📝 #خاطره_شهدا
❗️مادر شهید مدافع حرمی که خواب شهادت فرزندش را دید...
💠شب قبل از شهادت محمدرضا احساس کردم مهر محمدرضا از دلم جدا شده است.
آن موقع نیمهشب از خواب بیدار شدم.
حالت غریبی داشتم،
آن شب برادر شهیدم در خواب به من گفت خواهر نگران نباش محمدرضا پیش من است.
صبح که از خواب بیدار شدم حالم منقلب بود.
به بچهها و همسرم گفتم شما بروید بهشت زهرا(س) من خانه را مرتب کنم.
احساس میکردم مهمان داریم.
عصر بود که همسرم، دخترم و محسن پسر کوچکم از بهشت زهرا(س)آمدند.
🔸صدای زنگ در بلند شد.
به همسرم گفتم حاجی قویباش خبر شهادت محمدرضا را آوردهاند.
وقتی حاجی به اتاق بازگشت به من گفت فاطمه محمدرضا زخمی شده است.
من میدانستم محمدرضا به آرزویش رسیده است...
🌷شهید « #محمدرضا_دهقان_امیری » در تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۹۴ و در سن بیست سالگی به قافله شهدای مدافع حرم پیوست.
@fanos25
#کلام_شھـــــید
📔 #به_رنگ_خاک خاطرات #شهیدسیدمحمدحسین_علم_الهدی
✍️ یک سال از او کوچکتر بودم، همبازی و همراه شیطنت هایش.
توی گرمای تابستان اهواز باهم فوتبال بازی می کردیم.
بعد از چند ساعت بازی، از نفس می افتادم و رها می کردم، اما حسین کوه انرژی بود.
سر و لباسش خیس عرق می شد، اما انگار نه انگار.
خودش تنها ادامه می داد.
پشت هم توپ را می کوبید به دیوار و می شمرد، صد ویک، صد و دو...
از مدرسه که می آمد، کیف و کتاب را می گذاشت توی کمد شخصی اش.
توپ پلاستیکی اش را برمی داشت و با پای برهنه می رفت توی کوچه.
تا غروب یک نفس با بچه های محله فوتبال بازی می کرد.
همین که صدای اذان می آمد، سوت پایان بازی را می زد و می گفت:«بچه ها بریم نماز جماعت. »
همه با هم می رفتند مسجد مرعشی اهواز.
خودش مکبّر بود.
بعد از نماز، دسته جمعی قرآن می خواندند.
تمام که می شد، می رفتند برای ادامۀ بازی.
🌷شادی روح امام و شهدا، صلوات
#شهید_علم_الهدی
#خاطره_شهدا
#در_راه_فتح_قله_ایم
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110