#سکانس_چهارم
پسرانش را آماده ی نبرد کرد
سپر و شمشیر به دستشان داد
و روانه شان کرد به میدان جنگ
ساعتی بعد
پیکر بی جان فرزندانش را آوردند
حتی از خیمه اش بیرون نیامد
فضه یال خیمه را بالا زد
بانوجان نمی خواهید برای آخرین بار،
پسرانتان را ببینید؟
زینب گفت:
پرده را بینداز فضه
مبادا حسینم...
#علیاءمخدره