هدایت شده از صدای انقلاب
داستان 1073.mp3
4.56M
📢#صدای_انقلاب شماره۵۲۴
💠داستان
💠بغض
✍نفیسه محمدی
🎙جلوی پایم ترمز کرد و با صدای خشنی گفت: «بیا بالا، بنزین تموم کردی؟» دسته کمکی کامیون را گرفتم و خودم را بالا کشیدم. روی صندلی ولو شدم. برای اینکه بتوانم از ماشینهای عبوری بنزین بگیرم، نیم ساعتی با باد تند پاییزی میجنگیدم. لیوان چایی را داد دستم و با لهجه غلیظی گفت: «بزن گرم بشی!»...
#داستان
#مددکار
##صبح_صادق
#نفیسه_محمدی
#صدای_انقلاب
🆔 @sedayeenghelab_ir
➖➖🍃🌺🍃➖➖🍃🌺🍃➖➖
📻| https://rubika.ir/sedayeenghelab_ir
📻| https://t.me/sedayeenghelab_ir
📻| eitaa.com/sedayeenghelab_ir
📻| splus.ir/sedayeenghelab_ir