•┈┈• 🍃 #لطیفه_نکته ۳۳۱🍃••┈┈•
بابام با ماشین زده به سپر عقب یه ماشینی،
زنگ زده؛ به من! فحش میده...😐
میگم:
چی شده؟!
میگه:
تصادف کردم
میگم:
خُب؛ چرا به من! فحش میدی؟!!!😬
میگه:
وقتی تصادف کردم، داشتم به آینده تو فکر میکردم😅🤣😂😁😄😃
--------🔸😜🔸--------
🤲 به نام خداوند زیبا سخن
سلام
💐 از #امام_علی عليهالسلام:
لِقَنْبرٍ و قد رامَ أن يَشتِمَ شاتِمَهُ:
مَهْلاً يا قَنبرُ!
دَعْ شاتِمَكَ مُهانا
تُرْضِ الرَّحمنَ
و تُسخِطُ الشَّيطانَ
و تُعاقِبُ عَدُوَّكَ،
فَوَالذي فَلَقَ الحَبَّةَ و بَرَأ النَّسَمَةَ
ما أرضَى المؤمنُ رَبَّهُ بِمِثلِ الحِلْمِ،
و لا أسخَطَ الشَّيطانَ بِمِثلِ الصَّمتِ،
و لا عُوقِبَ الأحمَقُ بمِثلِ السُّكوتِ عَنهُ.
امیرالمؤمنین به قنبر، كه خواست به كسى كه بدو ناسزا گفته بود دشنام دهد؛ فرمود:
آرام باش قنبر!
دشنام گوىِ خود را خوار و سرشكسته بگذار،
تا خداى رحمان را خشنود
و شيطان را غضبناک كرده
و دشمنت را كيفر داده باشى.
قسم به خدايى كه دانه را شكافت و خلايق را افريد،
مؤمن، پروردگار خود را با چيزى همانند بردبارى و گذشت خشنود نكرد
و شيطان را با حربهاى چون خاموشى به خشم نياورد
و احمق به چيزى مانند سكوت در مقابل او مجازات نشد.
🗞امالی، ج۲، ص۱۱۸
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews759797104121505048203610.pdf
9.39M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
یَا رَبَّ العَالَمِینَ
امروز؛ شنبه
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
۱۸ شعبان ۱۴۴۴
۱۱ مارس ۲۰۲۳
تمام صفحات #روزنامه_کیهان؛ خدمت شما.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#گزیده_بیانات
رابطه خودتان را با امام زمان(عج) #مستحکمتر کنید...
🔶🔸بیانات سال ۱۳۹۳ رهبر انقلاب درباره ابعاد گوناگون موضوع «مهدویت»
در ایام نیمه شعبان سال ۱۳۹۳ در دیدار با مسئولان، کارکنان و خانوادههای اعضای دفتر رهبری
◀️ معنای صحیحِ مهدویّت با معنای خاصّ شیعی
🔹 در مورد مسئلهی مهدویّت و امام زمان (سلام الله علیه) حرف گفتنی بسیار است.
درست است که اصل مهدویّت از واضحات و از ضروریّات مذهب تشیّع و از ضروریّات اسلام و همهی ادیان است - امر واضحی است؛
🔹مهدویّت با معنای خاصّ شیعی آن یعنی مشخّص شدن وجود مبارک و مقدّس مهدی (علیه الصّلاة والسّلام) که در مذاهب دیگر و ادیان دیگر این تشخّص وجود ندارد؛ مخصوص شیعه است که؛
🔹مهدی را میشناسد
با نام، با خصوصیّات، با پدر، مادر، خانواده؛
این هم جزو مسائل واضح و قطعی و ضروری در مذهب ما است؛
یعنی جای هیچ ریبی، تردیدی، شبههای وجود ندارد؛ اینها روشن و مسلّم است.
◀️ دو نکته کلیدی در بحث مهدویّت
🔹 در مجموعهی این عرصهی وسیعی که امروز در مورد مسئلهی مهدویّت و مهدویّتِ خاص به این معنا که گفته شد وجود دارد، دو نکته برای ما قابل توجّه است که دل انسان را به خود جذب میکند:
👈 یک نکته عبارت است از شرح دیدارهایی که از سوی بندگان خالص و مؤمن با آن بزرگوار شده است؛
نه اینکه حالا هر کسی ادّعا کرد که من خدمت حضرت رسیدم، یا خیال کرد که خدمت حضرت رسیده است - بعضی دروغ نمیگویند، خیال میکنند - ما اینها را تصدیق کنیم؛
نه، ولیکن موارد قطعیای وجود دارد که جای کمترین تردیدی نیست؛
ذکر اینها، یادآوری اینها، دل را روشن میکند...
👈 نکتهی دوّم این است که انگیزهها برای مبارزهی با فکر مهدویّت در همهی زمانها وجود داشته است؛
لکن به دلایلی در دوران ما، و در کشور ما، این انگیزهها بیشتر بوده است و دارد تلاش میشود و قبلاً هم تلاش میشده است.
🔶🔸علت دشمنی و مقابلهی طواغیت با فکرِ مهدویّت
🔹 یکی از این دلایل این است که در کشور ما، در جامعهی ما - یعنی جامعهی شیعی مذهب - مردم یک ارتباط قلبی و عاطفی و ایمانی با علمای دین دارند
و علمای دین را نوّاب امام زمان میدانند؛ علّت ارتباط قلبیشان این است.
این ارتباط با علمای دین برای صاحبان قدرت و صاحبان ثروت و غاصبان حقوق ملّت، همیشه گران تمام شده.
🔹در طول تاریخ شما نگاه کنید،
در صف مقدّمِ مبارزهی با زورگویی و ظلم و سلطهی غاصبانه از سوی طواغیت زمان، علمای دین قرار داشتهاند؛
در همهی زمانها همینجور بوده است - بعضی زمانها بیشتر، بعضی کمتر - لذا گردنکلفتهای جامعه، قدرتمندان جامعه، صاحبان قدرت سیاسی و قدرت مادّی و اقتصادی، همیشه در طول تاریخ با علما مسئله داشتهاند.
🔹گاهی از روی مصلحت، سازش کردهاند، امّا هرگز دلشان با آنها صاف نبوده و اغلب اوقات هم علناً با آنها درافتادهاند.
این بهخاطر همین است؛
چون مرجعیّت علمای دین در جامعه، در مسائل اجتماعی، در مسائل سیاسی، در مسائل گوناگون زندگی برای قدرتمندان مایهی دردسر است.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9285
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📚@salonemotalee
#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌷🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت صدونوزدهم؛
هنر حسین در آرام کردن مریضها زبانزد فامیل بود
مثل یک پزشک بهش اعتماد داشتند
حتی قبل از پزشک از او کسب تکلیف میکردند
این ماجرا برای پدرم قبل از خواهرم اتفاق افتاد
آقام را هم چند سال پیش از مریضی خواهرم با حسین بردیم پیش دکتر
دکتر یواشکی به حسین گفت که ایشون سرطان خون دارن
حسین با دکتر مشورت کرد:
«صلاحه که به مریض بگیم یا نه؟»
دکتر گفت:
"اگه از سرطان حرفی نزنید، بهتره. فقط باید هر روز تا میتونه آب بخوره با یه قرص. اگه روحیهش بالا باشه تا ده سال زنده میمونه."
چشم همه ما به دهان حسین بود که به آقام بگیم یا نه!؟
و حسین گفت:
«همون رو که دکتر گفت انجام میدیم.»
آقام از خارش بدنش که حرف میزد؛ حسین میگفت:
"دایی جان! حساسیته. باید زیاد آب بخوری. حداقل روزی به پارچ آب."
آقام گوش میداد
گاهی حسین را صدا میزد و میگفت:
«صورتم تاول زده»
حسین میپیچاندش:
"سرما خوردی! باید این قرص رو مرتب بخوری که نه تاول بزنی و نه بدنت خارش بگیره."
آقام این وضعیت را چند سالی سر کرد.
از وضع خودش خبر نداشت اما دلش برای ایران خیلی میسوخت
میگفتیم:
"آقاجان غصه نخور! بدنت میپاشه و خارشت بیشتر میشه"
با این ،وضعیت بدون اینکه بداند با سرطان کنار آمد.
آن سالها زندگی آرامی داشتیم
بیشتر به فکر سروسامان دادن بچه ها بودیم که مهدی پایش را کرد توی یک کفش که میخوام طلبه بشم
من و حسین، حرفی نداشتیم
رفتم یک سری خرت و پرت ساده برای یک زندگی طلبگی مثل قابلمه و کاسهبشقاب خریدم
یکی دو ماه رفت مدرسه مروی در تهران
اما زود نظرش عوض شد و گفت:
"میخوام برم نیرو هوایی سپاه"
درس طلبگی را ول کرد
آزمون استخدامی برای خلبانی هواپیمای جنگنده در سپاه داد و مرحله اول قبول شد.
تستهای چندگانه را یکییکی پشت سر گذاشت
خودش و ما داشتیم امیدوار میشدیم که گفت:
"سر تست شنوایی رد شدم"
کلافه و کمی عصبی بود
متوسل شد به حسین که:
"بابا به این بچههای نیروی هوایی بگو که گوشم ضعیف نیست فقط یه صدای ضعیف رو نشنیدم. انصافه که اون همه تستهای مثبت رو نادیده بگیرن و سر یه صدا گیر بدن؟!"
حسین گفت:
"باشه! من از همکاران سؤال میکنم ولی میدونم مو لای درز کار بچههای نیروی هوایی نمیره"
صحبت کرد
بهش گفته بودند:
"آقامهدی شما از هر جهت در تمام بخشها سربلند بیرون اومد. اما برای خلبان اونم خلبان هواپیمای جنگنده، نشنیدن یه صدا ولو صدای ضعیف به فاجعه رو به دنبال داره"
حسین که از قبل میدانست چه پاسخی میشنود آمد و مهدی را آرام کرد و گفت:
«تو به سپاه علاقه داری؛ برو به بخشهای زمینی. البته اونجا هم من سفارشت رو نمیکنم! مثل یه داوطلب معمولی وقتی اعلام جذب شد؛ برو آزمون بده.»
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee