eitaa logo
سالن مطالعه
210 دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
1.2هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
۲   قسمت بیست و سوم؛ معصومانه نگاهش می‌کردم تا دست از سرم بردارد نقشه دیگری کشیده بود قاطعانه دستور داد: «ولید یه خونواده تو داریا بهم معرفی کرده، تو می‌ری اونجا تا من برگردم.» سپس از کیفش روبنده و چادری مشکی بیرون کشید و مقابلم گرفت: «این خانواده وهابی هستن، باید اینا رو بپوشی تا شبیه خودشون بشی.» و پیش از آنکه نام وهابیت جانم را بگیرد، با لحنی محکم هشدار داد: «اگه می‌خوای مثل دفعه قبل اذیت نشی، نباید بذاری کسی بفهمه ایرانی هستی! ولید بهشون گفته تو از وهابی‌های افغانستانی!» از میزبانان وهابی تنها خاطره سر بریدن برایم مانده و از رفتن به این خانه تا حد مرگ وحشت کرده بودم با هق‌هق گریه به پایش افتادم: «تورو خدا بذار من برگردم ایران!» همین گریه طاقتش را تمام کرده بود با هر دو دستش شانه‌ام را به سمت خودش کشید و صدایش آتش گرفت: «چرا نمی‌فهمی نمی‌خوام از دستت بدم؟» خودم را از میان دستانش بیرون کشیدم حرارت احساسش مثل جهنم بود و تنم را می‌سوزاند. با ضجه التماسش می‌کردم تا خلاصم کند این همه باران گریه در دل سنگش اثر نمی‌کرد همان شب مرا با خودش برد. در انتهای کوچه‌ای تنگ و تاریک، زیر بارش باران، مرا دنبال خودش می‌کشید حس می‌کردم به سمت قبرم می‌روم زیر روبنده زار می‌زدم و او ناامیدانه دلداری‌ام می‌داد: «خیلی طول نمی‌کشه، زود برمی‌گردم و دوباره می‌برمت پیش خودم! اونموقع دیگه سوریه آزاد شده و مبارزه‌مون نتیجه داده!» اما خودش هم فاتحه دیدار دوباره‌ام را خوانده بود چشمانش خیس و دستش به قدرت قبل نبود نمی‌خواستم به این خانه بروم با همه قدرت دستم را کشیدم تنها چند قدم دویدم که چادرم زیر پایم ماند و با صورت زمین خوردم. تمام چادرم از خاک خیس کوچه گِلی شده بود، ردّ گرم خون را روی صورتم حس می‌کردم، بدنم از درد به زمین چسبیده بود باید فرار می‌کردم دوباره بلند شدم سعد خودش را بالای سرم رسانده بود بازویم را از پشت سر کشید. طوری بازویم را زیر انگشتانش فشار داد که ناله در گلویم شکست با صدایی خفه تهدیدم کرد: «اگه بخوای تو این خونه از این کارا بکنی، زنده‌ت نمی‌ذارن نازنین!» روبنده را از صورتم بالا کشید تازه دید صورتم از اشک و خونِ پیشانی‌ام پُر شده چشمانش از غصه شعله کشید: «چرا با خودت این کار رو می‌کنی نازنین؟» با روبنده خیسم صورتم را پاک کرد نمی‌دانست با این زخم پیشانی چه کند دوباره با گریه تمنا کردم: «سعد بذار من برگردم ایران…» روبنده را روی زخم پیشانی‌ام فشار داد تا کمتر خونریزی کند، با دست دیگرش دستم را روی روبنده قرار داد بی‌توجه به التماسم نجوا کرد: «اینو روش محکم نگه دار!» و باز به راه افتاد و این جنازه را دوباره دنبال خودش می‌کشید تا به در فلزی قهوه‌ای رنگی رسیدیم. ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8230 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
✡ 🕎 (۱) نویسنده: دیوید دیوک / مترجم: محمدحسین خدّامی 🔸قسمت دهم؛ ✡ مارکوس شرایط یهودیان تحت کنترل نازی‌ها را این‌گونه شرح می‌دهد: «نازی‌ها برای این‌که راه‌حلی هماهنگ با نظریه‌های خود برای مشکل یهود را به اجرا در آورند، یهودیان را که عمدتاً از نژاد اصیل شرق اروپا بودند، تقریباً از تمامی مناطق اروپا اخراج و تبعید کردند. مردها را غالباً از همسران خویش و یا فرزندان خود جدا کردند. آن‌ها در گروه‌های هزار نفری به لهستان و روسیه غربی فرستاده شدند. در آنجا در اردوگاه‌ها یا اتراق‌گاه‌های بزرگ و یا باتلاق‌ها جا داده شدند و یا این‌که در جاده‌ها به گروه‌های کار اجباری طاقت فرسا فرستاده شدند. تعداد فراوانی به خاطر شرایط غیرانسانی جان دادند. در حالیکه تمام مراکز بزرگ گرفتار جنگ بود، جامعه یهودیان امریکا به تدریج موقعیت رهبری جامعه یهودیان جهان را دارا شد.» (۲۱) ✡ تصور کنید با یافتن این توصیف از آنچه امروزه هولوکاست خوانده می‌شود، در نسخه ۱۹۵۶ دایرةالمعارف بریتانیکا که طی ۱۱ سال پس از پایان جنگ و بعد از مهم‌ترین محاکمات دادگاه جنگی نورمبرگ چاپ شده است، من چه اندازه در شگفت فرو رفتم. من انتظار داشتم مقاله‌ای با جزییات فراوان درباره «عظیم‌ترین فاجعه بشری در تاریخ» مطالعه کنم. ✡البته این مقاله تصویر اسفباری از رنج انسان‌ها به تصویر کشیده بود اما بسیار شایان توجه است که به رقم معروف شش میلیونی یا اتاق‌های گاز و یا حتی واژه هولوکاست هیچ اشاره‌ای نشده بود. بلکه به سادگی گفته بود که نازی‌ها یهودیان را در اردوگاه‌ها جای دادند و آن‌ها را مجبور به شرکت در گروه‌های کار اجباری سنگین کردند به طوریکه تعداد فراوانی در اثر شرایط بسیار بد جان باختند. با خود گفتم: "این کجا و داستان امروز هولوکاست کجا؟!" ✡ شیوه گزارش معروف‌ترین و معتبرترین دایرةالمعارف جهان درباره یهودآزاری، کنجکاوی مرا برانگیخت و نخستین جرقه شک و تردید نسبت به کل مسأله را در ذهن من ایجاد کرد و سؤالات تازه‌ای برایم پدید آورد. به کتابخانه عمومی متعلق به سال ۱۹۷۰ رفتم و مجدداً عنوان «یهودیان» را این بار در ویرایش ۱۹۶۷ دایرةالمعارف بریتانیکا یافتم. در این ویرایش به شکلی کاملاً متناقض با نسخه ۱۹۵۰، به صراحت آمده بود: «آلمانی‌ها تلاش کردند تمام جامعه یهودیان اروپا را از بین ببرند. آن‌ها از روشی کارآمدتر و به صرفه‌تر از تیرباران یا دار زدن یعنی گاز سمی استفاده کردند.» (۲۲) ✡ هیأت تحریریه دایرةالمعارف بریتانیکا چه اطلاعاتی را در سال ۱۹۶۷ به دست آورده بودند که در سال ۱۹۵۶ از آن بی‌اطلاع بودند؟! 🔸از خود پرسیدم؛ 👈 چرا ویرایش جدید با ویرایش‌های قبلی تفاوت پیدا کرده است؟ 👈 آیا چندین دهه پس از جنگ مدارک جدیدی کشف شده است؟ 👈 اگر ماشین جنگی توانمند نازی، یهودیان اروپا را تحت کنترل خود داشته و در صدد کشتن آن‌ها بوده پس چگونه این تعداد فراوان جان سالم به در بردند؟ 👈 در واقع، میلیون‌ها یهودی درخواست غرامت از حکومت آلمان نموده و آن را دریافت کرده‌اند. اینها چگونه زنده مانده‌اند؟ قسمت اول؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7723 🔹ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/8254 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┈• 🍃 ۳۰۷🍃••┈┈• کاش این عابربانکا وقتی موجودی می‌گیریم ننویسن موجودی ناکافی آبرو داریم جلوی پشت سری‌مون مثلا بنویسه؛ حالا شما بفرماييد ... اون موضوعو بعدا هماهنگ می‌کنیم داداش! 😊 یا بنویسه اون قضیه بوووود كه سوال كردي؟؟ کنسله! 😐😂😅 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ --------🔸😜🔸-------- به نام حافظ آبروی انسانها سلام 🌺 از امیر المؤمنین علیه‌السلام: مَاءُ وَجْهِكَ جَامِدٌ، يُقْطِرُهُ السُّؤَالُ؛ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ. (🗞حکمت ۳۴۶ نهج البلاغه) آبروى تو جامد است درخواست، آن را قطره قطره آب مى‌كند، پس بنگر كه آن را نزد چه كسى فرو مى‌ريزى. ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ✍🏻 گاهی بی‌توجه به این مسئله؛ از هر کسی به راحتی درخواست می‌کنیم! در حالی که هر درخواستی که می‌کنیم قطعا هزینه‌ای دارد ... و گاهی بخشی از آبرو هزینه درخواست ماست. 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee