#پرونده_ویژه_جنگ_جهانی_غذا (۱۱)
مقاله پنجم
#یک_رکورد_ایرانی_در_کل_تاریخ_جهان
#کاهش_نرخ_باروری
اشاره
در بخشهای قبلی پرونده، ضمن تشریح آرایش قدرتهای جهانی طی نیم قرن اخیر، ریشههای بحث جنگ جمعیتی از نیمه قرن نوزدهم تا کنون مورد بررسی قرار گرفت.
در این بخش به یکی از فکتهای جدیدالانتشار این بنیادها اشاره خواهد شد که نشانگر پیشروی قوای آنان در جنگ جمعیتی علیه ایران است.
موضوع جنگ غذایی این بنیادها علیه ایران بسیار گسترده و مفصل است که در بخشهای آتی تشریح خواهد شد.
◀️ درآمدی به جنگ جمعیت با ایران
بعید است کسی در ایران زندگی کند و نسبت به تغییرات اقلیمی سرزمین خود حساس نباشد.
گرچه قبل از انقلاب اسلامی نیز ایران نیز همتراز با سایر نقاط دنیا تحت این برنامه قرار داشت، (۱) اما بعد از انقلاب – بهدلیل ماهیت ایدئولوژیک حرکت مردم و ساختار حاکمیت – ایران به یکی از کانونهای متمرکز اجرای این برنامهها تبدیل شد.
خشک شدن تالابها – بهعنوان زایشگاههای طبیعت – بحرانی شدن منابع آب، کاهش توان ملی تولید در عرصهی کشاورزی، مسألهی ریزگردها و از این قبیل، مواردی است که بحران در زیستبوم ایران را بهخوبی نشان میدهد.
گذشته از اختلالهای زیستمحیطی، مسألهی فراگیر شدن برخی بیماریها، کاهش سطح سلامت مردم و ضعیف شدن توان جسمی آنان نسبت به چند دههی گذشته بر کسی پوشیده نیست.
به این موارد، کاهش قابل توجه نرخ باروری را نیز اضافه کنید.
بیتردید این شرایط، حاصل غفلت مسئولان داخلی از برنامهریزی متمرکز دشمن در این جنگ تمامعیار است.
طرفه اینکه شواهد روشن نشان میدهد موفقترین برنامههای تحدید نسل جهان که توسط ابرکمپانیهای فراملی هدایت میشود، در ایران به اجرا درآمده است!
برای روشن شدن بخشی از ابعاد مسأله، اشاره به یک توئیت نسبتاً جدید از ملیندا گیتس (۲) خالی از وجه نیست.
او در تاریخ ۳ آوریل ۲۰۱۸ (۱۴فروردین۱۳۹۷) در توئیتی ایران را حائز یک رکورد در کل تاریخ جهان میداند، او مینویسد:
«سریعترین کاهش نرخ باروری زنان در طول تاریخ جهان مربوط به ایران است، جایی که در دهه ۱۹۹۰ میلادی، کارخانه کاندوم جهان بوده است.» (۳)
اینکه ملیندا گیتس به موضوع جمعیت علاقهمند شده به هیچ عنوان اتفاقی نیست.
بیل گیتس مؤسس و صاحب کمپانی مایکروسافت (۴)، با راهاندازی «بنیاد بیل و ملیندا گیتس» (۵) در پوشش اقدامات خیریه و عامالمنفعه، بهصورت جدی به دو مقولهی «واکسیناسیون» و «غذا» در سطح بینالمللی ورود کرده است.
بهطوریکه ملیندا گیتس در صفحه شخصی توئیترش بجای عناونینی مانند «همسر بنیانگذار مایکروسافت» یا مانند آن، خود را اینگونه معرفی میکند:
«هماهنگکننده بنیاد بیل و ملیندا گیتس، تاجر و مادر. یاریکننده مردم در زندگی سازنده و سالم.» (۶)
بنیاد گیتس، بهعنوان یک ابرکمپانی جدیدالورود به عرصهی قدرت و سیاست راهبردی، در مسیر کنترل جمعیت با متولیان سنّتی جهانیسازی غذا همراه و در مواردی شریک شده است.
در فصلهای بعد خواهیم دید که ورود این بنیاد به این موضوعات تحت برنامه و با هدایت بنیاد راکفلر صورت گرفته است. (۷)
به این ترتیب توئیت ملیندا گیتس، مفاهیم سیاسی و اجتماعی برنامهی راهبردی غرب برای ایران را تا حدی روشن میکند.
هرچند شایسته است اِشراف و سیطرهی این نهادها و بنیادهای بزرگ بر ساختارها و نهادهای جهان مورد بررسی بیشتر و کاملتری قرار گیرد، اما برای خارج نشدن از موضوع پرونده، این موضوع همینجا وانهاده میشود.
در فصلهای آتی به جریانشناسی ابرکمپانیها و بنیادهای فراملی و سرنخهای حضور آنان در ایران، پرداخته خواهد شد.
بخش بعدی پرونده، حکایت جذاب مؤثرترین خانواده تاریخ در «غذا»ی مردم جهان است. منتظر باشید.
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
تصویر توئیت ملیندا گیتس درباره نرخ باروری زنان ایرانی
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
#لطیفه_نکته ۱۱۴
بعضیا اینجورین که بهت میگن😐
خب میخوای حقیقتو بدونی؟😳
بعد یه دروغ بزرگتر از قبلیا
بهت تحویل میدن 🤣
عین داداشای یوسف😂😂
*به نام خدای خالق گرگ*
*سلام*
*خدای مهربان در قرآن می فرماید*
*قالُوا یا أَبانا إِنّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَکْنا یُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ کُنّا صادِقِینَ*
*گفتند: ای پدر ما رفتیم که مسابقه دهیم و یوسف را نزد وسایل خود تنها گذاشتیم، پس گرگ او را خورد و البتّه تو سخن ما را هر چند راستگو باشیم باور نداری* .
*سوره یوسف آیه ۱۷*
*چقدر دروغ زشت است و بی انتها گاهی بخاطر جلوگیری از لو رفتن یک دروغ هزاران دروغ می بافند تا دروغ اول را مخفی کنند.*
*از این آیه زیبا میتوان نکات زیر را دریافت نمود*
۱. دروغ، دروغ می آورد. برادران برای توجیه خطای خود،سه دروغ پی درپی گفتند:مسابقه رفته بودیم، یوسف را نزد وسایل گذاشتیم، گرگ او را خورد.
۲. دروغگو فراموش کار است. با وجود این که برادران، یوسف را برای بازی بردند؛ ولی در گزارش خود به پدر وی را مراقب اثاث خود اعلام کردند.
۳. مسابقه در بازی، دارای سابقه ای طولانی است. از قدیم مسابقه بین انسانها بوده است
۴. خائن، ترسو است و دروغگو از افشا شدن دروغش می ترسد
۵. دروغگو می داند که سخنش باطل و غیر قابل قبول است ولی سعی می کند از همین حربه برای اثبات حرف خود استفاده کند* .
۶. دروغگو اصرار دارد که مردم او را صادق بپندارند
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews75979710412149515653159.pdf
11.8M
بسم الله الرحمن الرحیم
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
امروز چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۱
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#اصلیترین_مخالف_رهبری_آیتالله_خامنهای
اصلیترین مخالف رهبری آقا که بود؟
قسمت ششم
◀️ نطق پرشور اصلیترین مخالف رهبری آیت الله خامنهای
اما اولین و شدیدترین واکنش نسبت به موضوع رهبری آیتالله خامنهای، توسط خود ایشان اتخاذ میشود.
ایشان بلافاصله پس از مطرح شدن نامشان و بدون گرفتن نوبت قبلی به ایراد نطقی پرشور میپردازند و از سر تواضع نسبت به رهبری خودشان مخالفت میکنند.
ایشان در این نطق میفرمایند:
«من قاطعا چنین چیزی را قبول نخواهم کرد. حالا غیر از اینکه خود من حقیقتاً لایق این مقام نیستم و این را بنده میدانم- شاید آقایان هم میدانید- اصلاً از لحاظ فنی، اشکال پیدا میکند این قضیه، رهبری، رهبری صوری خواهد بود و نه رهبری واقعی. خوب من نه از لحاظ قانون اساسی و نه از لحاظ شرعی، برای بسیاری از آقایان، حرفم حجیت حرف رهبر را ندارد؛ این چه رهبری خواهد بود؟... همین آقای آذری که اسم بنده را اول بار آوردند در جلسه، بنده اگر حکم بکنم، قبول خواهند کرد؟»
به نظر میرسد اصل اشکال آیتالله خامنهای به نوع نگاه برخی از اعضای خبرگان برمیگشت که احتمال میدادند در زمان رهبری ایشان، احکام و دستورات، ولی فقیه را نپذیرند و نام آقای آذری قمی نیز از همین بابت مطرح شده بود.
آقای آذری در زمان حضرت امام هم سوابق نافرمانی و خودرأیی داشت و در دهه شصت اتخاذ چنین مواضعی از سوی ایشان مشهور بود. [۳۴]
پس از این نطق و همهمه خبرگان و بحث دونفره میان آیتالله خامنهای و آقای آذری قمی، برخی دیگر از اعضای خبرگان تلاش میکنند که آیتالله خامنهای برای پذیرش رهبری متقاعد کنند.
در نهایت و با اعلام آقای هاشمی، رأیگیری برای رهبری آیتالله خامنهای انجام شد و ۶۰ نفر از ۷۴ اعضای حاضر در مجلس خبرگان به ایشان رأی دادند.
این تعداد برابر با حدود ۸۱ درصد از حاضران و ۷۲ درصد کل اعضای خبرگان بود. [۳۵]
با بررسی روایتهای تاریخی و فیلم اجلاسیه خبرگان، حداقل ۱۱ نفر از آرای منفی به رهبری آیتالله خامنهای مشخص میشوند.
این افراد عبارتند از: آقایان خامنهای، حسینی کاشانی، معصومی زرندی، طاهر شمس، عبایی خراسانی، محمدتقی مروارید، سیدمحسن موسوی تبریزی، موسویخوئینیها، مؤمن قمی، نورمفیدی و همتی) [۳۶]
از سوی دیگر بیش از ۸۰ درصد از اعضای خبرگان نیز به ایشان رأی داده و طی سالهای گذشته به حمایت از ایشان پرداختهاند.
به هرجهت، خبرگان رهبری در ۱۴ خرداد سال ۶۸، مهمترین آزمون خود بعد از ارتحال امام خمینی (ره) را انجام دادند و با توکل به خدا و اهل بیت علیهم السلام، با سربلندی از این آزمون بیرون آمدند.
والحمدلله
پایان
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
📖 فرنگیس
#خاطرات_فرنگیس_حیدریپور
🖋قسمت ۷۲م
از درد، حالت تهوع داشتم. توی خانه، از این ور میرفتم آن ور و از آن طرف میآمدم این طرف. به علیمردان گفتم: «دیگر تحمل ندارم. برو به کاکهات بگو بیاید، شاید بتواند دندانم را بکشد.» گفت: «میدانی ساعت چند است؟ ساعت سه نصفهشبه. خوابیده. صبر کن تا صبح، ماشین میگیریم و میرویم دندانت را میکشیم. کاکهام دندانپزشک که نیست، آهنگر است.» گفتم: «نمیتوانم صبر کنم. تازه، الآن دکتر کجاست؟ همهشان فرار کردهاند. برو بگو قهرمان بیاید.»
علیمردان با ناراحتی گفت: «با این بچۀ توی شکمت، چطور میتوانی دندان بکشی؟ طاقت نمیآورد بچهات.»
با خشم و ناراحتی و درد گفتم: «اگر بچۀ من است، باید دوام بیاورد. دیگر نمیتوانم تحمل کنم. این دنداندارد میکشدم.» گفت: «الآن برمیگردم.»
بعد از چند دقیقه، با برادرش برگشت. قهرمان نگران بود. ترسیده بود. پرسید: «چی شده؟ چه کاری از دست من برمیآید؟» گفتم: «به دادم برس. دنداندرد امانم را بریده. دندانم را بکش.»
آب دهانش را قورت داد، لبخند تلخی زد گفت محال است این کار را انجام بدهم. تو بچهای در راه داری. کشیدن دندانت خطرناک است. مگر من دکترم؟»
التماس کردم و گفتم: «هیچ اتفاقی نمیافتد. فقط دندانم را بکش. نگران نباش، دوام میآورم.»
قهرمان پشتش را به من و شوهرم کرد و گفت خدایا چه کار کنم؟ قبول نمیکرد. بعد رو برگرداند و گفت: «اگر میخواهی، بروم از سر جاده ماشینی گیر بیاورم تا برویم کرمانشاه...»
حرفش را قطع کردم و گفتم
کاکهقهرمان، اگر نمیکشی، به خودم بگو چه کار کنم.»
وقتی دید اصرار میکنم، دیگر چیزی نگفت. سریع رفت و گاز آورد. دستهایش میلرزید. رو به علیمردان کرد و گفت: «کمی الکل بده.»
شوهرم با دلهره و ناراحتی شیشۀ الکل را آورد. همهاش به من نگاه میکرد. قهرمان گفت: «بیا بنشین توی ایوان.»
توی ایوان نشستم. لباسم را توی شکمم جمع کردم. بیاختیار از چشمهایم اشک میریخت. قهرمان گفت: «فرنگیس، نباید
تکان بخوری. دستم میلرزد.»
گفتم: «نگران نباش. تکان نمیخورم.»
رو به روشنایی کرد و سرم را به طرف روشنایی چرخاند. به شوهرم گفت چراغقوه را هم طوری بگیرد که بتواند خوب ببیند. علیمردان چراغقوه را به طرف دهانم گرفت. نور چراغقوه صورتم را روشن کرد و چشمهایم را زد. چشمهایم را بستم و فشار دادم. دهانم را باز کردم و لباسم را که توی شکمم جمع کرده بودم، چنگ زدم. با خودم گفتم: «فرنگیس، تحمل کن... تحمل کن.
تمام بدنم از عرق خیس شده بود. قهرمان، گاز را به دندانم گیر داد و کشید. احساس کردم فکم دارد میشکند. درد توی سرم پیچید و گوشم تیر کشید. دوباره فشار داد و دنیا دور سرم چرخید. همه چیز جلوی چشمم سیاه شده بود. درد یک لحظه مرا از خود بیخود کرد. فکر کردم گوشت دهانم و فکم با دندان درآمده است. خون گرم توی دهان و روی چانهام ریخت.
قهرمان، دندان را توی دستم گذاشت و آرام گفت: «تمام شد.»
انگار خوشحال بود از اینکه دندان در امده بود
و من هنوز نفس میکشم. پرسید: «خوبی؟»
سرم را تکان دادم و همانجا توی ایوان دراز شدم. علیمردان با عجله بالشی زیر سرم گذاشت و پنبهای را که گرد کرده بود، فرو کرد توی دهانم. گفت: «رویش داروی کُردی زدهام، فشار بده.»
کمی چای خشک هم توی دهانم ریخت و گفت: «بگذار جای دندانت و فشار بده.»
توی ایوان، همه جا سیاه بود. قهرمان با ترس پرسید: «فرنگیس، صدایم را میشنوی؟
سرم را ارام تکان دادم. با ناراحتی گفت: «صدام، خدا برایت نسازد که زندگیمان را سیاه کردهای.»
کمی دراز کشیدم. علیمردان و قهرمان از ترس یک ساعتی کنارم نشستند. جای دندانم خیلی درد میکرد، اما دیگر خیالم راحت بود که دندان را کشیدهاند. بلند شدم. قهرمان خندید و گفت: «فرنگیس، راستیراستی زندهای؟!»
لبخند زدم و با زور گفتم: «میبینی که نمردهام. بچهام هم حالش خوب است.»
نزدیکیهای صبح بود. گفتم: «بروید .بخوابید»
قهرمان بلند شد و رفت. جای دندانم آرام شده بود. شوهرم کنار رحمان خوابید. توی ایوان نشستم و آرام شکمم را مالیدم. دعا کردم خدا کمک کند و بلایی سر بچهام نیاید.
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#پرونده_ویژه_جنگ_جهانی_غذا (۱۲)
مقاله ششم
#خاندان_راکفلر_بانکداران_آخرالزمانی
🖋قسمت اول
◀️ اشاره
در گزارشهای پیشین پرونده، کلیاتی از آرایش صحنهگردانان جهانی حوزه «جمعیت» و «غذا» مورد بررسی قرار گرفت؛
از این گزارش به بعد، ذرهبین پژوهش در این حوزه را کمی نزدیکتر میبریم؛
بیشک طی یک قرن اخیر مهمترین جریان ابرکمپانیهای متمرکز بر مسئله غذا، در اختیار خانواده مشهور و ثروتمند «راکفلر» بودهاند.
سطح بالای کنشهای خاندان راکفلر در مقولهی غذا، حیرتآور است؛
در ادامهی پرونده، متودهای این خانواده و کمپانیهای وابسته و همتراز و همچنین ابزارهای نفوذ آنان به کشاورزی ایران به تفصیل بررسی خواهد شد؛ اما پیش از آن، ابتدا نمایی از این خانواده ارائه خواهد شد.
◀️ معرفی راکفلرها
«راکفلر» نام خانوادهای آمریکایی آلمانیتبار است. (۱) شجرهنامه خاندان راکفلر از ۱۵۹۰ میلادی در دسترس است که نشان میدهد این خانواده هماکنون در آلمان و آمریکا با پسوندها و نامهای فامیل مشابه پراکنده شدهاند.
سابقه حضور خاندان راکفلر در آمریکا به نیمه قرن ۱۸ میلادی میرسد، هنگامی که در زمان ویلیام راکفلر (۲) از آلمان به آمریکا نقل مکان کردند.
بنیانگذار ثروت این خانواده را دو برادر، به نامهای جان دی راکفلر (۳) و ویلیام اوری راکفلر (۴) میدانند؛ شغل پدر این دو را کشاورز یا تاجر خردهپا نوشتهاند که خیلی قابل اعتماد نیست. (۵)
جان دی راکفلر تنها ۱۷ سال پس از تأسیس غول نفتی استاندارد اویل (Standard Oil) بهعنوان اولین شرکت نفتی چندملیتی آمریکایی در سال ۱۸۶۲، کنترل ۹۰ درصد پالایش نفت ایالات متحده آمریکا را بهدست گرفت.
در سپتامبر ۱۹۱۶، وی اولین آمریکایی بود که داراییاش از یک میلیارد دلار فراتر رفت.
همچنین مجله فوربز (Forbes) او را با دارایی به ارزش ۳۴۰ میلیارد دلار در سال ۱۹۳۷ ثروتمندترین فرد تاریخ معرفی کرد. (۶)
این مجله مینویسد:
«دارایی راکفلر در زمان مرگش در سال ۱۹۳۷، برابر ۱.۵ درصد تولید اقتصادی کل آمریکا بود.
ارزش خالص دارایی او امروزه حدود ۳۴۰ میلیارد دلار است، که از چهار برابر سرمایه بیل گیتس – ثروتمندترین مرد جهان در حال حاضر – بیشتر است.»
این ثروت عظیم دامنهی نفوذ خاندان راکفلر را در آمریکا گسترش داد. بسیاری از شخصیتهای آمریکایی که از (دستکم) دهه ۱۹۳۰ میلادی تاکنون به پستهای کلیدی دست پیدا کردهاند، بهنوعی در این بنیاد «خیریه» یا سازمانهای تابعه آن فعالیت داشته یا از کمکهای آن استفاده کردهاند.
در بین سیاسیون، مشهور است که بنیاد راکفلر به نوعی رختکن مسئولین کاخ سفید برای ورود به عرصه قدرت بهشمار میرود!
این بنیاد دارای بخشهای مطالعاتی پیشرفتهای در زمینهی مطالعات استراتژیک، روانشناسی، جامعهشناسی و رسانه است.
این بخشها در زمینهی شناخت چالشهای آمریکا و تدوین راهبردها و سیاستهای جهانی این کشور فعالیت میکنند.
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee