار کرد. مصیبت مظلومانه همسایه‌ای که درست کنار ما جان داده بود کاسه دلم را از درد پُر کرد، اما جان حیدر در خطر بود و بی‌تاب خواندن پیامش بودم که زینب با عجله وارد اتاق شد. 💠 در تاریکی صورتش را نمی‌دیدم اما صدایش از هیجان خبری که در دلش جا نمی‌شد، می‌لرزید و بی‌مقدمه شروع کرد: «نیروهای مردمی دارن میان سمت آمرلی! میگن گفته آمرلی باید آزاد بشه و دستور شروع عملیات رو داده!» غم امّ جعفر و شعف این خبر کافی بود تا اشک زهرا جاری شود و زینب رو به من خندید: «بلاخره حیدر هم برمی‌گرده!» همین حال حیدر شیشه شکیبایی‌ام را شکسته بود. با نگاهم التماس‌شان می‌کردم تنهایم بگذارند. 💠 زهرا متوجه پریشانی‌ام شد، زینب را با خودش برد و من با بی‌قراری پیام حیدر را خواندم: «پشت زمین ابوصالح، یه خونه سیمانی.» زمین‌های کشاورزی ابوصالح دور از شهر بود و پیام بعدی حیدر امانم نداد: «نرجس! نمی‌دونم تا صبح زنده می‌مونم یا نه، فقط خواستم بدونی جنازه‌ام کجاست.» همین جمله از زندگی سیرم کرد اشکم پیش از انگشتم روی گوشی چکید و با جملاتم به فدایش رفتم: «حیدر من دارم میام! بخاطر من تحمل کن!» 💠 تاریکی هوا، تنهایی و ترس توپ و تانک داعش پای رفتنم را می‌بست و زندگی حیدر به همین رفتن بسته بود. از جا بلند شدم. یک شیشه آب چاه و چند تکه نان خشک تمام توشه‌ای بود که می‌توانستم برای حیدر ببرم. نباید دل زن‌عمو و دخترعموها را خالی می‌کردم، بی‌سر و صدا شالم را سر کردم و مهیای رفتن شدم که حسی در دلم شکست. در این تاریکی نزدیک سحر با خائنینی که حیدر خبر حضورشان را در شهر داده بود، به چه کسی می‌شد اعتماد کنم؟ 💠 قدمی را که به سمت در برداشته بودم، پس کشیدم و با ترس و تردیدی که به دلم چنگ انداخته بود، سراغ کمد رفتم. پشت لباس عروسم، سوغات عباس را در جعبه‌ای پنهان کرده بودم و حالا همین نارنجک می‌توانست دست تنهای دلم را بگیرد. شیشه آب و نان خشک و نارنجک را در ساک کوچک دستی‌ام پنهان کردم و دلم برای دیدار حیدر در قفس سینه جا نمی‌شد. با نور موبایل از ایوان پایین رفتم. 💠 در گرمای نیمه‌شب تابستان آمرلی، تنم از ترس می‌لرزید و نفس حیدرم به شماره افتاده بود. خودم را به سپردم و از خلوت خانه، دل کندم. تاریکی شهری که پس از هشتاد روز ، یک چراغ روشن به ستون‌هایش نمانده و تلّی از خاک و خاکستر شده بود، دلم را می‌ترساند فقط از (علیه‌السلام) تمنا می‌کردم به اینهمه تنهایی‌ام رحم کند. 💠 با هر قدم حسرت حضور عباس و عمو آتشم می‌زد. دیگر مردی همراهم نبود و باید برای رهایی عشقم یک‌تنه از شهر خارج می‌شدم. هیچکس در سکوت سَحر شهر نبود، حتی صدای گلوله‌ای هم شنیده نمی‌شد. همین سکوت از هر صدایی ترسناک‌تر بود. اگر نیروهای مردمی به نزدیکی آمرلی رسیده بودند، چرا ردّی از درگیری نبود. می‌ترسیدم خبر زینب هم شایعه جاسوسان داعش باشد. 💠 از شهر که خارج شدم نور اندک موبایل حریف ظلمات محض دشت‌های کشاورزی نمی‌شد مثل کودکی از ترس به گریه افتادم. ظاهراً به زمین ابوصالح رسیده بودم، اما هر چه نگاه می‌کردم اثری از خانه سیمانی نبود. تنها سایه سنگین سکوت شب دیده می‌شد. وحشت این تاریکی و تنهایی تمام تنم را می‌لرزاند دلم می‌خواست کسی به فریادم برسد خدا با آرامش آوای دست دلم را گرفت. در نور موبایل زیر پایم را پاییدم و با قامتی که از غصه زنده ماندن حیدر در این تنهاییِ پُردلهره به لرزه افتاده بود، به ایستادم. 💠 می‌ترسیدم تا خانه را پیدا کنم حیدر از دستم رفته باشد. نمازم را به سرعت تمام کردم با وحشتی که پاپیچم شده بود، دوباره در تاریکی مسیر فرو رفتم. پارس سگی از دور به گوشم سیلی می‌زد دیگر این هیولای وحشت داشت جانم را می‌گرفت که در تاریک و روشن طلوع آفتاب و هوای مه گرفته صبح، خانه سیمانی را دیدم. 💠 حالا بین من و حیدر تنها همین دیوار سیمانی مانده و عشقم در حصار همین خانه بود قدم‌هایم بی‌اختیار دوید با گریه به خدا التماس می‌کردم؛ هنوز نفسی برایش مانده باشد. به تمنای دیدار عزیز دلم قدم‌های مشتاقم را داخل خانه کشیدم و چشمم دور اتاق پَرپَر می‌زد. صدایی غریبه قلبم را شکافت: «بلاخره با پای خودت آمدی!»... ادامه دارد ... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
45.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺کارتون (۱۷) 🎞این قسمت: فرخ‌لقا -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
23.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌹🇮🇷🌹🍃 ◀️ قسمت چهارم: آژانس بین‌المللی انرژی اتمی 🎬 این مستند به نحوهٔ شکل‌گیری و قدرت‌یافتنِ نهادهای سرّی و قدرتمند جهانی همانند بانک جهانی، یونسکو، شورای حقوق بشر، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و... می‌پردازد. این نهادها با سیاست‌ها و برنامه‌های استراتژیک خود؛ عقاید، عواطف، سلایق و عمیق‌ترین لایه‌های شخصیتی مردم و دولت‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند. هدف آنها تغییر مردم از طریق کنترل اذهان عمومی (امپراطوری رسانه‌ای در دنیا، قاچاق بین‌المللی مواد مخدر و... ) برای تشکیل یک می‌باشد. 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
در خدمت: 💠 قسمت سیزدهم ✅روش‌های تحکیم خانواده؛ ☑️شاخصه‌های زیر‌ساختی برای حل منازعات و مشکلات خانوادگی 🔟 در منازعات صدای خود را بالا نبریم : 🤔 این کار آسیب هایی را به همراه دارد : 😞 به شخصیت همسرتان لطمه وارد میکند. 😩 باعث ‌می‌شود ترسی دائمی در دل همسرتان ایجادشود که ثمره آن خودداری از دوباره مطرح‌کردن آن مشکل می‌باشد. بنابراین این مشکل هیچ‌گاه حل نخواهد شد و کدورتش باقی می ماند. 1⃣1⃣ در بیان مشکلاتمان مبالغه نکنیم : 🎀 این موضوع در خانم‌ها شایع‌تر است. 🌺 خصوصیات افرادی که مبتلا به این ویژگی می‌باشند : 🌼 این افراد در زندگی بیشتر از نیمه خالی لیوان حرف می‌زنند. 🌵 مثلاً یک‌بار در طی دو هفته گذشته، شوهرش دیر آمده، به او می‌گوید: تو همیشه دیر به خانه می‌آیی. و یا به خاطر یک خطای کوچک همسرش به او می‌گوید: تو اصلاً مرا دوست نداری.🌵 🌼 دارای سطح هیجان واحساسات بالایی می‌باشند. 🌼 بعضی از مسائلی که از دید عموم افراد جامعه مشکل به حساب نمی‌آید را یک مشکل جدّی می‌بینند. 🌼 کم پیش می‌آید که آنها را در حال شکرگزاری ببینی. 🌸 نتیجه : باید دانست که با مبالغه‌کردن و بزرگ جلوه‌دادن مشکلات، آرامش درونی خانواده را از بین می‌بریم و تأثیر مشکلات را بیشتر ‌می‌کنیم و حتی در مواردی مشکلات کاذب بوجود می‌آوریم. گاهی این رفتار باعث می‌شود همسرتان دلسرد شود، و با خودش بگوید : چرا همسرم اینقدر ناسپاسی می‌کند و تلاشم برای خانواده را نمی‌بیند. 🌷 راهکار: 💐 1_ کلماتِ (همیشه) یا (هیچ وقت)، درجملات منفی مبالغه آمیز همسرتان را با کلمه‌ی (گاهی اوقات)، جایگزین کنید. مانند: هیچ وقت زود به خانه ‌نمی‌آیی، را با جایگزین کردن کلمه گاهی اوقات تصحیح کنید. مانند: گاهی اوقات به خانه نمی‌آیی. 😍 اگر دوستش داری حرف‌هایش را زیبا تفسیر کن؛ خیلی لذت می‌برم وقتی همسرم بهم میگه کوفت [ ک«کل» \ و«وجودم» \ ف«فدای» \ ت«تو» ] 🌸🌸کل وجودم فدای تو🌸🌸 💐 ۲_ کسی که دارای ویژگی (مبالغه‌گری منفی) است باید تمرین کند، در مرحله اول در گفتار و در مراحل بعد در درون خودش، این نوع از مبالغه‌گری را کنار بگذارد. 🍃🌸🍃وَ رَوَى جَمِيلُ بْنُ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: «أَيُّمَا اِمْرَأَةٍ قَالَتْ لِزَوْجِهَا مَا رَأَيْتُ قَطُّ مِنْ وَجْهِكَ خَيْراً فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهَا » . هر زنی به همسرش بگوید: «من از روی تو هیچ خیری ندیدم» عملش ضایع خواهدشد.🍃🌸🍃 من لا یحضره الفقیه، جلد۳ ، ص۴۴۰ ادامه دارد ... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
14.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👤 💠 ؟ قسمت هفتم: زمان خروج -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
درخدمت در "سالن مطالعه محله زینبیه" @salonemotalee
علیرضا پناهیان1401.05.10-Panahian-Uni-Emam-Sadeq-Mokhtasat-Zaman-Ma-Va-Ayande-Zohur-04-High_YasDL.com (1).mp3
زمان: حجم: 30.5M
🎙سخنرانی دهه محرم سال ۱۴۰۱ ✨ مختصات زمان ما و آینده‌ای که تا ظهور در پیش داریم 🏴 شب چهارم: سه راه اساسی برای زمان‌شناس شدن -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
صفحه ۱۰۱ قرآن کریم
(۱۸۲) به نام خدای دوستدار متواضعین سلام امام صادق عليه السلام در آسمان دو فرشته بر بندگان نظارت می کنند و هر كس براى خدا تواضع كند، او را بالا برند و هر كس تكبر ورزد او را پَست گردانند. إِنَّ فِي السَّمَاءِ مَلَكَيْنِ مُوَكَّلَيْنِ بِالْعِبَادِ فَمَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ رَفَعَاهُ وَ مَنْ تَكَبَّرَ وَضَعَاهُ كافى(ط-الاسلامیه) ج۲، ص۱۲۲ تواضع و فروتنی زینت اخلاق انسانی است و در مقابل آن تکبر و خود بزرگ بینی ریشه ضعف شخصیت و سبب دوری دیگران از انسان است. اگر تواضع و فروتنی میان مردم رایج شود دیگر فخر فروشی و تکبر از بین خواهد رفت. معمولا انسانهای متکبر از جانب خداوند متعال شکسته خواهند شد تا تاوان غرور خود را بدهند. ابلیس نیز به خاطر تکبرش رانده شد. بیاییم در مقابل هم نوعان خود تواضع و فروتنی را تمرین کنیم و لذت این خلق زیبا را به یکدیگر هدیه نماییم. -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
KayhanNews759797104121495448101305.pdf
حجم: 13.72M
بسم الله الرحمن الرحیم امروز پنج‌شنبه‌ ۱۰ شهریور ۱‌۴۰۱. ۴ صفر ۱۴۴۴ ۱ سپتامبر ۲۰۲۲ ذکر روز پنج‌شنبه؛ لا اِلهَ الاَّ الله المَلِکُ الحَقُّ المُبینُ تمام صفحات -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee