فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 واکنش افسر سابق CIA بعد از دیدن عکس حاج قاسم در خط مقدم ...
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🍃🌸🍃
✡ #شناخت_تمدن_شیطانی_غرب ✝
یهود و فرهنگسازی. ۲
📖 مقاله اول؛
🔮 #تمدن_شیطان
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9664
قسمت دوم؛
🔹روم شرقی از هجمه قرون وسطی مصون ماند و آنچه پس از این در تاریخ -از جمله تاریخ اسلام- بهنام روم مشهور است، این بخش شرقی از آن است که تا شروع رنسانس به حیات خود ادامه داد.
در بخش غربی که فئودالها و شوالیهها به حاکمیت رسیده بودند، جریان علم و دانش و تمدنسازی به شکلی ضعیف و نه مشابه آنچه در سرزمینهای اسلامی اتفاق افتاد، تنها در کلیسا پیگیری میشد.
این ایفای نقش مهم در حفظ علم و دانش در آن شرایط بحرانی، بعدها به عنوان “انحصاری کردنِ دانش” اتهامی جدی متوجه کلیسا نمود.
🔹ادبیات، فلسفه، منطق، ریاضیات، و نجوم، مواد درسی و علمی دیرهای راهبان مسیحی بود که اختصاص به امر آموزش داشت.
در این دیرها ظاهراً برخلاف آنچه در تمدن اسلامی گسترش یافت، خبری از علوم تجربی نبود.
همین امر، اندک اندک منجر به دورشدن کلیسا از مردم و فراهم شدن زمینه شکلگیری پروتستانتیزم شد.
🔹امور کلیسا به شکل متمرکز و زیر نظر پاپ از طریق سراسقفها که بر تمامی کلیساهای یک کشور نظارت داشتند، و جدا از حاکمیت فئودالها اداره میشد.
فئودالها حق دخالت در امور کلیسا را نداشتند و این امر در طول زمان قدرت زیادی برای پاپ و کلیسا ایجاد نمود.
🔹از لحاظ سیاسی و اجتماعی نیز ساکنشدن این اقوام همراه با مسیحیشدن آنان صورت گرفت.
شارلمانی پادشاه فرانکها که بزرگترین پادشاه اروپا در نیمه نخست قرون وسطا دانسته شده، با همراهی پاپ، مسیحیت را در اروپا گسترش داد.
پس از شارلمانی از استمرار الگوی قدرت او جلوگیری شد و در شرق اروپا روسها و مجارها و در غرب آن انگلها و ساکسونها در بریتانیا، فِنها در فنلاند و دَنها در دانمارک مستقر شدند.
🔹مدیریت صحنه در روم و سرزمینهای اسلامی هر دو از یک الگوی تکراری و شیطانی تبعیت میکرد.
در دوران معاصر و پس از انجام مأموریت و سپس بروز ناتوانی در این الگوی اروپایی، اتحادیه اروپا مسؤولیت انسجام دوبارهی این قاره را برعهده گرفته است.
🔹در جریان جنگهای صلیبی و تحولات پس از آن شهرنشینی مجدداً احیا شد و سبب تضعیف فئودالیسم و قدرت فئودالها شد.
اندکاندک نقشه جدید اروپا برای انجام مأموریت تازه در حال شکلگیری بود.
با اخذ مالیات از فئودالها و مراجعه آنان به بازرگانان و بانکدارها -که شغل مورد علاقه یهودیان بود- اقتصاد شهرنشینی با غلبه بر اقتصاد فئودالی در دست این گروه متمرکز شد.
🔹پادشاهان در مقابل فئودالها قدرت یافتند و با برقراری حکومت مقتدر مرکزی، امر تجارت را تسهیل نمودند.
افزایش قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی پادشاهان موجب دخالت آنان در امور کلیسا و محدود شدن قدرت پاپ شد.
🔹در این احوال که هر کدام از کشورهای انگلستان، فرانسه، اسپانیا، آلمان و روسیه طی تحولاتی در حال شکلگیری بود، وضعیتی متفاوت در ایتالیا به چشم میخورد.
این کشور بنا بود کانون اصلی رنسانس باشد. لذا در حالی که شهرها و بنادر شمالی این سرزمین -که پایگاه اصلی یهودیان بود- از طریق تجارت، ثروت بسیاری را کسب نموده و خود را نیز از سلطه دستگاه پاپ و امپراتوری مقدس روم (آلمان) خارج ساخته بودند، هیچ حکومت مرکزیای در این سرزمین شکل نگرفت.
🔹با جنگهای صلیبی و فتح قسطنطنیه، دانشمندان و هنرمندان بیزانس به این کانون اصلی فرار کرده و در آنجا با استفاده از آموزههای دینگریز و شیطانی و دستاوردهای تمدنی اسلامی، به بنای تمدنی جدید پرداختند.
این اتفاق نخست در عرصه هنر و سپس در عرصه ادبیات، فلسفه، اخلاق و دانش و بهویژه علوم تجربی راهبری شد.
✳️ ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9713
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸🍃
#داستان ۲
#دمشق_شهرِ_عشق
قسمت شصتویکم؛
به گلویم التماس میکردم تحمل کند تا بوی خون دل زخمیام در گوش ابوالفضل نپیچد
برایم جان به لب شده بود
اکثر محلههای شهر به دست تکفیریها افتاده بود،
راه ورود و خروج داریا بسته شده
خبر مصطفی کارش دلش را ساخته بود…
مصطفی چندقدم دورتر ایستاد
زیرچشمی تمام حواسش به تماس من و ابوالفضل بود
همان اضطرابی که از لرزش صدای ابوالفضل میشنیدم در چشمان نگران او میدیدم.
هنوز نمیدانستم چه عکسی در موبایل آن تکفیری بوده
ولی آنها بهخوبی میدانستند
ابوالفضل التماسم میکرد:
«زینب! توروخدا دیگه نذار کسی تو رو ببینه تا بیاید زینبیه پیش خودم! من نذاشتم بری تهران، مجبور شدم شش ماه تو داریا قایمت کنم، ولی دیگه الان کاری از دستم برنمیاد! امشب رو تحمل کن، ارتش داره میاد سمت داریا.»
همین یک شب داشت جان ابوالفضل و مصطفی را میگرفت
ابوالفضل مرتب تماس میگرفت و مصطفی تا صبح نخوابید و فقط دورم میچرخید.
مادرش همین گوشه صحن، روی زمین دراز کشیده و از درد و ترس خوابش نمیبرد.
رگبار گلوله همچنان شنیده میشد
فقط دعا میکردیم این صدا از این نزدیکتر نشود که اگر میشد صحن این حرم قتلگاه خانوادههایی میشد که وحشتزده خود را از خانه تا حرم کشانده و پناهنده #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) شده بودند.
آب و غذای زیادی در کار نبود
از نیمههای شب، زمزمه کم آبی در حرم بلند شد.
نزدیک سحر صدای تیراندازی کمتر شده بود،
تکیه به دیوار حرم، تمام بدنم درد میکرد و دلم میخواست خوابم ببرد بلکه وحشت این شب طولانی تمام شود.
چشمم به پرچم سبز حرم در روشنای لامپ مهتابی روی گنبد مانده
انگار حضرت برایم لالایی میخواند
خواب سبکی چشمان خستهام را در آغوش کشید تا لحظهای که از آوای اذان حرم پلکم گشوده شد.
هنوز میترسیدم
با نگاهم دورم گشتم
دیدم مصطفی کنارم نماز میخواند.
نماز خواندنش را زیاد دیده بودم
ولی ندیده بودم بعد از نماز گریه کند
انگار تنگنای این محاصره و سنگینی این امانت طاقتش را تمام کرده بود.
خواست به سمتم بچرخد
نمیخواستم خلوتش را خراب کنم
دوباره چشمانم را بستم تا خیال کند خوابم
بیخبر از بیداریام با پلکهایم نجوا کرد:
«هیچوقت نشد بگم چه حسی بهت دارم، اما دیگه نمیتونم تحمل کنم…»
پشت همین پلکهای بسته، زیر سرانگشت عشقش تمام تارهای دلم به لرزه افتاد
میترسیدم نغمه احساسم را بشنود
صدایش را بلندتر کرد:
«خواهرم!»
نمیتوانستم چشمانم را به رویش بگشایم
گرمای عشقش ندیده دلم را آتش میزد
دوباره با مهربانی صدایم زد:
«خواهرم، نمازه!»
مژگانم را از روی هم بلند کردم
در قاب گنبد و گلدسته، صورتش را دیدم و چشمانی که دل نداشتند نگاهم را ببینند و خجالتی به زیر افتادند.
از همان چشمان به زیر افتاده، بارش عشقش را میدیدم
این خلوت حالش را بههم ریخته بود
آشفته از کنارم بلند شد و مادرش را برای نماز صدا زد.
تا وضوخانه دنبالمان آمد،
با چشمانش دورم میگشت مبدا غریبهای تعقیبم کند
تحمل این چشمها دیگر برایم سخت شده بود
آفتاب بالا آمد و خبری از رسیدن نیروهای ارتش نبود مگر رگبار گلولهای که تن و بدن مردم را میلرزاند.
مصطفی لحظهای نمینشست،
هر لحظه تا درِ حرم میرفت و دوباره برمیگشت تا همه جا زیر نظرش باشد
ابوالفضل دلی برایش نمانده بود
در تماس آخر، ردّ پای اشک را روی صدایش دیدم:
«زینب جان! نمیترسی که؟!»
مگر میشد نترسم
در همهمه مردم میشنیدم؛
هر کسی را به اتهام تشیّع یا حمایت از دولت سر میبرند
سر بریده سیدحسن را به چشمم دیده بودم
تا سه روز بعد که ذخیره آب و غذای حرم و خانوادهها تمام شد.
دست مدافعان خالی بود
✳️ ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃
#پنجشنبه
برای من یک روز مثل تمام روزهاست ؛
ولی برای او !
یک قرار است ...
و یک دلِ تنگ...
و بوسهای که هر هفته مینشاند
بجای گونهی پسر
به روی سنگ ...
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
شیعه تا عمر دارد مدیون پسری است که پایِ سفرهٔ شما قد کشید.
هدیه به روح ملکوتی حاج قاسم سلیمانی و مادر و پدرِ بزرگوارشون #صلوات
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
پدر است دیگر ،گاهی دلش برای فرزندش تنگ میشود💔
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
4_5926930026665609216.mp3
7.02M
🌹🕊🌹🕊
امشب دعای کمیل را با صدای شهید محمد رضا تورجی زاده گوش کنیم
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
Joze02.mp3
4.22M
تندخوانی(تحدیر)
جزء دوم قرآن کریم
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
هر جمعه با یک؛
#تحلیل_فیلم
این هفته؛
#مرد_پولادین (Man of Steel)
سوپرمن در قامت مسیح
نام فیلم: مرد پولادین
کارگردان: زک اسنایدر
کشور: آمریکا، انگلیس و کانادا
انتشار: ۲۰۱۳
ژانر: تخیلی - ابرقهرمانی
◀️ قسمت اول؛
✳️ مقدمه؛
🔹یکی از شخصیتهای تاریخی- مذهبی که از مدتها قبل مورد توجه فیلمسازان هالیوودی قرار گرفته و آثار متعددی حول محورش ساخته میشود، شخصیت حضرت عیسی مسیح (ع) است.
🔹آثاری که تاکنون با موضوعِ این پیامبر بزرگ ساخته شده را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
👈 گروه اول آن دست آثاری هستند که مستقیماً به داستان زندگی حضرت مسیح و شخصِ ایشان میپردازد. که از جملهی این فیلمها میتوان به:
آخرین وسوسه مسیح،
مصائب مسیح،
پسر خدا
و مریم مجدلیه اشاره کرد.
👈 اما موضوعِ فیلمهای دستهی دوم، شخصیتِ حضرت عیسی نیست، بلکه فردی بسیار شبیه به مسیح است.
در حقیقت اینگونه تولیدات چهرهای مسیحایی به افرادی میدهد که مسیح نیستند.
اگر بخواهیم به نمونههایی با رویکرد اخیر اشاره کنیم، فیلمهایی نظیر:
ای تی،
مسیر سبز
و سهگانهی ماتریکس، به ذهن متبادر میشوند.
🔹سوال مهم اینجاست که:
چرا و با چه قصد و نیتی این آثار روانهی بازار میشود؟
در این میان، فیلم یا بهتر است بگوییم شخصیتی که بیشتر مسیحگونه در نظر جلوه میکند، شخصیت سوپرمن در فیلم «مرد پولادین» و دنبالههای آن است.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
هر جمعه با یک؛
#تحلیل_فیلم
این هفته؛
#مرد_پولادین (Man of Steel)
سوپرمن در قامت مسیح
نام فیلم: مرد پولادین
کارگردان: زک اسنایدر
◀️ قسمت دوم؛
✳️ ادامه مقدمه؛
🔹در این میان، فیلم یا بهتر است بگوییم شخصیتی که بیشتر مسیحگونه در نظر جلوه میکند، شخصیت سوپرمن در فیلم «مرد پولادین» و دنبالههای آن است.
سوپرمن از آن دست شخصیتهای قهرمان و پُر طرفدار در سری داستانهای کُمیک است که از داستانهای مصوّر به فیلمنامهی فیلمهای متعددی نقل مکان کرده و بارها و بارها و با اشکال مختلف برای مخاطبانش روی پرده سینمای هالیوود به تصویر کشیده شده است.
آخرین نسخهی سوپرمن (با بازی هنری کویل) در فیلم مرد پولادین محصول ۲۰۱۳ به مخاطبان و علاقهمندانش عرضه شد.
✳️ خلاصه داستان فیلم
🔹سیارهی کریپتون (زادگاه سوپرمن) بهعلت ناپایداری هسته، در حال فروپاشی است.
اوضاع سیاسی این سیاره هم تعریفِ چندانی ندارد و رهبرِ نظامی سیاره، «ژنرال زاد» (با بازی مایکل شانون) دست به کودتا علیه شورای تصمیمگیری میزند.
در این میان «جور اِل» (با بازی راسل کرو) که بزرگترین دانشمند سرزمینش است، برای نجات نسلِ شهروندان کریپتونی، پسرش «کال اِل» (سوپرمن) را بههمراه بانکِ دی.ان.ای تمام مردم کریپتون، به سمت زمین، که یک سیارهی قابل سکونت برای کریپتونیها تشخیص داده شده، روانه میکند.
ژنرال زاد که در کودتای نظامی شکست خوده، محکوم به حبس ابد در یک سیاهچالهی فضایی میشود،
ولی طولی نمیکشد که کریپتون بهکلی نابود میشود و موجِ انفجارِ این سیاره باعث رهایی ژنرال زاد از سیاهچالهی فضایی میشود.
او برای پایهریزی دوبارهی سیارهاش بر روی سیارهای دیگر، همهجایِ عالم را بهدنبال «کال اِل» میگردد تا در آخر رد او را روی زمین پیدا میکند.
زاد پس از پیدا کردن سوپرمن در ابتدا رفتار مسالمتآمیزی با او دارد
ولی کمکم مشخص میشود که قصد او از پیداکردن سوپرمن، استخراج دی.ان.ای مردم کریپتون از خونِ وی و تبدیل زمین به یک کریپتون جدید است.
به این ترتیب جنس زمین دگرگون شده و تمام مردم نابود خواهند شد. اما سوپرمن به مقابله با زاد برمیخیزد و بالاخره او و یارانش را شکست داده و با کشتن زاد، زمین را از خطر نابودیِ یک دیکتاتورِ فضایی، نجات میدهد.
✳️ تحلیل فیلم
🔹کارگردان مرد پولادین (Man of Steel) و دو دنبالهی آن یعنی:
«بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت»
«لیگ عدالت»، زک اسنایدر (Zack Snyder) است.
هرچند این سه اثر با نقدهای زیادی روبهرو شد و نمیتوان آنها را جزء آثار موفق دانست، ولی فروش بیش از ۲ میلیاردی، این سهگانه را در زمرهی تولیدات نسبتاً پُربیننده قرار داد.
🔹آنچه که مرد پولادین را از دیگر آثارِ سوپرمنمحورِ گذشته متمایز میکند، داستان او نیست.
چرا که سوپرمن از زمانیکه در دل داستانهای کمیک زاده شد، شخصیتی ابرقهرمانانه داشته و دارد.
لکن وجه تمایزِ مرد پولادین با فیلمهای همخانوادهاش، نحوهی پردازش (معرفی شخصیتِ عناصر و نقشهای مختلف داستان برای مخاطب) شخصیتِ سوپرمن و نگاه آخرالزمانیِ بر پایهی انجیل، در این اثر است.
🔹گویا در فیلم تلاش مضاعفی صورت میگیرد تا با کدهای مختلفی و البته بهصورت غیرمستقیم، به سوپرمن رنگ مسیحایی ببخشند.
و از طرف دیگر، ضدقهرمان داستان (ژنرال زاد) تطابق زیادی با «آنتیکرایست» (ضدمسیح) در نگاه صهیونیستی دارد.
⚡️مطابقتی عجیب، که بعید است اتفاقی باشد.
🔹همانطور که در نقدهای گذشته به آن اشاره شد، در نگاه صهیونیستی منظور از ضدمسیح همان منجی مسلمانان یعنی حضرت مهدی (عج) میباشد.
افرادی همچون جوئِل ریچاردسون، پت رابرتسون و… در آثار متعدد خود، بیشرمانه امام دوازدهم شیعیان را همان آنتیکرایست میدانند و خطر منجیِ اسلامی را از هر تروریستی در دنیا بزرگتر معرفی میکنند.
🔹این تفکرات با توجه به اینکه هالیوود یک نهاد صهیونیستی است، در فیلمهای زیادی نفوذ کرده و در آثار گوناگونی، متأسفانه ضدقهرمانِ داستان، ویژگیهایی شبیه به حضرت بقیةالله (ارواحنافداه) دارد.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
هر جمعه با یک؛
#تحلیل_فیلم
این هفته؛
#مرد_پولادین (Man of Steel)
سوپرمن در قامت مسیح
نام فیلم: مرد پولادین
کارگردان: زک اسنایدر
◀️ قسمت سوم؛
✳️ ادامه تحلیل فیلم؛
🔹اجازه دهید ابتدا از طرف خیر داستان شروع کنیم.
جایی که «کال اِل» یا همان سوپرمن، هنگامیکه نوزاد است توسط پدرش به زمین فرستاده میشود تا یکی از آخرین بازماندگان کریپتون باشد.
سفینهی کال اِل در یک زمین کشاورزی در ایالات کانزاس آمریکا فرود میآید و ساکنان آن زمین کشاورزی یعنی جاناتان و مارتا کِنت، تبدیل به پدر و مادر زمینی سوپرمن میشوند و نام «کلارک» را برای او انتخاب میکنند.
🔹کلارک کمکم در کودکی متوجه نیروهای عجیبی در وجودش میشود و از همان دوران سعی میکند از این نیروها در جهت خیر و کمک به مردم استفاده کند.
هرچند پدرش از او میخواهد که هویتِ غیرطبیعی خود را با کمک به دیگران فاش نکند
و حتی جان خود را در این راه فدا میکند تا کلارک جلوی چشم دیگران، از قدرتهای فرازمینیاش استفاده نکند،
ولی کلارک قلبی رقیق دارد و گویا «منجی بودن» در خونِ اوست.
🔹در قسمتی از فیلم، پدر کلارک او را تشویق میکند تا علت اینکه این قدرتِ خارقالعاده در وجودش شکل گرفته را پیدا کند
از اینجاست که کلارک پس از مرگ جاناتان، در مکانهای گوناگون مشغول به کار میشود تا هم بتواند با هویتهای جعلی به مردم کمک کند و شناخته نشود و هم شاید سرنخی برای پاسخ به چرایی قدرتهایش پیدا کند.
🔶🔸سوپرمن در این فیلم نه تنها ما را به یاد عیسی مسیح میاندازد، بلکه دیگر پیامبران را نیز در ذهن تداعی میکند.
برای پاسخ به این ادعا کافیست ۳۷ دقیقهی ابتدایی فیلم را با دقت ملاحظه بفرمایید.
او برای کمک به کارگران سکوی نفتی از بین شعلههای آتش عبور میکند و درحالیکه زبانههای آتش بدنش را بهکلی فرا گرفته، نمیسوزد.
آیا این ویژگی شما را به یاد حضرت ابراهیم (ع) نمیاندازد؟!
🔹در جای دیگری از فیلم، سوپرمن با اشعهی چشمانش غاری یخی در دل یخهای عمیقِ قطبی پدید میآورد
و پس از داخل شدن به غار، یک سفینهی قدیمی از سیارهاش کریپتون پیدا میکند
و با تجسس در سفینه، به شخصیت واقعی خود و البته رسالتش بر روی زمین پی میبرد.
این صحنه از فیلم هم به رسول مکرم اسلام حضرت محمد (ص) اشاره دارد که در «غار حرا» به نبوت مبعوث شد و رسالت یافت که برای راهنمایی مردم تلاش کند.
🔹گویی فیلم میخواهد ذهن مخاطب را بهسوی اینکه سوپرمن «عصارهی تمام انبیاست» سوق دهد.
اما در این بین ویژگیهای مسیحاییِ سوپرمن برای مخاطبانش پُررنگتر بهنظر میرسد که صد البته چون اکثریت مخاطبان فیلم مسیحیان دنیا هستند، امری است طبیعی.
🔶🔸بیایید دلایل این ادعا را با هم بررسی کنیم؛
صحنهی غرق شدنِ سوپرمن را پس از نجات کارگرانِ سکوی نفتی، به خاطر بیاورید!
بهنظر شما حالت صلیبگونهی کلارک، اتفاقی است؟!
از این صحنه که بگذریم حتماً مجروح شدن «لوییز لِین» (با بازی ایمی آدامز) در سفینهی فضایی، نظر شما را جلب کرده است.
چه کسی جلوی خونریزی داخلی لوییز را گرفت و همچون مسیح با معجزه او را شفا داد؟!
🔹اما سنّ سوپرمن هم با سنّ حضرت عیسی مسیح (که در منابع تاریخی حدود ۳۳ سال ذکر شده است) برابر است.
اگر با تعجب میپرسید؛
"کجایِ فیلم اشاره به ۳۳سالگی کلارک دارد!؟"
شما را دعوت میکنم تا به صحبتهای ژنرال زاد با سوپرمن در سفینهاش دقت کنید؛
او بر این نکته تأکید میکند که:
"ما ۳۳سال بهدنبال آثارِ حیات در فضا بودیم تا اینکه تو با ارسال پیام از طرف زمین، ما را به اینجا راهنمایی کردی!"
🔹دلیل دیگری که مُهر تأییدیاست بر مسیحایی بودن شخصیتِ سوپرمن، باز هم به شکل صلیب در آمدن اوست.
اما اینبار هنگام خروج از سفینهی زاد برای کمک به سفینهی لوییز که در حال آتش گرفتن است.
👈 جملاتی هم که تصویرِ مجازیِ پدرِ فضاییِ سوپرمن (جور اِل) در سفینه به او میگوید، گویا حکم پیامبری سوپرمن است:
«مردم زمین با ما متفاوتن ولی اگه تو هدایتشون کنی و بهشون امید بدی، اونا دست به اشتباهاتی که ما زدیم نمیزنن. تو برای مردم زمین هدف تعیین میکنی و اونا پشت سرت میان»!
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9739
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🍃🌸🍃
✡ #شناخت_تمدن_شیطانی_غرب ✝
یهود و فرهنگسازی. ۳
📖 مقاله اول؛
🔮 #تمدن_شیطان
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9694
قسمت سوم؛
🔹با جنگهای صلیبی و فتح قسطنطنیه، دانشمندان و هنرمندان بیزانس به این کانون اصلی فرار کردند.
در آنجا با استفاده از آموزههای دینگریز و شیطانی و دستاوردهای تمدنی اسلامی، به بنای تمدنی جدید پرداختند.
این اتفاق نخست در عرصه هنر و سپس در عرصه ادبیات، فلسفه، اخلاق و دانش و بهویژه علوم تجربی راهبری شد.
🔹محور این تحولات انسانگرایی و فردگرایی در مقابل حاکمیت خداوند و الزامات حاکمیت دینی بود، که از روز نخست مأموریت انبیا بود و شیطان در مقابل آن ایستاد.
🔹در قرآن کریم این باور به یهود نسبت داده شده، آنجا که میفرماید:
وَ قَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِیهِمْ وَ لُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ کَيْفَ يَشَاءُ وَ لَيَزِیدَنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْيَاناً وَ کُفْراً وَ أَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَ الْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَاراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ يَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَاداً وَ اللَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ (۳)
یهودیان معتقد بودند که خداوند تنها انسان را خلق کرده و پس از آفرینش، امور او را به خودش واگذار کرده است، لذا توان دخالت در زندگی انسان را -العیاذ بالله-ندارد!
🔹در عرصه علوم نیز، علوم تجربی از ریشهها و مبانی عمیق فلسفی و حِکمی خود در تمدن اسلامی جدا شد و تنها استوار بر حسّ و تجربه به انکار تمامی راههای دیگرِ شناخت پرداخت.
این ویژگی مادهگرایانه که از شیطان و توجه او به مادهی خلقتش سرچشمه میگیرد نیز در قرآن کریم به یهودیان نسبت داده شده، آنجا که میفرماید:
يَسْأَلُکَ أَهْلُ الْکِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ کِتَاباً مِنَ السَّمَاءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَى أَکْبَرَ مِنْ ذلِکَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَنْ ذلِکَ وَ آتَيْنَا مُوسَى سُلْطَاناً مُبِیناً (۴)
یهودیان از موسی (ع) خواستند که خداوند را با چشم سر به آنها نشان دهد.
اینان یا باور نداشتند که ورای حس و تجربه راههای دیگری نیز برای شناخت وجود دارد و یا برای گمراهنمودنِ مردم به چنین ترفندی متوسّل شده بودند.
تاریخ در مراحل بعد فرض دوم را اثبات نمود.
🔹جداشدن دانش از لایههای عمیقتر خویش و حاکمیت اثباتگرایی (Positivism) از بزرگترین خسارتهای تمدن غرب بود.
نکته جالب این است که در کنار مادی و دنیوی بودن بنمایه هنر، فلسفه و علم دوره رنسانس، که ویژگی اصلی فلسفهی یهودیت تحریفشده است، شخصیتهای اصلی این مقطع نیز اکثراً یهودی هستند.
🔹در ادامه، نظام علمی جدید با هر شکل و وسیله ممکن و حتی با توسل به غوغاسالاری که ویژه این تمدن است، به استقرار خود پرداخت و رقبای قدرتمند را از صحنه به در کرد.
🔹فایرابند (۵) در فصل ۱۳ کتاب خود تحت عنوان “فعالیتهای علمی گالیله در جانشینی تئوری کپرنیک بهجای تئوری بطلمیوس” موردی را نقل میکند که طی آن گالیله نه برای نظریه علمی خویش، بلکه برای غوغایی سیاسی که پیرامون آن بهراه انداخته بود، محاکمه میشود.
🔹این جریان در تاریخ رنسانس برای ما بهعنوان یکی از شواهد اِعمال انگیزیسیون و تفتیش عقاید نقل میشود.
✳️ ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9741
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
34.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸🍃
🔹آسان ترین چیزی که خدا واجب کرده است برای روزه دار در روزه اش ؛ ترک خوردن و آشامیدن است؛ مشکل جای دیگر است...
🔸روزه یک ظاهری دارد و یک باطنی دارد ؛ باطن روزه را ما سعی در تحصیلش نمیکنیم...
🔻چون ما به باطن روزه توجه نکردیم، از روزهی ما در باطن هیچ خبری نیست ؛ کما اینکه از نماز ما در باطن هیچ خبری نیست.
🍃🌸🍃
#داستان ۲
#دمشق_شهرِ_عشق
قسمت شصتودوم؛
تا سه روز بعد که ذخیره آب و غذای حرم و خانوادهها تمام شد.
دست مدافعان خالی بود
مراقبت از همین امانت جان مصطفی را گرفته بود که خبر ورود ارتش به داریا در حرم پیچید.
ابوالفضل بلافاصله تماس گرفت تا بیمعطلی از داریا خارج شویم
میدانست این آتش اگر دوباره شعله بگیرد خاکستر داریا را به باد خواهد داد.
حرم #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) و پیکر سیدحسن در داریا بود
با هر قدم، مصطفی جان میداد و من اشکهایم را از چشمانش مخفی میکردم تا کمتر زجرش دهم.
با ماشین از محدوده حرم خارج شدیم
تازه میدیدیم که کوچههای داریا مقتل مردم شده است.
آنهایی که فرصت نکرده بودند جایی پنهان شوند یا به حرم بیایند، در همان میان خیابان سلاخی شده و پیکرهای پاره پاره و غرق به خون هر جا رها شده بود.
مصطفی خیابانها را به سرعت طی میکرد تا من و مادرش کمتر جنازه مردم مظلوم داریا را ببینیم
دلش از هم پاشیده بود
فقط زیر لب خدا را صدا میزد.
دستههای ارتش در گوشه و کنار شهر مستقر شده و خبرنگاران از صدها جسدی که سه روز در خیابان مانده بود، فیلمبرداری میکردند…
آخرین صحنه شهر زیبا و سرسبز داریا، قبرستانی بود که داغش روی قلبمان ماند و این داغ با هیچ آبی خنک نمیشد
تا زینبیه فقط گریه کردیم.
مصطفی آدرس را از ابوالفضل گرفته بود
مستقیم به خیابانی در نزدیکی حرم #حضرت_زینب (علیهاالسلام) رفت.
ابوالفضل مقابل در خانهای قدیمی ایستاده و با نگاهش برایم پَرپَر میزد
تا از ماشین پیاده شدم، مثل اینکه گمشدهاش را پیدا کرده باشد، در آغوشم کشید.
در این سه روز بارها در دلم رؤیای دیدارش را به قیامت سپرده بودم و حالا در عطر ملیح لباسش گریههایم را گم میکردم تا مصطفی و مادرش نبینند ولی بهخوبی میدیدند
مصطفی از شرم قدمی عقبتر رفت و مادرش عذر تقصیر خواست:
«این چند روز خیلی ضعیف شده، میخواید ببریمش دکتر؟»
ابوالفضل از حرارت پیشانیام، تب تنهاییام را حس میکرد
روی لبش لبخندی نشست و با لحنی دلنشین پاسخ داد:
«دکترش حضرت زینبه (علیهاالسلام)!»
خانهای دو طبقه برایمان تهیه کرده بود
میدانست چه بهشتی از این خانه نمایان است
در را به رویمان گشود و با همان شرینزبانی ادامه داد:
«از پشت بام حرم پیداس! تا شما برید تو، من میبرمش #حرم رو ببینه قلبش آروم شه!»
نمیدانستم پشت این نسخه، رازی پنهان شده
دستم را گرفت و از راه پله باریک خانه، پا به پای قامت شکستهام تا بام آمد.
قدم به بام خانه نهادم
خورشید حرم در آسمان آبی دمشق طوری به دلم تابید
نگاهم از حال رفت.
حس میکردم گنبد حرم به رویم میخندد و #حضرت_زینب (علیهاالسلام) نگاهم میکند
در آغوش عشقش قلبم را رها کردم.
از هر آنچه دیده بودم برای حضرت شکایت میکردم و بهخدا قسم حرفهایم را میشنید، اشکهایم را میخرید و ابوالفضل حال دیدنیِ دلم را میدید
آهسته زمزمه کرد:
«آروم شدی زینب جان؟»
به سمتش چرخیدم،
پاسخ سوالش را از آرامش چشمانم گرفت
تیغی در گلویش مانده بود
رو به حرم چرخید تا سوز صدایش را پنهان کند:
«این سه روز فقط #حضرت_زینب (علیهاالسلام) میدونه من چی کشیدم!»
از همین یک جمله درددل خجالت کشید
دوباره نگاهم کرد و حرف را به هوایی دیگر بُرد:
«اونا عکست رو دارن، اون روز تو بیمارستان کسی که اون زن انتحاری رو پوشش میداده، تو رو دیده. همونجا عکست رو گرفتن.»
محو نگاه سنگینش مانده بودم
میدید این حرفها دل کوچکم را چطور ترسانده
برای ادای هر کلمه جان میداد:
«از رو همون عکس ابوجعده تو رو شناخته!»
✳️ ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee