eitaa logo
سالن مطالعه
196 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 لحظه اعلام خبر شهادت حاج قاسم در حرم مطهری رضوی و بی تابی زوار در پی اعلام این خبر ناگوار و جانسوز ▪️🌺▪️-------------- @salonemotalee
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ | رهبر انقلاب، روز گذشته: در دنیا با حاج قاسم خیلی رفیق بودیم؛ ان‌شاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم... ▪️🌺▪️-------------- @salonemotalee
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌹🇮🇷🌹🍃 رهبر انقلاب خطاب به ابومهدی مهندس در حیاط بیت رهبری: هر شب به اسم تو را دعا می‌کنم، ابومهدی! ابومهدی! 🔸🌺🔸-------------- 📚@salonemotalee
✡🔥 🔥✡ ۶۲ 🖋 مقاله‌ی پانزدهم: قسمت چهارم؛ مالک بن نویره حنفی یربوعی، از شجاعان و سخن‌پردازان عرب و صحابی پیامبر (ص) و مردی بود که در میان قبیله خود جایگاه رفیعی داشت و قبیله‌اش به برکت او مسلمان شدند. در زمان رسول خدا، به حضورش مشرف شد و حضرت آیین اسلام را به او آموخت. مالک اسلام آورد و گفت: "به خدای کعبه سوگند، ایمان و اسلام را فرا گرفتم." چون از پیامبر دور شد، پیامبر فرمود: "هرکس دوست دارد به مردی از اهل بهشت بنگرد به این مرد بنگرد." در پی فرمایش پیامبر، دو تن از صحابه به حضور مالک رفتند و گفتند: "پیامبر (ص) تو را از اهالی بهشت شمرد، از خدا بر ما مغفرت بخواه." ایمان و معرفت مالک به اندازه‌ای بود که گفت: "خدا شما را هرگز نیامرزد! پیامبر (ص) را که صاحب شفاعت کبرا است رها کردید و از من می‌خواهید بر شما دعا کنم؟!" مالک، پس از رحلت رسول الله (ص) به مدینه آمد. روز جمعه بود که وارد مسجد شد و ابوبکر را در حال خطبه خواندن دید. بر او اعتراض کرد و گفت: "چه شد وصی پیامبر که ما مأمور به اطاعت او بودیم، کنار رفت و تو بر جای او نشستی؟!" مردم گفتند:‌ "ای عرب، کاری است که شد؛ چه بسیار که از پس حادثه‌ای، حادثه‌ای رخ دهد." مالک گفت: "نه هیچ اتفاقی رخ نداده، شما خیانت کردید." بعد متوجه ابوبکر شد و گفت: "چه کسی تو را بر این منبر بالا برده است و حال آن‌که وصی پیامبر (ص) حاضر است؟!" ابوبکر دستور داد او را از مسجد بیرون کنند! قنفذ و خالد بن ولید او را از مسجد بیرون کردند. ذهبی و دیگران آورده‌اند: "چون لشکریان خالد، مالک بن نویره و تنی چند از بنی‌تمیم را به نزد خالد آوردند، در حالی که همسر مالک -که در غایت حسن و جمال بود- در پس آنها بود، مالک بن نویره جلو آمد و گفت: من نماز می‌خوانم و لکن زکات نمی‌دهم. خالد مصمم به قتل او شد. ابوقتاده انصاری و ابن عمر که آنجا بودند، به خالد توصیه کردند که آنها را نکشد، ولی او نپذیرفت و به ضرار بن اوزر گفت: گردنش را بزن. در این هنگام مالک نگاهی به همسرش کرد و گفت: حسن و جمال این زن است که موجب قتل من می‌شود. خالد گفت: بلکه خداست که تو را به خاطر برگشت از اسلام می‌کشد! مالک گفت: من پایبند به اسلام هستم. ولی خالد توجهی نکرد و دستور داد گردنش را بزنند. سرش را از بدن جدا کردند و خالد سر او را در اجاقی که غذا می‌پختند، در آتش نهاد و همان شب با همسر مالک درآویخت. (۹) ابوبکر در توجیه کار خالد گفت: "او در حکم خدا تأویل نمود و اجتهاد کرد، لکن در اجتهادش خطا رفت. من شمشیری را که خدا بر آن امر نموده به غلاف نمی‌کشم." (۱۰) از این ماجرا می‌توان به ماهیت جنگ‌های رده پی برد. ادامه دارد... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/6898 ▪️🌺▪️-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
        ✡🔥🔥✡     نفوذ، خیانت و ایجاد انحراف یهود در ادیان از ابتدای مسیحیت تا کنون. برگرفته از کتاب "" تالیف و تحقیق استاد "" تا مقاله دهم و بقیه از مؤلفین دیگر. 🖋مقاله اول؛ https://eitaa.com/salonemotalee/4236 🖋 مقاله‌ی دوم؛ https://eitaa.com/salonemotalee/4356 🖋 مقاله‌ی سوم؛ https://eitaa.com/salonemotalee/4446 🖋 مقاله‌ی چهارم؛ https://eitaa.com/salonemotalee/4854 🖋 مقاله‌ی پنجم: https://eitaa.com/salonemotalee/4957 🖋 مقاله‌ی ششم: در مبارزه با اسلام https://eitaa.com/salonemotalee/5038 🖋 مقاله‌ی هفتم: https://eitaa.com/salonemotalee/1382 🖋 مقاله‌ی هشتم: https://eitaa.com/salonemotalee/5158 🖋 مقاله‌ی نهم؛ https://eitaa.com/salonemotalee/5372 🖋 مقاله‌ی دهم؛ https://eitaa.com/salonemotalee/2217 🖋 مقاله‌ی یازدهم؛ https://eitaa.com/salonemotalee/5774 🖋 مقاله‌ی دوازدهم: https://eitaa.com/salonemotalee/5910 🖋 مقاله‌ی سیزدهم: (س) https://eitaa.com/salonemotalee/6041 🖋 مقاله چهاردهم: https://eitaa.com/salonemotalee/6222 🖋 مقاله پانزدهم: https://eitaa.com/salonemotalee/6606 🖋 مقاله‌ی شانزدهم: https://eitaa.com/salonemotalee/6732 🖋 مقاله‌ی هفدهم: https://eitaa.com/salonemotalee/7137 🖋 مقاله‌ی هجدهم: https://eitaa.com/salonemotalee/7397 🖋 مقاله‌ی نوزدهم: ثمرات جنگ جمل برای اسلام یهودی اموی https://eitaa.com/salonemotalee/7624 🖋 مقاله‌ی بیستم: جولانگاه نفوذیان یهودی https://eitaa.com/salonemotalee/7745 🖋 مقاله‌ی بیست و یکم: از مهره‌های نفوذی یهود در عرصه سیاسی https://eitaa.com/salonemotalee/7819 🖋 مقاله‌ی بیست و دوم: ؟ https://eitaa.com/salonemotalee/7890 🖋 مقاله‌ی بیست و سوم: https://eitaa.com/salonemotalee/8075 🖋 مقاله‌ی بیست و چهارم: https://eitaa.com/salonemotalee/8304 🖋 مقاله‌ی بیست و پنجم: https://eitaa.com/salonemotalee/3493 🖋 مقاله‌ی بیست و ششم: https://eitaa.com/salonemotalee/2459 🖋 مقاله‌ی ۲۷م تا ۳۰ام: ۱. : https://eitaa.com/salonemotalee/1439 ۲. : https://eitaa.com/salonemotalee/1479 ۳. : https://eitaa.com/salonemotalee/1526 ۴. : https://eitaa.com/salonemotalee/1553 🖋 مقاله‌ی مقاله سی و یکم: دستگاه خلافت و داستان‌سرایان اسرائیلی https://eitaa.com/salonemotalee/8419 ◀️ این مقالات ان‌شاءالله تا تحلیل در عصر حاضر ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee خادم شما در کانال @mehdi2506
هدایت شده از سالن مطالعه
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی ◀️ قسمت شصت و سوم؛ حاج محمد سماوات، یک بازاری متمول پیش از انقلاب بود که برخلاف بیشتر بچه‌های سپاه دستش به دهانش می‌رسید. اما همه زندگی و داشته خود را پای انقلاب و سپاه آورده بود. حقوق بچه‌های سپاه را او می‌داد. برای متأهل‌ها دو هزار و دویست تومان در هر ماه که همین را هم بچه‌های سپاه برای خود زیاد می‌دانستند. حسین می‌گفت: "عده ای از متأهل‌ها حقوق نمی‌گیرن و بیشتر مجردها نه تنها حقوق نمی‌گیرن بلکه به صندوق مالی حاج آقا سماوات کمک ماهیانه هم می‌کنن. هر روز صبح همه پشت سر فرمانده جوان سرتاسر سپاه رو جارو می‌زنن و تمیز می‌کنن. این فرمانده جوان، خانه دل همه رو آباد کرده." فرمانده جوان به حسین دو تا هدیه داده بود؛ یکی کتاب "پرواز در ملکوت" با یک یادداشت صمیمانه که برای او نوشته بود و یک "انگشتری با نگین سرخ" که حسین همیشه به یاد او باشد. اوضاع داخلی کشور نابسامان و مسئولین ناهماهنگ بودند. دشمن خارجی از مرزها می‌آمد شهرها را یکی پس از دیگری می‌گرفت و رئیس جمهور به جای هماهنگ کردن ارتش و سپاه برای مقابله با دشمن خارجی؛ ساز مخالف می‌زد و بر طبل اختلاف می‌کوبید حسین از این آقای رئیس جمهور، بیزار بود. وقت عصبانیت نرمی گوشش سرخ می‌شد و می‌گفت: «قراره که رئیس جمهور برای دومین بار به همدان و سپاه بیاد. اما بار اول که برخوردش با بچه‌های سپاه همدان خیلی تحقیرآمیز بود. بعید می‌دونم که محمود شهبازی بذاره بنی صدر بیاد داخل سپاه. این مردک مایه ننگ ما همدانی‌هاس.» آن‌روز مردم شهر چند پشته توی خیابان‌ها برای دیدن بنی‌صدر صف کشیده بودند و چون قرار بود اول در محل منزل پدری‌اش برای مردم صحبت کند، ما به آنجا رفتیم. وهب را پیش خواهرم ایران گذاشتم حسین یک کلت کمری بهم داد که جزو تیم امنیتی بخش خواهران در طبقه بالای ساختمان باشم. هرلحظه ممکن بود در یک حیله خودساخته؛ دستی روی ماشه‌ای برود. بنی صدر را بکشد و از او بت بسازد بتی که قرار بود تمام قد مقابل امام، علم شود. سخنرانی بنی‌صدر در خیابان تختی منزل پدری‌اش بی‌حادثه بخیر گذشت. اگرچه او بذر فتنه را پاشید و به بهانه صحبت صریح و بی‌واسطه با ملت، به تضعیف جایگاه رهبری، مجلس و نخست وزیر منتخب مجلس-محمدعلی رجایی پرداخت. بعد به طرف سپاه رفت. دل من مثل سیروسرکه می‌جوشید که مبادا اتفاقی بیفتد. چون حسین از محمود شهبازی شنیده بود که دروازه سپاه را روی بنی‌صدر می‌بندیم.. بنی صدر تا نزدیکی سپاه رفت و چون مخبرانش خبر داده بودند که شرایط برای ورود او به سپاهفراهم نیست، برگشت چند ماه بعد مجلس رأی به عدم کفایت سیاسی بنی صدر به عنوان رئیس جمهور داد او از کشور گریخت و جریان نفاق که تا آن روزها زیر نقاب بود، آشکار شد. منافقین دست به اسلحه بردند و دور ترورهای کور مردم آغاز شد. مردمی که فقط جرمشان اعتقاد به نظام و رهبری امام بود. ادامه دارد ... ▪️🌺▪️-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 ۸ روز تا سالگرد شهادت سردار دلها قاتل اصلی حاج قاسم ◀️ قسمت اول؛ «إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ یَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ» [۱] 🔹مرحوم علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، در تفسیر گرانسنگ المیزان، درباره‌ی آیه‌ی یاد شده تصریح کرده است: "این آیه مربوط به اهل کتاب و مخصوصاً «یهود» است از دو کلمه‌ی «یقتلون» و «یکفرون» در آیه، استمرار و تداوم مستفاد می‌شود کفر ورزیدن به آیات الهی، عبارت از کفری است که از روی ظلم و ستم، پس از بیان کافی و شافی باشد؛ هم‌چنین «قتل انبیاء» که کشتن به غیر حق است. [یعنی یهود نه از روی نادانی بلکه با علم بر این‌که آنان پیامبر خدا هستند دست به قتل آنان می‌زدند] و کشتن کسانی که دعوت به عدالت و نهی از ظلم و ستم می‌کنند تمام این‌ها عادت جاریه و سیره‌ی مستمر این جماعت است چنان‌چه در تاریخ یهود شواهد روشنی بر این مطلب می‌باشد آنان افراد زیاد و عده بسیاری از انبیای خود را کشتند و مردان نیکوکاری را که امر به معروف و نهی از منکر می‌کردند به قتل رساندند." [۲] 🔹مرحوم شیخ عباس قمی در منتهی الامال درباره‌ی قاتل حضرت امیر علیه‌السلام نقل کرده‌اند: "وقتی شمشیر بر فرق مبارک امام فرود آمد و تا موضع سجده را شکافت، حضرت فرمودند: «سوگند به خدای کعبه که رستگار شدم» و صیحه شریفه‌اش بلند شد که: «فرزند یهودیه ابن ملجم مرا کشت، او را بگیرید.»" [۳] 🔗ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/6874 🔸🌺🔸-------------- 📚@salonemotalee