4_341713769937764407.mp3
1.7M
#استادصمدی_آملی
#ماجرای_ابوالهتوف
⌛️زمان: ۶:۰۱ دقیقه
________________________
🌿نجم الدین🔰🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
#استادصمدی_آملی
#ابوالهتوف
👈بعضی ها در کربلا با آقا جان جنگیدند
این همه آقاجان خطبه خواند تو گوششون فرو نرفت
شب عاشورا هم نیامدن به سمت اقا جان هنوز مخالف آقا بودند
👈صبح عاشورا هم هنوز مخالف آقاجان هستند
ای داد بیداد کی باید بیدار شین شما اصحاب شهید شدند و هنوز طرفدار عمر سعد بعد ازظهر عاشورا شد ابی عبدالله هم شهید شد
هنوز تو صف دشمن هست توی نفس المهموم شیخ عباس قمی اسمشان را آورد جناب (ابو الهتوف) حالا حر سر صبح آمد هنوز جنگ شروع نشده آمد به سمت آقاجان بعضیها میگویند شب عاشورا آمد اما این بیچاره تو صف دشمن بودبعد از اینکه ابیعبدالله شهید شد بدن ابی عبدالله اون جور در گودی قتلگاه افتاده بود
عمر سعد دستور داد خیمهگاه امام حسین را به غارت ببرین.
👈آمدن خیمهگاه را غارت کردند زنها را غارت کردند یکی از این ها دختر ابی عبد الله را به زمین زد داشت خلخال پایش را در می اورد تاریخ نقل هم کردند گریه هم میکرد اون دختر نازنین فرمود که آقا خلق خدا بنده خدا حالا که داری خلخال را میبری چرا داری گریه میکنی؟؟گریه هم برای این هست که اولاد پیامبر و محارم پیامبر غارت میکنیم
👈خب اگر این ها رو میدانی که محارم پیامبر هستیم چرا داری این کار را انجام میدهی؟نکن دیگه...
خوب حالا من چه کنم اگر من نگیرم دیگری میآید میگیرد
خدا نیامرزد کسانی که چادر از سر زن های ما کشیدند
که واقعاً درد و سنگینی داریم یا زینب کبری یا فاطمه زهرا یا سکینه یا رباب یا رقیه
دست به دامن شما هستیم برای جوانای عزیز ما برای دختران
ابو الهتوف اینجا بیدار شد و رو کرد به عمر سعد گفت که شما گفتید ما مسلمان هستیم و حسین بر علیه ما هست و بر علیه اسلام هست شما حسین را کشتین چرا زن و بچهها را دارید به غارت میبریداونا مگر نسبت به ما نامحرم نیستند چرا سر های اونها رو برهنه میکنید یا لثارات الحسین شمشیر بر کشید گفت من تا الان خفته بودم حق با حسین بود کی ؟
👈حسین رو کشتند تازه بیدار شد
او و برادرش را که به خونخواهی حسین برخاستن را شهید کردند حالا شهید کردند و این هم شد جز شهدای کربلا
اینا هم در کنار حسین قرار گرفته اند
👈یکی از عزیزان که حالش یادمان می اید ادم را عوض میکند
یکی از عزیزان صبح تو عملیاتی که دشمن بر علیه خیمههای حضرت کرد زخمی شدید شد افتاد بیهوش شد متوجه نبود هم اصحاب خیال کردند که او شهید شد و جزء شهدا قرار گرفت هم سربازان عمرسعد دیدند که او کشته شد دیگر به فکر او نبودند بعدازظهر عاشورا نزدیکای غروب عاشورا او به هوش آمده دید که بدن حضرت ابی عبدالله پاره پاره شده و تو میدان کشته ها افتادن چون اون موقع که مجروح شد و بیهوش شد آقاجان زنده بود و بسیاری اصحاب زنده بودند بنی هاشم زنده بودند
👈و همین که بعدازظهر به هوش آمد و به اطراف نگاه کرد دید که تمام شهید شده اند و ابی عبد الله هم شهید شده و هیچ کس هم نیست
شمشیری در کنار او بود شمشیر را گرفت یا لثارات الحسین کرد و او را هم شهید کرده اند
________________________
🌿نجم الدین🔰🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
علم بلایاومنایای حضرت زینب.mp3
2.58M
#استادصمدی_آملی
#ظرفیت_وجودی_حضرت_زینب
⌛️زمان: ۳:۱۴ دقیقه
____________________________
🌿نجم الدین🔰🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
#استادصمدی_آملی
#ظرفیت_وجودی_حضرت_زینب
👈مثل حضرت زینب سلام الله علیه در پنج سالگی خواب دیده است،
که طوفانی آمد، ایشون به یک درختی پناه برد، طوفان درخت را از جا کَند، سپس یک شاخه ای از این درخت آشکار شد، ایشون به اون شاخه پناه برد، اون شاخه رو هم طوفان شکست، به شاخه ی دیگر پناه برد، باز اون رو هم شکست.
به دو شاخه ی دیگر هم پناه برد، اونها رو هم شکست، او رو برداشت داره با خودش میبرد.
👈بعد وقتی بیدار شد به محضر مادر گرانقدرش که استاد منزل اوست،
حضرت زینب یه استاد داخلی منزلی
بنام مادر جان فاطمه دارد، که به او قرآن تعلیم می دهد، علم #البلایا و علم المنایا بهش تعلیم می دهد. و از امیرالمؤمنین تعلیم می گرفت،
و این دو می دانند که چه شاگردی تربیت کردند،
این شاگرد، اون چِنُن بلند مرتبه است که همه ی افراد اجتماع به این راحتی لیاقت دیدن جمال دلارای این شاگرد عزیزشون رو ندارند.
👈و لذا خواب رو به مادرش عرضه کرد،
فرمود: برو پیش جد بزرگوارت از پدر عزیزم بپرس تا بهت جواب بده.
رفت پیش پیغمبر، آقاجان فرمود: من هم منتظرم تا جبرئیل از حق متعال تعبیر خوابت را بیاورد.
که تعبیر خواب آورد.
👈اون هم در سن پنج سالگی، یه دختر خانمی خواب می بینه بعد جناب جبرئیل بر پیغمبر نازل بشه، خواب رو برای پیغمبر مطرح بکنه، پیغمبر هم ظرفیت زینب رو می بیند،
👈و گرنه به یک بچه ی پنج ساله، انسان چجور بگوید که من از دست تو گرفته میشم، اون درخت من هستم. اون دوتا شاخه ی بعدی مادر و پدر توست. اون دوتا شاخه ی نهایی هم دوتا برادران تو اند.
👈آدم به یک بچه ی پنج ساله خواب او رو اینجوری تعبیر می کند?
این معلوم است، ظرفیت #زینب،
یک ظرفیت طلقی علم المنایا و البلایا است.
یه همچنین جربزه ای رو داره، یه همچنین قدرت نفسی رو داره که میتونه این رو حملش کنه.
می تواند #کربلا را حمل کند.
صحنه های #کربلا را حمل کنه.
علم البلایا و منایا به نحو اَتَم، در دست حضرت #زینب سلام الله علیه و اصلش در نزد امام حسین علیه الصلوة و السلام بود و امیرالمؤمنین و اهلبیت، به بعضی از اصحابشون هم داده بودند.
________________________
🌿نجم الدین🔰🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
استادصمدی-رجعت.mp3
2.02M
#استادصمدی_آملی
#رجعت
⌛️زمان: ۲:۲۸ دقیقه
____________________
🌿نجم الدین🔰🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
🔰👈 #استادصمدی_آملی
🔰👈 #رجعت
یکی از بطونِ معانی رجعت همین است که انسانهای کُمَّلِ الهی ، به خصوص کُمَّلینِ در عصر ختمی ، اینها در هر هفته ، هی رجوع می کنند به سوی ما.
ما به سوی اینها توبه می کنیم. ما به اینها پناه می گیریم، آنها به ما پناه می دهند؛ ما به میهمانیشان می رویم؛ آنها به ما پذیرایی می کنند.
این یک معنا از معانی رجعت؛ که همیشه کُمَّلینِ اهلُ الله ، در حال رجعت اند؛
از آن سویِ عالم ، به این سویِ عالم می آیند و ما را در مرتبه ی طبیعت و عالمِ خشکیِ زمین پذیرایی می کنند.
ما توان آن را نداریم که برویم محضرِ آنها در آن عالم و در اطوارِ وجودیِ غیبی، پذیرایی بشویم؛
آنها از آن نشئه ، به این نشئه می آیند.
از آن طورِ وجودی به این طورِ وجودی می آیند ما را پذیرایی می کنتد.
پس هر هفته به هفته، تمامِ دوازده تا معصوم، یعنی از پیغمبرِ اکرم گرفته تا امام حسنِ عسکری، علیهِ الصلوة والسلام رجعت می کنند ، از شنبه تا پنجشنبه و ما را پذیرایی می کنند.
ما را میهمانی می آورند. به ما پناه می دهند.
این مطلب را ، در بخش اعتقادیمون، برویم رویِ آن تحقیق کنیم.
بیشتر فکر کنیم؛ تعمق کنیم.از مثلِ همین حدیث و روایت صدر ابن ابی دُرَم درس بگیریم،
که آمد برای طولِ هفته، از امام ِ هادی علیه الصلوهة والسلام ، در هنگامِ محاصره ی امام، در دلِ ارتشِ عباسیان، در پادگانِ نظامیِ شان در سامرا، رفته پیشِ امام به یک نحوی مشرف شد.
واین اصل را برایِ ما به ارمغان آورد که
ما بدانیم: " میهمانِ کی هستیم"
👈 [[ از بیانات استاد در محرم سال جاری- 99
پیاده شده توسط گروه پیاده سازی کهف معرفتی صمدیون (کاف میم صاد) ]]👉
__________________
⛔️ هرگونه نشر و کپی بدون ذکر نام کانال جایز نمی باشد.
◀️کانال نجم الدین🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
#پیشنهاد_ویژه
🔴با عنایت و لطف خدا شروع شرح کتاب #انسان_در_عرف_عرفان اثر ماندگار از علامهحسن زاده املی در بزرگترین بانک صوت #علامه_دهر
✅ آدرس کانال جهت استفاده همه همراهان کانال 🔰
http://eitaa.com/joinchat/3192193037C65b2c2e4d5
Cut1 روزدوم.mp3
7.55M
#استادصمدی_آملی
#عظمت_حضرت_زینب_سلام الله علیها
⌛️زمان: ۱۱:۵۵ دقیقه
________________
🌿نجم الدین🔰🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
#استادصمدی_آملی
#عظمت_حضرت_زینب_سلام الله علیها
توی همین قضایای کربلا، از حضرت زینب سلام الله علیها در یک شب منزلی که مرحوم محدث قمی در کتاب شریف نفس المهمومش نقل کرده و علامه ی شهرانی و دیگر بزرگواران این کتاب رو ترجمه کردند، که روایتش از ملهوف جناب سید بن طاووس است.
می گوید که: چون به خُضَیمیّه فرود آمد، یکی از منازل چند دهگانه ی از مکه تا به کربلاست که امام حسین از هشتم ذی الحجه که از مکه بیرون آمد تا به دوم محرم، که امروز دوم محرم سال 1442 هجری است، به کربلا رسید در یکی از این شبها منزل ها بنام خضیمیه فرود آمد یک شبانه روز آنجا بماند.
حالا هر منزلی که آقا فرود می آمد، به تناسب راهی که در مسیر، طی می کرد و چون خانواده همراه آقا بود، فرزندان بودند، زنان محترمه و مخدره تشریف داشتند، حضرت به تناسب حالشون در منازل بین راهی توقف های متنابهی می فرمودند، که یک شبانه روز طبق این نقل در سر منزل خضیمیه، آقا بماند، چون بامداد شد خواهرش زینب علیه سلام روی بدو کرد و گفت:
حضرت زینب محضر آقا آمد، گفت که آیا به تو خبر بدهم که دوش چه شنیدم?
دوش یعنی دیشب؛
که دیشب چی شنیدم? حسین علیه السلام فرمود چه شنیدی?
متن عربی اش این است.
فَلَمّا اَصبَحَ اَقبَلَت عَلَیهِ اُختُهُ زِینَب عَلیه السلام فَقالَت: یا اَخي اَلا اُخبِرُک بِشیِِ سَمِعتُه البارِهَ
میخواهی ببینی دیشب، برادر جان چی شنیدم?
فَقالَ الحُسين عَلَیهِ السَّلام وَ ما ذاکَ آقا فرمود چی شنیدی?
فَقَالَ خَرَجتُ في بَعدِ الَیل لِقَضاءِ حاجَةِِ
من مقداری از وقت دیشب را، از خیمه گاه مون بیرون آمدم برای رفع حاجتی،
بعد هم فَسَمِعتُ هاتِفََ
دیدم یه گوینده ای،
👈هاتف: اون گویندهای رو می گویند که صدای او به گوش می رسد، اما خود او دیده نمی شود،
مثل تلفن های متعارفی که فقط صدا میاد، عرب بهش میگه هاتف.
الان پست کتاب ها،جمله ها، عبارات
آمده که هاتف. هاتف یعنی تلفن.
هاتف یعنی گوینده ای که حرف می زند، صدای او به گوش می رسد اما خود او دیده نمیشه.
به حضرت عرض کرد، خواهرش زینب عزیز، که من دیشب شنیدم که هاتفی می گفت.
وَ هُوَ یَقول اَلا یا عَینُ فَهتَمی بِجُردِِ یا بِجَهدِِ
وُ مَن یَبکي عَلَی الشُهَداءِ بَعدي
اَلا قُومِِ تَسُوقُهُمُ المَنایا بِمِقدارِِ اِلی اِنجازِ بَعدِِ
معناش اینه که:
اون هاتف، اون گوینده ،که صدای او به
گوشِ مبارک زینب می رسد، در اون وقت از شب، که حضرت زینب، خود او رو نمی بیند، می گوید ای چشم، گریه کن، با کوشش و تلاش گریه کن،
یه وقتی آدم خودش گریه دارد، گریه می کند، میشه بَکاء.
اما یه وقتی گریه، نمی آید، ولی تلاش می کند که بگرید. میگه ای چشم، تلاش کن که، گریه کنی
چون برای اینکه:
وَ مَن یَبکي عَلَی الشُّهَداءِ بَعدي
چه کسی می خواهد، بر شهدا، بعد از من گریه کنه?
اَلا قُومِِ تَسُوقُومُهُ المَنایا
بر یه قومی که "منایا : جمع مُنیه است، منیه یعنی مرگ، مرگها جلوی این قوم و طایفه این کاروان همینطور جلودار میره.
چطور نیروهای اطلاعات عملیات شب در هنگام عملیات جلوی نیرو می روند.
میگه ای چشم گریه کن بر این قومی،بر این کاروان امام حسینی که جلوی این کاروان مرگها دارند که اینها سائفند، رانندگی می کنند دارند می برند.
بِمِقدارِِ اِلی اِنجازِ وَعدِِ
ببرند اینها را اونجایی که به اصطلاح اون وعد و وعده ی الهی مُنَجَّز بشه که اینها به شهادت برسند
بر اینها گریه کن.
این جمله رو به امام حسین عرض کرد، فرمود: این دو بیت رو من دیشب شنیدم.
معلوم میشه حضرت زینب در این مسیرش در کربلا خیلی از حقایق رو می شنید، خیلی از حقایق رو اسرار رو می دید که برادر زاده اش امام زین العابدینِ صاحب عصمت ،انسان کامل،
امام چهارم ما شیعیان جهان، به عمه اش زینب می گوید که بحمدالله تو عالمه ی غیر مُعَلَّمَه و فَهِمِیِ غیر مُفَهِمِه هستی
که علمت علم لَدُن است
فهم تو فهم لَدُنی است.
ادامه👇👇👇👇
قبل👆👆
ادامه👇👇
و لذا زینب، یه همچون علمی را دارا بود. حضرت زینب در تمام زندگی شریفش همیشه در کنج عزلت بود، هرگز کسی حضرت زینب را در خیابان مشاهده نمی کرد.
این یک گوهری بود که امیرالمومنین این دختر نازنین را، در یک دژ حفاظت شده ای قرار داد که هر چشمی به ایشون نیفتد و لذا اون خلوت نشینی حضرت زینب، اون شاگردی و تتلمذ او
در محضر مادرش فاطمه ی زهرا و امیرالمؤمنین پدر گرانقدرش باعث شد که زینب آموخته شد،
تعلیمات الهیه گرفت،
حقایق بهش القاء شد. حتی این روایت رو بیشتر آقایان اهل سنت هم نقل میکنند
که یکی از شهدای عزیزی که در کربلا، در پای رکاب امام حسین شهید شد، از عزیزانی است که در مدینه در همسایگی خانه ی امیرالمؤمنین خانه دارد. به یک تعبیری همسایه ی خانه ی امیرالمؤمنین بود.
👈به یک تعبیری ، همسایهِ خانه امیر المومتین بود.
ایشان که از شهداِ کربلا هم، هست. می گوید، من که همسایه، خانهِ آقا امیر المومنین، بودم. در طولِ عمرم، نشد که یکبار، زینب، را در کوچه مان، زیارت کنم. او را ببینم.
قامتش را ببینم. فقط، بعضی از شبها، او می گوید.
برای همین است که این روایت را اهل سنت، نقل کردند. و اهل سنت، هم در ایامِ این دههِ محرم، و صفر، می بینید که راجه به این، روایت، نقل می کنند و اشک می ریزند.
که صحنهِ کربلا، را جوری پیش آوردند.
که زینبِ مخدره، عقیلهِ بنی هاشم، یعنی مهین بانویِ بنی هاشم، فرزندانِ هاشم، یک مهین بانو دارند.
یک عظیم دختر و زنی دارند، بنام زبنب، دخترِ علی.
انهم اسمِ او زینب است. از بابِ اینکه، زینِ، اب است.
زینتِ پدر است. و لذا، می گوید که، من تنها، بعضی از شبها، می آمدم از درِ متزل، بیرون، ببینم این صحنه را. زیارت کنم، و تماشا کنم.
فقط بعضی از شبها، آقاجان، امیر المومنین، می دیدم از متزل، از دروازه اش بیرون می آید. بعد از او امام حسن، و امام حسین را زیارت می کردم.
که در دوتا طرفِ، این خانم بودند. و وسطشان، حضرتِ زینب بود.
و پشتِ سرِ این سه تا، بزرگوار، حضرت عباس علیه السلام را زیارت کردم.
که این دخترِ عزیزِ امیر المومنین را چهار نفره، مثل نگینِ انگشتر، در نگینشان؛ در حلقه اشان گرفتند. امیر المومنین جلو، امام حسن و امام حسین دو بغل، حضرت عباس در پشت سر. می رفتند به سویِ روضهِ مطهره، محضرِ مبارکِ تربتِ جنابِ رسول الله.
وقتی به آنجا می رسیدند. گاهی می دیدم چراغی، که روشن بود، مقداری روشنایی چراغ زیاد بود، امیرالمومنین جلو می افتاد. می رفت آن روشنایی را، از آن شدتش، کم می کرد که تا قامتِ دخترش زینب به چشم هر کسی نیفتد آقا.
__________________________________
⛔️ هرگونه نشر و کپی بدون ذکر نام کانال جایز نمی باشد
🌿نجم الدین🔰🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
جلسخ۴.mp3
5.06M
#استادصمدی_آملی
#جامعه_قرآنی_و_جامعه_فرقانی
⌛️زمان: ۸:۴۴ دقیقه
______________________________
⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است.
🌿نجم الدین🔰🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
#استادصمدی_آملی
#جامعه_قرآنی_و_جامعه_فرقانی
⬅️حضرت به ججاج بن مسروق فرمود اذان بگوید و اذان بگفت و هنگام اقامه امام حسین سلام الله علیه بیرون آمدند
یعنی پس معلوم می شود که اقامه را هم حجاج بن مسلوق داشت می گفت
⬅️آقاجان دیگر آمدند، که بیایند جلو بایستند برای نماز جماعت امام حسین سلام الله علیه
بیرون آمدند با عذار و ردا و نعلین خدای را سپاس گفت و ستایش کردآن گاه فرمود:
⬅️این جمله آقا مقصود من این جمله است
آن گاه فرمودند: ای مردم من نزد شما نیامدم این اولین روبرویی است که بین امام با نیروهای دشمن این رویارویی دارد رخ می دهد اولین برخورد امام است با این ها اولین جمله ای که امام به این ها فرمودند این است که:
ای مردم من نزد شما نیامدم تا وقتی که نامه های شما به دست من رسید و فرستادگان شما آمدند
که، نزد ما آی! ما امامی نداریم! شاید به سبب تو خداوند ما را بر ثواب و حق جمع کند!
⬅️این جمله امام بسیار مهم است، اگر چه جمله امام جمله نقلیه است، یعنی از آن متن نامه های کوفیان این جمله در آمده است که به امام می گویند
⬅️شما به سوی ما بیا! که ما امام و پیش رو نداریم! که اگر تو بیایی، به سبب تو خدای متعال لطف کند و ما را بر مسیر ثواب و حق جمع کند می بینید مقام امام، مقام تجمعی است، مقام جمعی است، ولذا وقتی امام را با امت می خواهی مقایسه کنید
امام قران است
وامت فرقان است
امام مقام جمع است
و امت مقام فرق است
اگر امام امت نداشته باشد
قرآن هست اما فرقان نیست
⬅️اگر امت امام نداشته باشد، امت فرقان هست اما قرآن نیست! امام و امت در حقیقت قرآن و فرقان در کنار هم هستند، قرآن اصل است
و فرقان فرع است اگر این فرقان امت در محضر قرآن امام، با هم اجتماع کنند، حتما امت بر ثواب است و بر مقام تجمع است مقام جمعیت و لذا می بینیم که نماز جماعت مقام جمعیت پیدا می کند
با این که افراد فراوان هستند شاید چندین میلیون نفر، پشت سر یک امام جماعت ایستادند
اما با همه کثرتش مقام جمع است
اسم نماز هم نماز جماعت است، یعنی اگر
یک میلیون نماز جماعت شرکت می کنند، هر یک نفر یک میلیون است، آن وقت یک میلیون ضرب در یک میلیون، می شود میلیارد ها! یعنی ما این جا در حقیقت یک نفر نایستاده در این میان
یک میلیون! بلکه این یک نفر به انضمام یک میلیون یک نفر است!
نه این که خودش یک نفر است
ادامه 👇👇
ادامه 👇
⬅️و لذا گفت، امام فرمود شما به ما نوشته بودید پیغام فرستادید که شما بیا امام نداریم.
وقتی بیایید امام ما بشوید شاید به سبب تو، که این شاید به معنی بایده، حتما اینطوریه که خداوند به سبب تو و به وسیله تو ما را بر ثواب جمع میکنه. به ما مقام جمعی میده.
⬅️آقا فرمود که شما به من نوشتید که نزد ما آی، ما امامی نداریم، شاید به سبب تو خداوند ما را بر ثواب و حق جمع کند. و لذا یکی از چیزهایی، اینجا صوابش البته با صاد هست یعنی راه درست، راه حق.
⬅️یکی از بطون معانی ثواب با ث هم که میگوییم نماز بخوانیم ثواب داره، خیرات کنیم ثواب داره، یکی از بطون معانی ثواب، انسان کامله.
چه اینکه یکی از بطون معانی ثواب، عقله.
⬅️که وقتی خدای متعال اولین بار عقل را آفرید، به عقل خطاب کرد من به تو ثواب میدهم و به تو عقاب میدهم.
⬅️و گرنه اگر یک کسی دیوانه هست او را نه ثواب میدهند نه عقاب میدهند چون محوریت عقل نداره. ثواب روی محوریت عقله و عقل در اجتماع یعنی انسان کامل.
⬅️ اگر اجتماعی انسان کامل ندارد معلومست عقل داخلی را به کار نگرفته. به صواب با صاد نرفته راه حق را طی نمیکند راه درست را طی نمیکنه. چه اینکه ثواب هم نداره یعنی پاداش هم نداره.
⬅️خب امام فرمود که با این روش ما را آوردید اگر بر همون عهد و پیمان استوار هستید باز نمایید که مایه اطمینان من باشه.
⬅️عهدتون را باز کنید بیایید به من نشان دهید، همونجور که نامه نوشتید بیایید الان پای نامه هاتونم وایسید.
⬅️و گرنه بر اون عهدی که بودید و آمدن مرا ناخوش دارید از همین جا برمیگردم.
اولین جمله ای که امام به اینها فرمود تا در تاریخ بمونه این جمله مهمه.
ما روی نامه شما آمدیم گفتید بیا امام ما باش ما را بر راه درست استوار کن. به ما ثواب بده به ما مقام جمع بده به ما ثمر وجودی درخت ما را به ماعطا کن، به فعلیت برسان.
اگر بر همین عهدید من آمده ام، اگر از این عهدتون برگشتید من به همان جایی که آمده ام باز میگردم. و به آن جایی که بوده ام میروم. هیچ یک کلمه ای در جواب نگفت.
⬅️ از اینجا میخواهم مصیبت خودمون را شروع کنیم. پس موذن را فرمود اقامه گوی، او اقامه نماز گفت. اون جمله قبلی نشون میده اذان را موذن گفت، خواست اقامه بگوید امام از آن خیمه خودش بیرون آمد با عبا و ردا و نعلین با عمامه تشریف فرما شد.
______________________________
⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است.
🌿نجم الدین🔰🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
4_341713769937764954.mp3
8.69M
#استادصمدی_آملی
#اربعین_در_کربلا_چه_گذشت؟
⌛️زمان: ۲۱:۵۵دقیقه
__________________________
⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است.
🌿نجم الدین🔰🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
#استادصمدی_آملی
#اربعین_در_کربلا_چه_گذشت؟
⏪مقداری شب اربعین است مصیبت بخوانیم.
برای عزیزان مقتل بخونم
برویم به سوی کربلا.
راجع به اربعین که عزیزان آیا اربعین به کربلا آمدند یا نه؟
بعضی ها فرمودند که بعد از قضیه شام به کربلا آمدند عزیزانِ اُسرا.
منتها بعد از قضیه شام را بعضی ها فرمودند اربعین آمدند که به شدت بعید شمردند و گفتند چهل روز آمدن روز یازدهم محرم از کربلا به کوفه، از کوفه هم دوباره رفتن به شام که از کوفه تا شام ۱۷۵ فرسخ به تعبیری راهه.
⏪یعنی چیزی حدود ۶۰۰ _ ۷۰۰ کیلومتر راهه.
و لذا آمدن این اندازه راه که اونم باید تقریبا ۴۰ منزل از کوفه تا شام را طی میکردند، این خیلی بعیده که بیان شام و بعد از شام دوباره حالا حداقل طبق نص روایات که در شام اینا حداقل ۷ روز برای آقا جان عزاداری کردند.
⏪خب حالا چقدر در شام موندند که #اول زمستان بعضی ها نوشتند اهل بیت به شام رسیدند.
سرّش اینه که روز عاشورای قمری اون سال در روز ۲۱ مهر ماه حالا بعضی از آقایون ایام دیگه رو فرمودند اما هم حضرت استاد ما با تسلط بر علم شریف نجوم و هیئت از ناحیه زیج استخراج کردند به ۲۱ مهر رسیدند، و هم علامه شعرانی علیه الرحمه و بعضی آقایان دیگر که خب قهراً ۲۱ مهر تا اول زمستان در حدود ۲ ماه و ۹ روز ۱۰ روز فاصله است که در این مدت این عزیزان آمدند به سوی شام و کوفه.
⏪ خب بیان شام و برگردن به کربلا خیلی بعیده، در ظرف ۴۰ شبانه روز و اونم در کوفه هم مدتی بعضی ها نوشتند ۱۸_ ۱۹ روز زندانی بودند.
⏪ که روایتی نقل شده که در درون زندان بودند یک دفعه اهل بیت علیه السلام دیدند که یه سنگی از بالای روزنه زندان وارد زندان شده، با این سنگ که به نخ آویخته بود یه کاغذی نوشته شده، برداشتند کاغذ را خوندند معلوم بود یکی از شیعه ها و متدینینی که از وقایع درون دارالعماره عبید الله با خبر بود. از اینکه عبیدالله نامه نوشته برای یزید به شام که من حسین را کشتم، اون روز که تلفن نبود. امثال این وسایل ارتباط عمومی نبود با پیک نامه میرفت، الان در کوفه هستند.
🔰چه امر میفرمایید؟
🔰چکار کنیم؟
🔰آیا آنها را به قتل برسانیم یا به نزد تو بفرستیم؟
⏪ قضیه را روشن کن. پیک رفت، مدت رفت و آمد آن روز معلوم بود بعضی میگن اگر پیک با این سرعت بخواد بره ۱۲ روز می تونه این مسیر از کوفه تا شام رو بره. ۱۲ روز هم می تونه برگرده.
⏪خب الان هم چارپادارها هم همینجورند. چارپادارها هم میدونن فلان مسیر رو میشه اگه بار داشته باشه اسب، در طی ۴ روز بریم، اگر نه سواری باشه میتونیم طی یک روز، دو روز بریم. اون موقع هم میدونستند از کوفه تا شام چقدر طول میکشه رفت و آمد، و لذا این خبرنگار که نامه را درون زندان فرستاد هم خبر داد و هم به اونها نوشت که من به شما یه کدی میدهم، اونا بنا شد که اگر دستور #قتل شما آمد یه جمله ای گفته بشه، اگر دستور فرستادن شما از کوفه به سوی شام آمد یه جور دیگر شعار داده میشود.
⏪ این را به اونها فرمود که اونها میدونستن که نامه رفته به شام تا نامه برگرده. و لذا وقتی دیدند صدا بلند شد گفتند اگر تکبیر شنیدید، چون مدتی که فلانی رفت برای شام و بیاد فلان مدته و تقریبا فلان روز میرسه به کوفه، وقتی رسید به کوفه اگر تکبیر شنیدید یقین دانید فرمان کشتن آورده است، و اگر تکبیر نشنیدید امان است و سلامتی
⏪ این خبر را یکی از حالا کی بود، از شیعه ها بود، فقط بعدها نقل کردند خود اون کسی که این کارو از جنبه اطلاعاتی کرد اون رو ندیدند که او کیه،خودش رو لو هم نداد، و لذا این فرد در تاریخ اسمش معروف نیست.
🛑ادامه دارد🔰🔰
قبل⏫⏫
ادامه🔰🔰
⏪فقط اهل بیت میدانستند.
در زندان بودند دیدند که بیرون هیاهو بلنده اما تکبیر نیست، متوجه شدند که حکم قتلشون نیامده، میخوان اینها را به عنوان اسیری به شام بفرستند.
⏪که علامه شعرانی می فرمایند که این کاغذ را ظاهراً یکی از دوستان خاندان که از اخبار قصر عبیدالله آگاه بود به سنگی بسته و در زندان پرتاب کرده بود، که خب حالا آمد. بعد داره که اینا را بر اساس دستور یزید که باید به شام بفرستند برنامه ریزی کردند با ۴۰ نفر که اینها مأمور شدند کل سرهای شهیدان را و عزیزان اهل بیت پیغمبر را به سوی شام ببرند. اینا آمدند چون الان شما تشریف می برید کربلا میدونید از کربلا وقتی میرید نجف، از نجف میرید برای کوفه چیزی در حدود ۱۱۰ کیلومتر از کربلا تا کوفه راهه.
⏪ از کوفه اگر بخواهید برید برای سوریه، دمشق خود به خود باید بیاید از مسیر کربلا، از کنار کربلا عبور کنند بروند به سوی تکریت، موصل، برن بعد حمص و منزل هایی که معروفه در تاریخ.
⏪ لذا اینا در کوفه بودند از کوفه که راه افتادند به سوی شام برای اسیری وقتی رسیدند به نزدیکی کربلا فرمودند که ما را به مقتل حسین ببرید بگذارید ما تربت حسین را زیارت کنیم و لذا اونها را به کربلا آوردند. این نقل را علامه شعرانی میپسنده و لذا به کربلا که آمدند اون روزی که رسیدند به کربلا روزی بود که با جناب جابر در کربلا ملاقات کردند. و لذا ملاقات اهل بیت با جابر در کربلا نقل قطعی است.
⏪ از اینکه جناب جابر در روز اربعین شهادت حضرت آمد کربلا این نقل قطعی است. بر اساس این برهان پس آمدن اهل بیت در روز اربعین به کربلا میشه از جنبه سند تاریخی قطعیش کنیم. پس اهل بیت حسین هم اربعینی شدند.
⏪ همونجور که جابر از مدینه راه افتاد تا اربعین حسین را ادراک کند. زینب کبری هم با اهل بیت راه افتادند اربعین حسین را ادراک کردند.
⏪ تمام صحنه های کوفه هم بهانه است.
سر بهانه است. میشه یه رمزی پیدا کرد، اینها در کوفه خیلی زجر کشیدند. برید اما بگذارید ما اربعینی بار بیایم. اربعین بریم به زیارت اباعبدالله. آمدند کربلا به روی قبرها افتادند.
⏪دیگه حالاتشون رو نوشتند. زینب فرمود که برادر از خاطرات سفر بگم، چه سفری، چه سفری . سفری که تازیانه ها خوردیم.
⏪ به تعبیر جناب سعدی، جناب سعدی خواهش میکنم امشب از شیراز بیا در اینجا که ازت نامی ببریم. مُخَمّسی داره به یک زبان خوشی میفرماید: که ای حسین من در حقیقت اسیر دشمن نیستم من اسیر توأم. تو مرا اسیر کردی . #عشق به حسین مرا اسیرم کرد از کودکی. اون روز که با هم در مدینه بودیم من اسیر تو بودم. خب زینب خواهر امام حسنم هست اما اسیر حسینی طوریه.
⏪لذا فرمود دنبال قبرت به کربلا می آیم با سرت همین طور منزل به منزل میروم. گاهی بالای نیزه ای، گاهی از نیزه صعود میکنی دست ما بهت میرسه. اما گاهی خیلی اوج میگیری برادر، از دسترس در میروی. این جزو حالات زینب است.
⏪ به تعبیر عمان ثامانی فرمود که حسین برای #راهنمایی است
🔰 گاهی با بدن با سر راهنمایی میکرد، روز عاشورا خطبه میخواند، اما بعد از اینکه سر از بدن جدا شد با بدن فرمود تو در کربلا بمان اجازه بده من بروم،
🔰 گاهی بالای نیزه میرفت راهنمایی میکند.
🔰گاهی به خونه خولی میروم زن او را هدایت می کنم.
🔰گاهی در کوچه های کوفه بالای نیزه قرآن می خوانم. مردم کوفه را به گریه در می آورم
🔰گاهی به سوی دیر راهب می روم دل مسیحی را روشن میکنم، شیعه میشود، که وقتی با سر من اون شب نشسته داره گفت و گو میکنه هی سر را شست و شو داد، آفرین بر او. چقدر برای ما شیعه ها ننگ شد که شیعه ها جمع شدند کربلا حسین رو کشتند اما مسیحی بیاید خون صورت حسین رو پاک کند، خاکستر از پیشانی حسین پاک میکند. او در #حقیقت شیعه است. حسین روشن میکنه، آفتاب است. اون شب تا به صبح با سر چه میکرد.
🔰فرمود ما اگر اسب موسی از جایی عبور میکرد آنجا را می بوسیم. سر پسر پیغمبرتون رو بریدید می روید جایزه میگیرید.
🔰به سر نگاه میکرد چه نورانیه. حبیب جان کربلا رفتی؟ حبیب جان از کربلا بگو چه خبر داری؟ نمیدونم عطیه قربونت برم چرا آماده نبودی که جابر از اربعین برایت بگوید؟ چرا همین قدر که نقل کردی که جابر بیهوش بود و برگشت فقط گفت یا حسین یا حسین یا حسین....
______________________
⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است.
🌿نجم الدین🔰🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
استادصمدی-دینداری تقلیدی وتحلیلی.mp3
1.32M
#استادصمدی_آملی
#دینداری_تقلیدی_و_تحقیقی
⌛️زمان: ۳:۳۶ دقیقه
________________
🌿نجم الدین🔰🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
🔰👈 #استادصمدی_آملی
🔰👈 #دینداری_تقلیدی_و_تحقیقی
کسانی که می آیند شبهه می کنند چون امروز می دانید تمام مسائل دنیا همه مسائل سیاسی و تحلیل گری ها و آقایان محلّلین و تحلیلگران شدهاند .
کوچکترین حادثه در دنیا که رخ می دهد، درجا می بینید کارشناسان تحلیل گر هر بخشی است، هر منطقه ای است، اروپا، آسیا ،فلان،
می آیند مینشینند و تک تک حوادث جزئی و کلی را تحلیل می کنند؛
بعد می آیند اخبار ناصحیح از اهل بیت ما علیهم الصلوة و السلام به اینها داده شده ؛
بعد مسائل کربلا به صورت تحریف شده متأسفانه به سوی جهان رفت .
و لذا تحلیل گران سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و امثال اینها هی می نشینند، دارند اشکال تراشی می کنند راجع به امور کربلا و امور اهل بیت .
در حالیکه آنهایی که منابع تحلیلی شان هستند نوعا" منابع تحریفی اند؛ تحریف شده هستند.
یا حرفهای روضه خوانی ها و مداحی های عادی ما را که ما بر اساس یک اعتقادات خودمان داریم روضه خوانی می کنیم؛ مداحی میکنیم که این ربطی به مسائل تحلیلی و مسائل علمی ندارد .
و گرنه اگر بخواهیم علمی بحث کنیم علمی بحث کردن یک فضای دیگری می خواهد.
معمولاً جلسات ما روضه خوانی ها عزاداری ها ی ما بر اساس مبانی اعتقادی ما به مسئله امامت و ولایت و نبوت و توحید و معاد است.
روی مبانی اعتقادی ما داریم برای خودمان مصیبت می خوانیم؛ دردهای وارده بر اهل بیت را مطرح میکنیم.
وگرنه اگر بخواهید به زبان علمی سخن بگویید زبان علمی یک زبان خاص است این روضه خوانی عادی نیست.
و لذا تحلیلهای علمی را نباید با اعتقادات مخصوص ما نسبت به اهل بیت به صورت عزاداری ها و این ها بخواهید تحلیل ها را بیاورید، روی اینها قرار بدهید .
و لذا اشکالات می کنند جوان های ما
مورد هجمه اشکالات واقع می شوند؛
و متاسفانه چون جوانهای ما در دین شناسی کار تحقیقی انجام نمیدهند؛فقط به همین گونه مسائل عادی متعارف اعتقادات دینی پدر مادران شان دارند دینداری می کنند، و
لذا وقتی اشکالات علمی واقع می شود اکثر جوان ها در مقابل اشکالات راجل اند پای در گل اند؛ از باب اینکه دینشان تحقیقی نیست مقدار زیادی اش تقلیدی و شاید هم بخشی از آن هم تعصبی است.
این است که بزرگان ما فرمودند که حتماً مسائل دینی را تحقیق کنید.
__________________
⛔️ هرگونه نشر و کپی بدون ذکر نام کانال جایز نمی باشد.
◀️کانال نجم الدین🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0