🍃🌸🍃
#یهود_و_پهلویها
یهودیزادهای بهدنبال
#حذف_تاریخ_هجری_از_تقویم_ایران
🔹نیمه دوم سال ۱۳۵۴، سال اوجگیری استبداد مطلقه محمدرضا پهلوی بود.
در این سال، بقایای گروههای چریکی چپ و چپ التقاطی یعنی سازمان چریکهای فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق با ضربههای کمیته مشترک ضدخرابکاری از نفس افتادند و اعدام ۱۱ نفر از سران این دو سازمان در تپههای اوین توسط ساواک، نوعی ابراز قدرت نمادین دستگاه امنیتی شاه علیه مخالفان بود.
همزمان، بیشتر چهرههای مذهبی مخالف رژیم هم در زندان بودند.
🔹ساواک و به بیان بهتر، اداره سوم آن (امنیت) که تحت ریاست یک فرد بهایی به نام پرویز ثابتی قرار داشت، دست آهنین شاه برای سرکوب هر صدای مخالف بود و حتی دامنهی سرکوب به خوانندگان و آوازهخوانانی که زمانی منسوب به دربار بودند، از جمله «داریوش اقبالی» هم کشید و او به همراه «ایرج جنتی عطایی» و «شهیار قنبری» در اواخر سال ۵۳ دستگیر و راهی اوین شدند و تحت فشار ساواک ترانههای «طلایهدار» و «رسول رستاخیز» را در وصف «شاهنشاه آریامهر» ساختند و اجرا کردند.
🔹در چنین شرایطی، شاه دلخوش به قویترین ارتش غرب آسیا، و بهترین دستگاه امنیتی منطقه بعد از موساد و همچنین حمایت همهجانبه آمریکا، احساس کرد که هر کاری که میلش بکشد، شدنی و قابل اجراست.
ایجاد حزب واحد و سراسری «رستاخیز» (به تقلید از حزب بعث در کشورهای سوسیالیستی عربی) محصول همین دوران است.
🔹اما یکی از گستاخانهترین اقدامات شاه در این مقطع، که ضدیت او را با فرهنگ اسلامی جامعه ایران آشکارتر از همیشه کرد، تبدیل تقویم هجری به تقویم شاهنشاهی در اسفند ۵۴ بود.
این تاریخ که مبداء آن، تاریخ تاجگذاری کوروش هخامنشی بود، جایگزین تاریخ «هجری شمسی» (از مبداء هجرت حضرت رسول اکرم (ص) از مکه به مدینه) میشد.
🔹در توجیه این عمل در کتاب تاریخ سال چهارم آموزش متوسطه نوشتند:
"در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۵۴ خورشیدی، با تصویب مجلسین شورای ملی و سنا، مقرر شد تاجگذاری کورش کبیر در سال ۵۹۹ پیش از میلاد مسیح، مبدا سال خوشیدی و سر آغاز تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران قرار گیرد.
به همین مناسبت اول سال ۱۳۵۵ هجری خورشیدی آغاز سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی، سال رسمی کشور شاهنشاهی ایران اعلام شد." (۱)
🔹حضرت امام خمینی (ره) در پیام عید فطر ۱۳۵۵ بهکارگیری تاریخ شاهنشاهی را حرام اعلام نمودند و فرمودند:
"… برای تضعیف اسلام و محو اسم آن، نغمهی شوم تغییر مبدأ تاریخ را ساز کردند؛
این تغییر از جنایات بزرگی است که در این عصر بهدست این دودمان کثیف واقع شد.
بر عموم ملت است که با استعمال این تاریخ جنایتکارانه مخالفت کنند و چون این تغییر، هتک اسلام و مقدمهی محو اسلام است (خدای نخواسته) استعمال آن بر عموم، حرام و پشتیبانی از ستمکار و ظالم، مخالف با اسلام عدالتخواه است." (۲)
🔹این سرشاخ شدن آشکار با اعتقادات مذهبی جامعه به بهانهی احیای فرهنگ باستانی و شاهنشاهی، آن اندازه از غرور و تفرعن شاه برخاسته بود و دور از درایت سیاسی بود، که خود او خیلی زود به اشتباه بودن آن پی برد و در ۱۲ شهریور ۵۷، با بالا گرفتن آتش انقلاب اسلامی مردم ایران، جزو اولین اقداماتی که از سوی شاه به منظور «آشتی شاه و ملت» انجام گرفت، لغو تقویم شاهنشاهی و بازگرداندن آن به تاریخ هجری شمسی بود،
البته زمانی این کار انجام گرفت که دیگر برای شاه دیر شده بود.
🔹اما پشت پردهی این حرکت جنونآمیز سیاسی، یک نام بیشتر از همه خودنمایی میکرد:
"شجاعالدین شفا"
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10295
🔸🌺🔸 --------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸🍃
#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌷🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت ۱۴۴م؛
مداح دعا را شروع کرد،
به اواسط دعا که رسید به رسم خودمان و به فارسی شروع کرد به روضه خواندن
حال عجیبی کل مراسم را گرفته بود
جماعت غرق در اشک و سوز بودند ...
که ناگهان صدای شلیک چند تیر در فضا پیچید
حواسها پرت شد
آن حال هم از بین رفت
اما مداح باز هم ادامه داد.
کمکم سروصدای تیراندازی بیشتر و بیشتر شد
از کنار پنجره رد تیرها را میدیدم که توی تاریکی خط سرخی میانداختند.
همهمهای توی جمع افتاد
مداح هم ناچار شد تا دعا را قطع کند.
بیشتر خانمها که تا این لحظه به رسم خودمان و
برخلاف عرف مراسم سوری؛ جدا از مردها و در
گوشهای دیگر نشسته بودند، به طرف مردانشان دویدند.
یاد حرفی که توی هواپیما به حسین زده بودم افتادم:
"خدا رو چه دیدی شاید این بار توی سوریه قسمتمون شد و با هم شهید شدیم!"
همهمه و سروصدا جای ذکر و دعا را گرفته بود
اما من بیخیال به محل درگیری نگاه میکردم که زهرا با نگرانی و التماس گفت:
"مامان تو رو خدا بیا پایین بنشین!"
خیلی آرام بودم.
درست مثل آرامش دخترانم در آن روز درگیری سه سال پیش در كَفَر سُوسه که توی محاصره مسلحین
بودیم
با خودم فکر میکردم که چه سعادتی بالاتر از اینکه داخل حرم حضرت رقیه در کنار حسین و دخترانم به شهادت برسم.
به تدریج صدای تیراندازیها کم شد.
حسین و چند نفر دیگر که ظاهراً در حین دعا طوری که کسی متوجه نشود خودشان را به محل درگیری رسانده بودند، لحظاتی بعد وارد حرم شدند.
یک مرتبه همه به سمت آنها حرکت کردند،
تقریباً همه منتظر شنیدن خبرهایی بودند که طبیعتا حسین و دوستانش باید می داشتند
عدهای به بقیه علىالخصوص خانمها روحیه میدادند
و عدهای با هیجان آمیخته با ترس میپرسیدند:
"میشه از حرم حاج بشیم؟!"
خادمان حرم زودتر به حرف آمدند و گفتند:
"چیز مهمی نیست، یه تیراندازی عادی جلو یکی از پستهای بازرسی پشت حرم بود. یکی دو نفر اسلحه داشتند؛ با نگهبانها درگیر شدن. اتفاقی نیفتاد و کسی آسیب ندید."
انتظار داشتم که مداح بنشیند و دعا را تمام کند.
اما چند تا «امن یجیب» خواند و سر و ته مراسم را به هم آورد.
وقتی برمیگشتیم زهرا به حسین گفت:
"بابا! بیشتر خانمها ترسیدند. منم ترسیدم. فقط مامان نشسته بودکنار پنجره نمیترسید..."
حسین خوشش آمد
با احساسی آمیخته با غرور گفت:
"سالار اگه بترسه که دیگه سالار نیست!"
نزدیک یک ماه در سوریه بودیم
با حسین آمدیم و با حسین برگشتیم
سفری که خستگی چند سال دوری حسین را با دعا و زیارت از تنمان ریخت
حسین کارش را در سوریه به فرمانده دیگری تحویل داد و به ایران آمد.
برایم قابل پیش بینی بود که از تجربه او درجهت استمرار حرکت مقاومت استفاده کنند
فرمانده کل سپاه مسئولیت راهاندازی قرارگاه تازهای رابه او واگذار کرد تا جبهه مقاومت بیش از گذشته تقویت شود
در کنار این کار پرتحرک خادم حرم امام رضا (ع)
هم شد
انگار خدمت پنهان او در یک گوشه از حرم امام رضا، مایه آرام دل دور شده او از حرم حضرت زینب بود
بی سروصدا دو هفته یکبار به مشهد میرفت و میآمد.
چند باری هم به سوریه رفت.
یک روز وقتی از مشهد برگشت، گفت:
"پروانه نوکری حرم آقا امام ،رضا یه لذت معنوی داره که دنیا رو از تن آدم میتکونه"
گفتم:
"شما که دنیا رو سه طلاقه کردی!"
خندید و گفت:
"حداقل شما میدونی هنوز دلم یه جاهایی گیره!"
زیر و بم روح و جانم را بهتر از خودم میشناخت
چیزی گفت که حرف دلش بود و مجبور به سکوتم کرد
حتی سؤالی که فکرم را مشغول کرده بود را از ذهنم بیرون کشید:
🔗 ادامه دارد ...
🔸🌺🔸 --------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
شهید، باران رحمت الهی است
که به زمین خشک جانها، حیات دوباره میدهد
عشق شهید، عشق حقیقی است
که با هیچ چیز عوض نخواهد شد
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
در نهانخانه دلمان،
یادتان را تا ابد جاودانه خواهیم کرد
و هرگز لبخندتان را
در انتهای جاده زمین
و ابتدای راه آسمان
از یاد نخواهیم برد.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشها و چشمهایتان را متبرک کنید...
مثل این کلیپ رو
خیلی کم میتونید گیر بیارید..
♥بیست عشق در یک قاب
#پیشنهاد_دانلود👌
#ماه_رمضان🌙
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🍃🌸🍃
هر جمعه با یک؛
#تحلیل_فیلم
این هفته؛
#آخرین_کنترلکننده_باد
تبلیغ مرید صهیونیسم
در فیلمی با نقاب آخرالزمانی
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10185
◀️ قسمت چهارم؛
✳️ نقد محتوایی فیلم ۲.
🔶🔸 دلایلی که نشان میدهد این فیلم درصدد اثبات رهبری معنوی جهان برای دالاییلامای چهاردهم است؛
👈 ۴. اتفاقاتی که برای قهرمان داستان، آنگ میافتد درست شبیه به اتفاقاتی است که برای تنزین گیاتسو در طول بیش از ۷۵ سال زندگی رخ داده است.
همه این مسائل باعث میشود این فیلم جز در راستای معرفی کردن بودائیان تبتی از سوی هالیوود برای رهبری معنوی نباشد؛
چنانکه پیشتر در فیلم ۲۰۱۲ شاهد بودیم وقتی عرب سرمایهداری (که خواه ناخواه نماد فرد مسلمان و نماینده جامعه اسلامی در فیلم هالیوود است) برای نجات خود و خانوادهاش و سوار شدن به سفینه رایزنی میکند، مبلغ نجومی بلندبالایی به او پیشنهاد میدهند که از پرداخت آن عاجز باشد.
اما نوجوانی تبتی که از راهبهای تبت است، هم به سادگی و بدون هزینه به سفینه راه مییابد و هم در هنگام خروج جزو نفرات اولی است که از سفینه پیاده میشوند
فیلمها و کارتونهای بسیاری چون ایکیوسان، سمسارا، بودای کوچک و… نشاندهنده اوج اتحاد استراتژیک کمپانیهای دروغپردازی هالیوود با فرهنگ بودای تبتی است.
👈 ۵. سرزمین کنترلکنندگان آتش بهگونهای به تصویر کشیده شده که تداعیگر سرزمین چین است.
چین از کهن به سرزمین سرخ معرف بوده و با القای این نکته در فیلم که این سرزمین آتش و آتشافروزی است و کمک گرفتن از روند فیلم، سرزمین کنترلکنندگان آتش؛ چین و سرزمین کنترلکنندگان آب؛ مردمان آمریکای شمالی معرفی میشوند که با اتحاد با هم، اقتدا به آنگِ آواتار که نماد دالایی لاما است و بهرهگیری از قوای درون در مهار طبیعت میتوانند بر دشمن خونریز خویش پیروز شوند.
🔶🔸نکته بسیار مهمی که در فیلم بود، اشاره به توان برقراری ارتباط با روح هستی و عالم رازگونه ارواح عالم بود که این عمل تنها توسط آواتار و در جایگاهی ویژه به نام عبادتگاه بود.
🔹جالب اینکه در هر جایی که عبادتگاهی بود، این مسئله میتوانست برای آواتار فیلم اتفاق بیفتد.
اصل دین و اینکه چه عبادتگاهی است در فیلم بیاهمیت جلوه داده میشود و از شعارهای دالایی لاما است.
🔹نکته دیگر توصیه روحی که شبیه مار و اژدهایی بزرگ بود.
روحی که روح هستی بود به این مضمون مطالبی را به آنگ میگوید که:
“چون تو آواتاری، دلیل نمیشود جان دیگران را به بازی بگیری بلکه به همین علت باید به حفظ جان آنها اهمیت بدهی گرچه دشمنان تو هستند”
و راه مقابله با این دشمن سفاک را قدرت اقیانوس معرفی میکند.
🔹در بودای تبتی به کسی که دانای کل میشود، لقب اقیانوس میدهند و او را با این لقب میخوانند؛
همان لقبی که برخی از طرفداران دالایی لاما او را با آن نام میخوانند.
🔹در انتهای فیلم آنگ با سفارش اژدهایی که حقیقت پشت پرده عالم در فیلم معرفی میشود، به نیروی درون پی برده و با بهرهگیری از قدرت درونی خویش و به کار بستن فنون کنترل آب بدون خونریزی و اعمال خشونت با بازگرداندن کشتیها به دل دریا به کمک موج بزرگی که میآفریند باعث تمام شدن جنگ و پیروزی نهایی میشود.
🔹این صحنهی نهایی که تداعیبخش معجزه حضرت موسی (ع) و شکافتن آب دریا است، بسیار زیبا کار شده و روشن شدن نقوش و حروف کابالی که روی بدن و سر و پیشانی آنگ نقش بسته، بیانگر پیوند عمیق لامائیسم با کابالیسم در دنیای امروز است.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10304
🔸🌺🔸 --------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸🍃
✡ #شناخت_تمدن_شیطانی_غرب ✝
یهود و فرهنگسازی
📖 مقاله سوم؛
حزب شیطان بهدنبال تسلط بر ایران
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10220
◀️ قسمت دوم؛
🔶🔸قاجاریه در ایران(ادامه)
🔹آنچه در این دوره به شکلی بسیار جدّیتر از حضور نظامی رخ داد، «استعمار فرهنگی»ای بود که در این مقطع واقع شد و ایران را تا سرحد امکان به اروپا و غرب وابسته کرد.
پیشرفتهای ظاهریِ اروپا در پیِ انقلاب صنعتی و آشنا شدنِ ایرانیان با این پیشرفتها، از یکسو شاهان بیاراده قاجار را مبهوت آنان ساخته بود،
و از سوی دیگر رجال اهل اندیشه و تفکر را عمیقاً به فکر فرو برده بود.
🔹این طیف دوم که شخصیتهایی چون عباس میرزا، میرزا ابوالقاسم قائممقام فراهانی که مشاور وی و صدراعظم فرزندش محمّدشاه بود، و میرزا تقی خان امیرکبیر که منشی قائممقام و صدراعظم ناصرالدین شاه بود، در رأس آن قرار داشتند،
از آن رو که هنوز تصویر دقیقی از کل صحنه نداشتند، چارهی کار را در این میدیدند که با کپیبرداری از تمدن غرب، راه آنان را در پیشرفت دقیقاً دنبال کنند.
🔹این اقدام که با حفظ میهنپرستی صورت گرفت، دقیقاً مشابه فرایندی بود که در انقلاب میجی در ژاپن اجرا شد.
🔹نکته جالب در این خصوص این است که اگرچه این برنامه در ژاپن مورد پذیرش استعمارگران واقع شد، اما با توجه به حساسیّت ایران، همین مقدار استقلال نیز برای این کشور از سوی استعمارگران تحمل نشد و هر سه نفرِ فوق سرنوشت مشترکی را تجربه کردند:
"قتل."
🔹متأسفانه در ایران امروز و با روشن شدن کل نقشه، هنوز هم گروهی بهجای حرکت به سمت استقرار ملک و تمدن واقعی اسلام، بر اجرای این الگو اصرار میورزند!
🔹این شرایط زمینه را برای حضور فراماسونری در ایران فراهم کرد.
ظاهراً نخستین ایرانی که به عضویت فراماسونری در آمد، عسگرخان افشار ارومی از سران سپاه عباس میرزا در تبریز بود.
پس از او شخصیتهای بزرگی از سیاسیون، لشکریون، روشنفکران و حتی علمای اسلام را در فهرست فراماسونری در ایران میبینیم که لزوماً نمیتوان همهی آنان را وابسته و مزدور قلمداد کرد.
🔹در آن فضای فرهنگی و سیاسی، فراماسونها صحنه را بهنحوی ترتیب داده بودند که ورود به عرصهی تأثیرگذاری جز از آن طریق ممکن نمینمود.
اما به هر حال فراماسونری با همین ترفند در ایران رشد یافت و توانست تا مدتهای مدید در برابر حرکت اسلامی ایرانیان مقاومت کرده و نهضتهای آنان را منحرف سازد.
🔹به نظر میرسد تنها جریانی که توانست در این دوره در برابر وسوسههای شیطان و حزبش مقاوت کرده و بر اصالت خود باقی بماند، همان جریان اصیل تمدن اسلامی بود که نهایتاً به شکل انقلاب اسلامی در ایران بروز کرد.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10305
🔸🌺🔸 --------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#یهود_و_فرهنگسازی
سلسله مقالات
✡ ✝ #شناخت_تمدن_شیطانی_غرب
📖 مقاله اول؛ #تمدن_شیطان
https://eitaa.com/salonemotalee/9664
📖 مقاله دوم؛ #برآمدن_تمدن_غرب
اروپا و جهان در قرون جدید
https://eitaa.com/salonemotalee/9945
📖 مقاله سوم؛
حزب شیطان بهدنبال تسلط بر ایران
https://eitaa.com/salonemotalee/10220
📖 مقاله چهارم
#صهیونیزم_حزب_جدید_شیطان
https://eitaa.com/salonemotalee/10536
📖 مقاله پنجم؛ #جنگ_سرد
#حزب_شیطان در جنگ جهانی دوم و جنگ سرد
https://eitaa.com/salonemotalee/10769
📖 مقاله ششم؛ #یهود_و_ترویج_فحشا
هجوم حزب شیطان به خانواده و ارزشهای اخلاقی؛
https://eitaa.com/salonemotalee/11045
📖 مقاله هفتم؛ هجوم حزب شیطان به علم و دانش
https://eitaa.com/salonemotalee/11112
📖 مقاله هشتم؛ حزب شیطان و معنویت
https://eitaa.com/salonemotalee/11208
🔗 ادامه دارد ...
🔸🌺🔸 --------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ تاریخ به روایت آمریکاییها
🎙هوارد زین، مورخ و فیلسوف آمریکایی:
🔹اگر جوانان مدارس ما تاریخ گسترش ایالات متحده در جهان را یاد میگرفتند، اگر تاریخ کشتارها و تهاجمهایی که با گسترش آمریکا در جهان همراه بود را بیاموزند، آنها نمیتوانند باور کنند که رئیس جمهور ایالات متحده در برابر ملت بلند میشود و میگوید ما برای #آزادی و #دموکراسی به این کشور میرویم!
🔸اما این تاریخ آموزش داده نمیشود. این استفاده نادرست از تاریخ است که همچنان توسط رهبران سیاسی ما تداوم مییابد و واقعاً توسط بخشی از فرهنگ آمریکایی یعنی مطبوعات و رسانهها، مورد انتقاد قرار نگرفته است.
🔹بوش چند سال پیش در مجلس ملی فیلیپین گفت که آمریکا به نقش خود در داستان بزرگ مردم فیلیپین افتخار میکند؛ سربازان ما فیلیپین را از سلطهی #استعمار آزاد کردند!
🔸حدود ششصد هزار فیلیپینی در این جنگ طولانی علیه فیلیپینیها جان باختند و در پایان، آن زمانیکه ایالات متحده پیروز شد، برای دهههای متمادی دیکتاتوری نظامی را برای فیلیپین به ارمغان آورد.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🍃🌸🍃
#داستان ۲
#دمشق_شهرِ_عشق
قسمت هفتادوپنجم؛
"پشت در که رسیدیم، بچهها آماده حمله بودن.
من و ابوالفضل نگران تو بودیم،
قرار شد ما تو رو بکشیم بیرون
و بقیه برن سراغ اونا."
همینجا در برابر عشق ابوالفضل به من کم آورده بود
مقابل چشمانم از خجالت به گریه افتاد:
"وقتی با اولین شلیک افتادی رو زمین، من و ابوالفضل با هم اومدیم سمتت، ولی اون زودتر تونست خودش رو سپرت کنه."
من تکانهای قفسه سینه و فرو رفتن هر گلوله به تنش را حس کرده بودم
از داغ دلتنگیاش جگرم آتش گرفت
همچنان نجوا میکرد:
"قبل از اینکه بیایم تو خونه، وسط کوچه مامانم رو دیدم."
چشمانش از گریه رنگ خون شده بود
اینهمه غم در دلش جا نمیشد
از کنارم بلند شد،
قدمی به سمت پیکر ابوالفضل و مادرش رفت
تاب دیدن آنها را هم نداشت که آشفته دور خودش میچرخید…
سرم را از پشت به دیوار تکیه داده بودم،
به ابوالفضل نگاه میکردم
مصطفی جان کندنم را حس میکرد
به سمتم برگشت و مقابلم زانو زد.
جای لگدشان روی دهانم مانده و از کنار لب تا زیر چانهام خونی بود،
این صورت شکسته را در این یک ساعت بارها دیده و این زخمها برایش کهنه نمیشد
دوباره چشمانش آتش گرفت.
هنوز سرم را در آغوشش نکشیده بود،
این چند ساعت محرم شدنمان پرده شرمش را پاره نکرده و این زخمها کار خودش را کرده بود
بیشتر نزدیکم شد،
سرم را کمی جلوتر کشید
صورتم را روی شانهاش نشاند.
خودم نمیدانستم
اما انگار دلم همین را میخواست
پیراهن صبوریام را گشودم
با گریه جراحت جانم را نشانش دادم:
"مصطفی دلم برا داداشم تنگ شده! دلم میخواد یه بار دیگه ببینمش! فقط یه بار دیگه صداشو بشنوم!"
صورتم را در شانهاش فرو میکردم تا صدایم کمتر به کسی برسد،
سرشانه پیراهنش از اشکهایم به تنش چسبید
عاشقانه به سرم دست میکشید تا آرامم کند
دوباره رگبار گلوله در آسمان زینبیه پیچید.
رزمندگانِ اندکی در حرم مانده و درهای حرم را از داخل بسته بودند
اگر از سدّ این درها عبور میکردند، حرمت حرم و خون ما با هم شکسته میشد.
میتوانستم تصور کنم تکفیریهایی که حرم را با مدافعانش محاصره کردهاند چه ولعی برای بریدن سرهایمان دارند
فقط از خدا میخواستم شهادت من پیش از مصطفی باشد تا سر بریدهاش را نبینم.
تا سحر گوشم به لالایی گلولهها بود،
چشمم به پای پیکر ابوالفضل و مادر مصطفی بیدریغ میبارید
مصطفی با مدافعان و اندک اسلحهای که برایشان مانده بود، دور حرم میچرخیدند
به گمانم دیگر تیری برایشان نمانده بود
پس از نماز صبح بدون اسلحه برگشت و کنارم نشست.
نگاهش دریای نگرانی بود،
نمیدانست از کدام سر قصه آغاز کند
مصیبت ابوالفضل آهن دلم را آب داده بود
خودم پیشقدم شدم:
"من نمیترسم. مصطفی!"
از اینکه حرف دلش را خواندم لبخندی غمگین لبهایش را ربود
پای ناموسش در میان بود که نفسش گرفت:
"اگه دوباره دستشون به تو برسه، من چی کار کنم زینب؟!"
🔗 ادامه دارد ...
🔸🌺🔸 --------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🏴🌹🏴
#فتنههای_یهود
#نقش_یهود_در_شهادت_امام_علی (ع)
قسمت چهارم؛
🔹نکتهی قابل تأمل این است که بعد از اعلام آمادگی ابن ملجم جهت ترور امام علی (ع)، قطام دو نفر را برای وی بهعنوان یاور معرفی میکند.
گویا این دو نفر از قبل برای این مأموریت آماده شده بودند.
لذا به مجرّد پیشنهاد ترور امام علی (ع)، آنها هم برای معاونت اعلام آمادگی کردند.
🔹از طرف دیگر، با دستور عمرو عاص قبل از قتل حضرت، قطام با ابن ملجم و یاوران او مجلس خمر و مستی برگزار کرده و در مقابل صدهزار درهمی که عمرو عاص برای قطام فرستاده است، شقاوت ابن ملجم را با زنا تثبیت میکند تا مبادا از هدف خود برگردد.
بعد از اتمام مستی، بر تن وی حریری پوشانده و به مأموریت قتل امام علی (ع) میفرستد.
چنانکه ابنشهرآشوب به این مطلب تصریح نموده است. [۱۷]
👈 بعد از بیان این نکات، اتفاقیبودنِ آشنایی ابن ملجم با قطام، قابل قبول نخواهد بود.
با توجه به شواهد فوق، قطام و وردان و شبیب، همه از طرف عمرو عاص مأموریتی داشتند که ابن ملجم را در هدفش مصمّم سازند؛
لذا میبینیم با اینکه قطام مهریّهی خود را سه هزار درهم برای ابن ملجم گفته بود، ولی جایزهای که از طرف عمرو عاص دریافت میکند، صدهزار درهم است. [۱۸]
🔹این مطلب نشان میدهد که ابن ملجم و قطام و یاران آنها، اگرچه در ظاهر جزء خوارج بودند، اما در حقیقت جاسوس معاویه بودند که برای ایجاد چالش در بین یاران حضرت علی (ع) به آنها پیوستند.
🔶🔸دو. نقش اشعث بن قیس در قتل امیرالمؤمنین (ع)
اشعث که در زمان امام علی (ع) رأس المنافقین بود و میتوان گفت منافقین دیگر تابع وی بودند، بعد از آشکار شدن نفاقش، دشمنی خود با حضرت على (ع) را شدت بخشید.
🔹او حتی در یک مورد به سخنان حضرت اعتراض کرد، ولی آن حضرت پاسخ قاطعی به وی داد.
لذا امیرالمؤمنین (ع) را به قتل تهدید کرد. [۱۹]
بهدنبال این تهدید و بهدنبال جایزههایی که در مقابل خوشخدمتی به معاویه در صفین و حَکَمیت از معاویه گرفته بود، خواست خدمتی دیگر به معاویه نماید، لذا تهدید خود را عملی کرده و زمینه را برای قتل آن حضرت آماده نمود.
🔹ابنملجم بعد از ورود به کوفه در منزل اشعث ساکن شد [۲۰]
این نشان دیگری از تعامل و هماهنگی بین منافقان و جاسوسان معاویه و عمروعاص بوده
و نشان میدهد که ابن ملجم با هدف خاصی به کوفه آمده است، نه برای بیعت با حضرت علی (ع).
در شب قتل امیرالمؤمنین (ع)، ابن ملجم تا صبح در کنار اشعث بود و به دستور اشعث دست به شمشیر برد.
چنانکه ابنسعد و دیگران بدان اشاره کردهاند. [۲۱]
🔹با این گزارشات مسلّم تاریخی، نقش اشعت یهودی بهخوبی روشن و دخالت معاویه در امر قتل امیرالمؤمنین (ع) معلوم میشود.
🔶🔸سه. جایزهی معاویه برای ابنملجم
🔹یکی از شواهد ارتباط ابن ملجم با معاویه این است که بعد از قتل امام امیرالمؤمنین (ع) توسط ابن ملجم، چون ابن ملجم خودش نیز قصاص شد، لذا معاویه نمیتوانست جایزهی مالی به او بپردازد، ولی هزینهی هنگفتی پرداخت کرد تا نام ابن ملجم بین مردم زنده بماند.
🔹چنانکه ابن ابیالحدید نقل میکند، معاویه چهارصد هزار درهم پرداخت کرد تا سمرة بن جندب، آیهی «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ» [۲۲] که در شأن امیرالمؤمنین (ع) نازل شده بود را به نفع ابن ملجم و به ضرر امام علی (ع) تفسیر نماید.
و نیز آیهی «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اللهَ عَلَى مَا فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ اَلَدُّ الْخِصَامِ. وَ إِذَا تَوَلَّى سَعَى فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللهُ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ» [۲۳] را، که در مذمت ابن ملجم نازل شده بود، به امیرالمؤمنین (ع) نسبت دهد. [۲۴]
🔹ارزش این جایزه زمانی مشخص میشود که ارزش هر درهم در آن زمان معلوم گردد.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10315
🔸🌺🔸 --------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
26تصویر جزء بیست و ششم.pdf
10.11M
تصویر جزء بیست و ششم
🔸🌺🔸 --------------
@salonemotalee
26صوت ترجمه جزء بیست و ششم.mp3
6.8M
ترجمه جزء بیست و ششم
🔸🌺🔸 --------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ای خدای ماه رمضان
🔸🌺🔸 --------------
@salonemotalee
🍃🌸🍃
•┈┈• 🍃 #لطیفه_نکته ۳۵۴🍃••┈┈•
مردی از حکیمی پرسید:
چگونه عیب خودم را بشناسم؟
حکیم گفت:
کافیست یک عیب زنت را به او بگویی
خواهی دید که تمام عیبهای خودت، پدر، مادر و بستگانت را به تو خواهد گفت.😂😭😂😳
--------🔸😜🔸--------
🤲 به نام خداوند عیبپوش
✋سلام
🌺 از #امام_حسین علیهالسلام:
إيّاكَ أن تَكونَ مِمَّن؛
يَخافُ عَلَى العِبادِ مِن ذُنوبِهِم
و يَأمَنُ العُقُوبَةَ مِن ذَنبِهِ
مبادا از كسانى باشى كه؛
به سبب گناهانِ بندگانِ خدا، بر سرنوشت آنان بيمناك است،
ولى خود را از سزاى گناه خويش ايمن مىداند
📚 تحف العقول، ص۲۴۰
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
🌸 اولا سعی کنیم آنقدر به عیبهای خویش و تزکیه خود بپردازیم که فرصت عیبجویی از دیگران را نداشته باشیم.
ثانیا اگر متوجه خطا یاعیب کسی شدیم بجای خرده گرفتن، بابت هر عیبی که آنها دارند و ما نداریم، خدا را شکر کنیم و زبان از عیبجویی ببندیم.
🔴 در قرآن یکی از شدیدترین تهدیدها در سوره همزه آمده:
"وای بر هر عیبجوی هرزهزبان"
آن سفله مشو که چشم خود وا نکند
وز کبر، عیوب خویش پیدا نکند
از کیفر جُرم دیگران اندیشد
وز کیفر جُرم خویش پروا نکند
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸🍃
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
امروز؛ دوشنبه
۲۸ فروردین ۱۴۰۲
۲۶ رمضان ۱۴۴۴
۱۷ آوریل ۲۰۲۳
منسوب به دو سرور جوانان بهشتی #امام_حسن و #امام_حسین علیهماالسلام
ذکر امروز؛ یکصد مرتبه
یَا قَاضِیَ الحَاجَاتِ
•┈┈••✾•🌸مناسبتهای امروز🌸•✾••┈┈•
📆 مناسبتهای شمسی
📆 مناسبتهای قمری
📆 مناسبتهای میلادی
🔹مرگ #بنجامین_فرانکلین سیاستمدار #فراماسون و یکی از «پدران بنیانگذار ایالات متحده آمریکا» (۱۷۹۰م)
📆 مناسبتهای عبری
🔹رحلت حضرت #یوشع بن نون جانشین حضرت موسی (ع) پس از ٢٨ سال رهبری #بنیاسرائیل در سن ١١٠سالگی (۲۶نیسان ٢۵١۶عبری)
📚 بیشتر بدانیم:
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews7597971041215049562164.pdf
10.17M
🍃🌸🍃
#روزنامه_کیهان
امروز دوشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۲
🔸🌺🔸 --------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee