eitaa logo
سالن مطالعه
212 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
1.2هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹🇮🇷🌹🍃 ؛ تطور از «سازمان» به «کالت» شبکه‌های سرّی و «استراتژی تنش» در ایران قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29937 ◀️ قسمت چهارم 🔶🔸موگویی: پس با توجه به توضیح شما همه‌ی سازمان‌های چریکی که مدل سازمان مجاهدین خلق را داشتند، می‌توانستند به کالت تبدیل شوند؟ یعنی پیکار یا چریک‌های فدایی خلق یا فرقان هم می‌توانستند تبدیل به کالت شوند؟ اگر پاسخ‌تان منفی است، سازمان چه ویژگی‌هایی داشت که به این مرحله رسید که در سایرین وجود نداشت؟ 💥استاد شهبازی: 🔹دو عنصر مهم در کالت شدن سازمان؛ یکی «آداب و مناسک شبه‌دینی» است و دیگری «رهبری کاریزماتیک که بتواند کل سازمان را قبضه کند». در سازمان‌های مارکسیستی فوق، این دو عنصر وجود نداشت تا به کالت تبدیل شوند. در «فرقان» این پتانسیل وجود داشت، ولی به کالت تبدیل نشد و در حد یک گروه محدود باقی ماند. 🔹یکی از مختصّات کالت «ابداع آداب و مناسک جدیدِ خاص خود» است. کالت وجه دینی یا شبه‌دینی دارد، یعنی حتی اگر شیطان‌پرست هم باشد، آداب و مناسک شبه‌دینی دارد. پس، نمی‌توان گفت هر سازمان بسته و مخفی و به‌شدّت متمرکز و منضبط، هر قدر تشکیلات درونی آن آهنین باشد، فرضاً گروه معروف به بادرماینهوف (Baader–Meinhof) در آلمان‌غربی یا گروه بریگاد سرخ (Red Brigades) در ایتالیا یا همان توپاماروها، کالت بودند یا کالت می‌شدند. 🔹در آن دوران جریان‌های تروریستی چپ‌گرا و بسیار فعال و تاثیرگذار و جنجالی در غرب و حتی در ترکیه بودند که به «کالت» تبدیل نشدند. در ترکیه جنبش چپ جدید «دِوْریمجِه یُل» یا «راه انقلابی» (Devrimci Yol) در دهه ۱۹۷۰/ ۱۳۵۰ حدود ۵۰ هزار نفر هوادار، بیشتر دانشجو، داشت. آن‌ها مانند چریک‌های فدایی خلق در ایران خود را پیرو نوعی مارکسیسم لنینیسم بومی و مستقل از شوروی و چین می‌دانستند. این جنبش مانند ایران به‌شدّت سرکوب و ده‌ها نفر از فعالین آن اعدام شدند ولی به «کالت» تبدیل نشدند. 🔹در فلسطین نیز جریانات چریکی مارکسیستی بودند که مهمترین آن جبهه خلق برای آزادی فلسطین به رهبری دکتر جرج حبش بود که شخصیت فردی خیلی جذابی داشت، ولی چون وجه دینی و پرستش شخصیت و ابداع آداب و مناسک وجود نداشت به «کالت» تبدیل نشد. 🔹وجه دینی یا صوفی- سَلَفی تشکیلات مجاهدین خلق آمیخته بود با الگوهای مارکسیستی و چریکی مُلهم از سازمان‌های بسته‌ی تروریستی انقلابیِ آمریکای لاتین که در همه‌ی دنیا گسترش پیدا کرده بود. ولی در ایران چون آمیخته شد با آن فرهنگ دینی و با آن پیش‌زمینه‌های تصوّف بومی ایرانی و سلفی‌گری مکتب قرآن تبریز حاج یوسف شعار، که عرض کردم، مختصّاتی ایجاد کرد که بستر مساعدی شد تا رجوی بتواند بر مبنای آن کیش و کالت خودش را ایجاد کند. 🔹باید اضافه کنم پایگاه وسیع نوجوان و جوان را که پس از انقلاب به مجاهدین خلق اضافه شدند. یعنی سازمان مجاهدین خلق از یک گروه کوچک ۲۰۰- ۳۰۰ نفره، که بخش عمده‌ی آنان زندانی بودند، تبدیل شد به تشکیلاتی گسترده و دارای چند ده هزار نفر هوادار که بخش عمده‌ی آن جوانان و نوجوانان مجذوب بودند. با اتکاء بر این فضا بود که رجوی توانست رهبری کاریزماتیک و شبه‌دینی خود را حاکم کند. 🔹در آن دوران نمونه‌ی دیگری را نمی‌شناسم که سازمانی بر بستر موج چریکی دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی تبدیل به «کالت» شده باشد. همه‌ی سازمان‌های چریک شهری دوران فوق در سراسر دنیا جریان واحدی بودند، ولی در هر کشور مختصّات خود را داشتند. شما می‌توانید درباره‌ی سازمان‌های چریک شهری آمریکای لاتین، که مادر جنبش‌های چریک شهری دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بودند، تحقیق کنید. هیچ‌کدام به «کالت» تبدیل نشدند. به‌رغم این‌که مبانی تشکیلاتی و نوع نگرش به تشکیلات شبیه به همان چیزی است که چریک‌های فدایی خلق یا مجاهدین خلق در ایران اقتباس کردند. پس برای شناخت علل فرارویی سازمان مجاهدین خلق به «کالت رجوی» باید به دنبال بسترهای بومی و فرهنگی داخلی رفت. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/30026 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌹🇮🇷🌹🍃 ؛ تطور از «سازمان» به «کالت»
🍃🌹🇮🇷🌹🍃 ؛ تطور از «سازمان» به «کالت» شبکه‌های سرّی و «استراتژی تنش» در ایران قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29978 ◀️ قسمت پنجم 🔶🔸موگویی: عضوگیری سازمان در قبل از انقلاب غالباً از قشر دانشجو و نخبه‌ی دانشگاه‌های معتبر کشور بود. چطور این اعضا زیر بار کالت شدن رفتند؟! در واقع کالت بر بستر جهل دینی و سیاسی و فردی افراد شکل می‌گیرد. چطور کسانی مثل زرکش، شاهسوندی، خیابانی و ده‌ها دانشجوی قبل از انقلاب که در طبقه‌ی بالای علمی و دینی کشور بودند و اهل خواندن نهج‌البلاغه و تفسیر قرآن، زیر بار کالت شدن سازمان رفتند؟! 💥استاد شهبازی: 🔹این روند تدریجی بود. ساواک در حوالی نیمه دهه‌ی ۱۳۵۰ موفق شد سازمان مجاهدین خلق و چریک‌های فدایی خلق را، که دو سازمان اصلی چریک شهری ایران بودند، در بیرون از زندان نابود کند. ساواک، هم با «عملیات نظامی» و هم با «عملیات نفوذی» و هم با «عملیات فرهنگی» توانست موفق شود. از جمله با «عملیات روانی و تبلیغاتی» که در خارج و داخل زندان برای ایجاد خصومت میان «جریان مذهبی» و «جریان مارکسیستی» انجام داد. مجموعه‌ی این عملیات‌ها موفقیت‌آمیز بود. 🔶🔸موگویی: می‌شود گفت چیزی که خودشان نامش را مبارزه چریکی گذاشته بودند، پس از دوران شکوفایی و تحرک در اواخر دهه‌ی ۴۰ و اوایل دهه‌ی ۵۰، در آستانه انقلاب پایان یافت و محدود شد به افرادی که در زندان‌ها بودند. یعنی در آستانه انقلاب دیگر چیزی از این جنبش باقی نمانده بود. 💥استاد شهبازی: 🔹از سال‌های ۱۳۵۲-۱۳۵۳ در درون چریک‌های فدایی خلق، نه مجاهدین خلق، موج ردّ مشی چریکی و مبارزه‌ی مسلّحانه علیه رژیم پهلوی شروع شد. این موج از درون بند سیاسی زندان عادل‌آباد شیراز آغاز شد؛ به سایر زندان‌ها گسترش پیدا کرد؛ به خارج از زندان‌ها راه یافت؛ و باور به چریکیسم یا مبارزه مسلحانه را، به‌شکلی که این‌ها عنوان می‌کردند، از نظر مبانی تئوریک مارکسیستی متلاشی کرد. 🔹به این ترتیب، در آستانه انقلاب اسلامی ایران هواداران مشی چریکی در دو سازمان فوق محدود شدند به بعضی افراد که زندانی بودند و تک‌وتوک کسانی که بیرون از زندان بودند ولی اهمیتی نداشتند، به‌خصوص پس از کودتای درون سازمانی تقی شهرام و تغییر ایدئولوژی سازمان به مارکسیسم و تبدیل شدن آن به سازمان پیکار. بخش مارکسیست شده‌ی سازمان یا همان سازمان پیکار به رهبری تقی شهرام مبارزه مسلحانه یا همان مشی چریکی را نیز ردّ کردند. این تحول تصادفاً با وقوع انقلاب ایران مصادف شد. 🔹همیشه درباره کارایی و تأثیرگذاری جنبش چریک شهری دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ ایران این را عرض می‌کنم که در بسیاری از کشورها موج چریکی دهه ۱۹۶۰ میلادی تأثیر گذاشت. این موج جهانی بود و به میان دانشجویان ایران نیز راه یافت و از آن اقتباس شد. ولی در هیچ جای دنیا نمی‌بینیم که جنبش چریکی فوق منجر به انقلاب شده باشد، به‌رغم این‌که در بعضی کشورها سازمان‌های چریک شهری بسیار قدرتمندتر و پرآوازه‌تر از ایران بودند و به حرکت‌های بزرگ تروریستی دست زدند. 🔹انقلاب ایران خاستگاه و بستر کاملاً متفاوتی داشت. جنبش چریکی شهری چه رخ می‌داد چه رخ نمی‌داد در ایران انقلاب می‌شد. چریک‌های شهری ایران این خوش‌شانسی را داشتند که به‌دلیل وقوع انقلاب و سقوط حکومت پلیسی شاه ناگهان با پایگاه وسیعی در بین جوان‌ها و نوجوان‌های مجذوب مواجه شوند. 🔹پس از انقلاب، پایگاه اصلی مجاهدین خلق شاخه‌های دانش‌آموزی و دانشجویی آن بود. طبق تخمین من، سازمان مجاهدین خلق پس از انقلاب، در سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰، حدود ۵۰ هزار نفر هوادار داشت که به‌طور عمده در دانشگاه‌ها و مدارس بودند. این بدنه تازه‌کار بود. طیف وسیعی بود که تحت تأثیر جاذبه‌های ماجراجویانه و نیمه‌اسطوره‌ای دوران مبارزه مسلحانه علیه حکومت پهلوی جذب سازمان شدند. رجوی در درون زندان موقعیت خود را به‌عنوان لیدر تحکیم کرده و توانسته بود بقیه‌ی چهره‌های سازمان را مقهور خود کرده و حاکمیت خودش را مستقر کند. آن حلقه‌ای که رجوی در اطراف خودش ایجاد کرده بود، افرادی مثل منصور بازرگان و ابریشمچی و عباس داوری و علی‌محمد تشید و غیره، گروهی از افراد سابقه‌دار سازمان ولی مطیع کامل رجوی بودند. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/30080 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 بخش پنجم: سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری مقاله یکم: نقشه راه آکادمی علوم سیاسی آمریکا ۱. قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/29873 ◀️ قسمت ۹۰م 🔹جدال «خیر» و «شر» در فلسفه‌ی سیاسی سکولار را گرچه 👈 هانا آرنت 👉 به صحنه‌ی بحث‌های عمومی کشاند؛ و 👈 عزت‌الله فولادوند 👉 و 👈 خشایار دیهیمی 👉 بر مبنای آن ایرانیان را 👈 «آلت شر» 👉 نامیدند؛ اما در آستانه‌ی وقوع سلسله کودتاهای مخملی اروپای شرقی یک اتفاق مهم افتاد. 🔹روز سوم سپتامبر ۱۹۸۷ وقتی ساموئل هانتینگتون در مقام رئیس هشتاد و سومین نشست سالانه‌ی آکادمی علوم سیاسی آمریکا از واشنگتن‌دی‌سی به شیکاگو رفت تا به صورت‌بندی مأموریت‌های «سیاستمداران اصلاح‌طلب» بپردازد، گفت: "نظام جمهوری اسلامی ایران «یک شر بدتر از نظام‌های استالین و هیتلر» است که «هر وسیله و هر میزان خشونتی در راه سرنگونی آن مشروع است.»" (۲) 🔹پیشنهاد استراتژیست پنتاگون برای براندازی جمهوری اسلامی گسترش «علم سیاست دموکراتیک» بود؛ تئوری‌ای که خیلی سریع مبنای کنش‌های سیاسی اصلاح‌طلبان ایرانی را ساخت و به‌عنوان تز مرجعِ «گذار به دموکراسی» در دانشگاه تهران تدریس شد. (۳) 🔹ساموئل هانتینگتون، جوزف نای، جین شارپ و فرانسیس فوکویاما چهره‌های نامدار حلقه‌ای هستند که آنان را «فلاسفه پنتاگونی» می‌نامیم. هر ۴ نفر، فارغ‌التحصیل دانشگاه هارواد و از پژوهشگران ارشد بنیادهای راکفلر، فورد و کارنگی به‌شمار می‌رفتند. هر ۴ نفر، از استراتژیست‌های وزارت دفاع آمریکا بودند. هر ۴ نفر، برخلاف نسل فیلسوفان یهودی و روشنفکران لیبرال نه‌تنها به افشای هویت جاسوسی خود حساسیت نشان نمی‌‌دادند، بلکه با اشتیاق برای دستیابی به مناصب امنیتی می‌کوشیدند و هسته‌ی راهبری و نظریه‌پردازی کودتای مخملی را می‌ساختند. 🔹برای نمونه؛ ساموئل هانتینگتون در پنتاگون کرسی دائم مطالعات استراتژیک دفاعی را داشت. (۴) جین شارپ در تربیت تیم‌های عملیاتی سیا ایفای نقش کرد. (۵) جوزف نای در دولت بیل کلینتون به معاونت امنیتی وزارت دفاع آمریکا رسید (۶) و فرانسیس فوکویاما تا بالاترین رده‌های پژوهشگاه تحقیقاتی دفاعی پنتاگون ترقی کرد. (۷) 🔹هر ۴ نفر تئوری‌های سیاسی‌ای را صورت‌بندی کردند که به مبانی استراتژیک آمریکا در قرن ۲۱ بدل گشت. هانتینگتون نظریه علم سیاست و اصلاحات سیاسی و کتاب موج سوم دموکراسی ارائه داد. (۸) جوزف نای برای نخستین بار از تئوری قدرت نرم در مقام دینامیزم درونی جنگ‌های نرم آمریکا سخن گفت. (۹) جین شارپ، استراتژی مبارزه مدنی را برای گذار از دیکتاتوری به دموکراسی منتشر ساخت (۱۰) و فرانسیس فوکویاما رساله پایان تاریخ را در ژورنال نشنال اینترست چاپ کرد. (۱۱) 🔹ساموئل هانتینگتون، رهبر ایدئولوژیکِ فلاسفه پنتاگونی، سال‌ها صاحب مسئولیت‌‌های رسمی امنیتی بود. زندگی آکادمیک او در دهه ۱۹۵۰ تنها پیرامون نظریه‌پردازی نظامی متمرکز گشت، (۱۲) اما از سال ۱۹۶۵ برای تدوین الگوی «توسعه لیبرالیستی» و «گذارهای دموکراتیک» در پروژه مشترک مرکز امور بین‌المللی دانشگاه هاروارد با بنیادهای فورد، کارنگی و راکفلر مشارکت کرد (۱۳) و پس از ۳ سال، کتاب "سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی" را به چاپ رساند. (۱۴) سال ۱۹۷۷، همراه دوست قدیمی‌اش زبیگنیو برژینسکی به شورای امنیت ملی پیوست. و در دوره بحران امنیتی آمریکا به هنگام پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جیمی کارتر او را به عنوان «هماهنگ‌کننده امنیتی کاخ سفید» برگزید. (۱۵) 🔹وقتی ویلیام کیسی، رئیس آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا در ۱۴ ژانویه ۱۹۸۳ فرمان سِرّی راهکارهای امنیت ملی شماره ۷۷ را به امضاء رونالد ریگان رساند، (۱۶) هانتینگتون پژوهش‌های خود را پیرامون گذارهای دموکراتیک در کشورهای جهان متمرکز ساخت و یک سال بعد، رساله‌ی "آیا کشورهای بیشتری دموکراتیک می‌شوند؟" را در ژورنال علوم سیاسی منتشر کرد. (۱۷) 🔹این رساله، هسته اصلی تئوری موج سوم دموکراسی به شمار می‌رود که در ایران به «کتاب مقدس براندازان» مشهور است. سال ۱۹۸۶، همان زمان که او بر کرسی ریاست انجمن علوم سیاسی آمریکا تکیه زد، وزارت دفاع و وزارت خارجه ایالات متحده به‌دنبال دانشمندی می‌گشتند تا پُست «استراتژیست امور دفاعی» را به او بسپارند. (۱۸) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/30082 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌹🇮🇷🌹🍃 ؛ تطور از «سازمان» به «کالت»
🍃🌹🇮🇷🌹🍃 ؛ تطور از «سازمان» به «کالت» شبکه‌های سرّی و «استراتژی تنش» در ایران قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/30026 ◀️ قسمت ششم ... در چنین فضایی، رجوی سازمان مجاهدین را به‌سوی «تروریسم کور» علیه نظام نوخاسته‌ی جمهوری اسلامی ایران هدایت کرد. 🔹رجوی پس از فشاری که در فاز تروریستی دهه‌ی ۶۰ بر سازمان وارد آمد، در پناه حاکمیت مخوف امنیتی- پلیسی حکومت صدام در عراق توانست جایگاه خودش را به‌عنوان رهبر کالت کاملاً تثبیت کند. در این جایگاه، او کسی است مثل شیوخ و اقطاب بعضی فرقه‌های دراویش. 🔹رقبا یا مخالفین یا آدم‌های استخوان‌دار قدیمی درون سازمان مجاهدین خلق، که احتمال داشت زمانی موی دماغ رجوی شوند، به‌تدریج تصفیه شدند. و باقیمانده‌ی آنان در مرداد ۱۳۶۷ به عملیات فروغ جاویدان (عملیات مرصاد) اعزام شدند تا کشته شوند. 🔹این پرسش مطرح است که چرا رجوی کادرهای باسابقه‌ی سازمان را به عملیات مرصاد فرستاد که به‌منزله‌ی قتلگاه بود؟! بالاخره هر سازمانی کادرهای قدیمی و برجسته‌ی خودش را حفظ می‌کند. از منظر من، رجوی عامدانه به‌دنبال حذف اینان بود. 🔹این‌که فرمودید اعضای اولیه سازمان مجاهدین خلق آدم‌های تحصیل‌کرده بودند صحیح است. بله، عموماً تحصیل‌کرده و بسیار نخبه بودند. ولی مجذوب شدن و فراتر از آن رسیدن به مرحله‌ی ذوب در سازمان ربطی به هوش و نخبگی و تحصیلات دانشگاهی ندارد، به عوامل دیگری بستگی دارد. 🔹برای نمونه به 👈 «فرقه مریمیه» 👉 نگاه کنیم. مریمیه را فردی به‌نام 👈 فریتیوف شوان 👉 بنیان نهاد و با مرگ شوان (۱۹۹۸) رهبری آن به 👈 مارتین لینگز 👉 (متوفی ۲۰۰۵) و سپس به 👈 سیدحسین نصر 👉 انتقال یافت. 🔹این فرقه به‌شدّت نخبه‌گرا است؛ قریب به هشتاد سال قدمت دارد و از ابتدا بسیار بسته و رازدار و در نتیجه تا سال‌های اخیر ناشناخته بود. بسیاری از اعضای آن تحصیلات عالی آکادمیک در غرب داشتند و تعدادی از آنان شخصیت‌های عالی علمی بودند که مسلمان شده و به‌شدّت شیفته‌ی اسلام بودند. 🔹شوان آنان را بر بنیاد گرایشی که در غرب به تصوف اسلامی وجود دارد، جذب کرد. یعنی آن چیزی که بیشتر موجب شد مسلمان شوند، همین جاذبه‌ی تصوف اسلامی بود. شوان توانست بر اساس این تعلّق، طریقت صوفی متشکّل از این افراد را، که بعضاً آدم‌های بزرگی بودند، از طریقتی معمولی تبدیل کند به فرقه‌ای مطیع رهبر و حتی دارای مناسک جنسی که در کتاب 👈 «مریمیه» 👉 شرح داده‌ام. 🔹مریمیه نمونه‌ای است که نشان می‌دهد افراد تحصیل‌کرده و برجسته هم می‌توانند مستعد باشند برای گروش به «کالت». 🔶🔸موگویی: 🔹فرمودید سازمان حدود ۵۰ هزار نفر از دانش‌آموزان و دانشجویان را عضوگیری کرد. سؤال جدّی این است که سازمان در بهمن ۵۷ با ۱۵۰ نفر از زندان آزاد می‌شود، چطور در عرض چند ماه این تعداد را جذب کردند؟ چطور در مدت کوتاهی به میلیشیا تبدیل شدند؟ 💥استاد شهبازی: 🔹عرض نکردم سازمان ۵۰ هزار عضو دانش‌آموز و دانشجو داشت. عرضم این بود که این حدود هوادار داشت به‌طور عمده در مدارس و دانشگاه‌ها. تفاوت است میان «عضو» و «هوادار». 🔹در سال‌های اولیه پس از انقلاب، تا استقرار در عراق، سازمان مجاهدین در عضوگیری بسیار سخت‌گیر بود و تعداد کمی را به عضویت درآورد که عمدتاً همان نیروهای قدیمی پیش از انقلاب بودند. در سال ۱۳۶۰ تعداد اعضای سازمان مجاهدین فقط ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر گزارش شده است که خیلی فاصله دارد با چند ده هزار هوادار. 🔹سازمان از ابتدا جریانی بود که بر اساس مشی مسلحانه ایجاد شده و در فضای خشن پلیسی زمان شاه به اقداماتی دست زد که برای بخشی از نسل جوان آن زمان جاذبه داشت ولی این تأثیر فراگیر نبود. 🔹از زمان راهپیمایی‌های تهران در شروع انقلاب در اواخر سال ۵۶ و سال ۵۷ یادم است که مجاهدین، که تازه از زندان آزاد شده بودند، سعی می‌کردند بدون بالا بردن پرچم مستقل خود در جاهایی هدایت تظاهرات را به دست گیرند. از تیپ و شعارهایشان معلوم بود که مجاهدین خلق هستند. مردم مقاومت می‌کردند و هیچ‌وقت نتوانستند شعارهایشان را عمومی بکنند. سازمان‌یافته می‌آمدند و بلندگو و وانت داشتند. 🔹انقلاب که پیروز شد، به دلیل همان جاذبه‌های مبارزه چریکی برای نسل جوان و نوجوان، پایگاه قابل توجه چند ده هزار نفره پیدا کردند که البته قابل مقایسه با پایگاه اجتماعی نظام نبود. ولی بر بنیاد همین پایگاه توانستند جامعه را به سمت تعارض ببرند و موج مهم تروریستی ۱۳۶۰ را ایجاد کنند. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/30128 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 بخش پنجم: سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری مقاله یکم: نقشه راه آکادمی علوم سیاسی آمریکا ۲. قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/30030 ◀️ قسمت ۹۱م 🔹هانتینگتون که بر ریاست انجمن علوم سیاسی آمریکا تکیه زد، وزارت دفاع و وزارت خارجه ایالات متحده به‌دنبال دانشمندی می‌گشتند تا پُست «استراتژیست امور دفاعی» را به او بسپارند. (۱۸) صاحب این منصب، برپایه‌ی سنتی قدیمی، نقش «عقل منفصل امنیتی» را برای هر دو وزارتخانه بازی می‌کرد. 🔹در نظر آنان، گزینه‌ای بهتر از ساموئل هانتینگتون وجود نداشت؛ کسی که در سی سالگی‌اش با نگارش کتاب سرباز و دولت (۱۹۵۷) صاحب پرنفوذترین تئوری در حیطه روابط نظامی آمریکا به‌شمار می‌رفت (۱۹) و در پنجاه سالگی‌اش به‌عنوان پایه‌گذار و سردبیر مجله فارین پالیسی، یکی از ده متفکر کلیدی بلوک غرب لقب گرفت. 🔹با قبول پُست «استراتژیست امور دفاعی» و در آستانه ۶۰ سالگی به حلقه مرکزی پروژه‌ای راه یافت که آن را «دستور کار امنیتی دائم آمریکا» می‌دانند: «کودتای مخملی». 🔹هانتینگتون در مقام رئیس هشتاد و سومین نشست سالانه انجمن علوم سیاسی آمریکا با ارائه نظریه‌ی علم سیاست و اصلاحات سیاسی گفت: "نمی‌توان کسی را «عالِم سیاست» نامید، مگر ابتدا «علم دموکراتیک سیاست» و آرمانشهر آمریکایی را پذیرفته باشد." (۲۰) چون این علم از سال ۱۹۴۵ «به کامل‌ترین وجه در ایالات متحده نشو و نما یافته و این کشور، نخستین و کامل‌ترین دموکراسی در جهان متجدد است.» (۲۱) 🔹سپس با ستایش از لخ‌والسا، رهبر جنبش همبستگی لهستان، به ضرورت «تربیت سیاستمداران اصلاح‌طلب توسط دانشگاه‌های آمریکایی» پرداخت؛ سیاستمدارانی «عملگرا» که با ایجاد نهادهای دموکراتیکِ باثبات، «آهسته و پیوسته» در فکر سرنگونی رژیم‌های ضدآمریکایی در کشورشان هستند. (۲۲) 🔹او با تحلیل آرایش سیاسی جهان، جمهوری اسلامی ایران را «شَرّی بدتر از نظام‌های هیتلر و استالین» دانست و از ایجاد «ارتش رستگاری دموکراتیزاسیون» برای فروپاشی چنین رژیم‌هایی سخن گفت. (۲۳) 🔹نظریه‌ی "علم سیاست و اصلاحات سیاسی" به‌عنوان بیانیه هدف آکادمی پذیرفته شد تا تکلیفِ «رسالت حرفه‌ای علم سیاست» را در عرصه جهانی مشخص کند و نیز برپایه‌ی روایت هانتینگتون به تمایز ۲ مفهوم «خیر» و «شر» بپردازد: "عالمان علم سیاست می‌خواهند «عملی خیر» انجام دهند. آن‌ها می‌خواهند دانش مربوط به زندگی سیاسی را گسترش دهند. لیکن همچنین آرزومندند تا دانش را برای «اصلاحات سیاسی» به کار برند؛ یعنی به توسعه و ترویج «دموکراتیزاسیون» میل دارند. از نظر تاریخی، «علم سیاسی» و «دموکراسی» گرایش داشته‌اند که تواماً و به همراه هم توسعه یابند." (۲۴) 🔹آکادمی علوم سیاسی آمریکا در واقع علم را به ۲ بخش «خیر» و «شرّ» تقسیم می‌کند و به «خودی» و «غیرخودی»سازی در حوزه دانش دست می‌زند؛ مرزکشی‌ای که در حوزه فلسفه نیز کاملاً آشکار است. سِر کارل پوپر و ریچارد رورتی نیز در مقام بزرگترین فلاسفه معاصر غرب، فلسفه را شامل ۲ بخش «مسائل استبدادی فلسفی» و «موضوعات دموکراتیک فلسفی» می‌دانستند و هر دو می‌گفتند: "سوال از ماهیتِ دموکراسی لیبرال از نوع «سؤالات اقتدارگرا» است و ما وظیفه‌ای برای پاسخ دادن به چنین پرسش‌هایی نداریم." (۲۵) 🔹همین گرایش به خودی و غیرخودی‌سازی علم و فلسفه، طبعاً کار را به جایی رساند که هانتینگتون هم گفت «عمل خیر سیاسی» یعنی «اصلاحات آمریکایی» برای تحقق دموکراتیزاسیون: "پیدایش «علم سیاست» بخشی از جنبش گسترده اصلاحات ترقی‌خواه در زندگی سیاسی و فکری ایالات متحده در اواخر سده‌ی نوزدهم بود. این ارتباط تاریخی خاص بین «علم سیاست» و «اصلاحات سیاسی» مبتنی بر یک اساس منطقی است… ما تنها یک «علم سیاست دموکراتیک» داریم که نخست و به کامل‌ترین وجه در آمریکا رشد یافته است؛ چرا که ایالات متحده نخستین و کامل‌ترین «دموکراسی» در جهان متجدد است. به همان حد که دموکراسی یک «نظام جهان‌شمول» حکومت است، این علم هم یک «علم جهان‌شمول» است. (۲۶) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/30130 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌹🇮🇷🌹🍃 ؛ تطور از «سازمان» به «کالت»
🍃🌹🇮🇷🌹🍃 ؛ تطور از «سازمان» به «کالت» شبکه‌های سرّی و «استراتژی تنش» در ایران قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/30080 ◀️ قسمت هفتم 🔹با گذشت چند دهه از ترورهای دهه‌ی ۶۰ به بازنگری درباره‌ی نقش مجاهدین خلق در حوادث پس از انقلاب نیاز داریم. برخلاف گذشته، امروزه معتقدم که «کانون‌هایی پنهان» از مجاهدین خلق برای «عملیات‌های پوششی» استفاده کردند. یعنی کانون‌هایی تلاش کردند مجاهدین خلق را به این سمت سوق دهند، البته با همدستی کامل خود رجوی، که از نظر من از درون زندان قبل از انقلاب با این کانون‌ها همکاری داشت، تا مجاهدین خلق را تبدیل کنند به «جریانی پوششی» که بتوانند تمامی «حرکت‌های تروریستی» را به نام آن استتار کنند. 🔹یعنی قبول ندارم که همه‌ی ترورهایی که شد کار مجاهدین خلق بود. بلکه آن‌ها را به این سمت بردند تا به پوشش بسیار بزرگی تبدیل کنند. همین الان هم بعضی کارهای تروریستی به منافقین نسبت داده می‌شود در حالی که در مواردی قطعاً می‌دانیم که کار کالت رجوی نیست. 🔹در مورد فرقان نیز همین نظر را دارم، یعنی ترورهای فرقان کاملاً با نقشه و فکر انجام شد و گزینش چهره‌های هدف برای ترور، به‌ویژه شهید مطهری و سپهبد قرنی و حاج مهدی عراقی، کاملاً هدفمند بود و هر یک دلیل بسیار مهمی داشت. 🔹از دوران استقرار در عراق وضع سازمان مجاهدین خلق از نظر کیفیت نیروها با وضع قبل از انقلاب و سال‌های اولیه انقلاب به‌کلّی متفاوت می‌شود. یعنی اگر در شروع کار در نیمه‌ی دوم دهه‌ی ۱۳۴۰، دانشجویان نخبه عضو سازمان شدند، در دوران جدید اعضای سازمان تقلیل پیدا می‌کند به نیروهای سطح پائین که تنها شاخص آن‌ها «اطاعت از تشکیلات» و «پذیرش رهبری کالت» (رجوی) است. 🔹در آن دوران به جذب نیرو از میان اسرای جنگی ایران از درون اردوگاه‌های بعثی روی آوردند. و الان هم می‌بینید که سیاهی لشکرهای آنان در تجمّعات و راهپیمایی در اروپا و آمریکا افرادی هستند که پناهنده شدند یا می‌خواهند پناهنده شوند و در پی حمایت برای اخذ پناهندگی یا تداوم زندگی در غرب هستند و سازمان مجاهدین خلق با ایجاد چترهای حمایتی آن‌ها را جذب می‌کند. یعنی تفاوت پایگاه اجتماعی سازمان در سه دهه‌ی ۵۰ و ۶۰ و ۷۰ به‌روشنی قابل مشاهده است. 🔶🔸موگویی: گفتید «کانون‌هایی» سازمان را اداره می‌کنند و رجوی قبل از انقلاب در خدمت این «کانون‌ها» قرار گرفت. در این‌باره کمی توضیح دهید. 💥استاد شهبازی: 🔹درباره‌ی رفتار مسعود رجوی در دهه‌ی ۱۳۶۰ تحلیل‌های مختلفی وجود دارد. یک تحلیل بسیار رایج، رجوی را فردی متوهّم می‌داند که به‌دلیل غرور افراطی و بر اساس محاسبه‌های اغراق‌آمیز و دور از واقعیت به اقدامات ماجراجویانه‌ای دست زد که در حکم خودکشی بود. 🔹منظور اعلام جنگ مسلحانه در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و سپس عملیات فروغ جاویدان یا همان مرصاد در مرداد ۱۳۶۷ است. ترورهای دهه‌ی ۶۰، فضای سیاسی باز و متکثّر پس از انقلاب را عمیقاً دگرگون کرد و بر حیات سیاسی و به تبع آن فرهنگی و اقتصادی ایران تأثیرات بسیار عمیق گذاشت. 🔹مورد مهم دوم همان عملیات فروغ جاویدان است که با پایان‌یافتن جنگ، قشون نظامی کوچک کالت رجوی، مرکب از چهار پنج هزار نفر یعنی در حد یک تیپ، به‌شکلی احمقانه وارد ایران شد و طبعاً قتل‌عام شدند. 🔹تحلیل اول معتقد است که غرور یا حماقت یا توهّم شدید مسعود رجوی و تبعیّت کورکورانه‌ی کالت از فرامین رجوی باعث این عملیات‌ها شد. بر اساس این تحلیل، برخی معتقدند که لابد رجوی با یقین به پیروزی و سقوط نظام، عملیات فروغ جاویدان را انجام داد و حتماً دارای پشتوانه‌ی قوی در تهران و سایر شهرها بود و با اتکاء به این پشتوانه، عملیات کرد وگرنه دیوانه نبود که چنین کاری بکند. 🔹از نظر من، اقدامات ماجراجویانه و ظاهراً متوهمانه یا احمقانه رجوی، به‌ویژه «تروریسم کور» دهه‌ی ۱۳۶۰ و سپس «عملیات فروغ جاویدان» در مرداد ۱۳۶۷، معطوف به اهداف دیگری بود غیر از پیروزی سازمان مجاهدین خلق، یعنی ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی ایران و تصرف قدرت سیاسی توسط آنان، و «کانون‌هایی» فراتر از مجاهدین خلق این اهداف را تعیین کردند و از طرق مختلف، به‌ویژه از طریق مسعود رجوی، سازمان فوق را به این سمت سوق دادند. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/30180 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 بخش پنجم: سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری مقاله یکم: نقشه راه آکادمی علوم سیاسی آمریکا ۳. قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/30082 ◀️ قسمت ۹۲م 🔹اصلاحات سیاسیِ دموکراتیک یا «دموکراتیزاسیون آمریکایی» هدف استراتژیکِ علوم انسانی سکولار است. 🔹فلسفه سیاسی معاصر برپایه تحقق ایدئولوژی «لیبرال سرمایه‌داری» صورت‌بندی شده است و هیچ فرجام و غایت دیگری برای آن متصور نیست. اگر فلسفه‌ای با این هدف همخوان باشد، «خیر» است و مبارک؛ و اگر راهی دیگر برود «شرّ» است و نامیمون. 🔹آکادمی علوم سیاسی آمریکا راهبرد مبارزه با فلسفه‌ها و نظام‌های سیاسی معارض با دموکراسی را چنین ترسیم می‌کند: "باید آن نظام سیاسی را «اسوه‌ی شرارت» و بدترین نظام ممکن توصیف کرد و بنابراین، از هرگونه تماس و همکاری با آن باید اجتناب ورزید. در نتیجه، باید به کلی «محو» و «نابود» شوند. این یک استراتژی ساده و موثر است. تمرکز بر یک «شرّ» که شرارتش را نمی‌توان انکار کرد انزجاری اخلاقی ایجاد می‌کند. بسیج سیاسی (علیه آن را) تسهیل می‌کند. هدفی روشن، ساده و متحدکننده به دست می‌دهد؛ در عین حال از پرداختن به این موضوع تفرقه‌افکنانه پرهیز می‌کند که چه چیزی باید جایگزین آن شرّ شود. اگر نظام سیاسی موجود، بدترین نظام ممکن باشد، آن‌گاه عملاً هر وسیله‌ای و هر میزان خشونت، در راه سرنگونی آن مشروع است." (۲۷) 🔹بیانیه هدف آکادمی علوم سیاسی آمریکا سپس به رژیم‌هایی که «اسوه شرارت» هستند می‌پردازند و نظام جمهوری اسلامی ایران را «یک شرّ بدتر از نظام‌های استالین و هیتلر» می‌خواند (۲۸) که «هر وسیله و هر میزان خشونتی در راه سرنگونی آن مشروع است.» (۲۹) 🔹اما پیشنهاد عالمان سیاسی آمریکا برای سرنگونی این نظام، پیشبرد «اصلاحات سیاسی دموکراتیک» در کنار تحریم‌های گسترده برای فروپاشی ایدئولوژیک رژیم و فلج کردن سیستم عصبی دولت تا رسیدن به موقعیت وقوع انقلاب مخملی است، نه یک حمله نظامی خونین؛ پس باید به سمت گسترش «علم سیاست دموکراتیک» در ایران رفت: "«علم سیاست» برای رژیم‌های اقتدارگرا [ضد آمریکایی] بسیار «خطرناک» است، چون «دانشجویان» این رشته که در آمریکا تحصیل می‌کنند، به نیرویی جدّی برای تحقق فرآیند «دموکراتیزاسیون» تبدیل خواهند شد. پیدایش دموکراسی به توسعه علم سیاست کمک می‌کند و توسعه علم سیاست هم در پیدایش و باثبات‌سازی دموکراسی مشارکت می‌کند. عالمان علم سیاست صلاحیت این را دارند که راه‌هایی را برای کشورهایی که هنوز دموکراسی در آن‌ها محقق نشده، ارائه دهند." (۳۰) 🔹آکادمی همچنین نقش بنیادهای آمریکایی مانند بنیاد فورد را برای تاسیس دپارتمان‌های علوم سیاسی در دانشگاه‌های کشورهای جهان سوم می‌ستاید و نقش آنان را رکنی از فرآیند فروپاشی ایدئولوژیک کشورهای دیگر می‌داند. (۳۱) وانگهی، تاسیس یک «ارتش رستگاری» را برای براندازی کشورهای ضدآمریکایی پیشنهاد می‌دهد: "«ارتش رستگاری دموکراتیزاسیون» که «با مهندسی سیاسی به نجات جهان کمک می‌کند» و شعاری دارد: «جهان را نجات بده، آهسته و پیوسته.»" (۳۲) همان تئوری‌‌ای که آن را «جنگ نرم» می‌نامیم و طبق تلقی آکادمی علوم سیاسی آمریکا بنیادی‌ترین درس سیاست در عصر حاضر است: "بنیادی‌ترین «درس سیاست» این است که هیچ میان‌بری برای «رستگاری سیاسی» وجود ندارد. اگر می‌باید جهان را نجات داد و نهادهای دموکراتیک در آن ایجاد شوند، باید از مجرای «اصلاحات تدریجی و فزاینده» توسط مردان و زنان واقع‌نگر، میانه‌رو و با حالت «آهسته و پیوسته» صورت پذیرد. این پیامِ تامل‌برانگیز، اما امیدبخشِ «رشته‌ی علوم سیاسی» است." (۳۳) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/30182 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🍃🌹🇮🇷🌹🍃 ؛ تطور از «سازمان» به «کالت»
🍃🌹🇮🇷🌹🍃 ؛ تطور از «سازمان» به «کالت» شبکه‌های سرّی و «استراتژی تنش» در ایران قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/30128 ◀️ قسمت هشتم 🔹همان‌طور که گفتم، «کالت رجوی» تطوّر «سازمان مجاهدین خلق» بود بر محور «پرستش رجوی» که از درون زندان زمان شاه آغاز شد. و پس از انقلاب تا زمان بنی‌صدر سیر تطوّر آن از «سازمان سیاسی» به «کالت»، به نقطه‌ی مطلوب رسید. و بعداً با «انقلاب ایدئولوژیک» شکل نهایی یافت. 🔹سازمانی که تبعیّت کورکورانه از رهبرش دارد می‌تواند به‌عنوان اهرمی بسیار مناسب برای رسیدن به اهداف «کانون‌های مخفی» عمل کند، یعنی همان «کانون‌هایی» که به رهبر بلامنازع شدن رجوی یاری رسانیدند. و این راه را از طریق اعدام و حذف رقبایش از زمان شاه هموار کردند. اسم این کانون‌ها را «شبکه» می‌گذارم و بعداً توضیح می‌دهم که منظورم چیست. -------------- https://eitaa.com/salonemotalee/28577 -------------- 🔹این کالت دارای کارکردهای معینی است که «شبکه» برایش تعریف کرده و از طریق شخص مسعود رجوی، و هسته‌ی کوچک پیرامون او، این کارکردها را تحقّق می‌بخشید. 🔹اگر این کارکردها را آن‌گونه بدانیم که من می‌بینم، نمی‌توانیم ادعا کنیم که چون «تروریسم کور» دهه ۱۳۶۰ شکست خورد یا عملیات فروغ جاویدان به سرعت و شدّت سرکوب شد، پس این دو عملیات عظیم به اهداف خود نرسیدند. ولی اگر اهداف این دو عملیات بزرگ را همان بدانیم که اعضای کالت رجوی می‌گویند، و خیلی‌ها این‌طور تصور می‌کنند و من نیز قبلاً این‌طور می‌دیدم، یعنی «ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی»، قطعاً دو عملیات فوق با «شکست فاحش» به پایان رسیدند. 🔹اما اگر اهداف این دو عملیات را کارکردی بدانیم که «شبکه» برایش تعریف کرده، باید بررسی شود که این دو عملیات به اهدافش رسیده یا خیر. برای این کار باید عملیات مجاهدین با دقت و از منظر جدیدی شناخته و تحلیل شود. 🔹از نظر من، بخشی از ترورها کار خودِ مجاهدین بود ولی بخشی، مانند انفجار ۸ شهریور ۱۳۶۰ دفتر نخست‌وزیری و شهادت رئیس‌جمهور (رجایی) و نخست‌وزیر (باهنر)، فراتر از مجاهدین است. این همان کارکرد واقعی مجاهدین است، یعنی استتار اقدامات تروریستی «شبکه» در چهل ساله‌ی پس از انقلاب که هماره کالت رجوی مسئولیت آن را متقبل شده تا این «کل» ناشناخته بماند. 🔶🔸موگویی: هدف واقعی از «تروریسم کور» دهه‌ی ۱۳۶۰ و نیز «عملیات فروغ جاودان» مرداد ۱۳۶۷ چه بود؟ 💥استاد شهبازی: 🔹عرض کردم که برخلاف تحلیل رایج و جاافتاده، اهداف واقعی این دو پروژه‌ی بزرگ نمی‌توانست «ساقط کردن نظام» باشد. اگر کالت رجوی را از ابزارهای مهم «شبکه‌ی پنهانی» بدانیم که از آن استفاده می‌کند؛ برای دو کارکرد اصلی: ۱) استتار عملیات شبکه، ۲) تأثیرگذاری و جهت‌دهی (مانیپولاسیون) نظام جمهوری اسلامی ایران، «تروریسم دهه‌ی ۱۳۶۰» و «عملیات فروغ جاویدان» یک هدف مشترک را دنبال می‌کردند که «رادیکالیزه و سکتاریزه کردن جمهوری اسلامی» بود و «مانیپولاسیون» یعنی «دستکاری در فرایند طبیعی تطوّر نظام سیاسی ایران». می‌توان گفت که عملیات ۱۳۶۷ فاز نهایی این پروژه بود. 🔹کادرها و اعضای مجاهدین این اهداف واقعی را نمی‌شناختند و مانند رعایایی مطیع به قربانگاه می‌رفتند. «کانون‌هایی» که هدایت مجاهدین خلق را به‌دست داشتند، به‌طور عمده از طریق مسعود رجوی، خود این سازمان را نیز به‌عنوان سازمانی چپ‌گرا منهدم و به گروهی مزدور شبیه به ارتش‌های خصوصی موسوم به مرسنری‌ها تبدیل کردند. «مرسنری» به مزدورانی گفته می‌شود که از سوی کمپانی‌ها و بعضی دولت‌های غربی، مانند بلژیک، برای جنگ در مستعمرات آفریقا و آمریکای لاتین استخدام و اعزام می‌شدند. 🔹اگر مجاهدین خلق پس از انقلاب راهکاری شبیه به مشی حزب توده و به تبع آن سازمان فدائیان خلق (اکثریت) در پیش گرفته بود، یعنی همکاری با نظام، و بهانه‌ای به دست نمی‌داد برای تند شدن فضای سیاسی و حذف شدن سازمان فوق و به تبع آن سایر سازمان‌های چپ‌گرا، امروزه نیز حضور داشتند چون بهانه‌ای برای حذف‌شان نبود و همان فرایند سال‌های اولیه‌ی پس از انقلاب تداوم پیدا می‌کرد و شاید الان نیز در مجلس، قدرتمند یا ضعیف، حضور داشتند. 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/30251 🇵🇸🔸🌺🔸 -------------- "سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی 📚 @salonemotalee