🔹وقتی همه کارهای کودک را بهش یادآوری میکنیم...
مشقاتو نوشتی؟
جورابتو درآوردی؟
کتابهای فرداتو برداشتی؟
دستشویی نداری؟ خودتو خیس نکنی(برای کودکی که درمرحله پوشک گرفتن است)
و...
🔴این بچهها وابسته به تذکرات مادر میشوند و تا به آنها یادآوری نشود کارهایشان را انجام نمیدهند
و باید دایم آنها را هُل داد.
🔴اين کودکان ممکن است به مرور اعتماد به نفس خود را از دست بدهند چرا که یادآوری همیشگی به او چنین تلقین شده که تو به تنهایی از پس خودت و کارهایت بر نمیآیی.
#تربیت_فرزند
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۱۱
🖋 مقالهی سوم؛ #ترور_شخصیت
یهود و ترور شخصیتی در اسلام
قسمت اول؛
یکی از راههای مبارزه با حق، ترور شخصیتی بوده است.
دستهایی را در تاریخ میتوان یافت که با جعل روایات و یا تحریف تاریخ و یا رفتارهای تحقیرآمیز، به ترور شخصیتی پرداختهاند.
در ادامه، برخی از این تحریفها و ترورها را بررسی میکنیم؛
◀️ ۱- ترور شخصیت خدیجه علیهاالسلام
پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای تجارت باید از خدیجه سلاماللهعلیها مال التجاره میگرفت.
بررسی داستان ازدواج نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله از این جهت مهم است که ببینیم آیا گروهی وجود داشته که خدیجه سلاماللهعلیها را هتک کند و از ارزش او بکاهد.
حتی یکی از ابزارهای آزردن پیامبر صلیاللهعلیهوآله و فاطمه زهرا علیهاالسلام، نکوهش خدیجه علیهاالسلام بود، که نشان میدهد دستی در کار بوده تا حضرت خدیجه علیهاالسلام را تحقیر کند؛
بنابراین، این نقل که ایشان دوبار ازدواج کرده بود، از جعلیات است. (۳۶)
🔹خدیجه علیهاالسلام دختر خویلد و پسر عمویش، ورقة بن نوفل از کشیشان و بزرگان است.
دین این خانواده مسیحیت و خدیجه علیهاالسلام مومن محض به عیسی علیهالسلام – یعنی اسلام حقیقی آن روز- بود.
در نتیجه، خدیجه علیهاالسلام با آگاهی از اطلاعات آیین خود درباره پیامبر آخرالزمان، منتظر بود پیامبری در مکه ظهور کند تا همسر او شود.
🔹وی سرآمد زنان مکه بود و جمال، مال و مهمتر از همه، پاکدامنیاش، زبانزد همگان،
در تجارت نیز با مردان فراوانی روبهرو بود، ولی احدی نتوانست او را به چیزی متهم کند.
وی خواستگارهای فراوانی داشت، اما به همه پاسخ منفی داد و برای همه مبهم بود که چرا ازدواج نمیکند.
🔹گویی ابوطالب نیز اموری را میدانست.
از همین رو از خدیجه علیهاالسلام مالالتجاره گرفت.
میسره مسئول دفتر خدیجه علیهاالسلام، از مسیحیان باسواد بود که پیامبر صلیاللهعلیهوآله را در آن سفر تجاری همراهی کرد و گزارش سفر را مفصل برای خدیجه علیهاالسلام برد.
🔹پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله دو برابر مالالتجاره را باز گرداند. (۳۷)
این از شخصی که برای نخستین بار تجارت میکرد، اعجاز است.
در گزارش میسره، اموری به چشم میخورد که طبق علائم اهل کتاب، علائم پیامبری بود. (۳۸)
خدیجه علیهاالسلام به محض دریافت این اطلاعات، شخصی را به منزل ابوطالب فرستاد و پیام داد که حاضر است با پسر ابوطالب ازدواج کند. (۳۹)
🔹بر این اساس، به نظر میرسد ازدواج نکردن ایشان در مکه طلسمی شده بود و این پیشنهاد به معنای تصمیم قطعی بر ازدواج بود؛
در حالی که پانزده سال اختلاف سنی داشتند.
نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز میدانست که خدا خدیجه علیهاالسلام را برای او نگه داشته است.
🔹خدیجه علیهاالسلام امالائمه علیهمالسلام بود و تنها زنی که نامش در زیارتنامه معصومان ذکر شده است، از باب نمونه در زیارت امام حسین علیهالسلام آمده است: «السلام علیک یابن خدیجة الکبری». (۴۰)
🔹پس از این پشنهاد، مکه بر خدیجه شورید.
در مجلس عقد حضرت نیز عدهای که پیشتر پاسخ منفی از خدیجه علیهاالسلام شنیده بودند، برای تحقیر خدیجه علیهاالسلام از مهریه سخن گفتند.
حضرت خدیجه علیهاالسلام برخاست و خطبه عقد را خواند و گفت:
«قد زوجتک یا محمد نفسی و المهر علیّ فی مالی (۴۱)
ای محمد، خود را همسر تو ساختم و مهر را نیز از مال خودم قرار دادم».
به این ترتیب، این بانوی فرهیخته آبروی خاندان ابوطالب را به زیباترین شکل با شکستن خود، خرید.
حاضران در مجلس به تمسخر گفتند:
"مرد باید مهریه دهد یا زن؟"
ابوطالب برخاست و گفت:
"برای چنین دامادی، زن باید مهریه بدهد و اگر فرزندان شما بودید باید آن قدر مهریه دهید تا به شما دختر دهند." (۴۲)
این پاسخ قاطعانه، از معرفت و شناخت ابوطالب به نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله حکایت دارد و تاریخ، بیانصاف است که درباره او ظالمانه میگوید:
"او مشرک از دنیا رفت."
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/4737
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
خاطره ای شنیدنی آیت الله مصباح یزدی از ارادت عجیب آیتالله بهجت نسبت به حضرت معصومه سلاماللهعلیها و تبرک جستن به خاک پای زائران حرمش
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
#دشمن_شناسی
#صهیونیسم_در_کلام_رهبری (۱۱)
توصیهی بنده به برادران و خواهران مؤمن و مسلمانمان این است که در
مسائل اساسی دنیای اسلام،
مسائل حیاتی دنیای اسلام باید صریح باشیم؛
اگر صریح بودیم، میتوانیم در عالم جریانسازی کنیم.
ما نیاز داریم به اینکه در بین افکار عمومی جهان و افکار نخبگان جهان، جریانسازی کنیم؛
حقایقی وجود دارد، این حقایق را همگانی کنیم؛
بر روی افکار عمومی مردم عالم اثر بگذاریم.
نگذارید شما را ندیده بگیرند و با توطئهی سکوت، مسائل مهمّ دنیای اسلام را محو کنند و زیر بار جنجال مسائل فرعی و مسائل دروغین، مسائل اصلی دنیای اسلام از نظر افکار عمومیِ جهان، نادیده گرفته بشود.
نباید اجازه داد که این امپراتوری خطرناک و سهمگین تبلیغاتی غرب که عمدتاً دست صهیونیستها است، این مسائل مهمّ دنیای اسلام را ندیده بگیرد.
من حالا به بعضی از آنها اشاره میکنم؛
مسئلهی فلسطین یکی از مسائل بسیار مهم، بلکه مهمترین مسئلهی دنیای اسلام است، بکلّی ندیده گرفته میشود این فشارها و این مشکلاتی که برای ملّت فلسطین وجود دارد.
به نظر ما میشود امپراتوری رسانهای صهیونیستی غربی را شکست داد؛
میشود این کار را کرد،
اگر همه همّت کنیم، میتوانیم.
شکست صهیونیستها در جنگ نرم هم ممکن است؛
همچنانکه در جنگ سخت، صهیونیستها شکست خوردند؛
همچنانکه ملاحظه کردید رژیم صهیونیست در لبنان شکست خورد،
مجبور به عقبنشینی شد،
مجبور به اعتراف به شکست شد؛
درحالیکه همه خیال میکردند این یک رژیم شکستناپذیر است.
در جنگ نرم هم میتوان رژیم صهیونیستی و عوامل آن را شکست داد.
۱۳۹۶/۱۰/۲۶
بیانات در دیدار شرکتکنندگان در کنفرانس اتحادیه بین المجالس سازمان همکاری اسلامی
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌷🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت دوازدهم
حسین خندید.
اما من با چندشی که ناشی از شنیدن این شوخی پیدا کردم، شاید هم برای عوض کردن بحث، ازش پرسیدم:
«تکفیری ها تا کجا اومدن؟»
ابوحاتم که راحت و خودمانی شده بود، به جای حسین جواب داد:
«مثل موش رفتن زیرزمین و دارن تونل میکنن که از اونجا به حرم برسن.»
حسین با آن صدای دورگهاش به حالت تمسخر خندید و گفت:
«قمپز در میکنن، پهلوون پنبهها!»
و لحظهای مثل اینکه به جملهاش فکر کند، مکثی کرد و کنجکاوانه از ابوحاتم پرسید:
"اصلا تو میدونی قمپز چیه؟"
ابوحاتم دوباره آن حالت حجب و حیا را پیدا کرده بود، آهسته و خجالتی گفت:
«اصطلاحات شما رو بلد نیستم اما فکر میکنم
منظورتون اینه که دروغ اغراق آمیزی میگن!»
ما که تا به حال هیچ وقت به معنی قمپز فکر نکرده بودیم و همیشه بلافاصله بعد از شنیدن آن، بدون نیاز به فکر کردن فهمیده بودیمش، حرفهای ابوحاتم، خصوصأ تعریف او از قمپز برایمان جالب به نظر رسید آن قدر که لبخندی ملایم روی لبهای هر چهار نفرمان نشست.
حسین که تا آن لحظه با ویژگی شوخ طبعانهاش حرف میزد، یک باره جدی شد و نگاه واقعیاش را نسبت به همین پهلوان پنبهها گفت:
«دلم برا جوونای مسلحی که فکر میکنن، در راه خدا و پیغمبر جهاد میکنن، میسوزه. با اینکه اسلحه دست گرفتن و از توی همین خونهها ما رو میزنن، اما من راه برگشت رو براشون بسته نمیبینم. اونا ابزار و وسیلهان توی دست مفتیهای وهابی که این فکر پلید رو تولید کردن. به همین دلیل همیشه به این پهلوون پنبهها میگم مسلحين، نه تکفیری.»
حسین شعار نمیداد،
اما هضم این نگاه رحمانی حتی برای من که سالها با او زندگی میکردم، دشوار بود.
برای من، فرقی میان مسلحین و تکفیریها نبود.
دقایقی بعد به کوچههایی باریک رسیدیم که در میان ساختمانهایی بلند و نیمه ویران محصور بودند،
کوچهها ان قدر باریک و پیچدرپیج و ساختمانها آن چنان بلند بودند که حتی بیرون از ماشین هم به زحمت میشد سر چرخاند و رنگ آسمان را دید!
سریکی از همین کوچه ها تابلوی آبی رنگی کاشته شده بود که راهنمای حرکت به سمت زینبیه بود و با گلولههایی که حکایت از نفوذ تكفيریها به اين منطقه داشت، سوراخ سوراخ شده بود.
فلش تابلو نشان میداد که باید به سمت راست دور بزنيم.
ماشین که پیچ کوچه را پشت سر گذاشت از دور حرم پیدا شد.
شوق زیارت خانم را در وجودم زنده کرد،
پر شدم از شادی این توفيق
اما این شادی دوامی نداشت!
گنبد زخمی بود،
زخمی از بیحرمتی تکفیریها!
همه آن شادیِ لحظاتی پیش، جایش را با غم و غصهای عميق عوض کرد.
اشک توی چشمهایم پر شد.
ای کاش میمردم و اين صحنه را نمیدیدم.
تازه فهمیدم که دليل آن همه شکستگی و سپیدی موهای سر و صورت حسين را حق داشت که خواب وخوراک نداشته باشد۰
مگر می شود دشمنانی اين چنین وقیح را در نزدیکی حرم ناموس علی دید و یک جا نشست.
مثل گنگها شده بودم.
از آن لحظه تا رسیدن به حرم، هیچ چیز نه شنیدم و نه دیدم.
جان از پاهایم رفت.
انگار دو دست از زیر خاک، پاهایم را به سمت پایین میکشیدند،
تا جایی که زانوهایم خم شد و دیگر نتوانستم جلوتر بروم.
قلبم به شدت میتپید و چشمانم با پردهای از اشک روی دیوارها تا مناره ها، تا گنبد را میکاوید،
همه جا زخمی بود
زخمی از تیر و ترکش تکفیریها.
با ديدن هر زخمی بر حرم، بی هیچ اغراقی احساس میکردم آن زخم بر قلب و دل من مینشیند،
گویی همه دردهای نگفته و زخمهای نهفتهی خانم، سر باز کرده و به اين شکل عیان شده است،
همه روضههایی که از کودکی شنیده بودم، توی ذهنم مجسم شدند.
چادرم را روی سرم کشیدم و مثل اينکه خون بالا بیاورم با هر ضجهاي، جانم بالا میآمد.
با خودم مدام میگفتم «امان از دل زینب، امان از دل زینب.»
هربار که اين جمله را تکرار میکردم، امید داشتم که این دیگر آخرین جملهام باشد اما نمیشد!
خواستم تا روی پا بلند شوم و به سمت ضریح خانمی که خیلی غریب بود، بدوم اما جان در تنم نداشتم.
گنبد زخمی، از پشت پردههای اشک، نور به چشمانم میپاشید و مثل کهربا مرا به سمت حرم میکشید.
به زحمت به آستانه حرم نزدیک شدم.
اين صحن و بارگاه› هیچ شباهتی به آن زیارتگاهی که سالها پیش در روزگار امن دیده بودم، نداشت.
زائر که نه، حتی از آن کبوترهایی که مدام توی اسمان حرم چرخ میزدند و اطراف گنبد مینشستند، خبری نبود،
خواستم اذن دخول بخوانم اما لال شده بودم.
نگاهی به ضریح انداختم، کششی قدرتمند مرا به سمت خود میکشید، با خودم گفتم کسی که در این اوضاع و احوال مرا از ایران به اینجا کشانده حتما اذن دخول را هم خیلی قبلترها داده.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
42.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 مستند فوق العاده زیبای "ژنرال" که دیشب پخش شد
♦️ مستندی از چگونگی دستگیری امیر منصور آریا رئیس ارتش نوین ملی ایران از مهم ترین چهره های تجزیه ایران
♦️ کسی که سعودی ها به او چک سفید امضا داده بودند و حتی غربیها نیز حاضر بودند جنگنده در اختیار تشکیلات او بگذارند
ارتباطات گسترده او با سازمان سیا ، سازمان منافقین ، داعش ، سلطنت طلبان و موساد و...
♦️چگونه مسئول امینت سازمان ملل در افغانستان افسر درجه یک سازمان سیا بود
♦️ جنایت های عجیب سازمان ملل در افغاسنتان و دزدی منابع بکر این کشور توسط سازمان سیا
♦️ نقشه سری سازمان سیا برای تجزیه بلوچستان
♦️افشای حقایقی شنیده نشده از پشت پرده سعودی اینترنشال
♦️ بودجه اولیه 260 میلیون دلاری که ترامپ به امیر منصور آریا داد تا با 3 هزار نیرو به شرق ایران حمله برق آسا کنند.
اما ناگهان امیر منصور آریا توسط سربازان گمنام امام زمان داخل گونی شد و این گونه میلیاردها دلار بودجه آمریکا برای تجزیه ایران نابود ...
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #بدون_تعارف با خانواده نخبه شهید حادثه تروریستی حرم شاهچراغ
🔸 نخبهای در صنعت برق که آمریکاییها میخواستند بخرندش اما ماند و خاموشیهای این دو سال اخیر را به صفر رساند!
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
#عقاید
#دین_نوین_جهانی
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/4663
🗞 قسمت دوم:
توضیح بیشتر مضامین و آموزههای دین نوین جهانی و ارتباط آنها با میراث کابالا، شَمَنیسم بومیان امریکا، هندوئیسم و بودیسم نیازمند مجال جداگانهای است
آنچه اکنون در اینجا مهم و مد نظر است، ابتنای این دین نوین بر پایه هماهنگی با طبیعت، پذیرش تناسخ، باور به تعادل موسیقایی هستی در قالب چرخههای حیات و درنهایت پذیرش تجسد و به عبارت دیگر آواتاریسم میباشد.
◀️ پروژه دین نوین جهانی در خدمت منافع چه کسانی است؟
🔹سازمان ادیان متحد به ابتکار بنیانگذاران آمریکائیاش راهاندازی شد و شدیداً مورد حمایت دولت ایالات متحده و همچنین سازمان ملل متحد میباشد. کتابها، فیلمهای سینمایی، برنامههای تلویزیونی و وبگاههایی که این ایده را دنبال میکنند به نحو متمرکزی از ایالات متحده کنترل میشوند
🔹شورای روابط خارجی مهمترین و تأثیرگذارترین مؤسسه مطالعاتی در تعیین سیاست خارجی ایالات متحده در قبال کشورها و مناطق مختلف است
این مؤسسه که به شدت مورد اعتماد کاخ سفید و کنگره میباشد، پروژههای تحقیقاتی متعددی را در خصوص مسأله ادیان در خاورمیانه و دیگر نقاط جهان، به انجام رسانده است
🔹بسیاری از اعضای برجسته وزارت خارجه، وزارت دفاع و بسیاری از نمایندگان کنگره در کنار پژوهشگرانی با نژادهای مختلف از کشورهای ویژه عضو این شورا هستند
رضا اصلان و ولیرضا نصر دو پژوهشگر ایرانی عضو این شورا هستند
رضا اصلان که در چند رشته مرتبط با دینشناسی و مطالعات ادیان دارای مدرک دکتراست از جمله نظریهپردازان درجه اول دین نوین جهانی به شمار میآید
🔹انجام پژوهشهای مربوط به دین نوین جهانی در مهمترین و راهبردیترین مرکز مطالعات امریکا، نشان میدهد این پروژه برای دولتمردان و سیاستمداران پنهان و آشکار ایالات متحده از اهمیت عملیاتی خاصی برخوردار است و با جدیت آن را دنبال میکنند
فیلمهای درجه اول سینمای هالیوود نیز از سال ۲۰۰۰ به این سو، به طور سامان یافته و گستردهای تمهید رسانهای جهت باور به مؤلفههای دین نوین جهانی را فراهم نموده است
🔹در ادامه این گفتار به نحو تفصیلیتری به بخش رسانهای پروژه دین نوین جهانی پرداخته خواهد شد.
میتوان گفت مهمترین مانع در تحقق طرحهای نظم نوین جهانی بویژه در منطقه خاورمیانه، مسأله دین و باورهای مذهبی است
🔹تلاشهای چند صدساله کانونهای آنگلوساکسون از زمان استعمار کهن انگلیس تاکنون، اکنون در پروژه دین نوین جهانی به زعم این کانونها در آستانه ثمردهی قرار دارد
🔹کانونهای اسلامی خاورمیانه به دلیل ارائه ساختارهای اجتماعی برای پیروان اسلام، که تبلور کامل آن در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خود را نشان میدهد، مانع اصلی تحقق طرحهای کلان اقتصادی و سیاسی در قالب برنامههای نظم نوین جهانی است
🔹پروژه دین نوین جهانی که قلب ماهیت کانونهای اسلامی خاورمیانه در عین حفظ ظاهر و پوشش آنها را هدف خود قرار داده است میتواند این مانع بزرگ در راه تحقق اهداف کانونهای سرمایه دار آنگلوساکسون را از میان بردارد
◀️ سینمای امریکا چه نقشی در اجرای پروژه دین نوین جهانی دارد؟
مفاهیم تعادل طبیعی، مراقبه و هماهنگی، کشف خدای درون، تناسخ، آواتاریسم (تجسد روح مقدس) وبسیاری از دیگر مفاهیم مرتبط با آموزههای دین نوین جهانی در طول دهه اخیر به شکل سامانیافته و وسیعی در فیلمهای هالیوودی مورد پرداخت و تأکید قرار گرفته است
🔹يكي از تولیدات هالیوودی که در راستای بخش رسانهای پروژه دین نوین جهانی ساخته شده است، سینمایی (Avatar (۲۰۰۹ است که باید نقطه عطفی در این خصوص به شمار آید
🔹به طور کلی هالیوود از سال ۲۰۰۰ به اینسو در دو فاز متعاقب این پروژه را دنبال میکند.
فاز نخست که باید آن را از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ دانست دوره تثبیت مفاهیم بنیادین مورد نیاز در پروژه دین نوین جهانی است
همانطور که مستند و مستدل خواهد شد، مفاهیمی چون تعادل طبیعی، تناسخ و تجسد با به کارگیریِ مدلِ پلکانیِ مدیریتِ پیام، اکنون به مفاهیمی آشنا و مأنوس برای طیف وسیع مخاطبان جهانی هالیوود تبدیل شدهاند
اکنون و پس از تثبیت این مفاهیم در جان و ذهن مخاطبان، زمان استفاده عملیاتی از این مفاهیم و معرفی نظام فکری-معنوی است که بر پایه این مفاهیم بنیان نهاده شده است
در اینجا به طور اجمال به این نکته میتوان اشاره کرد که فیلم سینمایی (Avatar (۲۰۰۹ و (The Book of Eli (۲۰۱۰ نخستین نشانههای این فصل جدید به شمار میآیند
جالب اینکه کمتر از یک ماه پس از اکران آواتار، فیلم جدید شیامالان کارگردان امریکاییِ هندیتبار که مشخصاً روی بحثهای معنویت نوین تمرکز دارد با نام the last Airbender که به مسأله آواتاریسم میپردازد، اکران شد
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🇮🇷 #مزد_خون 🇮🇷
#بر_اساس_واقعیت
📖 قسمت بیست و یکم
منصور گردنش رو کج کرد و گفت:
"نگران نباش با ما بهت بد نمیگذره آقا مرتضی. میگم خوب حالا با اینحساب، اینجا کاری نداری دیگه! بیا بریم چرخی بزنیم توی شهر، من باید یکسری وسیله بخرم برای شهرستان ..."
سری تکون دادم و گفتم:
"باشه بریم ..."
هم زمان به این حواسم بود که باید به مهدی زنگ بزنم و تشکر کنم، ولی نمیخواستم جلوی شیخ منصور زنگ بزنم، آخه با خودم فکر میکردم شاید خوب نبودن رابطهشون با هم، بخاطر مسائل شخصی باشه نه مسئلهی دیگه!
ترجیح دادم توی یه فرصت مناسب تماس بگیرم...
سوار ماشین منصور شدیم و راه افتادیم...
چند متری بیشتر نرفته بودیم که ضبط ماشین رو روشن کرد...
صدای روضه حال دلم رو بهتر کرد و حس خوبی بهم داد...
توی دلم از آقا تشکر کردم که نگذاشت شرمندهی خانمم بشم...
شیخ منصور متوجه شد حالم منقلب شده ...
بدون اینکه نگاهم کنه گفت:
"من هر چی دارم از امام حسین(س) دارم ....کل زندگیم رو مدیونشم..."
بعد هم ساکت شد....
برای من هم غیر از این نبود...
اصلا زندگی بدون حسین علیهالسلام برای من معنی نداشت...
داشتن این حس مشترک، حس خوبی بود که افکار پریشان من رو کمی سر و سامان بده، که اونطوری هم راجع به شیخ منصور فکر میکردم نبود!
تا رسیدن به مغازهی مد نظر، منصور ساکت بود و صدای روضهی ضبط که حال و هوای من رو کلا به ماه محرم برد...
با دیدن مغازهای که منصور جلوش ایستاد و گفت:
"رسیدیم مقصد اخوی! پیاده شو"
کمی متعجب شدم....
گفتم:
"حاجی اینجا کار داری!"
گفت:
"آره یه خورده وسیله میخوام برای هیئت محلهمون خرید کنم ..."
گفتم:
"یه کم، زود نیست! هنوز خیلی مونده تا محرم!!!!"
همینطور که مشغول پرچم و بیرقها بود، گفت:
"برای جلسات هفتگیشون میخوام..."
کلی خرید کرد...
اینقدری که با ماشین خودش نمیشد آوردشون...
کارمون خیلی طول کشید
وقتی تموم شد، نزدیکای ظهر شده بود، گفتم: "حاجی من یه سری میخوام برم بیمارستان، ببینم خانمم کاری نداره اینجوری دلم آروم نمیگیره ..."
لبخندی زد و گفت:
"بابا مرتضی دو ساعت نیست از بیمارستان اومدیم بیرون که اخوی!
تو هم که داخل نمیتونی بری!
چیزی هم که فعلا نیاز نداره!
خانم پرستار هم گفت که همه چی خوب و تحت کنترله!
دیگه مشکلت چیه!!!؟
بیا با هم بریم یه نهار بزنیم تا جلسه شروع میشه!
حرفی برای گفتن نداشتم...
گوشیم رو یه چک کردم که مبادا فاطمه زنگی زده باشه!
دیدم نه! خبری نیست...
راه افتادیم ...
منصور گفت:
"خوب بهترین رستوران اینجا کجاست شیخ؟!"
گفتم:
"برو من مسیر رو بهت نشون میدم..."
اسم رستوران که اومد یاد شیخ مهدی افتادم و ماجرای اون روز که با هم بودیم....
رسیدیم جلوی مغازهی فلافلی...
گفتم:
"نگه دار...!"
یه نگاهی به دور و برش کرد گفت:
"کو؟ کجاست رستوران؟!"
گفتم:
"نمیشه که بیای قم، فلافلش رو نخوری! تو بشین من الان دو تا ساندویچ فلافل حرفهای میگیرم میام..."
اخم هاش رفت تو هم گفت:
"مرتضی قرارمون این نبود!!!"
بعد سریع حالت چهرهاش عوض شد و گفت:
"من تیز و تند میخواماااا"
موقع نهار خوردن خیلی بذله گویی و شوخی میکرد و همین باعث میشد احساس صمیمیت بیشتری باهاش داشته باشم...
بعد از نهار راه افتادیم سمت محل جلسهای که منصور داشت،
حس کنجکاویم مثل خوره افتاده بود به جونم که حالا این جلسه چی هست!
یعنی چی میخوان بگن که منصور این همه راه بخاطرش اومده قم!
کیا توی این جلسه هستن!
و اینکه هر چی باشه به حرفهای شیخ مهدی باید ربط داشته باشه و کلی از این مدل تحلیلها داشتم تا رسیدیم.
داخل که رفتیم هنوز اون طلبهی خوش تیپ و خوش وجه پشت میز نشسته بود.
حالا که سرش خلوت بود ما را که دید بلند شد
حال و احوال حسابی با شیخ منصور و من کرد،
بعد هم راهنماییمون کرد به داخل اتاق بزرگی که حدود پانزده و شانزده نفر قبل از ما اونجا نشسته بودن ...
جالب بود اکثرا جوون بودن!
البته بینشون سه، چهارتایی ریش سفید هم بود!
انگار از قبل همدیگه رو خوب میشناختن.
از نوع سلام و احوال کردنشون متوجه شدم چند نفری افغانی و عراقی هم داخلشون هست، قیافههاشون خیلی متفاوت بود.
از همه تیپ و قشری به چشم میخورد...
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
31.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کودکانه
📺 #کارتون زیبای #شهر_موشکی
قسمت نهم
🎞 این قسمت : آقای سام هزینه بازسازی را میدهد
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
حال خوب، نماز خوب 31.mp3
13.47M
حال خوب، نماز خوب ۳۱
#شرح_آداب_الصلاه #امام_خمینی
#نماز
درخدمت #استاد_احمد_غلامعلی
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
202030_1763834350.pdf
932.9K
پیدیاف کتاب آداب الصلاه امام خمینی رحمهالله