eitaa logo
سالن مطالعه
194 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
971 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ عملیات شهادت‌طلبانه در انهدام مقر تفنگداران آمریکایی با ۲۴۱ کشته 🔹ساعت‌ شش‌ و بيست‌ دقيقه‌ صبح‌ ۲۳ اكتبر ۱۹۸۳م‌ يك‌ كاميون‌ مرسدس‌بزرگ‌ به‌ فرودگاه‌ بيروت‌ نزديك‌ شد، به‌ راحتي‌ از مقابل‌ پست‌هاي‌ نگهباني‌ اسرائيلي‌ در همان‌ نزديكي‌ گذشت‌، از يك‌ محل‌ بازرسي‌ ارتش‌ لبنان‌ رد شد، و به‌ طرف‌ پاركينگ‌ پيچيد. يك‌ تفنگدار دريايي‌ با علامت‌ سوت‌، سرعت‌ گرفتن‌كاميون‌ را اطلاع‌ داد، 🔹اما قبل‌ از اينكه‌ بتواند كار ديگري‌ بكند، كاميون‌ غرش‌كنان‌ به‌ طرف‌ مدخل‌ ساختمان‌ چهار طبقه‌‌اي‌ كه‌ محل‌ سكونت‌ گردان‌ هجده‌ تفنگداران‌ آمريكايي‌ و از بتُن‌ مسلح‌ مقاوم‌ در برابر حملات‌ هوايي‌ ساخته‌ شده‌بود، حركت‌ كرد. 🔹دروازه‌ آهني‌ را ويران‌ ساخت‌، يك‌ پست‌ نگهباني‌ را كه‌ ازكيسه‌هاي‌ شن‌ فراهم‌ آمده‌ بود در هم‌ كوبيد، از يك‌ مانع‌ ديگر گذشت‌، سينه‌اش‌را به‌ ديواري‌ از گوني‌هاي‌ شن‌ كه‌ در برابر سرسرا قرار داشت‌ كوبيد، و آنگاه‌ باچنان‌ نيروي‌ مهيبي‌ منفجر شد كه‌ ساختمان‌ مستحكم‌ را به‌ ويرانه‌اي‌ مبدل‌ساخت‌. 🔹چند دقيقه‌ بعد از آن؛ كاميون‌ ديگري‌ به‌ قرارگاه‌ چتربازان‌ فرانسوي‌ كه‌ درحدود دو مايلي‌ قرارگاه‌ آمريكايي‌ها قرار داشت‌، برخورد كرد و انفجار آن‌ به‌حدي‌ بود كه‌ كل‌ ساختمان‌ را ويران‌ كرده‌ و ۵۸ فرانسوي‌ را كشت‌. 🔹از بين‌ رفتن‌ ۲۴۱ تفنگدار دريايي‌ آمريكا كه‌ اكثراً در خواب‌ بودند، طي‌يك‌ روز، تلفاتي‌ بود آنچنان‌ بالا كه‌ از هنگام‌ تهاجم‌ عيدِ «تِت‌» كه‌ در ۲۳ دیماه ۱۳۴۶ هـ ش‌ (۱۳ ژانويه‌ ۱۹۶۸م‌)، در حين‌ جنگ‌ ويتنام‌ رخ‌ داد و ۲۴۶ كشته‌ بجا گذاشت‌، سابقه‌ نداشت‌. 🔹... در قرارگاه‌ موساد از اينكه‌ ما هدف‌ حمله‌ نبوده‌ايم‌، نفس‌ راحتي‌كشيدند. تا آنجا كه‌ به‌ موساد مربوط‌ بود، اين‌ جريان‌ حادثه‌اي‌ جزئي‌ ارزيابي‌مي‌شد كه‌ ما در مورد آن‌ تا حدودي‌ سهل‌انگاري‌ كرده‌بوديم‌. اما بايد جريان‌ را به‌كسي‌ نمي‌گفتيم‌. 🔹مسئله‌ اين‌ بود كه‌ چنانچه‌ جريان‌ را افشاء مي‌كرديم‌، ردّ آن‌ را مي‌گرفتند و عامل‌مان‌ كشته‌ مي‌شد. آنگاه‌ دفعة‌ بعد؛ چنانچه‌ نوبت‌ حمله‌ كردن‌ به‌خود ما بود؛ خبر نمي‌شديم‌. در اين‌ صورت‌ آمريكايي‌ها چه‌ مي‌گفتند؟ لابد شانه‌اي‌ بالا انداخته‌ و مي‌گفتند: «اسرائيلي‌ها در لبنان‌ فضولي‌ كرده‌ و خودشان‌ را قاطي‌ جريان‌ كردند. اين‌ هم‌ سزايشان‌». 🔶🔸تلفات‌ درباره‌ تلفات‌ و كشته‌‌هاي‌ نظاميان‌ آمريكا در انفجار مقر مارينز، ازسوي‌ منابع‌ غربي‌ و عربي‌ اظهار نظرهاي‌ متفاوتي‌ ارائه‌ شده‌ است‌، كه‌ ازآن‌ جمله‌‌اند: 👈 بعضي‌ منابع‌ غير رسمي‌ِ لبناني‌ مدعي‌ هستند كه‌ جداي‌ ازكشته‌‌هاي‌ آمريكايي‌، تعدادي‌ از نيروهاي‌ شبه‌ نظامي‌ فالانژيست‌ در اين‌حادثه‌ كشته‌ شده‌‌اند كه‌ «حزب‌ كتائب‌» (فالانژيستها) از اعلام‌ آمار تلفات‌خود امتناع‌ كرده‌ است‌. همچنين‌ گفته‌ مي‌‌شود تعدادي‌ از زنان‌ روسپي‌ نيز كه‌ براي‌ سرگرمي‌ سربازان‌ آمريكايي‌ آمده‌ بودند، جزو كشته‌‌ها بوده‌‌اند. 👈 مجله‌ «الَوحَدة‌» چاپ‌ لبنان‌، تلفات‌ آمريكا را ۲۴۱ كشته‌ و ۱۰۵ مجروح‌ عنوان‌ كرده‌ است‌. 👈 «جبهه‌ مقاومت‌ ملي‌ لبنان‌» در كتاب‌ «العمليات‌ الاستشهاديه‌» آورده‌است‌: «با مرگ‌ چند مجروح‌ اين‌ حادثه‌ در بيمارستاني‌ در آلمان‌ غربي‌( چند روز پس‌ از عمليات‌) كشته‌‌ها بالغ‌ بر ۲۶۰ نفر و مجروحين‌ نيز ۳۰ نفر بود كه‌ عده‌‌اي‌ از آنها تا ابد فلج‌ شده‌‌اند و در حال‌ حاضر در آسايشگاه‌معلولين‌ در آمريكا به‌ سر مي‌‌برند.» 👈 «روبرت‌ فيسك‌» در كتاب‌ «وَيلات‌ وطن‌» نوشته‌ است‌: «براي‌آمريكا اين‌ تلفات خيلي‌ عظيم‌ بود. حتي‌ در جنگ‌ ويتنام‌ درعرض‌ يك‌ روز اين‌ تعداد كشته‌ نداده‌ بودند.» 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/21629 🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📖 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ عملیات شهادت‌طلبانه در انهدام مقر تفنگداران آمریکایی با ۲۴۱ کشته قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/21597 ◀️ قسمت دوم: 🔹«جورج‌ بال‌» در كتاب‌ «خطاو خيانت‌ در لبنان‌» درباره‌ خسارات‌ آمريكا طي‌ حضور نيروهاي‌ نظامي‌اش‌ در لبنان‌، مي‌‌نويسد: «حدود ۳۰۰ تفنگدار دريايي‌ خود را از دست‌ داديم‌. ۱۸۰۰ تفنگداردريايي‌ به‌ مدت‌ ۱۸ ماه‌ در شرايطي‌ زندگي‌ كردند كه‌ بي‌ دفاع‌، در كنار آتش‌ قرارداشتند. بيش‌ از ۲۲ ماه‌ يك‌ ناوگان‌ آمريكايي‌ همراه‌ ۳۰ هزار ملوان‌ و پرسنل‌دريايي‌ و حدود ۱۰۰ هواپيما در عرشه‌ ناوهاي‌ هواپيما بر، دور از ساحل‌ لبنان‌،در حالت‌ آماده‌ باش‌ كامل‌ منتظر بودند كه‌ چه‌ موقع‌ هدف‌ حملات‌ انتحاري‌ قرارمي‌‌گيرند. تعداد بيشماري‌ از دروزي‌ها، شيعيان‌ و سربازان‌ و غيرنظاميان‌ سوري‌و لبناني‌، بوسيله‌ توپ‌ها و هواپيماهاي‌ مستقر در ناوگان‌ آمريكا كشته‌ شدند. روزي‌ هم‌ كه‌ سرانجام‌ لبنان‌ را ترك‌ كرديم‌، نه‌ تنها هيچ‌ چيز بدست‌ نياورده‌ بوديم‌، بلكه‌ بهاي‌ سنگيني‌ نيز براي‌ اين‌ اقدام‌ پرداخته‌، قدر و منزلت‌ خود را ازدست‌ داديم‌. و شهرت‌ آمريكا را به‌ عنوان‌ كشوري‌ كه‌ از عقل‌ سليم‌ پيروي‌مي‌‌كند. لكه‌دار كرده‌ بوديم‌». 🔶🔸تحليل‌ عمليات‌ 🔹«رابين‌ رايت‌» در شرح‌ و تحليل‌ حملة‌ شهادت‌طلبانه‌ به‌ مقر مارينز مي‌‌نويسد: « خيلي‌ زود معلوم‌ شد كه‌ عمليات‌ چقدر درست‌ و بي‌‌عيب‌ و نقص‌طراحي‌ شده‌ است‌. ستوان‌ «هُشام‌ جابر» افسر لبناني‌ رابط‌ در مقر تفنگداران‌ دريايي‌ آمريكا، گفت‌: براي‌ طراحي‌ عملياتي‌ از اين‌ نوع‌، داشتن‌ اطلاعات‌ بسيارزيادي‌ لازم‌ است‌. آدم‌ بايد از وضع‌ ساختمان‌ اطلاع‌ كافي‌ داشته‌ باشد و بداند قسمت‌ آسيب‌پذير آن‌ كجاست‌. و نيز بايد بداند كه‌ نگهباني‌ ساختمان‌ به‌ چه‌ صورت‌ و طبق‌ چه‌ برنامه‌‌اي‌ است‌. علاوه‌ بر اينها بايد بداند كه‌ عبور از موانع‌ خياباني‌ چيده‌ شده‌ بر سر راه‌ وسايل‌ نقليه‌، كه‌ ارتش‌ لبنان‌ در اطراف‌ مقر آمريكايي‌‌ها تعبيه‌ كرده‌ بود، به‌ چه‌ صورت‌ امكان‌‌پذير است‌ و نيز بايد بداند سربازان‌ روزهاي‌ يكشنبه‌ ديرتر از خواب‌ بيدار مي‌‌شوند. با اين‌ حساب‌، معلوم‌ مي‌‌شود كه‌ رانندة‌ خندان‌ و از جان‌ گذشتة‌ كاميون‌، به‌ طور اتفاقي‌ و از طريق‌ بخت‌ و اقبال‌ نبوده‌ كه‌ توانسته‌ است‌ خود را تا درِ ورودي‌ ساختمان‌ مقربرساند» 🔹برخلاف‌ تحليل‌‌ها و تصورات‌ رابين‌‌رايت‌، براي‌ شناسايي‌ ساختمان‌ و نقاط‌ ضعف‌ آن‌، نياز به‌ تلاش‌ چندان‌ زيادي‌ نبوده‌ است‌؛ چون‌ اين‌ساختمان‌ پيش‌ از آنكه‌ مقر نيروهاي‌ مارينز باشد، مركز كنترل‌ پروازهاي‌ فرودگاه‌ بيروت‌ بوده‌ و مسلماً افراد زيادي‌ در آنجا رفت‌ و آمد داشته‌‌اند و به‌ همين‌ لحاظ‌ كسب‌ اطلاعات‌ دربارة‌ آنجا بسيار مشكل‌ نبوده‌ است‌. گذشته‌ از آن‌، وقتي‌ كسي‌ طرح‌ حمله‌ با كاميون‌ محتوي‌ هزاران‌ كيلو مواد منفجره‌ به‌ چنان‌ مقري‌ را مي‌‌ريزد، چندان‌ نيازي‌ ندارد كه‌ مكانهاي‌ اصلي‌ و تجمع‌ نفرات‌ را بداند، چرا كه‌ همة‌ ساختمان‌ بر سر ساكنان‌ آن‌ ويران‌ شدو جاي‌ امن‌ و دور از انفجاري‌ باقي‌ نماند. 🔹يكي‌ از مهمترين‌ عوامل‌ در موفقيت‌ اين‌ عمليات‌، اصل‌ غافلگيري‌ بود. نيروهاي‌ آمريكايي‌ كه‌ تا آن‌ روز مغرورانه‌ و وحشيانه‌ گلوله‌‌هاي‌ توپ‌ عظيم‌ ناو نيوجرسي‌ را بر سر مردم‌ لبنان‌ مي‌‌كوبيدند، همواره‌ خود را برترين‌ قدرت‌ نظامي‌ مي‌‌دانستند، و به‌ هيچ‌ وجه‌ انتظار نداشتند و در تصور و خيالشان‌ هم‌ نمي‌‌گنجيد كسي‌ جرأت‌ چنين‌ حمله‌‌اي‌ به‌ نيروهاي‌ نظامي‌ آمريكا را داشته‌ باشد. البته‌ اين‌ تصور نسبت‌ به‌ گروههاي‌ غيراسلامي‌ كاملاً صحيح‌ بود. 🔹پس‌ از انفجار مارينز، بسياري‌ از احزاب‌ كمونيستي‌ وابسته‌ به‌ شوروي‌ سابق‌، كه‌ با وارد آمدن‌ اين‌ ضربه‌ بسيار سنگين‌ بر قواي‌ آمريكا در لبنان‌، خود را در معرض‌ اتهام‌ مي‌‌ديدند، خيلي‌ سريع‌ عدم‌ هرگونه‌ اطلاع‌ و يا ارتباطي‌ با اين‌ حمله‌ را اعلام‌ كردند تا مبادا مورد خشم‌ و غضب‌ ابرقدرت‌ِ غرب‌ قرار گيرند. 🔹ساعتي‌ پس‌ از انفجار، مردم‌ كه‌ متعجب‌ و سراسيمه‌ بدان‌ سو شتافته‌ بودند، و بالطبع‌ به‌ دليل‌ نزديكي‌ حضور بسيارِ شيعيان‌ در مناطق‌ جنوبي‌ و نزديك‌ محل‌ حادثه‌، آنان‌ اولين‌ نفرات‌ بودند كه‌ به‌ آنجا رسيدند و سربازان‌ عياش‌ آمريكايي‌ را كه‌ تا روز قبل‌ در كوچه‌ و خيابان‌ به‌ اذيت‌ و آزار مردم‌ مي‌‌پرداختند، در اوج‌ خفت‌ و ذلت‌ ديدند و لبخند شادي‌ بر لبانشان‌ نقش‌ بست‌. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/21639 🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📖 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ عملیات شهادت‌طلبانه در انهدام مقر تفنگداران آمریکایی با ۲۴۱ کشته قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/21629 ◀️ قسمت سوم: 🔹شیعیان اولين‌ نفرات‌ی بودند كه‌ به‌ آنجا رسيدند و سربازان‌عياش‌ آمريكايي‌ را كه‌ تا روز قبل‌ در كوچه‌ و خيابان‌ به‌ اذيت‌ و آزار مردم‌مي‌‌پرداختند، در اوج‌ خفت‌ و ذلت‌ ديدند و لبخند شادي‌ بر لبانشان‌ نقش‌بست‌. 🔹در آن‌ ميان‌، ديدگان‌ متعجب‌ جمعيت‌ متوجه‌ يكي‌ از روحانيون‌ اهل‌سنّت‌ شد كه‌ به‌ روي‌ سقف‌ يكي‌ از آمبولانس‌هاي‌ صليب‌ سرخ‌، كه‌ درنزديكي‌ مقر ويران‌ شده‌ ايستاده‌ بود، رفت‌ و با شور و شوق‌ فراوان‌،خطاب‌ به‌ كماندوهاي‌ آمريكايي‌ كه‌ اطراف‌ مقر را محاصره‌ كرده‌ و يا ميان‌آوار به‌ دنبال‌ اجساد تكه‌ تكه‌ شدة‌ همقطاران‌ خود مي‌‌گشتند، با صداي‌بلند و رسا گفت‌: «آهاي‌ آمريكايي‌‌هايي‌ كه‌ هر روز براي‌ ما در تلويزيون‌ ناوهاي‌تان‌ را نشان‌ مي‌‌داديد و توپ هاي‌ عظيم‌ نيوجرسي‌ را به‌ رخ‌ ما مي‌‌كشيديد و ملت‌ ما را از آنها مي‌‌ترسانديد؛ سرانجام‌ خداوند توپي‌ بر سرتان‌ كوبيد كه‌ به‌ هيچ‌ وجه‌ قوي‌‌تر وكوبنده‌‌تر از آن‌ را پيدا نخواهيد كرد. و اكنون‌، اين‌ ما هستيم‌. مردمي‌ كه‌ با گلوله‌‌ها و توپ‌هاي‌تان‌ بر سرشان‌ مي‌‌كوفتيد! اين‌ ماييم‌ كه‌ شما را مسخره‌ مي‌‌كنيم‌ و حقيرتان‌ مي‌‌دانيم‌.... و حالا اين‌ شماييد كه‌ در اوج‌ ذلت‌ هستيد...!» 🔹با پخش‌ خبر انفجار مقر آمريكايي‌ها، مردم‌ ستم‌كشيده‌ بيروت‌ و بخصوص‌ مسلمانان‌، شادمان‌ و خوشحال‌ اين‌ ضربه‌ عظيم‌ را بر پيكر جنايتكاران‌ «يانكي‌» تبريك‌ گفتند؛ و اين‌ همه‌، در حالي‌ بود كه‌ كماندوهاي‌ آمريكايي‌، وحشت‌زده‌ و ديوانه‌وار، ميان‌ سقف‌ فرو ريخته‌ و مكانهايي‌ كه‌ زماني‌ اتاق‌ استراحت‌ سربازان‌ بود، بدن‌هاي‌ له‌ شده‌ و قطعات‌ آنان‌ را بيرون‌ مي‌‌آوردند. 🔹سگهاي‌ آموزش‌ ديدة‌ ارتش‌ نيز وارد عمل‌ شدند و دوشادوش‌ كماندوهاي‌ آمريكايي‌، ميان‌ ويرانه‌‌ها بو مي‌‌كشيدند و جستجو مي‌‌كردند؛ اما به‌ قدري‌ بدن‌ها تكه‌تكه‌ و پخش‌ شده‌ بودند، كه‌ سگها هم‌ گيج‌ شده‌‌ بودند كه‌ سراغ‌ كدام‌ بروند. 🔹در آن‌ ميان‌، نكته‌‌اي‌ بر سر زبان‌ مردم‌ بيروت‌ كه‌ ناظر تلاش‌ كماندوها و سگ‌هاي‌شان‌ بودند، شكل‌گرفت‌ و همه‌گير شد، آنها مي‌‌گفتند: «هيچ‌ نيازي‌ به‌ سگ‌هاي‌ آموزش‌ ديده‌ نيست‌، هر جا برگي‌ از مجله‌هاي‌ مبتذل‌ و شيشه‌‌هاي‌ مشروب‌ ديديد، سريع‌ آنجا را بگرديد و مطمئن‌ باشيد كه‌ چند سرباز آمريكايي‌ اطراف‌ آن‌ پيدا خواهيد كرد!» 🔹پس‌ از انهدام‌ مقر مارينز، آمريكا نيروهاي‌ باقي‌ مانده‌ خود را كه‌ درحالتي‌ عصبي‌ و رواني‌ بسر مي‌‌بردند، به‌ ناو «آيزنهاور» منتقل‌ نمود و ناو نيوجرسي‌ را در خليج‌ لبنان‌ متمركز كرد و نيروهايي‌ هم‌ در اطراف‌ مقر منهدم‌شده‌ قرار داد تا خبرنگاران‌ و عكاسان‌ غريبه‌ نتوانند به‌ آنجا نزديك‌تر شوند. 🔹در تشكيل‌ اين‌ كمر بند امنيتي‌ و حفاظتي‌، تعداد زيادي‌ ازنيروهاي‌ ماروني‌ِ ارتش‌ لبنان‌ نيز كمك‌ كردند. همچنين‌ تعدادي‌ از نيروهاي‌ وحشت‌زده‌ و هراسان‌ ايتاليايي‌ ـ جزو نيروهاي‌ حافظ‌ صلح‌ ـ در حفاظت‌ از مقر ويران‌، به‌ آمريكايي‌ها كمك‌ كردند. 🔹مجروحين‌ حادثه‌، كه‌ تعدادشان‌ از كشته‌‌ها كمتر بود، به‌ وسيله‌ هلي‌‌كوپترهايي‌ كه‌ در باند پرواز، واقع‌ در پاركينگ‌ به‌ زمين‌ نشسته‌ بودند و چرخش‌ پروانه‌‌هاي‌شان‌ بوي‌ تعفّن‌ و دود را به‌ اطراف‌ مي‌‌پراكند، به‌ ناو هواپيما بر «كِنِدي‌» منتقل‌ شدند و از آنجا، بلافاصله‌ با هواپيما به‌ «بيمارستان‌ نيروي‌ هوايي‌ انگليس‌» در كشور «قبرص‌» انتقال‌ پيدا كردند. اين‌ بيمارستان‌ جهت‌ مداواي‌ اوليه‌ و كارهاي‌ اورژانسي‌ براي‌ مجروحين‌ انفجارات‌ بيروت‌، به‌ حال‌ آماده‌باش‌ در آمده‌ بود. 🔹جالب‌ اين‌ بود كه‌ چنان‌ وحشت‌ و هراس‌ِ بيروت‌ در آنها اثر گذاشته‌ بود، كه‌ آمريكايي‌‌ها به‌ هيچ‌ وجه‌ حتي‌ حاضر نشدند مجروحين‌شان‌ را به‌ «بيمارستان‌ آمريكايي‌ بيروت‌» ببرند. 🔹تنها دو روز بعد از انفجار، بوي‌ متعفن‌ و تهوع‌‌آورِ باقي‌ماندة‌ اجساد در ميان‌ آوار ساختمان‌، به‌ قدري‌ وحشت‌آور شده‌ بود كه‌ ماسكهاي‌ مخصوص‌ ميان‌ نيروهايي‌ كه‌ در عمليات‌ نجات‌ شركت‌ داشتند توزيع‌ شد. 🔹نگهباناني‌ در اطراف‌ سيم‌‌هاي‌ خاردار و توري‌‌هاي‌ كشيده‌شده‌ در اطراف‌ محلي‌ كه‌ روزي‌ سرفرماندهي‌ نيروهاي‌ آمريكايي‌ در بيروت‌ بود، گماشته‌ شدند و به‌ آنها دستور اكيد داده‌ شد كه‌ به‌ طرف‌ هر كس‌ كه‌ به‌ درِ اصلي‌ مقر نزديك‌ شد، تيراندازي‌ كنند. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/21662 🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📖 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ عملیات شهادت‌طلبانه در انهدام مقر تفنگداران آمریکایی با ۲۴۱ کشته قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/21639 ◀️ قسمت چهارم: 🔶🔸بعد از عمليات‌ 🔹بلافاصله‌ پس‌ از انفجار مقر مارينز، جو رعب‌ و وحشت‌ بر روحيه نيروهاي‌ خارجي‌ حاضر در لبنان‌، بخصوص‌ آمريكايي‌ها سايه‌ افكند. ازآن‌ روز به‌ بعد، گزارش‌ها و تهديدهاي‌ مكرري‌ دربارة‌ كاميون‌هاي‌ بزرگي‌ كه‌به‌ سرعت‌ در حركت‌ بودند، و راننده‌هايشان‌ لبخند بر لب‌ داشتند، به نيروهاي‌ مداخله‌گر مي‌‌رسيد و آنها را در كابوس‌ مرگ‌ فرو مي‌‌برد. 🔹نيروي‌ دريايي‌ آمريكا، تشكيلات‌ خود را به‌ پناهگاه‌هاي‌ زيرزميني‌منتقل‌ كرد و بعضي‌ از تفنگداران‌ را هم‌ در كانتينرهايي‌ كه‌ با كيسه‌‌هاي‌ پراز شن‌ استتار شده‌ و به‌ صورت‌ سنگر در آمده‌ بودند، مخفي‌ كرد. 🔹در نزديكي‌ مقر مارينز، بر ويرانه‌‌هايي‌ كه‌ تا چندي‌ پيش‌سرفرماندهي‌ نيروهايي‌ تفنگدار دريايي‌ آمريكا در بيروت‌ بود، بر روي‌تابلويي‌ چوبي‌، به‌ رنگ‌ سرخ‌ نوشته‌ شده‌ بود: «نزديك‌ نشويد، محل‌ جنايت‌!» 🔹در همان‌ اولين‌ ساعات‌ پس‌ از انفجار، كارشناسان‌ و متخصصان تخريب‌ و انفجارات‌ به‌ آنجا شتافتند و خيلي‌ سريع‌ به‌ جمع‌‌آوري‌ همه قطعات‌ ـ هرچند بسيار كوچك‌ ـ ماشين‌ مهاجم‌ پرداختند؛ بلكه‌ به‌ سرنخي دست‌ پيدا كنند. 🔹با گذشت‌ چهار روز از حادثه‌ مرگبار، عمليات‌ رواني‌ و ايجاد ترس‌ و ناامني‌ در ميان‌ نيروهاي‌ آمريكايي‌، همچنان‌ ادامه‌ داشت‌ و آنان‌ را دچار ناراحتي‌هاي‌ رواني‌ و عصبي‌ مي‌‌كرد. 🔶🔸بــازتـــاب‌ 🔹انفجار مقر مارينز، بسياري‌ از طرح‌ها و برنامه‌‌هاي‌ آمريكا براي دخالت‌ هر چه‌ بيشتر در لبنان‌ را بهم‌ ريخت‌، و بسياري‌ از تحليلگران‌ و صاحب‌ نظران‌ را به‌ اعتراض‌ عليه‌ سياست‌هاي‌ سردمداران‌ سياسي‌ آمريكا واداشت‌. 🔹«رابين‌ رايت‌» در گزارش‌ خود دربارة‌ اين‌ عمليات‌ مي‌‌نويسد: «اين‌ حمله‌، اعتراض‌ و مخالفتي‌ بود بس‌ عجيب‌ و وحشتناك‌ با سياست‌هاي‌ آمريكا و نيروهاي‌ چند مليتي‌. يك‌ بار ديگر مقاومتي‌ كه‌ دست‌ِكم‌ گرفته‌ شده‌ بود، اوضاع‌ را كاملاً وارونه‌ كرد. اكنون‌ فقط‌ اين‌ سؤال‌ مطرح‌ بود كه‌؛ چه‌ زماني‌ نيروهاي‌ چند مليتي‌ از لبنان‌ خارج‌ خواهند شد؟... اقدام‌ انتحاري‌، ديگر يك‌ حادثه‌ محدود و كم‌ دامنه‌ نبود، بلكه‌ در حكم يك‌ جنبش‌ بود كه‌ در مقابله‌ با آن‌، نه‌ از دستگاه‌ سازمان‌‌هاي‌ اطلاعاتي‌، و نه‌ از برجستگان‌ و نخبگان‌ِ نظامي‌ ابرقدرت‌ دنياي‌ آزاد، كاري‌ ساخته‌ نبود...» 🔹«جورج‌ بال‌» درباره‌ زمينه‌سازان‌ اين‌ حادثه‌، مي‌‌نويسد: «تصميم‌ ابلهانة‌ حكومت‌ ريگان‌ در اعزام‌ تفنگداران‌ آمريكايي‌ به سرزمين‌ پركينه‌ و نفرت‌ِ لبنان‌، نتيجه‌اي‌ بسيار اسف‌انگيز در انفجار مقر مارينز ببار آورد.» 🔹روزنامه‌ «پِراودا» ارگان‌ «حزب‌ كمونيست‌» شوروي‌ سابق‌، پس‌ از اين‌حادثه‌ نوشت‌: «پاييز گذشته‌ كه‌ تفنگداران‌ دريايي‌ آمريكايي‌ به‌ بيروت‌ اعزام‌ شدند، قراربود براي‌ يك‌ مدت‌ محدود به‌ منظور جدا نگه‌ داشتن‌ طرف‌هاي‌ درگير در لبنان عمل‌ كنند، لكن‌ اكنون‌ اين‌ تفنگداران‌ وارد جنگ‌ شده‌ و شهرهاي‌ لبنان‌ را با موشك‌ و گلوله‌ زير آتش‌ گرفته‌اند. داستان‌ ويتنام‌ بار ديگر در لبنان‌ شروع‌ به‌ شكل‌ گرفتن‌ كرده‌ است‌. نيروهاي‌ آمريكايي‌، روز به‌ روز عميق‌تر درگير جنگ‌ در كوه‌هاي‌ لبنان‌(مناطق مسلمان‌نشين‌) شده‌اند و ژنرال‌ها، آزادي‌ بيشتري‌ براي‌ كشتار پيدا كرده‌اند...» 🔹دولت‌ واشنگتن‌ در اولين‌ ساعات‌، سعي‌ كرد در مقابل‌ كشتار تفنگداران‌ دريايي‌اش‌ عكس‌العمل‌ تندي‌ نشان‌ دهد. رونالد ريگان‌،رئيس‌جمهوري‌ آمريكا، خطاب‌ به‌ گروهي‌ از خبرنگاران‌ ـ در حالي‌ كه سخنانش‌ از شبكه‌ سراسري‌ تلويزيوني‌ پخش‌ مي‌شد ـ گفت‌: «مسببين‌ اين‌ حادثه‌ بايد انتقام‌ پس‌ بدهند، و پس‌ خواهند داد. ما نبايد اجازه‌ دهيم‌ كه‌ جانيان‌ بين‌المللي‌ و مزدوران‌ آدم‌كش‌ آنها، صلح‌ و امنيت‌ را به‌خطر بيندازند... ما هرگز نبايد بگذاريم‌ كساني‌ كه‌ خواهان‌ خروج‌ ما از لبنان‌ هستند، كنترل اين‌ منطقه‌ حياتي‌ را دوباره‌ در دست‌ بگيرند». 🔹در آمريكا، جستجو براي‌ يافتن‌ عاملين‌ انفجارها، در هر جا به‌ روال‌خودش‌ ادامه‌ داشت‌. در كنگره‌، و در وزارت‌ دفاع‌، تحقيقات‌ رسمي‌ روي ساختار فرماندهي‌ نظامي‌ و تدارك‌ امنيتي‌ و حراستي‌ مقر تفنگداران‌، درجريان‌ بود. در گزارش‌ كنگره‌ آمريكا، بيشترين‌ مسئوليت‌ را متوجه‌ سرهنگ‌«تيموتي‌ جي‌. گرانتي‌» فرمانده‌ نيروهاي‌ مارينز دانسته‌ بودند؛ 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/21685 🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📖 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ عملیات شهادت‌طلبانه در انهدام مقر تفنگداران آمریکایی با ۲۴۱ کشته قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/21662 ◀️ قسمت پنجم: 🔹در گزارش‌ كنگره‌ آمريكا، بيشترين‌ مسئوليت‌ را متوجه‌ سرهنگ‌ «تيموتي‌ جي‌. گرانتي‌» فرمانده‌ نيروهاي‌ مارينز دانسته‌ بودند؛ زيرا تداركات‌ امنيتي‌ مقر ناكافي‌ بوده‌ و اشتباهات‌ بزرگي‌ از نظر موقعيت مكاني‌ محل‌ و همچنين‌ سلسله‌ مراتب‌ فرماندهي‌ وجود داشت‌. 🔹در بررسي‌ها، اين‌ نظر غلبه‌ داشت‌ كه‌ هيچ‌گونه‌ پيش‌بيني‌ و تداركات امنيتي‌، حراستي‌ نمي‌تواند جلوي‌ كسي‌ را كه‌ از جانش‌ گذشته‌ است‌ و مي‌خواهد عمليات‌ انتحاري‌ (شهادت‌طلبانه‌) انجام‌ دهد، بگيرد. نه تحقيقات‌ و بررسي‌هاي‌ آمريكايي‌ها و نه‌ تلافي‌جويي‌هاي‌ فرانسوي‌ها واسرائيلي‌ها، هيچ‌ كدام‌ به‌ نتيجه‌اي‌ نرسيد. 🔹آمريكايي‌ها به‌ اين‌ قناعت كردند كه‌ واقعيت‌ را بپذيرند و به‌ جستجوي‌ عوامل‌ حادثه‌ بپردازند. «رابين‌ رايت‌» درباره‌ مقصرين‌ و عوامل‌ انفجار مارينز مي‌نويسد: «مقصرها و افراد مشكوك‌ در درون‌ ارتش‌ شناخته‌ شدند و براي‌ آنها مجازات‌ و تنبيهاتي‌ در نظر گرفته‌ شد؛ ولي‌ اين‌ اقدامات‌ِ داخلي‌ و مقطعي‌، خود دليلي‌ بر اين‌ امر بود كه‌ ايالات‌ متحدة‌ آمريكا و همفكران‌ غربي‌اش‌، هنوز ابعاد اين‌ پديدة‌ جديد را نشناخته‌اند.... سرگرد باب‌ جُردن‌ ـ يكي‌ از مجروحين‌ حادثه‌ ـ با لباس‌ كار خون‌آلودش‌، انبوه‌ تير آهن‌هاي‌ خم‌ شده‌ و قطعات‌ خرد شده‌ بتون‌ را كه‌ دقايقي پيش‌ از آن‌، محل‌ زندگي‌ و كار يك‌ واحد نيروي‌ دريايي‌ بود، كنار مي‌زد. جردن‌، با خشمي‌ تبديل‌ شده‌ به‌ بغض‌ گفت‌: چنين‌ حمام‌ خوني‌ بعد از جنگ‌ ويتنام نديده‌ام‌. در حقيقت‌ اين‌ بزرگترين‌ فاجعه‌ براي‌ ارتش‌ آمريكا بعد از جنگ‌ ويتنام بود.» 🔹«روبرت‌ فيسك‌» در «ويلات‌ وطن‌» گزارش‌ كاملي‌ از آنچه‌ در مقر مارينز اتفاق‌ افتاد، و او و همكارانش‌ شاهد وقايع‌ بعد از آن‌ بوده‌اند، ارائه داده‌ است. به‌ بخش‌هايي‌ از آن‌ اشاره‌ مي‌شود: «هنگامي‌ كه‌ سراسيمه‌ خود را به‌ محل‌ انفجار رسانديم‌، تعجب‌ كردم‌. پيش‌ از اين‌، ساختمان‌ مارينز در حصار سيم‌هاي‌ خاردار و موانع‌ قرار داشت‌ وحفاظت‌ مي‌شد. با تعجب‌ از دوستم‌ پرسيدم‌؛ مقر نيروهاي‌ آمريكايي‌كجاست‌؟ او متعجب‌تر از من‌، به‌ آن‌ سوي‌ سيم‌هاي‌ خاردار جلويمان‌ اشاره‌ كرد و گفت‌: «ساختمان‌ كاملاً محو شده‌ است‌. در آن‌ سوي‌ دودها و خاك‌ها. واقعاًچطور چنين‌ چيزي‌ ممكن‌ است‌؟ ساختمان‌ ديگر وجود ندارد.» 🔹جلوي‌ مقر ويران‌ شده‌، جوان‌ ۱۸ ساله‌ آمريكايي‌ از نيروهاي‌ مارينز در سنگري‌ نگهباني‌ مي‌داد. از كنار او رد شديم‌ و به‌ داخل‌ مقر وارد شديم‌. در حالي‌كه‌ پاي‌ خود را روي‌ تكه‌هاي‌ درختان‌ قطع‌ شده‌ و ويرانه‌ها مي‌گذاشتيم‌، به‌ ميان‌دود رفتيم‌. در مقابلمان‌ بدن‌هاي‌ تكه‌تكه‌ شده‌اي‌ با لباس‌ نيروهاي‌ مارينز افتاده بودند، هر كدام‌ از سربازها، آسيبي‌ ديده‌ و يا اندامشان‌ متلاشي‌ شده‌ بود. دوستم‌وحشت‌زده‌ فرياد زد: «آخر چه‌ كسي‌ توانسته‌ چنين‌ كاري‌ انجام‌ دهد؟». سه‌ نفري‌ كه‌ جلويمان‌ بودند، نگاهي‌ حزن‌انگيز به‌ ما انداختند. آن‌ كه‌ از همه‌ كوچكتر و كم‌‌سن‌ و سالتر به‌ نظر مي‌رسيد، گفت‌: «يك‌ جوان‌ با كلّي‌ مواد منفجره‌ با يك‌ كاميون‌ آمد، با آمدن‌ او، همه‌ چيز متلاشي‌ شد...». جيپي‌ نظامي‌ در مقابلمان‌ ايستاده‌ بود كه‌ در كنار آن‌، بدن‌ ده‌ سرباز ـ و چه‌بسا بيشتر ـ از نيروهاي‌ مارينز بر روي‌ زمين‌، در يك‌ صف‌ واحد دراز كش‌ شده‌بودند. انگار نمايش‌ يا جشنواره‌اي‌ اجرا مي‌شد! چهرة‌ سربازهاي‌ مرده‌، با پارچه‌ و يا مشمع‌ پوشيده‌ بود و پاهاي‌شان‌ را غباري‌ سياه‌ از انفجار گرفته‌ بود. سرِ يكي‌ از آنها بيرون‌ بود ولي‌ لايه‌اي‌ گِل‌ سياه‌ روي‌ آن‌ را گرفته‌ بود. دهان‌ او باز بود و پنداري‌ در حال‌ سخن‌ گفتن‌ است‌، ولي‌ تكه‌اي‌ از سر او متلاشي‌ شده‌ بود و هيچ‌ حركتي‌ نمي‌توانست‌ بكند. بر روي‌ اجساد قربانيان‌، تابلوهاي‌ سفيد رنگ‌ كوچكي‌ گذاشته‌ بودند كه مشخصات‌ هر كدام‌ بر رويش‌ نوشته‌ شده‌ و او را معرفي‌ مي‌كرد. اين‌ احساس‌ به من‌ دست‌ داد كه‌ همه‌ اينها حاصل‌ انفجاري‌ عظيم‌ در انبار مهماتي‌ بزرگ‌ است‌. گاه‌‌بي‌گاه‌ صداي‌ انفجار و شليك‌ تيري‌ به‌ گوش‌ مي‌رسيد. با هر صداي انفجار، سه‌ نفر از نيروهاي‌ مارينز كه‌ اطراف‌ ما بودند، هراسان‌ و سريع‌ بر روي زمين‌ دراز مي‌كشيدند و از ما نيز مي‌خواستند تا مثل‌ آنها خيز برويم‌. والحمدلله 🔸🌺🔸 -------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📖 @salonemotalee